🔸معرفی جناب رضی الدین استر آبادی.
« شيخ رضى الدين محمد بن حسن استرآبادى» معروف به «شيخ رضى» و ملقب به« نجم الائمه» از مفاخر دانشمندان شيعه در عرصه ادبيات عرب، صرف، نحو و بلاغت است و به قول علامه خوانسارى از نوادر روزگار بوده و اعجوبه زمان؛ كسى كه عجم و عرب به او افتخار مى كند و شيعه به وجودش بر ديگر فرق اسلامى مباهات.
🔸بايد دانست كه "رضی" در ميان علماى شيعه به سه تن اطلاق مى شود:
1- محمد بن حسين موسوى بغدادى معروف به "سيد رضى" مؤلف نهج البلاغه.
2- نجم الائمه رضى كه "شيخ رضى" و "شارح رضى" هم خوانده مى شود. (مورد بحث ما ایشان است.✅)
3- آقا رضى قزوينى مؤلف كتاب لسان الخواص.
اجمالاً مى دانيم كه شيخ رضى، از مردم استرآباد (گرگان كنونى) ايران بوده و در نجف اشرف سكونت داشته است و در اواسط سده هفتم هجری می زیسته است.
عدم ثبت شرح حال وى در مصادر قديمى، باعث شده كه در سال وفات او اختلاف شود، به نحوى كه برخى آن را 684 ق نوشته اند، اما در آخر نسخه شافيه تصريح شده كه كتاب در سال 688 ق به پايان رسيده است. همين نكته ثابت مى كند كه وى تا اين زمان حيات داشته است.
🔸مذهب:
بین اکثر علمای شیعه و سنی مشهور است که ایشان از بزرگان شیعه است. البته برخی در این صدد بودند تا او را از علمای اهل سنت معرفی کنند اما شواهد زیر، پاسخ محکمی به آنهاست:
🔹رضی در مقدمه شرح شافیه خود اشاره دارد که این شرح را در نجف اشرف نوشته است و به حضرت امام علی علیه السلام توسل می کند که دلیل واضحی بر تشیع اوست. عبارت او این چنین است:
" و علی الله المعول فی ان یوفقنی لاتمامه بمنه و کرمه و بالتوسل بمن انا فی حرمه علیه من الله ازکی السلام و علی اولاده الغر الکرام"
🔹هر دو کتاب شرح شافیه و کافیه رضی در نجف اشرف نوشته شده است. پر واضح است که نجف هماره مرکز تشیع و مهد علمای امامیه بوده است.
🔹رضی به صلوات بر پیغمبر (ص) و خاندان وی (ع) بسنده نموده و هیچ گاه بر صحابه درود نفرستاده است.
🔹در بحث تقدم مفعول بر فاعل به «استخلف المرتضی المصطفی» مثال زده است.
🔹در باب استثناء نیز به «ما فدی وصی نبیا الا علیا» مثال زده است.
🔹در باب مرکبات مثالی زده که به وضوح دلالت می کند بر اینکه وی شیعه اثنا عشریه بوده است: «کما تقول الحسین ثالث الاثنی عشر» یعنی: (امام حسین سومین امام از دوازده امام چنین فرمود.)
به راستی یک شخص سنی چنین مثالی می زند؟!
🔹جناب رضی در جای جای شرح کافیه و شرح شافیه به احادیث و اشعاری از امام علی که غالبا از نهج البلاغه است، اسَتشهاد و استناد نموده که بیش از سی حدیث می باشد.
🔸تأليفات:
وى آثار گرانقدرى از خود به يادگار گذاشته است. دو كتابى كه مايه شهرت او شده، يكى شرح كافيه (در علم نحو) و ديگرى شرح شافيه (در علم صرف) است.
🔸گفتار بزرگان درباره ايشان:
1- سيوطى مى گويد: مانند او كسى شرحى بر كافيه ننوشته است، بلكه در غالب كتب نحو نظير آن در جمع و تحقيق و حسن تعليل يافت نمى شود. دانشوران توجه خاصى به آن دارند و دست به دست مى گردانند. استادان اين عصر و پيش از آنان در مصنفات و دروس خود اعتماد به آن دارند. رضى در شرح كافيه با علماى نحو، بحث هاى زياد و نظريات فراوان دارد و داراى اقوال و آرائى است كه منحصر به فرد مى باشد.
2- مير سيد شريف جرجانى از بزرگان علماى صرف و نحو و علوم ادبى است و خود بر اين شرح تعليقاتى نوشته است. در اجازه اى كه به يكى از شاگردانش داده، اين شرح و مؤلف آن- يعنى شيخ رضى نجم الائمه- را سخت ستوده و اوست كه به شيخ رضى لقب نجم الائمه را داده است.
3- قاضى نورالله شوشترى در كتاب مجالس المؤمنين مى نويسد: آن شرح را (شرح كافيه) بر وجهى كه در خطبه آن ذكر نموده، در آستانه مقدس غروى و مشهد مقدس مرتضوى (نجف اشرف) نوشته و گفته كه اگر قبول طبع اهل روزگار خواهد بود، از بركات وقوع در آن جوار است.
4- محمد بن حسن بن محمد اصفهانى مشهور به فاضل هندى مى گويد: كتاب شرح شافيه شيخ رضى ستاره تابناك حق و حقيقت و ملت و دين، كسى كه مرواريد سخنان او فروزانتر از ستارگان آسمان است و... او در بين پيشوايان علوم ادبى و صرف و نحو، پادشاهى است كه سنى و شيعه در تمام سرزمينها فرمانش رانده مى شود و همگى از او اطاعت مى كنند.
5- علامه خوانسارى پس از گفتار سيوطى- كه پيش از اين بيان گرديد- مى گويد: تعجب از حافظ سيوطى است كه معروف به تتبع و مهارت است، چگونه شرح حال اين دانشمند را به اختصار برگزار كرده است؟!، به هر حال، وى يكى از نوادر روزگار و شگفتى هاى زمان و باعث افتخار عجم بر عرب و شيعه بر ساير فرقه هاى اسلامى است.
https://eitaa.com/tanhAniste
۲۸ اسفند
💠 بی میلی علامه طباطبایی به تحصیل علم و عنایت الهی که نصیب ایشان شد.
🔹علامه طباطبایی رحمه الله:
🔸هر كسى حسب حال خود در زندگيش، خوشى و تلخى و زشت و زيباهايى ديده و خاطرههايى دارد.
🔸من نيز به نوبه خود و خاصه از اين نظر كه بيشتر دوره زندگانى خود را با يتيمى يا غربت يا مفارقت دوستان يا انقطاع وسايل و تهيدستى و گرفتارى هاى ديگر گذرانيدهام، در مسير زندگى با فراز و نشيبهاى گوناگون رو به رو شده، در محيط هاى رنگارنگ قرار گرفتهام.
🔸ولى پيوسته حس مىكردم كه دست ناپيدايى مرا از هر پرتگاه خطرناك نجات مىدهد و جاذبه مرموزى از ميان هزارها مانع بيرون كشيده، به سوى مقصد هدايت مىكند.
🔅من اگر خارم و گر گل، چمنآرايى هست
🔅كه از آن دست كه مىپروردم مىرويم
🔶 در اوايل تحصيل كه به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه زيادى به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روى هر چه مىخواندم نمى فهميدم و چهار سال به همين نحو گذرانيدم.
🔸پس از آن، يك باره عنايت خدايى دامن گيرم شده، عوضم كرد. و در خود يك نوع شيفتگى و بىتابى نسبت به تحصيل كمال حس نمودم.
🔸به طورى كه از همان روز تا پايان ايام تحصيل كه تقريباً هفده سال كشيد، هرگز نسبت به تعليم و تفكر درك خستگى و دلسردى نكردم و زشت و زيباى جهان را فراموش نموده و تلخ و شيرين حوادث را برابر مىپنداشتم، بساط معاشرت غيراهل علم را به كلى برچيدم. در خورد و خواب و لوازم ديگر زندگى به حداقل ضرورى قناعت نموده، باقى را به مطالعه مىپرداختم. بسيار مىشد (و به ويژه در بهار و تابستان) كه شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه مىگذرانيدم و هميشه درس فردا را شب پيش مطالعه مىكردم و اگر اشكالى پيش مىآمد با هر خودكشى بود، حل مىنمودم و وقتى به درس حضور مىيافتم، از آنچه استاد مىگفت قبلًا روشن بودم و هرگز اشكال و اشتباه درس پيش استاد نبردم.
▫️منبع: زندگینامه خودنوشته علامه طباطبایی رحمه الله.
https://eitaa.com/tanhAniste
۲۹ اسفند
شدة الجوع تسمّى: مسغبة.
{فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ}
شدة القتل تسمّى: الحسّ.
{إِذ تَحُسُّونَهُم}
شدة الجزع يسمّى: الهلع.
{إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا}
شدة الحزن يسمّى: البثّ.
{إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي}
شدة التعب يسمّى: النَّصَب.
{لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبًا}
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🍇🍀🌺☘🍎https://eitaa.com/tanhAniste
۴ فروردین
الفوائد العجیبه فی اعراب الکلمات الغریبه نویسنده : ابن عابدین جلد : 1 صفحه : 29ومنها 🌸🌸🌸🌸
اللهم
: أصله: یا الله، حُذِفَ حرف النداء وعُوِّضَ عنه المیم للتعظیم والتفخیم، ولا تدخل علیها (یا) ،
فلا یُقالُ: (یا اللهُمَّ) إلاّ شذوذاً فی الشعر، کما قالَ ابن مالک [44] : والأکثرُ اللهُمَّ بالتعویضِ وشَذَّ یا اللهُمَّ فی قریضِ ثُمّ الشائعُ استعمالها[45] فی الدعاء، 👈👈👈👈👈👈👈ولذا قال السلف [46] : اللهُمَّ مجمعُ الدعاء. 👈👈👈👈👈👈وقال بعضهم: المیم فی قول (اللهم) فیه تسعة وتسعون اسماً من أسماءِ الله تعالى. 👈👈👈👈👈👈👈وأوضحه بعضهم بأنّ المیم تکون علامة للجمع، لأنّک تقول: (علیه) للواحد، و (علیهم) للجمع، فصارت المیم فی هذا الموضع بمنزلة الواو الدالة على الجمع فی قولک: (ضربوا) و (قاموا) فلمّا کانت کذلک زیدت فی آخر اسم الله تعالى 👈👈👈👈👈👈لتشعر [47] وتؤذن بأنّ هذا الاسم قد جُمعت [48] فیه أسماء الله تعالى کلّها. فإذا قالَ الداعی: اللهُمّ، 👈👈👈👈👈👈👈فکأَنّه[49] قال: یا الله الذی له الأسماءُ الحُسنى. قال: ولاستغراقه أیضاً لجمیع أسماء الله تعالى الحسنى وصفاته لا یجوز أنْ یوصف لأنها قد اجتمعت فیه، وهو حجّةٌ لما قالَ سیبویه [50] فی منعِهِ وَصْفَهُ. انتهى.
https://eitaa.com/tanhAniste
۴ فروردین
تنها نیستی🌻 ادبیات با طعمگیلاس🌻 تخصصی ادبیات
الفوائد العجیبه فی اعراب الکلمات الغریبه نویسنده : ابن عابدین جلد : 1 صفحه : 29ومنها 🌸🌸🌸🌸 اللهم
🔵🔵🔵اللهم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
میم در ان شامل 99 اسم از اسما الهی است ⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫بعضی گویند 🌷میم 🌷مثل🔵 واو ⚫جمع است و اشاره دارد به اینکه به
تحقیق اسماء الهی در ان جمع است
و معنای اللهم یعنی ای خدایی که برای اوست اسماء الهی و چون جمیع اسماء و صفات الهی در ان جمع است جایز نیست وصف شود
https://eitaa.com/tanhAniste
۴ فروردین
چرا اسم تنوین میگیرد؟
خصوصیات اسم👇👇
بالجر و التنوین وندا وال
ومسند للاسم تمییز حصل
-------------------------------
لأن الفعل فرع على الاسم من وجهین فلا یدخله جر ولا تنوین
----------------------
1-خصوصیت لغت عرب
اعراب ثلاثه است👌
رفع و نصب و جر👌
2- کلمه در زبان عرب 3 قسم است اسم و فعل و حرف
حرف مبنی است و از بحث خارج
بین فعل و اسم
اصالت با اسم است و فعل فرع است
پس اعراب ثلاثه روی اسم میرود آن هم اسم منصرف 👈👈👈👈لذا تنوین میگیرد💐💐💐💐💐
نام کتاب : النّجم الثاقب نویسنده : صلاح بن علی بن محمّد بن أبی القاسم جلد : 1 صفحه : 74
نام کتاب : شرح ادب الکاتب (ابن الجوالیقی) ، جلد : 1 ، صفحه : 190
...
https://eitaa.com/tanhAniste
۴ فروردین
☕️ یک 🍀 کتاب
#حکایت
آورده اند که روزی مرد کشک سابی نزد #شیخ_بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند، به تمام آرزوهایش می رسد .
شیخ مدتی از جواب دادن به مرد طفره رفت و در آخر به مرد گفت که: «اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید به دست نااهل بیافتد »، اما برای اینکه مرد هم را دست خالی نفرستد، دستور پختن یک نوع فرنی را به او یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد، اما نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشک ساب میرود و شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رونق میگیرد، طمع می کند و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود و بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز میکند و مشغول فرنی فروشی میشود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد میشود.
کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ از او جویای علت می شود و بعد از شنیدن داستان به مرد میگوید: «تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همون کشکت را بساب.»
1⃣🍀📕 https://eitaa.com/tanhAniste
۶ فروردین
. 🟡 مقدمات في علم النحو 🟡
✏️ المقدمة الأولى معنى النحو : -
🔻ﺗﻄﻠﻖ هذه الكلمة ﻓﻲ اﻟﻠﻐﺔ اﻟﻌﺮﺑﻴﺔ ﻋﻠﻰ ﻋﺪﺓ ﻣﻌﺎﻥ ﻣﻨﻬﺎ :
1⃣➖ اﻟﺠﻬﺔ - ﺗﻘﻮﻝ: ﺫﻫﺒﺖ ﻧﺤﻮ ﻓﻼﻥ، ﺃﻱ: ﺟﻬﺘﻪ .
2⃣➖ اﻟﺸﺒﻪ - ﺗﻘﻮﻝ: ﻣﺤﻤﺪ ﻧﺤﻮ ﻋﻠﻲ ﺃﻱ: ﺷﺒﻬﻪ .
3⃣➖ المثل - ومن ذلك قول النبي صلى الله عليه وسلم: ( من توضأ نحو وضوئي هذا ) أي: ﻣﺜﻠﻪ .
↩️ اصطلاحاً : اﻟﻌﻠﻢ ﺑﺎﻟﻘﻮاﻋﺪ اﻟﺘﻲ ﻳﻌﺮﻑ ﺑﻬﺎ ﺃﺣﻜﺎﻡ ﺃﻭاﺧﺮ اﻟﻜﻠﻤﺎﺕ اﻟﻌﺮﺑﻴﺔ ﻓﻲ ﺣﺎﻝ ﺗﺮﻛﻴﺒﻬﺎ ﻣﻦ اﻹﻋﺮاﺏ، ﻭاﻟﺒﻨﺎء ﻭﻣﺎ ﻳﺘﺒﻊ ﺫﻟﻚ .
*┄༻💥🌷💥༺┄*
✏️ المقدمة الثانية: اﻟﻤﻮﺿﻮﻉ: -
🔻ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻋﻠﻢ اﻟﻨﺤﻮ: كلام العرب المركب .
*┄༻💥🌷💥༺┄*
✏️ المقدمة الثالثة: الثمرة: -
🔻 من ثمرات تعلم علم النحو:
1⃣➖ ﺻﻴﺎﻧﺔ اﻟﻠﺴﺎﻥ ﻋﻦ اﻟﺨﻄﺄ ﻓﻲ اﻟﻜﻼﻡ اﻟﻌﺮﺑﻲ .
2⃣➖ ﻓﻬﻢ اﻟﻘﺮﺁﻥ اﻟﻜﺮﻳﻢ ﻭاﻟﺤﺪﻳﺚ اﻟﻨﺒﻮﻱ ﻓﻬﻤﺎ ﺻﺤﻴﺤﺎ (🌻 وهذه أعظم ثمرات تعلم هذا العلم 🌻) .
*┄༻💥🌷💥༺┄*
✏️ المقدمة الرابعة: نسبته: -
🔻 من أهم علوم اللغة العربية .
*┄༻💥🌷💥༺┄*
✏️ المقدمة الخامسة: واضعه: -
🔻اﻟﻤﺸﻬﻮﺭ ﺃﻥ ﺃﻭﻝ ﻭاﺿﻊ ﻟﻌﻠﻢ اﻟﻨﺤﻮ ﻫﻮ ﺃﺑﻮ اﻷﺳﻮﺩ اﻟﺪﺅﻟﻲ، ﺑﺄﻣﺮ ﺃﻣﻴﺮ اﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺭﺿﻲ اﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ .
📝 وسبب التأليف فيه :- أنه ﻟﻤﺎ ﻓُﺘِﺤﺖ اﻷﻣﺼﺎﺭُ، ﻭاﺧﺘﻠﻂ اﻟﻌﺮﺏ ﺑﻐﻴﺮﻫﻢ، ﻭاﻣﺘﺰﺟﻮا ﺑﻬﻢ، ﻭﺳﺎﻛﻨﻮﻫﻢ دخل في اللغة العربية الشيء الكثير مما ليس منها -فألف العلماء ليحفظوا اللغة من الاندثار - .
*┄༻💥🌷💥༺┄*
✏️ المقدمة السادسة: حكم الشرع فيه: -
➠ تعلم هذا العلم ﻣﻦ ﻓﺮﻭﺽ اﻟﻜﻔﺎﻳﺔ " إذا قام به من يكفي سقط عن الباقين" ،
➠ ﻭﺭﺑﻤﺎ ﺗﻌﻴﻦ ﺗﻌﻠﻤﻪ ﻋﻠﻰ ﻭاﺣﺪ ﻓﺼﺎﺭ ﻓﺮﺽ ﻋﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ، " كمن أراد تفسير القران" .
📜https://eitaa.com/tanhAniste
۹ فروردین
#رتبه_نکرات
#نکات_ناب_نحوی
#نکته_صرفی
النَّکِرَة نوعان:
🌳 🌳 🌳 🌳
(1) ما یقْبَلُ "أل" المُفِیْدَةُ للتَّعْرِیفِ کـ "رجلُ وفَرَس وکِتاب"._______
(2) ما یَقَعُ مَوْقِعَ ما یَقْبَلُ "أل" المُؤَثِّرَةُ للتَعْرِیف نحو "ذی" بِمَعْنَى صَاحِب، و "منْ" بِمعنى إنْسَان، و "ما" بمعْنى شَیء، فی قولک " اشکُرْ لِذِی مالٍ عَطَاءَهُ" "لا یَسُرُّنی مَنْ مُعْجَبٍ بِنَفْسِه" و "نَظَرْتُ إلى مَا مُعْجَبٍ لک" "فذُو ومَنْ ومَا" نَکِراتٌ، وهی لا تَقْبَلُ "ألْ" ولکِنَّها واقعةٌ مَوْقِعَ مَا یَقْبَلُهَا، "فَذُو" واقعةٌ مَوْقِعَ "صاحِبِ" وهو یَقْبَل أل و "منْ" نَکِرَةٌ مَوْصُوفَةٌ وَاقِعَةٌ مَوْقِعَ "إنْسَان" وإنسانٌ یَقْبَل أل و "ما" نَکِرَة موصوفةٌ أیضاً، واقعةٌ مَوْقِعَ "شَیء" وشَیء یَقْبَل أل، وکذا اسمُ الفِعْل نحو "صهٍ" مُنَونَاً، فإنَّهُ یَحِلُ مَحَلَّ قَولِکَ "سُکُوتاً" تَدْخُل علیه أل.________________
- النَکِرَة ____بَعْضِهَا أَعْرفُ من بعض: 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁
فَأعَمُّها: الشیء، وأخصُّ منه الجِسْم، وأخصُّ من الجِسْم الحَیَوان، والإنسان أخصُّ من الحَیَوان، والرَّجل أخصُّ من. الإنْسان ورَجُلٌ ظَرِیفٌ أخصُّ من رَجُل. 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂
نام الکتاب : معجم القواعد العربیة المؤلف : عبد الغنی الدقر الجزء 2 صفحة : 245
https://eitaa.com/tanhAniste
۹ فروردین
نکره مقصوده و غیرمقصوده
ممنون میشم این دو نکره رو توضیح داده و چطوری تشخیص دهیم در جمله.
🌸🌸🌸
نکره مقصود اسم نکره ای است که مورد نیت و قصد متکلم واقع شده باشد که اعرابش مبنی بر ضم است
یا رجلُ یا مسلمون یا مومنون یا کریمان یا امرءه
یا نساء/یا مسلماتُ/یا رجال
//////
نکره غیر مقصود مورد نیت و قصد متکلم نیست مثل قول شخص نابینا که اصلا نمیداند کنارش چه کسی ایستاد و میگوید
یا رجلا خذ بیدی یا مسلمین تقوموا
یا کریمین جئنی یا عاقلا تذکر الاخره
......و اعرابش نصب است/////
طریقه تشخیص این دو از هم به اعراب انها است
یعنی همین کلمه (مسلمون و رجل....)
اگر مرفوع شود (مسلون و رجلُ....) میشود مقصوده است و
اگر منصوب شود( مسلمین و رجلاََ.....) میشود غیر مقصوده است
لذا در امتحان طلبه باید به حالت ظاهری کلمه نگاه کند اگر هیچ اعرابی نداشته باشد
ازاد است که مقصوده یا غیر مقصوده بگیرد ولی باید اعراب را بگوید
https://eitaa.com/tanhAniste
۱۱ فروردین
جزم در لغت و اصطلاح
به چه معناست؟
نام کتاب : المعجم المفصل فی النحو العربی (عزیزه فوال بابتی) ، جلد : 1 ، صفحه : 433
👈👈👈👈👈👈👈... لغة: الجزم القطع
تقول: جزم الأمر جزما: قطعه.
اصطلاحا: جزم الحرف: قطع عنه الإعراب
. جزم الفعل: أسکن آخره الصحیح أو حذف آخره المعتل، أو حذف النون النائبة عن الضّمّة فی الأفعال الخمسة.
الجازم اسم فاعل من جزم
و الجمع: جوازم.
https://eitaa.com/tanhAniste
۱۵ فروردین
۱۶ فروردین