که باید از تو بگویم، تویی که غم داری
تویی که پشت سرت زخمِ تهمت هم داری...
فسون آن همه افسانه با تو باطل شد
به چوب دستیِ خُردت، حماسه کامل شد...
تو قهرمانِ جهانِ بدون آئینی
تو یاد آور ایامِ تلخ و شیرینی
به روزهای عزای مقاومت سوگند
تو جشنهای وطن را به عینه میبینی...
برای محبوب ابدی،❤️🩹
#شهید_یحیی_السنوار🇵🇸
هدایت شده از علی مقدم
اینجا مصر و همسایه دیوار به دیوار غزه ست.
شاید فکر کنید این صدهزار نفر بالاخره برای حمایت از غزه جمع شدند! خیر، اومدند تا بزرگترین کنسرت در تاریخ مصر رو رقم بزنند! ننگ!
از غمِ جانکاهِ غزه غافل اند
اُف به اسلامی که اینها قائل اند
#علی_مقدم
#غزه #فلسطین
@sheikh_ali_moghaddam
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
اینجا مصر و همسایه دیوار به دیوار غزه ست. شاید فکر کنید این صدهزار نفر بالاخره برای حمایت از غزه جمع
همین و تمام...😊
غرب، به چیزی کمتر از این، اکتفا نمیکند...
مشغول باشید، سرتان را گرم کنید، که ما هر غلطی دلمان خواست بکنیم...
قرآن بخوانید!
با بهترین الحان بخوانید!
در مقامات گوناگون، صبا و حجاز و سهگاه هم بخوانید.
قرائات سبعه بخوانید!
در چهارده روایت هم بخوانید!
اما فقط طوری بخوانید که لذت ببرید و کاری به مسألهی انسان نداشته باشید.
ای مرگ بر اسلامی که از انسان غفلت کند...
کاش اینهمه مسلمان، فقط انسان بودند...
#ناشناس
حرف زیاد و توان نوشتن اندک ..
اما
آغاز بیست و پنجمین پاییز عمر ، مبارکت باشه خب ..
_ ممنونم خب☺️🙏🌺
راست و حسینی اگر بخواهم چیزی بگویم، این است که دیگر چيزی برای گفتن ندارم... خستهام از حرفهای همیشگی... از گفتن و رفتن و ندیدن... از مرگ و زندگی و امید...
راست و حسینیترش را اگر بخواهم بگویم، این است که احساس عمیقِ بیهودگی دارم در این برههی بسیار حساس تاریخی...
احساس میکنم که انسان دیگر نباید تولید حرف کند... نباید حتی یک کلمه بیشتر از آنچه که باید، به زبان بیاورد... انسان، حالا باید انسان بودنش را به منصهی ظهور برساند...
میخواهم بگویم:
با تیغ نشد، تیر نشد، چوب نشد، سنگ
با هر چه به دستم برسد آمدهام جنگ...
اما چه کنم که من نتوانستهام پیش پدرم یحیی باشم و کنار او عشق را ببینم...
کاش میشد به طریقی رفت و دیگر هرگز برنگشت...
#درد_دل
هدایت شده از حیـّان🇵🇸
خودت را از رحم دنیا بیرون بکش یا ابن آدم!
تو اسباب و اثاثیهات بیش از زندگی در این چهاردیواری حقیرانهست.
به تو یک چیزهایی دادهاند که اگر بخواهی اینجا جایش بدهی، خیلی سادهلوحانه جلوه میکند. چه کسی گردنبند مروارید را در گردن چارپایی علیل و لایعقل میاندازد؟
گمان میکنی آنچه ما میکنیم، با این تمثیل مروارید و چارپا، تفاوت زمین تا آسمان دارد؟ همین هم از چشمپوشیهای ما از حقایقست.
آنکه قیمت جنس را نداند، به نااهل، و بیمقدار میفروشد؛ خودفروشی نکن یا ابن حلال¹.
؛¹ ای حلال زاده.
هدایت شده از وحید یامین پور
🔆 چیزی در مورد یحیی سنوار که مرا رها نمیکند... که مرا در درون به یک ورشکستگی کامل کشانده است.
این روزها پس از آن تصاویر تاریخ ساز از شهادت قهرمانانهاش به یک چیز فکر میکنم؛ او میتوانست فقط با باز کردن چفیه از سر و صورتش، زنده بماند. فقط کافی بود کمی چفیه را پایین بیاورد. همانقدر که دوربینهای ترسو چهره او را ببینند و هوش مصنوعی روی میز افسران ارشد اطلاعاتی جیغ بکشند که "نزنید... نزنید... او یحیی سنوار است... اورا زنده میخواهیم."
یحیی میدانست زندهی او چه اندازه برای اسرائیل ارزشمند است. او را میبردند و در بهترین بیمارستان تلآویو زیر نظر متخصصان، درمان میکردند. او میتوانست بزرگترین شکار تاریخ تشکیل رژیم صهیونیستی باشد. آنقدر مهم که نتانیاهو اعلام کند جنگ را بُرده و غزه را به زانو درآورده و حالا گروگانها و دهها امتیاز دیگر را در ازای یحیی معامله میکند.
یحیی همه اینها را میدانست ولی چفیه را تا زیر چشمهایش بالا کشید. من به آن لحظهی لاهوتی میاندیشم که یک انسان چگونه میتواند مرگ را به خود دعوت کند. یحیی حتی اگر بدون چفیه دستگیر میشد باز هم در قهرمانی او شعرها میسرودند. او نه در تونلهای زیر زمینی که در نقطهی صفر تماس در جنگ رو در رو تا آخر مبارزه کرده بود و با یک دست قطع شده و دهها جراحت دیگر به اسارت رفته بود. اما یحیی چفیه را تا زیر چشمها بالا کشید و فقط با چشمهایی شبیه همهی چشمهای به خون نشسته فلسطینی به شیطان معلق در سنگرش زل زد. تا او را نشناسند. تا با او همان کنند که با هر مبارز ناشناس دیگری...
➕️ @yaminpour
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنهایی...
سرگردانی...
جوانی...
زمان..
عُمر...
غم...
غصه...
کجا میرویم؟؟
کجای راه را اشتباه آمدیم؟
جبر...
اختیار...
کفر...
آرامش...
خدا...
خدا کیست؟؟
چرا همیشه هست و هیچ وقت نیست؟
رنج...
آزمایش...
چرا فقط انسان مورد آزمايش قرار گرفت؟
سرنوشت...
اینهمه رنجِ از پیش تعیین شده، چرا؟؟
غیر از خدا چه کسی را داریم؟...
تنهائی...
تنهائی...
تنهائیِ عریان...
انسان...
دشواری وظیفه...
مرگ...
حیات...
#لاطایلات