eitaa logo
طنزک
398 دنبال‌کننده
345 عکس
116 ویدیو
3 فایل
محتوای کانال تولیدی است. از این که عضو می‌شوید، عضو می‌مانید و عضو می‌کنید ممنونیم. برای نقد و نظر، تبادل، پیشنهاد و انتقاد: @alibahari1373 نخستین پست کانال: https://eitaa.com/tanzac/1267
مشاهده در ایتا
دانلود
مثلا من یه رفیق داشتم که دانشجوی دکتری ادبیات فارسی تو یه دانشگاه پرشعبه بود. سواد این رفیق ما در ادبیات فارسی در حدی بود که وقتی بهش می‌گفتی در جمله «باجناقم آمد» نقش دستوری کلمات رو بگو، می‌گفت: باجناق مفعوله و آمد قید زمان. بعد همین آدم به محض این که مدرکش رو گرفت تو یکی از مراکزی که برای اعتلای زبان فارسی تلاش می‌کنن مشغول به کار شد ... ادامه یادداشت تعهد یا تخصص را اینجا بخوانید. @tanzac
نمونه ای از نهی از منکرهای نرم و مؤثر! در قم توسط نمدونم کی! بدحجابا اینا رو ببینن بی حجاب نشن خوبه! @feyzefeyz @tanzac
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه استخدامی نویسنده و گوینده: @tanzac
"کفشدوز متعهد" پیرمردی آمد و دستی به ریش زمزمه می کرد و می گفتا به خویش یک زمانی "کفشدوزی" داشتیم رزق ما بود آنچه خود می کاشتیم روزگاری دسترنج و نانمان چون گهر می ریخت بر دامانمان ناگهان چون اژدها چین حمله کرد! کسب و کار و جنس ما را نفله کرد! درد وارد آوران جنس روز خورده بر فرق سر هر کفشدوز من جلو رفتم و گفتم پیرمرد تو که هستی با صفا؟ گفتا که درد! از چه توی حرفهایم می پری رشته افکار من را می دری؟! کار من تولید کفش داخلی است مایه تولید داخل، همدلی است من همان مَردَم که هی با قصد خیر می بُریدم کلّه از اجناس غیر در همین بحبوحه رد شد ناگهان یک پراید غُر شده، مثل ژیان گفتم آیا این همان تولید، نیست؟ گفت با خنده بگو تولید، چیست؟ یک کپی با جمع اجزای خراب می شود تولید داخل یا عذاب؟ گفتمش تو بهترینی ای حکیم! گفت آری! تف به شیطان رجیم! @tanzac
سخنگوی وزارت امور خارجه در خصوص نتایج انتخابات تایوان اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران احترام به تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی کشور‌ها را از مبانی سیاست خارجی خود می‌داند و در این چارچوب همواره حمایت خود را از اصل چین واحد اعلام کرده است. (اصل خبر) وی در پاسخ به سوال خبرنگاران که پرسیده بودند "مگه چین اخیرا درباره جزایر سه گانه ایران اظهارات اضافی نخورده بود پس این همه حمایت از چین برای چیه؟" افزود: چون چین قربونش بشم منه، فداش بشم منه، چییین خودمهههه! ! @tanzac
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر طنز در هجو حملات صهیونیست‌ها @tanzac
برای مفید بودن، لازم نیست دانشجوی مفید باشید 🔻دارالعلم شیخ مفید، نام مجتمع آموزشی‌ای است که امروز دانشگاه مفید نامیده می‌شود. دانشگاهی که با هدف آشنایی طلاب با علوم انسانی مغرب‌زمین تاسیس شد. قرار بود طلاب در آنجا علوم انسانی غربی را بخوانند، نقد کنند و مدل اسلامی‌اش را پدید آورند که الحمدلله این هدف کاملا محقق شده و امروز می‌توانید آثارش را در جای‌جای کشور مشاهده کنید. مفید از طریق آزمون سراسری دانشجویان غیرطلبه را شناسایی و جذب می‌کند و از طریق آزمون اختصاصی طلاب را. درباره این دانشگاه پرسابقه، نکاتی گفتنی است: 🔹چند سالی است (بعد از فوت مرحوم موسوی اردبیلی، بنیان‌گذار دانشگاه) شیوه پذیرش دانشجو کمی تغییر کرده است. قبلا طلبه‌های درس‌خوان فقط از مزیت تحصیل رایگان بهره می‌بردند اما در چند سال اخیر کمک‌هزینه تحصیلی هم دریافت می‌کنند. هر چند رقم کمک‌هزینه به اندازه‌ای نیست که بتوان چرخ زندگی را با آن چرخاند. نهایتا بشود روغن‌کاری یا پنچرگیری کرد. ممکن است بگویید: «خوب دانشجو دنده‌اش نرم و چشمش کور، برود کار کند.» پس بند بعد را بخوانید. 🔸مدیریت محترم دانشگاه در دوره جدید به خوبی فهمیده که راه پیشرفت علمی کشور، الگوبرداری از نمونه‌های پیشرفته اروپایی و امریکایی است. همانطور که دانشگاه‌های معتبر جهان به دانشجویانشان، پول می‌دهند تا غم معاش نداشته باشند و هم‌زمان با فشار درسی، رُس‌شان را می‌کشند، مفید هم تصمیم گرفته با طراحی یک برنامه حرفه‌ای و فشرده، رس دانشجویان دکتری را بکِشد و در کنارش با اعطای کمک‌هزینه تحصیلی غم معاش‌ را از یادشان ببرد. از این روی، به دانشجوی دکتری برای تحصیل تمام‌وقت که طی آن باید انگشت راستش را هر روز ساعت هشت صبح و دو عصر در دستگاه مربوط بگذارد و سی ساعت حضور هفتگی را ثبت کند، ماهی چهار میلیون و چهارصد هزار تومان می‌دهد. البته ماهانه نمی‌دهد، می‌گذارد جمع بشود که در آخر ترم یک‌دفعه، هفده میلیون واریز کند. احتمالا استدلالشان هم مبتنی بر رازقیت خداوند است و با خود می‌گویند: «خدا که روزی‌رسان است. پس چه سر وقت بدهیم و چه ندهیم او روزی می‌خورد. حداقل بگذاریم آخر ترم که لذت صفرهای واریز، کیف اهل منزل را کوک کند.» البته اگر زمان حضور به سی ساعت در هفته نرسد – مُفتِّش آخر ترم حساب می‌کند – نه تنها از پول خبری نیست بلکه باید هزینه تحصیل را هم بپردازد. خیریه که نیست داداش، دانشگاه است، دانشگاه. 🔹مفید حراست فعالی دارد. آن قدر که اگر دختر و پسری وسط حیاط دانشگاه و با فاصله حداکثری از یکدیگر کف دستشان را ببوسند و برای هم بفرستند، پنج دقیقه بعد مسئول حراست خواهران با بررسی دقیق پوست کف دست دختر و شناسایی باقی‌مانده رُژ روی آن، صورت‌جلسه می‌نویسد و در پرونده دخترک ثبت می‌کند. البته دانشگاه هم‌زمان به ازدواج دانشجویی اهتمام جدی می‌ورزد. کافی است پسری در کنار دختری دیده شود. (حتی اگر داشته رد می‌شده!) بلافاصله به او می‌گویند: «از دو حال خارج نیست: یا عاشقش هستی یا عاشقش می‌شوی. به هر حال با پدر شما و پدر ایشان هماهنگ می‌کنیم تا مراحل بعدی تحت نظارت خانواده‌ها باشد.» 🔸مفید به سیگار کشیدن دانشجوها حساس است و اگر ببیند برخورد می‌کند. از طرفی در نگاه خیل عظیمی از دانشجویان پسر، تحصیل بدون دود مثل آبگوشت بی‌دنبه است؛ بی‌مزه و حال‌به‌هم‌زن. دانشجویان نخبه این مرز و بوم برای این مشکل هم راه حلی پیدا کرده‌اند. بعد از شناسایی دقیق میدان دیدِ دوربین‌های مداربسته، نقطه کور را شناسایی کرده‌اند: دور یک حوض که دانشجوها «میدان دود» نامش نهاده‌اند، راحت دود می‌کنند و اضطرابی از قرار گرفتن در لیست حراست به خود راه نمی‌دهند. البته برخی هم جلوی در کوچکی که سمت خیابان صفاشهر است سلامتی شش‌ها را تامین می‌کنند که این دسته گنگ‌شان خیلی بالاست. 🔹مفید زمین زیاد دارد. آن قدر که اگر بخواهند از فرهنگی به کشاورزی تغییر کاربری دهد، در غلات خودکفاییم. با این وجود از اراضی، بیشتر برای توسعه درخت‌کاری و فضای سبز استفاده می‌کنند. کمی درخت کاج و بیشتر میوه که می‌تواند ویتامین مسئولان را تامین کند. گردانندگان مفید به نیکی دریافته‌اند ملاک قضاوت دانشجویان درباره یک دانشگاه، نه تعداد مقالات منتشرشده یا دانشجوهای به خارج اپلای‌کرده بلکه رِل‌هایی است که میان درخت‌ها زده‌ و نخ‌هایی است که رد و بدل کرده‌اند. ممکن است بگویید این بند با بند سه ناسازگار است. اشتباه می‌کنید. دوباره بند چهار را بخوانید و هرگز «blind spot» را دست کم نگیرید. ادامه دارد ... متن کامل یادداشت در سایت دفتر طنز: http://dtnz.ir/?p=320106 @tanzac
دانشگاه ادیان را دوباره بشناسیم 🔸مانتوها چسبان است. روسری‌ها رنگارنگ. آرایش‌ها غلیظ نیست، غلظت است. هرکسی حداقل صد گرم کِرِم روی صورتش خالی کرده است. کفش‌های پاشنه‌بلند نارنجی و قرمز خودنمایی می‌کنند. از کلیپسی که به سر بسته‌اند می‌شود آویزان شد و بارفیکس رفت. فارسی، زبان دوم است و همه عراقی صحبت می‌کنند. اینجا دانشگاه ادیان و مذاهب است. 🔹پارسال مدتی کوتاه توفیق تحصیل در دانشگاه ادیان و مذاهب را داشتم. آنجا ویژگی‌هایی دارد که به گمانم اختصاصی و انحصاری است. بخوانید: @tanzac
🔸آن قدر که در ادیان، عراقی می‌بینید در دانشگاه بغداد نمی‌بینید. مدام مردان عراقی سبزه با ابروهای بعضا تیغ‌زده و کت و شلوار و گاهی با کراوات رفت‌وآمد می‌کنند. بانوان را هم که در ابتدا توضیح دادم. دم در، همه تاکسی‌ها و سواری‌های شخصی به طرف چهارمردان می‌روند؛ جایی که مقصد اکثر دانشجویان عراقی ادیان است. چند هزار دانشجوی خارجی از صدها کیلومتر آن طرف‌تر کوبیده و آمده‌اند تا برای خود کسی شوند و مثل مسئولان کشور ما که بعد از گرفتن مدرک دکتری، مدیریت اجرایی‌شان صدپله بهبود پیدا کرد، به سلاح دکتری مجهز شوند و در کشورشان طرحی نو دراندازند و بنیادش براندازند. جالب است. وقتی در کافه‌ دور هم جمع می‌شوند و سیگار می‌کشند، حضور در دانشگاه را فراموش می‌کنید. حس می‌کنید در موکب بغدادی‌ها کنار عمودِ فلان هستید. فقط فلافل‌هایش بیست و پنج هزار تومان آب می‌خورد. به هوای برکات ابوعلی برندارید! 🔹ادیان، هم از آزمون سراسری دانشجو می‌گیرد و هم اختصاصی. در آزمون سراسری تقریبا هر رتبه‌ای بیاورید به مصاحبه دعوت می‌شوید. در مصاحبه هم تقریبا قبولی‌تان قطعی است مگر آن که به قدری پیاده باشید که پرداخت سروقت شهریه هم نتواند رتبه علمی‌تان را بهبود بخشد. در آزمون اختصاصی ماجرا متفاوت است. شاید تنها آزمون تستی خاورمیانه است که نمره منفی ندارد. یعنی با صلوات و بسم‌الله هم می‌توانید گزینه درست را تشخیص دهید و نمره‌اش را بگیرید. فقط توکل قوی می‌خواهد و سیم وصل و کمی شانس. ولی اگر مسئول پذیرش دانشگاه، می‌ایستاد دم در ادیان و مثلا فریاد می‌زد: «الاهیات مسیحی دو نفر، بدو بدو. الان شروع میشه» احتمالا شایستگان بیشتری جذب می‌شدند. 🔸تنوع پیشینه تحصیلی در میان دانشجویان دکتری ادیان، واقعا فوق‌العاده است. فرض کنید در مقطع دکترای رشته دین‌پژوهی سر کلاس نشسته‌اید. بغل‌دستی سمت چپ، خانمی است که از حوزه علمیه خواهران ساری، سطح سه زن و خانواده گرفته است. سمت راستی، شیخی است که به تازگی از پایان‌نامه‌ ارشدش در رشته علوم حدیث تطبیقی دفاع کرده است، نماینده کلاس، کارشناسی‌ارشد روان‌شناسی رشد دارد و شاگرد اول کلاس، فارغ‌التحصیل معماری از دانشگاه آزاد تهران‌شمال است. همه هم راضی‌ و مهم‌تر از همه مسئولان دانشگاه راضی‌اند. پیش‌نیاز هم که سوسول‌بازی است و بعد از چهار سال هم ان‌شاء‌الله آقا و خانم دکتر و آغاز نظریه‌پردازی. 🔹شوق مسئولان مالی دانشگاه ادیان به دانش‌گستری و عدم محرومیت تهی‌دستان از تحصیل به قدری است که شما به محض قبولی در دانشگاه، می‌توانید از ظرفیت وام استفاده کنید. با دو، سه صندوق صحبت شده است؛ هر کدام دنگی روی هم می‌گذارند و هزینه تحصیل‌تان را جور می‌کنند. جای هیچ نگرانی‌ای نیست. کم‌کم کار می‌کنید و قسط‌هایش را می‌دهید. خدا متعهد به جور کردن پول دو چیز است: عروسی و شهریه دکتری. اولی را شاید تورم نگذارد ولی خدا خیر به بانک‌ها بدهد که فعلا مچ دومی را خوابانده‌اند. 🔸علاوه بر پذیرش پولی، بورسیه هم دارند. در کارشناسی‌ارشد، طلبه‌ها می‌توانند بسیاری از رشته‌ها را رایگان بخوانند. مشروط بر این که بچه‌های خوبی باشند، خوب درس بخوانند و نمره خوب بیاورند. در دکتری تا چند سال پیش، همه پول می‌دادند اما به لطف حضور پربرکت دانشجویان عراقی و فاصله روزافزون ارزش دلار و ریال (بابت این یک فقره، ادیان باید تا کمر جلوی دولت خم شود)، دانشگاه چند سالی است در هر رشته دکتری، به یک نفر امکان تحصیل رایگان می‌دهد. شرطش هم دانستن زبان عربی یا انگلیسی است. اشتباه نشود! نیازی به تافل نیست. همین که در عربی فراتر از «لاخواهر، لامادر» و در انگلیسی بهتر از وزیر خارجه باشید از پرداخت شهریه معافید. البته علاوه بر زبان، باید مصاحبه عقیدتی و سیاسی را هم پشت سر بگذارید، تست عدم اعتیاد بدهید و گواهی عدم سوء سابقه ارائه کنید. این دو مورد اخیر واقعا لازم نیست؛ طرف با چند متر عمامه مشکی و عبا و نعلین، قاتل زنجیره‌ای فراری است که عدم سوء سابقه می‌خواهید؟ اصلا بر فرض این گونه است، چرا آمده دکترای وهابیت‌شناسی بگیرد؟ او نهایتا باید یک توک پا به صحنه جرم برگردد و بعدش هم الفرار. کمی فکر هم بد نیست! @tanzac منبع: مجله سه نقطه، شماره 48، دی 1402
چند وقت دیگه خدام الحرمین تو مسجد الحرام هم مشروب می‌خورن😁😊 @tanzac
ما در ایران چهار دانشگاه داریم: دانشگاه امام حسین (ع) که شهید تربیت می‌کند، دانشگاه امام علی (ع) که رزمنده تحویل می‌دهد و دانشگاه امام صادق (ع) که مدیرپرور است. بقیه دانشگاه‌ها راننده اسنپ تربیت می‌کنند. 🔹این جمله‌ای بود که کسی در توییتر نوشته بود. هر چند بخش اول و دومش بی‌انصافی و سیاه‌نمایی است (اگر این را نگویم ممکن است این آخرین یادداشت طنزم باشد!) اما درباره جمله سوم و چهارم می‌شود قلم‌فرسایی کرد. دانشگاه امام صادق تفاوت‌های بنیادینی با دیگر دانشگاه‌های کشور دارد. از جمله: 🔸شما در دانشگاه امام صادق بورسیه هستید. می‌دانید بعد از اتمام دوره تحصیل و گرفتن مدرک ارزشمند از معظم له، لَنگ کار نخواهید ماند و بلافاصله به ارگانی جذب خواهید شد؛ یا در شورای سیاست‌گذاری صداوسیما از دانش شما بهره خواهند برد یا در هیئت مدیره یک شرکت نفتی افتخار میزبانی از شما را خواهند داشت. عدم تناسب مدرک تحصیلی و شغل هم چیزی نیست که بخواهید برایش نگران باشید. بقیه متن را اینجا ببینید. منبع: مجله سه نقطه، شماره 48، دی 1402 @tanzac
نظر یکی از مخاطبان محترم کانال درباره یادداشت طنز دانشگاه ادیان یادداشت را اینجا ببینید @tanzac
با دانشگاه باقرالعلوم (ع) آشنایی دارید؟ چه چیزهایی درباره این دانشگاه می‌دانید؟ فردا بیشتر آشنا خواهید شد😊 @tanzac
در باقرالعلوم چه دیدم؟ حدود سه سال دانشجوی مقطع ارشد باقرالعلوم بودم. دانشگاهی در حومه شهر قم. البته الان پردیسان چنان جمعیتی دارد که به زودی قم، حومه‌اش خواهد شد. باقرالعلوم با همه دانشگاه‌های کشور فرق‌ دارد. آن هم فرق‌های اساسی: یک) در باقرالعلوم مقطع لیسانس جز برای یکی دو رشته وجود ندارد. همه از فوق لیسانس شروع می‌کنند. این مسئله ممکن است سه علت داشته باشد: یا همه دانشجویانش این قدر مسلط و باسوادند که نیازی به گذراندن واحدهای کارشناسی ندارند یا واحدهای جبرانی فوق لیسانس این قدر زیاد است که حتی اگر دیپلم هم نداشته باشید آماده ورود به مقطع ارشد خواهید شد یا مسئولان دانشگاه معتقدند اصولا لیسانس بی‌فایده است و حیف وقت. وقتی می‌شود با دو سال کلاس و یک سال پایان‌نامه، سر و ته تخصص را هم آورد چرا چهار سال فرزندان ملت را اسیر درس و کلاس و دانشگاه کنیم؟ بقیه یادداشت را اینجا بخوانید. @tanzac
نظر یکی از مخاطبان محترم کانال درباره یادداشت طنز دانشگاه ادیان یادداشت را اینجا ببینید @tanzac
یکی از دوستان اومد تو خصوصی گفت و کل یادداشت باقرالعلوم رو بذار همین جا. گفتم چشم 🌷 @tanzac
در باقرالعلوم چه دیدم؟ ✅حدود سه سال دانشجوی مقطع ارشد باقرالعلوم بودم. دانشگاهی در حومه شهر قم. البته الان پردیسان چنان جمعیتی دارد که به زودی قم حومه‌اش خواهد شد. باقرالعلوم با همه دانشگاه‌های کشور فرق‌ دارد. آن هم فرق‌های اساسی: 🔸در باقرالعلوم مقطع لیسانس جز برای یکی دو رشته وجود ندارد. همه از فوق لیسانس شروع می‌کنند. این مسئله ممکن است سه علت داشته باشد: یا همه دانشجویانش این قدر مسلط و باسوادند که نیازی به گذراندن واحدهای کارشناسی ندارند یا واحدهای جبرانی فوق لیسانس این قدر زیاد است که حتی اگر دیپلم هم نداشته باشید آماده ورود به مقطع ارشد خواهید شد یا مسئولان دانشگاه معتقدند اصولا لیسانس بی‌فایده است و حیف وقت. وقتی می‌شود با دو سال کلاس و یک سال پایان‌نامه، سر و ته تخصص را هم آورد چرا چهار سال فرزندان ملت را اسیر درس و کلاس و دانشگاه کنیم؟ غیر از این، در برخی رشته‌های دکتری دانشگاه هم می‌شود بدون فوق لیسانس مربوط شرکت کرد. مثلا بزرگوار با سطح سه فقه و اصول از حوزه علمیه همدان، کنکور سراسری می‌دهد و بعد از قبولی در آزمون کتبی، به مصاحبه رشته فلسفه فیزیک! دعوت می‌شود. بگذریم از این که خود اوپنهایمر (منظور اوپنهایمر واقعی است نه شاهکار پدر زمان، کریستوفر نولان با بازی کیلین مورفی) هم مطمئن نبود بتوان رشته‌ای به نام فلسفه فیزیک راه انداخت. در نهایت با کارشناسی‌ارشد فقه و اصول وارد دکتری فلسفه فیزیک، فلسفه دین یا فلسفه حقوق می‌شود و بعد از دو سال پاس کردن واحد، پایان‌نامه می‌نویسد و مرزهای علم را تکان می‌دهد. 🔹در باقرالعلوم، صبح‌ها دختران می‌آیند و عصرها پسران. هیچ کلاس و انجمن و نشست مشترکی با هم ندارند. البته کلاس‌های دکتری به صورت مختلط برگزار می‌شود که یا به خاطر تعداد کم دانشجو در این مقطع تخصصی! است و یا به این خاطر که دیگر سن و سالی گذشته و شیطان رجیم مرخصی است. معمولا مردهای دوره دکتری، منتظر ازدواج فرزندان هستند و بانوان دو بار مادری را تجربه کرده‌اند. 🔸در باقرالعلوم، سلف به آن گستردگی که در دانشگاه‌های دیگر هست نیست. یک بار غذا رزرو کردم. چون معمولا کلاس‌ها عصر بود ناهار را در خانه می‌خوردم و می‌رفتم دانشگاه ولی آن دفعه کاری داشتم و مجبور شدم از روز قبل ناهار رزرو کنم. وقتی وارد دانشگاه شدم نگهبان بعد از دیدن کارتم گفت: «چطوری بهاری؟ ناهار قیمه بادمجون رزرو کردی؟» با دهان هاج و واج گفتم: «شما از کجا می‌دونی؟» او هم با یک لبخندِ بچه‌های بالا اندر بچه‌های پایین گفتگو را خاتمه داد. وارد ساختمان دانشگاه که شدم بعد از گذشتن از کنار اتاقِ کارمندان آموزش، یکی‌شان سراسیمه بیرون آمد و گفت: «بهاری! معمولا ناهار نمی‌گرفتی.» گفتم: «غیر از شما و نگهبانی دیگه کی می‌دونه؟» گفت: «هیچ کس! فقط مسئول سلف و معاون دانشجویی.» گفتم: «باز خوبه مدیر دانشکده نمی‌دونه.» گفت: «دکتر موسوی رو میگی؟ اتفاقا الان داشت می‌رفت. اون هم غذا رزرو کرده بود. بهش گفتم امروز فقط شمایی و بهاری!» پیش از آن که شهرداری، آتش‌نشانی، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات هم مطلع شوند (البته این آخری خبر داشتند) سریع به سلف رفتم تا کلک قیمه را بکنم. ‌ 🔹تا چند سال پیش نام دانشگاه وزارت اطلاعات، امام باقر (ع) بود. فراوان پیش می‌آمد که دانشجویان باقرالعلوم را با بچه‌های امام باقر اشتباه می‌گرفتند و این بسی مایه خوشحالی بود. هر جا می‌رفتیم تا می‌فهمیدند کجا درس می‌خوانیم سریع از بدی‌های دوره شاه صحبت می‌کردند و به اصلاح‌طلبان بد و بیراه می‌گفتند. هر چه می‌گفتیم: «بابا ما خودمون هم آره» حمل بر تقیه و تخلیه اطلاعاتی می‌کردند. متاسفانه چند سال پیش نام آن دانشگاه به دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی تغییر کرد و لحظات فان ما را گرفت. 🔸دانشجوهای باقرالعلوم همه یک شکل و یک تیپ‌اند. مثلا اگر در عصر که فقط آقایان رفت‌وآمد دارند در کنار یک جمع ده‌نفره، وسط راهروی دانشگاه داد بزنید: «آشیخ رضا» نُه نفرشان برمی‌گردند و می‌گویند: «جانم اخوی» آن یک نفر هم آسِدرضاست. جدا از این، دانشجوها استادان را حاج‌آقا صدا می‌کنند. حتی اگر او، مدعوِ کراواتیِ سه‌تیغ باشد (البته تخم این فقره را چند سالی است ملخ خالص‌سازی خورده). نماز جماعت دانشگاه پررونق است و جز کسانی که عذر شرعی دارند (در تایم عصر معمولا چنین مواردی نیست) یا عدالت امام برایشان احراز نشده است همه به جماعت قامت می‌بندند. ادامه دارد ... @tanzac
🔹روز دانشجو هم در باقرالعلوم حال و هوای خودش را دارد. بیشتر شبیه روز بزرگداشت روحانیت است. همه در آمفی‌تئاتر جمع می‌شوند، چای و کیک یا آبمیوه و تی‌تاب می‌خورند، یکی از معمم‌ها که هیئت علمی دانشگاه یا منبری است چند دقیقه سخنرانی اخلاقی یا اجتماعی می‌کند. بعد هم یکی از مسئولان گزارش می‌دهد و تمام. دامبول و دیمبول هم در حد سرود ملی اول جلسه. (اگر یادشان نرود کلیپش را بعد از قرائت قرآن پخش کنند!) 🔸در باقرالعلوم روزهای خوش هم زیاد داشته‌ام. از استادانی که با غیبت دانشجویان کنار آمدند تا ماه رمضان‌هایی که استاد و دانشجو رفتند تبلیغ و کله کلاس را به طاق کوبیدند. از هم‌زمانی کلاس با نماز مغرب و عشا که کلاس را تعطیل و نماز جماعت خواندیم تا همکاری آموزش دانشگاه برای تغییر تایم کلاس که طلاب دو بار در هفته از فیضیه عازم پردیسان شوند نه سه بار. خدا چراغشان را روشن نگه دارد! منبع: مجله سه نقطه، شماره 48، دی 1402 @tanzac
داستان مترسک 🔷روزگاری که احدی از فرمان ایالات متحده در محفل سران ممالک سر باز نمی‌زد. حُکّام طابعِ حُکم او و سلاطین پاچه‌بوس و چاکر او بودند. و این نبود جز پس از دبلیو دبلیو آی آی. 🔸(نترسید! کسی وسط نوشتن آدرس اینترنتی با دسته‌بیل توی سر من نزد. دارم نام خلاصه شده جنگ جهانی دوم را به اَنگِ‌فارسی تایپ می‌کنم! قبلا پارسی زبانان فینگیلیش تایپ می‌نمودند و اکنون ما آمریکایی‌ها انگ‌ِفارسی...) 🔹متن کامل را در ویرگول بخوانید @tanzac
🔹ساختمان ایران ١ 🔸فکر و ذکرم فقط پی انتخابات پیش رو بود و خستگی رو از یادم برده بود. خیال‌پردازی می‌کردم که باید موقع تبلیغات انتخاباتی مدیرای ساختمون ازشون مطالبات به حق داشته باشم. 🔸باید توی جلسات عمومی بهشون در مورد بوی بد جوراب همسایه‌مون بگم. البته اینو باید توی جلسه‌ی خصوصی می‌گفتم. به کسی هم که فقط این ایام یادش می‌افته با ما سلام و احوالپرسی کنه نباید رأی بدم. 🈁متن کامل در سایت ویرگول @tanzac
🔹ساختمان ایران ٢ 🔸اختلاف عقاید ساکنین ساختمان ایران ▪️ساختمانی که ما توش زندگی می‌کنیم اسمش ایرانه. یه آپارتمان با انواع عقاید و مذاهب. برای همین مدیریتش کار سختیه. واحد بغلی ما روضه هفتگی‌شون تعطیل نمی‌شه. واحد روبه‌رویی‌شون هم پارتی و جشن‌های شبونه‌شون قضا نمی‌شه! یه طبقه‌ درخت کریسمس می‌بینی که گوزنِ بابانوئل داره برگاشو می‌خوره. طبقه‌ی بعدی هم قرمز یلداییه. حالا نمی‌دونی باید عین دونه‌های انار دسته به دسته و با نظم و ترتیب یک جا بشینی. یا عین دونه‌های هندونه با شلوار کردی مشکی پاتو دراز کنی. طبقه‌ی ما هم که تم مشکی دائمی داره. گاهی هیئتی‌ها استفاده می‌کنن، گاهی هم بچه‌های محفلِ پارتی. ادامه در فرسته بعد 👇👇 @tanzac