گزارش رسانههای مختلف درباره المپیک توکیو:
1 - روزنامه کیهان:
دفتر روزنامه در تماس تلفنی با خبرنگار اعزامی: کیهان کیهان حسین! کیهان کیهان حسین! حسین جان اوضاع ورزشکاران ما چطوره؟ شرایط رو چی ارزیابی می کنید؟ تمام.
حسین: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب دارم خدمت همه همکارانم در روزنامه کیهان. امروز کشتی گیر ما در وزن 84 کیلو در قرعه کشی به کشتی گیر رژیم اشغالگر قدس برخورد که البته در مسابقه حاضر شد و بعد از آنکه با فحشهای رکیک، خانواده ورزشکار اسراییلی رو مورد عنایت قرار داد، از روی تشک خارج شد.
دفتر روزنامه: بسیار عالی. بسیار عالی. حسین جان! باز هم از درخششهای بچه ها بگو.
حسین: بله حتما. اتفاقا دیشب هم یکی از ورزشکاران وزنهبرداری ما در شرایطی که سرمای سختی خورده بود و سر و سینهاش پر از اخلاط بود، شبانه و مخفیانه به هتل ورزشکاران رژیم صهیونیستی رفته بود و یک تف عمیق و سنگین به در ورودیشان انداخته بود.
دفتر روزنامه: حسین جان گفتی سرما هم خورده بود؟
حسین: آره اتفاقا صبح که اسراییلیها میخواستند برن صبحونه بخورن حسابی حالشون جا اومده بود.
دفتر روزنامه: با توجه به این که این تف، مقامات رژیم اسراییل رو نگران کرده و آینده سیاسی این رژیم رو در هالهای از ابهام فرو برده به نظرت چه تبعاتی خواهد داشت؟
حسین: والله الان زوده برای اینجور اظهار نظرها ولی من فکر میکنم تحولات خاورمیانه رنگ و بوی جدیدی خواهد گرفت. من امروز ظهر مقالهای نوشتم با عنوان تف راهبردی، خلط استراتژیک و برای انتشار فرستادم به ایمیل کیهان.
دفتر روزنامه: خیلی خوبه. دیگه چه خبر حسین؟
حسین: خبر دیگه این که کشتیگیر سنگین وزن ما در اولین مسابقهاش به ورزشکار ترکیهای با نام «چلغوز کفتر اوغلو» برخورده بود که یک ساعت پیش مسابقهاش تموم شد.
دفتر روزنامه: چی شد حسین؟ برد یا باخت؟
حسین: برد و باختش مهم نیست. مهم اینه که ورزشکار ما در اعتراض به سیاستهای ترکیه، با دوبنده منقش به تصویر بشار اسد در مسابقه حاضر شد.
دفتر روزنامه: حسین جان! بسیار عالی مثل همیشه. اگر نکته پایانیای داری بفرما.
حسین: بله ممنونم. خبر آخر اینکه دیروز بعد از ظهر متاسفانه یک اتفاق تلخی افتاد که کل کمپ ایران رو ناراحت کرده. با تاسف شدید و نهایت شرمساری عرض میکنم که دیروز یکی از ورزشکاران ما از توالتی استفاده کرده که قبل از او نماینده رژیم اشغالگر قدس استفاده کرده بود. من فکر میکنم کمیسیون امنیت ملی مجلس باید وزیران ورزش و امور خارجه رو استیضاح کنه.
دفتر روزنامه: طبیعیه حسین جان. وقتی دیپلمات ما با امریکاییها غذا میخوره، خب ورزشکار ما هم با اسراییلیها توالت میره. خیلی ممنون از گزارش جامعت.
حسین: خواهش می کنم. حسییییین، دهکده المپیک توکیو
#علی_بهاری
#المپیک
@tanzac
گزارش رسانههای مختلف درباره المپیک توکیو:
2- روزنامه شرق:
سپیده از دفتر روزنامه در تماس تلفنی با خبرنگار اعزامی: «سپهر جان! سپهر عزیز دلم صدامو میشنوی؟ قربونت برم جوابمو بده عسلم. خیلی دلم تنگ شده واست.»
سپهر: «سلام خوشگلم. جیگرم. عزیز دلم. اینجا خیلی جات خالیه. اینجا همه چی عالیه. باور کن از دست اون قوانین مسخره کشور راحتیم. جات خالیه اینجا لب دریاچه مصنوعی. همه دختر پسرا اینجا ...»
سپیده: «خب بسه دیگه. تلفن رو آیفونه. مدیر مسئول داره می شنوه. از ورزشکارای ما چه خبر؟ وضعیتشون چطوریه؟»
سپهر: «اوضاعشون خیلی خوبه سپی جون! امروز با بچههای کاراته رفتیم تفریح. جات خیلی خالی بود. (و در حالی که با دو دست بشکن میزند و نشیمن گاهش را 360 درجه میچرخاند، میخواند: عشق و صفا و شادی: آزادی آزادی.)
سپیده: پسره عیاش. برو گمشو دیگه نمیخوام ریختت رو ببینم.
#علی_بهاری
#المپیک
@tanzac
گزارش رسانههای مختلف درباره المپیک توکیو:
3- روزنامه یالثارات:
دفتر روزنامه در تماس تلفنی با خبرنگار اعزامی: «سید جان! وضعیت رو گزارش کنید تمام.»
سید: «عرض سلام و ادب دارم خدمت همه برادران مجاهدم در روزنامه پر تیراژ یالثارات. من برای آگاه کردن شما از وضعیت مسابقات المپیک، بیانیهای آماده کردهام که خدمتتان تقدیم میکنم:
بسم الله القاصم الجبارین. و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم؛ اکنون که تیم مذاکرهکننده هستهای تمامی دستاوردهای انقلاب را تقدیم بیگانگان کرده، در خیانت به کشور، دست شاهان قاجار را از پشت بسته است ...
دفتر روزنامه: «آقا سید! این بیانیه برجامه. بیانیه المپیک رو بخون.»
سید: «معذرت میخوام. اشتباه شد. بسم الله الجبار القهار. و اقتلواهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم؛ المپیک 2020 توکیو در شرایطی برگزار میشود که بیدینی و فسق و فجور و بدحجابی و بیعفتی از در و دیوار شهر سرازیر است. من امروز پیش از نگارش این بیانیه، بانوانی را دیدم که با زنندهترین پوششها و ناهنجارترین لباسها مشغول شوخی و خنده و خوشگذرانی بودند. گویا پدران و برادران و همسرانشان بویی از غیرت و مرادنگی نبردهاند. البته گمان کردهاند که میتوانند قسر در بروند ولی ما امت حزب الله دست از سرشان برنمیداریم و تا خون نجسشان را به زمین نریزیم، از پا نخواهیم نشست.»
دفتر روزنامه: «آقا سید ممنون از بیانیه خوبتون. لطف کنید بگید شما چه کردید؟ یعنی اقدامات فرهنگی و سیاسی شما چی بوده؟»
سید: «اقدامات امت حزب الله در چند بخش قابل بررسی است که خدمتتون عرض میکنم:
1: حقیر امروز به همراه شماری از ورزشکاران احساس تکلیف کرده، سالن شنای بانوان را به آتش کشیدیم.
2: دیروز بعد از ظهر چهار بانوی ژیمناست روس را کتک زدیم و متواری شدیم تا بفهمند زن باید رخت بچه در آفتاب بیندازد نه اینکه آفتاب بالانس بزند.
3: دیشب با شماری از دوستان خودجوش، از رستوران امریکاییهای مقیم توکیو به عنوان توالت عمومی استفاده کردیم.
4: امروز صبح از طبقه بالای ورزشگاه، به کله ورزشکاران رژیم صهیونیستی، تف کردیم. شایان ذکر است عمده دوستان تف کننده به صورت خودجوش در این عملیات شرکت کرده، مبتلا به سرماخوردگی و بعضا عفونتهای شدید ریوی بودند.
5: دیروز ظهر نیز ...»
دفتر روزنامه: «آقا سید ممنون کافیه. در فرصتهای بعدی از درخششهاتون بیشتر خواهیم شنید. الان بفرمایید موضع سیاسی ورزشکاران ما چیه؟ آیا کسی هست که ساز ناکوک و حرفای متفاوت بزنه؟»
سید: خدا رو شکر بچههای ما همه همنظر و متحدند. البته دیروز یک اتفاقی افتاد که کمی نگران شدیم. بعد از ناهار یکی از ورزشکاران امریکایی، یک و نیم لیتر پپسی کولا را در چند ثانیه رفت بالا و بعد با یک آروغ کوبنده توجه همه رو جلب کرد. متاسفانه یکی از ورزشکاران ما از این صدا خیلی خندهاش گرفت و بلند گفت: "ظهر شما به شادی - گلوت به این گشادی." واقعا ما رو چه به گلوی امریکایی؟ چرا باید ورزشکار ما با اون یانکیهای عوضی حرف بزنه؟»
دفتر روزنامه: آقا سید ممنونیم. ما هم دعا میکنیم اون امریکایی لجن، با آروغ بعدی، مصدوم بشه و مسابقات رو از دست بده.
#علی_بهاری
#المپیک
@tanzac
گزارش رسانههای مختلف درباره المپیک توکیو:
4: سایت رسمی سازمان مجاهدین خلق (منافقین)
دفتر سایت در کمپ لیبرتی در تماس تلفنی با خبرنگار اعزامی: «برادر پرویز! برادر وضعیت توکیو چطوره؟ بچههای سازمان منتظرند گزارش شما را بشنوند.»
پرویز: «سلام خواهر. با اهدای درود انقلابی به فداییهای گرانقدر سازمان و روح بلند پدر مسعود و با آرزوی سلامتی برای ننه مریم، گزارش انقلابی سازمانی خود را تقدیم میکنم:
همه ورزشکاران رژیم آخوندی و پاسداریزه جمهوری اسلامی، از این رژیم متنفرند. با هر کدامشان که صحبت میکردم، به پدر مسعود و ننه مریم ابراز ارادت میکرد و سران رژیم را به فحش میکشید. تمامی قرائن و شواهد حاکی از فروپاشی قریب الوقوع رژیم بوده، به زودی اعدام همه آخوندها و پاسدارها به دست عوامل سازمان را در میدان مریم جشن خواهیم گرفت.»
دفتر سایت: «میدان مریم دیگه کجای تهرانه؟»
پرویز: «الاغ! همون آزادیه دیگه. بعد از پیروزی نهایی سازمان بر رژیم آخوندی، اسمش رو عوض خواهیم کرد.»
دفتر سایت: «برادر پرویز! امروز در خبرها اومده بود تجمعی هم از سوی مخالفان رژیم آخوندی برگزار شده؟ از کم و کیفش اطلاعی در دست دارید؟»
پرویز: «بله دیروز بعد از ظهر تجمع بسیار بزرگی در میدان مرکزی توکیو برگزار شد و شرکتکنندگان با تصاویر پدر مسعود و ننه مریم و با سر دادن شعارهای اعتراضی، رژیم رو با چالش مشروعیت جدی مواجه کردند.»
دفتر سایت: «از تعداد شرکتکنندگان خبر دارید؟»
پرویز: «والله چون تعداد بالا بود نتونستم بشمارم. تجمع بسیار چشمگیر بود.»
دفتر سایت: «آمار دقیق نمیخواهیم. حدستون رو بیان کنید.»
پرویز: «فکر کنم بالای دوازده نفر بودند.»
دفتر سایت: «پدرسوخته! ما تو تو توکیو چهارده تا نیرو داریم. بعد تجمع دوازدهنفره بوده؟ اون دو تای دیگه رفته بودن با عموی سوباسا عکس بگیرن؟»
پرویز: «البته اون عموش نبود ولی حالا بگذریم.»
دفتر سایت: زبوندراز بیشرف! مگه برنگردی کمپ! کاری باهات میکنیم که رژیم با اشرف نکرد.
#علی_بهاری
#المپیک
@tanzac
گزارش رسانههای مختلف درباره المپیک توکیو:
5: روزنامه آرمان
دفتر روزنامه در تماس تلفنی با خبرنگار اعزامی: «امیر جان سلام. توکیو چه خبره؟»
امیر: «با عرض سلام به شما و همه همکاران. اینجا اوضاع خیلی خوبه. ورزشکاران ما با روحیههای عالی دارند در مسابقات شرکت میکنند.»
دفتر روزنامه: «امیر جان ورزشکاران دیگر کشورها چطورند؟ باهاشون مصاحبه کردی؟»
امیر: «آره اتفاقا دیشب گفتگویی داشتم با یک وزنه بردار روس. میگفت مردم کشور ما همه عاشق مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانیاند. حتی میگفت اسم من قبلا اصغر طُغرلُف بوده اما به عشق آقای هاشمی اسمم رو عوض کردم و گذاشتم اکبر هاشمُف.»
دفتر روزنامه: «دیگه چی میگفت درباره حاج آقا؟»
امیر: «میگفت حاج آقا همه زندگی من و مردم کشورمه. مردم روسیه اعتقاد دارند حاج آقا با اون نامهای که به گورباچف نوشت فروپاشی شوروی رو پیش بینی کرد.»
دفتر روزنامه: «امیر جان اشتباه نمیکنی؟ آخه اون نامه معروف رو امام نوشت نه آقای هاشمی.»
امیر: «نمیدونم. منم بهش همینو گفتم ولی به جون مادر پوتین قسم خورد که راست میگه.»
دفتر روزنامه: «امیر جان نکته پایانیای اگه داری بگو.»
امیر: «خیلی ممنونم. تا یه المپیک دیگه و یه خاطره دیگه شما رو به خدا میسپارم.»
#علی_بهاری
#المپیک
@tanzac