eitaa logo
طنزک
361 دنبال‌کننده
383 عکس
127 ویدیو
4 فایل
محتوای کانال تولیدی است. از این که عضو می‌شوید، عضو می‌مانید و عضو می‌کنید ممنونیم. برای نقد و نظر، تبادل، پیشنهاد و انتقاد: @alibahari1373 نخستین پست کانال: https://eitaa.com/tanzac/1267
مشاهده در ایتا
دانلود
"اندر مزایای خواب" (قسمت سوم) خلاصه به بانک رسیدیم. نوبتم شد و برای اینکه گربه را دم حجله بکشم با عصبانیت ساختگی به کارمند بانک گفتم: «لطفا وامم را روی غلتک بگذارید. این دفعه ششم است که در این یک سال می‌آیم. ضامن‌های معتبری که می‌گویید ندارم. چطور وقتی مختلس‌های میلیاردی می‌آیند از آنها ضامن نمی‌خواهید؟ حالا برای 20 میلیون تومان ناقابل از من دو ضامن درست و درمان می‌خواهید آن هم با بهره 30 درصد؟» یکهو قیافه گرفته کارمند باز شد و لبخند عمیقی بر لبانش نشست. گفت: «اگر پیش از این به شما جسارتی شده معذرت می‌خواهیم. کاملا حق با شماست. آن وقت خودش و معاون بانک آمدند و ضامن وام من شدند آن هم بدون بهره. من داشتم از خوشحالی بال درمی‌آوردم. تشکر کردم و برگشتم که در آستانه در به قیافه عبوس رئیس بانک - که تا‌حدودی شبیه پدرم بود ولی با کت و شلوار شیک - برخوردم که رو به من بلند داد زد: «هووووووی! پاشو برو!» گفتم: «بله؟! کجا؟» دوباره فریاد زد: «هوووووی!» آن وقت در کمال تعجب یک سقلمه هم به من زد و بعد نیشگونم گرفت. دردم گرفت و داد زدم آاااای و ناگهان قیافه‌اش کاملا شبیه پدرم شد. گفت: «فلان ‌فلان شده! چرا هر چی صدات می‌زنم بیدار نمیشی؟ لنگ ظهره. پاشو نون بخر دو لقمه نون پنیر سق بزنیم. مامانتم رفته خونه خاله‌ات اینا.» گفتم: «زنم کو؟» گفت: «زنت کجا بوده» و بعد لگد تنبیهی آرامی را روانه من کرد تا به سمت نانوایی بروم. نتیجه می‌گیریم که یکی از فواید مهم خواب، حل شدن کامل همه مشکلات به صورت محدود و موقت است که به نوبه خودش نعمت بسیار بزرگی است. ادامه دارد... @tanzac
اندر مزایای خواب (قسمت آخر) یکی از مهمترین مزایای خواب مربوط به خود خواب نیست. چند روز پیش چند تا کار اداری داشتم که باید تا ظهر انجام می شد. ویژگی این کارها این بود که به همت مسئولین بعضی هایش در شرق شهر انجام می شد و بعضی ها در غرب و بعضی در جنوب. اعم از بانک و اداره بیمه و مالیات و غیره. ناچار به برادرم رو زدم که کله سحر در رختخواب با گوشی‌اش ور می‌رفت. گفتم برادرجان! تو می‌دانی که برادر در سختی‌هاست که برادری‌اش را ثابت می‌کند. آیا این گزاره صحیح است؟ گفت: اوهوم! گفتم پس بیا و یکی دو کار اداری من را انجام بده که خداوند تو را اجر جزیل دهاد! خیلی آرام گفت ممممم! بعد گوشی از دستش افتاد و چشمانش بسته شد. گفتم اخوی! بِرار! آهای! الان جوابم را دادی. خواب بود. گویی سالهاست که خواب است. هرگز نشد بیدارش کنم. ناچار به دوستم زنگ زدم. بعد از سه بار زنگ زدن جواب تلفنم را داد و گفت: چته کَل صُبی؟ گفتم ببین امروز خیلی کار دارم. باور کن اگر ناچار نبودم مزاحمت نمی شدم. من و تو سالهاست که رفاقت دیرینه داریم پس به خاطر من یکی دو تا اداره برو و... دیدم صدای خر خر از پشت تلفن می‌آید. ظاهرا صدای خر و پف بود. تلفن را قطع کردم. از ناامیدی تلویزیون را روشن کردم. دیدم یکی از مسئولان بلندپایه می‌گوید: شکر خدا بیشتر مشکلات در زمینه محیط زیست، بیماری ها، شغل، خانه، ازدواج و... حل شده. آنهایی هم که مانده چیزی نیست و به زودی حل می شود. اما یک مشت آدم معلوم الحال از جای معلوم آمده می‌آیند و به ما ایراد... تلویزیون را خاموش کردم. سعی کردم مثل برادرم و دوستم و آن مسئول خودم را به خواب بزنم ولی نشد چون خیلی دلشوره داشتم. پس با قدرت تمام سعی کردم کارهای اداری ام را انجام دهم. در نهایت موفق شدم یکی از کارها را درست کنم هر چند سر امضای آخر به من گفتند مسئول جلسه است، برو فردا بیا. @tanzac
گفت و شنود1 چوب کبریت: گفتم: چرا هر نمازتو چندبار میخونی؟ گفت: آخه به دلم نمیچسبه. دوباره میخونم که بهتر بشه. گفتم: آخه نمیشه که یه نماز رو چندبار خوند. گفت: چرا نمیشه؟ نماز بیشتر، ثواب بیشتر. گفتم: هر چیزی سر جای خودش اثر خودشو داره گفت: چرا؟ خب نماز که دوبار خوندنش بد نیست. قاعدتا باید ثواب بیشتری داشته باشه. گفتم: چه عرض کنم... طرف یک چوب کبریت گرفته بود، هرچی میکشید به جعبه‌اش روشن نمیشد. بهش میگند که شاید چوب کبریته ایرادی داشته باشه. میگه: نه اتفاقا همین چند دقیقه پیش کشیدم روشن شد. @tanzac
غُرُنا: ویروسی جدید در وجود زوج ها ، این ویروس اعصاب زن و مرد را هدف میگیرد، به گونه ای که مدام بر سر یکدیگر غر میزنند، پزشکان سازمان جزا در فضا ، با چاپ مقاله ای با عنوان تاثیرات غُرُنا بر سیاهه اعمال ، اعلام کردند که این ویروس بسیار مرموز و در دراز مدت باعث سیاه شدن کارنامه اعمال فرد میگردد و جزای اعمال در فضا را نابود میکند . #حسام_سعیدی_گراغانی @tanzac
گفت و شنود2 کار از محکم کاری عیب میکنه: گفتم: تو چرا انقدر پاتو آب میکشی؟ گفت: توی خیابون آب ریخته بود دارم آب میکشم تا پام بشه. گفتم : اون آب کشیدن برای نجاسته. مگه نجس بوده؟ گفت: چه میدونم شاید نجس باشه. گفتم: چون نمیدونی اتفاقا پاکه. خودتم حکمشو میدونی ولی وسواسی شدی. گفت: چه کنم عادت کردم. از بس آب کشیدم خودمو که هر چیز خیسی بهم میخوره فکر میکنم نجس شدم. گفتم: والا چه عرض کنم. تو مثل اون بچه‌ای میمونی که انقدر سکه توی این ماشین اسباب‌بازیها انداخته بود و سوارشون شده بود که وقتی سکه می‌اندازه توی صندوق صدقات سوارش میشه. @tanzac
البته چیزی از ارزش‌های بچه‌ها کم نشده😁 @tanzac
شِرِک چاقالو شازده کوچولو پرسید: 《تعطیل رسمی》 یعنی چی؟ روباه گفت: بعضی از زن و شوهر ها هستن، دعواهای زندگی را واسه پدر مادر و خواهر برادر تعریف میکنن، از اونا هم کمک میخوان تا واسه دعواشون راهکار بدن ، به اینا میگن تعطیل رسمی!!! البته توی شناسنامه چیز دیگه ای صداشون میکنن، مشتبی، ممد، جوات یا مری، ماری، صُغی(مخفف صغری)! ناگهان شِرِک که تمام این مدت گوشه ای استاده بود و تمام این‌ حرف ها رو داشت میشنید عصبی شد و گفت : آخ آخ نگو دلم خونه از دست این سفره دل باز کردن ها و همینجوری داشت ادامه میداد.... که روباه گفت: جمع کن بابا، کی این شرک چشم گشاد ، خر سوارو راه داد وسط فیلم ما! آقای کارگردان؟ من دیگه بازی نمیکنم! شازده کوچولو که کلا توی باغ نبود گفت: آهان پس تعطیل رسمی به اینا میگن! روباه گفت : دقیقا! و اینگونه بود که فیلم نامه ادامه پیدا کرد و اوضاع آروم شد! @tanzac
آسانسور ترقی دخترم: چرا باید هر سال یک کلاس درس بخونیم؟ من: برای اینکه پله های ترقی را طی کنی تا طعم شیرینش را بچشی دخترم: ولی من برای اینکه پاهام درد نگیره، سوار آسانسور میشم شیرینیش بیشتره تازه خسته م نمیشم #پورخلیلی @tanzac
گفت وشنود3 ایراد اصلی گفت: تو چرا داری این موقع روز کتاب میخونی؟ چشمات اذیت میشه یک ساعت بعد... گفت: تو چرا کتاب نمیخونی؟ یک ساعت بعد... گفت: تو چرا دکمه بالای پیراهنتو نبستی؟ یک ساعت بعد... گفت: تو چرا انقدر برنامه توی گوشیت داری؟ یک ساعت بعد... گفت: تو چرا انقدر با گوشیت بازی میکنی؟ یک ساعت بعد... گفت: تو چرا... وسط حرفش پریدم و گفتم: اینا چیه داری میگی؟ گفت: دارم امر به معروف و نهی از منکر میکنم. گفتم: موارد امر به معروف و نهی از منکر مشخصه. مال واجبات و گناههاست. این کار تو اسمش گیر الکیه. گفت: دارم ایرادات تو رو گوشزد میکنم. بده؟ گفتم: معلومه بده. باید ایراد اساسی برادر مومنت رو بگیری نه گیر الکی مثل اون کسی که ازش میپرسند: «چرا فیل از سوراخ سوزن نمیتونه رد بشه؟» گفت: «چون ته دمش گیر میکنه.» @tanzac
مستثنیات غیبت: یکی از گناهان کبیره، _ که البته الان سوال پیش میاد؛ چرا کبیر نه؟ چرا میگیم کبیره؟ _ غیبت است، به حدی این گناه بزرگ است، که میگن مساوی است با خوردن گوشت برادر مومن خود! فکر کن! مثلا دستای پر پشم ممد را داری با آبلیمو لیس میزنی و میخوری!🤮 اصلا من از الان به بعد فقط غیبت خانم ها را میکنم! یکسری از غیابات(جمع غیبت ها) هستند که برعکس قبلی ها، از ثواب بالایی برخوردارند، و نباید بی تفاوت از کنارشان رد شد، مانند: 1: غیبت ورزشکاران : به جز کیمیا علیزاده که بهتره پشت سر ناموس مردم حرف نزنید! هرچند بخاطر وصف (ورزشکاری)، اساسا از موضوع بحث خارج است! تا میتونید پشت سر ورزشکاران غیبت کنید، چون جلوی رویشان کسی جرات ندارد غیبت کند بخصوص رزمی کاران! پس پشت سرشان مستحب است! 2: غیبت آخوندا: مردم؟ در این مورد نجابت بسه دیگه!چقدر دارید خویشتنداری میکنید! خب بگید که آخوندایی را می شناسید ، یه ویلا شمال دارن ولی برای سیاه بازی رفتن خونه اجاره ای پایین شهر، یه آخوند دیگه هم میشناسید که هر عید مسافرت میره امام زاده های دبی! اینا را به مردم بگید! اینقدر خویشتن داری نکنید! میدونم همتون نفری یکی از اینا می شناسید! @tanzac
دفتر گناهکار دخترم: مامان من دیگه توی دفتر خط دار مشق نمینویسم و بجاش همش توی دفتر نقاشی، نقاشی میکشم. من: آخه چرا؟ دخترم: آخه گناهکاره؟ من: چه گناهی! دخترم: خودت گفتی هر که گناه کنه یه خط سیاه توی دلش میکشن، نگاه کن دفتر مشقم چقدر گناه داره بجاش دفتر نقاشیم بی گناهه بی گناهه #پورخلیلی @tanzac
گفت و شنود4 در و دیوار! گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ رفتی مسجد به نماز بیست نفرشون گیر دادی؟ گفت: خب دیدی که... قرائتش ون اشکال داشت. گفتم: اتفاقا قرائت تو از لحاظ تجویدی اشکال داشت. تو انقدر وسواس داری که الف هم از ته حلقت مثل عین میگی. بعدش هم الله دیگه ح جیمی نداره که از ته خلق میگی. گفت: بابا تو هم قراءتت اشکال داره. حالا اینکه چند دوره کلاس تجوید رفتی دلیل نمیشه. گفتم: چرا اشتباه رو فقط از بقیه میبینی؟ مثل اون کسی که اومد به تعمیرکار ماشین گفت: «قربون دستت، یه نگاه به این ماشین بنداز ببین چه عیبی داره که پشت سر هم به در و دیوار میخوره!» @tanzac