مکتب سوباسالاری - 2
داشتم میگفتم که سوبا چه ربطی به رای ندادن داشت:
سوبا کسی بود که تمام قوانین فیزیکی، فیزیولوژیکی، شیمی و منطقی دست خودش بود. هر موقع دلش میخواست زخمش دهان باز میکرد و درد میگرفت و از پراید هم ضعیفتر میشد (که معمولا بعد از اینکه کارش تمام شد اتفاق میافتاد) و هر موقع میخواست با همان زخم بدون هر دردی کارش را میکرد. هر موقع میخواست سرعت دویدنش از سرعت توپ هم بیشتر میشد. هر موقع اراده میکرد از داخل زمین طوری حرف میزد که صدایش را مادرش و عمویش (البته درباره عمو! هم حرف بسیار است ولی ولمان کنید نانمان را بخوریم) میشنیدند. حتما میگویید کارتون است دیگر. درست مثل ما که خیلی به قوانین پایبندیم ولی فقط جایی که بخواهیم. موقع ایراد گرفتن از رییس جمهور مدام وظایف قانونیاش را میشماریم ولی موقع رای دادن به فکر وظیفه قانونی خودمان نیستیم.
#محمدحسین_علیان
#انتخابات
#رای
#مشارکت
#انتخاب_اصلح
#انتخابات1400
@tanzac
مکتب سوبا سالاری - 3
یک خاصیت دیگه که سوبا داشت و خیلی ازش الگو گرفتیم این بود که سوبا مرد کارهای یهویی بود. یهویی بازیای که دو هیچ عقب بود را سه دو میبرد. یک هو در برابر فوتبالیستهایی که خیلی ازش بهتر بودند آخر بازی همه را عاجز میکرد. سوبا کسی بود که نشان داد لفظ در معنا تأثیر دارد. بازی را باخته بود، یک حرف میزد یکهو همه روحیهشان عوض میشد میرفتند کلی گل میزدند. اصلا حرفش تکه پاره میکرد. معلوم هم نبود چی میگفت. فقط پنج دقیقه آخر طوری حرف میزد که که تمام روحیههای باخته برمیگشت، خستگیها تمام و زخمها خوب میشد.
اینجوری شد که ما هم منتظر یک سوبایی هستیم که یکهویی تمام مشکلاتمان را درست کند بدون اینکه ما به او رای بدهیم!
#محمدحسین_علیان
#انتخابات
#رای
#مشارکت
#انتخاب_اصلح
#انتخابات1400
@tanzac
گفت و شنود1
چوب کبریت:
گفتم: چرا هر نمازتو چندبار میخونی؟
گفت: آخه به دلم نمیچسبه. دوباره میخونم که بهتر بشه.
گفتم: آخه نمیشه که یه نماز رو چندبار خوند.
گفت: چرا نمیشه؟ نماز بیشتر، ثواب بیشتر.
گفتم: هر چیزی سر جای خودش اثر خودشو داره
گفت: چرا؟ خب نماز که دوبار خوندنش بد نیست. قاعدتا باید ثواب بیشتری داشته باشه.
گفتم: چه عرض کنم... طرف یک چوب کبریت گرفته بود، هرچی میکشید به جعبهاش روشن نمیشد. بهش میگند که شاید چوب کبریته ایرادی داشته باشه. میگه: نه اتفاقا همین چند دقیقه پیش کشیدم روشن شد.
#محمدحسین_علیان
#وسواس
#سبک_زندگی
#اجتماعی
@tanzac
گفت و شنود2
کار از محکم کاری عیب میکنه:
گفتم: تو چرا انقدر پاتو آب میکشی؟
گفت: توی خیابون آب ریخته بود دارم آب میکشم تا پام بشه.
گفتم : اون آب کشیدن برای نجاسته. مگه نجس بوده؟
گفت: چه میدونم شاید نجس باشه.
گفتم: چون نمیدونی اتفاقا پاکه. خودتم حکمشو میدونی ولی وسواسی شدی.
گفت: چه کنم عادت کردم. از بس آب کشیدم خودمو که هر چیز خیسی بهم میخوره فکر میکنم نجس شدم.
گفتم: والا چه عرض کنم. تو مثل اون بچهای میمونی که انقدر سکه توی این ماشین اسباببازیها انداخته بود و سوارشون شده بود که وقتی سکه میاندازه توی صندوق صدقات سوارش میشه.
#محمدحسین_علیان
#وسواس
#سبک_زندگی
#اجتماعی
@tanzac
گفت وشنود3
ایراد اصلی
گفت: تو چرا داری این موقع روز کتاب میخونی؟ چشمات اذیت میشه
یک ساعت بعد...
گفت: تو چرا کتاب نمیخونی؟
یک ساعت بعد...
گفت: تو چرا دکمه بالای پیراهنتو نبستی؟
یک ساعت بعد...
گفت: تو چرا انقدر برنامه توی گوشیت داری؟
یک ساعت بعد...
گفت: تو چرا انقدر با گوشیت بازی میکنی؟
یک ساعت بعد...
گفت: تو چرا...
وسط حرفش پریدم و گفتم: اینا چیه داری میگی؟
گفت: دارم امر به معروف و نهی از منکر میکنم.
گفتم: موارد امر به معروف و نهی از منکر مشخصه. مال واجبات و گناههاست. این کار تو اسمش گیر الکیه.
گفت: دارم ایرادات تو رو گوشزد میکنم. بده؟
گفتم: معلومه بده. باید ایراد اساسی برادر مومنت رو بگیری نه گیر الکی
مثل اون کسی که ازش میپرسند: «چرا فیل از سوراخ سوزن نمیتونه رد بشه؟» گفت: «چون ته دمش گیر میکنه.»
#محمدحسین_علیان
#امربه_معروف
#سبک_زندگی
#اجتماعی
@tanzac
گفت و شنود4
در و دیوار!
گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ رفتی مسجد به نماز بیست نفرشون گیر دادی؟
گفت: خب دیدی که... قرائتش
ون اشکال داشت.
گفتم: اتفاقا قرائت تو از لحاظ تجویدی اشکال داشت. تو انقدر وسواس داری که الف هم از ته حلقت مثل عین میگی. بعدش هم الله دیگه ح جیمی نداره که از ته خلق میگی.
گفت: بابا تو هم قراءتت اشکال داره. حالا اینکه چند دوره کلاس تجوید رفتی دلیل نمیشه.
گفتم: چرا اشتباه رو فقط از بقیه میبینی؟ مثل اون کسی که اومد به تعمیرکار ماشین گفت: «قربون دستت، یه نگاه به این ماشین بنداز ببین چه عیبی داره که پشت سر هم به در و دیوار میخوره!»
#محمدحسین_علیان
#وسواس
#امر_به_معروف
#سبک_زندگی
#اجتماعی
@tanzac
گفت و شنود5
معامله:
گفت: چرا انقدر به احکام ظاهری نماز گیر میدید. بابا مهم اون سیم است که وصل بشه.
گفتم: نه به اون وسواس غلیظت توی قرائت، نه به این که داری میزنی زیر همه چیز.
گفت: خب چرا باید با یک کلمه نماز باطل بشه؟ مهم روح عبادته.
گفتم: خب این روح عبادت نیاز به یک جسم و قالبی داره که توش قرار بگیره. این الفاظ ظاهری نماز مهمه چون اولین قدم عبادت اطاعته. این که گوش بدیم به حرف خدا که همونطور که گفته عبادت کنیم.
گفت: آخه این الفاظ ظاهری مگه مهم اند.
گفتم: کلمات خیلی مهماند. چون توی خودشون کلی معنا دارند. طرف میگفت: معامله پورشه، سر یک حرف کوچک به هم خورد. وقتی بهم گفت: «پول بده.» من گفتم: «پول ندارم.»
#محمدحسین_علیان
#نماز
#سبک_زندگی
#اجتماعی
@tanzac
25.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی #محمدحسین_علیان (از همراهان طنزک) در پنجاه و هفتمین محفل طنز قمپز درباره خواص زرشک!
@tanzac
ترجمه نهجالبلاغه رو که میخوندم؛ دیدم چند بار حضرت به عمروعاص میگه: «پسر نابغه»
گفتم بابا این پسر عجب نابغهایه!
آخرش فهمیدم اسم ننهاش نابغه بوده. چون چهار نفر سر بابا بودنش دعوا داشتن، به اسم ننهاش صداش میکردن.
خودش نابغه نبوده، ننهاش نابغه بوده😁
#محمدحسین_علیان
@tanzac
شعرخوانی طنز #محمدحسین_علیان از همراهان طنزک در برنامه سیدخندان، 22 تیر 1402
برای مشاهده کلیک کنید
@tanzac
در عراق چگونه عربی صحبت نکنیم
نانَ یَنونُ: نان درست کردن، نان دادن، نان خوردن، حیف نان بودن.
مثال:
بسم الله الرحمن الرحیم. نون و القلم: داداش اون قلم گوسالهای که توی دیگ آب نخود انداختی را با یه نون بده اینجا. قربون دستت.
#اربعین
#محمدحسین_علیان
@tanzac
سطح توییت کاندیداهای محترم رسیده به درسهای ابتدایی چوپان دروغگو و کلاغ و زاغ.
فکر کنم فردا توی مناظره میخوان اتل متل توتوله بازی کنند.
آخرش هم روز جمعه پالام پولوم پیلیش بازی میکنند هر کی تک آورد اون رئیس جمهوره
#انتخابات
#محمدحسین_علیان
@tanzac