eitaa logo
طنزک
395 دنبال‌کننده
346 عکس
116 ویدیو
3 فایل
محتوای کانال تولیدی است. از این که عضو می‌شوید، عضو می‌مانید و عضو می‌کنید ممنونیم. برای نقد و نظر، تبادل، پیشنهاد و انتقاد: @alibahari1373 نخستین پست کانال: https://eitaa.com/tanzac/1267
مشاهده در ایتا
دانلود
اعتراض دانشجویی 🔸بنده نگهبان دانشگاه و در شرف بازنشستگی‌ام. چند وقت پیش رفته بودم از یخچال سلف، کتلت‌های کلارا جان، همسر عزیزم رو بردارم. داشتم قابلمه رو درمی‌آوردم که یکهو سر و صدای دانشجوها بلند شد. یکی داد زد: «سوسکه رو». اون یکی از اون سر سالن داد زد: «غذای منم پشه داره» نگو حشره تو سلف غوغا می‌کنه. مسئول انجمن داد زد: «نه سوسک می‌خواهیم نه پشه، با مشت بزن تو شیشه» قیامتی بر پا شد. دانشجوها با صندلی می‌کوبیدند تو شیشه‌ها. تو پنج دقیقه کف سلف، پر شیشه‌خرده شد. بچه‌های حراست هم نبودند. 🔸من هم که احساس تکلیفم هم همیشه درد می‌کنه، پریدم وسط سلف و داد زدم: «داداش! ناهار رو خوردید یا نصفه‌کاره ول کردید نعمت خدا رو؟ بعدش هم اعتراضِ چی؟ کشکِ چی؟» یکی‌شون گفت: «اولا به تو چه پیری! ثانیا غذا رو ببین. جلوی سگ بذاری دیگه تولیدمثل نمی‌کنه». بهش گفتم: «حالا نه که شما جهاد فرزندآوری دارید» لیوان شیشه‌ای تو دستش رو کوبید رو زمین و داد زد: «جنبش دانشجویی، مرگ بر این پیزوری». بعد یه لیوان استیل از بغل میز برداشت و محکم پرت کرد و اتفاقی خورد تو کله اونی که داشت شعار می‌داد: «اوس غلام، اوس غلام – برو بمیر والسلام». 🔸دیدم جو، جو اعتراض دانشجوییه، گفتم: «عیب نداره داداش. اعتراض حق شماست ولی راهش این نیست». یکهو یکی‌شون که کت بلند پوشیده بود پرید روی میز و عینک دودی زد و بلند داد زد: «تمام اون راه‌ها رو ساییدن، ببین همش ماها رو چاپیدن، اونی که گفت بیایی اینجا رو …». گفتم: «داداش! اینجا استدیو زیرزمینی نیست. عرض کردم راه اعتراض این نیست. راهش اینه که … اصلا راهش اینه که … حالا آروم باشید مسئولین یه راه نشونتون میدن». یکهو همه دانشجوها با دستشون بهم علامت تشویق نشون دادن. من هم گفتم: «خواهش می‌کنم. من متعلق به همه ایرانم. بنده غلام امیرکلایی در جمع شما دانشجوها اعلام می‌کنم که پشتیبان خواسته‌های مشروع شما هستم غیر از قضیه سلف.». یکی از دانشجوهای دختر گفت: «باشگاه دخترها هم دو هفته است خرابه.». گفتم: «واقعا متاسفم ولی می‌تونید خودتون تو خوابگاه عضلاتتون رو بمالید.» یکی از پسرها گفت: «حالا که این قدر پیگیری، دستشویی‌ها چرا همش کثیفه؟». گفتم: «من که مسئولیتی ندارم ولی یه بار اتفاقی طرف دانشکده علوم رفتاری، رفتم تجدید وضو. پسره با ارشد روان‌شناسی بالینی از سرویس اومد بیرون. یعنی فقط هشت تا کارگر نظافت باید سه روز کار می‌کردن تا اون سرویس دوباره سرویس بشه. این تقصیر نظام آموزش عالیه؟ آب که قطع نیست. خُب بشورید دیگه». 🔸وسط جر و بحث با دانشجوها بودیم که بچه‌های حراست اومدن. گفتم: «شما کجا بودید؟ در صحنه نیستید که ماها باید بیاییم دیگه» که یکیشون گفت: «فضولی ممنوع. نشست فرهنگی بود. ناهار هم دادن. شما هم برو سر پستت.» ما برگشتیم نگهبانی و داشتیم کتلت‌های کلارا جان رو با زیتون و بربری کنجدی می‌خوردیم که یکهو تلفن زنگ خورد. برداشتم دیدم رئیس حراسته. گفت: «به علت دخالت در امور حراستی، فعلا تعلیقید.» من هم گفتم خروج با عزت بهتر از موندن با ذلت. اسکل دانشگاه نیستم که تو درگیری فحش بخورم و بعدش تعلیق بشم. 🔸با سینه ستبر، سوار همون پراید کهنه شدم. اومدم خونه کنار کلارا خانم که با همون پنج تومن حقوق زندگی کنیم. البته فعلا کلارا جان گفته خونه نیا. پارک‌ هم یه خرده سرده. ولی به جاش آموزش می‌بینم که چطور با پنج تومن زندگی رو لاکچری بچرخونم و پنج تا شغل هم واسه جوون‌ها ایجاد کنم. @tanzac
🔴 شوخی جالب با پیامبر یكى از ياران امام کاظم علیه السلام از ایشان سؤال كرد: گاهى در ميان مردم سخنانى ردّ و بدل مى شود و مزاح مى‌كنند و مى‌خندند آیا این کار اشكالى دارد؟ امام(عليه السلام) فرمود: مانعى ندارد اگر نباشد. [اشاره به اينكه به گناه آلوده نشود]. سپس فرمود: گاه، عرب بادیه‌نشینی نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى‌آمد و هديّه‌اى به او مى‌داد، سپس همان‌جا می‌گفت: پول هديه را محبّت فرمائيد! و رسول خدا مى‌خنديد و هر گاه آن حضرت غمگين مى شد، مى فرمود: آن بادیه نشین چه شد؟ اى كاش نزد ما مى آمد [و ما را شاد می‌نمود]. منبع: اصول کافی، ج2، ص663. @tanzac
نتانیاهو: ارتش اسراییل بااخلاق‌ترین ارتش جهان است. 🔸وی افزود: به نیرو هوایی سپردم بمب سنگین بندازن زجرکش نشن. @tanzac
بحران آب؛ خاطره یک نگهبان دانشگاه از شرکت در همایش علمی 🔸سلام به همه خوانندگان عزیز. شرمنده چند وقت در خدمت نبودم. رشت بودم. همایشگاه بود. سخنرانی غَرّایی داشتم. حالا شاید بگید دایی غلام! تو کجا؟ همایشگاه کجا؟ عرضم به حضورتون که تو اتاقک نگهبانی نشسته بودم. یکهو پیامک اومد پیش‌ثبت‌نام سخنرانی برای همایشگاه آب. عدد یک را ارسال کنید و من هم سریع ارسال کردم. موضوع دقیق همایش، «بررسی بحران آب در جنوب شرق کشور و راه‌حل آن بر اساس انتقال آب از دریای خزر و خلیج همیشه فارس به فلات مرکزی و مناطق کویری جنوب شرق با نگاهی به ظرفیت‌های آبی استان‌های شمالی در حل این بحران» بود. 🔸یعنی مجری تا اومد اسم همایش رو بگه وقت استراحت شد. به مسئولش گفتم: «آقا! چرا دارید منِ صحنه‌سازی جلوه میدید؟ من با دیپلم تجربی زمان شاه که معادل ارشد فلسفه پیام نوره، نگهبانم. درسته کار اجراییه ولی ربطی به آب نداره که. من رو چرا دعوت کردید؟» گفت: «داداش سخنرانی اصلی، هوافضا خونده. هدف ما استفاده از همه مرتبطان به عرصه علمیه. داریم کله‌ها رو به صف می‌کنیم بحران حل بشه» نگرانی دیگه‌ای هم داشتم. باید شب رو رشت می‌موندم. عادت ندارم شب غیر تخت خودم تو تخت دیگه‌ای بخوابم ولی خوابیدم. 🔸صندلی‌های جلو رو مسئولین گرفته بودند. ما رفتیم عقب. پَک پذیرایی من، موز و رانی نداشت که من همین جا اعتراض خودم رو اعلام می‌کنم. یعنی چی آقا؟ دغدغه ذهنی واسه ما، موز و رانی واسه کارمند استانداری؟ از بغل‌دستی‌ام سوال کردم. گفت: «بعضی‌ از صندلی‌های جلو دوبار تو صف پذیرایی وایسادن. موز و رانی کم اومد». سخنران اول رفت بالا و گفت: «بهتره به چاه توالت منازل، تصفیه‌گر وصل کنیم تا آب شرب درست بشه» داداش تو واقعا فضا خوندی‌ها! تصفیه‌گر جا نمیشه که. تازه جا هم بشه تو دستشویی بو می‌گیره. نفر دوم رفت بالا. گفت: «من فوق لیسانس مکالمه عربی دارم و باجناق سخنران اولم و البته برادر کوچیک ایشون» درسته باجناق فامیل نمیشه ولی خوب رفاقت پایدار که میشه کرد. گفت: «مردم ما باید یاد بگیرن بدون آب زنده بمونن. به جاش چایی بخورن» بعد یه پاکت کله‌مورچه‌ای کنیایی درآورد و گفت: «هرکی از اینها خواست عدد ۱۲ رو به ۶۹۸۵ پیامک کنه» داداش چی شد؟ آب نباشه که دیگه استخری نیست. استخر نباشه شما کجا زیرآبی یاد بگیری؟ 🔸داشتم کیک و آب معدنی‌ام رو می‌خوردم یکهو گفتن: «مدیتیشن بعدی، حاج غلام امیرکلایی. به افتخارشون!» زهره‌ام ترکید. به من گفته بودن شرکت کنم نه این که ارائه بدم. رفتم بالا و گفتم: «بسم الله الرحمن الرحیم» اومدم گوشیمو بذارم رو حالت پرواز که یکهو «گنگستر شهر آمل بومه» پخش شد. خواستم قطعش کنم، هول شدم، تِرَک بعدی پلی شد: «اگه ارومیه بشی روت ارس می‌کشم» همون جا ایده به ذهنم اومد. گفتم: «والا من قرار نبود مدیتیشن داشته باشم.» مجری اومد در گوشم گفت: «حاجی پرزنتیشن منظوره» گفتم: «حالا همون. ما تو نگهبانی پرینت و اینها نمی‌گیریم. بچه‌ها میرن واحد تکثیر. من سواد درست و حسابی ندارم. اینجا هم واسه موز و رانی اومدم که دوستان زحمتش رو کشیدند ولی یه چیز رو خوب می‌فهمم. حال منابع آبی خوب نیست. همسایه رو آب ما سد زده. شما هم فقط همایش می‌گیرید و ناهار می‌خورید. یه فکری بکنید.» @tanzac
وقتی فالوورت تو یه لیگ دیگه بازی می‌کنه @tanzac
خلاصه وضعیت محور مقاومت @tanzac
فکر کن مثلا طرف رو برگه نوشته «عباس بوعذار، 30 ساله از اهواز.» خوب که چی؟ 😒 @tanzac
برای دریافت صد میلیون وام، باید 96 میلیون رو واسه 12 ماه بخوابونی. رباخور و ورشکسته هم اقتصاد آمریکاست. @tanzac
این قسمت: توسل مخلصانه @tanzac
مصباحی مقدم: ریشه تورم کنونی به زمان شاه برمی‌گردد. وی افزود: البته بی‌کفایتی قاجار، خشونت‌های نادرشاه و فساد دربار هخامنشی هم بی‌تاثیر نبوده.😁😜 @tanzac
عطر شیخ‌الاسلام، بزرگ و قطور و ضخیم نوشته special edition. فکر کنم ویرایش قبلی با عکس ملاعمر بوده. @tanzac
وی ضمن تاکید بر اینکه شهادت این عزیزان ربطی به امکانات ضعیف دفاعی و نظامی ندارد افزود: شهدای آینده از همین الان ساعتشان را دقیق کوک کنند! @tanzac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره بانمک علامه جعفری با لهجه شیرین آذری😁 @tanzac
مثلا من یه رفیق داشتم که دانشجوی دکتری ادبیات فارسی تو یه دانشگاه پرشعبه بود. سواد این رفیق ما در ادبیات فارسی در حدی بود که وقتی بهش می‌گفتی در جمله «باجناقم آمد» نقش دستوری کلمات رو بگو، می‌گفت: باجناق مفعوله و آمد قید زمان. بعد همین آدم به محض این که مدرکش رو گرفت تو یکی از مراکزی که برای اعتلای زبان فارسی تلاش می‌کنن مشغول به کار شد ... ادامه یادداشت تعهد یا تخصص را اینجا بخوانید. @tanzac
نمونه ای از نهی از منکرهای نرم و مؤثر! در قم توسط نمدونم کی! بدحجابا اینا رو ببینن بی حجاب نشن خوبه! @feyzefeyz @tanzac
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه استخدامی نویسنده و گوینده: @tanzac
"کفشدوز متعهد" پیرمردی آمد و دستی به ریش زمزمه می کرد و می گفتا به خویش یک زمانی "کفشدوزی" داشتیم رزق ما بود آنچه خود می کاشتیم روزگاری دسترنج و نانمان چون گهر می ریخت بر دامانمان ناگهان چون اژدها چین حمله کرد! کسب و کار و جنس ما را نفله کرد! درد وارد آوران جنس روز خورده بر فرق سر هر کفشدوز من جلو رفتم و گفتم پیرمرد تو که هستی با صفا؟ گفتا که درد! از چه توی حرفهایم می پری رشته افکار من را می دری؟! کار من تولید کفش داخلی است مایه تولید داخل، همدلی است من همان مَردَم که هی با قصد خیر می بُریدم کلّه از اجناس غیر در همین بحبوحه رد شد ناگهان یک پراید غُر شده، مثل ژیان گفتم آیا این همان تولید، نیست؟ گفت با خنده بگو تولید، چیست؟ یک کپی با جمع اجزای خراب می شود تولید داخل یا عذاب؟ گفتمش تو بهترینی ای حکیم! گفت آری! تف به شیطان رجیم! @tanzac
سخنگوی وزارت امور خارجه در خصوص نتایج انتخابات تایوان اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران احترام به تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی کشور‌ها را از مبانی سیاست خارجی خود می‌داند و در این چارچوب همواره حمایت خود را از اصل چین واحد اعلام کرده است. (اصل خبر) وی در پاسخ به سوال خبرنگاران که پرسیده بودند "مگه چین اخیرا درباره جزایر سه گانه ایران اظهارات اضافی نخورده بود پس این همه حمایت از چین برای چیه؟" افزود: چون چین قربونش بشم منه، فداش بشم منه، چییین خودمهههه! ! @tanzac
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر طنز در هجو حملات صهیونیست‌ها @tanzac