1401.05.09_3.mp3
13.14M
#شب_دوم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️با مدینه چقدر فاصله دارد اینجا
▪️فکر آشفتگی قافله دارد اینجا
====================
#شب_دوم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
▪️پر کن دوباره کیل مرا ایُّهَا العَزِیز
▪️دست من و نگاه شما، ایُّهَا العَزِیز
▪️رو از من شکسته مگردان، که سالهاست
▪️رو کرده ام به سمت شما، ایُّهَا العَزِیز
▪️وادی به وادی آمده ام، از درت مران
▪️وا کن دری به سوی گدا، ایُّهَا العَزِیز
▪️چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود
▪️این کاسه را «فَاَوفِ لَنا ایُّهَا العَزِیز
هر کی اومده کشکول گداییشو پر کنه، یوسف فاطمه رو مهمان کنه،
یابن الحســـــــــــــن...
السلام علی ساکن کربلا
السلام علی غَریبِ الغُرَباء
السلام علی قَتیلِ الاَدعِیاء
السلام علی مَن بَکتهُ ملائکةُ السَّماء
مثل امروزی رسید کربلا،
این زمین و از اهالی کربلا خریداری کرد
یعنی محل دفن و حرم و حائرش رو وطن قرار داد برا همه ی شیعیان و زائرین،
از اهل کربلا قول گرفت ابی عبدالله،
فرمود هر زائری بعد از من به اینجا رسید هم نشونی قبرم رو بهش بدید
هم سه روز ازش پذیرایی کنید
آقاجان ازت ممنونیم
از امروز برا ما وطن درست کردی،
اما خودت رو توی وطنت چجوری دفن کردند
السلام علی مَن دَفَنَه أهلُ القُراء
▪️بوی هجران رسد ،زین بیابان حسین
▪️منزل اینجا مکن ، ای مرا جان حسین
▪️ترس آن دارم که آخر
▪️گردم اینجا بی برادر
ای حسین جان
▪️ترس آن دارم که آخر
▪️گردم اینجا بی برادر
ای حسین جان
از لحظه ای که رسیدن این زن و بچه آروم و قرار نداشتند
هی ام کلثوم میاد
هی زینب کبری میاد ،
داداش این سرزمین چقدر هولناکه
یه سوال از داداش کرد
اشک ابی عبدالله جاری شد
▪️گفته بودی شوند کوفیان بر تو یار
▪️پس چرا آمده اینهمه نیزه دار
▪️وای اگر بینم برادر
▪️جسم تو برخون شناور
▪️آمد به سرم هرآنچه میترسیدم...
همه ی این مصائب رو ، ده روز بعد دختر علی با چشم خودش مشاهده کرد
▪️دیدم تورا به سجده، ولی سر نداشتی...
حسیـــــــــــن...
====================
1_1133259566.mp3
9.63M
#شب_دوم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
▪️پر کن دوباره کیل مرا ایُّهَا العَزِیز
▪️دست من و نگاه شما، ایُّهَا العَزِیز
====================
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیک یا رحمتَ اللهِ الواسِعَة
و یا بابَ نِجاةِ الاُمّة
غافله رسید کربلا،
همه رو نگه داشت
دونه دونه داره میپرسه،
مَاسمُ هٰذِهِ الاَرض
اسم این سرزمین چیه؟
نه اینکه ابی عبدالله نمیدونه اینجا کجاست،
بیست و پنج سال قبل با پدرش علی اومد اینجا،
دید باباش علی دو رکعت نماز خوند
توی سجده ی آخر به شدت گریه کرد
بعد از اینکه نمازش تموم شد، مشتی از این خاک رو برداشت اول بو کرد
بعد فرمود
وَاهاً لَكِ أَيَّتُهَا التُّرْبَةُ
طُوبیٰ لَک ،
خوش به حالت
روی تو کسانی زمین میفتند
يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيْرحِسابٍ،
فرمود
هٰذا مَصارِعُ عُشّاق،
بعد اونایی که علی رو نمیشناختند
گفتند آقاجان چرا اینجوری گریه میکنی
فرمود دارم میبینم
حسینم اینجا تو خون داره دست و پا میزنه،
دونه دونه اسامی رو شنید
تا گفتند نام این سرزمین کربلاست
فَبَکی الحُسین،
گریه کرد
فرمود همینجا خیمه ها رو برپا کنید عباسم،
هر منزلی که میرسیدند
اول اصحاب سوار میشدند و میرفتند،
تاریخ مینویسد تا دونه دونه زن و بچه رو خودش سوار نمیکرد ،
ابی عبدالله سوار نمیشد اینجا که رسیدند، نمیدونم چرا صدا زد عباس ،
تو این زن و بچه رو پیاده کن،
با چه عزت و احترامی
این زن و بچه روپیاده کرد،
عباس جان،
خیمه ی زنها و بچه ها رو تو پستی بزن. مبادا اینا معرکه ی جنگ رو ببینند،
همینم شد هیچ کدومشون معرکه ی جنگ رو ندیدند
اما دو جا زینب پابرهنه از خیمه بیرون اومد،
یکی برا مقتل علی اکبره،
دوم برا مقتل خود حسینه،
این مسیر طولانی رو دختر علی پابرهنه میدوید،
آخ بمیرم،
دید آخر آنچه را که نباید ببینه،
سی هزار نفر محاصره اش کردند
▪️او میدویدو....
دست روی سر گذاشت راوی میگه دیدم دختر علی زمین میخوره
هی بلند میشه
هی میگه یاغِیاثَ المُستَغِیثین
اما دیدن لحن مناجات زینب عوض شد،
هی میگه وا حسینا
آخه ببینه
وَ الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه
حسیــــــــــــن
====================
روضه شب ۲ سال ۹۵.mp3
8.81M
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیک یا رحمتَ اللهِ الواسِعَة
و یا بابَ نِجاةِ الاُمّة
غافله رسید کربلا،
همه رو نگه داشت...
====================
#شب_دوم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلا
▪️چه می شود که شبی هم کنار ما باشی(۲)
▪️به درد عاشق بیچاره ات ، دوا باشی
▪️رضایت دل زهراست از رضایت تو
▪️خدا کند که همیشه زما رضا باشی
▪️خدا نیاورد آن روز را که بینم من
▪️غضب کنی و از این بینوا جدا باشی
▪️در آن قنوت سحرگه برای یک لحظه
▪️چه میشود که دعا گوی این گدا باشی
یابن الحســـــــــــــن ....
▪️امید غایب من ، ای مسافر زهرا
▪️بلا نبینی الهی به هر کجا باشی
السلام علی سٰاکن کربلاء
السلام علیٰ مَنِ الاِجابَةُ تَحتَ قُبَّتِه
السلام علیٰ مَن جَعَلَ اللهُ الشّفاء فِی تُربَتِه
السلام علی بن خاتَم الانبیاء
و علی بن سید الاوصیاء
السلام علی بن فاطمة الزهراء
السلام علی المَنحورِ فِی الوَریٰ
▪️لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
▪️ای مهربانتر از پدر و مادرم حسیـــــــن
حسیـــــــــــن جان.....
====================
Shab2_Moharam95_Mirzamohamadi_a.mp3
8.32M
#شب_دوم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
▪️چه می شود که شبی هم کنار ما باشی
▪️به درد عاشق بیچاره ات ، دوا باشی
▪️رضایت دل زهراست از رضایت تو
▪️خدا کند که همیشه زما رضا باشی
====================
#محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
یکی از بدترین پذیرایی هایی که از مهمان ابی عبدالله کردند،
پذیرایی در کوفه از مسلم بود
نماز مغرب رو خواند
۳۰ نفر پشت سرشند
از اون ۱۸ هزار بیعت کننده
که بعضی از مصادر تاریخی میگند ۴۰ هزار...
نماز عشا رو که خوند دید یه نفرم باقی نمونده
کیه این آقا
سفیرالحسین...
تو رو زیارت نامش خوندیم
الفَقیه ، المَظلوم...
این آقا کسیه که قبلاً اشاره کردیم
در این مسیر نهضت حسینی
به نقل مشهور ، ۵ شهید تقدیم کرده
نقل غیر مشهور ۹ شهیده
دوتا آقازاده داره ، که کربلا شهید شدند، کسی روضهشون رو نمیخونه
حضرت در زیارت ناحیه به اونها سلام کرده....
دوتا آقازاده داره به نام محمد و ابراهیم، توی همین زندان کوفه در منطقه مسیّب شهید شدند
یه دونه هم که خودشه ،
این ۵ شهید
یه دختر هم داره که بعضیا گفتند ،اون شام غریبانی که زینب کبری بچهها رو شمارش کرد ، دید بچهها کمند ، اون دختری که زیر بوته خار جان داده بود ، بعضیها گفتند دختر مسلمه
خانمشم که در زمره اُسراست
ملازم زینب کبری است
بعضیها چه نصرتی کردند ابی عبدالله رو
من و تو یه پول میدیم
گاهاً یه گریهای میکنیم
طلبکار در میاییم
این همه شهید تقدیم کرده
وقتی آوردنش بالای دارالاماره
یک ذره نگران خود و ناموس و بچه هاش نیست
فقط میگه
أَبکِی لِلحُسین
همه دغدغهاش ارباب و مولاشه
امروز حق این روضه رو هم ما ادا کنیم
که پیغمبر فرمود
تَدمَعُ عَلیهِ عُیونُ المومنین
چشمای مومنین برای مسلم گریه میکنه
قدر این چشمهات رو بدون
▪️سالار کاروان پر از یاسمن، حسین
زبان حال حضرت مسلم
حسینش رو تو بگو
تو هم روضه خون بشی
▪️سالار کاروان پر از یاسمن، حسین
▪️جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین
▪️دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین
▪️برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین
▪️کم در میان کوفه عذابم نداده اند
▪️با کام تشنه گشتم و آبم نداده اند
▪️با تیغ و نیزه بال و پرم را شکسته اند
▪️دندان و کام شعله ورم را شکسته اند
▪️از پشت بام فرق سرم را شکسته اند
▪️نامردی است مسلک شان غالبا حسین
▪️دیگر بریدم از دل تاریک کوفیان
▪️از کوچه های خاکی و باریک کوفیان
▪️جان رقیه ات نشو نزدیک کوفیان
چرا
▪️چون می درند از بدنت پیرهن حسین
▪️باید نظر به قامت آب آورت کنی
▪️فکری برای تشنگی اصغرت کنی
▪️قدری نظاره بر جگر خواهرت کنی
▪️شاه غریب گشته و دور از وطن حسین
▪️می ترسم این که بین بیابان رها شوی
نبودی ببینی توی گودال رهاش کردند
▪️می ترسم این که بین بیابان رها شوی
▪️بر خاک داغ بادیه عطشان رها شوی
▪️غارت شوی و با تن عریان رها شوی
▪️برگرد تا رها نشوی بی کفن حسین
▪️این جا نمک به زخم عزادار می زنند
یا صاحب الزمان
▪️این جا نمک به زخم عزادار می زنند
▪️زن را برای درهم و دینار می زنند
▪️طفل اسیر را سر بازار می زنند
▪️غیرت میان کوفه شده ریشه کن حسین
بند آخر
▪️ای وای اگر که اسب کسی سرنگون شود
▪️یا از فراز نیزه سری واژگون شود
▪️گودال قتلگاه اگر غرق خون شود
▪️ضجه زند عقیله که خونین بدن حسین
اومد بالای بلندی
هرچی اینجا زبان حال گفتیم
دونه دونهاش توی کربلا اتفاق افتاد
امروز وقتی رسید کربلا
۶۰ تا خیمه بنا کرد
اول اصحاب دور شدند
تا حدی که پیاده شدن زینب رو کسی نبینه...
همه که دور شدند
فرمود
عباس جان
علی اکبر
بنی هاشم
دونه دونه صف بستند
آماده شدند
عُلیا مخدّرات رو پیاده کنند
▪️با احتیاط لاله ی ما رو پیاده کن
▪️عباس جان سه ساله ی ما رو پیاده کن
▪️با احتیاط بار حرم را زمین گذار
▪️زانو بزن ،وقار حرم را زمین گذار
▪️این دختران من که بیابان ندیده اند
▪️در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند
▪️توهستی و به روز حرم شب نمی رسد
▪️چشم کسی به قامت زینب نمی رسد
آخ چقدر این احترام زود گذشت
با چه عزت و اقتداری ، زنها را پیاده کرد
خیمه هاشون رو توی پستی زد
تا معرکه جنگ رو نبینند
از امروز تا روز عاشورا
همه خیالشون جَمعه
سرپرست خیمهها قمربنی هاشمه
ابی عبدالله ،علی اکبر ،قاسم، عون بنی هاشم ،
همه دور زینب حلقه زدند
اما این امید و آرزو چیزی نگذشت
چنان مبدل به ناامیدی شد ،
اومد بالای بلندی
▪️دید بالای بلندی ازدحام
▪️صد حرامی دور یک بیت الحرام
▪️خاک ها مهمان نوازی میکنند
▪️زخم ها شمشیر بازی می کنند
▪️کعب نی ها گرد یک کعبه طواف
▪️سنگ ها آماده بهر اعتکاف
▪️با اشاره حرف ها می زد حسین
▪️پیش زینب ، دست و پا میزد حسین...
آی حسین...
====================
1050369_-210177.mp3
22.59M
#محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
▪️سالار کاروان پر از یاسمن، حسین
▪️جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین
▪️دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین
▪️برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین
====================
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
پیغمبر اکرم مامور شد به صدیقه ی طاهره
خبر شهادت ابی عبدالله رو بدهد
دید فاطمه داره گهواره رو می چرخانه
و زیر لب لالایی میخونه
اونم لالایی ای که هیچ مادری برای بچش نخوانده
دقت کرد دید
فاطمه ی زهرا اینگونه لالایی می خوانه
▪️کربلا کربلا کربلا
▪️مٰا زِلتُ مِنهُ کـَربٌ وَ بلاء
یعنی از کودکی، تو گهواره، نام این سرزمین رو ابی عبدالله شنیده بود
تو صفین هم که با باباش امیرالمومنین اینجا رسید ، بازم شنید
کودکی بیش نبود نام این سرزمین رو از دو لب جدش،پیغمبر شنیده بود،
از دو لب مادرش، فاطمه شنیده بود
تا رسید به دوران امام حسن،
آمد کنار بدن برادر،
دید حال برادر منقلبه،
از همه بیشتر ابی عبدالله گریه کرد،
امام حسن دست حسینش رو گرفت
فرمود چرا گریه میکنی؟
فرمود
اَبکِی لِما یَصنَعُ بِک
گریم برا بلاییه که سرتو آوردند،
فرمود داداش به من زهر دادند
با همین زهر هم از دنیا میرم
ولکن
لایوم کیومک یا اباعبدلله
یه بار دیگه از برادرش امام حسن شنید
یعنی قریب ب ۵۶سال، نام این سرزمین در یاد ابی عبدالله نقش بسته بود
مثل امروزی سوال کرد
نام این سرزمین چیه؟
بعضیا گفتند چند تا مرکبش رو عوض کرد
دید حرکت نمیکنه،
تا گفتند این سرزمین کربلاست،
فَبَکی الحُسین
از مرکب پیاده شد با دست مبارک، خاک این سرزمین رو برداشت، اول بویید، بعد شروع کردگریه کردن،
فرمود اینجا همون جاییه که خون مارو میریزند،
از امروز دیگه وارد این مصیبت شدی،
اینجا همون جاییکه بچه هامو ذبح میکنند
اینجا همون جاییه که خیمه هامو آتش میزنند
اینجا همون جاییه که اهل و عیالمو به اسیری میبرند
دستور داد خیمه ها رو برپا کردند،
با چه عزت و احترامی، مخدرات میخاند پیاده بشند،
اصحاب یه طرف، همه بنی هاشم یه طرف، پیاده شدن عقیله ی بنی هاشمم یه طرف، یه جوری پیاده اش کردند حتی آفتاب سایه ش رو ندید
با چه عزت و احترامی عقیله ی بنی هاشم پیاده شد
رباب پیاده شد،
ام کلثوم پیاده شد
سکینه و رقیه و فاطمه پیاده شد
۶۱خیمه بنا شد،
خیمه ی زینب کبرا رو کنار خیمه ی خودش، بنا کرد
همه که رفتند تو خیمه هاشون،
ابی عبدالله این زن و بچه و اهل و عیالش رو جمع کرد
مثل نگین انگشتری وسط این زن و بچه ایستاد
فَنَظَرَ إلَیهِم ساعةً
خیره خیره بهشون نگاه کرد
فَبَکی الحُسین،
دونه دونه به این زن و بچه نگاه میکرد گریه میکرد فرمود
أللّهُمَّ إنّا عِترَهٌ نَبِيِّكَ
اینا اهل بیت پیغمبرند
قَد طُرِدنا و اُزعِجنا مِن حَرَمِ جَدِّنا
مارو از حرم پیغمبر بیرون کردند،
خدایا شاهد باش،
ابی عبدالله گریه کرد
این زن و بچه گریه کردند
همشون رو ساکت کرد
هر کی رفت تو خیمه اش،
اما دوتا خواهر هرگز آرام نشدند،
اول ام کلثوم آمد داداش این سرزمین، چقدر هولناکه ، بوی جدایی میده
دوم، زینب آمد دید ابی عبدالله داره زیر لب اشعاری رو زیر لب زمزمه میکنه
گفت داداش
هٰذا کلامُ مَن اَیقَنَ بِالقَتل
این زبان حاله کسیه که میدونه میکنش
فرمود آری خواهرم
تا گفت خواهرم اینجا همون جاییه که بشارتش رو به من دادند
فَلَطَمَت زَینَب علی وَجهِها
جواز لطمه بر ابی عبدالله صادر شد
جلو ابی عبدالله چنان سیلی بصورت زد
فَخَرَّت مَغشِیةً عَلیها
من نمیدونم چه شد
اما یه لحظه ابی عبدالله دید خواهرش، جلو چشم حسین با صورت خورد زمین.
امروز من روضه رو دو سویه بخوانم
یه مصرع زبان حال امروز، یه مصرع زبان حال ده روز بعده
ناله شم تو بزن
گفت، داداش
▪️امروز محرمان حرم سایه ی سرم
▪️شام دهم زمان نفسهای آخرم
▪️امروز بین حلقه ی شیران هاشمی
▪️شام دهم به حلقه ی زنجیر پیکرم
▪️امروز دخترک سر دوش عمو ولی
▪️شام دهم به گریه که عمه گل سرم
▪️امروز گرد چادر من را تکانده ای
▪️شام دهم به خون تو آغشته معجرم
▪️امروز آمدی که قرار دلم شوی
▪️شام دهم به کنج تنوری برادرم
▪️امروز تکه خار ز پایم درآوری
▪️شام دهم ز جسم تو نیزه درآورم
امروز ساربان با ابی عبدالله قرار گزاشته بود ابی عبدالله با او طی کرده بود
اگه با شترانت منو کربلا رسوندی ،
هزینه ات هر چقدر باشه میدم،
امروز که رسیدن کربلا، بیشتر از اون قراری که ابی عبدالله بسته بود به ساربان داد
▪️امروز، هر چه خاست دلش ساربان گرفت
اما داداش
▪️شام دهم کنار تو انگشتر آورد
حسیـــــــــن....
====================
1_1133259754.mp3
12.19M
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
پیغمبر اکرم مامور شد به صدیقه ی طاهره
خبر شهادت ابی عبدالله رو بدهد
دید فاطمه داره گهواره رو می چرخانه
و زیر لب لالایی میخونه
====================