روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
2.64M
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین
▪️هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین
▪️فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد
▪️باید که زیر نامه اش امضا شود حسین
====================
#محرم
#روضه
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
دوازدهم محرم
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
▪️زینب آمد سنگ ها را زد کنار
▪️باغ گل را کرد پیدا زیر خار
▪️باغ گل نه،صفحه ای زآیات نور
▪️نقطه نقطه گشته از سُم ستور
▪️دید زینب ،آن صحیفه دیدنیست
▪️یک به یک آیات آن بوسیدنیست
▪️خواست بوسد جای بوسیدن نداشت
▪️لعل لب بر حنجرِ خونین گذاشت
بدن رو زیر تلی ازسنگ،تیر ،شمشیر ،نیزه شکسته ها دفن کرده بودند
امروز ازصبح تا غروب کار زینب همین بود
کوس رهیل رو که امروز صبح زدند
گفتن اسرا سوار بشند از کربلا بریم،
اما همه ی ارباب مقاتل نوشتند ،
غروب بود از کربلا رفتند
یعنی ازصبح تا غروب زینب داره این بدن رو زیارت میکنه
یه نگاه کرد دید اصلا این بدن قابل بغل کردن نیست
دست میبره زیر بدن
هرنقطه ای رو که بالا میبره
یه نقطه ی دیگه زمین میفته
یعنی بدن کاملا متلاشی شده
فَوَجَدَتهُم مَکبُوبََا عَلَی وَجهِه ...
دید یه بدنی به رو روی سینه ،
روی خاک گرم کربلا افتاده
وَ هُوَ جُثَّتُه بِلا رَأس...سر نداره
یــــاصاحب الزمان
عمه جان شما اینجا کاری کرد که نوشتند حتی اسب های لشگر دشمن هم برای زینب گریه کردند
حسیـــــــن....
حَتَّی تَسیر دُموعَ الخُیُول عَلَی هَوافِرِها....
اشک هاشون میریخت روی سُمّشون
اما ی عده ایستاده بودند و میخندیدند
شروع کرد با این بدن حرف زدن،
آخرین زیارت زینب با ابی عبدالله همین امروزه
اربعین هم برگشت تربت رو زیارت کرد
لذا امروز آخرین زیارت حسینه
چون یک سال ونیم بعد هم دیگه کربلا نیومد از داغ حسینش دق کرد و جان داد
لذا میخواد حقش رو ادا کنه
گفت داداش
▪️ای زِ دور خردسالی یاورم
▪️یاد داری در کنار مادرم
▪️ماه رخسارت زِ من دل می ربود
▪️تا برد خوابم نگاهم بر تو بود
▪️یاد داری شامگاهی باحسن
▪️راه پیمودید دوشادوش من
▪️غافل از خواهر نگردیدی دمی
▪️تا نباشد گرد من نامحرمی
حسیـــــــن..
داداش یادته من و تو و بابام علی و داداشم حسن، وقتی میخواستید من رو ببرید حرم پیغمبر
چجوری میبردید
بابام علی جلو میرفت شما دوطرف من حلقه میزدید
به قنبر میگفت قنبر
برو چراغ های حرم پیغمبر رو هم کم کن
شبانه من رو میبردید
یه روز داداشم حسن پرسید بابا
چرا ما زیارت میریم روز میریم ،
خواهرم شب میره
با این تشریفات میره
فرمود حسن جان همه این کارها برا اینه مبادا نامحرمی قدو قامت زینب رو ببینه
یــــــاصاحب الزمــــــــان...
حالا امروز همین زینب میخواد از کربلا بره
گفت داداش
▪️غافل از،خواهر نَگردیدی دَمی ،
▪️تا مباشد گرد من نامحرمی
▪️حال بین نامحرمان گرد مَنَند
▪️خنده بر زخم درونم میزنند
حسیـــــن .....
▪️نیست عباس وعلی اکبرت
▪️مانده تنها بین دشمن خواهرت...
حالا میخواد سوار بشه
ان شاءالله گریه هامون با گریه ی شامگاهی مهدی زهرا س عجین بشه
سنان ابن اَنس میگه
عمر سعد من رو مأمور کرد
سربازات رو بردار دور این زن وبچه حلقه بزن
حالا خانم میخواد اهل بیت رو سوار کنه
یه نگاه به من کرد
یه نگاه ب عمر سعد
فرمود
اَما تَستَحیُونَ مِن الله وَرَسُوله ..
شما حیا نمیکنید
نَحنُ بَناتُ الرَّسول...
ما بچه های پبغمبریم ،
نگاه کردن نداره
با این تشر زینبی ،
من سربازام رو جدا کردم رفتم عقب تر ایستادم
اما خودم داشتم میدیدم واقعه رو...
دونه دونه همه رو سوار کرد
نوبت رسید به زین العابدین
زیر بغل امام زمانش رو گرفت
حضرت فرمود عمه جان من وظیفمه عمه تو رو سوار کنم
امام سجاد زانو زد
یاصاحب الزمان
سنانمیگه من داشتم میدیدم تا زینب پاشو گذاشت رو زانوی زین العابدین ،امام سجاد نتونست تحمل کنه
پاهاش لرزید
چنان با صورت به زمین خورد...
حسیـــــــــــن.....
====================
Rozeh.Shab 12.Beytozahra97.mp3
10.12M
#محرم
#روضه
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
دوازدهم محرم
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
▪️زینب آمد سنگ ها را زد کنار
▪️باغ گل را کرد پیدا زیر خار
▪️باغ گل نه،صفحه ای زآیات نور
▪️نقطه نقطه گشته از سُم ستور
====================
❁﷽❁
روضه وداع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا اباعبدالله
چرا بی یاری و بهرت دگر یاور نمی آید
به دُنبالت کسی جُز اشک هر دختر نمی آید
زینبه، داره با حسینش حرفای آخرو میزنه
ازین راهی که داری پیش رو لَرزد دلم، دیدم
که هر کس می رَود در خیمه ها دیگر نمی آید
حسین جان، از صبح هر کی رفت میدان دیگه برنگشت، اگه تو هم بری چه خاکی بسرم کنم؟؟
علمدار تو کو، اکبر چه شد، قاسم کجا رفته؟
هزاران لشکر آن سو بهر تو لشکر نمی آید
حسین جان، نبینمت تنها شدی، قربونت برم داداش، ای کاش اجازه میدادی خودم شمشیر دست میگرفتم
به جان کی قسم دادی که عمّه درحرم برگشت
به دنبال برادر از چه آن خواهر نمی آید
آخه با هر کدوم از مخدرات که خداحافظی میکرد زینبم پا به پای حسین میومد ابی عبدالله تو هر خیمه ای که میرفت زینبم میومد، یکی یکی مخدراتو دعوت به صبر میکرد توصیه به صبر میکرد مبادا بلند بلند گریه کنید،مبادا دشمن شادمون کنیدا، همه آروم میشدن ام کلثوم آروم شد رباب دیگه گریه نمی کرد حتی سکینه رو بغل گرفت
صدا زد با اشک حسرتت دلمو نسوزان،عزیز دلم آرام باش، همه آرام شدن الا زینب،
زینبو هر کاری میکنه آروم نمیگیره ، بعضیا گفتن با دست مبارکش یه اشاره کرد به قلب زینب، زینب آرام شد
به جان کی قسم دادی که عمّه درحرم برگشت
به دنبال برادر از چه آن خواهر نمی آید
حالا سکینه داره با حسین حرف میزنه
تو روی دختر مسلم ببوسیدی و، من دیدم
مرو دختر نبوسیده مرا باور نمی آید
گفت بابا میخای بری برو اما قبلش بیا منو بغل بگیر، دست یتیمی به سرم بکش
ازضعف و تشنگی حرفی به لب دارم،ولی افسوس
لبانم می خورد بر هم، صدایم در نمی آید
(۱)
یکی یکی همه ی مخدرات رو آرام کرد وصیتهاشو گفت از خیمه ها جدا شد یه مرتبه دید باز صدای زینب داره میاد
مهلا مهلا یابن الزهرا
داداش برگرد
اومد مقابل زینب، چی شده خواهر، یاد وصیت مادرم فاطمه افتادم، بزار زیر گلوتو عوض مادرم ببوسم ، حسین خم شد زینب زیر گلوشو بوسید چی میخام بگم؟! دیگه این خواهر و برادر همدیگه رو ندیدن ، تا اون لحظه ای که زینب اومدبالای گودال قتلگاه هی ناله میزد
او می دویدو من میدویدم، زینب داره میگه ها
او سوی مقتل من سوی قاتل، شمر داره میره سمت گودال قتلگاه، خدا به داد دل زینب برسه
او مینشست و من مینشستم
او روی سینه من روی زانو
او می برید و
امام زمان منو ببخش آقا
او میبرید و من میبریدم
او از حسین سر، من از حسین دل
ناله بزن حسین....
ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی
گویا غریب بودی و خواهر نداشتی
حسین...
گویا غریب بودی و مادر نداشتی
بدم المظلوم....ده مرتبه یا الله
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱)✍علی انسانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_وداع
#استادحاج_اسماعیلی
#فیش_روضه
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁
روضه شام غریبان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یابن الحسن از کربلا فریاد فریاد
شام غریبان بر تو مولا تسلیت باد
ما از فراق روی ماهت بیقراریم
چون اهل کوفه نیستیم ما جان نثاریم
شب شام غریبانه،
روضه برده شده در گودال قتلگاه
به گودال خون آید این زمزمه
حسین جان منم مادرت فاطمه
ببینم حقشو امشب ادا میکنی یا نه؟؟
ضیا دو عینم
مادر داره با حسین حرف میزنه
ضیـاء دو عینـم سرت کو حسینم
غریبم حسین غریبم حسین
صدای ناله تون بلند بشه، اجازه ندید صدای گریه و شیون زینبو نامحرما بشنون ، هر کسی ناله داره با من صدا بزنه ،حسین.....
امشب ناله ت ،قطع نشه ها، با مادرش فاطمه ی زهرا هم ناله شو
شب است و من و گودی قتلگاه
بــه رگهـای خــونیـن نمــودم نگـــاه
رخ از خون بشویم گلـم را ببــویم
غریبم حسین
حسین......
در این نیمه شب میزند مادرت
بـه دریــای خــون بـوسه بـر حنجرت
بگو نـور دیـده، که دستت بریده؟
غریبم حسین غریبم حسین
من امشب کنم ناله و زمزمه
گهــی قتلگــاه و گهــی علقمـه
گهی بـا ربابـم دو چشم پـر آبم
غریبم حسین
شب شام غریبانه، امشب تو خیمه های ابی عبدالله ،چه خبر بود؟! زینب ، یکی یکی بچه ها و زنها رو جمع کرده تو خیمه ی نیم سوخته، آمار بچه ها رو با ام کلثوم گرفت، هر چی فکر میکنم دو تا از بچه ها نیستن، زینب و ام کلثوم، به سر زنان، تو این بیابونا تو تاریکی شب، داره دنبال بچه های حسینش میگرده، یه مرتبه دید کنار یه بوته ی خاری، این دو تا بچه ، دست گردن همدیگه انداختن ، اینقدر گریه کردن ،از غصه ،دو تایی جون دادن
روضه ای که میخام امشب بخونم اینه
هر کی میخاد گریه کنه ،بسم الله
مادرا بیشتر گریه کنن
آخرای شب، زینب یکی یکی زنها و بچه ها رو امر کرد بخابید بچه ها، کسی خواب به چشمش نمیاد، به امر ولایی زینب ،همه ی بچه ها خابیدند زنها خابیدند، یه مرتبه دید صدای گریه و شیون بلند شد زینب نگاه کرد دید یه خانمی از خواب بیدار شده زبون گرفته، فهمیدی کیو میخام بگم، صدا زد رباب، عروس مادرم، قربونت برم، چرا تو نخابیدی رباب، صدا زد بی بی جان، چقدر گفتم من آب نمیخورم، خیلی اصرار کردی خانم جان، یه قطره آب خوردم، الان که شیر دارم علی ندارم، حسین....
اینم بگم روضه ی شام غریبانه، شاید سال دیگه زنده نباشیم و گریه کنیم.
فرمود برا چند لحظه زینب، یه فرصتی پیدا کرد دید همه خابیدن، از خیمه ها زد بیرون، اومد سمت گودال قتلگاه، چند ساعته زینب از حسینش خبر نداره، اومد سمت گودال قتلگاه، یکی یکی شمشیر شکسته ها،نیزه شکسته ها، سنگها و کلوخها رو کنار میزنه
صدا زد
گلی گم کرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
هر چی گشت حسینشو پیدا نکرد
صدا زد
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
قربونت برم ، حتی کهنه پیراهنم به غارت بردن، اگه بخای کسی رو بشناسی اول از صورت میشناسی، اگه سر نباشه از لباسا میشناسی، قربون اون آقایی برم حتی لباس ها شم رو غارت کردن، اگه اینهام نشد یه نشونه هایی، مثلا انگشتری که تو دست داره، قربونت برم حسین جان، حتی انگشترتم به غارت بردن،
هر جا نشستی ناله بزن
یا حسین....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_شام_غریبان
#استادحاج_اسماعیلی
#فیش_روضه
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
ورود اسراء به کوفه
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
▪️به خون نشانده دلِ دودمان آدم را
▪️غم تو موهبت کبریا است در دل من
▪️نمی دهم به سُرور بهشت، این غم را
ببین اینجوریه یا نه
▪️غبار ماتم تو آبرو به من بخشید
▪️به عالمی ندهم این غبار ماتم را
یه لباست گرد و خاکی میشه
میگی در شأن من نیست بخوام یه مجلس مهمی برم
اما مراجع عظیم الشأن ما می اومدند
مرحوم آیت الله العظمی بروجردی
آیت الله عظمی فاضل
آیت الله عظمای تبریزی
میایستادند
گل میزدند
پابرهنه میشدند
اقامه عزا میکردند
افتخار میکردند زیر آفتاب بر ابی عبدالله عرق بریزند
خسته بشند
گل آلود بشند
گرد و خاکی بشند
چه کردهای با دلها آقا جان
▪️غبار ماتم تو آبرو به من بخشید
▪️به عالمی ندهم این غبار ماتم را
▪️اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
نه سالی نه ماهی نه هفتهای
▪️....دمی بی تو بگذرد عمرم.....
▪️هزار بار بمیرم، نبینم آن دم را
▪️به نیم قطره ی اشک محبتت ندهم
▪️اگر دهند به دستم تمام عالم را
▪️به یُمن گریه برای تو روز محشر هم
▪️خَموش میکنم از اشک خود جهنم را
مرحوم آیت الله عظمی شیرازی ، صاحب فتوای تنباکو ، حبیب بن مُظاهر اسدی رو خواب دید
حبیب چه خبر
فرمود ما دائماً داریم محضر ابی عبدالله طواف میکنیم
حبیب آرزویی داری یا نه
فرمود بله آرزوم اینه یه بار دیگه به دنیا برگردم،
حبیب محضر امامی آرزو میکنی به دنیا برگردی ، چرا؟!
فرمود آخه من نبودم که براش گریه کنم
آرزوم اینه یه بار دیگه برگردم توی دنیا براش اقامه عزا کنم
حسین جان ممنونتیم آقا
به ما این توفیق رو دادی
قافله رسید کوفه
کوفهای که سالها مرکز حکومت امیرالمومنین بوده
کوفهای که سالها از مکتب زینب درس گرفتند
حالا قافله رسیده کوفه
اما همه دارن تماشا میکنند
ام کلثوم یکی از این نیزهدارها رو صدا زد
فرمود این پول را از ما بگیر
این سر مطهر امام حسین ما رو ببر جلوی قافله،
چرا؟!
آخه مردم به بهانه تماشای این سر ، دارم به نوامیس پیغمبر نظر میکنند
قافله وارد شد
دختر امیرالمومنین شروع کرد خطبه خواندن
فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَکَنَتِ الْأَجْرَاسُ
نفسها توی سینه حبسه
زنگ اشتران از نوا افتاد
گفتند یاللعجب
علی داره خطبه میخوانه
همه دارن گوش میدند
یه وقت صدای هَمهَمه شنید وسط جمعیت ،
خدایا کیه این جلسه منو به هم زده
کی این تصرف زینب رو به هم زده
یه نگاه کرد دید سر بریده ی حسینش رو روی نیزه زدند
نانجیبها میدونستند علاقه زینب به ابی عبدالله رو
اومدند گفتند امیر
این جوری که زینب داره خطبه میخوانه
دیگه ما نمیتونیم توی این کوفه دوام بیاریم
چه کنیم ؟!
یکی گفت کتکش بزنیم
گفتن از کربلا تا اینجا داریم میزنیمش
این با تازیانه و کعب نی دست از حسینش بر نمیداره
یه نانجیب گفت من رمز ساکت کردن زینب رو می دونم
عاشق حسینشه
سه روزِ حسینش رو ندیده
اگه میخوای آرام بشه سر مبارک حسینش رو ببر نزدش
سر رو روی نیزه زدند
سری که جلوتر توسط خولی آورده شده بود
دوباره روی نیزه زدند
تا اومد مقابل زینب
بی بی دیگه با مردم حرفی نزد
شروع کرد با رأس مطهر سخن گفت
یا هِلالاً لَمَّا استَتَمَّ کمٰالا
قَد غالَهُ خَسفُهُ فَابْدَ غُروبا
دید جوابی نیامد
با کنایه داره حرف میزنه
مٰا تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُؤادِی
كانَ هٰذا مُقَدّراً مَكتُوبا
ای پاره قلب زینب
قلب من و تو دو نیم بود
نیمی من بودم نیمی تو بودی
بابام علی برام گفته بود
با لباس اسیری منو میارند
اُمّ اَیمَن برام گفته بود حسینم رو میکشند
اما دیگه باور نمیکردم
سرت رو روی نیزه ببینم
بازم جوابی نیامد
اینجا دیگه کنایهها رو کنار گذاشت
چرا با کنایه حرف میزنه
آخه نوشتن بغل زینب یه نازدانه ای بود
به نام فاطمه ی بنتُ الحُسین...
نمیخواست این دختر متوجه بشه
این سر سر باباش حسینه
آخرالامر کنایهها رو گذاشت کنار
یا اَخِی فَاطِمَه الصغیرةَ كـَلّـِمها
فَقَد كادَ قَلبُها اَن یَذوبا
دو سه جمله با این فاطمه حرف بزن
داره قالب تهی میکنه
یه جمله دیگه هم فرمود
مربوط به زین العابدینه
فرمود داداش
یه نظاره هم به این یتیمت کن
تو غل و زنجیر جامع اسیرش کردند
کسی رو نداره باهاش درد دل کنه
آخ بمیرم
من از قول علامه مجلسی بگم
اونقدر زینب اینجا بیقراری کرد،
راوی میگه همین که محمل راه افتاد
دیدم از چوبه ی محمل خون تازه جاریه
فَنَطَحَت جَبِینُها بِمُقَدَّمِ المَحمِل
حسین....
====================
Rozeh.Shab 4.Beytozahra97.mp3
11.77M
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
ورود اسراء به کوفه
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
▪️به خون نشانده دلِ دودمان آدم را
▪️غم تو موهبت کبریا است در دل من
▪️نمی دهم به سُرور بهشت، این غم را
====================
بسم الله الرحمن الرحیم
روضه امام سجاد ع
ای قلم محنت یازاندا یاز آقام سجادیدن
چوخ توکوب اشگین عذاره دیده ی ناشادیدن
عمریده هچ اولمادی بیر گون گوزی یاشسیز قالا
قالمامیشدی اول قدر غملر اونی دیلدن سالا
زهریله مسموم ائدوبدور گل کیمین سولدوردولار
قانلن قلب بتولی ظلم ائدوب دولدوردولار
یاد ائدردی شاه دینین دیلده کی اوخ یاره سین
خلوت ایلردی مکانین تا اوجالداردی سسین
هر موقع آقانین سفره سینا سرین سو گتیرردیلر یا ایستی غذا ،،،آقا آغلاریمیش .....سوال الدیلر آقا نچه ایلردی کربلانین ماجراسی قوتاریب ولی سیز گینه آغلیسوز .
بویوردی نجه آغلامیوم یاریم گونون عرضینده گوموزون قاباقیندا اون سگیز نفر بنی هاشم نن عزیزلریمیزدن
آج سوسوز اولدوردولر 😭😭😭
هی دیردی دیده ی گریانوه قربان بابا
اللرونده قالدی اوخلی سوت امر مهمان بابا .
سینوه قویدی باشین اوخسته قربانون بابا .
آغلادیم عمروم بویی چیخدی سوسوز جانون بابا ..
سن کفنسیز قبره گئتدون سینه می آلدی محن
اوخشادیم دائم سنه ای بی کفن ای بی کفن ...
سنده گل آل باشیمی آغوشوه ای مهربان ..بابا جان اوغلون ئولی
اود توتوب قلبیم دیزیمده قالمیوب تاب و توان
عمه می هی سسلورم اما بابا سس ورموری
گوئیا سجادینون قانلی دوداقین گورمیور
گوزلریم قالدی یولوزدا گلماقا تعجیل ایدون
لااقل جانیم چیخان لحظه لری گورون گئدون
سینه ده زمانه دن غم بی شماریم وار بابا
حضرت عباس عمومدان انتظاریم ولر بابا
لطف ائدوب گلسون گینه دورام دولانام باشوا
گلمه تک گلسون گتور حتما یارالی عمه می
گویلوم ایستور بو زمان باشی بلالی عمه می
گلسه عمم یارالی گوزلریمی باغلار اوزی
اوتوروب باشیمین اوسته باش آچار آغلار اوزی
هر یانا اوز توتورام جواب آلانمورام ولی
درد الینده نیلیوم ساکت اولانمورام ولی
غم توکوبدور بابان باد مصیبت چمنه
ایشیمیز قالدی فقط حضرت مهدی گلنه
او گلوب نوا ائدر ایاقیمون یاراسینا
اوگلوب ائدر محبت وطن آواره سینه
آچارام بوینومون اوندا یاراسین رویت ایدر
خط زنجیره توکر اشگینی طبابت ایدر ....
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🖤🖤🖤
ختم امام سجاد ع :::
ای عابد دشت کربلا ادرکنی
ای وارث شاه شهدا ادرکنی
هم خسته ی تب بودی و هم تشنه آب
ای بسته به زنجیر جفا ادرکنی 🤲🏻🤲🏻😭😭😭
التماس دعا