eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دفتری_حضرت_ام_البنین(ع) حضرت اباالفضل (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم ‍ 🔸برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات 🔸بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات 🔸رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات 🔸آن چهار شهید و مادر پاک سرشت 🔸بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اجرومزد شما عزیزان با فاطمه زهر(س) انشاالله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب بریم درخونه خانم ام البنین آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا.. تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه.. درسته کربلا دستاشو ازبدن جداکردن اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه مادرش ام البنین هم همینطوره.. اینا از خانواده کرمند.. از خانواده لطف و احسانند.. هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند.. ⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت.. یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.. من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.. ⏪کنیز برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در؟ صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت.. خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.. یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭 (چرا ناراحتی بگیرو برو) صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده (چرا گریه میکنید؟(امان امان) خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭 آخ عمود آهن به فرقش زدند.. تیر به چشم نازنین پسرم زدند.. آخ تو کربلا شهیدش کردند. داغشو به دل حسین گذاشتند.. ⬅️روز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم.واردنمی شم (همه تعجب کردند، گفتن، این خانمی که روز اول زندگیشه چه شرطی داره) ❇️صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد.. همه تعجب کردند.. میخواد چه کنه این  مادر.. میدونی این مادر چه کرد.. از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم... فقط اومدم یه جمله بگم.. اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی وخدمت این خونه رو بکنم.. من اومدم کنیزت باشم خانم جان آخ.. بمیرم برا دردای دل ام البنین.. با چه سوزی ناله میکرد گریه میکرد.. دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند میومد بقیع چهار تا صورت قبر درست میکرد.. ناله میکرد گریه میکرد. ولی فقط میگفت حسین.. حسین..حسین 🔆 گفتن ام البنین تو چهار تا پسرت شهید شدن چرا فقط میگی حسین.. می گفت دو تا علت داره.. 🍁اول اینکه پسرای من مادر دارند.. اما حسینم مادر نداره. 🍁 ثانیا شنیدم اون لحظه آخر حضرت زهرا اومد سر پسرمو به دامن گرفت. براش مادری کرد.. صداش زد پسرم.. حالا می خوام جبران کنم.. به عوض زهرا برا پسرش مادری کنم. یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما جمله آخرو التماس دعا امروز گرفتارا بگن یا ابالفضل امروز مریض دارابگن یا ابالفضل مشکل دارابگن یا ابالفضل آخ همه دار و ندارم را بگیرید ولی عباس را از من نگیرید بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمی‌گردن، بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم، آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم، امیدمو ناامید نکن آقا جان، آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته، آقا امروز(امشب) امیدمو ناامید برنگردون.... لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
|⇦•خدایا مادرم زهرا..... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج جواد حسینخانی •✾• *خانم ها امشب پاشيد بريد مدينه كنار زينب و اُم كلثوم بشينيد، حال و هواي خونه ي علي خيلي بارونيه، مي دونيد چرا؟ چون اومدن دَم خونه در زدن، گفتن: علي! به خانومت بگو يا روز گريه كنه، يا شب، اگه ميخواد گريه كنه آرام گريه كنه، صداي گريه اش مارو آزار ميده، خانم ها بريد كنار زينب، نگاهش به رد تازيانه ي روي بازوي مادر كه مي افته دلش خون ميشه...*   خدايا! مادرم زهرا جوان است چرا پس سروِ قد او كمان است   چرا از زندگاني سير گشته چرا در نوجواني پير گشته   * ما آقايون كجا بريم؟ ما بريم كنارِ امام حسن و امام حسين، نزديكِ نود و پنج روزِ  اين بچه ها هي نگاه ميكنن تا بتونن سرشون رو بذارن رويِ سينه ي مادر تا آروم بشن، ميدوني چرا نميشه؟ اين مسمار آتشين بد جور سينه ي مادرشون رو مجروح كرده، نفس كه ميكشه يه لكه ي خون ميشينه رويِ پيرهن...*   درد اون رو دلِ من حس ميكنه نفساش تو سينه خس خس ميكنه   *به امام حسن بگي حالِ مادرتون چطوره؟ بهت ميگه: نبوديد بين كوچه با مادرم ميرفتم، قباله ي فدك دستش بود، دومي از راه رسيد، قباله رو از دست مادرم گرفت كشيد، مادرم نفرينش كرد، نانجيب جلو اومد، مادر رسيد به ديوار، دستش بالا رفت...*   الهي بشكنه دستِ مغيره كه بين كوچه ها بي مادرم كرد   *يه جوري زد كه ديدم مادرم افتاد روي خاكِ كوچه، هي مي گفتم: بلند شو مادر! دارم دق ميكنم چرا پا نميشي؟ گفت: حسن! آخه دستش خيلي سنگين بود، بي هوا تو صورتم زد، گفتم: مادر! چرا روي خاكا مي گردي؟ گفت: حسنم! گوشواره ام شكسته روي زمين افتاده... يكي رسيد به امام حسنِ مجتبي، گفت: آقاجان! چرا محاسنِ شما سفيد شده؟ آقا فرمود: ارثيه... گفت: نه آقاجان! خيلي زوده محاسن شما سفيد شده، آقا فرمودن: تو هم مادرت رو جلو چشمت كتك بزنن محاسنت زود سفيد ميشه... روزگارم رو شب كردن... امام حسن هر وقت از اون كوچه رد ميشد، دست رو دست ميزد ميگفت: اي كاش مادر حسنت مي مُرد...*
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلا 🔹آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم امشب بکم درد دل کنیم امشب چی میخواهی بگی به آقات 🔹آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم 🔹با یک نگاه لطف شما خوب می‌شوم اگه یه نگام کنی ، قطعا عوض میشم از این وضعی که دارم ، بیرون میام گفت 🔹به ذره گر نظر لطف بوتراب کند 🔹به آسمان رود و کار آفتاب کند شما هم فرزند همون آقایی یه نگاه شما بسه 🔹آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم 🔹با یک نگاه لطف شما خوب می‌شوم 🔹این روزها ز دست دل خویش شاکی ام 🔹قدری تحملم بنما خوب می‌شوم اینطوری هستی یا نه قبلا هر وقت اسم شما رو میشنیدم ، دلم زیر و رو میشد قدیما وقتی باهات حرف میزدم ، حالم دگرگون میشد اما الان من از دست خودم شاکی ام اینقدر غرق دنیا شدم حالم خرابه 🔹گر چه دلم ز دوری تان پُر جراحت است 🔹در چشمه سار ذکر و دعا خوب می‌شوم 🔹من بدترین غلام حقیر ولایتم 🔹ای بهترین امام، بیا، خوب می‌شوم تو بیایی همه چی تمومه آقا جان میدونی با چی حالم خوب میشه 🔹با این همه بدی ، به ظهور شما قسم 🔹با یک نسیم کرب و بلا خوب می‌شوم آی حسین.... هان هان دلت رو بفرست کربلا، مگه نگفتی به آقات ، با یک نسیم کرب و بلا خوب می‌شوم حالا صداش بزن حسین..... 🔹حالا که من، از حرم دورم 🔹درمونم صبره، آخه مجبورم 🔹یه سلام میدم با حسرت، طرف کربلا 🔹آرزو دارم بمیرم حرم کربلا 🔹غم کربلا،من و میکشه 🔹دل من فقط، تو حرم خوشه (۲) حسین.... حالا که دلت رفت کربلا دست ادب به سینه بگذار اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَي الأَْرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ السَّلاَمُ عَلَي الْحُسَيْنِ وَ عَلَي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَصْحَابِ الْحُسَيْن علیه السلام ====================
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🥀🥀 ‍ روضه ترکیبی مناجات_امام_زمان_علیه_السلام مداح احمد بهزادی بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید توی مجلس مادر نشستی... امشب حرف دلت چیه... چی میخواهی بگی... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا... آقای ما نمیاد... چرا... امام زمانمون نمیاد... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما آقا امشب هر کجا عالم هستی... یک سر هم به مجلس ما بزن... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید همه جا رسمه... وقتی برا مادری مجلس بگیرند... فرزندش میاد تو مجلس... یک گوشه ای میایسته... خوش آمد میگه... آقا...امشب اینجا هم مجلس مادر شماست... ما هم گریه کُن هایِ مادرتون... آقاجان بیا قدم روی چشمان ما بزار... یا بن الحسن... ایام فاطمیه وعزاداری بی بی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله انشالا درهر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای به ابروی مادر پهلو شکسته حاجت روا بشید شفای همه مریض انشالا حالا دلها راببریم مدینه دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد سراغ گلی را شبانه می گیرد چه شد که چون نام فاطمه آید دلم برای گریه بهانه می گیرد چه شب وروزی های مادرش بستری بودبی معرفتها معرفت نداشتندخانه مادرش آتیش زدند(یا زهرا یا زهرا) اونی که امشب کارداری باید فاطمی گریه کنید (مادردارها عزیز دارها) همیشه تو دعا اینو گفتم خدا نکه بچه ی بره خونه ببینه مادرش دست به پهلو گرفته جگرش آتیش می گیره میگه الهی حال مادرم زودتر خوب بشه این همه از امام زمان گفتیم بگزار این یک بند را بخونم عزیز بی قرینه که میایی وای سحرخیز مدینه که میایی عزیزم مادرت چشم انتظاره دوای درد سینه کی میای یک جمله بگم با دلی سوزان بری مدینه یا الله مقداده، میگه دیدم خدایا دست روی دست می زنه توی کوچه نمی ره گفتم مقداد چرا نمی ری توی کوچه گفت این همان کوچه ای که پسر زهرا ناله زده (وای مادرم ۲ آخ مادربمیرم برات فلک دیدی ان که گفتی مریض داری می خوام برم علمدار گریه کنم اونایی که می خواهی بادل زینب هم ناله بشید بسم الله ،هرکه مادرش اسیره خاکه مجلس را بفرسته براش آخ فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد به طفلی رخت ماتم دربرم کرد الهی بشکنه دست مغیره که بین کوچه ها بی مادرم کرد یازهر ،صدا زدزینبم حسنم حسینم ام گلثوم مادربرید وضو بگیرید می خوام دعا کنم بچه ها خوشحال شدند مادرمان می خواد دعا کنند حالش خوب میشه هم چو وضو گرفتند دستها را بالا برد صدا زد اللهم عجل وفاتی سرییا یعنی خدا حالا مرگ مرا زودتر برسان(یازهرا) یک جمله آخرمن هرکه می خواد داد بزنه امشب بسم الله عزیز دارها خیلی به علی سخت گذشت کی ، آن لحظه ای که دست برد زیربدن ،این را بالا برد وای وای آخ زهرای من آب شده آخ بمیرم یک نگاه کرد دور برش کرد صدا زد گفت علی خدا صبرت بده أومد بدن را توی قبر گذشت دست من نیرو نداره این همه تابریزم خاک روی فاطمه اما من می خوام این را بگم می خوام بگم یا علی کفن کردی یا علی درسته پهلو زهرا درد ناک بود یا علی درسته بازوی فاطمه راشکستند اما می خوام بگم الهی بمیرم برای زینب هرچه نگاه به بدن داداش می کنه یک جای سالم روی بدن نبوده یه وقت فریاد می زنه وای محمدا وای امما مادر بیا کربلا این دستها را بیاد بالا ی سر سه مرتبه بگو یا حسین با این یک بند هم برو کربلا کرببلات دلمو برده ....صحن وسرات دلمو برده گل دسته ها ت دلمو برده ایون طلات دلمو برده خودم پسرم بابا ومادرم فدای نگاه علی توی خواب می بینم می یام می زنم گره دلمو به ضریح انشالا یک شب هم کربلا این جوری محفل بگیرید انشالا یک شب آن جا گریه کن حسین باشی انشالا یک شب توی حرم عباس مادر مادر بگی یا الله میشه قسمت کنه اینها همه دل تنگ حرم اربابند یک دعا می کنم باهمین سوز دلت آمین بگو خدایا به سوره کوثر مدینه فرج منتقبشان معجل کن خدایا من از بابت همه اینها میگم امشب اینها امدند مدینه و کربلا بهشون بدید امشب امدند می خوان بگن ما نمی خوام دل آقا مان را بشکنیم معرفت عباسی پیدا کنید جونم فدات اباالفضل(2) امشب دلم دوباره تنگه برای اباالفضل من می خونم زیر لب جونم فدات اباالفضل هرکاری داری دست تو بیار بالا بگو یا حضرت اباالفضل لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات 🥀🥀🥀🥀🥀
🏴🏴🏴🥀🥀 ‍ روضه تشیع حضرت زهرا(س)🥀 گریزحضرت علی (ع)🥀 گریزامام حسین (ع) مناجات_امام_زمان_علیه_السلام مداح استاد احمدبهزادی بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... ▪️شده زخم دل هر شیعه تازه ▪️بیا مهدی به تشییع جنازه ▪️بیا حیدر تک وتنهاست امشب ▪️امیر عشق بی زهراست امشب ▪️شب است ودختری مادر ندارد ▪️غریبی در جهان یاور ندارد ▪️امیرالمؤمنین محتاج یاری است ▪️زچشمانش فرات اشک جاری است ▪️گهی شوید رخ وگه پهلو ودست ▪️خدایا غسل بازویش چه سخت است ▪️شب قتل علی باشد همین شب ▪️که می گرید به پیش چشم زینب ⬅️نیمه های شب آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان ... گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت ...آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ ... راه افتادند به سمت خانه علی ... روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) چند تا از زنان و کنیزان هم بودند... زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام ... بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند... اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن... سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد... حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه... آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن... حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد... این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند...😭 {آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا ... حسین می خواد به میدان بره ... خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه... حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد. یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما عزداران اگر فاطمه زهرا سلام الله را شبانه تشیع کردند آخ بمیرم بدن مولامان امیرالمومنین راهم شبانه امام حسن غسل داد شبانه تشیع کردند😭 میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان... بدنت رو تو تابوت گذاشتن ... جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن... عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن گرفتند آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند.... اما آی حسینیا ... آی کربلائیا.... (آماده ای بگم...)😭 ⬅️من بمیرم برا اون بدنی که رو خاک گرم کربلا تشیع شد... اما تشیع جنازه اش ویژه بود... 10نفر نعل تازه به اسبها زدن... رو نازنین بدن عزیز زهرا تاختن.... الهی نبینی داغ برادررو... الهی سایه برادر بالاسرت باشه.... یه خواهر دلسوخته اومد گودی قتلگاه.... این شمشیر شکسته هارو کنار زد.. نیزه شکسته هارو کنار زد.... آخ صدا زد..😭. 🔘گلی گم کرده ام میجویم او را 🔘به هر گل میرسم میبویم او را 🔘گل من یک نشانی در بدن داشت 🔘یکی پیراهن کهنه به تن داشت ⬅️یه وقت شنید از بین نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها. . یه ناله ای به گوش میرسه...😭 🔘آخ گل گم کرده ات خواهر منم من 🔘سرور سیته ات خواهر منم من2 🔳هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت از سویدای دل ناله بزن ....بگو یا حسین.....😭 لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات تایپ مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی✍ صلوات شادی روح پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 # فاطمیه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س) شهادت بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم.. یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ⬅️اجرو مزد شما عزاداران بابی بی دوعالم فاطمه زهرا (س) انشالا به برکت ایام فاطمیه حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا دلها آمده شد بریم مدینه ▪️پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه می روی؟ ▪️اگر ز لانه میروی، چرا شبانه می روی؟ ▪️قرارِ من، شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من ▪️فدای غربتت شوم، که مخفیانه می روی ▪️حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل ▪️که با کبودیِ بدن، زتازیانه می روی ▪️کبوترِ شکسته پر، مرا به همرهت ببر ▪️چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می روی ▪️چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر ▪️تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه می روی ▪️اَلا به رُخ نشانه ات، مگر شکسته شانه ات ▪️که مویِ زینبین خود، نکرده شانه می روی ▪️فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر ▪️ز همسرت غریب تر، برون زخانه می روی ⬅️امشب شب شهادت بی بی دو عالم زهراست ، بمیرم برای بچه ها ی بی مادر زهرا ، امشب غریبانه غسل مادر را نظاره می کنند ، اشک می ریزند . اگر با چشم دل نظاره کنی می بینی امام حسن یک طرف ، امام حسین یک طرف ، زینب و ام کلثوم یک طرف دیگر نشسته اند گریه می کنند . یک وقت علی کنار بدن فاطمه فرمود : عزیزانم بیائید یک بار دیگر مادرتان راببینید یک وقت بچه ها خودشان را روی بدن مادر انداختند یکدفعه بی بی دستهاش گشود ، یک دست به گردن حسن یک دست به گردن حسین ، یک وقت منادی صدا زد یا علی بچه ها را از روی سینه زهرا ،بلند کن ملائکه ها ی آسمان بی طاقت شدنداما امشب هرگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای شب شهادت بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه .. خدا میدونه وقتی مجلس بی بی رو پر رونق میگیرید دل بچه هاش شاد میشه .. خدا رو شکر بچه شیعه ها جای ما بلند بلند گریه میکنن .. آخه بچه هاش پیراهن های عربی رو به دهان گرفته بودن آروم آروم گریه میکردن . یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما عزادارن کجای عالم دیدی کسی را شب تشیع کنند اما علی به وصیت زهراعمل کرد نیمه های شب ⬅️ آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان .. گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت .. آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ . راه افتادند به سمت خانه علی . روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) چند تا از زنان و کنیزان هم بودند. زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام . بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند.. اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن..سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد. حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه. آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن. حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد. این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند {آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا .حسین می خواد به میدان بره خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه.حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 # فاطمیه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س) شام غریبان حضرت عباس(ع،) بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم.. یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ اجرومزد همه شما برادران و خواهرن با بی بی دوعالم فاطمه سلام الله انشالا درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته اید جاجت روا بشید عـــزادارم ، عــزادارم ، برای حضرت زهرا به جان و دل به پا دارم ، عزای حضرت زهرا چو یــاد آرم مصیبت ها که از اعدا بر او آمد ز دیده اشک می بارم ، بــرای حضرت زهرا پیمبر رفت و در دنیا نمــــانـده بهر او باقی که باشد یــــادگار او ، سوای حضرت زهرا ⬅️دلتو ببرم مدینه .. بریم در خانه خانم فاطمه زهرا... بریم برا غربت بی بی ناله بزن.. برا غربت امیرالمومنین.. برا غربت یتیمان زهرا ناله بزن..  امان از بی مادری .. (شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد) چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س ..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی... هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...  آروم آروم دارن گریه میکنند.. دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان...😭 (یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،  چه حالی داشتند ..😭 آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن  چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره (بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم)😭 ♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان اونایی که بودن بین ما اما جاشون الان خالیه امان امان3 بچه ها اومدن کنار هم نشستن سر در گریبان هم فرو بردند (خونه ای که مادر نداره همینه) آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند.. ◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ▪️آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن..😭😭 (ناله داری یا نه) ◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر.. ◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم  ⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن.. زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن😭 (یادگاریاشو جمع میکنند) (میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه)😭 ♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین شاید گفته باشه فاطمه جان شاید بتونم لباساتو مخفی کنم شاید بتونن چادرتو مخفی کنم اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم با خونهای رو در دیوار چه کنم بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد.. آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست. 💥امان امان..😭 آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت..😭😭 یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندشب یتیمی عزیزان زهراست.. می دونم مریض داری ،گرفتاری ،درد داری، حاجت داری، جوون داری ازمادر پهلو شکسته بخواه اما عزیزان شب شام غریبان بی بی است،میشه ما بریم شام غریبانی مدینه،دست جمع،اونجا بشینیم بین الحرمین،عزاداری كنیم،چی میخوای بگی به مدینه مدینه، قسم به غربت بقیع ات به عطر تربت بقیع ات ما، غریبه های آشناییم همسایه ی امام رضاییم باز میون بین الحرمینت میپرسیم از مادر عباس كو قبر مادر حسینت شب آخر است نمی دانم چرا هر وقت از یاس می خوانم كنار یاس قدری روضه ی عباس میخوانم می آید، صدای العطش دوباره رفته عمو كه آب بیاره وای، بارون سنگ اگه بباره اگه كه مشكش بشه پاره وای، تموم بچه ها میدونند قول عمو نشد نداره وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای خوشبحال لب اصغر كه تو سقا شده ای الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون استاد احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🥀🥀 ‍ روضه تشیع حضرت زهرا(س)🥀 گریزحضرت علی اکبر(ع)🥀 مناجات_امام_زمان_علیه_السلام مداح استاد احمدبهزادی بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... ▪️شده زخم دل هر شیعه تازه ▪️بیا مهدی به تشییع جنازه ▪️بیا حیدر تک وتنهاست امشب ▪️امیر عشق بی زهراست امشب ▪️شب است ودختری مادر ندارد ▪️غریبی در جهان یاور ندارد ▪️امیرالمؤمنین محتاج یاری است ▪️زچشمانش فرات اشک جاری است ▪️گهی شوید رخ وگه پهلو ودست ▪️خدایا غسل بازویش چه سخت است ▪️شب قتل علی باشد همین شب ▪️که می گرید به پیش چشم زینب ⬅️نیمه های شب آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان ... گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت ...آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ ... راه افتادند به سمت خانه علی ... روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) چند تا از زنان و کنیزان هم بودند... زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام ... بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند... اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن... سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد... حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه... آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن... حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد... این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند...😭 {آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا ... حسین می خواد به میدان بره ... خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه... حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد. یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما کیا با امام حسین امشب کاردارند امشب امام حسین به جان علی اکبر قسم بده هرگونه حاجتی داشته باشید برآورده می شود چون شما درمجلس مادرش شرکت نموده اید برای مادرش عزاداری می کنید اما امان از اون لحظه ای که اباعبدالله کنار بدن پاره پاره علی اکبر رسید...  پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد  پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد  پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد. 😭 آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود. 😭 لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد... 😭 گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.  اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد .همان آن ساعتی امام حسین به بالین پسرش علی اکبر امد سربه علی زانو گذاشت دلش ارام نشد خم شد صورت به صورت علی گذاشت از سوز دل صدا می زد پسرم علی اکبر هرکاری کرد نتوانست بدن علی را به خیمه برساند صدا زد😭 ▪️جوانان بنی هاشم بیاید ▪️علی را بردر خیمه رسانید ▪️خدا داند که من طاقت ندارم ▪️علی را بردر خیمه رسانم لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات تایپ وارسال مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی✍ صلوات شادی روح پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀
|⇦•رسید روضه.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رسید روضه به اینجا که مادر افتاد و میان آن همه نامرد آخر افتاد و دری که سوخته از ازدحام کنده شد و به روی قامت زهرای اطهر افتاد و *در روی زهراست .حالا چهل نفر می‌خوان برن تو خونه از کجا باید رد بشن ؟بعضیا نوشتند میدونستن زهرا پشت دره، هی روی در فشار می آوردن..* هجوم و کوچه ی باریک و آن همه نامرد مسیر رفتنشان بر همان در افتاد و کشان کشان ز درِ خانه مرتضی می رفت و چشم فاطمه بر چشم حیدر افتاد و از در که اومدن آقا رو ببرند بیرون، دید اوضاع زهرا خیلی وخیمه عباش رو انداخت رو فاطمه..چکارها که این عبا نکرده ..یه جا سراغ دارم عباش رو روی زمین پهن کرد تکه های علی رو کنار هم گذاشت..* کشان کشان ز در خانه مرتضی می‌رفت و چشم فاطمه بر چشم حیدر افتاد و رسید بعد؛ مغیره، غلاف را برداشت میان کوچه به دنبال مادر افتاد و *خبر دارید اوضاع مادرتون چجوری بوده همه روضه حضرت زهرا همین یه مصرع هست:* میان بستر خون داشت دست و پا می زد گلی ز غنچه و غنچه ز گل جدا شده بود تمامی بدنش غرق ردّ پا شده بود *اصبغ بن نُباته میگه : خانمم نصف شب صدام زد .گفتم چی شده ؟گفت پاشو، گفتم پاشم چیکار کنم؟ گفت مگه صدای گریه رو نمیشنوی؟ گوشم رو تیز کردم دیدم از خونه آقام علی داره صدای گریه میاد .گفتم چرا می‌شنوم. گفت خب پاشو ...گفتم خانم بخواب .اونا مادر مرده هستند حق دارن گریه کنند .علی زنش مرده خب حق داره گریه کنه .دختر پیغمبر بوده .گفت تو مادر نیستی بفهمی. من مادرم..صدای گریه بچه اذیتم می‌کنه .. اصبغ پاشو الان وقت خواب نیست آقامون علی تنهاست .میگه آماده شدم رفتم در خونه مولا ..در خونه مولا رو زدم .علی اومد دم در، در رو باز کرد ...علی را نگاه کن .سرش پایینه؛اصبغ حلالمون کن آقا این چه حرفیه ؟ تا زهرا بود زهرا گریه میکرد شما آسایش نداشتید .حالا بچه هاش دارن گریه می کنند .ما رو حلال کن ..ما رو ببخش.آقا نفرمایید این چه فرمایشیه می کنید ؟! خانمم صدام زده گفته اگه کاری از دست ما برمیاد ،اگه من میتونم بیام خونه بچه ها رو آروم کنم بگید. اگه خود من میتونم کاری کنم بگید ...من نیومدم گلایه کنم آقاجان..دیدم علی نشست تو آستانه ی در اصبغ! یه شب من گریه میکنم بچه ها می‌ریزند دورم آرومم می کنند.یه شب حسن گریه می‌کنه من و زینب وام کلثوم و حسین آرومش میکنیم ..یه شب زینب گریه می‌کنه من و حسن وحسین و کلثوم آرومش میکنیم .اما امشب حسین داره گریه می‌کنه بهانه ی مادر گرفته.. مادر مادر می‌کنه..حسین که گریه می‌کنه همه ا مون با حسین گریه میکنیم.. «صلی الله علیک یا مظلوم حسین»