eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 # فاطمیه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س) شام غریبان حضرت عباس(ع،) بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم.. یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ اجرومزد همه شما برادران و خواهرن با بی بی دوعالم فاطمه سلام الله انشالا درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته اید جاجت روا بشید عـــزادارم ، عــزادارم ، برای حضرت زهرا به جان و دل به پا دارم ، عزای حضرت زهرا چو یــاد آرم مصیبت ها که از اعدا بر او آمد ز دیده اشک می بارم ، بــرای حضرت زهرا پیمبر رفت و در دنیا نمــــانـده بهر او باقی که باشد یــــادگار او ، سوای حضرت زهرا ⬅️دلتو ببرم مدینه .. بریم در خانه خانم فاطمه زهرا... بریم برا غربت بی بی ناله بزن.. برا غربت امیرالمومنین.. برا غربت یتیمان زهرا ناله بزن..  امان از بی مادری .. (شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد) چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س ..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی... هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...  آروم آروم دارن گریه میکنند.. دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان...😭 (یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،  چه حالی داشتند ..😭 آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن  چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره (بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم)😭 ♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان اونایی که بودن بین ما اما جاشون الان خالیه امان امان3 بچه ها اومدن کنار هم نشستن سر در گریبان هم فرو بردند (خونه ای که مادر نداره همینه) آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند.. ◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ▪️آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن..😭😭 (ناله داری یا نه) ◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر.. ◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم  ⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن.. زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن😭 (یادگاریاشو جمع میکنند) (میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه)😭 ♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین شاید گفته باشه فاطمه جان شاید بتونم لباساتو مخفی کنم شاید بتونن چادرتو مخفی کنم اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم با خونهای رو در دیوار چه کنم بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد.. آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست. 💥امان امان..😭 آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت..😭😭 یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندشب یتیمی عزیزان زهراست.. می دونم مریض داری ،گرفتاری ،درد داری، حاجت داری، جوون داری ازمادر پهلو شکسته بخواه اما عزیزان شب شام غریبان بی بی است،میشه ما بریم شام غریبانی مدینه،دست جمع،اونجا بشینیم بین الحرمین،عزاداری كنیم،چی میخوای بگی به مدینه مدینه، قسم به غربت بقیع ات به عطر تربت بقیع ات ما، غریبه های آشناییم همسایه ی امام رضاییم باز میون بین الحرمینت میپرسیم از مادر عباس كو قبر مادر حسینت شب آخر است نمی دانم چرا هر وقت از یاس می خوانم كنار یاس قدری روضه ی عباس میخوانم می آید، صدای العطش دوباره رفته عمو كه آب بیاره وای، بارون سنگ اگه بباره اگه كه مشكش بشه پاره وای، تموم بچه ها میدونند قول عمو نشد نداره وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای خوشبحال لب اصغر كه تو سقا شده ای الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون استاد احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🥀🥀 ‍ روضه تشیع حضرت زهرا(س)🥀 گریزحضرت علی اکبر(ع)🥀 مناجات_امام_زمان_علیه_السلام مداح استاد احمدبهزادی بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... ▪️شده زخم دل هر شیعه تازه ▪️بیا مهدی به تشییع جنازه ▪️بیا حیدر تک وتنهاست امشب ▪️امیر عشق بی زهراست امشب ▪️شب است ودختری مادر ندارد ▪️غریبی در جهان یاور ندارد ▪️امیرالمؤمنین محتاج یاری است ▪️زچشمانش فرات اشک جاری است ▪️گهی شوید رخ وگه پهلو ودست ▪️خدایا غسل بازویش چه سخت است ▪️شب قتل علی باشد همین شب ▪️که می گرید به پیش چشم زینب ⬅️نیمه های شب آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان ... گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت ...آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ ... راه افتادند به سمت خانه علی ... روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) چند تا از زنان و کنیزان هم بودند... زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام ... بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند... اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن... سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد... حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه... آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن... حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد... این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند...😭 {آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا ... حسین می خواد به میدان بره ... خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه... حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد. یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما کیا با امام حسین امشب کاردارند امشب امام حسین به جان علی اکبر قسم بده هرگونه حاجتی داشته باشید برآورده می شود چون شما درمجلس مادرش شرکت نموده اید برای مادرش عزاداری می کنید اما امان از اون لحظه ای که اباعبدالله کنار بدن پاره پاره علی اکبر رسید...  پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد  پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد  پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد. 😭 آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود. 😭 لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد... 😭 گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.  اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد .همان آن ساعتی امام حسین به بالین پسرش علی اکبر امد سربه علی زانو گذاشت دلش ارام نشد خم شد صورت به صورت علی گذاشت از سوز دل صدا می زد پسرم علی اکبر هرکاری کرد نتوانست بدن علی را به خیمه برساند صدا زد😭 ▪️جوانان بنی هاشم بیاید ▪️علی را بردر خیمه رسانید ▪️خدا داند که من طاقت ندارم ▪️علی را بردر خیمه رسانم لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات تایپ وارسال مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی✍ صلوات شادی روح پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀
|⇦•رسید روضه.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رسید روضه به اینجا که مادر افتاد و میان آن همه نامرد آخر افتاد و دری که سوخته از ازدحام کنده شد و به روی قامت زهرای اطهر افتاد و *در روی زهراست .حالا چهل نفر می‌خوان برن تو خونه از کجا باید رد بشن ؟بعضیا نوشتند میدونستن زهرا پشت دره، هی روی در فشار می آوردن..* هجوم و کوچه ی باریک و آن همه نامرد مسیر رفتنشان بر همان در افتاد و کشان کشان ز درِ خانه مرتضی می رفت و چشم فاطمه بر چشم حیدر افتاد و از در که اومدن آقا رو ببرند بیرون، دید اوضاع زهرا خیلی وخیمه عباش رو انداخت رو فاطمه..چکارها که این عبا نکرده ..یه جا سراغ دارم عباش رو روی زمین پهن کرد تکه های علی رو کنار هم گذاشت..* کشان کشان ز در خانه مرتضی می‌رفت و چشم فاطمه بر چشم حیدر افتاد و رسید بعد؛ مغیره، غلاف را برداشت میان کوچه به دنبال مادر افتاد و *خبر دارید اوضاع مادرتون چجوری بوده همه روضه حضرت زهرا همین یه مصرع هست:* میان بستر خون داشت دست و پا می زد گلی ز غنچه و غنچه ز گل جدا شده بود تمامی بدنش غرق ردّ پا شده بود *اصبغ بن نُباته میگه : خانمم نصف شب صدام زد .گفتم چی شده ؟گفت پاشو، گفتم پاشم چیکار کنم؟ گفت مگه صدای گریه رو نمیشنوی؟ گوشم رو تیز کردم دیدم از خونه آقام علی داره صدای گریه میاد .گفتم چرا می‌شنوم. گفت خب پاشو ...گفتم خانم بخواب .اونا مادر مرده هستند حق دارن گریه کنند .علی زنش مرده خب حق داره گریه کنه .دختر پیغمبر بوده .گفت تو مادر نیستی بفهمی. من مادرم..صدای گریه بچه اذیتم می‌کنه .. اصبغ پاشو الان وقت خواب نیست آقامون علی تنهاست .میگه آماده شدم رفتم در خونه مولا ..در خونه مولا رو زدم .علی اومد دم در، در رو باز کرد ...علی را نگاه کن .سرش پایینه؛اصبغ حلالمون کن آقا این چه حرفیه ؟ تا زهرا بود زهرا گریه میکرد شما آسایش نداشتید .حالا بچه هاش دارن گریه می کنند .ما رو حلال کن ..ما رو ببخش.آقا نفرمایید این چه فرمایشیه می کنید ؟! خانمم صدام زده گفته اگه کاری از دست ما برمیاد ،اگه من میتونم بیام خونه بچه ها رو آروم کنم بگید. اگه خود من میتونم کاری کنم بگید ...من نیومدم گلایه کنم آقاجان..دیدم علی نشست تو آستانه ی در اصبغ! یه شب من گریه میکنم بچه ها می‌ریزند دورم آرومم می کنند.یه شب حسن گریه می‌کنه من و زینب وام کلثوم و حسین آرومش میکنیم ..یه شب زینب گریه می‌کنه من و حسن وحسین و کلثوم آرومش میکنیم .اما امشب حسین داره گریه می‌کنه بهانه ی مادر گرفته.. مادر مادر می‌کنه..حسین که گریه می‌کنه همه ا مون با حسین گریه میکنیم.. «صلی الله علیک یا مظلوم حسین»
4_5791840630757921063.mp3
21.14M
|⇦رسید روضه...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس کربلایی مهدی رعنایی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
|⇦•خودش نوشت... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خودش نوشت،خودِ قاتلش نوشت از آتیش و هیزم و درِ بهشت خودش نوشت،به معاویه نوشت از میخ و پهلویِ مادرِ بهشت خودش نوشت،خود قاتلش نوشت کاری کردم با تازیونه دستش بیفته در کمی واشه... کاری کردم پشت در افتاد یه جوری زدم، نتونه پاشه کاری کردم تا آخرعمر این صحنه یاد مرتضی باشه... خودش نوشت،خود قاتلش نوشت رفته و حالا تو کوچه اومده حسن نگفت، چی میدونه چی شده روی چادر چرا جای لگده.. *چی کار کرد تو کوچه؟ کی میدونه؟ تو‌ مقاتل اون چیزی که امام حسن دیده رو کسی نتونسته بنویسه ...فقط به ما گفتند به صورت مادرمون سیلی زدند...* کاری کرده هم چشم زهرا هم چشم حسن سیاهی میره *اصلا مگه میشه...؟!تا حالا شنیده بودید که یکی رو بزنند بعد از سه ماه بمیره؟ * کاری کرده مادر از پسر برا پاشدن کمک می گیره... کاری کرده کریم عالم تو بچگی از زندگی سیره.‌‌.. بد زدنت، جلو چشای حسنت... ناحله الجسم شدی و چقدر می لرزه بدنت... «ناله بزن یا زهرا....»
4_6050874832843707998.mp3
19.32M
|⇦خودش نوشت...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
|⇦•مدینه مرکز پیکار... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مدینه مرکز پیکار نابرابر بود علی نشانه، ولی جنگ با پیمبر بود به حفظ جان علی، فاطمه سپر گردید قد خمیده ی او ذوالفقار حیدر بود نگاه زینب کبری به غربت مادر نگاه فاطمه بر اشکِ چشم دختر بود رخی که رنگ جسارت گرفت قرآن بود تنی که روی زمین افتاد کوثر بود چهار کودک معصوم با تنی لرزان دعایشان به پدر، چِشم‌شان به مادر بود چهل نفر به سر بضعه ی پیمبر ريخت شرورتر ز همه قنفذ ستمگر بود *گفت قنفذ چرا دست فاطمه رو از دامن علی جدا نمیکنی؟ چنان ضربه ای زد..* خدا گواست که یک ضربه بر تنش نزدند به قصد کشتن او ضربه ها مکرر بود فاطمه ببین گریونم روضه ی تو رو میخونم بی تو من چطور آروم بمونم برگرد، نبودنت دلم رو میشکنه برگرد، غمت آتیش به جونم میزنه برگرد، با دیدنت دلم جلا بگیره برگرد، داره میباره اشکِ دخترت برگرد، به جون این شهید بی سرت برگرد، تا که خونه بازم صفا بگیره *مصیبتی رو داره میگه که امیرالمؤمنین برای این مصیبت گفت: ردای جنگ به تن میکنم. زمین رو از خون همه اتون سیراب میکنم. دمار از روزگار همه اتون درمیارم. چه مصیبتی؟ علی سیلی خوردن فاطمه رو دید تحمل کرد، ناله اش رو بین در و دیوار دید تحمل کرد، اما برا این مصیبت ردای رزم به تن کرد، شمشیر برهنه تو دستش از خونه بیرون زد..* گفت باز دارن میدن آزارت پیش چشمای دلدارت اومدن برا نبش مزارت برگرد، نذار اینا زمینم بزنن برگرد، اینا دشمن خونیِ منن برگرد، آخه تنها طرفدارم تو بودی برگرد، زندگیِ منو به هم زدن برگرد، با غرور جلو من قدم زدن *سلمان دید علی تو کوچه نشست زانوهاشو بغل گرفت، های های داره گریه میکنه. آقاجان اینجا کوچه ست محل عبور مردمه، حضرت فرمود: سلمان دست رو دلم نذار، این مرد رو میبینی جلو من داره راه میره؟ یه روز دستای منو بست، جلو چشم من به فاطمه ام جسارت کرد.. یه دعا میگم اگه تونستی آمین بگو، خدا غرور هیچ مردی رو جلو زن و بچه اش نشکنه، دو جا غرور علی شکست، یجا وقتی از خونه دارن کشون کشون میبرنش نگاه کرد ناموسش بین در و دیوار رو زمین افتاده. زبانم لال، یکی فاتح بدر و خیبر شمشیر برهنه بالا سرش نگه داشتن، دید فاطمه داره نگاه میکنه، الانه که نفرین کنه، فرمود: به والله الان موهامو پریشان میکنم، پیراهن پیغمبر رو به سر میندازم، همه اتون رو نفرین میکنم، امیرالمؤمنین فرمود: سلمان بدو فاطمه ام رو دریاب، نکنه نفرین کنه. سلمان اومد محضر بی بی مؤدب، خانم جان! امیرالمؤمنین سلامت میرسونه، نکنه نفرین کنی، گفت: سلمان چطور نفرین نکنم؟ اینا ببین با علی چه کردن، اینا غرور علی رو شکستن. انقدر فاطمه ایستادگی کرد، علی رو برگرداند به خونه، گفت: به والله بدون علی نمیرم، با علی برگشت... اما کربلا دیدن زینب مستأصل هی داره میدوه، به این رو میزنه، به اون رو میزنه، ببینید دارن حسینمو میکشن، دارن سر از بدن حسینم جدا میکنن، خدا روتو سیاه کنه روی زینبو زمین زدی. یه وقت نانجیب گفت کارو تمام کنید، زینب نگاه کنه سر حسین بالای نیزه، نگاه کنه اسب ها رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین....*
روضه | مدینه مرکز پیکار نابرابر بود ....mp3
11.38M
|⇦مدینه‌مرکز پیکار.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج‌مهدی سلحشور ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
|⇦•حتما دری که سوخته... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السلام علیکِ یا زوجهَ مرتَضی.السلام علیکِ یا امَّ الحسن وَ الحسین.السلام علیکِ یا سیدتی و مولاتی،یا فاطمه الزهراء،لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّك يا أُمي يا سيِّدَتي وَ مولاتي يا فاطمة الزهراء سلام‌الله علیها" *خوبا بهت سلام میدن.ما کی باشیم؟ ولی جواب سلام ما رو هم میدی...شنا فقط مادر خوبا نیستین مادر بچه بد رو هم تحمل می کنه...مادر از بچه بدش رو برنمیگردونه....خسته آمدم...گرفتار آمدم...امیدم به فاطمیه بوده...امید من رو ناامید نکن...به حق اون لحظه ای که هر چی پسرات صدات زدند،جواب ندادی،ناامید شدند،من رو ناامید برنگردون...به حق اون لحظه ای که علی خودش رو رسوند بالای پیکر بی جونت،هرچی صدات کرد،جواب ندادی...ما روضه حضرت زهرا زیاد خوندیم...روضه در و دیوار خوندیم...روضه کوچه خوندیم...به من بگن: جانسوزترین بخش روضه کجاست؟ برای من اینه:اون موقعی که بی بی رو دفن کرد...عزیزش رو به خاک سپرد..."فَلَمّا نَفَضَ یَدَهُ مِن تُرابِ القبر..."وقتی امیرالمومنین این دست ها رو به هم زد..."هاجَ به الحُزن..." غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..."و اَرسَلُ دُموعُه علی خَدَّیه..." گریه مرد سخته...مردا تحمل گریه هم رو ندارن...هیات میری،روضه میری حال گریه نداری...تا می بینی بغل دستیت،جلوییت،مرده داره شونه هاش تکون می خوره،دلت میشکنه...برا بچه هات بمیرم...مرد وقتی جلوی بچه هاش گریه کنه،چی میشه؟! بچه دلش از جا کنده میشه،نمی تونه برا باباش کاری کنه... خلاصه من الان در خونه اتم...سرافکنده اومدم مادر...مادر...مادر...* نام تو را نوشتمو پشت جهان شكست آهسته از غم تو زمين و زمان شكست پرسيد آسمان چه نوشتي كه اين چنين گفتم كه فاطمه، كمر آسمان شكست هجده بهار ديدي و در سوگ تو دلم بعد از هزارو سيصد و چندين خزان شكست ای دل بسوز و بشكن تا باورت شود حتماً دری كه سوخته را می توان شكست بانوی نور در دلتان رنگی از خداست زيباتر است بر قد رنگين كمان شكست با هر دری كه بعدِ نگاه تو باز شد انگار در گلوی علی استخوان شكست : مهدی مردانی
Shab2Fatemieh2-1402[02].mp3
13.4M
|⇦حتما دری که سوخته...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج‌ میثم مطیعی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
روضه_فاطمه_زهرا(س) گریز_حضرت_پیامبر(ص) بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... اول_مجلس_و_دعای_سلامتی امام_زمان(عج) با_هم_رمزمه_می_کنیم. اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. ▪️دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد ▪️سراغ گلی را شبانه می گیرد ▪️چه حکمت است چون نام فاطمه آید ▪️دلم برای گریه بهانه می گیرد ▪️بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از غسل کشید آی مادر.. ▪️حضرت امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببنده، زینبین روصدا کرد، ▪️حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ، ▪️روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان  مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادررو بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم  صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن ناله میزنن یه وقت صدای منادی بلند  شد  علی بچه ها رو از روی مادر بردار  ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد،امام علی بچه ها را از روی سینه مادر بلند کرد 😭 ▪️یاد شهدا امام شهدا درگذشتگان جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند امابرداران وخواهران عزادار ایام فاطمیه شهادت دخت گرامی رسول الله ای عزیزانی که دتنگ مدینه شدید ▪️ای عاشقان مدینه دلها را روانه مدینه منوره کنیم بگیم ، یا رسول الله اگر چه این عاشقان مدینه نیستند اما به یاد شما در این جا اقامه عزا گرفتند . ▪️انس بن مالک می گوید: وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را به خاک سپردیم، سنگ لحد را چیدیم و قبر را پوشاندیم، من از حجره بیرون آمدم؛ دیدم که بانویی کنار دیوار ایستاده و گریه می کند. از صدای گریه اش فهمیدم فاطمه علیهاالسلام است انشا لا هیچ دختری را داغ بابا نشان نده امید دختربابای عزیزانی که سایه پدرومادر روی سرتان است قدر این دونعمت را بدانید😭😭 ▪️شب بود وهوا تاریک بود، جلو آمد، فرمود: انس پیغمبر را به خاک😭 سپردید؟ عرض کردم: بله یا بنت رسول الله. فرمود: دختره دلش سوز😭 داره فرمود چطور طاقت آوردید جسم پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم را زیر خاک کنید؟ چطور گُل مرا نازنین بابارا زیر گِل قرار دادید؟ چطور خاک بر بدنش افشاندید؟ اتاق را خلوت کردیم، فاطمه علیهاالیلام وارد اتاق شد، فرمود: بابا بلند شو، دخترت تنها مانده است خداکنه کسی😭 تومجلس مانباشه که داغ پدردیده باشه😭 ▪️بابا، روزِ فاطمه علیهالسلام شب شد. بابا خوشی فاطمه علیهاالسلام تمام شد. بابا، احترام فاطمه علیهاالسلام پایان پذیرفت. بابا بلند شو ببین آماده شده اند به خانه دخترت حمله کنند. بابا بلند شو ببین دخترت تنها مانده😭 است. فاطمه جان طاقت نیاوردی😭 خاک بر بدن بابا بریزند. شما هم یه دختری و دختر اباعبدالله علیه السلام هم یه دختر است، پس حال سکینه علیهاالسلام چه بود که وقتی وارد قتلگاه شد بدن پدر را بی سر😭، آغشته به خون، عمامه و رداء ربوده دید، دید بدن بابا قطعه قطعه شده است😭 خودش را روی بدن بابا انداخت. به زبان حال فریاد می زد: ▪️چگونه دلتان آمد که فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را بکشید و اسب بر بدنش بتازید؟ بی بی جان شما را کنار قبر بابا آزاد گذاشتند که اشک بریزید، گریه کنید، اما دختر ابی عبدالله علیه السلام را با تازیانه از بدن بابا جدا کردند!😭😭😭 ▪️من از کنار این گل رعنا نمی روم ▪️تا زنده ام ز گلشن طاها نمی روم ▪️زین گلستان عشق که گل های پرپر است😭 ▪️ با این گروه، جانب صحرا نمی روم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات