eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿✨🍂 دفتری رقیه سلام الله علیها السلام علیک یا بنت رسول الله السلام علیک یا بنت امیرالمومنین السلام علیک یا بنت الحسین الشهید (امروز متوسلیم درِ خانه نازدانه ابی عبدالله باب الحوائج رقیه) یا رقیه3 هردرد بی دوا را درمان کند رقیه لطف وکرم به عالم احسان کندرقیه گر دردمندومسکین بردرگهش بیفتد برخوان رحمت‌خویش‌مهمان کندرقیه دست‌گره گشایش‌مشکل‌گشای دهراست هر مشگلی که باشد آسان کند رقیه آی حسینیا..آی ناله دارا.. قنبر غلام امیرالمومنین نقل میکنه.. شبا امیرالمومنین کیسه طعام به دوش میگرفت ،، می‌برد در خانهٔ یتیما،، میگه یه شبی دنبال امیرالمومنین حرکت کردم .. آقا متوجه شد سوال کرد کی هستی؟ گفتم آقا ..جان قنبر غلام شمام.. (آقا فرمود: چی میخوای قنبر؟) گفتم آقا اگه اجازه بدین.. این کیسه ای که می برید من بردارم ..همراه شما باشم.. حضرت فرمود..اگه میخوای همراهم بیا ولی کیسه رو خودم برمیدارم.. میگه دیدم آقا وارد منزلی شد بچه های یتیم  تو خونه اند.. میگه دیدم آقا با دست خودش به دهان بچه ها غذا میگذاره.. به بچه ها آب داد، سیرابشون کرد.. میگه دیدم امیرالمومنین خم شد دست و پاشو زمین گذاشت بچه ها اومدن پشت علی سوار شدند.. (سواری داد به بچه هابا بچه ها بازی کرد) (گفتم آقا جان شما امیرالمومنینید چرا اینکارو میکنید) فرمود ای قنبر..این بچه ها یتیمن بابا ندارن.. میخوام جای خالی باباشونو احساس نکنند.. (میخوام بخندند شاد باشن..نبود بابا رو حس نکنند) بگم آقا جان یا امیرالمومنین..چه خوب جواب محبت های شما رو دادند.. آقا جان.. من یه نازدانه سراغ دارم.. من یه بچه یتیم سراغ دارم..تو خرابه شام، دل شب، بهانه بابا گرفت..ناله میزد ..گریه میکرد.. چه غوغایی یپا کرد کنج خرابه.. یا حسین3 ناله میکرد گریه میکرد..بابا بابا میگفت.. همه اهل خرابه به گریه افتادند.. صدای شیون و زاری رسید به گوش یزید لعنه الله علیه.. چه خبره در خرابه؟ گفتن امیر سه ساله حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته.. صدا زد خب باباشو براش ببرید.. امان امان3 قربون دل داغدارت بی بی جان.. سرو تو طبقی گذاشتند ،، یه پارچه ای روی اون کشیدند.. مقابل سه ساله حسین گذاشتند.. صدا زد عمه جان..من که غذا نمی خوام عمه.. امان از دل زینب 3 آی حاجت دارا..آی جوون دارا..آی ناله دارا.. بگمو نالشو بزنی.. وای از اون لحظه ای که سر بابا رو دید.. سر بابارو بغل گرفت... سر بابا رو به سینه چسباند.. شروع کرد به درد دل کردن با بابا.. آخ ببین عمه امشب قمر آمده پدر رفته با پا به سر آمده ببین دل غمینم مگو من یتیمم، پدر آمده حسینم حسینم3 حسینم حسین دلم عمه امشب خبر می دهد شبم را امید سحر می دهد دوچشمش نگویم چرا بسته است پدر از سفر آمده خسته است ببین دل غمینم مگو من یتیمم، پدر آمده حسینم حسینم3 حسینم حسین ️آخ صدا زد بابا..بابا..بابا. رخ من نیلی از سیلی ست بابا لبان تو چرا نیلی ست بابا مگر چوب جفا بوسیده بابا که خون بر روی آن خشکیده بابا ️مقاتل نوشتن، فقط سه جمله گفت رقیه س.. همه گریه کردند.. یا ابتا من ذالذی خضب بدمائک بابا کی محاسنتو به خون رنگین کرده.. یا ابتا من ذالذی قطع وریدک بابا کی رگای گردنتو بریده بابا.. یا ابتا من ذالذی ایتمنی علی صغر سنی بابا..کی منو تو کوچیکی یتیمم کرد بابا... ️یه وقت دیدن سه ساله آرام شده.. فکر کردند خواب رفته اومدن سر بردارند آخ دیدن سه ساله حسین جان داده.. آخ یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خاری دوران یتیمی اگر دست پدر بودی به دستم چرا کنج خرابه می نشستم هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله باب الحوائجه.. ناله بزن بگو .. یا_حسین.. بارنج وغمی رقیه س درشام خراب چون دید سََرِ پدر به خوناب خضاب ازغصه وغم تا به ابدرفته به خواب روحش به جنان رفت برایش صلوات
🥀▪️🥀 دفتری رقیه علیها سلام ( ) 🔅بیا با هم رویم اندر خرابه 🔅برای دیدن طفل سه ساله 🔅که او اندر خرابه جای داره 🔅آخ غم داغ پدر در سینه داره ⬅️دلارو ببریم خرابه شام..کنار حرم با صفای رقیه.. امروز بگیر دامن سه ساله ابی عبدالله رو.. (نگا به دستای کوچولوش نکنیا) (بخدا با دستای خسته اش گره های بزرگی رو باز کرده) ⬅️نمیدونم دختر کوچولو داری یا نه.. دختر خیلی بابائیه.. اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد.. امروز بریم یتیم نوازی.. ان شاالله هیچ وقت دختر بی بابا بزرگ نکنی.. بمیرم برای دردای دل بی‌بی زینب.. (بریم خرابه شام) کیا آرزوشونه برن قبر 3 ساله حسین و زیارت کنند..بسم الله.. کبوتر دلتو پر بده خرابه شام.. (دشتی) 🌾آخ بیا با هم رویم اندر خرابه 🌾برای دیدن طفل 3 ساله 🌾که او اندر خرابه جای داره 🌾آخ غم داغ پدر درسینه داره ⬅️یه لحظه رو برات یاد کنمُ التماس دعا آی ناله دارا..آی مریض دارا...آی جوون دارا..آی آبرو دارا.. دل شبی صدای ناله رقیه بلند شد.. هی صدا میزد بابا نرو بابا.. بابا بدون من نرو بابا.. وقتی بیدار شد بهانه بابا گرفت.. آخ عمه عمه عمه.. بابام کجا رفت عمه.. امان از دل زینب..چه خون شد دل زینب.. (صدا زد رقیه جان عمه، بابات که اینجا نبود عمه) صدا زد عمه..بابام همین جا بود عمه.. عمه سرمو رو زانوی بابام گذاشته بودم.. داشت نازم میکرد عمه..عمه داشت زخمای گوشمو مرحم میگذاشت عمه.. (هر چه کردند نتونستن رقیه رو آرام کنند) (همه اهل خرابه به گریه افتادند) ⬅️آخی..یه وقت صدای ناله اش رسید به گوش یزید.. چه خبره در خرابه.. گفتن یزید خدا خانهٔ ظلمتُ ویران کنه، 3 ساله دختر حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته، آروم نمیگیره.. (صدا زد بابا میخواد باباشو براش ببرید.. سر بریده باباشو ببرید) امان امان 2 ⏪یه وقت دیدن طبقی رو وارد خرابه کردند..روش روپوشی کشیده بودن..آوردند گذاشتن جلو 3ساله ابی عبدالله یه وقت صدا زد عمه، من که غذا نمیخوام عمه.. عمه من بابام میخوام..صدا زد عمه جان اونچه تو میخوای تو این طبقه عمه.. با دستای کوچولوش روپوشو کنار زد.. آی حاجت دارا..ناله دارا..میگن رقیه اول سر بابا رو نشناخت خیره خیره به سر نگاه کرد..من از شما میپرسم مگه میشه دختر سر بابا رو نشناسه.. میخوام بگم سری که کنج تنور بوده..سری که چوب خیزران خورده..رقیه اول این سر رو نشناخت..اماخوب که نگاه کرد دید نه، این سر مسافر رقیه است.. این بابای رقیه است.. 🍁آخ عمه بیا گمشده پیدا شده 🍁کنج خرابه شب یلدا شده 🍁مژده که بابا ز سفر آمده 🍁شام رقیه به سحر آمده 🍁آخ پدر فدای سر نورانیت 🍁سنگ جفا که زد به پیشانیت 🍁بسکه دویدم عقب قافله 🍁پای من از ره شده پر آبله ⬅️سرو بغل گرفت از بقیه یتیما دور شد اومد یه گوشه خرابه نشست شروع کرد درد دل کردن با بابا.. بابا..3 ⬅️کیا گرفتارن..کیا حاجتمندند..کیا مریض دارند..کیا جون دارن..کیا التماس دعا دارند..صدای نالتو بلند کن..اگه تو گریه کنی کسی تازیانه ات نمیزنه.. اگه تو بلند گریه کنی کسی شِماتَتِت نمیکنه.. آخی..سرو به سینه چسباند..صدا زد. بابا..بابا.. (شروع کرد با سر بریده درد دل کردن) 💥بابا..من ذَالذی قَطَعَ وریدک بابا.. (اولین حرفی که زد) بابا کی رگای گردنتو بریده بابا.. 💥من ذَالذی خَضبَ بِدِماعک..بابا..کی محاسنت رو با خون رنگین کرد بابا.. 💥من ذَالذی ایتمنی علی صِغَرِ سِنی..بابا کی تو کوچیکی یتیمم کرد بابا.. امان امان صدا زد بابا .. بابا.. بابا 🥀آخ بابا گلوم زخمی شده 🥀آب مینوشم درد میکنه 🥀گوشواره هامو کشیدن 🥀بابا گوشم درد میکنه (یه آرزو کرده رقیه کنج خرابه شام) صدا زد بابا 🥀بابا پاشو یه بار دیگه 🥀با همدیگه بریم خونه 🥀من روی زانوت بشینم 🥀موهامو تو شونه بزن بابا (یه ناله ای هم داره همه بلدن) (دشتی) 🍂آخ یتیمی درد بی درمان یتیمی 🍂یتیمی خاریِّ دوران یتیمی 🍂اگر دست پدر بودی به دستم 🍂چرا کنج خرابه می نشستم 🍂اگر می بود بابای نِکویم 🍂نمی زد شمر دون سیلی به رویم هر کجای مجلس نشستی..به سوز دل سه ساله ابی عبدالله..به اون لحظه ای که سر بابا رو بغل گرفت ناله کرد گریه کرد..به حق اون لحظه حاجتتو مد نظر بیار رأس همه حوائج فرج مولامون آقامون صاحب الزمان...صدای نالتو بلندکن 3 مرتبه ناله بزن بگو یا حسین.. 💔️زندگی بی تو در این قافله سخت است پدر 💔️گذر عمر ازاین مرحله سخت است پدر 💔️دخترت تشنه اشک است ولی باور کن 💔️گریه کردن وسط هلهله سخت است پدر
#‍روضه و توسل جانسوز زهرا سلام الله علیها ⚫️ ▪️▪️▪️✨▪️▪️▪️✨▪️ خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است (بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان) دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!) هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده" دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ... گفت فاطمه،یادته ... میان کوچه تو را پیش من کتک میزد یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است یازهرا ... *بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده* فاطمه جان... سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار) عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟ اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ... صدا زد فاطمه جان ... ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه) دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است یا زهرا ... به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ... بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه" میخوام گریز بزنم ... اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف کربلا ... کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟! مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ... اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ... نزن ظالم،حسین مادر نداره حسین ... قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد: دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو دخترم ... خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر" دخترم... خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟) صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو میخوای بازش کنم ؟! خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟) عمه را از بین نامحرم ببر گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ... حسین ... گفت دخترم ... بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من بوسه های دم گودال و برادر،مال تو زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله) زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید) قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله) غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو حسیــــــن
رقیه(س) علیک  یا بنت  رسوالله یا رقیه یا بنت ابی عبد الله سلام ما به زهرای سه ساله بر آن طفلی که دارد آه و ناله بی بی جان  سلام  برآن صورت سیلی خورده ات سلام ما بر آن زانو های خسته ات سر سفره بی بی حضرت  رقیه س  نشستی  صداش بزن  اگر تمام غمهای عالم به دلت هست  بگو یا  رقیه یارقه یارقیه 😭 اگر مریض داری درد داری  اگر خدای ناکرده دکتر جواب کرده داری 😭 اگر همه درها ی عالم به رویت بسته شد از همه جا نا امید شدی بیا در خانه  بی بی رقیه 😭 آی دلشکسته ها کجای مجلس نشستی؟ بگو بی بی جان من جایی رو ندارم برم  آمدم در خانه شما  نا امیدم نکن بی بی جان سر سفره بی بی رقیه نشستی از دل صداش بزن بی بده مراد ما غم بده نجات ما (۳) بنت الحسین رقیه جان دخیلم ای خانم بی خانمان دخیلم 🌾🌾 بی بی بده  مراد ما @ از غم بده نجات ما دست من و دامان تو رقیه درد من و درمان تو رقیه 🌾🌾 بی بی بده مراد ما از غم بده  نجات ما ای  عا شقان مدفن رقیه بگیرید امروز دامن رقیه بادست های کوچکش کند باز صد ها گروه از درد ها رقیه 🌾🌾 امروز همه  دست توسل به دامن سوخته بی بی رقیه بگیریم  امروز همه یتیم نوازی کنن  خدا کنه یتیمی در این مجلس نباشه 😭 اخی 😭 چقدر خدا سفارش  یتیمارو به پیغمبرش کرد  یا رسوالله اگر کسی دست نوازش به سر یتیمی بکشه به اندازه موهای سرش خدا براش حسنه می نویسه امروز نمیدونم به چه نیتی تو این مجلس اومدی  اما می دونم خوب دری اومدی خوب جایی رو اومدی اخه می گن خدا تو دلهای شکسته است امروز اومدی در خانه یه دختر یتیم بی بابا  او مدی در خانه  یه دختری که بی برادر شده یه دختری که بی عمو شده محرم نداره 😭 حالا ا گه  دلت آماده شد اگه دلت شکست  یادت باشه  خدا دعای دلشکسته رو  چشم گریان را بیشتر اجابت می کنه اگه دلت شکست برا  امام زمانت دعا کن 😭 برا مریض ها دعا کن امروز دامن سه ساله امام حسین  را بگیر  نگاه به دستهای کوچکش نکنیا  به خدا با دستهای خسته اش گره های  بزرگی را بار کرده آی مریض دار ها آی جوون دار ها آی آبرو دار ها 😭 بگو رقیه جان من جایی رو ندارم  آمدم در خانه شما به امیدی نا امیدم نکن آخی 😭 قربان دل شکسته ات  بی بی سه ساله دلهارو روانه خرابه شام کنید  الهی هیچ  دختری چشم انتظار باباش نباشه آخی فدای آن سر از بدن جدات بشم  یا ابا عبد الله  آخی بمیرم برات رقیه جان  نیمه شب بهانه باباشو گرفت خیلی گریه کرد هرچه کردن آروم نشد صدا رسید بگوش یزید  گفت چه خبره خرابه گفتن دختر حسین بهانه باباشو گرفته  دستور داد سر بریده باباشو براش ببرند  سر بریده ر میان طبقی گذاشتند وارد خرابه کردن مقابل رقیه گذاشتند  صدا زد عمه  جان من که طعام نمی خواستم  من بابام را می خوام  با اون دستای کوچکش  روپوشو رو عقب زد دید این سر آشناست  این سر بریده باباست  سر بابا رو به سینه چسباند آی ناله دار ها کجای عالم رسم است برای دختری که داغ پدر دیده سر بریده پدرش رو برایش ببرند شروع کرد با سر بریده سخن گفتن با چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرد؟ با با چه کسی رگهای گردنت را برید بابا چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد یه مرطبه دیدند صدای نازدانه خاموش شد آمدند جلو دیدند سر یک طرف رقیه یک طرف اخی بمیرم برات رقیه جان یه اشاره کنم روضه نمی خواد  فقط همینکه یه دختر بچه از ناقه افتاد بعد از ناقه  هی می گفت عمه دستم درد می کنه عمه می گفت رقیه جان مادرم هم همینطور بود هی می گفت عمه بازوم درد می کنه زینب می گفت رقیه  مادرمم هینطور بود هی می گفت عمه پهلوم درد می کنه  رینب  می گفت رقیه جان  مادرمم همینطور بود برا همین   بود وقتی از دنیا رفت زینب به یاد مادرش  افتاد اخه رقیه نیمه شب از دنیا رفت برای مادرش تشیع جنازه نگرفتند برا این دختر هم نگرفتند بی بی خودش طاقت نیاورد  بدن رقیه رو ِ غسل بده  زن ِغساله ای آوردند  زن غساله تا این بدن را دید گفت  من دست به این بچه نمی زنم  تا علتش را نگید چرا این بدن  اینقدر کبود است  چه بیماری داشته آی ناله دارها صدای ناله زینب بلند شد فرمود  از کربلا  تا شام هرچه گفت بابا تازیانه می خورد اخ  یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خواریه دوران یتیمی الهی طفل بی بابا نباشد اگر باشد در این دنیا نباشد اگر دوست پدر می بود به دستم کجا من در خرا به می نشستم 🌾🌾🌾🌾🌾