کرد،هرکدوم رو از یه گوشه جمع کرد،یکی زیر خارها زخمی شده،یکی لابه لای
خیمه ی سوخته اُفتاده،زینب دونه دونه ی اینها رو جمع کرد،لشکر زینب همین
هاست دیگه،زینب با همین ها باید بره کوفه فتح کنه،زینب با اینها باید بره
شام فتح کنه،علمدار زینب رقیه است،اگه عباس علمدار حسینه،علمدار سپاه زینب
رقیه است،یه نفری شام رو فتح کرده،برو ببین چه خبره تو حرمش،همه رو جمع
کرد،لا اله الا الله،داغ خیلی سخته،وقتی یه خانواده داغ می بینند،همه ی
نگاها به بزرگتره،اگه بزرگتر نتونه خودش رو کنترل کنه،بچه ها هم زود از
کوره در میرن،همه نگاه به عمه میکنن،عمه خودش کی گریه کنه،باید همه رو آروم
کنه،الهی بمیرم بی بی جان، همه رو آروم کرد،یه مرتبه نگاه کرد،گفت رباب،من
دارم اشتباه میکنم،یا درسته؟ چی میگی بی بی جان،گفت: خوب نگاه کن یکی از
دخترهارو نمی بینم،تو تاریخ اسم دقیق ننوشتن،ولی من از شواهد و قرائن،می
گم:این کار، کار رقیه است،شاید رقیه باشه،چون عاطفی تر از همه بود،چون بی
خداحافظی باباش رفت،تو خیمه میگن خواب بود،حتی به اسم فاطمه ی صغری،زینب
میگه گفت:من پاشم برم دنبال این بچه بگردم،از خیمه خارج شد،همین امشب،الهی
بمیرم برات زینب،تک و تنها،دل شب،یه دشت پر از دشمن،این همه بدن های بی سر
رو خاک،یه مرتبه شنید صدای گریه از طرف گوداله،آروم آروم رفت طرف
گودال،نگاه کرد،دید دختره نشسته جلو بدن بی سر،لااله الا الله،چه بدنی،یه
بدنی که سر نداره،یه بدنی که لباس نداره،چه گذشته،دید داره این دختر با
زبان عاطفیش حرف می زنه،من بعضی جملات رو معنی کردم،عبارت روایت میگه،خون
هارو از دست بابا و بدن بابا پاک کرد،به بدنش مالید،صدا زد،بابا،داره شب
میشه،نمی خوای بیای به ما سر بزنی،بابا کی من رو یتیم کرده،ببرمت در خونه
ای که شب آخر حواله ی ما دست این خانومه،می خوای انشاءالله تا آخر عمرت
حسینی باشی،الان اسمش رو می برم،صدا زد بابا،یادته، تو کودکی هام برام،قصه
میگفتی،برام از مادرت زهرا گفتی،بابا شنیدم لحظه ی آخر اومدی صورت کف پای
مادرت گذاشتی،حالا من اومدم،سر که نداری،اومدم صورت بذارم کف پات،پاشو
جوابم رو بده،صدا زد بابا خودت گفتی:مادرت شب ها بالا سرت آب می ذاشته،خودت
گفتی:نصف شب ها تشنه ات می شده،بابا پاشو،من اگه تشنه ام بشه چیکار کنم،به
کی بگم،حسین……..عمه جانش اومد بغلش کرد،عمه اینقدر گریه نکن،عمه
اینقدر ناله نزن،نوازشش کرد،بچه رو از بدن بابا جدا کرد،جلوتر از من می ری
یا من بگم، آره همینه،بچه یتیم رو باید نوازش کرد،دختر بچه رو باید با
نوازش از بابا جدا کرد،ای کاش همه بچه ها رو خود عمه جدا می کرد،این یه
دختر بود،این جوری جداش کردن،نمی دونم،چند ساعت قبل بود،یا نه، اما یه دختر
دیگه هم هست،اومد تو گودال،دید عمه اش یه بدن بی سر رو بغل کرده،خودش رو
انداخت رو بدن باباش،اما دیگه نگذاشتن زینب جداش کنه،عبارت مقتل میگه،ان
شاءالله دروغ باشه،ان شاء الله امام زمان(عج)بیاد بگه اینها نبوده،اما مقتل
ها نوشتن،من نمی دونم معنی کنم یانه،شام غریبانه معنی می کنم، فجروها عن جسد ابیها،یعنی
گرفتن کشیدنش،اما رها نمی کرد،گفت:از من دست بردارید،من بابام رو می
خوام،هر کاری کردن،جدا نشد،عمه اش اومد،گفت:این رو جدا نکنید،می دونید
چیکار کردن،خود این دختر گفته،یه نگاه کرد گفت:بابا بلند شو ببین،عمه ام رو
دارن کتک می زنن.حسین………
#روضه_روز_عاشورا
️ روضه روز عاشورا
#روضه_روز_عاشورا
بذار سلام رو با سلامی که امام زمان(عج)امروز داده عرض کنیم،هرچه بادا باد،به ما ربطی نداره،میگیم آقامون این طور برامون ترسیم کرده.
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ
این شب و روزها روضه های سنگینی خونده میشه،بعضی ها طاقت ندارن بشنوند،اما بعضی روضه ها رو خود خدا خونده،این روضه از طرف خداست،جبرئیل حامل این روضه است،داره برای آدم ابوالبشر علیه السلام روضه میخونه،وقتی رسید،گفت:آدم این طور که من میگم بگو خدا توبه ات رو قبول میکنه، یا حمید بحقّ محمّد، یا عالی بحقّ علی، یا فاطر بحقّ فاطمه، یا محسن بحقّ الحسن،همه رو آدم بعد جبرئیل داره میگه،تا رسید به این اسم،بگو:یا قدیم الاحسان بحقّ الحسین،گفت جبرئیل این آخری چه اسمی بود،دلم رو زیر و رو کرد ،گفت:برات میگم،دلیلشم میگم،این فرزند پیامبر آخرالزمانه،با لب تشنه میکشنش،صدا زد آدم روضه ات بی دلیل نیست،برای اون آقایی گریه میکنی،که با لب تشنه،زبانم لال،مثل گوسفند،من نمیگم،جبرئیل داره میگه،امام رضا علیه السلام هم این طور روضه خونده،بابا رئوف تر از امام رضا علیه السلام مگه،سراغ داری؟اما رضا میگه: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ( علیه السَّلام (،عین این عبارت رو،زبونم لال دیگه نگم،عین این عبارت رو امام رضا علیه السلام میگه،ابن شبیب گریه کن،برا اون آقا،بابا زین العابدین علیه السلام سی و پنج سال بعد،هر موقع از بازار قصاب ها رد میشد،نگاه میکرد یه گوسفندی رو دارند ضبح میکنند،میگفت:آب بهش دادید یانه،میگفت:آقاجان این چه سئوالیه،دین ما اینطور به ما یاد داده،میدیدند سر به دیوار گذاشته،داره،های های گریه میکنه،میگه ای تشنه لب حسین…. تازه داری رنگ و بوی عاشورا پیدا میکنی،کسی عاشورا تو مجلس حسین علیه السلام میاد،تماشاچی نباشه،تماشاچی فقط امروز دور گودال بودند،یه عده تماشا میکردند،زینب کبری اولین حرفی که زد،به عمر سعد ملعون،فرمود :نانجیب ایستادی داری نگاه میکنی،دارن داداشم رو میکشند.
سینه مرا به وسعت هفت آسمان بده
اشکی برای گریه ی غم بی امان بده
دور سرت شلوغ ترین جای کربلاست
الان هم کربلا بری غوغاست،مردم اونجا می ایستند،نماز میخونند،اما این شلوغی برای چیز دیگه ای بود،از هم می خواستند سبقت بگیرند،به جایزه برسند،اما هیچکی جرأت نکرد،هرکی می اومد نزدیک میشد،اربابتون یه نگاه بهش میکرد،همه بدنش به لرزه می افتاد،شمشیر می انداخت و می رفت، فقط دوتا ملعون موندند،لذا برا همینه،بعضی ها به نام سنان بن انس ملعون،بعضی ها به نام شمر ملعون نوشتند،این دوتا باقی موندند،اما تاریخ میگه،سنان هم جرأت نکرد،خود شمر حرومزاده رفت،رحمت الله واسعه است حسین،حتی از این ناجیب هم می خواد دستگیری کنه،یه لحظه آقا دید سینه اش سنگین شد،چشماش رو باز کرد،ابی عبدالله،گفت:می دونی کجا نشستی،نانجیب گفت:می دونم،گفت:اسمت چیه،خود ملعونش رو معرفی کرد،ابی عبدالله فرمود:من کی هستم،گفت:تو حسین پسر علی و فاطمه،نوی پیغمبر.گفت: من رو میشناسی اومدی سر از بدنم برداری،گفت:خوب می شناسمت،اما دنبال جایزه یزیدم.آقا فرمود:بلند شو ،صرف نظر کن،من یه کاری میکنم،دعا میکنم،واسطه میشم،خدا از سر تقصیرت بگذره،به اینجا که میرسی هرچی آلوده هم باشی ،میگی قربون این ارباب برم،از شمر هم میخواد دستگیری کنه،از من نمی کنه!؟چقدر آدم باید بی سعادت باشه،چقدر باید اهل شقاوت باشه،چقدر شکمش از مال حرام پر شده باشه،که به اینجا برسه،جوون ها موظب لقمه ی غذایی که میخورید باشید،آقا فرمود:من کاری میکنم،کنار حوض کوثر بابام رو ببینی،گفت:من این همه راه اومدم کارت رو تموم کنم،فرمود:اگه قصدت اینه،یه جرعه آب به لبهام برسون،یه زخم زبونی زد،گفت: مگه نمی گی،بابات ساقی کوثره،برو از دست بابات سیراب شو.بعضی ها امروز می اومدن،مشک های پر از آب رو سر باز میکردند،دور و بر گودال این آب ها رو روی زمین میریختند،
دور سرت شلوغ ترین جای کربلاست
از خون وضو گرفته بیام و اذان بده
از بس که بال و پر زدم از حال رفته ام
چه روزی رو زینب پشت سر گذاشته،گاهی کنار بدن قاسم بوده،گاهی کنار بدن علی اکبر بوده،همش امروز دویده زینب،گاهی بچه ها رو جمع و جور کرده،
از بس که بال و پر زدم از حال رفته ام
حالا مرا کنار خودت آشیان بده
اگه دستور خود حسین نبود،زینب نمی گذاشت،زینب ایستاده ،هرکی می خواد بیاد سمت گودال فریاد می زنه،تا من زنده ام نمی ذارم،خیلی ها رو زینب برگردوند،یه وقت دید صدای حسین داره میاد،زینب دلم رو شکوندی برگرد،میون این همه بی حیا چرا ایستادی؟ برگرد.برگرد
ای نفس مطمئنه بر بال ارجعی
قبل از عروج سرخ به زینب زمان بده
از اینجا دیگه مرد می خواد پای روضه بشینه،گفت:
اینان برای گیسوی تو چنگ می کشند
داداش اینها پی غنیمت اومدند.
ادامه روضه بالا ⬇️⬇️⬇️
آخر هر آنچه هست به شمر و سنان بده
چشمش گرفته است بیا تا نگشته دیر
انگشترت در آور و به این ساربان بده
با زجر تا که از تن زخمت نبرده اند
پیراهنت به این و امان به آن بده
از زیر تیر و نیزه و شمشیر و سنگ ها
مردم عزیز فاطمه خود را نشان بده
افتاده زیر چکمه اگر زنده ای هنوز
پا بر زمین مکوب نه دستی تکان بده
در زیر پای اسب سواران چگونه ای
اول بگیر جان مرا بعد جان بده
مرحوم ابن مقرم تو مقتلش آورده:وقتی این اسب ها رو نعل تازه زدند،ببین مردم چقدر بدبخت شده بودند،از روی بدن ابی عبدالله تاختند،هر کدوم از این اسب ها به هر شهری که می رفتند،نعل ها رو میکندند،برا تبرک در خون ها می زدند،ایشون می فرمایند بعد از این رسم شد، الانم شاید دیده باشی نعل هایی رو درست می کنند،آویزان می کنند،میگن خوشبختی میآره،ببین تا کجا کشیده شده غربت امام حسین علیه السلام،نعل اسب رو تبرک می بردند،هر کاری کرد این نانجیب دید خنجر کاری نیست،ابی عبدالله فرمود:بیهوده داری زحمت میکشی،این محل بوسه جدم رسول خداست،این محل بوسه ی بابام علی است،این محل بوسه ی مادرم زهراست،این محل بوسه ی زینبه،خود حسین راهش رو نشون داد،روایت نوشته دوازده ضربه زد،وای وای…هر یه بار ضربه،حسین میگه الله اکبر.
هر ضربه با شمارش الله اکبرت
این هشتمی است یا نهمی وای من سرت
حسین……
چه روزی است امروز ،هم حسین الله اکبر میگه،هم نانجیب تا سر رو به نیزه زد،هم خودش گفت:الله اکبر،هم هر کی دور و برش ایستاده بود. حسین……
#روضه_روز_عاشورا
⭕️ روضه گودال
روضه روز عاشورا
#روضه_روز_عاشورا
#روضه_گودال
نرفته از نظرم ذوالجناح بر ميگشت
كه رفته رفته صدايت ضعيف تر ميگشت
ز بس كه بر بدنت زخم هاي كاري بود
كه زخم ِ تازه اگر بود بي اثر ميگشت
در ازدحام حرامي و نيزه هايِ بلند
شكافِ زخم ِ تنت باز و بازتر ميگشت
ميان حلقه ي نامحرمان خودم ديدم
كه شمر با سرت از قتلگاه بر ميگشت
غروب بود و ربابَت ميانِ آتش و دود
هنوز بين ِ مزاري پي ِ پسر ميگشت
حسین... آه
حسین...آه
حسین...آه
يكي با نيزه اش از پشت ميزد
يكي با چكمه و با مُشت ميزد
خودم ديدم سنانِ دائمُ الخَمر
حسينم را به قصد كشت ميزد
حسین
ای دار و ندارقلبم
ای پشت و پناه زینب
از آه تو میسوزم
ای گرمیه آه زینب
بیا و راحت از غمم کن
نظاره ای به ماتمم کن
که جان من به لب رسیده
داداش
به گیسوی سپید زینب
نظر به قامت خمم کن
که جان من به لب رسیده
آه.... حسین
کُن تماشا،بین نامحرم اسیرم
طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم
بی تو ای عشقم،الهی من بمیرم
حسین_غریب_مادر
التماس دعا صحت
⭕️ روضه گودال
حجت الاسلام میرزامحمدی
#روضه_گودال
#روضه_روز_عاشورا
"اَلسَّلامُ عَلَیْكَ ی اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ
چقدر نام تو زیباست ،اباعبدالله
حرمت عرش معلی ست اباعبدالله
دستگیری زگدا ،گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله
ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
سینه زن زینب کبری ست ،اباعبدالله
راوی میگه :
فواللَّه، لا انسی زینب بنت علی ابن ابیطالب فابکت واللَّه، کل عدوا و صدیق ، یه جوری با این بدن اربا اربا حرف زد ، که حتی مرکب ها به گریه افتادن
السّلام عَلیَ الحُسَین (ع)
وعَلی عَلِِیِ ابن الحُسَین(ع)
وعَلی اوْلادِ الحُسَین (ع)
و عَلی اَصحابِ الحُسَین (ع)
*اینم برا امام و شهدامون مدافعان حرم زینبی فیض ببرن مرحوم شیخ نمر فیض ببره، گفت :*
ای مصحف ورق ورق روح پیکرم
آیا تویی برادر من نیست باورم
بر سینه ی شکافته ات چون نظر کنم
یاد آورم ز سینه ی مجروح مادرم
حسین ......
این غم کجا برم که ز هجده عزیز خود
یک پیرهن نشانه برم نزد مادرم ....
حسین ....جان.... یاد همه شهدا بخیر
بابی المستضعف الغریب یا ابا عبدالله
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
ما را خدا به عشق تو می بخشد عاقبت
ما عاقبت به خیر تو در روضه ها شدیم
*قربون همتون، هیچ وقت سیریه از گریه ی بر حسین ندارید به خدا اینا همه سرچشمه ش گریه های مادرش فاطمه ست فرمود ابوبصیر مادرم فاطمه رو می خوای یاری کنی یا نه انَّ فَاطِمَهَ لَتَبْکِیهِ وَ تَشْهَقُ شهقة ....*
مادرت گفت بُنیَّ دل ما ریخت بهم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
*اصلا از روضه ی گودال نمیشه ابتر خارج شد بزار بگم همه فیض ببرن*
خواهرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله
*یکی می گفت عمامه ش مال منه ،یکی می گفت انگشت و انگشترش مال منه، یکی گفت پیراهنش مال منه ،اما خدا لعنت کنه خوبی رو چنان سر بریده رو از تو گودال ....ای حسین .....*
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
مَا تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُوادِی کانَ هَذَا مُقَدَّرًا مَکتُوبَاً
یارب از دل های ما نور محبت را مگیر
این تجمع این توسل این ارادت را مگیر
هستی ما بستگی دارد به عشق اهل بیت
هرچه می خواهی بگیر اما ولایت را مگیر"
.
⭕️ روضه گودال
دکتر میثم مطیعی
#روضه_روز_عاشورا
#روضه_گودال
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
*دیگه از الان صحابی ای بین خیمه ها نیست؛فقط خودشون موندن؛دو سه تا مرد موندن؛چندتا بچه موندن؛زن ها و بی بی های حرم موندن،آقا ای کاش یه کاری میتونستم بکنم،آقا دیر رسیدم* قصه ی روز دهم ای یار مارا می کشد داغ تو تکرار در تکرار ما را می کشد حسین ... حسین ... قبل عاشورا برای مادرت جان داده ایم روضه ی تلخ در و دیوار ما را می کشد عمرمان دادی خدایا تا به عاشورا رسیم *ما را به سخت جانی خود این گمان نبود،این همه روضه شنیدیم* عمرمان دادی خدایا تا به عاشورا رسیم گرچه عاشورای تو صدبار ما را می کشد *چیزی نمونده آقامون رو بکشن...* کشت زینب را همین دیشب,وداع تو حسین! قصه ی آن آخرین دیدار ما را می کشد *یه دیدار دیشب بود؛یه دیدار هم یک ساعت دیگه ست؛برای آخرین بار اومد کنار برادر،جای بوسه پیدا نکرد،یه نفر تو قتلگاه منتظرشه،زینب بیا،ببین قتلگاه پر از گل یاس شده؛صدا بلند شد"اُخَیَّ الیَّ" لب گودال مادر افتاده ته گودال بی سر افتاده از رو نیزه یک سر افتاده معجر افتاده...اکبر افتاده اصغر افتاده... حسین...حسین....آآآآ.. او میدوید و.... پناه حرم کجا داری میری بگو برادرم بدرقه ی راه تو اشک چشم ترم آهسته تربرو داداش مضطرم پناه حرم....یادم نرفته لحظه ی زمین خوردنت بمیره خواهرت چقدر غریب کشتنت یه جای سالمم نمونده روی تنت حسین....حسین....* کشت زینب را همین دیشب,وداع تو حسین! قصه ی آن آخرین دیدار ما را می کشد چشم و دست او فدای تو شده, بی چشمداشت ساقیِ برگشته از پیکار مارا می کشد تا سلامی میدهد... *امام زمان ما رو ببخش مستمع روضه دو نفرن یکی مادرشه؛یکی امام زمانه...* تا سلامی میدهدبر بند بند پیکرت *"السلام علی الاعضاء المقطعات"* تا سلامی میدهدبر بند بند پیکرت بندهای ناحیه این بار مارا می کشد *السلام علی الشیب الخضیب...حسین.. السلام علی الخد التریب* بارها از قتلگه گفتیم و سوزش کم نشد عاقبت این روضه ی دشوار، ما را می کشد شاعر: میلاد عرفان پور "
⭕️روضه امام حسین (ع)
روز عاشورا ۱۴۰۱
حاج محمود کریمی
#روضه_روز_عاشورا
التماس دعا
"السّلام ای بدن بیسر گرما دیده
السّلام ای سر مجروح کلیسا دیده
با چه وضعی، ته گودال کشاندند تو را
ما شنیدیم ولی زینبکبری دیده
باد گرمی وزید در گودال
شمر آمد، پرید در گودال
بهروی سینهی حسین نشست
خنجرش را کشید در گودال
پنجه در گیسوی حسین انداخت
مادرش را ندید در گودال
خنجرش را گذاشت بر حنجر
شور محشر دمید در گودال
بین گودال دستوپا میزد
مادر خویش را صدا میزد
غرق خون و غریب و لبتشنه
آه! بیحال، دستوپا میزد
روی جسماش، برو بیایی بود
شاه؛ پامال، دستوپا میزد
ــــــــــــــــــ
سلام من به حسین و به کربلای حسین
تمام عالم امکان، شود فدای حسین
میان اینهمه فریاد و شور آزادی
طنین فکنده در عالم فقط صدای حسین
نفس ببین به شروع دعای استسقا
گرفت بارش رحمت ز ربّنای حسین
خدا به پنجهی مشکلگشای اصغر داد
تمام سلطنت خویش در ازای حسین
خدا رفیع نمودهست آن لوایی که
منقّش است به «یا صاحب اللّوای حسین»
حسین؛ پشتسر مادر است در محشر
و هرکه اهل بهشت است در قفای حسین
به رغم سکّهی اصحابکهف، معتبر است
هنوز در همهجا، سکّهی بلای حسین
سلام من به حسین و به کربلای حسین
سلام من به علمدار باوفای حسین
."
⭕️روضه روز عاشورا
#روضه_روز_عاشورا
حاج مهدی رسولی
التماس دعا
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛ خدا ، سلطان کربلا
پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی
می کنم.. روز عاشوراست دیگه …
همه باهم امروز روضه خون بشیم … مادرش توی مجلسه …
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه … آقا انگشترشونرو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن … نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیز زدن …
یه جوری بشه امروز دق کنیم
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه میکنید ؛ مگه تازه شنیدید ، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه …
با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری میشد …
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
کشتن تورو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه …)
هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس
فرمود بابامو به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای …
بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه
(خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه میکنه ، اومد بالای گودال دید …)
بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه
این لعنتی کی از رو سینه پامیشه
ای صید و پا زده ، در خون برابرم
حتی یه بوسه رو تنت ، به سختی جا میشه
حسین ….
عصر غریبیه ، سردار بیسپاه
اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
(بیشرف توی مدینه اومد دشنهرو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار … )
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم
حالا شده یه نیزه و اومده کربلا
نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
یه بیحیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد یه صورت ابی عبدالله ، کثافت نجس قبل از اینکه بزنه دهنشو باز کرد … همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود … بعد هم نیزه رو …
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
جوونای بیرحمشون ، با هربه میزدن
مقتل نوشته پیراشون ، عصازنون زدن
پیرمردای کوفه و شام ، از خیمهها اومدن بیرون … بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین رو بزنیم … اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! …
بپرسید از اعراب … به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن … با خشب اومدن توی گودال … بسم الله الرحمن الرحیم …
حسین …
یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره … حسین
لبیک یاحسین
️روضه گودال
⭕️ مقتل
سیدمهدی میرداماد
#روضه_روز_عاشورا
#روضه_گودال
نیزه میرفت و برمیگشت .. *کاشکی داد بزنی خیلی این کلمه هارو نشنویم بهتره ..* نیزه میرفت و برمیگشت .. چشماش باز و بسته میشد هرکس تو مقتل می اومد اونقدر میزد خسته میشد .. *خداکنه متوجه نشی من چی گفتم .. یه چیزی بگم سر بسته؛ خبر داری کشتنِ ارباب ما سه ساعت طول کشید؟.. چرا؟* زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید .. پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید؟!! .. آی نا مسلمونا باید اول بکشید بعداً غارتش کنید .. *آدم زنده رو غارت نمیکنن .. حسین ...* لب هاش مثلِ چوبه خشکه تشنه ست دائم از حال میره خواهر رویِ تل ایستاده مادر تویِ گودال میره .. آتیش به ما نزن اینقدر پنجه رو خاکِ کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دستُ پاهاشون اینقدر دستُ پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن *آه .. یه تیکۀ مقتل رو میگم که بیچارم کرده .. وقتی افتاد از اسب ، وقتی تیرُ از کمر کشید دسته دسته میریختن حسینُ بکشن.. ، منصرف میشدن برمیگشتن .. دسته دسته میومدن تو گودال شمشیر بکشن ، چهرهی حسینُ میدیدن میگفتن ما پسر پیغمبر و نمیکشیم .. مینداختن شمشیر هارو میرفتن *حتى جاءه رجل من كندة ..* یه بی حیا اومد .. *يقال له مالك بن النسر ..* اسم نحسش مالک ابن یسره .. مال همین یکی دو ساعت دیگه س .. یه نگاه به حسین کرد *فشتم الحسين ..* شروع کرد به حسین ناسزا گفتن .. فحش میداد .. ناسزا میگفت .. ابیعبدالله چشماشُ بست .. آه .. یه سیلی تو صورت آقای ما زد .. *وضربه على رأسه الشريف بالسيف ..* این مال الانِ لال بشه کسی غیر عاشورا این حرفُ بزنه .. خنجر نمیبره .. هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبره هی ضربه میزنه .. هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمیبره انصافتون کجاست .. هیچکسی انگشتُ واسه انگشتر نمیبره *حسین ... میخوای مثل مادرش بگی؟ بُنَّی .. حسین ...* عریان روی خاک اُفتادی زهرا چادر روت میندازه مرهم رو زخمات میذارن اما با نعلای تازه .. ای شاه کم سپاه .. پناه عالمیان زینب مونده بی پناه از روی نی ببین .. که دارن حرومیا میرن سمت خیمه گاه گوشواره میکشن به کجا فرار کنن دخترهای بی پناه به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تورو بردن دیر رسیدن من .. وای .. حسین ... .