eitaa logo
روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.8هزار دنبال‌کننده
93 عکس
94 ویدیو
50 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حَسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ کُنتُ بِئسَ العَبد وَ أَنتَ نِعمَ الرَّب عَظُمَ الذَّنبُ مِنْ عَبدِک فَلْیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندِک یا کریم أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَ جُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ بالحجة الهی العفو آهم برون ز سینه و اشکم مکرر است یا رب رسیده آنکه گدای همین در است باهاش حرف بزن بگو همدیگه رو ما خوب می‌شناسیم دروغ میگم من تو رو نمی‌شناسم اَنتَ العَوّادُ بِالمَغفِرَة انا العَوّادُ بالذّنوب عمرم تمام گشته و کاری نکرده‌ام پایان سال آمد و شبهای آخر است از کثرت گناه سرافکنده‌ام ببین آیینه دلم ز گناهان مکدّر است بشنو صدای ناله ی این بی پناه را بنگر که دیده از غم این بی کسی، تَر است هرچند بوی جرم و خطا می رسد ز من اما به اشک توبه ، دل من معطّر است به خدا اینجوریه وا امیرالمومنین فرمود تَعَطَّروا بِالاِستغفار چرا چون « لا تَفضَحنَّکم رَوائِحُ الذّنوب» یه عطر می‌زنی بوش میاد یه بوی بدی باشه بوش به مشام دیگران می‌رسه بوی بد گناهان ما به مشام ملائکه می‌رسه اولیای خدا هم شامه‌شون کار می‌کنه مثل ما نیست که بوی نجاست و آلودگی رو که توی روح ماست اونا شامه شون کار می‌کنه ، می بینن امیرالمومنین می‌شنوه این بو رو لذا فرمود تَعَطَّروا بِالاِستغفار اینکه هر روز نامه اعمال ما محضر ائمه عرضه میشه این بوی بد گناهان حضرت فرمود می‌خواهید رسواتون نکنه خودت رو معطر کن به استغفار هرچند بوی جرم و خطا می رسد ز من اما به اشک توبه ، دل من معطّر است تو خوانده ای مرا که بیایم به سوی تو اما نداشت فایده چون گوشمان کر است گناه کر می‌کنه‌ها اَدعوک َ بِلِسانٍ قَد اَخرَسَه ذَنبُه زین العابدین در دعای ابوحمزه زبانی که خرج خدا نشه لاله گوشی که خرج مناجات خدا نشه کره همیشه هم تو ما را صدا زدی ماه رمضان خودت ماه شعبان هاتفی اومد ماه رجب داعی ، ملک الهی آمد اینجا گدا همیشه طلبکار می شود بر درگه تو ، کاه به کوهی برابر است آلوده ام قبول ، ولی ای خدای من در سینه ام محبت زهرا و حیدر است الحمدلله هنوز این اکسیر محبت در خونه‌های دلمون هست تا وقتی محبت امیرالمومنین هست یه چشم امیدی هست یه روزنه ی امیدی هست محبت دنیا که اومد از محبت امیرالمومنین کم می‌کنه این نص روایت هم هست لذا هرچه اینور رو تقویت کنی اون طرف پیشت کوچیک میشه هرچی به سمت دنیا و اهل دنیا بری حتی اهل دنیا ببینید بعضیا خودشون به سمت دنیا میرن پول داره شهوت داره بسترش هم هست اما بعضیا بیچاره‌تر از دسته اول اند یعنی پول هم نداره سمت دنیا بره با اهل دنیا رفیقه و یه حسرتی هم می‌خوره اینا رو می‌بینه میگه ای کاش منم مثل شما بودم امتحان کنید معامله معاشرت با اهل دنیا محبت امیرالمومنین را از دلت می‌بره بیرون لذا نمی‌گذاره حتی تو حرم علی بیایی توی حرم علی بیایی یعنی نجف باشی با اهل دنیا مانوس باشی جهت دلت به سمت حرم نمیره امتحان کن دور از حرم باشی که دیگه واویلا حریم امام معصوم رو برات فاصله‌دار می‌کنه اهل دنیا ایناند چه بدانند چه ندانند الحمدلله این محبت که هست روزنه ی امیدی هست لذا ماه رمضان دیگه اوج این محبته توی ماه رمضان می‌بینی دیگه حالت خوبه اتصالت با امام ، سنخیتت با امام بیشتره دیگه یک دل نجف مقیم و دگر دل مدینه است دل بی‌قرار کوثر و ساقی کوثر است (روز زیارتی امیرالمومنینه) از صاحب این مناجات اذن بگیرم ماها که نمی‌تونیم توی حرمش این روضه‌ها رو بخونیم با اشک روضه ها دل ما هست صیقلی دل ، روضه خوان ماتم پهلوی مادر است اذن دخول گرفتند چه جوری وارد شدند افتاده مادری که به دل بار شیشه داشت یاس علی شکسته ز پهلو و پرپر است از بین اون همه ضارب که قطعاً هرکی وارد خونه شده یه ضربه زده از ۳۰۰ مهاجمی که وارد شدند ۵۰ تاشون وارد منزل شدند هم در ورود منزل خانم رو زدند هم در بردن امیرالمومنین خانمش رو زدند فقط از بین اون همه ضارب اسم دوتاشون رو برای ما بردند گر دیده بود قنفذ همدست با مغیره... اما به خدا نیست این مقتل بی بی مقتل بی‌بی اینه همین که دیدن خانم مانع بردن امیرالمومنینه فَالتَفَتْ اِلَی مَنْ حـَوْلها یه نگاه کرد همه دور زهرا حلقه زدند صدا زد اِضْرِبُوا فَاطِمَةَ اینو فاطمیه هم گفتم و زود رد شدم لذا امیرالمومنین روضه ی خانمش رو اینجوری میگه فَتُضرَبُ الزَّهراء نَهراً
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ کُنتُ بِئسَ العَبد وَ أَنتَ نِعمَ الرَّب عَظُمَ الذَّنبُ مِنْ عَبدِک فَلْیَحسُنِ العَفوُ شب جمعه آخر ساله سحر خانه امام زمان اومدیم ابراهیم بن میمون از امام صادق پرسید بهترین دعا در ماه شعبان چیه حضرت فرمود : استغفار به اندازه خطای کل سالم ، و به اندازه آلودگی کل عمرم امشب اومدم باهات آشتی کنم أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي... به قول کاسبها اومدم حساب سالم رو باهات تسویه کنم برای تو که کاری نداره آخر سالیه بگی همتون رو در هم خریدم همتون رو ندید خریدم أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّة وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة اگه امشب اومدی بارت رو سبک کنه همه گناهانت رو یکجا از روی دوشت برداره صداش بزن بالحجة الهی العفو .... هفته ی آخر است آمده ام پیش تو کسب اعتبار کنم بی محلی نکن که می میرم بی محلی کنی چه کار کنم من همانم که در تمامی سال به بطالت گذشت هر روزم آتشی نفس من به پا کرده که میانش هنوز می سوزم یک دل سیر گریه آورده ام پرم از درد های بی درمان به رویم بسته است هر چه در است گله دارد ز دست من ، قرآن همه کم کاری‌هات رو آخر سال جمع می‌کنی عهد و پیمان می‌بندی برا سال آینده جبران کنی اُنست با قرآن با نماز با نمازشب ... آخر سال غرق در غفلت هم پریشان و هم پشیمانم رحم کن بر گدا که من عمری در پناه شَه خراسانم با کمیل آمدم برای دعا یک نگاه هم بکن به حق علی بارها رفته ام به بیراهه سر براهم بکن به حق علی گرچه در های و هوی اعیادیم گرچه این سینه غرق در شعف است آخرسال هر که را دردی است این دل من پر از تب نجف است کاش این سحریه تو حرم خودت کمیل می‌خوندیم شب جمعه است وقت گرین و آه کربلایی شد صفا دارد فاطمه میدهد براتش را هر کسی میل کربلا دارد الان مادرش داره برگه آزادی از آتش جهنم رو میده به اونایی که زائر حسینش هستند با چه حالی کنار قبر پسر مادری دل شکسته می آید دست خود را گرفته بر پهلو قد کمان زار و خسته می آید «یا بُنَیَّ» به روی لب دارد پسرم جوشن و عبایت کو حقش رو ادا کن ها الان صدای ناله مادرش فاطمه داره می‌اد «یا بُنَیَّ» به روی لب دارد پسرم جوشن و عبایت کو من بمیرم که تو برهنه شدی پیرهن دوختم برایت کو با ناله مادر دیگه رفتی گودال بین گودال دست و پا میزد آنکه جایش میان افلاک است آنکه بر دوش مصطفی جا داشت غرق در خون فتاده بر خاک است آنکه بر دوش مصطفی جا داشت... یَومٌ عَلَی صَدرِ النبی یَومٌ علی وجهِ الثَّریٰ جلوه ی ذات کبریا بودی.... حسین جان أُبَیّ بن کـَعب میگه محضر پیغمبر بودم تا ابی عبدالله وارد شد فرمود یٰا زَینَ السَّماوات وَ الاَرض جلوه ی ذات کبریا بودی.... کنایه فهم ها جلوه ی ذات کبریا بودی کعبه ی تیغ و نیزه‌ها شده ای یا صاحب الزمان جلوه ی ذات کبریا بودی کعبه ی تیغ و نیزه‌ها شده ای زیر این چکمه‌های زبر و خشن مثل قالیِ نخ نما شده‌ای حسین.... کاش این روضه‌ها صحیح نبود کااش کاش این روضه‌ها صحیح نبود جلوی چشم مادرش افتاد بارها آن سری که بر نی بود پیش چشمان خواهرش افتاد حسین.... السلام علیک یا ابا عبدالله کمیل می‌خوانیم در این شب جمعه آخر سال ، شاید دیگه زنده نبودیم مهمان دعای کمیل باشیم امشب یه جوری باهاش حرف بزن مثل اونی که گفته باشد دیگه آخرین شب جمعه عمرته یاد شب جمعه آخر عمر زینب کبری اومد دید داداش سر به زانو گذاشته قدری خوابش بود صدای طبل و دهل جنگی به گوش رسید داداش چه خبره دلم می‌لرزه از وقتی که این سرزمین رو دیدم دل تو دلم نیست ابی عبدالله عباسش رو فرستاد می‌خواستند حمله کنند یک شب مهلت گرفت خواهر دید ابی عبدالله زیر لب داره میگه یا دَهْرُ اُف لَک مِن خَلیلٍ کم لَک بِالا شراقِ وَ الاصیلِ أُف بر تو روزگار پسر فاطمه رو اینجا محاصره کردند گفت داداش... هٰذا کلامُ مَن أیقَنَ بِالقَتل
حجت‌الاسلام استاد میرزامحمدی1_918596099_1.mp3
زمان: حجم: 23.97M
هفته ی آخر است آمده ام پیش تو کسب اعتبار کنم بی محلی نکن که می میرم بی محلی کنی چه کار کنم ====================
اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ خداحافظ، خداحافظ ... چقدر با تو به خدا نزدیک تر شده بودم، چقدر بال پرواز پیدا کرده بودم، چقدر زود داری از ما جدا میشی ... من به خودم امید ندارم، دو روز دیگه شیاطین از غل و زنجیر میاند بیرون اگه بمیرم ، ماه رمضان سال آینده رو نبینم ... چه کنم ؟ کجا برم با رفیقامو علی دوست ها نیمه شب جمع بشم العفو بگم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان ... ممنونم اگر نروی ... هم داری با ماه رمضون وداع می کنی، هم دونه دونه روضه های وداع رو داره یادت میاد، وداع علی با زهرا ... ممنونم اگر نروی ... حالا ببرمت وداع کربلا ؟ کمی آهسته تر؛زپیش من برو عزیز مادرم مرا همره ببر عزیزمادرم،که من هم خواهرم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِیهِ الصِّیَامَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرَامِ "اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ آخِرَ الْعَهْدِ من الصِّیَامَ" فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ ... وداع ابی عبدالله از مدینه... اومد کنار قبر پیغمبر ، خوابش برد،پیغمبر فرمود حبیبی حسین ... جایی که پیغمبر به ابی عبدالله بگه حبیبی ما دیگه غمی نداریم، شکایت هاشو کرد، حضرت فرمود "أُخْرُجْ إِلَى الْعِرَاقِ" اما حسین "كأَنّی أَراكَ مُرَمّلاً بِدِمائِكَ" دارم میبینم تو خون داری دست و پا میزنی ... می کشنت، اما تشنه لب از قبر پیغمبر اومد کنار قبر مادر پهلو شکسته اش میروم مادر که اینک کربلا می خواندم ... آخ عجب خداحافظی کرد... وَاغْفِرْ لی تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ شب زیارتی مخصوصشه امشب فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُكَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ دست گداییتو بالا بیار حیفه امشب کسی حواسش پرت باشه وا به وداع این خواهر و برادر به وداع فاطمه و علی به وداع بچه های زهرا و بدن زهرا ده مرتبه بگو:الهی العفو ...
اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ خداحافظ، خداحافظ ... چقدر با تو به خدا نزدیک تر شده بودم، چقدر بال پرواز پیدا کرده بودم، چقدر زود داری از ما جدا میشی ... من به خودم امید ندارم، دو روز دیگه شیاطین از غل و زنجیر میاند بیرون اگه بمیرم ، ماه رمضان سال آینده رو نبینم ... چه کنم ؟ کجا برم با رفیقامو علی دوست ها نیمه شب جمع بشم العفو بگم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان ... ممنونم اگر نروی ... هم داری با ماه رمضون وداع می کنی، هم دونه دونه روضه های وداع رو داره یادت میاد، وداع علی با زهرا ... ممنونم اگر نروی ... حالا ببرمت وداع کربلا ؟ کمی آهسته تر؛زپیش من برو عزیز مادرم مرا همره ببر عزیزمادرم،که من هم خواهرم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِیهِ الصِّیَامَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرَامِ "اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ آخِرَ الْعَهْدِ من الصِّیَامَ" فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ ... وداع ابی عبدالله از مدینه... اومد کنار قبر پیغمبر ، خوابش برد،پیغمبر فرمود حبیبی حسین ... جایی که پیغمبر به ابی عبدالله بگه حبیبی ما دیگه غمی نداریم، شکایت هاشو کرد، حضرت فرمود "أُخْرُجْ إِلَى الْعِرَاقِ" اما حسین "كأَنّی أَراكَ مُرَمّلاً بِدِمائِكَ" دارم میبینم تو خون داری دست و پا میزنی ... می کشنت، اما تشنه لب از قبر پیغمبر اومد کنار قبر مادر پهلو شکسته اش میروم مادر که اینک کربلا می خواندم ... آخ عجب خداحافظی کرد... وَاغْفِرْ لی تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ شب زیارتی مخصوصشه امشب فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُكَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ دست گداییتو بالا بیار حیفه امشب کسی حواسش پرت باشه وا به وداع این خواهر و برادر به وداع فاطمه و علی به وداع بچه های زهرا و بدن زهرا ده مرتبه بگو:الهی العفو ...
اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ  چرا من باورم نمیشه که هر کی تو رو داره بسشه به جای تو دارم جای دیگه میرم نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ اگه بندگی هم بلد نباشم که بلد نیستم اما تا آخر عمر ، تو رو اینجوری می‌دونم نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ تو می‌تونستی وقتی دارم دنبال گناه میرم ، یه جوری زمین گیرم کنی ، که نرم اما گفتی بزار بره ببینم آخرش چه میکنه... آخرش اومدم بگم بهتر از تو پیدا نکردم ... آخرش اومدم بگم نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ... أَنتَ نِعمَ الرَّب کُنتُ بِئسَ العَبد أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ دیگه حتی روم نمیشه استغفار کنم شب جمعه آخر ماه ذیقعده هم است راوی به امام جواد نامه نوشت آقا جان یه چیزی یادم بده که وقتی به زبانم جاری کردم ثمره‌اش معیّت با شما باشه فی الدنیا والآخره امام جواد هم توی نامه‌اش نوشت دو تا نسخه بهش داد فرمود زیاد تلاوت کن سوره قدر رو دومین نسخه‌اش همینه رَطِّبْ شَفَتَیک َ بِالإستِغفار یعنی لب‌هات رو همیشه معطر کن نذار خشک بمونه همیشه با استغفار ، لب‌هات باز و بسته بشه هان مهمان امام جوادی‌ها آقازاده امام رضا... ببین می‌تونی ماه ذیقعده ات رو به امضا برسونی یا نه أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ یعنی میشه ما رو کنار خودت نگه داری.. الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ نوشت به آقازاده‌اش شنیدم نگهبانان و حاجبان تو تو را از دروازه‌ای عبور می‌دهند که کمتر در دسترس مردم باشی... جوادم مسیرت رو تغییر بده بزار بیشتر مردم ازت بهره ببرند امشب ببین می‌تونی در مسیر نظر امام جواد قرار بگیری يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة به این مولود مبارکی که وقتی به دنیا اومد، امام رضا فرمود مولودی با برکت‌تر از جوادم در اسلام به دنیا نیومده... قنداقه اش رو روی دست گرفت هی می‌بوسید هی می‌بویید هی می‌گفت بابی انت و امی به علی بن موسی الرضا و به جگر گوشش جوادالائمه الهی العفو.... کار نداری باهاش؟! الهی العفو.... ای خدا خسته شدم ، رنج و مشقت کافی است.... خسته شدی از خودت یا نه ...اهل عصیان شده را ، جرم و جنایت کافی است عمر بی حاصل من ، غیر زیان کاری نیست غرق عصیان شده ام این همه خفت کافی است بنده ای سر به هوایم ، ادبم کن که دگر لذت از معصیت و ترک عقابت کافی است قبل از آنی که پشیمان بشوم پاکم کن ور نه بر سوختنم شرم و خجالت کافی است رجب و نیمه ی شعبان ، رمضان رفته و ما باز در بند گناهیم ، اسارت کافی است باید آماده شوم چون عرفه نزدیک است... جامونده ها حاجی‌ها بار سفرشون را بستند کربلایی‌ها دونه دونه‌شون دارن میگند رفیق عرفه کربلاییم ما چه خاکی به سر کنیم باید آماده شوم چون عرفه نزدیک است بهر زائر شدنم ، شوق زیارت کافی است حاجتم را تو أدا کن که مرا از دنیا عرفه ، کرب و بلا ، روضه ، شهادت کافی است گرچه آلوده شدم ، راه نجاتم حرم است من مسلمان حسینم ، عرفاتم حرم است حالا که من ، از حرم دورم درمونم صبره ، آخه مجبورم یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا آرزوم اینه بمیرم عرفه کربلا... غم کربلا منو میکشه دل من فقط تو حرم خوشه لبیک یا حسین..... نه نه اینجوری لبیک میگی اگه دلتنگ حسینی... لبیک یا حسین..... بری کربلا چه خبره... خیلی ساده و روون قدیمی‌ها که راه کربلا بسته بود اینجوری می‌گفتند می روم بینم در کجا زینب شکوه از شمر بی حیا میکرد... او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل ، من سوی قاتل خوب نیست معطل کنی فاطمه رو او می برید و .... فَذُبِحَ مِنَ القَفا.... آخ بدن رو برگردوند حسین.... به یاد همه ی شهدامون امام راحلمون تا قیامت گریه کنی بازم کمه از کربلا تا خرابه ،چهل منزل قدیمی‌ها می‌گفتند فاصله بود بچه هاش که ندیدند چه جوری سر بابا رو بریدند امان نازدانه توی آخرین منزل ، هی می‌پرسید یا أبه مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَک اونقدر زینب خجالت کشید آخه به دختر سه چهار ساله چه جوری بگه که سر از بدنش چجوری جدا شده... اونجا دختر سوال کرد مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَک
إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي یعنی خدایا گناه، نا فرمانی ومعصیت، با من کاری کرد که لباس ضلت و خاری به تنم کرد و اون لباس تقوا رو از تنم بیرون کرد وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي این گناهان من که در برابر تو جنایت و خیانتِ کاری کرد که باعث شد دل من بمیره حالا احیای این دل مرده به چیه؟ فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ علیه شب چهارمی اومدم توبه کنم مثل حُری که اومد در خانه ابی‌عبدلله توبه کرد یه نسخه‌اش رو هم امام رضا فرمود فرمود اونایی که تو مجلس ما اهل بیت شرکت میکنند لَم يَمُتْ قلبُهُ يَومَ تَموتُ القلوبُ روزی که همه دلها بمیره ، دل این مستمعین و شرکت کنندگان توی مجلس ما نمیمیره دست گداییتون رو بیارید بالا شب رحمته شب مغفرته شب آمرزیده شدن گناهانمونه يَا سَرِيعَ الرِّضا ، اغْفِرْ لِمَنْ لَايَمْلِكُ إِلّا الدُّعاءَ . . من چیزی ندارم در خونه ات بیارم فقط اومدم صدات بزنم با سلاح بُکاء اومدم در خونه ات بالحسین الهی العفو... با همون شور و حالی که نام ابی‌عبدلله رو به زبونت جاری میکنی استغفار کن الهی العفو... حالا که تو مجلس ابی‌عبدلله، اونم شب جمعه، استغفار کردی وجودت طیب و طاهر شد حالا بریم کربلا ببین ابی‌عبدلله چه میکنه فقط کافیه چشمش کسی رو بگیره، اونایی که سالها زیارتش کردند یاریش نکردند، اما شخصیتی مثل حُر که تا ظهر عاشورا، توی جهنمی‌ها و لشکر دشمن به سر میبرد یه لحظه به خودش آمد، چیکار داری میکنی حُر؟ اونایی که نامه نوشته بودند یاریش نکردند اونایی که وعده داده بودند عمل نکردند به وعده‌هاشون حُر نامه ننوشته بود تازه راه رو بر ابی‌عبدلله و زن و بچه‌اش بسته بود همین که فهمید حرف از محاصره گذشته میخوان خون پسر فاطمه رو بریزن از لشکر جدا شد بدنش داره میلرزه به بهانه آب دادن مرکبش خودش رو رسوند محضر ابی‌عبدلله اول اعتراف کرد من همونیم که دل تو و زن و بچه‌ات رو لرزوندم حسین جان تو میدونی ما شب چهارم برا آلودگی خودمون با تو اومدیم میتونیم جای دیگه بریم اما تو دهه یه شب هم برا ما گناهکاراست ماها با گناهانمون دل تو رو آزردیم لیالی قدر به تو قول دادیم آقا اما زیرش زدیم عرفه به تو قول دادیم اما زیرش زدیم تو حرم تو، اربعین به تو قول دادم اما بازم زیرش زدم ممنونم از اینکه چراغا رو خاموش کردید، از این تاریکی استفاده کن کسی نمیشناستت باهاش حرف بزن ▪️تو که بر دشمنان نظر داری ▪️دوستان را کجا کنی محروم همین که حر اعتراف کرد، نوشتند بدنش می‌لرزید، چکمه‌های جنگی رو دور گردنش انداخته بود، فرمانده لشگر اگر چنین کنه اوج ذلتِ خواری‌ها مقداری خودش رو خاک مالی کرد یعنی من دیگه تشخّصی ندارم، سرش رو پایین انداخت، تا گفت هَل لي مِن توبة؟ ابی‌عبدلله اصلا به روش نیاورد فرمود إرفَع رَأسَک... یعنی هرکی در خونه‌ی ما بیاد دیگه سر به زیر نیست آره ولله... حالا که اشکت جاری شد سرت رو بلند کن به نص روایات ما، ابی‌عبدلله از سمت راست عرش داره به تک تکتون نظر میکنه تو هم سرت رو بالا بیار به آقای سربریدن نظر کن ▪️ارباب باوفا منو نگاه کن ▪️از عرش خدا منو صدا کن الان داره برا دونه‌دونتون استغفار میکنه آقاجان ازت ممنونیم هنوز اعتراف نکرده داری برامون استغفار میکنی از پدر مهربانتره از مادر به بچه‌ی شیرخوارش مهربانتره ابی‌عبدلله بغلش کرد اون لرزش حر تو آغوش ابی‌عبدلله از بین رفت بعضیا نوشتن گفت آقاجان اجازه میدی برم سمت خیمه‌ی زینب؟ آخه من اولین کسی ام که دل اونا رو شکستم اجازه بده از اونا حلالیت بطلبم آماده‌اید یا نه؟ آمد بیرون خیمه خاکساری کرد رو خاکها نشست هنوز حرفی نزده بود عقیله بنی هاشم از خیمه صدا زد حُر مادرم ازت راضیه... امشب منو تو هم بگیم یا زهرا شب چهارمی ، از ما راضی شدی یا نه با چه غروری از ابی‌عبدلله جدا شد اومد وسط میدان خطبه خواند توبه‌اش رو تمام کرد یه جمله از خطبه‌اش رو بگم و بنشینم و استفاده کنم صدا زد ای لشکر آبی رو به روی حسین بن علی بستید که قَد یَشْرَبُهُ الْکِلاب و الخَنازیر اینو دیگه ترجمه نمیکنم و قَد یَشْرَبُهُ الیَهود و النَصاری حسین... ====================
حجت الاسلام میرزامحمدی1_1137706091.mp3
زمان: حجم: 6.58M
إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي... ====================