eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
13926.mp3
6.21M
|⇦•اصغر به خواب رفته... علیه السلام ویژهٔ به نفسِ زنده یاد کربلایی حسین بختیاری
السلام علیک یا اباعبدلله از پنجم شوال که این نامه رو نوشت به ابی‌عبدلله تا هشتم ذی الحجه خیالش راحته، اما یه شبه یه بلایی سرش آوردند که هی آرزو می‌کرد ای کاش نامه نمی‌نوشتم! نماز عشا رو که خواند برگشت دید یه نفر هم پشت سرش نمونده یاللعجب کجا برم، تاریکیِ، من که جایی رو تو این کوفه بلد نیستم کوچه ها رو غریبانه پشت سر گذاشت، رسید در خونه ای دید یه پیرزنی مضطربه گفت آی زن جرعه ای آب داری به من بدی یا نه؟ تشنمه، طوعه رفت داخل یه جرعه آب آورد تا آب رو نوشید آرام گرفت پیرزنه دید تازه تکیه به دیوار داد جایی نمیره، آی مرد خوب نیست این وقت شب در خونه من اطراق کنی فرمود آی زن من جایی ندارم برم، میدونی من کیم؟ من سفیر حسینم. تا اسم ابی‌عبدلله اومد دل طوعه به لرزه افتاد سفیر مولام حسین اومده در خونم، البِیتُ بِیتُک، اصلا صاحبخونه خودتی.... فهمیدی چی گفتم؟ هر جا اسم ابی‌عبدلله بیاد خونه دارت میکنند لذا تو دنیا همه تلاش اولیا الهی این بود یه کاری برا ابی‌عبدلله بکنند، منتسبین به ابی‌عبدلله همیشه خونه دارند، مستأجر نمی‌مونند، لذا زائرینش هم همینن فرمود هر کی زائر حسین ما نباشه تو بهشت هم که بره مستأجر، اونجا خدا بهش خونه نمیده فهمیدی چی گفتم یا نه؟ اگه میخوای هیچ وقت مستاجر نباشی با ابی‌عبدلله یه کاری کن، حسین جان قربونت برم همه رو صاحبخونه کردی اما خودت رو از خونت بیرون کردن عرض توسل به مسلم بن عقیل اون آقایی که پیامبر به امیرالمومنین فرمود:مؤمنین برا مسلم گریه میکنند تَبکي عَلَیکْ عیونُ مُؤمنین وارد خونه طوعه شد، طوعه منتظر پسرشه، اصلا دیگه گمشدشو فراموش کرد تا صبح مثل پروانه دور سفیر حسین میچرخه، اما یه نگاه کرد دید مسلم هم مضطربه، آقاجان چتونه؟ چرا غذا میل نکردید؟ صبح که شد تازه طوعه فهمید چه خبره، ریختن در خونش، شنیدید مسلم بلافاصله از منزل اومد بیرون. چون میدونه اگه تو خونه بمونه یه بار دیگه واقعه مدینه تکرار میشه. اون واقعه برا عالم بس هست، تا قیامت یه بار بیشتر تکرار نشده، لذا بلافاصله از خونه طوعه اومد بیرون تا اومد بیرون محاصرش کردند یجوری میزدند، تکیه به دیوار داد فرمود نانجیبا مگه کافر گیرآوردید؟ زنها از بالای خونه هاشون نی‌ها رو آتش زدند آتش به سرو روش میریختند چی میخوام بگم؟ میخوام بگم دستات رو که نبسته بودند هرچی از بالا آتش میریختند اونا رو از سر و روت دور میکردی آخ امان از دل زینب... خدا نکنه دست و بازوی کسی رو ببندند اونوقت از بالای بام خونه‌ آتش بریزند.... آی حسین... مگه زین العابدین به سهل ساعدی نفرمود، تا عمامه‌شو برداشت، اونقدر از بالای بام خونه‌های شام، آتش و خاکستر ریخته بودند تازه سرهای رو نیزه بمونه انگار همه سرها باید یه اشتراکی با سر ابی‌عبدلله داشته باشند! آخه اون سر، شب یازدهم تنور خولی رفته بود، سرو رو خاکستری بود، گفتند بقیه هم سهمی داشته باشند، اونقدر آتش از بالای بام خونه هاشون ریختند سر و روی بچه های حسین.... ای حسین... صلی الله علیک یا مظلوم... یا اباعبدلله... شب‌های جمعه، میگیرم هواتو(٢) اشک غریبی میریزم برا تو بیچاره اون که حرم رو ندیده(٢) بیچاره‌تر اون که دید کربلاتو ندیدنش یه درده، اما دیدنش هزار درده، مگه کربلا چه خبره؟ می‌روم بینم در کجا زینب شِکوه از شمر بی حیا دارد حسین.... خدایا به دعای نازنین حجة بن الحسن ، دعاهای همه ما ملتمسین دعا به هدف اجابت برسان به نورانیتش دلهای ظلمانیمون نورانی بفرما به آبرویش آبروی ما حفظ بفرما به عظمت و ولایتش این مملکت حسینی و مهدوی رو از گزند بلیات عرضی و سمائی، از شر شیاطین داخلی و خارجی حفظ فرما مردم مظلوم یمن، عراق، سوریه، نیجریه، بحرین نجات عنایت بفرما رهبرمون حفظ فرما امام و شهدا و علما و اموات این جمع، همه گریه‌کنا، ذوی الحقوق و ذوی القربیٰ قرین رحمت واسعه‌ات بفرما مرضا و منظورین شفای عاجل عنایت بفرما نام ما رو در زمره‌ی آزادشدگان از آتش جهنم ثبت فرما بالنبی و آله رحم الله من قرأ الفاتحة مع الصلوات ====================
999700.mp3
7.76M
السلام علیک یا اباعبدلله از پنجم شوال که این نامه رو نوشت به ابی‌عبدلله تا هشتم ذی الحجه خیالش راحته... ====================
بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مِن الماءِ مَنَعُوکَ تمام محشر رو بی‌بی دو عالم به هم میریزه به طوریکه اختیار محشر از آن فاطمه میشه روز اول، با مادرش فاطمه یه عهد و پیمان ببند بگو فاطمه جان شما لحظه جان دادن نگران ابی‌عبدلله بودی به امیرالمومنین سفارش کردی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِ‌ یعنی علی جان حسینم رو فراموش نکن بگو بی‌بی جان از همین روز اول سال میگم أبَد وَالله ، یَا زَهــــرا مَا ننسی حُسَیناً بلا نبینی انشالله انشالله محشر هم دونه دونه گریه‌ کنا دستشون رو بیارند بالا به مادرش فاطمه اینگونه نشون بدند بریم سر سفره مسلم بن عقیل... انشالله وعده همه‌مون زاویه مسجد کوفه اونجایی که هم سرش رو، هم بدنش رو از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند... تو کوچه ها سرگردون داره میاد تشنگی بهش غلبه کرد اومد در خانه پیرزنی توقف کرد، دید این پیرزن مضطربه بیرون خونه گویا منتظره... گفت پیرزن آبی داری به من بدی یا نه این سِقایت تشنه لب تو روایات پیغمبر از افضل اعماله فرقی هم نمیکنه این تشنه مسلمان باشه یا نه، بلافاصله طوعه به این فضیلت عمل کرد تا آب رو داد دست سفیر حسین آنقدر تشنه بود که آب رو وقتی نوشید پیرزن دید گویا سفیر حسین هم منتظره آی مرد حالا که رفع حاجت شد چرا خونت نمیری؟ شبه خوب نیست اینجا توقف کنی. من میخوام بگم طوعه اگه خوب نیست یه مرد نامحرم جلو خونه ات توقف کنه پس تو ایکاش مدینه بودی هان... به این میگن مستمع خبره اونجایی که سیصد مرد نامحرم در خونه فاطمه نه توقف کنند، هجوم آوردند... دونه دونه‌شون سبقت میگرفتند بر کتک زدن فاطمه... دونه دونه شون همت میکردند یه جوری ضربه بزنند که دیگه کسی مانع ورود اینا به خانه نشه... دیگه برات نگم چه کردند... مگه نانجیبا سیر میشدند؟ هم در ورود خونه مادر رو کتک زدند هم در خروج از منزل فاطمه رو کتک زدند مادرش رو مهمون کن... روز اوله روضه رو از اینجا بریدم هم اینکه فهمید این سفیر حسینه سالهاست خدمت ابی‌عبدلله نرسیده، اما تا شنید این سفیرُ الحُسین دیدند طوعه هم داره گریه میکنه اسمش بیچاره میکنه همه رو، وای به حال اینکه سربریده‌اش رو کسی ببینه تا صبح این بانو قرار نداشت، خدایا نکنه فرستاده حسین گرسنه بمانه نکنه فرستاده حسین تشنه بمانه هی آب و غذا برا مسلم میاره، حتی بعضیا گفتند امیرالمومنین رو اینجا توی خواب میبینه نمیتونه غذا بخوره مسلم، امیرالمومنین به او داره بشارت میده العجل العجل بزودی نزد ما میای خونه رو محاصره کردند اول خونه رو سنگباران کردند یَرمُونَه بِالحِجارة اما بعدش دیدن فایده نداره دسته‌های نی رو آتش زدند، خونه رو که به آتش کشیدند تعبیر مقتل اینه فَخافَ مُسلِم أَن یُحرِقوا علیه البَیتْ یه لحظه مسلم به خودش اومد، نکنه یه باردیگه خونه رو بسوزونند؟ بلافاصله از منزل بیرون اومد اگرچه مسلم مدینه رو ندیده .... واقعه آتش گرفتن خونه رو ندیده.... اما همینکه شنیده غیرتش اجازه نداد مبادا من تو خونه بمونم خونه رو با اهلش بسوزونند مبادا یه بار دیگه یه بانو بازم بین دود و آتش بمانه بلافاصله فاصله گرفت، از خونه اومد بیرون‌... همینقدر بگم سنگ اندازها به جای خونه مسلم رو سنگباران کردند زنا رفتن بالای بام خونه هاشون دسته های نی رو آتش زدند، از اون بالا به سر و روش میریختند هرطوری بود این موانع رو برطرف کرد دیدند اینجوری حریفش نمیشند، یه گودال درست کردند، پهلوان رو میان گودال زمین‌گیر کردند الله اکبر اولین کسی که براش گودال درست شده اینجا مسلمه دیگه نگم چی شد هرکی با هرچی دستش بود سفیر اباعبدلله رو کتک میزد دستگیرش کردند، آوردنش بالای دارالاماره دیدند داره گریه میکنه، گفتند تو پهلوانی چرا گریه میکنی فرمود أبکي لِلْحُسَین وآلِ الْحُسَین گریم برا آقا و مولامه تا دیدند اشکش جاری شد، اصلا از اون موقع تا حالا نمیتونند گریه کن حسین رو ببینند سر از بدنش جدا کردند، این سر مبارک رو با بدن مطهر از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند، دیدند همه دارند تو کوفه به بدن مسلم طناب میبندند، بدنش رو تو کوچه و بازار کشون کشون بردند آوردند این بدن رو معکوس دار زدند، یه لحظه تصور کن این بدن رو از پا دار زدند تو عرب اگه کسی رو اینجوری دار بزنند یعنی صاحب این بدن دیگه احترامی نداره، دسته دسته از مردم می‌اومدند از نزدیک به این بدن جسارت میکردند آی حسین... این ناله‌ات رو امروز رها کن این حنجره‌ها امروز باید بیمه بشه برا اباعبدلله اما من میخوام بگم خوب شد اهل و عیال مسلم ندیدند اینجا حتی دخترشم ندید سرش رو بردند به دروازه آویزان کردند تا آخر عمر دختر سر بریده باباش رو ندید،
چون این دخترم تو کربلا جا موند اما دلها بسوزه برا نازدانه‌ای حسین‌.... فهمیدی چی گفتم چهل منزل با سر بریده... آی حسین.... هر کی دلش میخواد سوریه باشه، وعده همه‌مون حرم نازدانه حسین، سه مرتبه ناله بزن یاحسین... ====================
12-mirzamohammadi-rozehrooz1(rasekhoon.net).mp3
7.22M
بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مِن الماءِ مَنَعُوکَ تمام محشر رو بی‌بی دو عالم به هم میریزه به طوریکه اختیار محشر از آن فاطمه میشه ====================
روز شهادت مسلم بن عقیله، ما برا مسلم مشکی پوشیدیم اونم آقایی که ۸ تا شهید در راه ابی عبدالله داده دختر و خانمش هم تو کاروان اسراند که بعضیا گفتند اون دختری که زیربوته ی خار، عصر عاشورا جون داد حمیده دختر مسلمه، از نیمه ی ماه رمضون تا مثل روز شهادتش قریب سه ماهه که اربابشو ندیده ، تو این سه ماه ظاهرا نون خوره اهل کوفه ست اما تاریخ نوشته نه از خوان کوفیا مسلم استعاده کرد نه از نونشون، هر چیم هر کی آورده بودمسلم پولشونو داد یعنی همه بدونن من تا سرم رو نیزه بره نون خور حسینم ، سر سفره ی دیگران نمیشینم ، ما نون خور حسینیم ، هیچوقت نون ارباب ما آجر نمیشه که ما بریم زانو بزنیم جلو امریکا و اسرائیل، چرا بعضیا نمی فهمند، این نون هیچوقت نه خشک میشه نه آجر میشه، همیشه تروتازه ست چون اربابمون ،هیچوقت کهنه نمیشه ، فقط همین قدر بگم بدنشو وقتی از رو دارالاماره اونم بدن بی سرش رو روی زمین پرت کردند نانجیب ابن زیاد دستورداد بچه ها تو کوچه به پاهاش طناب ببندند چقدر بدنتو کشیدند، نوشتند آخرالامر آوردن بدن رو معکوس دار زدند این اولین بدنیه که معکوس دار زده میشه ، تو عرب اگه یه بدنی رو از پا دار بزنند یعنی نه تنها مسلمون نیست هیچ احترامی نداره هر کی رد میشد آب دهان می انداخت، ای حسین.... ====================
12-mirzamohammadi-rozehmoslem(rasekhoon.net).mp3
5.73M
روز شهادت مسلم بن عقیله، ما برا مسلم مشکی پوشیدیم اونم آقایی که ۸ تا شهید در راه ابی عبدالله داده ====================
امام صادق علیه السلام...فرمود اول محرم که میشه خود خدا پیراهن خونی حسین رو از عرش آویزان میکنه مااون پیراهنو میبینیم و گریه میکنیم پاره ی پیرهنش گفت بیا.... چند تا شباهت داره مسلم بن عقیل با ابی عبدالله، یکی دوتاشو بگم، محاصره اش کردند... هان از مسلم می‌خوام دلتو یه جایی ببرم تو خونه ی طوعه است تا فهمید خونه رو محاصره کردند بلافاصله از خونه اومد بیرون، مبادا بازم زنی گرفتار بشه ، مبادا بازم زنی بین نامحرم گرفتار بشه ، یا زهرا.... یه بار تو تاریخ این اتفاق افتاده دیگه بسه... تنها نه یک نفر که در کوچه هر که بود کردند اتحاد به زهرا زدن ، علی یکی بیاد تو کوچه ها به مادرم کمک کنه اشک حسینو پاک کنه ، به خواهرم کمک کنه فاصله بگیر از اون درو دیوارو اون خونه بیا بیرون... تا فهمید خونه ی طوعه رو محاصره کردند از خونه اومدبیرون یه جوری جنگید که کسی به حریم خونه ی طوعه دیگه نزدیک نشه ، کاش شام غریبان بودی کنار خیمه ی زینب.... راوی میگه دیدم دامن زینب آتش گرفت... خانم چرا از خیمه بیرون نمیری ؟؟ اوج مصیبت اینجاست که حُمَیدِ بن مسلم باید وساطت کنه‌..‌. روز اولیه ببخشید یه جایی دلم رفت.... مرحوم محدث قمی مینویسد تا دید زینب میان خیمه ی آتش گرفته آمده، شمر تا دید زینب اینجاست حیا کرد بلافاصله از خیمه فاصله گرفت همه گریزها از روضه ب کربلاست امروز از کربلا بریم مدینه ، مرحوم محدث مینویسد شمر با اون همه قساوتش تا دید دختر علی وسط آتشه ، پشیمون شد اما من نمیدونم اون دومی چه دلی داشت... سادات ببخشید منو هر چی مادرتون صدا زد.... یا زهرا.... ====================
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا مابقیت و بقی اللیل و النهار ولاجعله الله آخرالعهد منی لزیارتکم یه سال منتظر موندیم تا ماه عزای ابی عبدالله رو درک کنیم ..... حالا که اهل بکاء شدی اهل جلسه، محل نظر خود حسین اند اِنّ الحُسین فِی یَمینِ العَرش لَیَنظَرُ إلی مَن یَبکیه ابی عبدالله از سمت راست عرش به گریه کناش نظر میکنه تا نظر به گریه کناش میکنه فیستغفر له خود ابی عبدالله برا گریه کنش استغفار میکنه بازم به این اکتفا نمیکنه یَسأَلُ آبائَه و اَجدادَه از آباء و احدادش هم میخاد اونام برا گریه کنانش استغفار کنند حالا ک محل نظر خود ابی عبدالله هستی آماده ای یا نه بریم سر سفره ی ارباب بی کفن شمیم پرچمت میاد بوی محرمت میاد صدای مادرت میاد انگاری خواهرت میاد یکی میاد یکی میره جوون میادو پیر میره شهید میاد اسیر میره رباب با اصغرت میاد بوی محرمت میاد وقتی پیغمبر مامورشد به فاطمه خبرشهادت ابی عبدالله رو برساند بی بی دوعالم پرسید بابا،این واقعه کی اتفاق میفته حضرت فرمود زمانی که نه من هستم نه باباش علی هست نه توئه مادرش فاطمه زنده ای، نوشتن بَکتْ بُکاءاً شَدِیداً ، گریه ی زهرا بیشتر شد فَاشتَدَّ بُکاءُها، پرسید اگه ما نیستیم فَمَن یَبکِی عَلی الحُسین ، پس کی بر حسین من گریه میکنه وَ مَن يَلتَزِم بِإقامَةِ العَزاءِ کی براش اقامه ی عزا میکنه؟ فرمود دخترم امتی میاند ، مرداشون به مردان اهل بیت، زنها به زنهای اهل بیت گریه میکنند نسلی بعد نسلی، گریه ی فاطمه بند اومد فرمود دخترم تو قیامت باید اززنهاشون شفاعت کنی منم قیامت از مردهاشون شفاعت میکنم ، خوش بحال اوناییکه ناله دارند، بعد پیغمبر فرمود فاطمه جان ، کُلُّ عَینٍ بٰاکِیَةٌ یَومَ القِیامَة اِلّا عَینٌ بَکـَت عَلیٰ مُصابِ الحُسین قیامت همه چشمها گریانه غیراز اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه ، آماده‌ای یا نه امشب کجا ببرمت اومد بالا دارالاماره... بریم در خانه ی سفیر ابی عبدالله به هر قیمتی بود دستاشو بستند سنگ بارونش کردند مسلم رو آوردند بالای دارالاماره اما دیدند داره گریه میکنه رو کرد سمت مدینه. صدا زد السلام علیک یااباعبدالله حسین جان نامه نوشتم بیا اما الان آرزوم اینه، مبادا کوفه بیایی سر مبارکشو از بدن جدا کردند بدن مسلم رو از بالای دا العماره.... دیدند بچه ها طناب به پاهای مسلم .... تو کوچه های کوفه دارند بدنش رو کشون کشون میبرند، خوب شد اهل و عیالش اینجا نبودند ببینند ، آخ بمیرم برا اون اهل و عیالی که دنبال ذوالجناح وَ إلی فَرَسِک مُبادِرا ... آمدند رسیدند کنار گودال دیدند و الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه .... حسین....... ====================
shabe-aval.mp3
6.54M
شمیم پرچمت میاد بوی محرمت میاد صدای مادرت میاد انگاری خواهرت میاد ====================