eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات_با_امام_زمان_عج گریز_به_موسی_بن_جعفر_ع اللهُمَ صَلِ علی فاطمةَ وَأَبیِها وَبَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحَاطَ بِهِ عِلمُک و العَن أعدائهم بعَدَدِ ما أحاط به علمُک اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفیکُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً   دلی که مهر تو در آن نباشد، آن دل نیست به راه عشق نسوزد ، دلی که قابل نیست   *مگه هر دلی لیاقت پیدا می‌کنه شب شهادت موسی بن جعفر (ع) ، غمگینِ این امام مظلوم باشه ...*   به خاک گر که نبارد سحاب رحمت دوست تفاوتی که دگر بین خاک با گِل نیست آقاجانم ... هزار آینه طلعت اگر به پیش آید مرا به غیر تو ، آیینه ای مقابل نیست بیا به حالِ منه خسته دل دمی بنگر که خواجه بی خبر از اشک و آه سائل نیست   *صاحب عزا قربونت برم .... امشب این دلارو با خودت ببر کاظمین ... کنار قبر باب الحوائج ... خیلیا گرفتارن...از قدیم ، از بچگیمون ، باباهامون ، مادرامون ، به ما اینطور یاد دادند ، گفتند گرفتاری داری در خونه باب الحوائج موسی بن جعفر..مخصوصا وقتی زائرا میان ، عربهایی که میان زیارت موسی بن جعفر ، یه جوری وارد حرم میشن انگار همون دم در حاجتشون آماده‌ست ... هیچ معطلی ندارن ... بعضیاشون میان یه دق الباب میکنند ، سلام میدن و برمی‌گردن ... تا گرفتار میشن میگن بریم در خونه موسی بن جعفر... دلیل داره...این آقا چهارده سال گوشه زندان ... چهارده سال از گل پسرش دور بود ... چهارده سال هر موقع برای دخترش خواستگار میومد ، می‌گفت بذارید بابام از زندان آزاد بشه ...*   فشاندم اشک ندامت به مَقدمت ای دوست قدم گذار به چشمم اگر چه قابل نیست   *گرفتارا کجا نشستند ... می‌خوام حرف دلتو بزنم ...*   آقا .... به ریسمان امیدم ، هزار خورده گِره گِره گشای ز کارم ، تو را که مشکل نیست   *این یه بیتم برای من*   به این گدا نظر رحمتی کن ای مولا که غیر بار گناهش به عمر حاصل نیست آقام آقام ....م
مناجات_امام_زمان_علیه_السلام روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️دل من از غم هجران رخت غمگین است ▪️بار هجران تو بر سینه‌ی من سنگین است ▪️به گدایی تو بر پادشهان فخر کنم ▪️پادشاهی که گدایت نبود مسکین است ▪️هر کسی حلقه زند بر در کاشانه‌ی تو ▪️عزت هر دو جهانش به خدا تضمین است حالا چی میخوای؟ ▪️کاسه لیسی سر سفره‌ی تو ما را بس(٢) ▪️کاسه لیس در تو زندگیش تامین است یابن الحسن... به به دلت رو نورانی کن یابن الحسن.. السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ این سلام زیارت ناحیه هست حضرت به عموجانش ن اینگونه سلام میکنند سلام بر عباس بن علی که همه‌ی وجودش رو فدای برادر ابی‌عبدلله کرد، خیلی تلاش کرد برا آوردن آب تا جایی که دوستش رو از بدن قطع کردند ▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل همه روضه خون بشن امشب ▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل شما که دستتون سالم بالا بیارید ▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل ▪️دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل ▪️خیمه دگر میر علم ندارد، واویلاواویلا ▪️فاطمه سقای حرم ندارد واویلا واویلا ▪️زمزمه‌ی آب دگر نگیرید واویلا واویلا ▪️کسی حرف از عطش بر لب نیاره ▪️که بابایم دگر سقا نداره حسین..
بسم‌الله الرحمن الرحیم یارحمن یارحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلـسَّــلامُ عَـلـَـى الْحُـسَـیْـنِ وَ عَلى عَـلِـىِّ بْـنِ الْحُسَیْنِ وَ عَــلـى اَوْلادِ الْــحُــسَـــیْـنِ وَ عَلى اَصْـحـابِ الْحُـسَیْنِ چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش بعد از ربنا گفتم حسین ماند هل من ناصرت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هر کجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هر کجا گفتم حسین در مناجات شب جمعه نمی دانم چه شد با دلی غم بار گفتم کربلا، گفتم حسین حالا به یاد قدیمی ها هر کی بلده: شب های جمعه فاطمه، با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا، گردد به دور قتلگاه گوید حسین من چه شد؟ نور دو عین من چه شد؟ اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا (س) انشاالله درهرگوشه ای از این مجلس و محفل نشسته اید حاجت روا بشید شب جمعه شب زیارتی ابا عبدالله الحسین است امشب بی بی فاطمه ی زهرا خودش میاد دست میکشه رو سرِ عزادارِ حسینش، اما امان از لحظه ای که حسین تکیه بر نیزه ی بی کسی زده ، دیگه هیچ یاری براش نمونده خدایا امان از غریبی، اومد به میدان با اینکه داغ دیده همه لشکر رو پراکنده میکرد، صدا زد لا حول و لا قوة الا بالله یعنی خواهرم زینب هنوز بی برادر نشدی، هنوز سایه م رو سرته، اما امان از اون لحظه ای که اومدن دوره حسینِ زهرا رو گرفتن، خدایا یکی با نیزه میزنه یکی با شمشیر میزنه هر کی وسیله نداشت با سنگ میزد امان‌از دل زینب(این روضه خیلی حق داره عزیزان خودتو ببر یه لحظه کربلا ببین حسین و زینب چی کشیدن)ای وای سنگی بر پیشانیِ مولا اثابت کرد الله اکبر خون جلوی چشمای آقا رو گرفت پیراهن عربی شو بالا گرفت خونه پیشانیشو پاک کنه اما یه وقت تیر سه شعبه ای بر قلبِ آقا زدن ای وای این تیر دیگه امید زینب رو ناامید کرد اما زینب حالا منتظره خدایا چرا دیگه صدای لا حول ولای برادرم نمیاد الله اکبر کربلا به لرزه در اومده زینب دوید بالای تل زینبه ای وای خدایا آنچه زینب دید هیچ خواهری نبینه یه وقت دید شمر رو سینه ی برادرش نشسته(اونی که کربلا رفته میدونه تلِ زینبیه با حرم زیاد فاصله نیست)بی بی زینب چی کشید خدایا یه وقت دید شمر هر کاری کرد خنجر از جلو گلوی حسین رو نمی برید (وای میدونی چرا؟) آخه جایی که پیغمبر بوسه زده، تا یه لحظه پیش زینب اون جا رو بوسه زده، زهرا بوسه زده یه وقت شمر خدا لعنتش کنه بدن حسین رو برگردوند، سجده بر خاکِ کربلا گذاشت، لحظات آخر میگه دیدم زینب اومد بالای تل زینبیه ، حسین صدا زد زینب برگرد به خیمه نمی تونی ، طاقت نداری این صحنه رو ببینی برو خواهر جون مادر ، نبینی بریدنِ سر بروخواهر جون مادر نبینی خنجر وحنجر برو خواهر ، یه وقت بمیرم زینب دستاش رو رو سرش گذاشت خدا لعنت کنه شمرو با ضربه ی شمشیر سر حسین رو از بدن جدا کرد، آی امان از دل زینب او می بُرید و من می بریدم او از حسین سر من از حسین دل یه وقت دید سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سرِ برادرِ زینب حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
فاطمیه روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها متن روضه 🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم 🔸زائر اون شکسته سینه باشم 🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم 🔸قبر غریب مادر و ببینم ان شاءالله وعده منو و شما مدینه... کنار قبرستان بقیع... ایام عزای زهرای مرضیه... بریم خانه امیرالمومنین... بریم عیادت مادرمون زهرا... مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه... ان شاءالله هر كی مادر داره... خدا براش نگه داره... خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده... اگه یه روزی بری خونه... ببینی مادرت حالش خوب نیست... دست و پات رو گم میكنی... اگه یه روز ببینی مادرت... به سختی داره نفس میکشه... دست و پات رو گم میكنی... انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد... امروز بعد از چند ماه... بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد... بچه ها تا مادر رو دیدند... خوشحال شدند... الحمدلله... مادر ما خوب شده... 🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم 🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی... فرمود اسماء... من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن... اگه جواب ندادم اسماء... بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم... اسماء میگه... دل نگران شدم... ساعتی بعد صدا زدم... عرضه داشتم... یا بنت رسول الله... دیدم جواب نیومد... خدایا ...چه خبر شده... چرا بی بی جواب نمیده... دوباره صدا زدم: (یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ) جواب نیومد... وارد حجره شدم... پوشیه صورت رو کنار زدم... دیدم ای وای... بی بی جان به جانان تسلیم کردند... عرضه داشتم بی بی جان... سلام منو به پیغمبر خدا برسونید... خدایا... حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم... جواب بچه ها رو چی بگم... حسنین وارد شدند... تا اومدند فرمودند اسماء... مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند... کنار بدن بی جان مادر نشستند... حالا میخوای گریه کنی بسم الله... امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن... این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر... نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه... امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر... صدازد: یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر... الان روح از بدنم جدا میشه مادر... ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها... آقاتون اومد... صورت گذاشت کف پاهای مادر.. هی کف پاهای مادر رو میبوسه... صدا میزنه... يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ مادر... من حسینتم... با من حرف بزن... مادر... اگه با من حرف نزنی میمیرم... مادر... مادر... 🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر اسماء اومد بچه ها رو با احترام... از روی جنازه مادر بلند کرد... اما‌... لا یوم یومِک یا اباعبدالله خوب شد اسماء تو بودی... بچه ها زهرای مرضیه رو... از کنار جنازه مادر بلند کردی... اما کربلا... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه... کشان کشان... دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند... 🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام 🔸من از کنار پیکر بابا نميروم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 فاطمیه روضه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س) شام شهادت ریزامام حسن(ع،) بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم.. یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ⬅️اجرومزد همه شما برادران و خواهرن با بی بی دوعالم فاطمه سلام الله انشالا درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته اید جاجت روا بشید عـــزادارم ، عــزادارم ، برای حضرت زهرا به جان و دل به پا دارم ، عزای حضرت زهرا چو یــاد آرم مصیبت ها که از اعدا بر او آمد ز دیده اشک می بارم ، بــرای حضرت زهرا پیمبر رفت و در دنیا نمــــانـده بهر او باقی که باشد یــــادگار او ، سوای حضرت زهرا ⬅️دلتو ببرم مدینه .. بریم در خانه خانم فاطمه زهرا... بریم برا غربت بی بی ناله بزن.. برا غربت امیرالمومنین.. برا غربت یتیمان زهرا ناله بزن..  امان از بی مادری .. (شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد) چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س ..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی... هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...  آروم آروم دارن گریه میکنند.. دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان...😭 (یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،  چه حالی داشتند ..😭 آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن  چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره (بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم)😭 ♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان اونایی که بودن بین ما اما جاشون الان خالیه امان امان3 بچه ها اومدن کنار هم نشستن سر در گریبان هم فرو بردند (خونه ای که مادر نداره همینه) آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند.. ◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ▪️آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن..😭😭 (ناله داری یا نه) ◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر.. ◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم  ⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن.. زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن😭 (یادگاریاشو جمع میکنند) (میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه)😭 ♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین شاید گفته باشه فاطمه جان شاید بتونم لباساتو مخفی کنم شاید بتونن چادرتو مخفی کنم اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم با خونهای رو در دیوار چه کنم بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد.. آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست. 💥امان امان..😭 آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت..😭😭 یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندشب یتیمی عزیزان زهراست.. می دونم مریض داری ،گرفتاری ،درد داری، حاجت داری، جوون داری ازمادر پهلو شکسته بخواه اما عزیزان۰ 🌴قربون غربت امام حسن ع..بشم ‌چقدر مظلومه...چقدر غریبه..😭 الهی هیچ کس غریب نباشه..😭. من بمیرم برا اون آقایی که تو ‌خونشم غریب بود محرم نداشت.... 🌴پیغمبر ص فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان براش گریه میکنند..😭😭 🌴فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه کور وارد محشر نمیشه (امان از غربت امام حسن ع) خوشا بحال اونایی که امروز برا امام حسن ع گریه میکنند.. همه میدونید مادش زهرا خیلی روضه امام حسنو دوست داره..😭. اما چه کردند با عزیز دل زهرا.. چه کردند با میوه قلب رسول الله ص. یه لحظه دلتو ببرم مدینه... (کدوم لحظه رو یاد کنم) 🌾لحظه ای که امام حسین نشست کنار بدن تیر خورده برادرش امام حسن..😭😭 چه صحنه ای دید.. شروع کرد ناله زدن.. (دشتی) ◼️برای تو دلم دارد بهانه ◼️گرفت از آه من آتش زبانه ◼️به زیرلب‌حسین‌اینگونه میگفت ◼️الهی دفن می گشتی شبانه الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
. |⇦•از آنچه در دو جهان هست .. سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه به نفس آقا سید محمد جوادی ●━━━━━━─────── از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد خدا خیر بده به مستمعی که زمزمه داره این کمتر کاریه که ما به ناله برا مادرمون فاطمه بزنیم .. خانمی که داغدارِ و تو بستر افتاده .. عقیقِ سرخ از آتش نداشت واهمه ای کسی که کفو علی می شود جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد [این گوشه کار نشستی ، برا فاطمه مثه شمع بسوزیم .. اگر مادر داری خدا برات نگه داره اگه مادر نداری ان شاالله امشب سر سفره‌ی فاطمه باشه .. با بچه های علی هم صدا شو ..] سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی الله درد سر دارد کسی که شهر سر سفره ی قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد ؟! . صدا زد : ” اَشهد انّ علی ولی الله “ ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد دلای آماده ، اونایی دقیقه ها و ساعت ها رو شمردن فاطمیه بیاد .. نکنه نام بی بی رو ببرن آرام بشینی .. به خدا مدینه یه ختم براش نگرفتن .. یکی نیمد به بچه هاش سرسلامتی بده .. بچه هاش نتونستن بلند بگن مادر .. نفس داری برا خانم نفس بزن .. آخه این شبا به سختی نفس می‌کشید فاطمه .. برا خانمی داری نفس میزنی که همه عمرش هجده بهار دیده هجده بهار داشتُ صد ساله می‌نمود .. دست اجل گرفت از او خشت بعد خشت یه موقعی دست به دیوار می گرفت یه موقعی هم دست رو شونه‌ی حسن‌ میزاشت قدم میزد .. طوری شد بعد از شهادت بی بی می‌گفت مادر : تو که شربت ز دست مرگ خوردی چرا مادر عصایت را نبردی .. قربون قبر گم شدت مادر .. گرفت راه زنی را به کوچه راه زنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد فدای محسن شش ماه‌اش که زد فریاد سپرد ندارد اگر مادرم، پسر دارد .. کشید و بُرد،  زد و رفت، من نمیدانم حسن دقیق‌تر از این ماجرا خبر دارد قربونت برم که روز به روز آب شدی .. دور بسترش نشستن مادر یه دعا کن .. شب تا صبح برا همسایه ها دعا میکنی ، یه دعا هم برای خودت کن حسین آمین بگه حسن آمین بگه .. دستاشون رو بالا آوردن (خدا بهتون خیر بده مجلس بی بی رو دارید گرم میکنید .. مگه هر چشمی می‌تونه برا فاطمه گریه کنه ..) یه وقت صدا زد : اَجل وَفاتی سَریعا .. آی نَنَه .. علامه طباطبایی فرمود فقط سادات نمیتونن بگه مادر ، گفت هر دلی که برا فاطمه بِتَپه می‌تونه بگه مادر .. آی خانم ‌.. آی خانم .. عمریست دل به چشم تو بستم نگاه کن زهرایِ من،  علیُ تو هستم نگاه کن ای دل بریده تا نبریدم بلند شو ای پر شکسته تا نشکستم بلند شو زانوی بوتراب به خاک آشنا شده بر خاک التماس نشستم نگاه کن یک دستِ من ز پیکر خیبر توان گرفت حالا به لرزه های دو دستم نگاه کن .. من علی ام .. حرف بزن با من .. از روزی که از کوچه برگشتی دیگه صورتت رو ندیدم .. زدنت ، کبود شده همه بدنت .. زدنت ، جلوی چشمایِ حسنت .. زدنت .. زدنت .. دلم رو بردی ، دستُ بالا آوردی قنوت بهونه‌تِ میخوای بگی سیلی نخوردی چه سر به زیری ، نکنه داری میری دستِ شکسته سختته بخوای که رو بگیری اونا که مَردن، تو روضه کوهِ دردن پیرای ما واسه جوونیه تو گریه کردن دلم آتیشِ، که میگفتم همیشه حسن باهات باشه کسب مزاحمت نمیشه .. جلو حسن زدنت ، خجالت از حسن می‌کشی جلو حسن زدنت ، که منت کفن می‌کشی زدنت ، کبود شده همه بدنت .. زدنت ، جلوی چشمایِ حسنت .. زدنت .. زدنت .. خوش به حال اونایی که برا بی بی داد میزنن.. نامرد بی هوا تو صورت مادرِ ما زد .. خدا کند که زنی بی هوا زمین نخورد .. دم غروبِ، گلایه هام زِ چوبِ دیدم یزید با خیزران روی لبت میکوبه یه شب نمیشه که راحتم بزارن شده بابا بخوای سر بریده‌شو بیارن؟! زدنت، بهونه دخترت رو گرفت زدنت ، رباب دویدو سرت رو گرفت حسین .... گوشه خرابه رفتیم همه فیض ببرن ، مظلومین غزه رو یادت نره ، دخترایی که بین آوارها موندن .. یارالی بابا .. گفت بابا : خواب دیدم که برایم گل سر آوردی خار از این پای پر از آبله در آوردی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
4_5803170973528103203.mp3
43.74M
|⇦•از آنچه در دو جهان هست .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه به نفس آقا سید محمد جوادی
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلا .از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را .به وصالت نرسيديم و نديديم تو را .روزي ما فقرا شربت وصل تو نبود .زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را چقدر توی ندبه ها دنبالت گشتیم چقدر در فراقت ناله زدیم چقدر خوندیم أَینَ بَقِیَّةُ الله مولا جانم .شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني شاید حرف دل خیلی ها بوده به خودشون میگفتند ایام جوانی ندیدم ، دیگه توی ایام کهن سالی می بینمتون آقاجان .شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني .در جواني که دويديم و نديديم تو را .سعي کرديم شبي خواب ببينيم تو را .سحر از خواب پريديم و نديديم تو را .لا اقل کاش دم خيمه ي تو جان بدهيم .تا بگوييم : رسيديم و نديديم تو را یابن الحسن.... ====================
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دفتری_حضرت_ام_البنین(ع) حضرت اباالفضل (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم ‍ 🔸برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات 🔸بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات 🔸رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات 🔸آن چهار شهید و مادر پاک سرشت 🔸بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اجرومزد شما عزیزان با فاطمه زهر(س) انشاالله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب بریم درخونه خانم ام البنین آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا.. تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه.. درسته کربلا دستاشو ازبدن جداکردن اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه مادرش ام البنین هم همینطوره.. اینا از خانواده کرمند.. از خانواده لطف و احسانند.. هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند.. ⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت.. یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.. من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.. ⏪کنیز برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در؟ صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت.. خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.. یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭 (چرا ناراحتی بگیرو برو) صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده (چرا گریه میکنید؟(امان امان) خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭 آخ عمود آهن به فرقش زدند.. تیر به چشم نازنین پسرم زدند.. آخ تو کربلا شهیدش کردند. داغشو به دل حسین گذاشتند.. ⬅️روز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم.واردنمی شم (همه تعجب کردند، گفتن، این خانمی که روز اول زندگیشه چه شرطی داره) ❇️صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد.. همه تعجب کردند.. میخواد چه کنه این  مادر.. میدونی این مادر چه کرد.. از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم... فقط اومدم یه جمله بگم.. اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی وخدمت این خونه رو بکنم.. من اومدم کنیزت باشم خانم جان آخ.. بمیرم برا دردای دل ام البنین.. با چه سوزی ناله میکرد گریه میکرد.. دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند میومد بقیع چهار تا صورت قبر درست میکرد.. ناله میکرد گریه میکرد. ولی فقط میگفت حسین.. حسین..حسین 🔆 گفتن ام البنین تو چهار تا پسرت شهید شدن چرا فقط میگی حسین.. می گفت دو تا علت داره.. 🍁اول اینکه پسرای من مادر دارند.. اما حسینم مادر نداره. 🍁 ثانیا شنیدم اون لحظه آخر حضرت زهرا اومد سر پسرمو به دامن گرفت. براش مادری کرد.. صداش زد پسرم.. حالا می خوام جبران کنم.. به عوض زهرا برا پسرش مادری کنم. یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما جمله آخرو التماس دعا امروز گرفتارا بگن یا ابالفضل امروز مریض دارابگن یا ابالفضل مشکل دارابگن یا ابالفضل آخ همه دار و ندارم را بگیرید ولی عباس را از من نگیرید بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمی‌گردن، بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم، آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم، امیدمو ناامید نکن آقا جان، آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته، آقا امروز(امشب) امیدمو ناامید برنگردون.... لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
|⇦•خدایا مادرم زهرا..... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج جواد حسینخانی •✾• *خانم ها امشب پاشيد بريد مدينه كنار زينب و اُم كلثوم بشينيد، حال و هواي خونه ي علي خيلي بارونيه، مي دونيد چرا؟ چون اومدن دَم خونه در زدن، گفتن: علي! به خانومت بگو يا روز گريه كنه، يا شب، اگه ميخواد گريه كنه آرام گريه كنه، صداي گريه اش مارو آزار ميده، خانم ها بريد كنار زينب، نگاهش به رد تازيانه ي روي بازوي مادر كه مي افته دلش خون ميشه...*   خدايا! مادرم زهرا جوان است چرا پس سروِ قد او كمان است   چرا از زندگاني سير گشته چرا در نوجواني پير گشته   * ما آقايون كجا بريم؟ ما بريم كنارِ امام حسن و امام حسين، نزديكِ نود و پنج روزِ  اين بچه ها هي نگاه ميكنن تا بتونن سرشون رو بذارن رويِ سينه ي مادر تا آروم بشن، ميدوني چرا نميشه؟ اين مسمار آتشين بد جور سينه ي مادرشون رو مجروح كرده، نفس كه ميكشه يه لكه ي خون ميشينه رويِ پيرهن...*   درد اون رو دلِ من حس ميكنه نفساش تو سينه خس خس ميكنه   *به امام حسن بگي حالِ مادرتون چطوره؟ بهت ميگه: نبوديد بين كوچه با مادرم ميرفتم، قباله ي فدك دستش بود، دومي از راه رسيد، قباله رو از دست مادرم گرفت كشيد، مادرم نفرينش كرد، نانجيب جلو اومد، مادر رسيد به ديوار، دستش بالا رفت...*   الهي بشكنه دستِ مغيره كه بين كوچه ها بي مادرم كرد   *يه جوري زد كه ديدم مادرم افتاد روي خاكِ كوچه، هي مي گفتم: بلند شو مادر! دارم دق ميكنم چرا پا نميشي؟ گفت: حسن! آخه دستش خيلي سنگين بود، بي هوا تو صورتم زد، گفتم: مادر! چرا روي خاكا مي گردي؟ گفت: حسنم! گوشواره ام شكسته روي زمين افتاده... يكي رسيد به امام حسنِ مجتبي، گفت: آقاجان! چرا محاسنِ شما سفيد شده؟ آقا فرمود: ارثيه... گفت: نه آقاجان! خيلي زوده محاسن شما سفيد شده، آقا فرمودن: تو هم مادرت رو جلو چشمت كتك بزنن محاسنت زود سفيد ميشه... روزگارم رو شب كردن... امام حسن هر وقت از اون كوچه رد ميشد، دست رو دست ميزد ميگفت: اي كاش مادر حسنت مي مُرد...*
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلا 🔹آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم امشب بکم درد دل کنیم امشب چی میخواهی بگی به آقات 🔹آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم 🔹با یک نگاه لطف شما خوب می‌شوم اگه یه نگام کنی ، قطعا عوض میشم از این وضعی که دارم ، بیرون میام گفت 🔹به ذره گر نظر لطف بوتراب کند 🔹به آسمان رود و کار آفتاب کند شما هم فرزند همون آقایی یه نگاه شما بسه 🔹آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم 🔹با یک نگاه لطف شما خوب می‌شوم 🔹این روزها ز دست دل خویش شاکی ام 🔹قدری تحملم بنما خوب می‌شوم اینطوری هستی یا نه قبلا هر وقت اسم شما رو میشنیدم ، دلم زیر و رو میشد قدیما وقتی باهات حرف میزدم ، حالم دگرگون میشد اما الان من از دست خودم شاکی ام اینقدر غرق دنیا شدم حالم خرابه 🔹گر چه دلم ز دوری تان پُر جراحت است 🔹در چشمه سار ذکر و دعا خوب می‌شوم 🔹من بدترین غلام حقیر ولایتم 🔹ای بهترین امام، بیا، خوب می‌شوم تو بیایی همه چی تمومه آقا جان میدونی با چی حالم خوب میشه 🔹با این همه بدی ، به ظهور شما قسم 🔹با یک نسیم کرب و بلا خوب می‌شوم آی حسین.... هان هان دلت رو بفرست کربلا، مگه نگفتی به آقات ، با یک نسیم کرب و بلا خوب می‌شوم حالا صداش بزن حسین..... 🔹حالا که من، از حرم دورم 🔹درمونم صبره، آخه مجبورم 🔹یه سلام میدم با حسرت، طرف کربلا 🔹آرزو دارم بمیرم حرم کربلا 🔹غم کربلا،من و میکشه 🔹دل من فقط، تو حرم خوشه (۲) حسین.... حالا که دلت رفت کربلا دست ادب به سینه بگذار اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَي الأَْرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ السَّلاَمُ عَلَي الْحُسَيْنِ وَ عَلَي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَصْحَابِ الْحُسَيْن علیه السلام ====================