eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها از آن روزی که سامان داد هستی،کل دنیا را کسی نشناخت زهرا را، سلام الله علیها را سلام الله علیها کیست این خورشید بی پایان که روشن کرده از خاک قدومش چشم دنیا را سلام الله علیها، از صلاة او، چه می‌دانی که خسته کرده تسبیحات او پشتِ مصلی را *جانِ عالم به فدات بی‌بی جانم، فدای شما و به محراب ایستادن شما و نماز خوندن شما،شنیدید به وقت نماز،خداوند همه بالایی‌ها رو صدا می‌زد:"یا ملائکتی! اُنظُروا اِلی اَمَتی فاطمَه " بیاید نگاه کنید چه جوری بدنش می‌لرزه؛ بیاید نگاه کنید نماز فاطمه ی‌ منو...* سلام الله علیها ازصلاة او چه می‌دانی که خسته کرده تسبیحات او پشتِ مصلی را *تسبیحاتی که امروز، عزیزانش فرمودند: یه دو رکعت نماز با تسبیحات مادرم فاطمه سلام الله علیها از هزار رکعت پیش من عزیزتره. فرمودند: شامل حال کیه این ذکرکثیر ویژه‌ای که خداوند در قرآن اشاره کرده‌؛ کیه این ذاکرش؟ یکی از مصادیقش، بارزترینش، روشن‌ ترینش، مهم‌ترینش، کسی که بعد از نماز تسبیحات حضرت زهرا بگه..که مثل همین روزهای گذشته با همه بی‌رمقی خمیده میومد احد کنار قبر حمزه سیدالشهدا می‌نشست گریه میکرد، زار می‌زد، درد دل می‌کرد،با عموجانش حمزه حرف می زد. معروفه که از همون خاک اولین تسبیح تربت شاید توسط بی‌بی ساخته شد ،از قبر عمو جانش حمزه خاک برداشت و گل درست کرد و گلوله درست کرد و به عدد تسبیحی که می‌خواست خانم تسبیح ساخت. کنار قبر عمو جانش حمزه درد دل می‌کرد.. گفت : که ای عموی راز نگهدار من،حمزه دلاور پهلوون، یادته کسی جرات نمی‌کرد به عزیز برادرت چپ نگاه کنه، به بابام رسول خدا ،تا تو بودی...* ای عموی راز نگهدار من گوش کنی اینک تو به اسرار من عمو جان! حق مرا از نظر انداختن اهل مدینه به سرم تاختن *ریختن خونمون؛ عموی دلاورم کجا بودی که بین در و دیوارفضه را صدا زدم.. شام غریبان مادره امشب؛ چه گذشته نمیدونم...الهی برات بمیرم... الهی برات بمیرم...رحمت خدا به اشکاتون ؛خدا این اشکا رو ازتون نگیره ؛خدا گریه به سوز و گدازه بی‌بی رو از هیچ کی نگیره؛ هرکی داره براش زیاد کنه؛ به قرآن! گنجه رفقا؛ نمی‌دونیم این روضه‌ها چیه؟ کمش، زیادش، کوچیکش، بزرگش،به قرآن اینا حساب کتاب ماست... روضه، روضه است. محل رفت و آمد بالاییاست... الان چشم دلت باز باشه ازدحام رفت و آمد بالاییا ،صدای شه پر بالاییا میاد..غریبانه به اسما فرمود:بیا کمکم کن.به آقا فرموده بود: راضی نیستم اونایی که اذیتم کردن...اونایی که حق تو رو گرفتن... آقا جان هیچ کی نباشه...همه چی مخفی باشه...* (س)
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها بچه‌ها نشستن... توی عالم مادری تر از بچه‌های بی‌بی مگه هست؟! اول و آخر عاطفه و احساسن. بچه‌ها نشستن... بدنی که ازش هیچی‌ نمونده، که آب شده؛ بابا قراره غسل بده.بی‌بی فرموده بود:علی جان! از زیر پیرهن غسلم بده... اسما آب می‌ریخت، مولا غسل می‌داد...اشکای مبارکش می‌ریخت... یک دفعه بین غسل دادن حالش عوض شد ...خودشو کنار کشید؛هی سرشو به دیوار می‌زنه علی، فریاد میزنه، مظهر صبر خدا به هم ریخته؛ بلند بلند گریه میکنه... وای زهرااااااام واااااای... آقاجان چی شد؟! چه اتفاقی افتاد؟! حق با شماست...فقدان فاطمه حق باشماست.. اما ندیده بودم اینجوری... چی شد آقام؟! فرمود:اسما رها کن علی رو... اسما بیا نگاه کن هنوز بازوش ورم داره... اسما بیا ببین چکار کردن با فاطمه...اسما بیا ببین چه‌ جوری زدنش ... هرجوری بود کارو تمام‌کرد* بریز آب روان اسما به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته همه خواب و علی بیدار نهاده سر روی دیوار کشد آه از دل خونبار ولی آهسته آهسته... *شده تا حالا مجبور باشی آروم گریه کنی؟! نه! نه ! همچین شرایطی برای ما به وجود نیومده؛ تمام حواس علی، به اطرافه کسی متوجه نشه؛ گاهی شاید،دست می گیره به دهن، اسماء...!* ببین بشکسته پهلویم سیه گردیده بازویم خودش همه کار رو باید انجام بده؛ برای همه هستیش ،برای همه زندگیش... هرجوری بود تموم شد.بندای کفن رو بست ؛چشمش به بچه‌هاش افتاد، دارن دق میکنن...حسن جان! حسین جان! دخترم! بچه‌ها ! پاشین قربونتون برم ؛ بیاید یکبار دیگه مادر رو ببینید؛ بچه‌ها پریدن از جا؛خودشون رو انداختن از دو طرف؛ آقاجون ابی عبدالله، امام حسن ،از دو طرف اومدن خودشون رو سینه مادر قرار دادن، امیرالمومنین داره با اشک نگاه می‌کنه منظره رو ؛ خودِ مولا میگه :یه دفعه دیدم بنده ها خود به خود باز شد، گره‌های بند کفن وا شد، دستای مادر اومد بیرون، یکی گردن حسنش یکی گردن حسینش... مولا فرمود: صدایی از بالا شنیدم: آقا! بچه‌ها رو جدا کن... بالا به هم ریخته بالاییا تاب نیاوردن ،بی‌تاب شده خلقت بردار بچه‌ها رو...امروز من تعریف می‌کنم همه به هم می‌ریزن؛ یه روز دق کنیم جا داره؛ اما بالاییا! اتفاق خاصی اینجا برای بچه‌ها نمی‌افته، باباشون اسدالله ،مثل شیر هست ،تازه تو خونه هست، دشمنی نیست ،هتاکی نیست، حرامی نیست ،جمع خانوادگی ان ،با مادر دارن وداع می‌کنن،شما میگید ما به هم ریختیم... آی بالاییا ! من بچه‌هایی رو می‌شناسم رو بدن بی سر باباشون افتاده بودن... اونجا چه دلی داشتید وقتی یه عده با تازیانه ریختن.....*
وداع حسنین علیهما السلام با بدن مادر سلام الله علیها   امیر المومنین علیه السلام فرمود : به خدا قسم مشغول کار فاطمه سلام الله علیها شدم و او را در لباسش غسل دادم و لباسش را خارج نساختم پس بخدا قسم او مبارکه و پاک کننده و پاکیزه بود سپس او را با زیادی حنوط رسول خدا صلی الله علیه و آله حنوط نمودم و او را کفن نمودم و در چند کفن قرار دادم آنگاه زمانیکه خواستم سر کفن آخر را ببندم صدا زدم ای زینب ای سکینه ای فضه ای حسن ای حسین (علیهم السلام) پیش بیایید و از مادر خود توشه بردارید (یعنی برای آخرین بار با او وداع کنید و زیارتش نمایید) و این زمان جدائی است و دیدار بعدی در بهشت خواهد بود پس حسن و حسین (علیهما السلام) پیش آمدند و ندا می کردند که وا حسرتا (سوز درون ما) هر گز از فقدان جدمان محمد مصطفی و مادرمان فاطمه زهرا (سلام الله علیهما) خاموش نمی شود ، ای مادر حسن و ای مادر حسین وقتی جد ما محمد مصطفی را ملاقات نمودی سلام ما را به او برسان و به او بگو : ما بعد تو در این دنیا یتیم ماندیم آنگاه حضرت فرمود : إنی أشهد الله أنها قد حنت وأنت ومدت یدیها و ضمتهما إلى صدرها ملیا خدا را شاهد می گیرم که فاطمه آهی کشید و ناله ای کرد و دستان خویش را باز نمود و آن دو را به آرامی به سینه چسبانید که در این هنگام منادی ای از آسمان ندا داد که یا أبا الحسن ارفعهما عنها فلقد أبكیا والله ملائكة السماوات فقد اشتاق الحبیب إلى المحبوب ای ابا الحسن آن دو را بردار از روی (بدن) فاطمه بتحقیق که آن دو ، ملائکه آسمانها را به گریه آوردند که حبیب مشتاق (ملاقات) محبوب خویش است پس آن دو را از روی سینه فاطمه (سلام الله علیها) برداشتم و شروع به گره زدن ردای کفن نمودم که این ابیات را می سرودم : جدایی تو بزرگترین چیزها در نزد منست و از دست دادن تو ای فاطمه بزرگترین داغها و مصیبات است بزودی از حسرت می گریم و طولانی نوحه می کنم بر دوستی که که از دست رفت و بهترین راه را برای مرگ پیمود ای چشم نیکی کن و کمکم نما پس اندوه من همیشگی است و برای دوستم می گریم آنگاه فاطمه را روی دستم حمل کردم و رو بسوی قبر پدرش بردم در این هنگام امیر المومنین (علیه السلام) ندا کرد : السلام علیك یا رسول الله السلام علیك یا حبیب الله ، السلام علیك یا نور الله ، السلام علیك یا صفوة الله درود بر تو ای رسول خدا ، درود بر تو ای حبیب خدا ، درود بر تو ای نور خدا ، درود بر تو ای برگزیده خدا  منّی السلام علیك والتحیة واصلة منّی إلیك ولدیك ، ومن ابنتك النازلة علیك بفنائك وإن الودیعة قد استردت ، والرهینة قد أخذت ، فوا حزناه على الرسول ، ثم من بعده على البتول ، از من به تو سلام و تحیت که به تو برسد و در نزد تو باشد و از جانب دخترت که نازل شده بر تو در آستانت ، بدرستی که امانت را و آنچه بعنوان گرو گرفته بودم  برگرداندم و وای از اندوهی که به خاطر رسول (صلی الله علیه و آله) است و بعد از آن از بتول ولقد اسودت علی الغبراء ، وبعُدَت عنی الخضراء ، فوا حزناه ثم وا أسفاه آسمان برایم تاریک گردیده ، و خوشی و خرمی از من دور گشته ، پس وای از اندوه و باز هم وای و تاسف   آدرس بحار الانوار ج43 ص 180 منهاج البرائه فی شرح نهج البلاغه ج 13 ص 28 اللمعه البیضاء ص 860 زندگانی حضرت زهرا س ترجمه جلد 43 بحار ص 604 ریاض الابرار فی مناقب ائمه الاطهار ج1 ص 63 عوالم العلوم ج11 ص 1071
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 فاطمیه روضه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س) شام غریبان بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم.. یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهرن با بی بی دوعالم فاطمه سلام الله انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته اید حاجت روا بشید شب شام غریبان است در هر گوشه ای نشسته آید هم ناله شوید با یتیمان مولایمان امام علی علیه السلام 🔸بریزید آب ، روی پیکر بی جان زهرایم 🔸به زحمت ، از میان سینه میآید نفس هایم 🔸ببینید حال و روزم را ، ببینید اشک حیدر را 🔸منم آن فاتح خیبر ، که لرز افتاده در پایم 🔸پس از هفتاد و چندی روز دیدم روی زهرا را 🔸الهی بشکند دستی ، که آتش زد به دنیایم 🔸"بریز آب روان اسماء ، ولی آهسته آهسته" 🔸ببین با چشم خیسم ، سخت مشغول تماشایم 🔸کفن کردم گل نیلوفرم را با چه اندوهی 🔸که دیگر بین مردم ، بی کس و تنهای تنهایم 🔸دو ماهی بود هرشب ، پیش چشمم گریه میکرد و 🔸به من میگفت : دلتنگم ، برای روی بابایم 🔸به بالای سرش آرام زیر لب به او گفتم: 🔸برو تاج سر حیدر ، برو ای سرو رعنایم 🔸برو ، اما بدان با رفتنت جان مرا بردی 🔸پس از تو من برای مردنم هرشب محیایم ⬅️دلتو ببرم مدینه .. بریم در خانه خانم فاطمه زهرا... بریم برا غربت بی بی ناله بزن.. برا غربت امیرالمومنین.. برا غربت یتیمان زهرا ناله بزن..  امان از بی مادری .. (شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد) چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س ..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی... هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...  آروم آروم دارن گریه میکنند.. دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان...😭 (یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،  چه حالی داشتند ..😭 آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن  چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره (بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم)😭 ♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان اونایی که بودن بین ما اما جاشون الان خالیه امان امان3 بچه ها اومدن کنار هم نشستن سر در گریبان هم فرو بردند (خونه ای که مادر نداره همینه) آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند.. ◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ▪️آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن..😭😭 (ناله داری یا نه) ◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر.. ◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم  ⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن.. زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن😭 (یادگاریاشو جمع میکنند) (میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه)😭 ♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین شاید گفته باشه فاطمه جان شاید بتونم لباساتو مخفی کنم شاید بتونن چادرتو مخفی کنم اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم با خونهای رو در دیوار چه کنم بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد.. آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست. 💥امان امان..😭 آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت..😭😭 یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 متن روضه روضه_دفتری حضرت_ام_البنین سلام الله علیها بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم 🍀منم گدای کویت حضرت ام البنین اجرومزد شما عزیزان با حضرت فاطمه زهر(س) انشاالله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب بریم درخونه خانم حضرت ام البنین(س) آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا.. تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائج.. درسته کربلا دستاشو ازبدن جدا کردن اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه مادرش ام البنین هم همینطوره.. اینا از خانواده کرمند.. از خانواده لطف و احسانند.. هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند.. ⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت.. یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.. من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.. ⏪کنیز برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در؟ صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت.. خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.. یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭 (چرا ناراحتی بگیرو برو) صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده (چرا گریه میکنید؟(امان امان) خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭 آخ عمود آهن به فرقش زدند.. تیر به چشم نازنین پسرم زدند.. آخ تو کربلا شهیدش کردند. داغشو به دل حسین گذاشتند..
روضه_حضرت_زهرا_س ) گریز_به_حضرت _ام _البنین_س گریز_به_حضرت_رقیه_س بسم الله ارحمن الرحیم یا رحمن ویا رحیم [[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]] 🔸دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد 🔸سراغ گلی را شبانه می گیرد 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه می گیرد ⬅️بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از غسل کشید آی مادر.. امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببنده، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ، روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان  مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم  صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن ناله میزنن یه وقت صدای منادی بلند  شد  علی بچه ها رو از روی مادر بردار  ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد،امام علی بچه ها را از روی سینه مادر بلند کرد یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند امشب بریم درخونه خانم ام البنین آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا.. تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه.. درسته کربلا دستاشو ازبدن جدا کردن اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه مادرش ام البنین هم همینطوره.. اینا از خانواده کرمند.. از خانواده لطف و احسانند.. هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند.. ⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت.. یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.. من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.. ⏪کنیز برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در؟ صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت.. خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.😭. یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭 (چرا ناراحتی بگیرو برو) صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده (چرا گریه میکنید؟(امان امان) خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند.. آخ تو کربلا شهیدش کردند. امشب می خوام دلتان رااز کربلا به خرابه شام ببرم عجب یتیم نوازی کردن هرجا بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدنشخیلی روضه خوندنش طول نکشید،یه وق عمه سادات دید دیگه صداش نمیاد،خرابه تاریک بود،چشم چشم رو نمیدید،عمه جانش گفت:ساکت باشید خسته بود دوباره خوابش برد...آی خدا نیاره دختر امانت رو دستت جون بده...خانوم زینب آروم آروم آمد جلو، آروم تکونش داد رقیه جان...دید دیگه جواب نمیده...حسین....* ، اون زن غساله نازنین بدن دردانه ی ابی عبداله رو غسل میداد یه وقت سوال کرد سرپرست این بچه کیه همه خانم زینبو نشان دادن گفت این بچه به چه بیماری مبتلا شده که بدنش سیاه و کبود شده و از دنیا رفته ، یه وقت دید عمه سادات داره بلند بلند گریه میکنه ، گفت خانم منو ببخش اگه ناراحتت کردم خانم زینب فرمود این دختر امام حسینه ، هروقت بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدنش نمیدانم شاید یاد صورت کبود مادرش افتاد - زمزمه کن زهرا جان وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا ◾️◾️◾️◾️◾️
هدایت شده از خبرگزاری بسیج
🔻 با حضور مسئولان عالی سازمان بسیج مستضعفین؛ 🔶 دوره توانمندسازی شبکه روابط عمومی بسیج با عنوان «شهید محمد عفیف» در حال برگزاری است 🔹 در این دوره از اساتید مجرب و برجسته و توانمند در حوزه روابط عمومی رسانه و فضای مجازی برای ارتقاء توان شبکه روابط عمومی بسیج استفاده خواهد شد متن کامل خبر: basijnews.ir/00eV3G@basijnewsir
روضه دفتری امام زمان(عج) و حضرت زینب (س)(سوریه) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان غم عشقت مرا بيچاره کرده دل تنگ مرا صد پاره کرده هواي ديدن روي تو يک عمر مرا در کوچه ها آواره کرده يابن الحسن ، يابن الحسن به تنگ آمد دلم از این جدائي عزيزم جان جانم کي مي آئي سراپا از غم هجر تو دردم بيا اي نازنين دورت بگردم آقاجان کجای عالم از غم عمه جانت زینب کبری اشک می ریزی این روز عمه جانت منتظر شماست با بارگاه زینب کبری چه می کنید با قلب پاره پاره زهرا چه می کنید کفتارهای شوم پر از کینه از علی گرد حریم دختر مولا چه می کنید زاییده از درون کدامین تجاوزید با اهل بیت حضرت طاها چه می کنید دنیایتان خراب و قیامت خراب تر در دادگاه ویژه فردا چه می کنید ازحد گذشت جرأت وگستاخی شما با بارگاه وگنبد خضراء چه می کنید آقا به جان عمّه ات زينب بيا (نام عمه ي امام زمان حضرت زينب آمد) آقا خيلي عمه اش را دوست دارد آقاجان امشب کدام گوشه دنیا ازغم عمه جانت زینب اشک می ریزی آقا امشب به داد عمه جانت زینب برس این شب ها حرم عمه جانت زینب در خطره چشم انتظار شماست آقاجان امید همه شمایید خود شما فرموده اید به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را به حق عمه ام، حضرت زينب (ع) قسم دهند که فرج مرا نزديک گرداند امشب شما رو به جان عمه ات. همان عمّه اي که در کوچه هاي مدينه دنبال مادر مي دويد.قسم میدم خودت حافظ حرمین شریفه سوریه باش انشاالله خود امام زمان دستهای کسی روکه به سوی حرم عمه جانش دازبشه قطع کنه ازاین به بعد عزیزان حرم بی بی زینب (س) وحضرت رقیه بی زائر میشه آروز زیارت به دلمان می مانه عزیزان خیلی ما شهید مدافع حرم داریم که به عشق دفاع از حرم بی بی زینب به سوریه رفتند نگذاشتند کوچکترین جسارتی به حرم بشه جانشان رو فدا کردند حاج قاسم عزیز کجای که نگذارید به حرم نزدیک بشن حالا هم زیاد داریم عزیزانی که ازحرم بی بی دفاع کنند اما حالا خیلی برامان سخته که نتوانیم اگر احیانا جسارتی بشه بتونیم بریم جانمان رو فدا کنیم امان از دل زینب😭 نمي دانم کدام روضه را بخوانم که نام زينب نباشد هر روضه را بخوانيم نام زينب است، مدينه زينب، کنار بستر مادر زينب، کوفه کنار بستر بابايش علي زينب، کنار طشت پر از خون امام حسن زينب، کربلا زينب، خيمه گاه زينب، قتلگاه زينب، دمّ دروازه ي کوفه زينب، تو مجلس يزيد زينب، خرابه ي شام زينب انشاالله بی بی همان طوری که درخرابه شام پرستار رقیه امام حسین بوده این جاهم خودش ازحرم دوردانه حسینش دربرابر این گروه ازخدابی خبر محافظت کنه، اربعين کربلا زينب، همه جا زينب است. امّا وقتي برگشت مدينه، از بس داغديده، عبدالله بن جعفر زينب را نشناخت. صدا زد: عبدالله! حق داري زينب را نشناسي ! زينبي که داغ شش برادر ديده است. عبدالله کجا بودی ببینی در یک نصفه روز همه هستی زینب را گرفتند. خانوم جان ازت گلگی دارم.عبدالله گلگیت چیه؟ خانم شنیدم روز عاشورا هر کسی زمین افتاد تو اومدی براش گریه کردی،شنیدم بالا سر علی اکبر رفتی،همه جا کنار حسین بود اما چرا دوتا بچه هام رو زمین افتادن از خیمه بیرون نزدی؟بالا سر بچه هامون نرفتی؟ صدا زد عبدالله من خواستم بیرون بروم،گفتم مبادا حسین حال منو ببینه؛ببینه چطور برا بچه هام گریه می کنم خجالت بکشه... حسین... او می دوید و من میدویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می نشست و من میدویدم نشستم او دوی سینه من در مقابل او می برید و من میبردیم او از حسین سر من از حسین دل اماجمله آخرو التماس دعا شیعه بنگربه زینبش حساس است او دختر زهراست و عطرِ یاس است ای دشمن اسلام به جایت بنشین حافظ به حریم حرمش عباس است الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی
روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها 🖤💔🖤💔🥀🕊🕊🕊 بسم الله الرحمن الرحيم السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته. 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک امشب از همینجا... سلام بدیم به بی بی ام البنین... ان شاء الله وعده همه ما مدینه... کنار قبرستان بقیع... 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک خیلی آبرو داره این خانم... خیلی احترام داره... امام باقر فرمودند... و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى خانم ام البنین مادر چهار شهید هست... میدونی کدوم شهدا... شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس... مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند... خیلی عظمت داره این بانو... 🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی 🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی آی اونی که گفتی مریض دارم... گرفتارم... امشب مجلس بنام مادر عباسه... مطمئن باش ابالفضل العباس... به گریه کن های مادرش نظر داره... مواظب باش دست خالی از این مجلس نری... 🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین 🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته... بعد واقعه کربلا... وقتی بشیر وارد مدینه شد... اومد محضر بی بی ام البنین... عرضه داشت خانم جان... بچه هات رو در کربلا کشتند... بی بی فرمودند... ای بشیر... أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین بشیر از حسینم چه خبر... عرضه داشت... بی بی جان نبودی... دستهای عباست رو قطع کردند... عمود آهنین به فرقش زدند... فرمود ای بشیر... اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام تمام بچه هام فدای حسین... همه عالم فدای حسین... 🔸تمام زندگیم مال حسینه 🔸دلم همواره دنبال حسینه بشیر همه بچه هام فدای حسین... به من بگو... الان آقام حسین کجاست... یدفعه بشیر صدا زد... بی بی جان... حسینت رو... با لب تشنه سر از تنش جدا کردند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین 🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین 🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت 🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین 😭😭💔🖤🖤