eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5810013655294546268.mp3
22.85M
|⇦•ای به حیدر دلبر و .. و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفس استاد حاج احمد واعظی •✾•
|⇦•از حسین برام بگو... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بشیر گفت ام البنین سرت سلامت باشه، عونت رو کشتن، فرمود فدای سر حسینم، از حسین برام بگو، این ایستادگی مادرای شهدا همه نگاهشون به این مادر شهیده، یه طوری مثل کوه ایستاده، بشیر هر کدوم از پسراشو که گفت، گفت گفتم فدای سر حسینم، از حسین برام بگو، بشیر گفت اگه اینطوری بگم ام البنین دیگه این کوهی نیست که اینطور مقابل من ایستاده، گفت ام البنین سرت سلامت، شنیدم عباست هم علقمه کشتن، بازم فرمود:فدای سر حسینم، شرح داد، گفت: ام البنین بی بی جانم! شنیدم علقمه با عمود آهن به فرق پسرت زدن، یه مرتبه این مادر گفت: بشیر هر چی گفتی باورم شد، چون خودم این بچه‌ها رو تربیت کرده بودم تو راه حسینم شهید بشن، اما این یه دونه حرفتو باورم نمیشه، مگه کسی جرائت داشت بیاد مقابل عباس من بایسته، بخواد با عمود آهن به فرقش بزنه، صدا زد ام البنین من اشتباه گفتم، باید اول اینطور میگفتم، حق با شماست، آخه اول دستای پسرتو از بدن جدا کردن، کیفیت شهادت عباس هم گفت به ام البنین.. بازم این مادر شهید مثل کوه ایستاده، فرمود: بشیر! هنوز از حسینم نگفتی، تا اینجا میگن فرزند خردسال قمر بنی هاشم تو آغوش ام البنین بود، بچه رو در آغوش گرفته بود، تا بشیر گفت: قُتِلَ الحسینُ بِکربلاء، ذُبِحَ العَطشانُ، میگن یه مرتبه دستای ام البنین سست شد، بچه روی زمین افتاد، خودش روی خاکا نشست..
4_5940366273505398130.mp3
8.99M
|⇦•از حسین برام بگو..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 زائر مکه ومدینه دفتری_پیامبر_(ص ) امام حسین(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم 🔸اول به مدينه مصطفي را صلوات 🔸دوم به نجف شيرخدا را صلوات 🔸سوم به بقيع و چار امام معصوم 🔸چارم به حسين و كربلاراصلوات يا اَبَاالْقاسِمِ يا رَسُولَ اللّهِ يا اِمامَ الرَّحْمَةِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ 1 🔸مدینه رفتم و غمخانه دیدم 🔸غریبان را میان خانه دیدم 🔸تمام لاله ها را بو نمودم 🔸ز بی تابی به هر جا رو نمودم 🔸زیارت کرده ام قبر نبی را 🔸شنیدم آه جانسوز علی را 🔸بقیع و گلستان آل طاها 🔸مزار چهار فرزندان زهرا 🔸چه گویم قصه ی درد و محن را 🔸که دیدم قبر خاکی حسن را 🔸دوباره کربلا را یاد کردم 🔸نظر بر تربت سجاد کردم 🔸غم باقر دلم را غرق خون کرد 🔸که چشمانم ز داغش غرق خون کرد 🔸امام صادق و قبر خرابش 🔸مزاردر میان آفتابش 🔸چه گویم از فضای دلغمینش 🔸مزار حضرت ام البنینش 🔸حلیمه دایه ی احمد در آنجاست 🔸امیرالمومنین را مادر آنجاست 🔸به اوج آرزوهایم رسیدم 🔸ولیکن قبر زهرا را ندیدم ⬅️ نمی دونم مدینه رفتی یا نه... گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه... ان شالله روزی هممون باشه مدینه.. گنبد خضرای پیامبر رو زیارت کنیم.. اما خوش به حالت حاج آقا نصیب شد رفتی برای حج برای زیارت خانه امن الهی زیارت مدینه منوره زیارت ائمه مظلوم بقیع مرقد معطر پیامبر اکرم (ص) زیارتت انشاالله مقبول درگاه حق باشد حالا که اسم از مدینه شد روضه پیامبر(ص) برات بخونم همه اموات فیض ببرند اواخر عمر شریف پیامبر(ص) بود. رسول خدا در پایان خطبه ای فرمود: ای گروه مسلمان! من شما را به خدای متعال و به حق خودم بر شما سوگند می دهم که هر کس حقی بر گردن من دارد، بلند شود و از من طلب کند. کسی بلند نشد. برای مرتبۀدوم و سوم سوگندشان داد. پیرمردی”(عرب)”بلند شد وجمعیت را شکافت و جلو رفت تا مقابل رسول خدا قرار گرفت. گفت: پدر و مادرم فدای تو باد! در یکی از غزوات با شما بودم. بر میگشتیم که شتر من به شتر شما نزدیک شد. من نزدیک شما آمدم تا پای شما را ببوسم، تازیانه شما فرود آمد و به شکم من اصابت کرد. نمی دانم از روی عمد یا اینکه می خواستید شتر را برانید، رسول خدا فرمود: ای بلال به منزل فاطمه (ع) برو و چوب ممشوق را بیاور، بلال در حالی که دست روی سر گذاشته بود و فریاد میزد: این رسول خداست که خود را مورد قصاص قرارداده است، در منزل فاطمه (ع) را زد و گفت: ای دختر رسول خدا! چوب ممشوق را بدهید. حضرت فاطمه (ع) فرمود: ای بلال پدرم این چوب را برای چه می خواهد؟ امروز که نه روز حج است و نه روز جنگ! بلال جریان قصاص را گفت. فاطمه (ع)فرمود: ای بلال پس به حسن و حسین (ع)بگو مقابل او بایستند تا انها را قصاص کنند و نگذارند رسول خدا را قصاص کنند. علی (ع) بلند شد و فرمود ای !(ای مرد عرب) این پشت و شکم من. بیا و با دست خود مرا قصاص کن وصد ضربه به من بزن. سپس حسن وحسین(ع) بلند شدند و فرمودند: ای مرد عرب مگر نمی دانی ما نوۀرسول خدا (ص) هستیم؟ پس قصاص ما همانند قصاص از رسول خدا ست. مرد عرب قبول نکرد. رسول خدا فرمود: ای مرد عرب اگر می خواهی قصاص کن، گفت: وقتی مرا زدید شکمم برهنه بود. رسول خدا (ص) شکم خود را برهنه کرد. فریاد گریه جمعیت بلند شد. با ناباوری می گفتند: آیا مرد عرب پیامبر را میزند؟جلو آمد. وقتی چشمش به سفیدی شکم رسول خدا افتاد بی اختیار به سوی او دوید و شکم آن حضرت را بوسیدو گفت: پدر و مادرم فدای تو باد! چه کسی طاقت قصاص کردن شما را دارد؟ اینجا مرد عرب به جای ضربۀچوب، پیامبر (ص) را بوسید؛ اما یزید -لعنه الله علیه- به زعم خود می خواهد به عوض بدر و احد و خندق سر بریدۀامام حسین را قصاص کند. به جای چوب ممشوق چوب خیزران را برداشت و به جای بوسه بر لبان قاری قرآن، همچنان به لب و دندان او میزد و جسارت میکرد. هنگام قصاص پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) بلند شدند و فرمودند: ( مگر نمیدانی که ما نوۀپیامبر هستیم؟ قصاص ما مثل قصاص رسول خداست. )این جا همین کلام زبان حال دختر امام حسین است: نزن یزید! به جای او مرا بزن. مگر نمیدانی که من دختر امام حسینم؟ قصاص من مثل قصاص از امام حسین است. مرا به جای او بزن. 🔸در مدینه که کنارم خفتی 🔸یادم آمد که برایم گفتی 🔸دخترم هر که بخواند قرآن 🔸خلق بوسند لبش از احسان 🔸نیست دیگر به دلم طاقت و تاب 🔸یک سوال است مرا کرده کباب 🔸پس چرا لعل لبت خونین است 🔸مزد قرآن تو آخر این است حسین آرام جانم..حسین روح وروانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا
روضه و توسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها بانو زبانزد است حیایی که داشتی تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی نازل شود به وحی خدا مدح وصف تو با آن مقامِ پیش خدایی که داشتی در آسمان، حیدر و زهرا پریده ای مهد کمال بود هوایی که داشتی با حضرت عقیله شما مو نمی زدی در خُلقو و خو و مهر و صفایی که داشتی دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد با خطبه ها و صوت رسایی که داشتی دیدی مصیبتی که دگر کس نمی رسد به ابتدای صبر و رضایی که داشتی *یاد یه ماجرایی افتادم با یه بیت شاید بعضیاتون شنیده باشین..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی *شب عاشورا عباس داره مثل شیر نگهبانی میده و دور خیمه ها میگرده از هر خیمه یه نوایی میاد،خانم زینب بچه هاشو آماده کرده.. هر کی هر چی داره میخواد برای حسین رو کنه. نجمه خاتون عبدالله و قاسم و نشونده داره باهاشون اتمام حجت می‌کنه. الهی بمیرم براش.. رباب قنداقه رو‌ گرفته علی جان یکی یک دونه مادر... همه دارنند خودشون را آماده می‌کنند یه هدیه به حسین بدن...اومد از خیمه ام کلثوم رد شد صدای ناله اومد ميگفت خدا خیلی کم سعادتم که چيزي ندارم برای حسین هدیه کنم.. تو همین زمزمه ها بود عباس اومد دم خیمه.. گفت: بانوی من اجازه میدی تا چند ساعت محضرت باشم؟ تا خانم صدای عباس را شنید. خانم اشکاشو پاک کرد بیا داداش همیشه مرهمم داداش بیا همه کسو کارم. عباس اومد رو زانو. نشست گفت: بی بی جان گریه کردن شما فقط یه راه داره اونم اینه که یه روز خبر مرگ عباس و برات بیارن.مگه من مردم که دارید گریه میکنید چی شده؟ فرمود: عباس جان! خواهرم زینب دو تا ناز دونش را آورده بچه های داداش حسنم هستنند. ام لیلا علی اکبر رو فرستاده، ام البنین شما و داداشات را فرستاده رباب علی اصغر را داره من کسی را ندارم برای حسینم قربونی کنم.. یه لبخندی رو لب عباسم نشست.. گفت:بانوی من کی از من بهتر فردا میام دم خیمه ات دستمو بگیر ببر پیش آقام حسین بگو آقا یه غلام آوردم برات قربونی کنم. یه غلام آوردم بهت هدیه بدم..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی قربانی تو نزد خدایت قبول شد یک عمر ماند، رنگ حنایی که داشتی ام البنین به شهر مدینه که روضه داشت گل می نمود شور بکایی که داشتی با زینب و رباب فقط ناله می زدی با خاطرات کرب و بلایی که داشتی تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی *بعد از دفن رقیه... خانم زینب دید ام کلثوم خیلی بی قراری می‌کنه فرمود:چیه خواهرم گفت: زینب جان دیشب دم غروب این سه ساله از گوشه خرابه رو زانوهاش چهار دست پا آهسته آهسته اومد رو پام نشت دستشو دور گردنم حلقه کرد.آروم دم گوشم گفت عمه میخوام یه حرفی بهت بزنم اما قول بده به عمه زینبم نگی چیه عمه جان ؟ گفت عمه! تو این شهر به این بزرگی زیر این آسمون بچه ایی به گرسنگی من..عمه ضعف کردم نان و خرما را که تو از ما گرفتی عمه.. اشک تو چشمام حلقه زد گفتم: رقیه جان صبر کن عمه همه چی درست میشه..گفت عمه یه چیز دیگه هم میخوام بهت بگم :چی عمه جان ؟گفت عمه حس میکنم بابام داره میاد دنبالم حس میکنم که دیگه شب آخرمه..عمه جان خودم میدونم باعث زحمت همه اتون بودم.. خودم میدونم از ناله های من شماها کتک خوردین * تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی حتی زنِ یزید لعین گریه اش گرفت با دیدن خرابه و جایی که داشتی عباس بود روی نی و بست چشم خود وقتی که دید تاول پایی که داشتی شکر خدا نبود ببیند برادرت بردند گوشواره طلایی که داشتی شکر خدا نبود حسین تو بشنود در زیر تازیانه نوایی که داشتی «حسین جان حسین جان»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 روضه سردار دلها حاج قاسم سلیمانی پنجمین سالگرد شهادت شهدای کرمان روضه امام حسین بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم. اول مجلس. همه با هم. اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً یا صاحب الزمان اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحسین 🔸اشک ‌ما باشد روان از هر دو عین 🔸حاج قاسم شد فداییِ حسین 🔸دل به صحرای غمش آواره شد 🔸مثل اَربابش تَنَش صد پاره شد 🔸پیکرش در آتش کین سوخته 🔸هر دل از داغش شده افروخته 🔸رَهرُوِ راهِ هدایت بوده است 🔸او فداییِ ولایت بوده است 🔸مرد میدان دمشق و فکّه است 🔸خونبهایش فتح قدس و مکّه است ⬅️عزیزان درایام پنجمین سالگرد شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی قرارداریم پنج سال گذشت وجای حاج قاسم دربین ما خالیست حالا تعدادی از شیفتگان حاج قاسم کرمان رسیدند تا در سالگرد سردار دلها شرکت کنند مجلس سالگرده انشا الله روح حاج قاسم ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد روحش با مولایش ارباب بی کفن امام حسین محشور بشه همه شهدا ازاین مجلس محفل فیض ببرد حاج قاسم عزیز جای شماو مدافعان حرم خالی است تاشما بود حرم بی بی درامان بود کسی جرات نداشت نزدیک بشه اما حالا دشمن دمشق رو اشغال کرده این روز ها حرم بی بی زینب که سالها پاسداری کردید درخطره این روزه حرم بی بی دیگه زائر نداره انشاالله امام زمانم ظهور کنه واز حرم عمه جانش زینب کبری محافظت کنه اما عزیزان در ایام سالگرد حاج قاسم وشهدای کرمان قرار داریم عزیزانی که سالهای قبل در چنین روزی به عشق زیارت حاج قاسم آمدند و به شهادت رسیدند روحشان فیض ببرند ▪️شهید سلیمانی سلام ما رو به ارباب بی کفن ابا عبدالله الحسین علیه السلام برسان اما عزیزان تصاویری از پیکر اربا اربای شهید سلیمانی پخش شده دیدم بدن شهید سلیمانی تکه تکه شده یا الله اما حاج قاسم زائرین شما هم مثل خودتان درکرمان پرپر شدند اما عرض روضه من این باشه ثوابش برسه به روح همه ی شهدا مخصوصا شهید قاسم سلیمانی وشهدای عزیز کرمان اما عکسی منتشر شده از دست سردار سلیمانی وقتی نگاه کردم دیدم انگشتر به دست شهید سلیمانی است تا انگشتر رو دیدم یاد انگشتر امام حسین علیه السلام در کربلا افتادم سردار سلیمانی تو شهید شدی اما انگشترت در دست شما بود اما ... لا یوم کیومک یا ابا عبدالله اومد تو گودی قتلگاه یه چیزی ببره چشمش افتاد به انگشتر چه کرد ؟ بمیرم برات حسین جان .... 🔸برادر جان سلیمان زمانی 🔸چرا انگشت و انگشتر نداری 🔸چرا بَر تن برادر سَر نداری 🔸بمیرم من مگر مادر نداری ⬅️ آخه بدن رو یا از سر میشناسند یا از لباس یا یه نشونی مثل انگشتر یادتون میاد تا عکس اون دست حاج قاسم که انگشتر داشت پخش شد همه مطمئن شدن شهید شده... اما فدای اون آقایی بشم که نه سر در بدن داشت نه لباسی به تن داشت آخ نه انگشتری داشت وقتی بی‌بی زینب اومد کنار تل زینبیه یه ناله ای کرد... ♦️آخ گلی گم کرده ام میجویم او را ♦️به هر گل میرسم میبویم او را آخ ♦️گل من یک نشانی در بدن داشت ♦️یکی پیراهن کهنه به تن داشت یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها یه صدای ناله ای بلنده آخ ▪️گل گم گشته ات خواهر منم من ▪️سرور سینه ات خواهر منم من) اما حاج قاسم عزیز اگه بدنت اربا اربا شد اگه دست از بدنت جدا شد دیگه دخترت نبود کنار.بدنت ناله بزنه ☑️فدای اون آقای غریبی که وقتی دخترش اومد کنار بدن، بابا وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته ..... ♦️《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》 "عمه این بدن قطعه قطعه ی کیه؟ عمه این بدن کیه رو زمین افتاده؟؟ بی‌بی فرمود : سکینه جان ♦️[[هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ]] عزیزم این بدن قطعه قطعه ی بابات حسینه حسین آرام جانم حسین روح روانم الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ 🔸اشڪ را روز جزا با نور قیمت میڪنند 🔸بر تو هر ڪس گریه ڪرده وقف جنت میڪنند مولای من... یا امام هادی... 🔸ایها الهادی گدایان درِ تو تا ابد 🔸بر هزاران حاتم طائی ڪرامت میڪنند 🔸سینه زن های تو با سینه زدن در روضه ات 🔸مثل موسی در میان طور عبادت میڪنند ایام شهادت امام هادی... دلها رو روانه ڪنیم سامرا... چه ڪردند با امام هادی... 🔸نیمه ی شب ریختند آقا سر سجاده ات 🔸قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری نیمه های شب... امام هادی... مشغول نماز شب و مناجات با خدا... فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا یڪ عده نانجیب... بدون اجازه... وارد خانه امام هادی شدند... حضرت رو با سر برهنه و... با پای برهنه... ڪشان ڪشان بُردند... 🔸بُردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت 🔸در میان شعله دست و پای یڪ مادر نسوخت یا امام هادی... خیلی به شما ظلم ڪردند... خیلی جسارت ڪردند... اما آقاجان هر ڪاری ڪردند... دیگه خونه شما رو آتیش نزدند... دیگه جلو چشمان شما، به همسرتون جسارت نڪردند... اما دلها بسوزه برای امیرالمومنین... طاقت داری بگم یا نه... 🔸میزد مرا مغیره و یڪ تن به او نگفت 🔸زن را ڪسی مقابل شوهر نمیزند 🔸بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت 🔸آخه مادر ، ڪسی مقابل دختر نمیزند ناله بزن یا زهرا...
روضه ۳ رجب مصادف با شهادت امام هادی ─━━━━━━⊱🚩🏴⊰━━━━━━─ گریز به روضه در زیارت جامعه کبیره که از امام هادی به ما رسیده است میخونیم عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَم (1) شیوه شما دائما لطف کردن است و خلق و خوی شما بخشش و کرم است امروز امام هادی رو در خونهٔ خدا واسطه قرار میدیم و میگیم آقا جان شما خانواده کرمید دست خالی ما رو رد نکنید دلها رو روانه سامرا حرم با صفا و شش گوشه امام هادی بکنیم خیلی زائرا کربلا و نجف میرن ولی نمیتونند سامرا برن میگن امنیت نداره خطرناکه انگار رزق زیارت سامرا یک کم خصوصی تره و نصیب هرکسی زیارت سامرا نمیشه بالاتری ز مدحُ و ثنا أیها النقی ابن الرضایِ دوم ِما أیها النقی با حبّ تو عبادتِ ما عین بندگی ست هادی آلِ فاطمه یا أیها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر می کشیم سوی شما أیها النقی ─━━━━━━⊱🚩🏴⊰━━━━━━─ ورود به روضه مسعودی در مروجُ الذهب نقل کرده فَهَجَموا دارَ اللَّیْلَ شبانه ریختن خونۀ آقا اتاق ها رو يكی يكی گشتن ديدن آقا نشسته داره عبادت ميكنه قرآن ميخونه فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ اجازه ندادن آماده بشه عمامه بر سر بگذاره با بی ادبی تمام آقا رو با پای برهنه بردن مجلس متوکلِ ملعون وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشَّرْابِ (2) امام هادی رو وارد مجلس شراب کرد اون نانجیب شراب میخورد و شراب به امام هادی تعارف میکرد عرض میدارم یا امام هادی شما رو مجلس شراب اما دیگه این مجلس شراب سر بریده نداشت دلها بسوزه برای غریب کربلا تا اسرا کربلا و حضرت زینب وارد مجلس یزید شدند ثمّ دعا بقضیب خیزران فجعل ینکت به ثنایا الحسین (3) یزید معلون صدا زد یک چوب خیزران بیارید یا صاحب الزمان از شما عذر میخوام جلو چشم بچه هاش با چوب خیزران بر لب و دهان امام حسین میزد اینجا دیگه زینب سلام الله علیها طاقت نیاورد صدا زد مَهلاً يا يزيد مُنْتَحِياً عَلَى ثَنَايَا أَبِي عَبْدِ اللهِ تَنْكُتُهَا بِمِخْصَرَتِك (4) دست نگه ای یزید انقدر با چوب خيزران به لب و دندان برادرم نزن بس کن یزید شعله به هفت آسمان مزن دیگر نمک به زخم دل کودکان مزن بس کن یزید دختر او نیمه جان شده بردار چوب و در برِ این نیمه جان مزن یک جمله دیگه هم گفت أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ إِمَاءَكَ وَ نسَائكَ ای یزید آیا این عدالت است بچه هاي خودت زن های خودت رو پشت پرده ها نگه داشتي و بَنَاتِ رَسُولِ الله سَبَايَا اما دخترهاي پيغمبر رو اسیر کردی و مردم دارند اونها در انظار نگاه میکنند از سویدا دل سه مرتبه صدا بزن یا حسین ─━━━━━━⊱🚩🏴⊰━━━━━━─ منابع ۳ رجب مصادف با شهادت امام هادی 1) بخشی از زیارت جامعه کبیره 2) بحارالأنوار ج ۵۰ صفحه ۲۱۳ 3) اللهوف سید بن طاووس صفحه ۱۷۸ 4) اللهوف سید بن طاووس صفحه ۲۱۵
کاربرد این روضه بسیار پرسوز (گریز دعای ندبه) (زیارت ناحیه مقدسه) همه وقت.. این الطالب بدم المقتول بکربلا... صاحب عزا کجایی، کی می شود بیایی در صبح آشنایی، ای جلوه خدایی در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت ای منتقم کجایی، گویم سرت سلامت یا امام زمان من نمیدونم کدوم مصیبت کربلا بیشتر دل شما رو می سوزونه ... اون چه مصیبتیه که در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایید؛ شب و روز در مصیبت جد غریبم حسین گریه می کنم، اگه اشک چشمام تمام بشه خون گریه می کنم... وقتی از امام سجاد(ع) سوال شد در کجای حادثه کربلا بیشتر به شما سخت گذشت، سه بار فرمود؛ الشام الشام الشام. امان از مصیبت اسارت عمه جان شما زینب... آه بمیرم، برای اون لحظه ای که امام حسین از اسب بر زمین افتاد... تا اون نامردها دیدند دیگه کار آقا تمومه، دیگه توان نداره، هلهله کردند... به سمت خیمه های اباعبدالله هجوم بردند... این زنان و کودکان بی پناه سر به بیابونها گذاشتند... امان از مصیبت اسارت اهل حرم... امان از تازیانه ... امان از زخم زبان و دشنام... ای حسین... حسین آرام جانم حسین روح و روانم دگر طاقت ندارم حسین بی تو نمانم حسین بی تو چه سازم... منظر دلهای ماست کرب و بلای حسین مرغ دل ما زند پر به هوای حسین تشنه گه کربلا مهر و مدد زد به عشق جنت اعلای دل صحن و سرای حسین ملک سلیمان بود در نظرش بی بها هر که گدایی کند پیش گدای حسین بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🥀  (س) گریز حضرت رقیه (س) 🔸بر نور دل و  دیده  زهرا  صلوات 🔸بر دخت  گرانمایه  مولی صلوات 🔸برمظهر صبروحلم وایمان وشرف 🔸بر  یاورِ دین زینبِ کبری  صلوات 💥السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س ♦️کسی که رنج فراوان کشید زینب بود ♦️کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود ♦️به چهار  سالگی  یتیمی  از  غم  مادر ♦️کسی‌که رنج‌چهل ساله‌کشیدزینب بود ♦️به  راه  کرببلا تا زِ راه شـــام  خـــراب ♦️کسی  که  پای برهنه دوید زینــب بود ♦️بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین ♦️کسی‌که‌سرش‌به‌محمل شکست‌زینب بود ♦️میان  آن در و  دیــوار  و  شعـلهٔ  آتش ♦️کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود     ⬅️امشب دلهارو ببریم حرم بی‌بی زینب.. ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی..شب وفات حضرت زینبه عزیزانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای میدونم گرفتاری حاجت داری مریض داری جوان داری امشب ازبی بی زینب درخواست کنید حاجت روا میشید شفای همه مریض ها انشاءالله امشب مجلس زینبه از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه.. 🌿فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه،     ⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،، فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،، فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،، فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم، بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم... اگه حسینم سفری داشته باشه،  همراه حسین باید برم... از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم.. به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه.. آقا امیرالمومنین اومدن پیش بی‌بی زینب،، فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد.   ⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم، لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید ⏪شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،، اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،، (خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه) یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم) خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر) (چه شده خانم جان)     ⬅️سوز⬅️ فرمود سه روزه حسینمو ندیدم.. ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم،    ⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین.. دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم.. هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن، آخ میون همه دلها امون از دل زینب یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر اموات بانوی محترم فیض ببرند اما می خوام دلتو ببرم خرابه شام به یاد سه ساله امام حسین اشک بریز بگو حسین جان امشب شما را به جان دختر سه ساله ات قسم میدم امشب به امیدی آمدم آقاجان دست خالی ردمان نکنی میگن یک شب درخرابه شام رقیه بهانه بابا گرفت طوری گریه می کرد که صداش به کاخ یزید رسید یزید ملعون گفت این صدای گریه کیه گفتند صدای گریه دختر امام حسینه گفت سر باباش براش ببرید تاسربابا را جلوی دختر سه ساله گذاشتند صدا زد بابای خوبم 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده اما میخام بگم😭 بابای خوبم 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن..😭. 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم. طاقت سیلی خوردن ندارم. طاقت سنگ خوردن ندارم. 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات مداح اهل بیت(ع)احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀
🏴🏴🏴🏴🏴 دفتری_حضرت_زینب_(س) امام حسین علیه السلام السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س ♦️کسی که رنج فراوان کشید زینب بود ♦️کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود ♦️به چهار  سالگی  یتیمی  از  غم  مادر ♦️کسی‌که رنج‌چهل ساله‌کشیدزینب بود ♦️به  راه  کرببلا تا زِ راه شـــام  خـــراب ♦️کسی  که  پای برهنه دوید زینــب بود ♦️بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین ♦️کسی‌که‌سرش‌به‌محمل شکست‌زینب بود ♦️میان  آن در و  دیــوار  و  شعـلهٔ  آتش ♦️کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود     ⬅️امشب دلهارو ببریم حرم بی‌بی زینب.. ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی..شب وفات حضرت زینبه عزیزانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای میدونم گرفتاری حاجت داری مریض داری جوان داری امشب ازبی بی زینب درخواست کنید حاجت روا میشید شفای همه مریض ها انشاءالله امشب مجلس زینبه از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه.. 🌿فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه،     ⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،، فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،، فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،، فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم، بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم... اگه حسینم سفری داشته باشه،  همراه حسین باید برم... از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم.. به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه.. آقا امیرالمومنین اومدن پیش بی‌بی زینب،، فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد.   ⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم، لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید ⏪شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،، اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،، (خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه) یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم) خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر) (چه شده خانم جان)     ⬅️سوز⬅️ فرمود سه روزه حسینمو ندیدم.. ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم،    ⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین.. دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم.. هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن، آخ میون همه دلها امون از دل زینب یاد شهدا وامام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه امام حسین همه اموات فیض ببرند اما یا ابا عبدالله قربان آن بدنی برم که سه شبانه روز برروی ریگ های داغ کربلا انداخته بود کسی نبود غسلش بده کسی نبود کفنش کنه کسی نبود دفنش کنه یا اباعبدالله قربان آن بدنی برم که زیر آفتاب گرم کربلا سوخت حسین آرام جانم حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دفتری حضرت عباس(ع) حضرت زینب سلام الله بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها هرحاجتی دارید از بی دست کربلا درخواست نماید انشاالله حاجت روابشید شفای مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم 🔸بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل 🔸تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل 🔸هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او 🔸دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل 🔸گر دوای دردخواهی روکن درخانه او 🔸ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل 🔸تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت 🔸همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل 🔸قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل 🔸یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان 🔸دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل ⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر برادر درخون تپیده ات را دریاب انشاالله خدا کنه کسی درمجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد 😭 عباسم برادر آیا وصیتی دارید 😭 صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم 🔻وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم😭 راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم😭 🔻وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم😭 مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم نشد که قطزه ابی برای او ببرم😭 🔻اما وصیت سوم برادر حسین جان سلام من را به خواهرم زینب برسان بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشالا هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه😭 یادشهدا امام شهدا درگذشتگان جمع حاضر کسانی که دربین من و شما بودند ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه بی بی زینب کبری سلام الله همه اموات فیض ببرند ⏪امروز از چشمانت بخواه برای زینب گریه کند ، زینب اُم المصائب است ، پیغمبر بشارت داده برای آن چشمی که برای زینب گریه کند . فرمود : پاداش او همچون کسی است که برای حسن و حسین گریه می کند .2 هر وقت دلش می گرفت سر از محمل بیرون می آورد ، می شنید از بالای نیزه یک آقایی دارد قرآن می خواند هی صدا می زند : «وَسَیَعلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»3 گاهی هم صدا می زند : «أَم حَسِبتَ أَنَّ أَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِن آیاتِنا عَجَباً»4 قربان قرآن خواندنت برادر ، برادر با قرآن خواندنت رفع تهمت از ما کر دی ، آخر به ما خارجی می گفتند . آی گریه کنندگان امام حسین ، دلها بسوزد یک وقت هم سر از محمل بیرون آورد دید یک نا نجیبی با سنگ پیشانی برادرش را می زند همه صدا بزنید یاحسین الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴