eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.6هزار دنبال‌کننده
63 عکس
80 ویدیو
50 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•شبهایِ درد و نافله و .. و توسل به حضرت زهرا سلام‌الله علیها _ حجت الاسلام شیخ هادی الیاسی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● امام مجتبی فرمود دیگه این شبای آخر مادرم خواب نداشت .. گاهی پهلو به پهلو میشد تا صبح گریه میکرد .. دیگه این روزا روزای آخریست که فاطمه مهمانِ خانۀ علی‌ست .. بستری بود، ولی هم سخنِ خوبی بود .. شبهایِ درد و نافله و بی قراری ام چشم خداست شاهدِ شب زنده داری ام *چه شبهایی که بیدار میموند تا سحر عبادت میکرد .. گاهی به حسن نگاه میکنه .. گاهی به چهرۀ حسینش نگاه میکنه .. به این بچه هایی که دارن بی مادر میشن ..* گاهی میان گریه که از هوش می روم اشک علی ست آنکه میاید به یاری ام *مگه از هوش می رفت فاطمه؟! +آری امام صادق فرمودند «ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ» (1) .. دیگه این روز آخر یه ساعت به هوش بود .. یه ساعتی هم از هوش میرفت .. (چه گذشت به دلِ علی) تا میدید فاطمه از هوش رفته خودشُ کنارِ فاطمه میرسوند .. سرِ فاطمه رو به آغوش میگرفت «وَ لَقَدْ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا فَتَنْکَشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان» (2) من میگم شاید یادِ اون روزی می افتاد که تو کوچه ها سرِ فاطمه رو از رو زمین بلند کرد .. عجب سختِ روضۀ مادر خواندن .. بی خود نبود امام حسن جگرش پاره پاره شد .. زبانِ حال بگم :* چندی ست نان نپخته و کاری نکرده ام شرمندۀ کنیزم از این خانه داری ام پیری زودرس به سراغ من آمده برگ و بری ندارم اگرچه بهاری ام آتش حریف سورۀ قرآن نمی شود من کوثرم که در دل تاریخ جاری ام مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست این غصه می کُشد که غریب است شوهرم همسایه ها به مرگ من انگار راضی اند دلگیر از این محله و این همجواری ام زخمم به یک اشاره دهن باز می کند شب تا سحر مراقب این زخم کاری ام اسماء میگه روزِ آخر خودش غسل کرد، خودش لباسِ نو به تن کرد .. بعد شروع کرد وصیت کردن اسماء امشب وقتی علی میخواد منو غسل بده مبادا اجازه بدی پیراهنِ من رو خارج کنه .. اینجا هم به فکرِ دلِ علی هست ..باقی وصیت ها رم به خودِ مولا کرد ..«اِنِّی اُوصیکَ اَنْ لایلِی غُسْلِی وَ کَفَنِی سِواکَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّی لَیلاً وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِی اَحَداً، وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ(ص) اَنْ لا یصَلِّی عَلَی اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ» (3) ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سر به در خورد فضه؛ علی کجا بود؟ مراقب باش علی نبینه بازویِ منو .‌. لذا امیرالمومنین به وصیت فاطمه از زیر پیراهن بدن رو غسل داد .. همین غسل دادن هم مرورِ خاطراتِ .. یه جایی هم بلند گریه کرد .. اما تمام که کرد زینب رو صدا کرد، زینبم اون حنوطی که مادر بهت داده بیار .. میشه غسل از زیر پیراهن اما کفن که نمیشه از زیر پیراهن .. آهسته این پیراهن رو خارج کرد زینب دید بدنِ مادرُ .. برخی نوشتن تا هشت موضع، برخی نوشتن نه موضع رو اشاره کرد جای کبودی ها رو به بابا نشان داد .. پنج سال بیشتر نداره .. بابا این جای چیه ؟!.. زینب بابا دست از دلِ بابا بردار .. این جای قلافه .. این جای تازیانه‌ست .. این جای لگدِ مغیره ست .. این جای سیلی اون نانجیبِ .. (با این چشم های اشک بار بریم کربلا ..) اینجا پنج سالش هست جای کبودی ها رو دید سوال کرد گریه کرد .. دیگه نگفت این بدنِ کیه اینجاست ..! بدنِ مادر رو راحت شناخت . اما روزِ یازدهم سکینه واردِ گودال شد دید زینب با یه بدنی داره مناجات میکنه .. هی زیرِ این بدن دیت میبره «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ..» دخترشِ،سیزده سالشِ؛ بلافاصله سوال کرد «یا عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟!» این بدنِ کیه داری باهاش مناجات میکنی .. اینجا زینب جواب نداد، یه وقت از حلقوم بریده صدا آمد .. ای حسین ... منابع: 1_مناقب، ج 3، ص 362 2_بحارالانوار، ج 43، ص 134 3_ روضة الواعظین ذکر حدیثاً فی مرض فاطمه، ص 130
12.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ واکنش جالب مادران به خواندن یک نامه احساسی 🔳السلام علیک یا فاطمة الزهرا س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#‍روضه و توسل جانسوز زهرا سلام الله علیها ⚫️ ▪️▪️▪️✨▪️▪️▪️✨▪️ خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است (بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان) دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!) هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده" دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ... گفت فاطمه،یادته ... میان کوچه تو را پیش من کتک میزد یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است یازهرا ... *بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده* فاطمه جان... سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار) عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟ اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ... صدا زد فاطمه جان ... ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه) دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است یا زهرا ... به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ... بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه" میخوام گریز بزنم ... اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف کربلا ... کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟! مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ... اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ... نزن ظالم،حسین مادر نداره حسین ... قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد: دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو دخترم ... خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر" دخترم... خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟) صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو میخوای بازش کنم ؟! خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟) عمه را از بین نامحرم ببر گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ... حسین ... گفت دخترم ... بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من بوسه های دم گودال و برادر،مال تو زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله) زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید) قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله) غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو حسیــــــن
کانال های وابسته به گروه مداح دلسوخته در پیام رسان ایتا👇👇👇 کانال مولودی 🌸🌸🌸 @MadahanKhoorshed کانال نوحه و روضه🌸🌸🌸 @Arsheyan_Eshgh کانال روضه دفتری🌸🌸🌸 @Taranom_Noor کانال ختم خوانی🌸🌸🌸 @KHatmkhanee 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحيم السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته. 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک امشب از همینجا... سلام بدیم به بی بی ام البنین... ان شاء الله وعده همه ما مدینه... کنار قبرستان بقیع... 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک خیلی آبرو داره این خانم... خیلی احترام داره... امام باقر فرمودند... و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى خانم ام البنین مادر چهار شهید هست... میدونی کدوم شهدا... شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس... مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند... خیلی عظمت داره این بانو... 🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی 🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی آی اونی که گفتی مریض دارم... گرفتارم... امشب مجلس بنام مادر عباسه... مطمئن باش ابالفضل العباس... به گریه کن های مادرش نظر داره... مواظب باش دست خالی از این مجلس نری... 🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین 🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته... بعد واقعه کربلا... وقتی بشیر وارد مدینه شد... اومد محضر بی بی ام البنین... عرضه داشت خانم جان... بچه هات رو در کربلا کشتند... بی بی فرمودند... ای بشیر... أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین بشیر از حسینم چه خبر... عرضه داشت... بی بی جان نبودی... دستهای عباست رو قطع کردند... عمود آهنین به فرقش زدند... فرمود ای بشیر... اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام تمام بچه هام فدای حسین... همه عالم فدای حسین... 🔸تمام زندگیم مال حسینه 🔸دلم همواره دنبال حسینه بشیر همه بچه هام فدای حسین... به من بگو... الان آقام حسین کجاست... یدفعه بشیر صدا زد... بی بی جان... حسینت رو... با لب تشنه سر از تنش جدا کردند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین 🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین 🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت 🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین -
❣﷽❣ ⚫️ 🔘 🔘 🔘 🔅بر نام حسین و کربلایش صلوات 🔅بر نام اباالفضل و وفایش صلوات 🔅بر اهل حرم به حق زهرای بتول 🔅بر جمله ی یاوران مهدی صلوات (دعای فرج) السلام علیک یا مظلوم … یا غریب … یا ذبیح العطشان …عریان بکربلا… یا حسین یا حسین یا حسین ⚡خسته و بی نور عین برگشته ام ⚡سوزم و با شور و شین برگشته ام (نوای دل خانم زینب کبری ست وقتی بی برادر برگشت مدینه) ⚡ای پیمبر از شما شرمنده ام ⚡در مدینه بی حسین برگشته ام ⚡زینب اینک آمده یا فاطمه ⚡نور عینت آمده یا فاطمه ⚡دختر خونین دلو غم دیده ات ⚡بی حسین ات آمده یا فاطمه (ایام، ایام برگشت کاروان به مدینه است) ⬅️کاروان نزدیک مدینه رسید خیمه ها رو بپا کردند امام سجاد به بشیر امر فرمود بشیر… برو خبر اومدن کاروان رو به مدینه برسون (بشیر اومد مدینه… همه رو دعوت کرد کنار قبر پیغمبر همه اومدن ببینند چه خبره,, بشیر چه خبری آورده) آی خانما … اول کسی که به استقبال بشیر اومد خانم ام البنینه بشیر بگو ببینم چه خبری آوردی صدا زد خانم جان سرت سلامت عبدالله تو کشتن (بشیر از حسین چه خبر …) بی بی جان جعفرت روکشتند عثمان ت رو‌کشتند… (بشیر میگم از حسینم چه خبر …) صدا زد : ▪️قاصدم من قاصد کرببلا ام البنین ▪️آمدم از کربلای پر بلا ام‌البنین ▪️شرح حال عزیزان خوداز من مپرس ▪️شد زمین کربلا ماتم سرا ام‌البنین ⏺(بگمو همه پدر و مادرا فیض ببرن) اونایی که مارو با عشق و محبت امام حسین ع بزرگ کردن… اونایی که بودن بین ما و الان اسیر خاک ها هستند (اموات بانی مجلس فیض ببره بخصوص( مادر عزیزش)) بی بی جان ▪️4فرزندان تو گشتند قربان حسین ▪️شد دو‌دست از جسم عباست جدا ام البنین ⬅️صدا زد بی بی جان سرت سلامت عباستو کشتن… (صدا زد من باور نمیکنم … کسی حریف عباس من نمیشد) آخ بی بی عباست رو همینجوری نکشتند اول دست راستشو از بدن جدا کردند … ( اشک بی بی سرازیر شد…) خانم جان دست چپ عباست رو هم از بدن جدا کردند… (شدت گریه خانم ام‌البنین بیشتر شد) یه جمله گفت بشیر دل خانم ام البنین آتش گرفت صدا زد بی بی عمود آهن به فرق نازنین عباست زدن ▪️فرق عباس تو از ضرب عمود آهنین شکست ▪️خورد بر چشمش ز کین تیر جفا ام البنین ▪️بی پسر گشتی ز جور کوفیان بی حیا ▪️کن به تن از داغشان رخت عزا ام البنین صدا زد بشیر بچه هام فدای حسین… بگو ببینم از حسینم چه خبر… بی بی جان ▪️گر خبر گیری تواز سلطان مظلومان حسین ▪️شد به ده ضربت جدا سر از قفا ام البنین ▪️آب مهر مادرش ،عطشان شده آن شه شهید ▪️رأس او شد به نوک نیزه ها ام البنین ای وای ای وای 🏴صدا زد بی بی دیگه برید لباس عزا به تن کنید این کاروان که دارن میاد عزا داره ⬅️( محفل عزا بپا کردند …کاروان وارد مدینه شد… بی بی زینب اومد کنار مرقد مطهر پیغمبر … میگن بی بی درهای مسجد پیغمبرو گرفت ناله میکرد گریه میکرد) صدا زد یا جدا یا رسول الله …برات خبر آوردم خبر شهادت حسینتو آوردم نوشتن یه جمله دیگه هم گفت خانم خطاب به مادرش زهرا … ⬅️(اوج) صدا زد مادر مادر مادر… مادر هر کی سفر بره سوغات میاره مادر… مادر برات سوغاتی آوردم… یه وقت نگاه کردن دیدن بی بی ناله ای زد یه پیراهن خونی رو در آورد صدا زد مادر پیراهن خونی حسینتو برات آوردم… ای مادر مادر مادر… صل الله علیک یا مظلوم … صل الله علیک یا غریب … یاسید العطشان … یا اباعبدالله 🔅دلی دارم که دلدارم حسین است 🔅تمام یار غمخوارم حسین است 🔅به وقت حشر گویم من به فریاد 🔅همه هست و مددکارم حسین است (شاعر. علی اصغر بابا) ⚫️هر چقدر ناله داری به ناله های دل زینب کبری صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین … ⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
‍روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیه _ سید مهدے میرداماد "السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ اَمیرالمؤمنین..." این آخرِ عمرے دلم باور ندارد هفت آسمان من یکے اَختر ندارد *اصلاً وجود این مادر به خاطر این چهارتا پسرِ،وقتے چهارتا پسرش رو از دست داد دیگه بهانه اے براے زندگے نداشت،یه یڪ ساله و نیمے بهانه داشت، اونم زینب بود،مے رفت براے زینب آب وضو مے آورد، کمڪ زینب بود، وقتے زینب هم رفت،گفت:خدا! من دیگه برا چے زنده بمونم؟* دیروز من را باغ هجده لاله‌اے بود امروز باغم هیچ برگ و بر ندارد *دلم خوش بود پسر بزرگ مے کنم عصاے پیریم باشه،"دیدے مادرا اینجور حرف مے زنن؟ مادرے که داغ جوون ببینه دیدے چه جورے زبون مے گیره؟" دلم خوش بود ثمره ے زندگیم جلوم راه بره،قد و بالاش رو ببینم...* اے کاش دستے که بهارم را خزان کرد یڪ لحظه سر از خاڪ ذلّت برندارد من که نمردم چشم‌هایم تا قیامت گریان آن لب تشنه که مادر ندارد * دیگه کسے نگه حسین مادر نداره....* گهوارۀ غارت زده، آغوشِ خالی یعنے ربابے که علے اصغر ندارد آخر که گفته خنده می‌باشد جوابِ اندوه شاهے که دگر لشگر ندارد اے نامسلمانان سرِ بر نیزه رفته بردن کنار محمل خواهر ندارد *آے حسین.....* گفتند از صد سرو در خاڪ آرمیده از سرو من کس قبر کوچکتر ندارد گفتند عمودے ابروانش را دریده این روضه را اصلاً دلم باور ندارد *مادراے شهید به من اجازه بدند روضه بخونم،آخه امشب شب مادر چهارتا شهیده،یه مادر شهید ببینے احترام مے کنی،میگن مادر دو تا شهیدِ بیشتر احترام میکنی،مادر چهار تا شهید "الله اکبر"... مادراے شهیدِ ما به اُم البنین اقتدا کردن شدن مادر شهید...مواضعے که مادراے شهدا به اُم البنین اقتدا کردن،درود خدا بر شما... موضع اول:موضعے ایست که مادر میخواد ثمره ے وجودش رو فدا کنه،مادرا مے فهمن،بچه اے که با شیره ے جونت،با همه ے وجودت بزرگ کنی،آدم یه خار تو دست بچه اش بره خودش رو میزنه،اما روز اول به همه ے عالم نشون داد این بچه واسه چے به دنیا اومده،دیدن هے قنداقه رو دور سر حسین مے چرخونه،هے میگه همه زندگیم فداے حسین،همه بچه هام فداے حسین... موضع دوم:اشتیاقِ به شهادت،تشویقِ به شهادت،آے مادراے شهید! یادتونِ بچه هاتون مے اومدن خداحافظے چے مے گفتید؟ با اشتیاقے ثمره ے وجودت رو مے فرستادی؟ اُم البنینِ،وقتے داشت کاروان از مدینه مے رفت،دست عباسش رو گرفت،دست بچه هاش رو گرفت،گفت:دارید از مدینه میرید،با حسین دارید میرید،یه قول مردونه به من بدید،مبادا بے حسین برگردید،مبادا شما زنده باشید یه مو از سر این آقا کم بشه،مبادا شما زنده باشید ازگل نازڪ تر به این آقا بگن،باید خودتون رو براش فدا کنید... اما موضع سوم روضه ے من تمومِ:چه صبری،چه طاقتے داشت این مادر،یه بار سراغ بچه هاش رو نگرفت،کجایید مادراے شهید؟ همچین که خبر شهادت بچه ات رو آوردن، اومدے جنازش رو دیدی،اما خم به ابرو نیاوردی،اولین جمله اے که گفتی،گفتی:فداے لبِ تشنه ات حسین، اولین جمله اے که گفتی،گفتی: "صل الله علیڪ یا مظلوم" همه چیزِ من فداے راه حسین،اما من میخوام یه جمله بگم،میخوام بگم: مادراے شهید! شما جنازه ے بچه هاتون رو دیدید،اما اُم البنین جنازه ے بچه اش رو ندیده،هنوز مادرایے هستن هنوز یه تیکه استخون از بچه شون ندیدن،هنوز منتظرن،هنوز مادرایے هستند خبر از جگر گوششون نیاوردن... اما برا اُم البنین خبر آوردن، اُم البنین! خوب شد کربلا نبودی،ندیدے به سر بچه ات چے آوردن،میخوام بگم اُم البنین! تو که مدینه بودی،تعجبے نداره بدن عباس رو ندیدی،این همه راه از مدینه تا کربلاست،اُم البنین! زینب هم بدن عباس رو ندید،زینبے که از قتلگاه تا علقمه راهے نبوده،چرا؟ آخه کسے نمیتونه این بدن رو ببینه،آخه این بدن،بدن معمولے نبوده،بابا زینب بدنِ "اِرباً اِربا" دیده،زینب بدن تیکه تیکه شده دیده،زینب بدن بچه هاش رو دیده،چے دارے میگی؟ زینب بدنِ توے گودال رو دیده،اما بدن عباس فرق داره،میخوام بگم:یا اُم البنین! فقط تو کربلا یه نفر بدن عباست رو دید،یه نفر بدن بچه ات رو دید، تا نگاش به بدن افتاد،دیدن یه دست به کمرش گرفت،حسین..... یه نفر میتونه ببینه اونم کوهِ صبرِ،اونم حسینِ،کسے که داغ زیاد دیده،اما همین که نگاش افتاد به بدن اباالفضل، دستش رو گذاشت رو سرش،یه دست گذاشت به کمرش، همه بگید:حسین.... فرج امام