eitaa logo
تربیت و حکمرانی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
636 ویدیو
32 فایل
🔰طلبه درس خارج حوزه علمیه، #مبلغ اسلام ناب 🔰افتخارم #معلم بودن، آرزویم #مربی شدن 🔰پژوهشگر و نویسنده حوزه #تربیت (تربیت اسلامی از نگاه رهبر فرزانه انقلاب، قالبهای برنامه‌سازی تربیتی، خلوت ناامن و...) 🔰دانش‌پژوه دکتری #حکمرانی #مرتضی_رجائی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌آیت الله میرباقری: به کمترین اعتمادی نداریم! 🔰(برای زیارت سیدالشهدا) موانعی پیش آمده (که) نمی‌دانیم چقدرش واقعی است، چقدرش جعلی است! 🔰همیشه خواهشم از پزشکان ارجمند خودمان و جامعه پزشکی خودمان این بوده که با آن‌ها (سازمان بهداشت جهانی) فاصله‌گذاری کنند و با طناب آن‌ها توی چاه نروند. 🔰به حدی علم پزشکی را آمیخته به سیاست کرده‌اند که انسان نگران است آبرویی برای این علم باقی نگذارند. 🔰به اسم اطراف (ع) را خلوت کرده‌اند. نشانی در همه پیام‌رسان‌ها: 🆔️ @m_rajaaei
📌امام حسین(ع)؛ مظهر رحمت واسعهٔ الهی مرحوم (ره) می‌فرمود: می‌گویند مرحوم دربندی با آن فضلش در بالاسر (ع) داد می‌زد: «، به حق مادرت زهرا (س) را شفاعت نکن!». [در هر بار تشرف به حرم مطهر،] سه دفعه بلند این را می‌گفت. به او می‌گفتند: «آیا شمر ممکن است؟»😯 می‌گفت: «چرا ممکن نیست؟! چرا محال است؟! مظهر خدا هستند. ما چه می‌دانیم؟ ما قسمش می‌دهیم که این کار را نکند». (📕رحمت واسعه، ص۲۰۷) خدایا، توفیق را فراوان و به سهولت روزی همه محبان اهل‌بیت بفرما. 🆔️ @rajaaei_ir
یکی از اعمال اختصاصی سومین ، زیارت سیدالشهدا است. ما که توفیق حضور در حرم مطهر ایشان را نداریم، دلمان به شنیدن و روضه خواندن و اشک‌هایی که در این روضه‌ها می‌ریزد خوش است. از نوجوانی آرزویم برای سیدالشهدا بوده و حالا در چهل سالگی، بزرگ‌ترین فخری که در عالم می‌شناسم، همین نوکری و نفس زدن در این درگاه و دستگاه است. پس اجازه دهید حالا که امشب توفیق روضه خواندن برایتان را نداشته‌ام، به جایش برایتان بنویسم. شما هم به حرمت آشنایی‌تان با این قلم و صاحب قلم، قول بدهید با همین چند خط، بریزید تا هر دو طرف بهره ببریم و شب قدرمان پرنورتر شود. موقع ، قبل از ده بار قسم دادن خدا ، داشتم با روضه روضه‌خوان اشک می‌ریختم. مراقب بودم که گریه‌ام صدادار نباشد. حالا می‌گویم چرا. دختر دوساله‌ام در همان تاریکی که چشم هم به سختی چشم را می‌دید، صدای ضعیف گریه‌ام را شنیده بود و اشک‌های روی گونه‌هایم را دیده بود. وسط بازی و این‌طرف و آن‌طرف دویدن‌هایش، خودش را به من رساند و جلوی رویم ایستاد. کمی که نگاهم کرد و مطمئن شد دارم گریه می‌کنم، دست کوچکش را گذاشت روی صورتم و شروع کرد به "بابا بابا" گفتن. جوابش را که ندادم، لحنش را عوض کرد و با ناز دخترانه‌اش شروع کرد به "بابایی بابایی" گفتن. از گریه دست کشیدم و سعی کردم لبخندی بزنم تا دل دخترکم آب نشود از دیدن گریه پدرش، که در این عالم خردسالی، دلیل آن را نمی‌داند و نمی‌تواند بفهمد. ولی ناگهان گریه‌ام صدادار شد، اشک‌هایم بیشتر شد؛ می‌خواستم دیگر گریه نکنم تا دلش خون نشود، اما دست خودم نبود. وقتی دیدم دختر دوساله‌ام حتی طاقت دیدن چند قطره اشک را روی صورت پدرش ندارد، یاد دختر سه‌ساله رنجور و خسته‌ای افتادم که در یک شب تار، ناگهان سر بریده پدرش را با صورت خضاب‌شده به خون دید... اگه می‌تونید، رو به قبله بایستید، دست به سینه بگذارید و سه بار بگید: صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله تا تو این شب قدری، ثواب یه برامون بنویسن. 🆔️ @rajaaei_ir