eitaa logo
تربیت معنوی
6.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
92 فایل
﷽ 💌 همراه ما باشید در مسیر اخلاق، تربیت و معنویت ✅ با دستورالعمل‌های مجرب علما 👇ارتباط با ادمین، سؤالات و پیشنهادات @naserysaad 👇لینک عضویت در گروه هدایای معنوی https://eitaa.com/joinchat/1690239827C278acfec15
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ علیه‌السلام 1⃣ تلاش در کردن مردم 🔻نخستین اقدام جریان عثمانی آن بود تا اهل بیت(ع) را از چشم مردم بیندازند. برای رسیدن به این هدف، ناسزاگویی به آنان در دستور کار تفکر عثمانی قرار گرفت. ▪️به عنوان نمونه، برخی از دشمنان اهل بیت(ع) در شهر ضمن لعن امیرمؤمنان علی(ع)، (ع) و حضرت (س)، دعا می کردند که بن علی(ع) کشته شود و این را افتخار می دانستند. 🔻 به مُغِیره بن شعبه می گفت: و اصحاب او را بده و در مقابل از عثمان و پیروان او به نیکی یاد کن و به سخنان آنان گوش بده. 📚ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶١ 📚 بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص٢۴٣. @tarbiatemanavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | ☑️ هر روز بر علیه‌السلام سلام بده السّلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک و رحمة الله و برکاته 🎙حجت‌الاسلام والمسلمین @tarbiatemanavi
☑️ توسل به جناب ومحمد بن مسلم_بن_عقیل @tarbiatemanavi
🔘 حضرت علیها‌السلام 🚩بعد از واقعه عاشورا، [وقتی کاروان اُسرا به شام رسید]، یزید دستور داد بانوان امام حسین را به همراه امام سجاد در مکانی زندانی کنند. آنان یک ماه در زندانی به سر بردند که از گرما و سرما در امان نبودند به طوری که صورت هایشان از شدت تابش خورشید پوست انداخته بود. ▫️امام حسین دختر کوچک ۴ ساله ای داشت. شبی از خواب بیدار شد و گفت: «پدرم حسین کجاست. همین الان او را در خواب دیدم که بسیار مضطرب و هراسان بود.» وقتی بانوان حرم سخنان او را شنیدند، گریستند و کودکان نیز از گریه آنها به گریه در آمدند و صدای آه و ناله در آن فضا پیچید. یزید از خواب بیدار شد و گفت: «چه خبر شده ؟» اطرافیان تحقیق کرده و واقعه را برایش بازگو کردند؛ یزید دستور داد تا سر پدرش برای او ببرند. ▪️سر شریف امام حسین را در حالی که در دستمالی مصری پیچیده بود، مقابلش گذاشتند و پارچه را از روی آن کنار زدند. آن دختر پرسید: «این سر از آن کیست؟!». گفتند: «این همان سر پدر توست.» ▫️دختر امام حسین، سر را برداشت و به آغوش کشید و می فرمود: «پدر جان! چه کسی محاسنت را به خون خضاب کرده است؟ پدر جان! چه کسی رگهای گردنت را بریده است؟ پدر جان! چه کسی مرا در این کودکی یتیم کرد؟ پدر جان! چه کسی بعد از تو ماند تا امیدمان به او باشد؟ پدر جان! چه کسی حامی این بانوان بدون پوشش است؟ پدر جان! چه کسی فریادرس این بیوه‌گان اسیر است؟ پدر جان! چه کسی بر این چشمهای اشکبار ترحم می کند؟ پدرجان! چه کسی این گمشدگان غریب را پناه می‌دهد؟ پدر جان! چه کسی دادرس این موهای پریشان است؟ پدر جان! وای بر ناامیدی بعد از تو؛ وای از غربت و تنهایی. پدر جان ای کاش قربانی تو می‌شدم . ▪️سپس آن دختر، لبانش را بر لبان شریف امام حسین گذاشت و آنقدر بلند بلند گریست که بیهوش شد. وقتی او را تکان دادند، ناگاه دیدند که روح از بدن مبارکش جدا شده است! ▫️چون بانوان اهل بیت آنچه بر آن دختر گذشت را به چشم دیدند، صدا به ناله و گریه بلند کرده و دوباره عزایی به پا کردند و همه اهل دمشق از این واقعه به گریه و عزا در آمدند. در آن روز هیچ مرد و زنی دیده نشد مگر این که چشمش گریان بود. 📗چهل منزل با امام حسین، علی اکبر رنجبران، منزل ٣۶، ص ٢۵۵ @tarbiatemanavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام‌الله‌علیها 🏴 به یاد حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها و توسل به ایشان 🔻امانت اهل بیت علیهم‌السلام در شام: 🏴 هنگامى كه چشم حضرت زينب سلام‌الله‌علیها در كوفه به سر نازنين برادر كه بر روى نيزه بود افتاد، فرمود: ▪️اى برادرم! با اين فاطمه‌ى كوچك سخن بگو. زيرا نزديك است دلش از شدّت اندوه آب شود. 📓اسیران و جانبازان کربلا، جلد١، ص١۵٣ 🏴 در هنگام بازگشت اهل بيت امام حسين عليه‌السلام به مدينه، زنان شام ازدحام كردند و در حاليكه سياه پوش شده بودند براي بدرقه اهل بيت عليهم‌السلام از خانه‌ها بيرون آمدند. صداي ناله و گريه آنها از هر سو شنيده مي شد و با كمال شرمندگي با اهل بيت عليهم‌السلام وداع نمودند. در اين هنگام حضرت زينب كبری عليهاالسلام سر از محمل بيرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود: 🔳 «اي اهل ! از ما در اين خرابه امانتي مانده است، جان شما و جان اين امانت. (او در اين ديار غريب است) هرگاه كنار قبرش برويد آبي بر سر مزارش بپاشيد و چراغي در كنار قبرش روشن كنيد.» 📓الخصائص الزينبيه، ص ٢٩۶ @tarbiatemanavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | ✔️ حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 🎙 حجة‌الإسلام‌و المسلمین شیخ جعفر @tarbiatemanavi
🔻حضرت آیت الله رحمة‌الله‌علیه ✔️ این، اثر فوق العاده کردن بر امام حسین عليه السلام است. انسان باید خودش را از این مجالس محروم نکند؛ هر چند کارهایش زیاد و گرفتاری هایش بسیار است؛ لکن برادرها و خواهرها! شبانه روزی یک جلسه، ده دقیقه، ربع ساعت، برای خدا در این جلسات شرکت کنید. 🏴 برای بزرگداشت امام عليه السلام و اهل بیتش شرکت کنید. برای اینکه قطره اشکی بر مظلومیتشان بریزید، شرکت کنید. اگر گریه ات گرفت که چه بهتر؛ اگر گریه ات هم نگرفت، ناراحت نباش؛ خودت را شبیه گریه کننده ها در بیاور. @tarbiatemanavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 منبع روضه حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 🔻متن اصلی دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین از عالمان است که آن را به سال ۶٧۵ در اصفهان نوشته است. 🔳 «در حاويه آمد كه: خاندان نبوت در حالت حال مردان كه در شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده می‌داشتند، و هر كودكى را وعده‌ها می‌دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آيد، تا ايشان را به خانه آوردند، دختركى بود ، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من (ع) كجاست؟ 🔻اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است. آن در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. 🔳 پرسيد اين چيست: ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق كرد.» 📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین طبری این مطلب را از آن نقل کرده است. @tarbiatemanavi
🏴 ☑️ به فرزندان حضرت سلام‌الله‌علیها @tarbiatemanavi
4 (3).mp3
17.28M
◼️طفلان سلام‌الله‌علیها 🎙حاج محمود @tarbiatemanavi
✔️ فرزندان سلام‌الله‌علیها 👇بعد از شهادت علی اکبر علیه‌السلام محمد بن عبدالله بن جعفر طیار فرزند عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری پا به عرصه میدان مبارزه گذاشت و این رجز ها را بر زبان جاری نمود: ▪️از دشمنان به خدا شکایت می‌برم از کارهای پست مردمی که کورکورانه آن را انجام می دهند. مردمی که معارف قرآن و محکمات نازل و بیان شده را تغییر دادند. مردمی که در عین طغیان‌گری کفر را به نمایش گذاشتند. 👇محمد جنگید تا اینکه ده تن را به هلاکت رساند و سرانجام (عامر بن نهشل تمیمی) بر او یورش برد و او را به شهادت رساند. ▪️بعد از محمد برادرش عون بن عبدالله قدم به میدان مبارزه گذاشت، درحالی که اینگونه رجز می خواند: اگر مرا نمی شناسید، من فرزند جعفر هستم که شهید راه صداقت است و در بهشت نور افشان. در بهشت با بال های سبز پرواز می‌کند و همین شرافت برای افتخار در روز محشر کافیست. عون سه سواره و ۱۸ پیاده را از پای درآورد که ناگاه (عبدالله بن قطبه نبهانی) او را به شهادت رساند. 🏴 زمانی که خبر شهادت فرزندان عبدالله بن جعفر به وی رسید، عرضه داشت: «اگر روز عاشورا محضر امام حسین علیه‌السلام را درک می‌کردم، دوست داشتم که از او جدا نشوم تا اینکه در کنار او به شهادت برسم. ستایش مخصوص خداست؛ شهادت حسین برای من بسیار گران تمام شد. اگر نبودم که حسین را با دست خود یاری کنم، در عوض فرزندانم او را یاری کردند.» 📗چهل منزل با حسین، علی اکبر رنجبران، منزل دوازدهم، ص ١٢٩. @tarbiatemanavi
🔺عوامل بهره‌وری بیشتر از 🔻 با حضرت علیه‌السلام @tarbiatemanavi
🗓روز پنجم محرم، به یاد فرزند علیه‌السلام و توسل به ایشان 🔘در روز عاشورا سه تن از فرزندان امام حسن مجتبی علیه‌السلام به نامهای ابوبکر، قاسم و عبدالله، به شهادت رسیدند. 🏴 السلام علی عبدالله بن الحسن بن علیّ الزکی ▫️امام حسین علیه‌السلام به حضرت زینب سلام‌الله‌علیها سفارش کرده بودند که عبدالله را نزد خود نگهدار؛ ولی عبدالله به عمه‌اش گفت: «والله لا اُفارق عمّی»؛ به خدا قسم، از عمویم جدا نمی‌شوم. ▪️این شدت علاقه، نشان از معرفت والای او به امام زمانش است، و همچنین نشان از اینکه در مکتب حسین علیه‌السلام، معرفت و ارادت به امام، حرف اول را می‌زند نه سن و سال. 📓کتاب الارشاد، ج۲، ص۱۱۱ @tarbiatemanavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬇️ [هنگامه عصر عاشورا بود]، شمر با پنجاه سرباز پیاده به سوی🚩 امام حسین علیه‌السلام آمد و مدام لشگر را به حمله بر امام تشویق می کرد. امام حسین نیز بر آنان حمله می برد و آنان را با شمشیر می زد و از مقابل خود دور می‌کرد تا اینکه دور امام حسین را گرفتند. ♦️ناگاه عبدالله بن حسن که کودکی نابالغ بود از سمت بانوان حرم به سوی میدان دوید. عمه‌اش زینب او را گرفت تا نگذارد به میدان رود، امام حسین صدا زد: «خواهرم او را نگهدار» عبدالله از بازگشتن به شدت خودداری کرد و گفت: ❗️«قسم به خدا از عمویم جدا نخواهد شد.» به سوی امام حسین دوید و در کنار عمو ایستاد. ⬇️ در آن هنگام بحر بن کعب بر امام حسین حمله کرد و چون خواست که حضرت را با شمشیر🗡 بزند، عبدالله صدا زد: ⁉️«ای فرزند زن ناپاک، آیا می خواهی عموی مرا بکشی؟» بحر بن کعب شمشیر را بر امام حسین فرود آورد و عبدالله دستش را سپر شمشیر کرد. شمشیر دستش را قطع کرد و به پوست آویزان شد، در آن حال عبدالله فریاد بر آورد: «وای مادر من!»🖤 🏴 امام حسین را در آغوش گرفت و به سینه چسباند در حالی که در آغوش عمو قرار داشت، حرمله بن کاهل او را هدف تیر خود قرار داد و سر از بدنش جدا کرد. امام حسین فرمود: «ای پسر برادرم، بر مصیبتی که فرود آمد صبر کن و آنچه که بر تو گذشت را به حساب خیر و ثواب الهی بگذار که خدا تو را به اجداد پاکت ملحق می‌گرداند؛ به رسول خدا، علی، حمزه، جعفر و پدرت حسن بن علی که درود خدا بر همه آنان باد. ♦️سپس امام حسین علیه‌السلام فرمود: «خدایا، باران آسمان را از این قوم دریغ‌دار و برکات زمین را از آنان بازگیر. خدایا، اگر اینان را تا به امروز مهلت دادی، از اکنون میانشان جدایی افکنده و آنان را پاره پاره و پراکنده گردان و هیچ‌گاه سلاطین را از آنان راضی نکن؛ چرا که اینان ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند؛ اما اکنون دشمن ما شدند و ما را می‌کشند» 📓چهل منزل با حسین، علی اکبر رنجبران، منزل هفدهم، ص ١۵٧ @tarbiatemanavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓روز ششم محرم، به یاد حضرت فرزند مجتبی علیه‌السلام و توسل به ایشان 🏴 السَّلَامُ عَلَی بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی 🔳 از دیگر فرزندان امام حسن مجتبی علیه‌السلام که در روز به شهادت رسید، نوجوانی به نام قاسم علیه‌السلام است. ☑️ حد بالای معرفت او را می‌توان در گفتگویش در شب عاشورا با حضرت علیه‌السلام دریافت؛ آنجایی که از امام سؤال کرد: ▪️ «آیا فردا من هم جزء شهدا هستم؟» ▫️امام از او پرسید: «کیف الموت عندک؛مرگ نزد تو چگونه است؟» ▪️قاسم جواب داد: «أحلیٰ من العسل؛ شیرین‌تر از عسل است.» 📓کتاب الهدایة الکبری، ص ٢٠۴ @tarbiatemanavi
🏴 حضرت 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ جعفر @tarbiatemanavi
☑️ 👇یکی از افراد دشمن به نام حمید بن مسلم می‌گوید: یاد دارم زمانی را که قاسم بن الحسن برای مبارزه به سوی ما آمد. او نوجوانی کوچک بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. صورتش مثل قرص ماه می‌درخشید. 🩸 وقتی نگاه به افتاد که عزم میدان کرده بود، او را در آغوش کشید و هر دو تا توان داشتند، اشک ریختند. از امام حسین اذن میدان خواست؛ ولی امام از اجازه دادن خودداری فرمود. قاسم مدام دستها و قدم‌های عمویش را می‌بوسید تا اینکه امام حسین اجازه پیکار فرمود. 👇 آن نوجوان از لشگر بیرون آمد در حالی که اشک‌ها بر گونه‌هایش جاری بود، شمشیری به دست افراشته و رزم‌جامه و عبا پوشیده بود، نعلینی هم به پا داشت که بند یکی از نعلین‌های او جدا شده بود، و فراموش نمی‌کنم که بند نعلین چپ او بود. رجز می‌خواند... عمرو بن سعید به سوی قاسم حمله برد تا اینکه با شمشیر🗡 ضربه‌ای بر سرش زد و سر او را شکافت و آن نوجوان با صورت به روی خاک افتاد و فریاد زد: «وای عمو!»🖤 🩸 امام حسین علیه‌السلام مانند باز شکاری به سوی او شتاب کرد، صفوف دشمن را شکافت و مانند شیر خشمگین بر آنان خروشید و ضربه ای بر عمر بن سعید زد، عمرو دستش را سپر کرد و امام از بازو دستش را قطع نمود‌. ❗️عمرو چنان نهری برآورد که سربازان لشکر صدایش را شنیدند. امام حسین او را رها کرد؛ اما لشکر کوفه برای نجات او از دست امام حمله‌ور شدند و در میانه جنگ بدنش را زیر سم اسبان له کردند و به هلاکت رسید. 👇حمید می‌گوید: «گرد و غبار فرو نشست، دیدم امام حسین بر بالین قاسم ایستاده است، در حالی که قاسم پای‌ خود را بر خاک می‌ساید. امام حسین فرمود: «هلاک شوند مردمی که تو را کشتند. جدت رسول خدا و پدرت روز قیامت با آنان به مخاصمه خواهند برخواست. به خدا سوگند بر عمویت بسیار دشوار است که او را بخوانی و تو را جواب نگوید...» 🩸 سپس قاسم را به سینه چسبانده، بلند کرد، گویا می‌دیدم که قدم های آن نوجوان بر روی زمین کشیده می‌شود، در حالی که سینه قاسم به روی سینه حسین قرار گرفته بود. ⁉️با خود گفتم که حسین چه خواهد کرد؟! دیدم قاسم را آورد و در کنار بدن فرزندش علی اکبر و در میان شهدای اهل بیت قرار داد و آنگاه لشکر کوفیان را نفرین کرد: «خدایا تک تک آنان را شماره نما و و همه را یکی پس از دیگری نابود کن و احدی از ایشان را باقی نگذار و هرگز ایشان را نیامرز.» 📗چهل منزل با حسین، علی اکبر رنجبران، منزل ۱۲، ص ۱۲۹. @tarbiatemanavi