دکتر ابوترابیان مینویسد:
در یک بررسی جدید و جذاب، لیودمیلا تیتووا (Titova) و کنون شلدون (Sheldona) دنبال این بودن ببینند «ریشههای حال خوب واقعی و موندگار کجاست!» برای رسیدن به شادکامی و تجربه احساس خوشبختی عمیق از چه مسیری باید عبور کرد؟
نتیجه این پژوهش که در ژورنال معتبر Positive Psychology چاپ شده نشان میدهد؛ شادکامی واقعی از تلاش برای بهتر کردن حال دیگری در قالب کارهای کوچک بدست میاد تا تلاش برای بهتر کردن حال خودمان یا انجام دادن کارهای بزرگ.
طبق این مطالعه، کاری (اگرچه کوچک) برای یک همنوع، در بلندمدت حس و حال بهتری را در ما ایجاد میکند.
#استتوسهایی_برای_زندگی
در پاسخ به سوالی درباره سوء استفاده از محبت دربرخورد با کودکان برای یکی از دوستان چنین نوشتم:
به گمان من ، کاربرد محبت آمیز کلام برای همراهی کودکانمان، در کل اشکال ندارد. بلکه بشرط قاعده مندی، مفید هم هست.
بر عکس اغلب درگیر برخورد قهرآمیز والدین با کودکان هستیم؛ که بسیار خطرناک بوده و اعتماد بنفس کودکان را کاهش داده، احساس گناهکاری به کودک داده و حتی موجب لج بازی بعدی او میشود.
اجازه دهید به بحث تربیت خود بازگردم و طی سلسله نوشتاری مبانی عمده اقدامات تربیتی (باید ها و ضرورت های تربیت) و فهم بهتر از مفهوم تربیت را با شما در میان بگذارم.
تامل درباره معنای تربیت (1):
تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی، شناختی، روانی، اخلاقی و اجتماعی است.
به طور کلی تربیت، رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنها می باشد.
تربیت واژه ای بسیار کلی و عمومی است. بدین معنا که شامل طیف گستردهای از سوژههای مختلف میشود، مثلاً تربیتِ خود، توسط خود و تربیت دیگری بوسیله هر یک از ما.
این "دیگری" نیز خود شامل بسیاری از سوژهها است. گاهی همسر در مقام مربی تلاش میکند همسر خود را به شکوفایی استعدادها و گسترش تواناییها برساند. تربیت فرزند توسط والدین و سایر مربیان، مثل معلم، پرستار، و... نیز روشن است.
تربیت شاگردان توسط استاد، تربیت دوستان و همکاران و خلاصه هر کسی که بتواند طی یک دوره مشخص و مستمر و هدفمند، توسط شما، و با اعمال یا در نظر داشتن قواعد خاص تربیتی، تغییر کرده و به سوی کمالات، تواناییها و خودآگاهی بیشتر نایل شود.
بنابراین اهداف تربیتی میتواند به نسبت سوژهها متفاوت و گسترده گردد. ولی هدف اصلی آن همانطور که پیشتر گفته شد و اغلب در کتب روانشناسی، تربیت یا اخلاق مندرج است، « شامل ایجاد یا فعلیت بخشیدن هر نوع کمالی در انسان میشود که مطلوبیت و ارزش داشته باشد.»
«این کمال گاهی جنبه شناختی دارد که به دانش، شناخت و آگاهی انسان مربوط میشود. گاهی نیز جنبه کنشی یا حرکتی دارد که به رفتار و اعمال عینی انسان که اغلب دارای مظاهر جسمانی هستند مربوط میگردد و بالاخره گاهی جنبه عاطفی دارد که با نگرش، اعتقاد، ایمان و علایق و احساسات انسان مرتبط است.»
ادامه دارد.
کسانی که فرزندان کوچک دارند، آیا دوست دارند بدانند پر بسامدترین، پر تکرارترین عبارتی که طی ۲۰ سال آینده خواهند شنید چیست؟
«آخه چرا»
این بیشترین سوالی است که خواهید شنید.
و این سوال کوچک، خود حاکی هزاران حرف است.
این سوال یعنی انتقاد، یعنی تعارض, یعنی کوتاهی تربیتی، یعنی ناتوانی در تبیین و توجیه و...
البته شاید جنبه های مثبتی هم داشته باشد.
خود را از هم اکنون برای این سوال و سوالات مشابه، آماده کنید.
روانشناسان میگویند، بیشترین سهم اختلافات، دوریها، جداییها، طلاق، فرار فرزندان از خانه، جدا شدن زود هنگام فرزندان از خانواده، و حتی مشکلات شغلی افراد و... بخاطر تعارض یا همان کانفلیک در نگرش و الگوهای فکری و رفتاری افراد با دیگران است،
کانفلیک یعنی تعارض. یعنی تعارض در نوع شناختها، برداشتها، نگرشها و نتیجتاً رفتارها و خاستگاه اختلافات بعدی بین افراد با یکدیگر از جمله فرزندان با والدین است.
برای ایجاد بیشترین امکان و توانایی در فرزندان در راستای تفاهم، همدلی، همرایی در عین استقلال و پرورش قدرت تحلیل و نگرش انتقادی آنان چه روشهایی دارید؟
اصلاً تا به حال به این که از آلان باید برای خنثی کردن تعارضهای فردا تلاش کنید، فکر کردهاید؟
قاعده، برنامه، هوشمندی
تربیت یک اقدام غریزی، نیست. یک برنامه هوشمندانه است.
اولا برنامه است، یعنی باید طراحی و تدبیر شود، و سپس هوشمندانه است.
در جلسات حضوری بارها به این مهم اشاره شد که پدرها و مادرها، مربیان و هرکس که وظیفه ای برای تربیت دیگران دارد، باید آموخته تربیت باشد.
به عبارت دیگر تربیت را باید جدی گرفت، به دقت یاد گرفت و با هوشمندی اعمال و رعایت کرد.
این آن چیزی است که بارها گفته شد: تربیت قاعده مند است. قاعده دارد.
ما اغلب در قبال رفتارهای فرزندان خود بیتوجه به قواعد تربیتی و حتی گاهی با تحقیر قوانین تربیتی، بطور غریزی، یا از سر احساسات کنترل نشده مثل خشم، محبت، سرخوردگی و... عمل میکنیم. برای همین است که اینگونه رفتارهای ما بیش از آنکه اثر تربیتی مثبت بر فرزندانمان بگذارد، آنها را مشوش، مردد، لجباز، خجالتی و حتی نگران و مضطرب میکند.
چرا فرزند ما در سه چهار سالگی، اینقدر لجباز است، خود را میزند، وسایل اطرافش را پرت میکند، جیغ میزند، فریاد میکشد و... ؟
اینها چیزی نیست که با خود از شکم مادر آورده باشد. اینها جز واکنشهای متراکم به رفتارهای بیقاعده ما نیست.
کودک لجباز، حسود، عصبی، مضطرب، و... از مریخ که نمیآید! او در دامن ما، و در اثر رفتارهای ما، چنین شده و خلاصه ماحصل خود ما است یا عین ما، یا واکنشی به رفتارهای ما.
آری برخی لجبازیها بر اثر رنجوری دوران اولیه کودکی، مثل رفلکسهای معده، کولیکهای شکمی، مشکلات هورمونی، مشکلات مربوط به دندان و... نیز بر اثر بیماریهای مزمن کودکی در سالهای اولیه، ایجاد میشود.
آری گاهی حسادت یا رقابت کودک با همسن و سالهای خود، یا حسادت با برادر و خواهر تازه متولد شدهاش، طبیعی جلوه میکند.
اما سخن از خصلتهای دوامدار است. و ما والدین و مربیان، مسئول این خصلتها هستیم.
با رعایت اصول تربیتی (حتی المقدور ) و با بیشترین جدیت و آگاهی و تجربه عملی، (مهارت) و با مطالعه و مشورت با اهلش، تلاش کنیم مربیان خوبی بوده و خصلتهای مثبت دوامدار در فرزندانمان ایجاد کنیم.
میگوید هدف از این حرفها چیست؟
میگویم هدف این است که بدانیم اولین اصل در تربیت «قاعدهمندی» آن است.
نگو من خودم استادم، مگه ما از زیر بوته بدنیا آمدهایم که ندانیم تربیت چیست؛ نگو مگه ما خود تربیت نشدیم، مگه پدر و مادر ما روانشناس بودند، نگو نسل الآن گودزیلا و... است.
من بشدت با این حرفها مخالفم. بچههای معصوم ما گودزیلا نیستند. همین حرفها نشانه عدم شناخت از ماهیت و واقعیت انسان و کودک اوست.
بچههای ما بر اثر بدآموزی، رها شدن، عدم نظارت درست، تحقیر، واگذاری تربیت به دیگران و... میشود آنچیزی که تو از آن به گودزیلا تعبیر میکنی.
خوب این قاعده اصل اول. اما اصل دوم تربیت چیست؟
به گمان شما دومین چیزی که به عنوان «اصول اولیه شناخت تربیت» باید در نظر داشته باشیم چیست؟
عدم واگذاری تربیت
بدانیم و آگاه باشیم که تربیت قابل واگذاری نیست. این یکی دیگر از اصول اولیه شناخت تربیت است.
بسیاری از مواقع والدین به بهانه کار بسیار و مشغولیت یا وظایف ادعایی متولیان مدارس غیر انتفاعی و وجود مربی پرورشی و ... از مسئولیت خویش در امر تربیت شانه خالی میکنند.
باور میکنید؟
پیشتر از این خود ما بارها مسئولیت تربیتی خود در قبال فرزندانمان را به این و آن واگذار کرده ایم.
بله ... نه وظایف پدر در تربیت به مادر واگذار میشود و نه مسئولیت مادر به پدر واگذار میشود.
همچنین مسئولیت والدین به مدرسه و اولیای مدرسه واگذار نمیشود.
برخی والدین متاسفانه زیادی امید به مدرسه بستهاند، حتی یکی از دوستان به کنایه میگفت، اگر بچهها در منزل درس بخوانند و تعلیم ببینند، کمتر آسیب تربیتی میبینند تا در مدرسه.
رسانه ها که هییییچ، اگر مبانی و الگوهای تربیتی را مختل نکنند، در راستای تربیت کمکی محسوب نمیشوند. حتی جز تعارض، ناهماهنگی شناختی، بدآموزی رفتاری و... حاصلی ندارند.
به هر حال تربیت واگذار نمیشود.
یک پله بالاتر، خیلی از افراد به واگذاری تربیت با بهانه ها و اعتقادات دینی مبادرت میکنند. این خیلی فاجعه است، و تبیین موضوع برای اینگونه افراد بسیار سختتر است. این قبیل افراد که عدهشان بسیار بسیار زیاد هم هست، فکر میکنند، مخالفت با دین باعث شده که این نظر تربیتی را مطرح کنیم! خیر ما مخالفت واگذاری تربیت به این و آن و نهادها و پندارها هستیم.
سرّ قضیه این است که هر چیزی که در غیب عالم بر تعلیم و تربیت اثر میگذارد، از ما در امر تربیت و پرورش فرزندانمان خلع وظیفه نمیکند.
بنابراین دعای والدین در حق فرزندان خوب است، توصیه هم شده ولی هرگز جای اصول و الگوهای رفتاری تربیتی را نمیگیرد.
پس تربیت به دعا، لقمه حلال، نطفه پاک، تکوین عالم، کواکب، طینت، نژاد، جامعه و ... واگذار نمیشود.
کار خدا را به او جلّ جلاله واگذار کرده و خود کار و وظیفه خود را جدی بگیریم.
زماندار بودن و زمانبر بودن تربیت
تربیت شعبده یا معجزه دفعتی نیست. نه تنها قانون و قاعده دارد، زمانبر و زماندار هم هست.
زماندار بودن، چیزی بیش از زمانبر بودن است.
آری سالها باید زحمت بکشیم، جدیت و حوصله بخرج دهیم، صبر و شکیبایی کنیم، جلوی احساسات تند خود را بگیریم، بر خشم و عصبیت خود غلبه کنیم، زبانمان را کنترل کنیم، و... تا پس از سالیانی دراز نتیجه آن را کمکم در خلق و خو، رفتار و کنشها و واکنشهای فرزندمان بببنیم.
در عین حال تربیت زمان دارد. در هر مرحله ای از رشد ذهنی و روحی کودکان قواعد رفتاری تربیت، مختص همان دوره سنی کودک است.
نمیتوان قواعد دوران ۴ تا ۷ سالگی را، در دوران ۷ تا ۱۱ سالگی اعمال کنیم.
هر مرحلهای مختصات رفتاری خود را دارد، در عر مرحله، جنس احساسات کودکانمان عوض میشود، وزن برخی بیشتر و برخی کم اثرتر میشود، تبعیت پذیری در دوران مختلف فرق میکند، استقلال طلبی نیز، هوش کودکان متفاوت میشود، تفکر انتزاعی فرق کرده و متحول میشود، و...
نمیخواهم اکنون این مختصات را توضیح دهم، هدفم تنها این است که بدانیم هر مرحلهای از تربیت، از مرحله جنینی تا ۲ سالگی و از آنجا تا ۴ سالگی، و همینطور تا سنین و دورههای سنی بعدی مختصات تربیتی، و متناسب با آن، قواعد تربیتی متفاوت است.
بله میدانم (اگر شما هم بدانید) که بیشتر ما از این مختصات خبر نداریم. اصلا مراحل رشد کودک و خصوصیات آن را نمیدانیم. بنابراین غالبا این اصل را معطل گذاشته و رعایت نمیکنیم.
خدا از سر تقصیرات ما بگذرد که حاضر هم نیستیم درباره آن مطالعه و مشورت کنیم!
هدایت شده از بصير
🌸 عشق ملت ایران به امیرالمؤمنین
✏️ رهبر انقلاب: رابطهی ملت ما با امیرالمؤمنین(علیهالسّلام)، یک رابطهی عاشقانه است؛ مسأله، بالاتر از اعتقاد به ولایت و امامت آن بزرگوار است.۱۳۷۰/۱۰/۲۹
💻 Farsi.Khamenei.ir
https://eitaa.com/Basir_MN
هدایت شده از بصير
🌸 عدالت بیاغماض و گسترده
✏️ رهبر انقلاب: -در خصوصیات امیرالمؤمنین(ع)- آنهایی که چشمگیرتر است، در درجهی اوّل عدالت آن بزرگوار است؛ آن عدالت بیاغماض و گسترده و بدون هیچ ملاحظه؛ این عدالت عجیب و غریب که انسان واقعاً از شنیدن موارد این عدالت حیرت میکند. ۱۴۰۰/۲/۱۲
💻 Farsi.Khamenei.ir
https://eitaa.com/Basir_MN
با جناب آقای جوزدانی درباره موضوع تربیت دینی گفتگویی داشتیم.
پیامهای صوتی را در زیر میآورم.
ابتدا سخنان ایشان.
👇