eitaa logo
فائض.🇵🇸
152 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1هزار ویدیو
6 فایل
وقتی به یاد اوری اغوش گرم ملکوت را دیگر بند زمین نمیشوی تنت قفس میشود برای تپش های قلبت برای نفس های اشتیاقت بشتاب بسوی جانان الی الله بال پروازاسمان توحید با سرعت جنون حسین است https://daigo.ir/secret/71523082198 فرو الی الحسین
مشاهده در ایتا
دانلود
و کیست‌که‌بداندچه‌میگذرد‌درصندوقچه‌ای که‌سالهاست‌کتمانش‌کردیم:)) امشب هم مانند شب‌های دیگر، زیر نورِ ماه، خواستم از شما بنویسم، ولی قلم همراهی نکرد و یا مغز آشفته‌ام قصد همسفری نداشت؛ ولی هر چه که بود، قلبِ تپینده‌ی دورن سینه‌ام، دستور نوشتن را صادر کرد. این‌بار باید قلم را می‌ گرفتم، به قصد نوشتن، دلتنگی خداحافظی. اما خداحافظی سبب شد ناخوشی در جان‌ و جانتان نفوذ کرده و این خبر سخت قلبِ بی‌قرارم را اندیشناک نموده. باشد که خبری از احوال خوش‌تان به دستم رسانید. امروز که از شهر احساس گذر می‌کردم، تغییرِ فصل آنجا اندیشه‌ام را در برگرفت؛ به قدری افزایشِ درجه داشت که سرمایش به وجودم چنگ می‌زد وهمین رخصتی شد برای گریختن به اندیشه های استادم استاد امروز نخست از حالِ آشفته‌ام پرسید و خواست، از حزنِ لانه کرده در جانم بکاهم؛ چرا که بساط پهن نموده، و از چشمانم اندوه درونم هویدا است. چندی بعد با فنجانی از پندِگران‌مایه‌اش، از من پذیرایی نمود. می‌گفت - قلبت سَرایِ احساساتِ جانت است. نگذار چون انفرادیِ زندان، تنها و خالی باشد، که آن‌گاه عنکبوت‌ها تارهایشان را بساط می‌کنند و نه مهمان‌سرا که هرکه از راه رسد، در آن فوادِ تپنده‌ات، جای دهی! باید دلبکنی و بال بگشایی در محضر قران که بهترین یار دنیوی و اخرویست این را برایِ شما می‌گویم، مراقبِ قلبتان باشید نگذارید بیهودِ در سینه‌ات بی‌قراری کند و اجازه ندهید، خاطرخواهیِ ناسره در آن قلبِ کوچکِتان وسیعت، صورت‌گیرد. یحتمل در انزوایِ خاطراتتان، یادی از منِ کوچک دارید، پس گَرده این خیال را بگیرید؛ که مبادا خاکسترِ فراموشی صورتِ این خیال را بپوشاند. جایِ‌خالیتان در عدسیِ چشمانم، قلبم انده و چشمانم ؛ ملالی نیست، التماس دعایی دارم که امسال اربعین جانمانم. فرجام مجنون دوریِ لیلی‌ست. به خاطر داشته باشید که ما با علایقمون هویت پیدا میکنیم و چه زیباست اگر صیقل دهنده جنونمان حسین زهرا باشد سرنوشت در این مدت درتکاپوی ان بود که اموخت به من کسی جز ارباب و خدای ارباب ارزش دلبستگی ندارد همه انسان ها اینه ای شدن از جمال حضرت دوست و هیچ وصالی زیباتر از فناء الله نیست در هیاهوی وجودم ابوریحان درونی ام در اکتشاف لایه های اسمان توحید است و گاه حنجره هایمان درتمنا سکوت میان حوص تفکر و اندیشه قلب به دنبال پاسخ میگردن مرا از دعای خیرتان محروم نسازید حرفم را با شعری در پیشکش نگاه‌تان، به پایان می‌رسانم: ( در دیارِ عاشقان، چَشم‌ها گریانی است تا بوده همین بوده، این رسم دلدادگی است. ) ان شاءالله که اشک هایتان فقط با گریه به ارباب بر کویر صورتتان بنشیند و حال درونتان راجلا ببخشد از مردم گمراه جهان راه مجویید نزدیک ترین راه به الله حسین است نگارنده: درمانده‌ی سرزمینِ شیفتگان(ریزه خوار سفره حسین ابن علی) برسد به دستِ: طلوع کننده‌ی های غروبِ قلبم قاین تیر ماه ۱۴٠۲ ﴿کُنْتُ مَطْرُودْ وَ مَشْرُودْ، وَ کَانَ الْحُسیــنْ وَطَنـاً﴾ من طرد شده بودم گم شده بودم درحالی که حسین(ع) وطن من بود