eitaa logo
طریق عرفان
4هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
784 ویدیو
30 فایل
🌺مراحل ومطالب عرفانی به صورت موضوع بندی🌺 📿ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی📿 ✅ فهرست مطالب eitaa.com/tareagheerfan/10012 📲 طریق عرفان در دیگر پیام‌رسان ها zil.ink/tareagheerfan2 🟠 مسئول کانال @Sayyed_mahdi1214 🟠 ادمین تبادل @MahdiZolfaghary1371
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰آثارذکر_رانده شدن شیطان بسم‌الله الرحمن الرحيم در مورد بركات و آثار ذكر خداي تبارك و تعالي صحبت مي‌كرديم در روايت وارد شده كه ذكرالله رأس مال يعني سرمايه مؤمن است چند مورد از آثار را عرض کردیم(توجه ویژه خدا_ همنشنی با خدا) قرآن مجيد يكی از آثار مهم ذكر را راندن شيطان مي‌داند. إن الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذكروا فاذا هم مبصرون میفرماید همانا كسانی كه تقوا دارن وقت كه شيطون مياد وسوسشون مي‌كنه خدا رو یاد میکنند فاذا هم مبصرون و در عين حال ديدشون بينا مي‌شود یکی از آثار ذكر راندن شيطان هست دليلش چيه؟ خيلي اوقات دليل اينكه ما گناه مي‌كنيم به خاطر اينه كه ظرف دل ما خاليه، ظرف وقت ما خاليه، ظرف وجود ما خالي، إن هذه القلوب اوعیه، اين دل‌ها ظرف هستند، اين ظرف هم خاصيتش اينه كه مظروف مي‌خواد و پر بشه، اگر اين ظرف خالی بمونه انسان افسردگی ميگيره مشكلات پيدا مي‌كنه اصلا آرامشش بهم ميخوره، اگر اين ظرف را شما با خيرات و با خوبي‌ها پر كرديد كه خوب،ولی اگر جاشو خالی گذاشتي راه‌ رو براي شيطان باز ميكنی. موريانه جايی ميتونه خانه كنه موش جايي مي‌تونه خانه كنه كه سست باشه يا خلأ باشه، در وجود ما هم اين شيطان يا سستي مي‌بينه يا خلأ مي‌بينه كه رسوخ مي‌كنه اينكه حضرت فرمود المؤمن مشغول وقته يكي از نشانه‌هاي مؤمن اينه كه وقت خالي نداره، خب اين دل وقتي كه از ياد خدا غافل شد ظرفش خالي ميشه كي مياد پرش میکنه؟ اوني كه منتظر بود كه جا خالی بشه خودشو بگذاره اونجا. شيطان و هواي نفس. لذا تا خدا را ياد ميكنه يعني ظرف دل را پر از ياد خدا ميكنه اين دل پر ميشه. اصلا شيطان و ملائكه در يك جا با هم نمي‌گنجد، نور و ظلمت با هم يه جا جمع نميشه،دل شما يا بايد نور داشته باشه اگه نورش خاموش شد ظلمانی میشه، وقتي ظلمت شد اگه چراغ رو روشن كردين روشن میشه، نور دل انسان ذكر خداست دلي كه از ياد خدا غافله ظلمانیه، لذا اين دل‌ را بايد ما مشغولش كنيم اين روايت كه ديگه تو اصفهان معروف روايت آيت‌الله عبوديت خدا رحمتشون كنه تقریبا تو همه منبرها اين روايت رو میخوندن و ميگفتن شما بگيد. ميفرمودن القلب ثلاثه دل يا مشغول دنيا یا عقبا یا مولا، بعد ميفرمودند قلبی كه مشغول به آخرته براش ثوابه و بهشت و مزد. قلبي كه مشغول به دنياست سختي و مشكلات داره ولی قلبی كه مشغول به مولا است فله المولی و العقبي و الدنيا، دلی كه مشغول به خدا شد خدا هم خودش رو بهش ميده وقتي كه خودشو بهش داد هم آخرت رو بهش داده همه دنيا، همه مالش ميشه، لذا این قلب بايد مشغول باشه ، اگر از اشتغال درش آوردی الان هم ببينيد خيلي از مفاسد هم كه تو جامعه اتفاق ميفته به خاطر بيكاريه ديگه ما بحثمون رو بيكاري نيست ولي خيلي از مفاسد و حتي بيماري‌هايي كه به وجود مياد چه روحی چه جسمي مال بيكاريه، آدم بيكار، بيماره فكر نكنيد حالا نه كه كار ندارن مشغوليت ندارند، برا خودشون ميخورن و ميگردن و چاق ميشن، يكي از دلايلي كه بعضی از بازنشسته‌ها زود ميميرن همينه اگه يه كاري برا خودشون دست و پا نكنن، افسرده میشن .كسي كه سي سال كار كرده حالا ميگن آقا بيكار بشین گوشه خونه، اين بدن، اين روح اينجوری كنار نمياد بايد خودشو متصل به یه چيزي بكنه.البته این مثاله. 🪴ادامه دارد.... از بیانات @tareagheerfan
🔰آثار ذکر_ادامه بحث راندن شیطان بخوام بگم الان شايد پنجاه تا قضيه مي‌تونم براتون از همين قضايا تعریف كنم، یه بنده خدايي ميگفت كه كسی ميخواست بريم پیش آیت الله بهجت موقعيتش پيش اومده بود با واسطه‌ای، اين مي‌ترسيد ميگفت اقا باطن میبینه گفتند خوب طوري كه نيست خودمان هم که مي‌خوايم بريم پيش اولياالله همينكارو مي‌كنيم طوري كه نيست بگو يا ستارالعيوب، خدا پوشاننده عيبهاست، سوار ماشين شديم تا خونه آقا میگفت يا ستار العيوب یا ستار العیوب،رفتيم اونجا همینکه رسیدیم آقا فرمود سلام، چطورين آقاي ستار العيوب آقاي ستار العيوب، بله آقا ديگه چهارده معصوم كه رأس كارن، اولياالله هم مي‌بينن بزرگان هم میبینن، مي‌رسيدند خدمت بزرگان كه آقا ما گره تو كارمون افتاده چيكار بكنيم؟ میفرمودن گره شما از كار شماست شما فلان گناه را انجام مي‌داديد. البته تو زمان ما فعلاً اينا خيلي كمن فعلاً اينها خيلي كمن، هستن ولي گمنام. فكر كردين جعفر آقا مجتهدي رو تو زمان خودش كی جعفر آقا مي‌شناخت؟ چند نفر جعفر آقا مجتهدی رو مي‌شناختن؟ آيت‌الله قاضي كه همه دنيا را اسمش گرفته فكر میكنيد زمان خودش کسی آقاي قاضي مي‌شناخت؟ ولي اينها اوليايی تحت قبابی هستند اولیاءالله پنهانند، در بين مردم هم هستن بعضياشون عادی زندگی ميكنن، مغازه دارن، رفتگرن، كشاورزن، در همه صنفی ممکنه باشند، مسجد ميان با شما نماز میخونن. همه ميگن آدم خوبيه به كسی كاری نداره نمازشم میخونه، ولي نميدونن كه اين جواهر فروشه. جواهرفروش قدر گوهرش رو ميدونه، گوهر را پشت شيشه نميذاره كه هر كسي بهش دست بزاره. یه چیزایی نشون میده ولي اون قيمتيها رو تو گاوصندوق پنهان مي‌كنه. اولياءالله جواهرفروشند. اون جواهر باطنشان را پنهان میکنند لذا حواسمون رو جمع كنيم اينها اعمال رو مي‌بينن خب حالا من مي‌خوام گناه بكنم اين آيه بس نيست؟ قل اعملوا فسيري الله عملكم و رسوله و المؤمنون خدا و پيغمبر و ائمه و مؤمنين و اولياءالله مي‌بينن ، حيا نميكنی؟ لذا تا این ذكر اومد اگه آدم با حيا باشه ديگه گناه نميكنه. اين مال اين قسمت، نکته اخر هم باز تاکید کنم ، سعی کنید وقتتان خالی نباشد، اوقاتتون رو به ملاهی سپری نکنید، یعنی به چیزهایی که شما رو از خدا دور میکنه، اگر وقتتون خالی شد شیطان در شما طمع میکنه. المومن مشغول وقته مومن همیشه وقتش پره. 🔰ادامه دارد... از بیانات @tareagheerfan
بسم‌الله الرحمن الرحيم 🌹آثار ذکر_عشق خدا در مورد آثار و بركات ذكر صحبت مي‌كرديم ذكر آثار فراواني داره همونجوري كه شب‌هاي قبل هم خدمتتون اشاره كردم بيشتر آثار ذكر چون يك عمل قلبي است مال روح انسانه، امشب حالا اجمالا مطلبي را ميخوام اشاره بكنم كه در تمام بحث ذكر اين مطلب جاريه، ذكر همانطوري كه عرض كرديم يعني یاد،یادخدا، همونطوري كه گفتيم اين ياد خدا يه موقعي براي اينه كه انسان به مقصد برسه براي تهذيب نفس براي سير و سلوكه، يه موقع اون ياد آنچنان قويه كه خودش ثمره سير و سلوكه. اگر يادتون باشه قبلاً هم عرض كردم وقتي انسان یک ناقص باشه باید خدا را ياد كنه، با اين ياد كردن بايد به حقيقت برسه ولی وقتي به حقيقت رسيد ديگه اين ياد كردن دست خودش نيست، ديگه خودش ايجاد شده اصلا يكي از آثار ذكر که مال درجات بالاست البته درجات پايين هم به تناسب دارن اينه كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود ذِكرُ اللّه ِ مَسَرَّةُ كُلِّ مُتَّقٍ و لَذَّةُ كلِّ مُوقِنٍ   ذكر خدا موجب شادي هر آدم متقي و لذت هر آدم اهل يقينه، يا فرمود ذكر لذت اهل محبته يعني اهل محبت از ذكر خدا از ياد خدا لذت ميبرن. اصلا یکی از دستورات هم كه ما داريم دعا بكنيم اينه اللهم اجعلنا مشغولين بامرک....متلذذین بذکرک.. خدایا ما را از اونا قرار بده كه از ذكر تو لذت ميبرن الهي اذقنی برد عفوک و حلاوه ذکرک خدايا شيريني ذكرتا به من عطا كن. حالا تو وهله اول ما بايد تلاش كنيم كه به اين برسيم یکی از بركات و آثار ذكر لذت بردنشه، اونم برای عشاق، عاشق هميشه از ذكر معشوق خوشحال ميشه حالا من اينجا بايد يه مطلبي رو توضيح بدم ببينيد برادران عزيز عشق را ما بايد درست بفهميم عشق يعني اعطاء وجود به معشوق، دادن خودت به معشوق، نه أخذ وجود معشوق، عشق يعني اعطا، نه اخذ، اين هميشه تو ذهنتون باشه عاشق هميشه ميبخشد نه اينكه بگيرد اين فرق ميكنه با عشق‌هايي كه ما داريم. چرا مي‌گيم عشق مجازي و دروغكی؟ چون عشق هایی كه ما داريم همش تو وادی گرفتنه تو وادي فدا شدن و اعطاء نيست. براي همين اينا عشق نیست عشق يعنی اينكه عاشق همه وجودش را برای معشوق بخواد نه اينكه معشوق را براي خودش بخواهد. شما عاشق اينجوری پيدا مي‌كنيد؟ بگرديد ببينيد توي اين عشقاي مادي آيا اينجور چيزي پيدا مي‌كنيد يا نه؟ پس ما اين را دروغكي بهش گفتيم عشق. يك مثال هميشه مي‌زنند براي اين قضيه من اين مثال رو براتون توضيح بدم ميگن كه يه بنده خدايي ماهي گرفته بود داشت ميخورد يكي بهش گفت كه چقدر داری با ولع ماهی رو ميخوري؟گفت كه من عاشق ماهيم. گفت تو عاشق ماهي؟ ماهي از آب گرفتي كشتی زجرش دادي پختي داری ميخوري. تو ماهی رو براي خودت مي‌خواي نه خودتو برا اون. اينكه عشق نشد عشق اونه كه خودت را براي او بخواهي. امام حسين عليه‌السلام تو كربلا از خدا چي مي‌خواست؟ هيچي، از خدا ميخواست كه خودو قبولش كنه . حضرت زينب وقتي اومد تو گودي قتلگاه هدف اصلي امام حسين رو اونجا به خدا عرض كه خدایا اين قرباني رو قبول كن. امام حسين عليه السلام هم وقتي علي‌اصغر سلام‌الله‌عليه رو دستش شهيد شد عرض كرد كه خدایا این قرباني رو قبول كن. تو گودي قتلگاه هم كه قرار گرفت به خدا عرض مكنه الهي رضا برضاک....خدايا من راضي‌ام به رضاي تو يعني اوني كه تو مي‌خواي نه ايني كه من مي‌خوام. صبر مي‌كنم به امتحان، لا معبود لی سواك اصلاً كاره اي جز تو نيست من بگم خدايا مزدم رو بده؟ خدايا ببرم بهشت؟ خدایا حالا ديگه خوب شدم؟ يا نه اين مفهوم عشق خيلي كم گفته ميشه اين مفهوم محبت خيلي كم گفته ميشه تو عموم مردم كه اصلاً اين نيست اذهان عموم مردم اين را متوجه نمیشن . دختره رو مي‌بينه قشنگه ميگه من عاشق شدم تو میخوای لذت جنسي ببري كجا عاشق شدي؟ بچه پدر و مادرو گاهي وقتا ميخواد به‌خاطر اينكه استفاده كنه. پدر و مادر بچه رو ميخوان براي چي؟ بچه را ميخواند برا اينكه خودشون رو فداش كنن، عشق فقط تو پدر و مادر يه جهتيش پيدا ميشه. اينم يه جهتش. خيلي اوقات پدر و مادرم بچه رو برا خودشون ميخوان ولي يه قسمتي از اين مفهوم كه خدمتتون عرض كردم فقط در پدر و مادر هست. لذا در عموم مردم و قاطبه مردم و عوام چيزي به مفهوم عشق وجود ندارد به جز پندار عشق به جز توهم عشق، اينها فكر مي‌كنن عاشقن، حالا کسی كه عاشق شد الذكر لذة للمحبين، ذكر لذت محبينه، اينها با ياد معشوق خود لذت مي‌برند نه براي اينكه حالا خدا را ياد كنند تا به لذت برسن نه اصلاً ،چيزي از اون نميخوان بگيرند كه حالا ذكر خدا رو بگن تا به لذت برسند نه نميخوان كه به اينجا برسن. خود به خود ذكر معشوق با اين مقدمه ای که گفتم لذت داره. خودبه‌خود فناء عاشق در معشوق لذت داره. نيست شدن عاشق در معشوق لذت داره. اگه چيزي ازش باقي بمونه اين براي معشوق مكروهه دوست نداره. از بیانات @tareagheerfan
كه قبلا هم براتون خوندم به امام حسن السلام فرمود و تو را وصيت مي‌كنم به آبادی دلت با ذكر خدا، یکی ديگر از آثار ذكر براي قلب رو فرمود،نور القلب، استدیموا الذکر ذكرتون را مستدام كنيد از اينا نباشيد كه حالا اومد مسجد دو ركعت نماز خوند بر فرض كه تو اين نماز ياد خدا هم بود حواسشم به خدا بود رفت ديگه تا وعده بعدي. ذكرتون دائمي باشه اگر ذكرتون دائمي شد فانه ينیر القلب دل را نورانی ميکنه. نه تنها دل را نورانی ميکنه تو روايت ديگر فرمود و الفكر فكر آدمم نورانی ميكنه. بعضيا فكر ظلمانی دارن دل‌ ظلمانی دارن، دلاشون تاريكه، ذكر دل رو روشن ميکنه. آثار فراوان ديگه‌ای كه هست 🔰حالا من يه تتمه ای هم اينجا عرض كنم اينها كه ما گفتيم همه‌اش ريشه است همه‌اش ياد قلبی خداست آدم تو دلش ياد خدا باشه ولي به زبان هم ياد خدا بگيم دیگه نور علي نور ميشه. اين مفاتيح مرحوم شيخ عباس قمی يكي از بهترين هديه‌هاست كه خدا بر شيعه گذاشت صحيفه سجاديه اين قرآن مجيد دعا و قرآن از بهترين وسايل ذكره، حالا گاهی اوقات دلت بخواد فارسی ذكر خدا بگو دلت بخواد عربي بگو دلت مي‌خواد اشعار عارفانه، به قول حاج آقاي شوشتری سلمه الله از قول آيت‌الله علامه طباطبايی مي‌فرمود ذكر خدا عرض عريضی دارد يعنی ذكر خدا محدود به يك قسم دو قسم نيست، گاهي وقتا حالشو داري برو دعای كميل رو بخون دعای یستشیر بخون دعا عشرات رو بخون مناجات شعبانيه بخون دعاهاي صحيفه سجاديه ، گاهي وقتا حالشو نداری ديوان شعرايي كه برا خدا شعر گفتن خصوصاً اشعار حافظ، اينارو بردار بخون براي خدا، نام و ياد خدا توشه ديگه، بعضی وقتا تفسير قرآن،بعضی وقتا تسبيح دست بگير صلوات بفرست و بگو لا اله الاالله بگو استغفرالله، همه اينها هم حالشو نداشتي، اين خدا رو تو دلت نگه دار خدا رو تو دلت نگه دار، تو دل نگه داشتن خدا بايد اون قدر تمرين بشه كه هميشگي بشه خدا ان‌شاءالله با آبروی محمد و آل محمد ما را از اهل ذكر قرار بدهد. از بیانات @tareagheerfan
🪴اگر کسی وضو بگیرد برای اینکه خنک شود وضو باطله ولی اگه کسی وضو بگیره برای رضای خدا.هم وضوش صحیحه هم خنک میشه. دیدید یه موقع یه نفر یه ساختمان میسازه برای اینکه سر پناهش باشه اونجا زندگی کنه. حالا این خونه رو ساخت یه نفر اومد تو سایه دیوار این خونه نشست. از خاصیت های ساخت این خونه یکیش همین بود. یعنی این خاصیت طبیعی بود ولی سازنده هدفش این نبود.ولی خود به خود حاصل شد. وضو هم که میگیری یکی از خواصش همینه. حالا اگه کسی اومد تهذیب نفس کنه به کرامت و مکاشفه برسه خب این درست نیست ولی اگه کسی تهذیب نفس کرد و بندگی خدا کرد، سنت خدا این هست که ما بقی مخلوقات مطیع او باشند. نقل است که امام حسین علیه السلام برای عیادت به بالین مریضی رفتند همین که داخل خانه شدند بیمار از جا بلند شد عرض کرد یابن رسول الله همینکه شما تشریف اوردید تب از بدنم رفت. آقا فرمودند هیچ چیزی را خدا خلق نکرد مگر اینکه امر کرد از ما اطاعت کند. روزی شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به فرزندش فرمود برو آسمان رو ببین اول ماه شده یا نه؟ رفت و برگشت گفت بابا جان آسمان ابره ماه پیدا نیست. اقا فرمود خب به ابرها بگو برن کنار، گفت چجوری اخه؟ اقا امد با دست اشاره کرد ابرها کنار رفتند. 🔰امام حسن علیه السلام فرمود: هر کسی که خدا را بندگی کند خدا همه چیز را بنده او میکند @tareagheerfan
@tareagheerfan karevan raft.mp3
3.84M
فرصت ها رو به اتمامه..... ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی؟ @tareagheerfan
🌹امام على عليه السلام : بر خردمند واجب است كه بديها و معايب نفْس خود در زمينه دين و انديشه و اخلاق و ادب را محاسبه كند و آنها را در سينه خود يا در دفترى ثبت نمايد و در از بين بردن آنها بكوشد. ✍ماه مبارک رمضان فرصت خوبی است برای اینکه عیب خودمان را پیدا کنیم. فکر کنیم ببینیم چه صفت رذیله ای بیشتر بر وجود ما غلبه دارد.چه چیزی مانع پیشرفت ما شده. ممکنه یک نفر عصبانیت بهش غلبه داشته باشه. یک نفر حسادت، یکی چشم چرانی،یکی میبینه یه نفر حرف حقی بهش زده ناراحت میشه معلوم میشه تکبر داره. ان شاءالله جوری باشیم که وقتی ماه رمضان تمام شد احساس کنیم یک تغییری در ما بوجود آمده است. @tareagheerfan
🔺ورع مرحله ای بالاتر از تقوا است. به این معنی که مؤمن حتی جایی که احتمال گناه را هم بدهد نمیرود. احتمال بدهد غذا شبهه ناک باشد نمیخورد. احتمال بدهد فلان حرف غیبت باشد نمیزند.و...... هر فعلی یک اثر وضعی دارد و در باطن فرد سالک اثر میگذارد.هر چند از لحاظ شرعی بلامانع است. برای مثال شخصی به منزل کسی دعوت میشود که اهل خمس نیست. خب این از لحاظ شرعی مشکل ندارد. چون همه وسایلی که در آن خانه هست شامل خمس نیست و یا ممکن است غذا از مالی تهیه شده باشد که هنوز به سال خمسی نرسیده. ولی برای سالک اثر وضعی دارد اگر از مال خمس نداده باشد در نفس او تاثیر میگذارد. یا مثل اینکه یک لیوان نوشیدنی به کسی بدهند او نداند که شراب بوده و میخورد. درست است که نمیدانسته ولی جهل او مانع این نمیشود که او مست نشود. از لحاظ شرعی حکمی بر او لازم نیست ولی اثر وضعی دارد و او را مست میکند. اثر حکمی ندارد ولی اثر وضعی دارد. و این اثر را اولیاءالله متوجه میشوند. باقی ماندن بر جنابت، تا وقت اذان اشکالی ندارد ولی برای شخص سالک مضر است اگر اتصال غسل بر جنابت نداشته باشد شیاطین بر او مسلط میشوند. نقل است که فردی خواست برای غسل به حمام برود در راه دید عده ای برای روضه به منزل آیت الله میلانی (ره)میروند با خودش گفت که اول میروم روضه بعد برای غسل میروم. آیت الله میلانی دم در ایستاده بود و به همه خوش آمد میگفت وقتی نزدیک شد آقا به ایشان فرمودند خوش آمدی ولی مجلس اهل بیت حرمت دارد. او برگشت رفت غسل کرد و دوباره به مجلس روضه برگشت. از بیانات @tareagheerfan
بسم الله الرحمن الرحیم ⚡️مقوم شخصيت انسان دو چيز است يعنی اون چيزی كه شخصيت انسان را تعريف ميكند كه هر دو هم بايستی با هم باشد و هر دوی اينها است كه انسان را تبديل ميكند به يك موجود مشخصه‌ای. يعنی ممكنه به یک انسانی بگيم خوب به‌خاطر اين مسئله است، به انسانی هم بگيم بد، باز هم به خاطر اين مسئله هست. اون دو چيه؟ يكي مسئله علم است يكي مسئله عمل، علم يعنی اون جنبه شخصيت انسان كه شما بگيد جنبه نرم‌افزاری انسان را تشكيل ميدهد و یه بعد هم بعد عمل هست يعنی عمل به آنچه كه ميداند. خب حالا ما يه موقعی اينجا داريم ميگيم علم و در موردش ميخوايم صحبت كنيم و آن دانسته‌ هاست؟! نه، مقصود از علم اينجا چيز بالاتريه، علم اينجا يك چيزی است كه باطن انسان از اون تشكيل شده، جاهاي مختلف علم كاربردهای متفاوت داره يه موقع من ميدونم فلان كشور در فلان جای دنيا قرار داره خب اينم يه نوع علمه، يه نوع علم اينه كه من ميدونم وجود دارم، اين هم يك نوع علمه، ولی اين علمی كه ميخوام بگم علمی است كه مشخصات وجودی انسان را تشكيل ميدهد كه بعد بسيار عظيمش اعتقاده، اعتقاد يعني حد و حدود فکری روح من، جان من، شخصيت من وجود من. اينكه من بخوام تعريفی از خودم ارائه بدهم هر كسی از شخصيت خودش تعريف‌های متفاوتی ارائه بده یه موقع ميگن انسان، انسان يعنی استعداد محضه، یه موقع ميگن انسان ميگن حيوان ناطق، يه موقع ميگن انسان ميگن كسي كه اشرف مخلوقاته تعريف‌هاي متفاوتي میکنن و تعريفی هم كه از انسان ما میخوايم انجام بديم شخصيت انسانه يعنی شخصيت فلان انسان كه با فرد ديگري از همين انسانه متفاوته.چه چيزهايي است كه انسان را از ديگران متفاوت ميكنه متمايز مي‌كنه از همنوعان خودش؟ يه موقع ميگيم حسن آقا شخصيتش اينه، حسين آقا شخصيتش اینه، خوب دوتاشون هم انسانن، نوع انسانن هر دوی اينها حيوان ناطقن هر دو اينها استعداد محض هستند هر دوی اينها ميتونن خليفةالله بشن هر دوی اينها ميتونن مظهر اسماء و صفات خدا بشن ولي حالا ميگيم اين آقا با اين شخصيت با اون آقا با اين شخصيت متفاوته؟ چرا متفاوته؟ به خاطر اينكه حد و حدودي كه براي شخصيتش در علمش و در عملش تعريف كرده با اون يكي متفاوته. دوتا ظرف داريم يك ظرف آب سرد يك ظرف آب گرم، هر دو تا ظرف آبه هر دو هم آب درونشه ولی اين سرده اين گرمه يك ظرف آب يك ظرف شراب هر دو ظرفن ولی چی در اين مظروف قرار گرفته؟ما ميخوايم در اين باره كه در ظرف وجود اين انسان چی قرار داره از اين جهت ميخوايم انسان را تعريف كنيم از اين جهت در مورد شخصيت انسان صحبت كنيم و اين خيلی مهمه، اونی كه ماها رو متمايز ميكنه از يكديگر اون مظروف ماست نه ظرف ما. من و شما و ديگرانی كه از نوع بشر هستند از لحاظ ظرف يكيم. خداي تبارك و تعالي وقتي سلمان فارسي را آفريد یا وقتی كه مثلاً ابن ملجم مرادی رو آفريد اينها هيچ تفاوتي با هم نداشتن، روز قيامت كه ميشه خداي تبارك و تعالی ميخواد انسان‌ها را مؤاخذه كنه سلمان بيا جلو شما برو بهشت ابن ملجم شما برو جهنم.میگه تو منو اينجور آفريدي.میگه نه، روزي كه تو را آفريدم تو ظرف بودي اونی كه داخل ظرف ريخته شده توسط خودت ريخته شد اگر ظرفيت سلمان بيش از تو بود بیا طلبكار من خدا شو. بله يك تكه سنگ ظرفيتش با درخت فرق ميکنه يه درخت ظرفيتش با حيوان فرق ميكنه حيوان ظرفيتش با انسان فرق میکنه ولي يك انسان با انسان ديگر از اين جهت كه از يك نوع مخلوق هستن با هم چه تفاوتي دارند؟ هيچ تفاوتي نداره اون چيزي كه انسانهارو با هم متفاوت ميکند ظرف نيست مظروف اونهاست مظروف يعني چه؟ يعني چيزي كه داخل اين ظرف ريخته اند که شخصيت اين را و وجود اين رو با اون متمايز ميكنه، گاهي اوقات اين مظروف اون قدر جلوه دارد اون قدر تجلی دارد كه شخصيت اين ظرف را هم تغيير ميدهد اين ظرف شفاف بي رنگ مثلاً شما يك ظرف شیشه رو تصور كنين اون قدر رنگ مظروف در اين تأثير ميگذاره اون چيزي كه توی اين ظرف ريختن تأثير ميگذاره كه گاهي اوقات ديگه ظرف ديده نميشه اون ديده ميشه ديگه كسی نميگه اين ليوان چه رنگيه اگر مايع قرمز درش ریخته باشند رنگش قرمز ميشه سبز ريخته باشن سبز ميشه به اون مظروفش ميره اون چيزهايي كه انسان‌ها را متمايز مي‌كند دانسته‌هاي اونهاست اون چيزهايي كه انسان‌ها را متمايز مي‌كند اعمالی است كه از دانسته‌های اونها نشأت مي‌گيرد اين است كه افراد رو متفاوت میکنه براي همينه كه اميرالمؤمنين عليه السلام میفرماید صحبت كنيد تا شخصيت شما مشخص شود چرا؟ چون صحبت، تراوش مظروف از ظرف است ✅ادامه دارد... از بیانات @tareagheerfan
شما میبینی دو نفر اومدن داخل،بهشون احترام ميگذاری ولی وقتی كه از اين در ميخوان خارج بشن میبينی شخصيتي كه من الان شناختم یه چیز دیگه ای بود. اميرالمؤمنين عليه‌السلام فرمود انسان پشت زبانش مخفی شده،يعني چه؟ يعنی شخصيت يك تراوشاتی داره كه با صحبت کردن مشخص ميشه. شما در وهله اول منو كه ميبينی نگاه ميكنی ميبينی خب یه فردی وارد شد عبا و عمامه و اينها، نگاه كنی ميگی یه انتظاري از اين عبا و عمامه و از اين شخص هست طبق انتظارت با من برخورد ميكنی ولی اگر انتظارت برآورده نشد ميگی تو شأن اين عبا و عمامه را آوردي پايين، چرا؟ چون اين ظرف،مظروف پاكی ميخواست تو مظروف نجسی در اين ظرف ريختی، وقتی اين عبا اومد تنت اين عمامه اومد سرت، تو حق نداری حرف لغو بزنی حق نداری روی منبر حرف لغو بزنی حق نداری غيبت كنی حق نداری دروغ بگی حق نداری كاري بكنی كه خلاف شأن اين شخصيته ⚡️لذا خدای تبارك و تعالی گاهي اوقات در قرآن ظرف انسان را مورد خطاب قرار ميده يه موقعی مظروف انسان را مورد خطاب قرار ميده يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحاً فملاقيه گاهی با یا ایها الانسان گاهی با يا أيهاالناس يعنی چه؟ يعنی ای همه ظرف‌ها ای همه انسان‌ها،ولی يه موقع می فرمايد يا ايها الذين امنوا يعنی ای انسان‌هايی كه مظروف ظرف شما ايمان است، دارم با شما حرف مي‌زنم، من دارم با شما حرف میزم نه با هر انساني يا الذين آمنوا خيلي فرق مي‌كنه با يا ايها الانسان اونجا ميگن ای نوع بشر ولی اينجا میفرماید اي بشری كه ايمان داری يا ایها الذين هادوا إن زعمتم انكم اولياءلله من دون الناس ای كسانی كه شما يهودی هستيد ميگيد ما اولياء خداییم تافته جدا بافته‌ايم. يه موقع به كفار خطاب قرار ميده يه موقع با اهل كتاب خطاب قرار ميده. پس يه موقع خدا در قرآن مياد نوع بشر را كه بهش ميگيم ظرف، او را خطاب قرار ميده يه موقع مظروف ظرف را خطاب قرار مي‌دهد يعني ای بشري كه ايمان داری يعنی ظرفی بودی كه ايمان در اين ظرف ريخته شد ای بشری كه كفر داری کفر داخل ظرف وجودت ریختی، خب اینها خیلی با هم فرق داره، لذا میومدن پیش پیغمبر، میگفتن که آمنا، قالت الاعراب آمنا یا رسول الله ما ایمان آوردیم، وحی نازل شد که بهشون بگو نگید ایمان آوردیم ولکن قولوا اسلمنا(سوره حجرات)بگید ما مسلمان شدیم. مظروف وجود شما اسلامه نه ایمان، ایمان خیلی ارزشش بالاتر از اسلامه ✅ادامه دارد.... از بیانات @tareagheerfan
شايد برای دو معصوم اين روايت آمده كه یكيش از علی ابن موسی الرضا عليه السلامه كه افرادی اومدن در خونه آقا،در زدن ،کیه؟ما اومدیم علی ابن موسی الرضا عليه السلام رو ببينم از راه دور هم اومديم حضرت فرمود كه بگيد شما كی هستيد گفتن ما شيعيان شما هستيم حضرت فرمود دروغ ميگن برشون گردونيد ردشون کردند دفعه دوم دفعه سوم هر چی ميومدن میگفتن ما از شيعيان شما هستيم حضرت فرمود راهشون ندید، تا یه روز اومدن دور هم جمع شدن و گفتن كه شما امروز ميری در خونه امام رضا عليه السلام بگو اقا ما شما رو دوست داريم چرا در را باز نمي‌كنيد؟ اگر امام رضا ما را راه نداد ما ديگه رو نداريم برگرديم شهرمون همين‌جا ميمونيم تا بميريم، اومد در خونه آقا رو زد و گفت به آقا بگيد آقا ما دوستداران شما هستيم چرا در رو باز نمي‌كنيد؟ حضرت در خانه را باز كردند و خيلي احترام گذاشتن و خيلی محبت كردن گفتن اقا چرا ما اين همه اومديم در خونه اين مدت، آبرومون ميره پيش اهل شهرمون، برگرديم میگن كه امام رضا شما رو راه نداد چقدر بد بودين، چرا ما راه ندادید؟ من حالا اينجور عرض کنم ، حضرت فرمود خواستم تربيتتون كنم امام كارش تربيت كردنه، دنيا هم مدرسه‌ست اگه تو مدرسه تربيت نشی تو دنيا تربيت نشی بعد مرگ كه ديگه تربيت نميشی؟ اگه صد سال هم طول بكشه امام رضا زحمت بكشه ردتون كنه شما غصه بخوری چرا ردمون كرد تا تربيت بشيد می ارزه، اين همه اومديم رفتيم فرمود چون دروغ ميگفتيد گفتن آقا كجا دروغ گفتيم؟ فرمود شما گفتین از شيعيان شماییم. شيعيان ما سلمان بود آيا شما سلمانی؟ گفتن نه آقا ما خاك پای سلمان هم نميشيم فرمود پس چرا ميگفتين ما شيعيان شماییم. چرا دفعه آخر راه دادین؟ چون ديگه گفتی آقا ما شما رو دوست داريم فرمود همين درسته، بگيد ما از محبان شما هستيم نه از شيعيان شما، شيعه ما شدن يك مظروفيه باید داخل اين ظرف قرار بگيره شما اون رو نداريد، وقتي نداری میگی دارم، داری دروغ ميگی، يكی اين يكی هم وقتی فكر كردی داری ديگه دنبالش نميگردی كه بري پيدا كنی. اگه یکی به من بگه تو خيلی حالیته خيلي سواد داری خيلی دانشمندی اصلاً ديگه نميخواد درس بخونی اصلا همه درس‌ها تو سينه توست، كم كم كم كم منم توهم كنم که همينجوره ديگه دنبالش نميرم. توهم داشتن از دنبال نداشته ها گشتن انسان را باز ميدارد لذا حضرت فرمود بگيد ما محبان شماييم ولي بريد شيعه بشيد برید شيعه بشيد محب نباشيد فقط ،بعد گفتن آقا ببخشيد استغفار ميكنيم ما محبان شماييم، بعد كه رفتند فرمود كجا ساكنید گفتن فلان مثلاً مسافرخونه بود چی بود اونجا، حضرت دستور داد به غلامشون چند بار اومدن در خونه؟ گفت آقا اين قدر، فرمود هر روز به نيابت از ما به اين تعداد كه اومدن در خونه ميری در كاروانسرا بهشون سر مي‌زنی هر روز برای بازديدشون تا اين چند بار كه اومدن جبران بشه. مرحوم شيخ مرتضي حائري ره وقتي از دنيا رفت ايشون خيلی علاقه به زيارت امام رضا عليه السلام داشتن،گفته بودن كه شیخ مرتضی از عالم قبر چه خبر گفت از روزي كه منو دفن كردن هر روز امام رضا مياد سرم،چرا كه امام رضا فرمود به تعداد دفعاتی كه تو دنيا اومدی زيارت هم ميام سر قبر ولي شفاعتم مال كجاست مال قيامته. اين جبران اين راهيه كه اومدی، اين جبران سر زدن‌هاست حالا ميام سر مي‌زنم ، امام رضا سلام‌الله عليه بياد سر به كسي بزنه خيلي فرق مي‌كنه ها؛! عالم برزخ خيلي با اين طرف متفاوته، همين دنيا هم امام به كسي نظر كنه فرق ميكنه پس چي شد بحث ما، ما همه آدميم از لحاظ ظرف ولی در آدميت همه متفاوتيم از لحاظ مظروف، ما اونی هستيم كه در وجود ماست فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلامه که ارزش هر كسی به اون مظروفيه كه داره (قیمة کل امرء ما یحسنه) لذا يه موقعی ميگن اگر يك آدم كشتی مثلاً ديه اش دو ميليارده، آقا يه موقع يه پادشاه رو كشتی چقدره؟ دو ميليارد. مرجع تقليدو كشتی دو ميليارد.يه آدمي كه اصلاً عقل نداشت هم همینجور، زدی كشتيش اونا بايد چقدر بدی دو ميليارد.چرا؟ چون ظرف را شكستی ادامه دارد..... از بیانات @tareagheerfan
⚡️خب ديه رو برا چی معلوم كردن؟ برای ظرف معلوم كردن، ظرف رو زدی شكستی. ولی مظروفی كه زمين ريخت ديگه تو دنيا نميشه جبرانش كرد. اگه شما اومدی دانشمندی رو كشتی نهایتا چيكارت ميکنن؟ اعدام ميكنن،ديه رو ميگيرن ولی آيا ميتونی اون علمی كه رو زمين ريخته شد از دست رفته رو جبران كنی؟ نميتونی نميشه اينكارو كرد. 🔰اينكه ميگن چرا خدا تو قيامت عذاب و عقاب معلوم كرد چون دنيا مال ظرفه، ظرف شكسته شد مظروف چيزی است كه دنيا وسعت جبرانشو نداره يه مثال ديگه بزنم، آقا اومد یه نفر زد مادر يه بچه رو كشت بچه سه ساله دو ساله را زدن مادرش رو كشتن ميگن چه كار كنيد؟ مثلاً زورش ميرسه ميگه بزنيد مادرش رو بكشيد خب مادر اين رو كشتن ولی آيا جبران بي مادری اين ميشه يا نميشه؟ نميشه. اون سينه پر محبت ديگه از دست رفت، چرا؟ چون ظرفی شكسته تو هم ظرفش رو شكستی ولی مظروفی كه ريخته شد مظروف يعنی چيزي كه داخل ظرفه. مظروفي كه ريخته شد دنيا وسعتشو نداره. محبت مادر از دست اين رفت ولو آنكه مادرش رو بكشی جبران اين ديگه نميشه. كجاست که ميتواند جبران بكنه؟ عالمی است كه عالم مظروف باشد نه عالم ظرف . لذا روز قيامت به ما می فهمانند كه من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها هر كسی كه چيزهاش رو با خودش بياره اون طرف، يعنی مظروف مهمه. لذا یه نفر مياد تو قيامت ميگه آقا من پسر پيغمبرم ميگن تو هر كی ميخوای باش بگو مظروفت چيه؟ يه موقع یه كسی مياد ميگه آقا من پسر يزيدم ميگن اوه اوه اوه پسر يزيد ببريدش جهنم؟ نه، باباشم كه يزيد بود وقتی به دنيا اومد ظرفش خوب بود يزيد شخصيت يزيدی در اين ظرف ريخت. حالا پسر يزيد شد معاويه صغير، حكومت را رها كرد و گفت خدا لعنت كنه پدرم رو خدا لعنت كنه پدربزرگم معاويه را حق با علي ابن ابيطالب بود. قرآن میفرماد كه یخرح الحي من الميت و یخرج الميت من الحی خدا يه موقع از مرده زنده بوجود مياره، از زنده هم مرده. پسر نوح رو ميارن خب مظروف را اون طرف ميبينن، نگاه نميكنن كه تو کی هستی، ظرف‌ها رو كاری ندارن مظروف رو كار دارن. شش چيز در اينكه در اين ظرف ما چه مظروفي بريزيم تأثير داره که در موردش صحبت خواهیم کرد.یکیش محيطه، محيط اون قدر نقشش مهمه كه اصحاب كهف از محيط فساد فرار ميكنن وقتي بهشون مي‌گن چرا فرار كرديد خودشون با خودشون صحبت مي‌كنن ميگن كه ما اگه تو اين محيط بمونيم نمي‌تونيم مؤمن بمونيم نميگن ميكشنمون. وقتی کسی رو بکشن ظرف رو میشکنند امام حسين رو كشتند ظرفو شكستن ولی امام مظروفيه كه در طول تاريخ باقي ميمونه حالا قبرش رو هم که صاف کنند ازامام حسين چيزی كم نميشه. ظرفو شكستند مظروف رو كه نميتونن بشكنن، اون وجود ثابت نورانی رو كه نميتونن بشكنن كاريش نميتونن بكنن، لذا قبر چهار امام قبرستان بقيع خراب كردن صاف هم كردند چی شد؟ آيا امام صادق عليه السلام از امام صادق بودنش كم شد نه؟ البته قصد ما اين نیست كه ما بی احترامی بكنيم به اين چيزا، ميخوایم جايگاه هر چيزی رو مشخص كنيم تو ذهنمون چارچوب‌ها بايد معلوم باشه. 🪴ادامه دارد..‌ از بیانات @tareagheerfan
عرض کردیم که انسان از دو جهت قابل بررسی است يكی از لحاظ نوعيت كه ظرف است يكي از لحاظ مظروف، كه شخصيت اكتسابی اوست، بعد عرض كرديم كه ارزش انسان‌ها و تفاوت انسان‌ها در آن چيزي است كه كسب مي‌كنند،از لحاظ ظرف، خدای تبارك و تعالي همه انسان‌ها را در احسن تقويم بهترين شكل آفريده است تفاوت‌ها برمي‌گردد به اون مظروفی كه داخل اين ظرف قرار داده عرض كرديم يك عواملي هست كه به واسطه اون عوامل شخصيت انسان ساخته ميشود يعني اون مظروف تشكيل ميشود كه يا از مقوله شناخت و علم است يا از مقوله عمل هست تشكيل شخصيت انسان اجباری نيست كه كسي بگه چون من اين قضيه برام پيش آمد اينجور شدم چون اون قضيه پيش نيامد اونجور نشدم تمام اين گزينه‌ها تأثير دارد ولي به نحو علت ناقصه نه علت تامه، یعنی تمامش مؤثر هست اون شش عاملي كه گفتيم صحبت مي‌كنيم در شخصيت انسان ولی به تنهایی شكل دهنده شخصيت يك فرد نيست عوامل ديگر هم شريكه، تمام اين‌ها با هم ميتواند يك شخصيت را تشكيل بدهند مطلبي كه اخیرا عرض کردیم اين بود كه فعلی از انسان قابل ارزش هست كه دارای دو گزينه باشد يعني دو مشخصه باشد، يك اینکه در برابر انسان گزينه‌های مختلف باشد يعنی انسان مجبور نباشه يكي رو انتخاب كنه دو اینکه انسان با اختيارش اون گزينه را انتخاب كند پس اگر كسي مجبور بود يك گزينه را انتخاب كند اختياری نداشت اين فعلش و اين عملش از جهت فعليتی كه اين آقا انجام داد قابل بررسی نيست در بحث ما، و اگر كسی گزينه‌های مختلفی در برابرش نباشد و یک گزينه را انجام بدهد او هم عملش و انتخابش ارزش نداره چون او هم به نوعي انتخابش جبری بوده، من وقتی كور باشم نميتونم بين ديدن و نديدن نامحرم انتخاب كنم وقتی بينا بودم ونامحرمی هم بود و قوه شهويه هم بود و اختياري هم بود و نگاه نكردم ارزش داره اين نكته را خوب توجه كنيد،شخصيت انسان در بين انتخاب‌های مختارانه او ساخته ميشود، اين كه خداي تبارك و تعالي مي‌فرمايد شما فكر كرديد ما قبلی ها را امتحان كرديم شما رو امتحان نمی كنيم؟ يعني چه؟ اصلاً تكوين بهم ميخوره تشريع بهم ميخوره حتی تكوين هم بهم ميخوره يعني اون خلقت بی ثمر ميشه اگر انسان گزينه‌هاي مختلفی جلوش نباشه گزينه‌های متفاوت، و با اختيارش آنچه كه خدا می پسندد رو انتخاب نكنه این چه ارزشی و چه جايگاهی در اين عملشه؟ اين مطالبی را که تا الان خدمتتون عرض كردم تمام اينها را بايد كنار هم بچينی تا بيايم برسيم به اينجا كه ببينم شخصيت انسان چيست شما اينا رو در عرض يك دقيقه در ذهنتون بچينيد كنار همه چی گفتيم؟ گفتيم ظرف ملاك نيست مظروف ملاكه، انسان‌ها مثل هم هستند ولی انچه كه شخصيت‌ها را می سازد چيه؟ مظروف هاس، اون چيزايي كه كسب كرده دو، انسان با انتخاب گزينه‌هاي متفاوت، با اختيار، شخصيتش ساخته ميشه اين خلاصه مطالبی بود که تا الان عرض كردم، خوب حالا اينها هر کدامش يك علت ناقصه هست، اگر يك كسی پدر و مادر خوبی نداشت نميتونه بگه كه مثلاً روز قيامت به خدا بگه خدايا من پدر و مادرم خوب نبودن من بد شدم ميگن خوب همين يك گزينه كه مقابلت برای تشكيل شخصيت تو نبود، توحالا يكیشو نداشتی می تونستی از مابقی استفاده كنی بله وقتي او هم بود راه برات هموارتر بود میگه آقا جامعه خراب بود میگن خوب جامعه خراب بود آيا اگر كسي در جامعه خرابی بود حتماً خراب ميشه؟ خب حضرت يوسف در جامعه ی خراب بود ديگه، فقط كه بحث زن عزيز مصر كه نبود، تمام زن‌های بزرگان مصر طمع به حضرت يوسف داشتند، اگه بحث خانواده باشه كه خوب جناب آسيه همسر فرعون شوهر بدی داشت، از اون طرفش هم بوده زن حضرت لوط مثلاً زن كافری بود از اون طرف زن بعضي از انبيا بد بودند بچه‌های بعضی از انبيا بد بودن، بچه‌های بعضی از افراد بد، خوب بودن، پس همه اينها راه فرار برای ما درست نميكنه كه من بگم خدایا اين نبود برای همين نشد، نه اگر همين يك گزينه در برابر تو بود و تو مجبور به انتخاب همين بودی بله، ولی عوامل متفاوتی بود كه تو با اختيارت و با كمك اونها می تونستی يكي از گزينه‌هاي متفاوت را انتخاب كنی و نكردی، اينكه ميگن روز قيامت خدای تبارك و تعالی با بنده احتجاج مي‌كنه حالا نميدونم اون احتجاج كه روز قيامت صورت مي‌گيره اينه كه حالا بنده می ایسته جلو خدا یکی میگه یکی مي‌شنود و با هم بحث مي‌كنند و مناظره مي‌كنند و اين‌ها است كه خب این خيلي خنده دار باید باشه، یوم الجزا نگاه مي‌كنند به اون چیزی که آورد شخصيتی كه آورد تا به اونی كه آورد نگاه ميكنه خودش احتجاج ميشه، تو اينو آوردی اصلا قابل انكار نيست، 🪴ادامه دارد..‌ @tareagheerfan
داره واقعيت رو ميبينه وقتی هم كه واقعيت رو ميبينه شما فكر نكن كه امروز رو مبینه فردا رو ميبينه، از آينده بگه از گذشته بگه، نخير، اون چه هست رو ميگه، يعني گاهي اوقات ظرايفی را مي‌گويد كه خود شما هم متوجه نبودی،قصد نداریم مصداقی صحبت کنیم، بحث علميه هيچ دخل و تصرفي هم به هيچ دينی نداره و به اصطلاح بحث فلسفيه، ولی حالا این مثالو عرض کنم،من اين رو از خود آیت الله فاطمی نيا ره شنيدم، ايشون میفرمودکه ميل داشتند كه ببينن نسل سيادتشون به كی ميرسه؟ فهميدن كه شجره نامشون دسته یه نفريه، رفتن شجره نامه رو بگيرن و خلاصه بحثشون شده بود و اون بد خلقي كرد، آقاي فاطمی نيا كه اصلاً بلد نبود بدخلقی بکنه بلد نبود عصبانی بشه،یه مقدار اون طرف بد خلقی كرده، حاج آقا هم فرموده بودن خب شجره نامه رو نمیدی که نده،کسی که ایشون رو میشناخت میدونست که عصبانی نمیشه،من از اقازادشون شنيدم كه ايشون ميفرمود كه رفته بوديم جايي منبر و مادرم هم با ما بود وقتي سوار ماشين شديم بريم ديدم كه حاج آقا بدون عبا اومده، گفتم آقا میخوای منبر بری عبا کو؟گفت مادرت خواب بود عبا رو انداخته بود روی خودش، اگه برمیداشتم بیدار میشد، گفتم اقا بدون عبا بری منبر كه آبرومون ميره، گفت آبرويي كه به واسطه از خواب پريدن مادرت باشه من اين آبرو رو نمي‌خوام، یه آدم اينجوري اصلاً ايشون بلد نبود عصبانی بشه. خلاصه گفت كه بي‌خيال شديم ديگه و گفتم شجره نامه رو نميدي كه نده خداحافظ، گفت رفتم و یه مدت بعد رفتم پیش آیت الله بهجت یه چند موردی بود صحبت کردیم ، وقتی خواستم بیام بیرون آقا فرمود آقای فاطمی نيا شاید قریب به این مضامین که قضيه سيادت مهم است شجره نامه رو پيگيري كن، حالا اصن چند روز پيش بحث شده بود و من بي‌خيال بحث شده بودم و تمام شد،اقای فاطمي نيا كه تعجب نميكنه، كسي كه خودش اهلِ تعجب نميكنه ولی وقتی برای يه نفر بگی میگه شما میخواین کرامت بسازید. بيچاره اینها مال بچه مكتبیهاست،این حقايق رو داره ميبينه تو كه نميبيني حقايق رو باید یه فكری به حال خودت بكنی، او كه خورشيد رو ظهر تو آسمون نميبينه كوره، او كه ميبينه كه هنر نكرده، ما اگر واقعيات را مي‌بينيم واقعيت همان واقعيتیه که روز قيامت خدای تبارك و تعالی ميگه تو اينی، اينو آوردی، چيو میخوای انكار كنی، تو هر چی كاشتی همون دراومد، نمي‌تونی كه بيای انکار کنی كه آقا من این رو نكاشتم كه، لذا گفت كه اگر كسی مثلاً شما ديديد اهل اين چيزها شده اين خودش را آلوده نكرده فكر نكن شق‌القمر كرده، تو الوده شدی که نمیبینی، یکی از بزرگان بود میفرمود اين چيزها كه شما ميگيد كرامت، اينها نخودچی كشمش جيب اولياالله است، شما فكر نكن اون شق‌القمر كرده، من خودم را آلوده كردم، اصلا كفر يعني چه؟ كه ميگن فلانی كافر شده؟ به آقاي قاضی اعلي الله مقامه الشريف گفته بودن آقا شما امام زمان را ديديد فرمود كور باد هر چشمی كه امام زمان را نمی بينه. حقايق كه ديدنش هنر نيست واقعيات كه ديدنش هنر نيست كفريعنی پوشاندن يعني پوشاندن حقيقت، اگه یه كسی گفت من خدا رو نميبينم اين بنده خدا حقيقت برایش پوشيده شده كه نمي‌بينه، اگر يك كسي گفت امام زمان را نميبينم این حقيقت برای او پوشيده شده، آقا من باطن رو نمي‌بينم، باطن چيه؟ اصلاً باطن كجا بود؟ باطن كجا بود كه ببينه یا نبينه، واقعيت رو بايد ببينه 🪴ادامه دارد از بیانات @tareagheerfan
اگر كسي اراده‌اش را از جوانح و از جوارح تحت اراده او قرارداد از اين حيث هستی كه داره ميرسد به نيستی اين هستی، يعنی چه؟ يعنی اين هستی کم را می ميراند تبديلش ميكنه به هستی بالاتر، مثل اينكه من و شما يه زمانی خاك بوديم ميوه‌ای رویید گندمی روييد و غذایی شده و پدر و مادري خوردن و نطفه شد و ما شديم، پس ما اول چی بوديم؟ جزو جماد بوديم يعنی بی جان بوديم، بعد جزو گياهان شديم حضرت مولانا مي‌فرمايد از جمادی مردم و نامی شدم بعد ميگه نام يعني گياه از گياه هم مردم و حيوان شدم يعني پدر و مادر سيب خوردند گندم خوردند تبديل به چی شد به پدر و مادر من شد حالا اين پدر و مادر، شدند موجب وجود من، بعد آخر بار ميگه كه، كی ز مردن كم شدم؟ از جمادی مردم و نامی شدم اول كه خاك بودم، از خاك مردم گياه شدم، از گياه مردم حيوان شدم، ميگه حالا هم اگه مردش هستی نترس از حيوانيت بمير، چرا ميخوای در وادی حيوانيت بمانی، تو چرا از مردن مي‌ترسي ، تو همين خاك كف باغ و صحرا و مزرعه بودي گندم شدي بعد حيوان شدی بعد انسان شدی ، از انسانيت هم بمير نترس، نترس، اين فنا يعني همين،اين سير يعني از اين هستی كم بميريم نيست شويم بعد از اون نيستی به هستی بالاتري ارتقا پيدا كنيم تا برسيم به جايي كه خودی بگذار و در هستی فنا شو، چو عنقا طاير قدس بقا شو.... 🪴ادامه دارد...‌ از بیانات @tareagheerfan
سیر الی الله پله پله است تا وادی اعتقادات محکم نشود نمیتواند وارد وادی بعد بشود و تا وادی دوم رد نشود نمیتواند وارد وادی بعدی شود. و این دام شیطان است که نمیگزارد از این طریق سیر و سلوک کند.انسان را وادار به کارهایی میکند که ظاهرش خوب است ولی همین کار خوب دام شیطان بوده، چرا؟چون این کار خوب بوده ولی وظیفه تو کار خوب دیگری بوده وحالا شیطان یک کار ظاهرا خوبی جلو پاهات گذاشته تا از وظیفت غافل بشی. @tareagheerfan
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : ذِكرُ المَوتِ يُميتُ الشَّهَواتِ في النَّفسِ ، و يَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ،...  ياد مرگ، خواهش هاى نفس را مى ميراند و رويشگاه هاى غفلت را ريشه كن مى كند.... 🔰فکر در ناگهانی رسیدن مرگ 🔰 تمام شدن فرصت ها 🔰عدم بازگشت به دنیا 🔰محدود بودن عمر و تکرار ناپذیر بودن 🔰همیشگی بودن، و عدم وجود مرگ در قیامت و..... @tareagheerfan
تصحیح اعتقادات، اولین و از مهمترین مراحل سیر الی الله است، که در کانال طریق عرفان به طور مفصل شرح داده شده است، شما عزیزان میتوانید برای مطالعه مباحث اعتقادی اعم از خداشناسی، توحید، نبوت، معاد، امامت و.... را در کانال دنبال نمائید🌹 @tareagheerfan
يعنی همینجور داره پيش ميره، شما تصور كنيد يه كسي يه ماشيني داره اين ماشين خيلي قويه مثلاً يه راهی میخواد بره میگه من با دويست تا سرعت میرم، يك كسي هم فلجه اصلا راه نميتونه بره، افتاده رو زمين، خودشو رو زمين میكشه ولی بايد اين راه‌ها بره، اونکه كه با دويست تا سرعت میره راحت ميره، آيا اين که فلجه باید بگه چون من نميتونم راه برم نباید برم؟ یا بايد بره ؟ افتان و خيزان بالاخره باید بره، حالا همين که فلجه روزي دو متر ده متر ميتونه خودشو روی زمين بكشه بره، اگر رفت، امروز از ديروز جلوتره يا نه؟ جلوتره، اگه نمی رفت سر جاش بود به اونجايي كه باید برسه و نجات پیدا کنه، به محل نجات نزديك نميشد، وانگهی در بحث سلوك الی الله اگه اين فلجه بره راه ميافته، اگه راه بره ميدوه، اگه بدوه پرواز ميكنه. يعني اين نیست که درجا بزنه، اين كم،به مرور زمان چی ميشه؟ زياد ميشه، گفتند معرفتي كه بر مبناي عمل بشود مانند آتش است كه در خرمن بيفته، شما فكر نكن اگه چوب كبريت افتاد تو خرمن گندم اين حالا يك وجب رو آتيش زد اين يك وجب ده وجب و بعد یه موقع نگاه می كنيد تمام خرمن آتيش گرفت، به ما گفتن روزی پنج مرتبه نماز بخونيد بعد فرمودند اين پنج مرتب به تنهایی دستت رو نميگيره، نجات ميده ولی بالا نميبره به تنهايی، باید اهل نماز شبم بشیم، قرآن هم بخون، قرآن واجبه؟ همون قرآن كه تو نماز ميخونی واجبه، ذكر هم بگيد، آيا همين ذكري كه در نمازه كافيه؟ برا جهنم نرفتن خوبه ولی تو رو ترقی نميده، اگه ميخوای پرواز كنی بايستی ملتزم به لوازم بشی، يعني هر چقدر اين معرفتت را شما بيشتر پروبالش بديد صعود تون بيشتر ميشه پروازتون بيشتره ولی هر چقدر اينو حركتش ندادي يا بر خلافش عمل كرديد درجا ميزنی پسرفت ميكنی، تا اينكه به فرمايش سوره مباركه تين يه موقع مي‌بينيم ميره به اسفل سافلين 🪴ادامه دارد.... از بیانات @tareagheerfan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴آیت الله ناصری رحمه الله: شب ۲۵ ذی القعده شبی است که هر کسی درِ خانه خدا برود ، محروم بر نمی‌گردد @tareagheerfan
⚡️همه مساجد و زمین مال خداست ولی فقط کعبه رو میفرماید خانه من همه ماه ها ماه خداست چرا فقط ماه رمضانو میگه ماه من؟حالا اینجا هم میفرماید عبدی .یعنی بنده من .این یک شرافتی است که ضعیف را به خودش و مخلوقش را به خودش اضافه کرده .بنده من . بعد یه نكته همين جا بگم كه اشاره كردم دوباره امشب بايد اشاره كنم امام صادق عليه السلام فرمود اين سوره فجر مال جدم امام حسين سلام الله علیه است، این عبدی،اصلش کیه؟امام حسين علیه السلامه،يعني اگه شمام میخواهيد اون شخصيتی رو پيدا كنيد كه خدا اسمي روش نگذاره به جز عبد من، بايد دنباله‌رو كي باشي؟ امام حسين علیه السلام، 🔰دنباله‌روی امام حسين علیه السلام بودن یه موقع در فعله یه موقع در عقيده است يه موقع در حقيقت، حضرت امام حسين علیه السلام كی بود؟ عاشقی است که فانی در معشوق شده، هیچی از خودش باقی نمانده، من کی ام لیلی و لیلی کیست من، ما یکی روحیم اندر دو بدن امام حسین علیه السلام عبد بود، عبد یعنی چه؟زمین همواری که هیچ پستی و بلندی درش نیست،اصلا امام حسین، ابا عبد اللهه، یعنی هر کسی میخواد عبد خدا بشه ریشه اش کجاست؟ریشه اش امام حسینه، 🌱خب حالا عزيز من از لم يكن شيئاً مذكوراً ظرف شكست و شخص شكست و ذرات پراكنده در هوا شد و در و ديوار شد و خاكستر شد و سنگ شده و گل شد و رفت، ولي اونی كه باقی ماند شخصيته، شخصيت از كجا شروع ميشه از سميعاً بصيراً مياد تا برسد به يا ايتها النفس المطمئنة ارجعی إلي ربك راضيةً مرضيةً فادخلي في عبادی حالا اينجا اين شخص كه قراره نابود بشه شما هفت سال يك بار تمام بدنتون تعويض ميشه هفت سال يكبار تمام سلول‌هاي بدن البته به مرور ميميرد و سلول‌هاي جديد جاش مياد يعني جسم مني كه اينجا نشسته جسم هفت سال پيش نيست مار مثلاً يه دفعه پوست ميندازه از اين قالب در مياد ميره تو قالب ديگه، انسان هم مثل مار پوست ميندازه ولي يه دفعه نيست ،خرد خرد عوض مي‌شه گوشت عوض ميشه تمام بدنت تعويض ميشه به اقتضاي سن و سالت تغيير ميكند، به اقتضاي اون چيزي كه استفاده ميكنی و آب و هوا و خوراك و بيماريها، به اقتضای روحياتت هم تغيير ميكنه، همين كه ميره جلو، اين جسم تغيير ميكنه، يكي از تغييراتي كه براي اين جسم شما اتفاق مي‌افته و آخرين تغيير هست اينه كه اين جسم شما برمي‌گردد به اون جايي كه از اونجا آمده بود يعني كجا؟ خاك , يعني شما پنجاه شصت سال بعد كه اين بدن داخل قبر بود بريد قبر را بشكافيد نگاه ميكنی ميبينی يا همه بدن يا بيشتر بدن ديگه نيست چطور شد خاك شد تجزيه شد رفت، رفت پی كارش، ولي به ما كه گفته‌ اند شما هميشه هستيد پس من خاك نميشم نابود نميشم هميشه هستم، چه هستم؟ خوب توجه كن، اونی كه خودم ساختم من اونی هستم كه خودم ساختم 🪴ادامه دارد.... از بیانات @tareagheerfan
⚡️ملائك هم نميتونن، چرا؟ حالا اون روح كه ميگن ملكه اعظمه، ممكنه جبرئيل باشه يا نباشه نميدونيم ولی تو قرآن داره فسجد الملائكة كلهم أجمعین، تمام ملائكه حتی روح الامين هم به آدم سجده كردند به چه سجده كردند؟ اون سجده به نقاشی نبود، به نقاش بود، خوب توجه كن چی ميگم، وقتي اين كتاب رو ميخونی كيف ميكنی از هنر، از اين كتاب كه كيف نميكنی، از هنر و قدرت نويسنده داری كيف ميكنی، به كتاب كه نمیگی بارك الله، به نويسنده میگی، خدا فرمود به آدم سجده كنيد آدم صنع خداست صانع و سازنده را گفت سجده كنيد، چرا؟ چون اين صنع تجلی قدرت اوست، صنع يعنی ساخته شده، اين ساخته شده اين صنع تجلی علم اوست چيزي جز او نيست شما در نقاشی كه نگاه ميكنی هنر نقاش را ميبينی، رنگ و جوهر كه دست بچه هم بدی خط خطی میکنه، همون رنگ و جوهر و كاغذه، ولی وقتی كه رنگ و جوهر و كاغذ رو دادی دست یک نقاش ماهر تصويری در مياره كه وقتی نگاه ميكنيم میگیم باريكلا، خدای تبارك و تعالي مي‌فرمايد من اين قدرتم را و اين علمم را در يك موجودي پياده كردم به نام انسان، يعني اين انسان ميتواند علم مرا جلوه دهد تجلي دهد قدرت مرا تجلی دهد انسان ميتونه مثل اعلای خدا شود و لله المَثل الاعلی،مَثل به چی ميگن؟ به تصويری كه در آئینه است، هيچ چيزی نميتونست خدا را اين‌طور نشون بده، خب هيچ كسی لياقت ندارد كه بهش بگيم كامل هيچ كسي لياقت نداره كه بهش بگيم زيبا هيچكس لياقت نداره كه به او بگوييم برتر و بالاتر به جز خدا، برا چی خدا وقتي انسان را آفريد به خودش گفت بارك‌الله به من؟ چون ديد اين انسان بيش از همه خودش رو داره نشون ميده، انسانی كه خدا نما شده،لذا خدا به خودش عاشق شد عشق كه خودش بود معشوقم كه خودش بود يعني یک چيز بيشتر در واقع نبود اين انسان تجلي صفات اوست جبرئيل هم اين‌قدر نميتونست خدا را نشون بده 🪴ادامه دارد.... از بیانات @tareagheerfan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬عارف بالله حضرت امام خمینی رحمت الله علیه: شما میدانید شیخ فضل الله نوری را چه کسی محاکمه کرد؟ یک معمم زنجانی،.‌‌..... 🔰یازده مردادماه سالروز شهادت شیخ فضل الله نوری @tareagheerfan
⚡️ما بقی هست هاشون نیسته ، این را میبینه ها، نه با چشم سر، باوجودش این را درک میکند، حالا بحث رو یکم سبک تر بگیم، چنین کسی ایا دیگه از مرگ میترسه؟ از چیزی میترسه؟ این دیگه از نداری میترسه؟از مریضی میترسه؟اصلا مرگ و مریضی و فقر و غنا برای چنین کسی معنی داره؟ این میبیند که همه اینها نیست های هست نماست، لقاء یعنی چه؟یعنی او را در کمالش ملاقات کنیم، چجور ملاقات کنیم؟ صفات و اسماء او را به اندازه ظرفیت وجودی خودت ، در وجود خودت تجلی بدی، چرا میگیم عبد شدن مقارن با لقاء است؟ چون عبد شدن یعنی از خودت تهی شدن، هر چه از خودت تهی بشی از او پر میشی، خب این تهذیب میخاد دیگه، تهذیب یعنی پاک کردن، خودت رو باید از خودیت و منیت ها پاک کنی، این را در عرفان بهش مواطن طهارت میگن، مواطن طهارت را انسان باید طی کند، طهارت از چی؟ از دنس از حدث از خبث، یعنی یکی اینکه شما بایستی این طهارت ظاهری را حفظ کنی، بعد میشه طهارت از صفات، صفات رذیله را پاک کنی، بعد میشه طهارت سر، بعد میرسه به طهارت از غیر،خودش هم جزو غیر میشه ها، این را بدونید که هر وطنی طهارتش لوازم خودش را میخواهد، یعنی شما الان در وطن اول که هستید طهارتتون جور دیگری است ،بعد جور دیگر و.... تا بره مرحله اخر، و اینکه خداوند متعال میفرماید ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین، خب توابین هم یه نوع تطهیره، تطهیر از گناهه، تطهیر ازپلیدی های گناهانه،، که این تطهیر باید در وجودش ایجاد بشه، خدا دوست داره که انسان ظاهر و باطنش را تطهیر کنه، خب انسان با وضو یک تطهیر باطنی داره یک تطهیر ظاهری، تطهیر ظاهری اینه که بلاخره دست و صورتی شسته شد ولی تطهیر باطنی اینه که این شستن که مطابق اطاعت هست موجب تطهیر باطن میشود،یعنی باید مطابق اطاعت باشد قصد قربت هم میخاد، اگه همینجور کسی دست و صورتش رو بشوره اون تطهیر باطنی رو براش نمیاره چون مطابق اطاعت و دستور نیست 🪴ادامه دارد... از بیانات @tareagheerfan