#اعتقادات
#نبوت_عامه
در نبوت عامه بحث سر این هست که اصلاً آیا به پیامبری نیاز داریم یا نه?در مورد خود بحث نبوت صحبت میشود.
در نبوت خاصه در مورد یک پیامبر خاص مثلا حضرت عیسی یا موسی یا.... صحبت میشود.
✅ دلایل ارسال انبیا
مى توان دلایل نیاز به انبیا را این گونه بر شمرد:
1- هدفدار بودن هستى
در جهان بینى الهى، هستى هدفدار است و انسان جزیى از هستى است و هستى براى او آفریده شده و در اختیارش قرار گرفته است. بنابراین او نمى تواند یله و رها باشد.
به عبارتى دیگر: نمى توان پذیرفت كه تمام هستى هدف دارد، ولى انسان كه هستى براى او آفریده شده، بى هدف است.
فرض كنید تمامى امكانات براى راه اندازى مدرسه اى فراهم شده است؛ مدرسه اى با تجهیزات كامل از جمله كلاس، آزمایشگاه، كتابخانه، امكانات آموزشى و كمك آموزشى و ... كه دانش آموزان نیز در كلاس حاضرند، امّا معلّمى در كار نیست و یا اتاق عملى را تصور بفرمایید، كاملا مجهّز، بیمار نیز آماده، ولى دكتر جراحى در میان نیست، معناى این كار چیست؟ یعنى هیچ؛ یعنى كارى بیهوده و عبث.
2- حركت هستى
خداوندى كه حركت هستى را بدون ابهام و تردید قرارداد، بر مبنا و مقتضاى عدل خود، انسان را متحیّر رها نمى كند.
علاّمه طباطبایى (ره) مى فرمایند: كلّ هستى یك حركت بدون شك دارد، بدین معنا كه تمامىِ موجودات در راه رشد خود شك و تردیدى ندارند، اشتباه نمى كنند و در نهایت به رشد و كمال مى رسند. در این صورت آیا صحیح و قابل قبول است كه انسان گیج و متحیر باشد؟
بى شك، انسان نیز باید یك راه بدون تزلزل در پیش رو داشته باشد كه با پیمودن آن به كمال برسد و لازم است این راه را خداى حكیم و عادل - همانگونه كه در اختیار تمامى موجودات قرار داده است - در اختیار انسان نیز قرار دهد و او را از سر در گمى نجات دهد، ولى تفاوتى كه انسان با سایر موجودات دارد این است كه انسان مى تواند این راه رشد و كمال را بپیماید و مى تواند رها كند.
✳️3- لطف خداوند
بر مبناى قاعده لطف، بر خداوند لازم است بندگان را هدایت كند و راه سعادت را به آنها نشان دهد و نزول كتابهاى آسمانى و فرستادن پیامبران، لطفى است كه از سوى خداوند شامل حال بندگان مى شود. چنانكه در قرآن مى فرماید: «انّ علینا للهدى»هدایت مردم بر عهده ماست. خداوندى كه مى داند در مسیر حركت انسان، انواع راههاى منحرف وجود دارد و شیطانها كمین كرده اند و هوسها و غرائز، هر انسانى را به سمت و سویى مى كشانند و او را از راه راست منحرف مى سازند، آیا ممكن است او را بدون راهنما رها كند؟
آیا رهاكردن انسانى كه راه را نمى داند، از خداوند رحمان و رحیمى كه این همه به بندگان خود لطف دارد، شایسته است؟
بدیهى است كه اگر خداى متعال پیامبرى نفرستد، انسان راه و مسیر و هدف را گم مى كند.
به عبارتى دیگر اگر خداوند پیامبرانى را براى راهنمایى انسانها نفرستاده بود، آنان مى توانستند مدّعى شوند كه خدایا! ما براى آمدن به سوى تو، نه نقشه اى داشتیم و نه راهنمایى. مسیر هم طولانى و پر مشقّت بود. دشمنان نیز فراوان و از درون و برون در كمین ما نشسته بودند، خدایا! چگونه مى توانستیم به سوى تو بیاییم و در راه تو قدم برداریم؟
4- جهل انسان
یكى دیگر از دلایل نیاز به انبیا جهل انسان است.
انسان جاهل است و جاهل نیاز به معلّم و راهنما دارد.
بدون تردید اطلاع و آگاهى انسان از خود و جهان آفرینش بسیار اندك و مجهولات او بى شمار است. بشر به معلم نیاز دارد تا از مجهولات خود بكاهد و بر معلوماتش بیافزاید.
ممكن است مطرح شود كه خود انسان به مرور زمان مطالب را مى فهمد و به راهنما و پیامبر نیازى ندارد، در پاسخ باید گفت: هر چند انسان به مرور زمان چیزهاى اندكى را مى فهمد، امّا این كافى نیست؛ دقت در آیه ذیل حقیقت ارزنده اى را براى ما روشن مى سازد:
خداوند مى فرماید: «و یعلّمكم مالم تكونوا تعلمون»چیزهایى را كه نمى توانستید بفهمید و درك كنید خداوند به شما مى آموزد. این آیه نمى فرماید: چیزهایى را كه نمى دانستید به شما مى آموزد؛ بلكه به این نكته عنایت دارد كه چیزهایى وجود دارد كه شما نمى توانید بفهمید و درك كنید!
راستى چگونه با علم و فكر بشر مى توان به حوادث عالم برزخ و قیامت پى برد، آیا این، جز از راه انبیا ممكن است؟
@tareagheerfan