eitaa logo
طریق عرفان
3.9هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
791 ویدیو
30 فایل
🌺مراحل ومطالب عرفانی به صورت موضوع بندی🌺 📿ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی📿 ✅ فهرست مطالب eitaa.com/tareagheerfan/10012 📲 طریق عرفان در دیگر پیام‌رسان ها zil.ink/tareagheerfan2 🟠 مسئول کانال @Sayyed_mahdi1214 🟠 ادمین تبادل @MahdiZolfaghary1371
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 پاسخ به شبهه موروثی بودن امامت: ✳️ارث برای مادیات ازجمله ملک و املاک به کار میرود. و نمیتوان گفت که یک مهندس یا پزشک بعد از مرگ خود صفت مهندس بودنش را به فرزندانش انتقال دهد امامت شأنی اکتسابی نیست، بلکه به تعیین خداوند است، زیرا امام باید از صفات درونی و قابلیت‌هایی برخوردار باشد که تنها خداوند از آن عالم است. علاوه بر آن کسی شایستة به عهد گرفتن نبوت و امامت است که به مقام برگزیدة خدا رسیده باشد: «الله یصطفی من الملائکة رسلاً و من الناس؛ خداوند از بین ملائکه و مردم رسولانی برمی‌گزیند و اختیار می‌کند». امامت ملک نیست و نمی‌تواند ارث باشد و افراد به صرف داشتن رابطة نسبی، صلاحیت به عهده گرفتن منصب امامت را نمی‌یابند. امامت، نیابت از پیامبر است. پیامبر وحی را از فرشته وحی می‌گیرد و به مردم ابلاغ می‌کند و تفسیر و تبیین آن را برعهده دارد. پس از پیامبر وظیفه تبیین و تفسیر وحی به عهده امام است. امام باید مانند پیامبر معصوم باشد تا بتواند مرجع مطمئن هدایت و تبیین وحی گردد. گزیده خدا باید پاک و مطهر باشد و پلیدی و ناپاکی شرک و کفر و ظلم او را نیالوده باشد و به عبارت دیگر معصوم باشد، از این رو وقتی پروردگار با علم به قابلیت حضرت ابراهیم پس از آزمون، مقام امامت او را اعلام می‌دارد، در پاسخ به درخواست آن حضرت که این مقام را برای فرزندان و ذریه خود درخواست کرد، فرمود: «عهد و پیمان من به ظالمان نخواهد رسید».(سوره مبارکه بقره) این بیان خداوند روشن می‌سازد که مقام امامت نمی‌تواند موروثی باشد،‌که اگر چنین بود، مطمئناً درخواست پیامبرش را رد نمی‌کرد. پس آیه می‌فهماند که باید شخص قابلیت داشته باشد تا امام شود،‌ نه اینکه فرزند امام یا پیامبری چون حضرت ابراهیم خلیل الله باشد اگر(بر فرض محال) خداوند، پس از امام حسین دیگری را امام قرار داده بود، بر ما لازم بود که امامت وی را بپذیریم. درمیان فرزندان امامان نیز پسرانی وجود داشتند که انسان‌های نیک بودند مانند حضرت ابوالفضل، اما عهده‌دار مقام امامت نبودند؛ زیرا از تمامی شرایط لازم برای برعهده گرفتن این مقام برخوردار نبودند. آنها خود بر این حقیقت آگاه بودند و هیچ گاه ادعای امامت نداشتند، یا به عنوان این که ارثی از پدر باشد، به نزاع برنمی‌خاستند،‌مانند فرزندان پادشاهان! اگر کسی چون جعفر کذاب ادعای امامت کرد، از طرف شیعیان کذب او آشکار شد، زیرا نشانه‌های امامت را در او نمی‌دیدند، اگر چه فرزند امام بود. @tareagheerfan
✳️دلایل وجود امام زمان علیه السلام 🔷قاعده لطف: همانطور که قبلا گفته شد طبق قاعده لطف بر خداوند واجب است که اگر بندگان او برای رسیدن به کمال و هدایت شدن به چیزی نیاز داشته باشند به آنها عطا کند. اگر امامی نباشد تا مردم بوسیله او هدایت شوند و از او در فهم احکام و مفاهیم دین کمک بگیرند. روز قیامت میتوانند به خدا ایراد بگیرند که اگر برای ما امامی قرار داده بودی گمراه نمیشدیم. ِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى .... مى‌گفتند: اى پروردگار ما، چرا رسولى بر ما نفرستادى تا پيش از آنكه به خوارى و رسوايى افتيم، از آيات تو پيروى كنيم؟ (134طه) ⚪️دلیل دیگر حدیث معتبری است که در بحث امامت عامه گفته شد که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه یعنی هر کس بمیرد و امام زمان خودش را نشناخته باشد به مرگ جاهلی یعنی مثل مردم قبل از بعثت پیامبر از دنیا رفته است. 🔴دلیل دیگر وجود واسطه فیض است که قبلا در مورد آن صحبت شد. که باید کسی باشد تا خداوند بواسطه آن فیض رسانی کند. واسطه در خلقت_ واسطه در رزق و..... باشد. 💠دلیل دیگر این حدیث معتبر است. لولا الحُجه لساخَت الارضُ باهلها یعنی اگر حجت خدا روی زمین نباشد زمین اهلش را فرو میبرد. این روايت روایتِ صحيحي است و در كتب شيعه و سني با مضامين مختلفي وارد گرديده است به عنوان نمونه: 1- سبط بن جوزي از علماي اهل سنت در تذكرة الخواص نقل مي كند: پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «ستارگان امان اهل آسمانند، اگر نابود شوند اهل آسمان نيز نابود مي گردند. اهل بيت من امان ساكنين زمين مي باشند، پس اگر اهل بيت من وجود نداشته باشند اهل زمين نيز هلاك مي گردند.» 2- ابو حمزه مي گويد: خدمت امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: آيا زمين بدون وجود امام باقي مي ماند؟ فرمود: «اگر زمين بي امام گردد فرو خواهد رفت.»(اصول کافی). 💠در دو مورد از خطبه غدير، كلمه «القائم المهدي» بكار رفته و بعد از آن به قدرت مطلقه و تمام عيار حضرت بقية الله الأعظم(عج) اشاره شده كه از جانب الهي به او عطا گرديده است و هيچ قدرتي یارای برابري با او را ندارد. 🛑تمام فِرَق اسلامی مهدویت را پذیرفته [گذشته از این که تمام ادیان الهی و حتی غیر الهی مهدویت نوعی یعنی آمدن یک منجی که بالأخره عالم را از وضع کنونی به سوی وضعیتی آرمانی خواهد برد را پذیرفته اند] و جز معدودی، انگشت شمار که تخصص در مسائل دینی و خصوصاً منابع روایی اسلام نداشته اند، به این حقیقت اعتراف و ابراز عقیده و ایمان کرده اند اگر چه در خصوصیات اختلاف داشته اند. 🔰در بیش از 106 مصدر روایی اهل سنت احادیث مربوط به امام عصر(عج) آمده است و حداقل 32 کتاب مستقل از اهل سنت راجع به امام عصر(عج) به نگارش در آمده است و دهها علامت آن حضرت در احادیث آنان آمده است. مانند این که:  الف ـ از فزرندان حسین(علیه السلام) است. ب ـ دارای دو غیبت است که یکی غیبت طولانی است. ج ـ امام دوازدهم است . د ـ عیسی بن مریم فرود آید و در نماز به مهدی(عج) اقتداء می کند و... 6)-  بسیاری از علماء اهل سنت منکر مهدی(عج) را کافر می دانند و این سخن پیامبر اکرم(ص) را نقل کرده اند که فرمود:( "من انکر خروج المهدی فقد کفر "،هر کس خروج مهدی را انکار کند کافر است یا "من کذب بالمهدی فقد کفر"، کسی که ظهور مهدی را دورغ بشمارد کافر گردیده است و..) @tareagheerfan
✳️خلاصه بحث فواید امام غائب 1. امام غایب مایه آرامش اهل زمین وجود امام معصوم در میان جامعه بشری از جهات گوناگون موجب آرامش و امنیت برای ساكنان زمین است: الف) امنیت فكری و روحی: امام و حجت خدا براساس این ‏كه مسۆلیت هدایت و ارشاد جامعه را بر عهده دارد، از مرزهای اعتقادی و فكری جامعه اسلامی نگهبانی می‏كند تا مورد هجوم افكار غلط و اعتقادات منحرف دشمنان خدا واقع نشود. در پرتو هدایت و ارشاد حجت خداست كه انحرافات فكری و عقیدتی كه موجب تزلزل روحی و فكری جامعه است، از بین رفته و امنیت فكری و روحی به‏ وجود می‏آید. ب) احساس آرامش در سایه امام: وجود امام، نقطه اتكایی است برای بندگان خدا كه در هنگام مواجهه با حوادث هولناك، به وی پناه برند و به عنوان پناهگاهی چاره ‏ساز و آرام‏بخش از وجود امام منتفع گردند و به تلاش و كوشش خویش در راستای نیل به اهداف الهی و اسلامی ادامه دهند. ایمان و اعتقاد به امام غایب سبب امیدواری مسلمانان نسبت به آینده پر مهر و صفای خویش در عصر ظهور امامشان می‏گردد. این امیدواری از بزرگ‏ترین اسباب موفقیت و پیشرفت است. جامعه شیعی، طبق اعتقاد خویش به وجود امام شاهد و زنده، همواره انتظار بازگشت آن سفر كرده را كه صد قافله دل همره اوست می‏كشد. هر چند او را در میان خود نمی‏بیند، اما خود را تنها و جدا از او نمی‏داند 2. وجود امام، منشأ خیر و بركت بر حسب روایات و اخبار، وجود افراد مۆمن در بین مردم، منشأ خیر و بركت و موجب نزول باران و جلب منافع و دفع بسیاری از بلاها از جامعه است، سلیمان از امام صادق(علیه السلام) و آن حضرت از پدر بزرگوارش امام باقر(علیه السلام) و آن حضرت از امام زین العابدین نقل مى كند كه حضرتش فرمودند: ما (اهل بیت پیامبر پیشوایان امت اسلام، حجت هاى خدا بر جهانیان، آقاى اهل ایمان، پیشواى روسفیدان و سرپرست مۆمنانیم. ما امان براى اهل زمین هستیم، همچنان كه ستارگان امان براى اهل آسمانند. ما كسانى هستیم كه خدا به واسطه ما آسمان را بر فراز زمین نگه داشت و اهل زمین را از هلاكت نجات بخشیده است. به واسطه ما باران مى بارد و رحمت خدا منتشر مى شود و زمین بركاتش را بیرون مى آورد و اگر نبود در هر عصر و زمانى امامى از ما اهل بیت در زمین، زمین اهلش را فرو مى برد و هلاك مى كرد. سپس فرمودند: از هنگام خلقت آدم تا قیامت، زمین از حجت خدا خالى نبوده و نخواهد بود; خواه حجتش در میان مردم آشكار و معروف باشد یا غایب و ناپیدا. خدا در زمین عبادت نمى گردید». 3. امیدبخشی به مسلمین ایمان و اعتقاد به امام غایب سبب امیدواری مسلمانان نسبت به آینده پر مهر و صفای خویش در عصر ظهور امامشان می‏گردد. این امیدواری از بزرگ‏ترین اسباب موفقیت و پیشرفت است. جامعه شیعی، طبق اعتقاد خویش به وجود امام شاهد و زنده، همواره انتظار بازگشت آن سفر كرده را كه صد قافله دل همره اوست می‏كشد. هر چند او را در میان خود نمی‏بیند، اما خود را تنها و جدا از او نمی‏داند. باری، امام غایب(علیه السلام) همواره مراقب حال و وضع شیعیان‏اند و همین مسئله باعث می‏گردد كه پیروانشان به امید لطف و عنایت حضرتش، برای رسیدن به یك وضع مطلوب جهانی تلاش كرده و در انتظار آن منتظر به سر برند. چنان‏كه خود فرموده‏اند: ما در رسیدگی و سرپرستی شما كوتاهی نكرده و یاد شما را از خاطر نبرده‏ایم؛ پس تقوای الهی پیشه كنید و ما را یاری نمایید تا از فتنه‏ای كه به شما رو می‏آورد، شما را نجات بخشیم.( احتجاج طبرسی، ج2، ص497) تنها روزنه امیدی كه برای بشر مفتوح است و یگانه بارقه امیدی كه در این جهان ظلمت‏زده سوسو می‏زند، همان انتظار فرج و فرا رسیدن عصر درخشان حكومت توحید و نفوذ قوانین الهی است. 4. حفظ و نجات شیعیان از خطرات، گرفتاری‌ها و شرّ دشمنان در توقیعی كه از ناحیه مقدّس حضرت حجت برای شیخ مفید(ره) صادر گشته، آمده است: ما در رسیدگی و سرپرستی شما كوتاهی و اهمال نكرده و یاد شما را از خاطر نبرده ‏ایم كه اگر جز این بود، دشواری‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود می ‏آمد و دشمنان، شما را ریشه ‏كن می‏نمودند.(سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الكبری ص153)
💠برزخ به معنای حائل وواسطه بین دوچیز است عالم برزخ در واقع عالمی است که واسطه بین دنیا و آخرت است واز همین روست که به آن عالم برزخ گفته میشود. آیات متعددی درباره برزخ وارد شده است که به بعضی اشاره میشود حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعونی لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمة هی قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون(مومنون۹۹و۱۰۰). تا انگاه که مرگ هریک فرارسد در آن حال آگاه و پشیمان گشته و میگویند:پروردگارا مرابه دنیا باز گردان تا شاید در تدارک اعمال گذشته ام کار نیک انجام دهم.اما به او خطاب میشود؛هرگز!!واین کلامی است که ازروی حسرت میگوید و هرگز ثمری نمیبخشد واز عقب آنها عالم برزخ است تا روزی که دوباره برانگیخته شوند. ⚪️النار یعرضون علیها غدوا وعشیا ویوم تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشدالعذاب اینک هرصبح و شام بر آنها آتش را برانها عرضه میکنند وروزی که قیامت برپا شود خطاب میرسد که آل فرعون را به سخت ترین عذاب ها داخل سازید(مومن۴۶) امام صادق علیه السلام فرمود این ایه ناظر به عالم برزخ است زیرا درقیامت صبح و شام وجود ندارد و عذاب و آتش هم عذاب و اتش جهنم برزخی است. . 🔵در ایه ۳۶سوره یس میخوانیم که :گفته شد وارد بهشت شو .گفت:ای کاش قوم من آگاهی داشتند که خداوند چگونه مرامورد آمرزش قرار داد و از اکرام خود بهره مند ساخت. این ایه مربوط به فردی است که قوم خویش را به پیروی از دستورات الهی وفرامین پیامبران دعوت نمود اما انان سخن او رانپذیرفتند . انچه از ظاهر ایه فوق بدست می آید این است که این شخص بلافاصله پس از شهادت وارد بهشت برزخی شد و ازآنجا که قوم او هنوز در دنیا بسر میبرند آرزو نمود که ای کاش قوم او ازاین حقیقت آگاه بودند که خداوند چه نعمت هایی به او عطا کرده و چگونه اورامورد امرزش و رحمت قرارداده است. ایه ۱۶۷و۱۷۰سوره ال عمران میخوانیم که هرگز آنان را که در راه خدا کشته میشوند مرده نپندارید که همانا آنان زنده اند ونزد پروردگارشان روزی میخورند و از آنچه که خداوند ازفضل و کرم به آنان عطا کرده مسرور و خوشحالند و به کسانیکه در پی آنان بودند و هنوز به درجه شهادت نرسیده اند و به خیل شهدا ملحق نشده اند بشارت میدهند که هرگز ازمرگ نهراسند و از سرنوشت و اینده خویش غمگین نباشند. باتوجه به این ایه روشن است که در هنگام بشارت دادن شهدا ٬هنوز بسیاری از همراهان و یاران انان در دنیا بسر میبرند و بنابراین قیامتی هم برپانشده است . ازاینرو باید عالمی بنام برزخ وجود داشته باشد که در آنجا نیز نعمت هاو لذائذی برای اهل ایمان فراهم باشد و به ایندگان بشارت دهد 🔴جهان برزخ در واقع با مرگ انسان آغاز میشود و تا روز قیامت ادامه خواهد داشت. در عالم برزخ با اینکه حساب کلی افراد هنوز رسیدگی نشده است و در قیامت باید رسیدگی شود افراد مختلفند بعضی متنعم و بعضی معذبند و به همین خاطر است که فرمودند القبر اما روضة من ریاض الجنة او حفره من حفر النار عالم قبر برای انسان یا به منزله باغی است ازباغ های بهشت یا به منزله گودالیست از گودال های جهنم. @tareagheerfan👈
وتشکیل حکومت در زمان غیبت 💠برای جلوگیری از هرج و مرج و فساد واختلال در نظام٬وبرای تأمین مصالح فردی واجتماعی بشر ٬وجود حکومت در جامعه لازم است. عالیترین شکل آن٬حکومتی است که امام معصوم در رأس آن باشدو جامعه رااداره کند.حال وقتی مردم ازمصالح حکومت امام معصوم٬محروم بودند باید به دنبال نزدیکترین مرتبه به حکومت اسلامی باشیم. نزدیکی یک حکومت به حکومت معصوم در سه امر متبلور میشود. یکی علم به احکام کلی اسلام (فقاهت)دوم شایستگی روحی و اخلاقی با گونه ای که تحت تأثیر هواهای نفسانی وتهدید و تطمیع ها قرار نگیرد(تقوی)سوم کارایی در مقام مدیریت جامعه. بر اساس این مقدمات نتیجه میگیریم که در زمان غیبت امام معصوم کسی که بیش از سایر مردم واجد این شرایط باشدباید زعامت و پیشوایی جامعه را عهده دار شودو ارکان حکومت را هماهنگ نموده و به سوی کمال مطلوب سوق دهد.و چنین شخصی جز فقیه جامعه شرایط کس دیگری نمیتواند باشد. 🔴امام علی علیه السلام در خطبه۴۰ نهج البلاغه میفرماید وجود حاکمی برای مردم چه نیکوکار وعادل یا ستمکار و زشت کار لازم است. که این عبارت نشاندهنده ضرورت وجود حکومت در جامعه است. ✳️دلایل نقلی: روایاتی هم وجود دارد که بر رجوع مردم به فقها ورفع نیازهای حکومتی دلالت دارد و یا فقها را به عنوان ٱمنا یا خلفا یا وارثان پیامبران و ائمه معرفی کرده اند.در میان روایات٬چند روایت از اهمیت بالایی برخوردار است ۱-روایتی که در بین فقها به توقیع شریف مشهور است . این توقیع را عالم بزرگ شیعه مرحوم شیخ صدوق در کتاب اکمال الدین خود اورده است.و در واقع پاسخی است که حضرت امام زمان علیه السلام در جواب نامه اسحاق بن یعقوب فرموده اند. اسحاق بن یعقوب سوال کرده بود که در مورد حوادث واقعه که در زمان غیبت پیش خواهد آمد وظیفه ما چیست؟حضرت فرمودند:واما رخدادهایی که پیش می آیدپس به راویان حدیث ما مراجعه کنید زیرا انان حجت من بر شما و من حجت خدا بر انها هستم. ۲-روایت دوم :امام صادق علیه السلام دربیان تکلیف مردم در حل اختلاف ورجوع به یک مرجع صلاحیت دار که حاکم بر مسلمین باشد چنین میفرماید: هرکس از شما که راوی حدیث ما باشد ودر حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشدواحکام ما را بشناسداو را به عنوان داور بپذیرید.همانا من او را حاکم بر شما قرار دادم.پس هر گاه حکمی کرد و از او قبول نکردند٬حکم خدا را سبک شمرده اندو ما را رد کرده اندو انکس که مارا رد کند خدا را رد کرده است و رد کردن خدا در حد شرک به خدای متعال است(کافی ج۱ص۶۷-وسائل الشیعه ج۱۸ص۹۸) بدیهی است که منظور این حدیث شخصی است که فقیه و مجتهد در احکام ومسائل دین باشدو حضرت ایشان را به عنوان حاکم بر مردم انتخاب کرده است.و حکم فقیه را نظیر حکم خود قرار داده است. بنابر این همانطور که اطاعت از حکم امام واجب است اطاعت حکم فقیه نیز واجب است. @tareagheerfan
رجعت درلغت به معنای بازگشتن وبرگشتن می باشد و در اصطلاح به این معناست که عده ای از افراد(مومنین خالص و مشرکین محض)پس از مردن و قبل از برپایی قیامت دوباره به این دنیا برمیگردند.. مهمترین ایه برای رجعت ٬،آیه۸۳سوره نمل است که میفرماید گروهی از هر امتی برمیگردند از انهایی که ایات خدا راتکذیب کردند . این ایه نشان از رجعت قبل از قیامت هست زیرا در قیامت همه برمیگردند نه گروهی از هر امت. رجعت به چند دلیل امکان دارد.دلیل اول تعبد است یعنی اینکه خدا و پیامبری که ما قبول کرده ایم میگویند رجعت وجود دارد ۲-قبلا اتفاق افتاده پس باز هم ممکن است روی دهد. سوره بقره ایات۵۵-۵۶-۷۲-۷۳-رجعت گروهی از بنی اسرائیل٬،زنده کردن کشته ای از بنی اسراییل٬در ایه ۲۴۳این سوره میخوانیم که چندین هزار نفر مردند باز زنده شدند.ایه ۲۵۹سوره بقره حضرت عزیر بعد از صد سال زنده شد.۴۹آل عمران٬حضرت عیسی علیه السلام مرده ها را زنده میکرد.۳-در صحیح بخاری جلد۹ -بحارالانوار-کمال الدین شیخ صدوق و..... روایت شده که رسول الله فرمود هر آنچه در امت های سابق پیش امده در امت من هم اتفاق می افتد مانند مطابقت دونعل اسب . ⚪️کسانیکه در این دنیا عذاب خود راچشیده اند بازنمیگردند مانند قوم لوط . سیدِ مرتضی دلیل رجعت را اینگونه بیان میکند که بر میگردنند تا به فیض ثواب یاری امام زمان علیه السلام برسند و وعده خدا را ببینند . دشمنانشان هم بر میگردند تا ازآنها انتقام گرفته شود. @tareagheerfan
💠شفاعت از ماده شفع است که در لغت بمعنای جفت شدن باچیزی است. شفاعت اصطلاحا بمعنای واسطه شدن برای دفع ضرر از کسی و یا رساندن منفعتی به اوست که دراین واسطه شدن سه طرف باید وجود داشته باشند الف:شفاعت کننده ب : شفاعت شونده ج:پذیرنده شفاعت شفاعت دراصطلاح دینی به معنای این است که شخصی درنزد خدای متعال برای دیگری طلب آمرزش کند و بخواهد عقابی که در اثر گناه متوجه شخص گنهکار شده ازاو برداشته شود ویاتخفیف یابد .دراین حال شخص گنهکار شفاعت شونده و خدای متعال پذیرنده شفاعت است. درمورد شفاعت آیات و روایات متعددی وارد شده است. آیات: من ذاالذی یشفع عنده الا باذنه کیست که درنزد خدا برای دیگری شفاعت کند مگر به اذن او(بقره۲۵۵) در آن روز شفاعت هیچکس سودی نبخشد جز انکس که خدای رحمان به او رخصت شفاعت داده و سخنش مورد پسند او گردیده است.(طه۱۰۹) درقیامت هیچکس مالک شفاعت نمیباشد مگر کسی که (به پرستش حق) از خدای مهربان عهد (نامه توحید کامل)دریافته است(مریم۸۷) وهرگز آن مقربان درگاه الهی از احدی جز انکس که خدا از او راضی است شفاعت نمیکنند و آنها دائما از خوف قهر خدا هراسانند.(انبیا۲۸) روایات: روایات اهل سنت رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:از شفاعت من اگر خدا بخواهد آنکس برخوردار خواهد شد که بمیرد درحالیکه هیچگونه شائبه شرکی نسبت به خداوند دردلش نباشد. قال رسول الله صلی الله علیه واله:همانا شفاعت من درروز قیامت برای مرتکبین به گناهان کبیره است رسول اکرم صلی الله علیه واله:من امیددارم که در روز قیامت از گنهکاران و دوزخیان به عدد آنچه از درخت و کلوخ و سنگ درروی زمین است شفاعت کنم. پیامبراکرم صلی الله علیه واله:درروز قیامت نخست انبیا پس از ان علما و سپس شهدا گنهکاران را شفاعت میکنند روایات شیعه: امیرالمومنین علیه السلام فرمود برای ما ونیز برای اهل مودت ودوستی ما حق شفاعت وجود دارد. امام صادق علیه السلام:هرکس سه چیز راانکار کند از شیعیان مانیست.معراج پیامبر. سوال قبر و مسئله شفاعت. امام صادق علیه السلام:ما پروردگارراتمجید میکنیم و برپیامبرمان درود و سلام میفرستیم و برای شیعیانمان شفاعت میکنیم و خداوند نیز درخواست ما را رد نمیکند. امام رضا علیه السلام: هرکس شفاعت رسول خداراتکذیب نماید مشمول ان نخواهد شد. 🔴شرایط شفاعت: اذن الهی-رضایت خداوند نسبت به شفیع-رضایت خداوند نسبت به فرد مورد شفاعت چند دسته درمورد شفاعت کنندگان داریم ۱-اهل بیت وپیامبر و مومنین و شهدا . دراین دسته انسان به انسان است که شفاعت میکند ۲-دسته ای که اعمال شفاعت انسان را میکند مثل نماز ۳-یک چیزی واسطه میشود که نقشش مجری فیض خداست . نقش شفیع و نقش واسطه را دارد مثل قران شفاعت شامل کسانی میشود که تارک الصلوة یا سبک شمرندگان نماز نباشند .اصل ایمانشان را حفظ کرده باشند.آزار دهنده ذریه پیامبر نباشند. دردنیا با شفاعت کننده رابطه معنوی داشته باشند. اعتقاد قلبی به بحث شفاعت داشته باشند. خیانتکار و فریب دهنده نباشند @tareagheerfan
💠بداء درلغت به معنای ظهور وآشکار شدن است و دراصطلاح دانشمندان شیعه بر دگرگونی مسیر طبیعی سرنوشت یک انسان درپرتو رفتار صالح وپسندیده وی اطلاق میگردد. از دیدگاه قران کریم ٬انسان دربرابر سرنوشت خود٬همیشه دست بسته نیست بلکه راه سعادت برای او باز است و میتواند با بازگشت به راه حق ورفتارهای شایسته مسیر فرجام زندگی خود را دگرگون سازد. ازاین رو این حقیقت را به عنوان یک اصل فراگیر وپایدار چنین بیان میکند: ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (رعد۱۱)یعنی هیچگاه خداوند وضع گروهی را تغییر نمیدهد تا اینکه خود٬وضع خویش را دگرگون سازند.و در جای دیگر میفرماید: هرگاه اهل ان مناطق ایمان می اوردند وپرهیزکار میشدند درهای برکات آسمان و زمین را بر انان میگشودیم.(اعراف۹۶) ودرباره تغییر سرنوشت حضرت یونس میفرماید پس اگر او از تسبیح کنندگان نمی بود تا روز رستاخیز در شکم نهنگ باقی می ماند(صافات۱۴۳-۱۴۴).ازاین ایه چنین بر می اید که ظاهر جریان ایجاب میکرد یونس پیامبر تا قیامت در ان زندان ویژه باقی بماند. لیکن رفتار شایسته آن حضرت یعنی تسبیح گفتن ٬مسیر سرنوشت وی را دگرگون ساخت و اورانجات داد. این حقیقت در روایات اسلامی نیز پذیرفته شده است. پیامبر اکرم میفرماید:یک انسان به سبب گناه ازروزی خود محروم میشودو هیچ چیز نمیتواند این تقدیر وسرنوشت را دگرگون سازد مگر دعا کردن و هیچ چیز بر عمر وی نمی افزاید مگر نیکی نمودن.(مسند احمد ج۵و مستدرک حاکم ج۱) از این روایت و امثال ان استفاده میشود که انسان بر اثر عصیان و گناه٬به محرومیت از روزی محکوم میشود . لیکن با رفتلری شایسته مانند دعا میتواند مسیر سرنوشت خود را تغییر دهد و با نیکی بر عمر خود بیفزاید فلسفه بداء همانگونه که مسأله توبه و شفاعت ٬انسان رااز نومیدی و سردی زندگی نجات می دهد٬حقیقت بداء نیز موجب نشاط و شادابی وی میگردد واورا به اینده ای روشن امیدوار میسازد. زیرا در پرتو این بینش٬انسان میداند که میتواند سرنوشت خود را به حکم خدای بزرگ تغییر دهد و به سوی آینده ای بهتر و فرجامی درخشان تر قدم بردارد. @tareagheerfan
✴️سنی ها و وهابی ها معتقدند که توسل ٬شرک است و میگویند خداوند بدون واسطه هم حاجت میدهد. سوال:ایا حاجت خواستن از غیر خدا شرک است؟ اگر حاجت خواستن از غیر خدا شرک باشد دراین صورت همه عالم و ادم مشرک هستند. حتی این مطلب شامل انبیا هم میشود چون انها هم از مردم کمک میگرفتند مثلا حضرت سلیمان علیه السلام برای اوردن تخت بالقیس کمک گرفت. آیا ما برای رفع نیازهای روزمره خود از دیگران کمک نمیگیریم؟همه ما برای بهبودی حال خود به دکتر وقرص متوسل میشویم. سوال دیگر این است که چرا ما بدنبال وسیله هستیم و مستقیما از خود خداوند حاجت نمیخواهیم؟جواب این است که حاجت خواهی مستقیم از خدا هم مد نظر ماهست اما اینکه چرا ما بدنبال وسیله هستیم دلیلش ایه ۳۵سوره مبارکه مائده هست که خداوند میفرماید وابتغوا الیه الوسیله:با وسیله به سوی خدا تقرب جویید. خود پیامبر هم دستور داده است که اهل بیت را واسطه قرار دهیم.ابن ابی الحدید سنی نقل میکند که حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود حمد میکنم خدایی راکه از پرتو رحمتش اهل اسمان و زمین بندگی میکنند و ذات اقدس او هدف تمامی وسایل میباشد و مائیم وسایل دربین خلق.دلیل دیگر حدیث ثقلین است که عالمان اهل تسنن هم به ان اشاره کرده اند در این حدیث میخوانیم که پیامبر فرمود به اهل بیت من تمسک جویید.دلیل دیگر حدیث سفینه است که رسول الله فرمود مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است هر کس بر ان سوار شود نجات میابد وهر کس سوار نشود هلاک میشود. دلیل دیگر اینکه خود عمر هم متوسل میشده است بخاری عالم اهل تسنن از قول عمر نقل کرده است که میگفت پروردگارا ما بوسیله عموی پیامبرت به تو متوسل میشویم تا بر ما باران نازل کنی. پس بنابراین عقیده ٬خلیفه خودشان هم مشرک است. 🛑سوال:چرا برای غیر خدا نذر میکنیم؟ درکتب فقهی شیعه دوشرط برای قبولی نذر وارد شده است. اول اینکه برای خدا باشد دوم اینکه صیغه نذر خوانده شود وتا نام خدا در صیغه نذر برده نشود نذر قبول نیست. مثلا نذر میکنیم که اگر حاجتمان براورده شد در فلان امام زاده برای خدا قربانی میکنیم @tareagheerfan
🔰ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف‌ نظر و اعتقاد قلبی را تقیّه گویند. در کتابهای مربوط به قواعد فقهی از تقیّه به عنوان یک قاعده نام برده شده و برخی فقها رساله‌ای مستقل تحت عنوان «التقیّه» تألیف کرده‌اند. علاوه بر آن از تقیّه در بابهایی نظیر طهارت، صوم و حج به مناسبت سخن رفته است. ـــ تقیه به کتمان حق یا ترک عمل به احکام شرعی واقعی به دلیل ترس از مخالفان اطلاق می‌شود. 🚫از فواید تقیه میتوان به حفظ امت اسلامی وجلوگیری از ایجاد تفرقه و حفظ قوای خود برای استفاده بهتر از فرصت ها اشاره کرد. تقیه، به شیعه امامیه اختصاص ندارد، بلکه همه طوایف و عقلای عالم در زمان‌های مختلف (حتی قبل از اسلام ) هنگام گرفتاری، به آن عمل نموده‌اند، مانند: تقیه مؤمن آل فرعون و اصحاب کهف . درزمان ائمه علیهم السلام هم این عمل انجام میشده مثل تقیه علی بن یقطین وزیر شیعی هارون الرشید به دستور امام کاظم علیه السلام. در منابع اسلامی به آیات متعددی برای این عمل اشاره شده است آیات۱۰۶سوره نحل٬۲۸سوره آل عمران٬۲۸سوره غافرو... ❇️مشروعیت تقیه در احادیث دلیل دیگر مشروعیت تقیه، احادیث است که بوضوح بر جواز آن دلالت دارد. طبق حدیث، تقیه از برترین کارهای مؤمنان و موجب اصلاح امت است و دین بدون آن کامل نیست اصول کافی ج ۲ تقیه در مواردی که به نابودی اساس دین و یا ترک واجبات و انجام محرمات می انجامد حرام است مثلا تقیه ای که باعث نابودی کعبه و قران و یا ریختن خون مسلمانی بشود 🔴 موارد تقیه مستحب از موارد تقیّۀ مستحب، حُسن هم‌زیستی با مخالفان به حضور یافتن در اجتماعات آنان- همچون نماز جماعت، تشییع جنازه، عیادت بیمار و مانند آن- برشمرده شده است. موارد تقیه واجب، بنا بر احادیث و فتاوای فقها، جایی است که اضطرار و ضرورت بر آن صدق کند. @tareagheerfan
✅تولی یعنی دوست داشتن و دوستی با خدا و اهلبیت علیهم السلام تبری یعنی دشمنی با دشمنان خدا واهلبیت علیهم السلام درباره تولی می توان به این آیات استناد کرد: «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى[شوری/۲۳] من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى كنم جز دوستداشتن نزدیكانم [اهل بیتم].» «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ[حجرات/۱۱] مؤمنان برادر یكدیگرند.» «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ[توبه/۱۱۹] اى كسانى كه ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و با صادقان باشید!» «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ[توبه/۷۱] مردان و زنان باایمان، ولىّ (و یار و یاور) یكدیگرند.» و درباره تبری آیات فراوانی وجود دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنیم: «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِكَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فی شَیْءٍ ...[آل عمران/۲۸] افراد باایمان نباید به جاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند و هر كس چنین كند، هیچ رابطه اى با خدا ندارد.» «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ[مائده/۵۱] اى كسانى كه ایمان آورده اید! یهود و نصارى را ولّى (و دوست و تكیهگاه خود،) انتخاب نكنید! آنها اولیاى یكدیگرند و كسانى كه از شما با آنان دوستى كنند، از آنها هستند.» «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإیمانِ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[توبه/۲۳] اى كسانى كه ایمان آورده اید! هر گاه پدران و برادران شما، كفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنها را ولىّ (و یار و یاور و تكیه گاه) خود قرار ندهید! و كسانى از شما كه آنان را ولىّ خود قرار دهند، ستمگرند!» «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُمْ[مجادله/۲۲] هیچ قومى را كه ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمى یابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند.» اما روایات امام باقر(ع) میفرماید:"هل الدین الا الحب و البغض"، "آیا دین غیر از حب( تولی) و بغض (تبری) است". از این روایت و امثال آن استفاده میشود که تولی و تبری، دو رکن اساسی دین و جان مایه اصلی دین داری است. در زیارت عاشورا میخوانیم:"انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه، و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم"؛ "من در صلح و سازشم با کسانی که با شما صلح کنند ودر جنگ هستم با کسانی که با شما در جنگند تا روز قیامت، من دوستم با کسانی که شما را دوست دارند و دشمنم با کسانی که شما را دشمن دارند". پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله روزى پرسشى را در بین اصحابش مطرح كرد و آن این بود: در میان دستگیره هاى ایمان كدامیك از همه محكمتر است؟ گفتند: خدا و پیغمبرش بهتر مىدانند، آنگاه یكى از ایشان گفت: نماز، و دیگرى گفت: زكات، شخصى گفت: روزه، و یكى دیگر از ایشان گفت: حج و عمره، و دیگرى گفت: جهاد، آنگاه پیغمبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: همه اینها كه نام بردید، كارهاى با فضیلتى است، ولى پاسخ سؤال من نیست، (بلكه) قوى ترین دستگیره ایمان، دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خداست، و دوست داشتن اولیاء خدا، و بیزارى جستن از دشمنان خدا، مى باشد.[معانی الاخبار) همچنین امام رضا (ع) می فرمایند: کمال دین ولایت ما و برائت از دشمنان ماست(بحار الانوار جلد۲۷) اما نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که تبری جستن از دشمنان الهی، به این معنا نیست که با تمام مخالفان فکر و اندیشه خود بجنگیم. خدای متعال در قرآن صریحا این مساله را بیان کرده است: «لا یَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِیارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ... خدا شما را از نیكى كردن و رعایت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دین با شما پیكار نكردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمى كند چرا كه خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد. تنها شما را از دوستى و رابطه با كسانى نهى مى كند كه در امر دین با شما پیكار كردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندن شما كمك كردند و هر كس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است!»ممتحنه ۸ @tareagheerfan
💠دو سوال: چرا امام علی علیه السلام نام سه تا از فرزندانش را عمر عثمان و ابی بکر گذاشت سوال دوم اینکه چرا دخترش ام کلثوم را به ازدواج عمر در آورد؟ 🔴اینکه چرا امام علی علیه السلام نام سه فرزند خود را عمر عثمان وابی بکر گذاشت.جواب اینه که این اسم ها در ان زمان رایج بوده ودلیل نمیشه که بخاطر علاقه به سه خلیفه اسم فرزندانشون را عمر عثمان و ابی بکر بزارن . این اسمها رایج بوده مثل الان که اسم رضا یا مهدی یا اسمهای دیگه رایج هستن حتی روایات داریم که بیشتر از صد نفر از اصحاب امام صادق و باقر علیهم السلام اسمشون عمر و عثمان و ابی بکر و شمر و.... بوده. ✅موضوع ازدواج ام کلثوم با عمر از دو دیدگاه قابل بحث و بررسی است*: الف. از منظر منابع اهل سنّت؛ ب. از منظر منابع شیعه. منابع اهل سنت در بین اهل سنت، مشهور است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام دختر خود امّ کلثوم را به ازدواج خلیفه دوم، عمر بن خطاّب، در آوردند. آنها این ازدواج را نشانگر دوستی و روابط حسنه میان علی علیه السلام و خلیفه دوم قلمداد می کنند. در نقد و بررسی این موضوع به چند نکته اشاره می شود: 1. مسئله ازدواج امّ کلثوم در هیچ یک از دو کتاب معتبر نزد اهل سنت، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم که در نزد اهل سنت معتبرترین کتابها بعد از قرآن شمرده می شوند ذکر نشده است. هیچ یک از صحاح ششگانه اهل سنّت ازدواج امّ کلثوم را ذکر نکرده اند. 2. برخی از مسانید معتبر نزد اهل سنت، مانند: مُسند احمد بن حنبل نیز این رویداد را بیان ننموده اند. 3. برخی از منابع تاریخی و روایی اهل سنّت، مانند: «طبقات» ابن سعد و «المستدرک» حاکم نیشابوری، ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم را مطرح نموده اند. در این باره، دو نکته شایان ذکر است: الف. براساس مبانی رجالی اهل سنّت، تمام راویان این روایت، متّهم به صفات «کذّاب»، «وضّاع»، و «ضعیف» و «مدلَّس» می باشند؛ لذا براساس منابع اهل سنت، موضوع ازدواج امّ کلثوم با عمر بن خطّاب به لحاظ سندی فاقد اعتبار و ارزش می باشد. ب. صرف نظر از ضعف سندی، این روایت به لحاظ دلالت و معنی نیز دچار تعارض، چندگانگی و تشویش در نقل می باشد؛ به گونه ای که برخی از نقلها برخی دیگر را تکذیب می نمایند. به عنوان مثال، در برخی نقلها این گونه آمده است که وقتی عمر به خواستگاری امّ کلثوم آمد، علی علیه السلام مسئله کوچکی سنّ ام کلثوم را مطرح نمودند و در برخی نقلها آمده است که حضرت فرمودند: «من او را برای فرزندان برادرم جعفر بن ابی طالب نگه داشته ام.» در نقل دیگری بیان شده است که علی علیه السلام بدون درنگ ام کلثوم را نزد عمر فرستاد تا او را نگاه کند. 🔷دیدگاه شیعه در مورد ازدواج امّ کلثوم با خلیفه دوم، در میان دانشمندان شیعه دیدگاه های متفاوتی مطرح است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود: 1. برخی از دانشمندان شیعه از جمله شیخ مفید، این تزویج را به شدّت انکار نموده و بر این باورند که چنین ازدواجی اساسا رخ نداده است. 2. دیدگاه دیگر این است که اُمّ کلثوم دختر واقعی علی علیه السلام نیست؛ بلکه ربیبه دختر خوانده علی علیه السلام بوده است. براساس این دیدگاه، امّ کلثوم دختر واقعی ابوبکر بوده، مادرش أسماء بنت عمیس است. پس از مرگ ابوبکر، اَسماء به همسری علی علیه السلام در آمد و امّ کلثوم همراه مادرش به خانه علی علیه السلام آمدند. این دیدگاه متعلّق به آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله است. ایشان در این باره می فرمایند: «امّ کلثوم که با عمر ازدواج کرد، ربیبه علی علیه السلام و دختر اسماء بنت عمیس از ابوبکر بود. او کودک بود و با ازدواج اسماء با علی علیه السلام پس از مرگ ابوبکر به خانه علی علیه السلام آمد و بزرگ شد و با عمر ازدواج کرد. او را همه جا امّ کلثوم بنت علی علیه السلام می گفتند. او با پسرش زید بن عمر در زمان امام مجتبی علیه السلام فوت کردند. امام علیه السلام بر او و پسرش یک نماز میّت خواند و همین دلیل بر جواز نماز بر دو میّت در یک نماز شد. امّ کلثوم دختر فاطمه علیهاالسلام در کربلا با خواهرش زینب علیهاالسلام بود و در شب یازدهم تا صبح مواظب اطفال امام حسین علیه السلام بود که خود دلیل دیگری بر نفی ازدواج او با عمر است؛ زیرا اگر زن عمر بود و فرزندی داشت، در جریان کربلا منعکس می شد، در اسارت کوفه و شام مطرح می گشت. اصولاً برای او حرمتی قائل می شدند.» 3. دیدگاه دیگر این است که این ازدواج صورت گرفت؛ ولی از روی تهدید و اکراه و اجبار. در منابع حدیثی شیعه روایاتی وجود دارد که نشانگر وقوع این ازدواج از روی تهدید و ارعاب می باشد. در ذیل به نمونه ای اشاره می شود: محمد بن ابی عمیر از هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «هنگامی که عمر [از اُم کلثوم [نزد علی علیه السلام خواستگاری نمود، حضرت در پاسخ او فرمودند: او کم سنّ و سال است.ادامه👇
💠سوال:اگر ذریه انسان بواسطه فرزند پسر ادامه می یابد پس چرا فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها را ذریه رسول الله میدانید؟ شواهد فراوانی بر این حقیقت وجود دارد که برخی از آن ها عبارتند از: 1- قرآن مجید، در آیه ذیل، حضرت عیسی را از فرزندان ابراهیم خلیل می شمارد، در حالی که عیسی فرزند مریم است و از طریق مادر، به حضرت ابراهیم می رسد: «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنَا وَنُوحًا هَدَیْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَی وَهَارُونَ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ وَزَکَرِیَّا وَیَحْیَی وَعِیسَی؛ و ما به ابراهیم، اسحق و یعقوب را عطا نمودیم و همه را به راه راست هدایت کردیم و نوح را نیز پیش از ابراهیم و از فرزندان ابراهیم: داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را نیز هدایت نمودیم و این چنین نیکوکاران را پاداش می دهیم. و[همچنین از فرزندان ابراهیم] زکریا و یحیی و عیسی.» دانشمندان مسلمان، آیه یاد شده را گواهی روشن بر این دانسته اند که امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) فرزندان رسول خدا و ذریه او هستند. برای نمونه، به یکی از آن موارد اشاره می کنیم: سیوطی نقل می کند که: «روزی حجاج، به دنبال «یحیی بن یعمر» فرستاد و به وی گفت: برایم گزارش داده اند که تو می پنداری حسن و حسین، فرزندان و ذریه پیامبرند و این سخن را در کتاب خدا(قرآن) یافته ای، در حالی که من از آغاز تا پایان قرآن را خوانده ام و این سخن را نیافتم. «یحیی بن یعمر» گفت: آیا این آیه از سوره انعام را نخوانده ای که می فرماید « وَمِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ » تا آنجا که می فرماید «و یحیی و عیسی»؟ گفت: چرا، خوانده ام. یحیی گفت: آیا در این سخن قرآن، حضرت عیسی به عنوان ذریه ابراهیم به شمار نرفته است در حالی که برای او پدری نبود [و از طریق مادر به ابراهیم می رسد؟] حجاج پاسخ داد: سخن تو، درست است. از مجموع آیه یاد شده و سخنان مفسران قرآن، به روشنی معلوم می گردد که نه تنها شیعه بلکه تمام دانشمندان مسلمان، امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) را ذریه و فرزندان رسول خدا می نامند. 2- یکی از آیات روشن قرآن که بر صحت گفتار یاد شده، گواهی می دهد، آیه مباهله در سوره «آل عمران» است. اینک نص آیه مباهله را همراه با سخنان مفسران می آوریم: « فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ؛ هر کس با تو در مقام مجادله بر می آید، پس از آن که به وحی خدا آگاه گشتی، بگو: بیایید فرزندان ما و فرزندان شما، و زنان ما و زنان شما، و جان های ما و جان های شما را فراخوانیم، سپس یکدیگر را نفرین نماییم و لعنت خدا را نثار دروغگویان سازیم.» مفسران می گویند: آیه یاد شده که به آیه «مباهله» معروف است، در مقام مناظره پیامبر گرامی با سران مسیحیان نجران و پس از لجاجت ورزیدن آنان فرو فرستاده شد و آن حضرت به فرمان خدا، همراه با علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین – سلام الله علیهم – به منظور مباهله به راه افتادند و چون بزرگان نصاری، رفتار پیامبر و اهل بیت آن حضرت را مشاهده نمودند، بر جان خود بیم کردند و از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درخواست کردند تا از مباهله و نفرین آنان صرف نظر نماید و آن حضرت هم پیشنهاد آنان را پذیرفت و با بستن پیمانی، این قضیه خاتمه یافت. از آنجا که دانشمندان هر دو گروه شیعه و سنی، بر این نکته اتفاق نظر دارند که روز مباهله، امیرمؤمنان و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) همراه پیامبر گرامی بودند، به روشنی معلوم می گردد که مقصود از «ابناءنا» [یعنی فرزندان ما] در سخن رسول خدا، امام حسن و امام حسین می باشند، و بدین سان روشن می گردد که حسن و حسین(علیهماالسلام) در آیه یاد شده، فرزندان پیامبر گرامی قلمداد شده اند. لازم به ذکر است که مفسران، پس از نقل روایات بسیار در ذیل آیه مباهله، بر صحت این برداشت روشن، گواهی می دهند و ما به عنوان نمونه، به برخی از آن ها، اشاره می کنیم: الف: جلال الدین سیوطی به نقل از حاکم و ابن مرودیه و ابو نعیم، از جابر بن عبدالله، چنین نقل می کند: «انفسنا و انفسکم»: رسول الله(صلی الله علیه و آله) و علی، و ابناءنا: الحسن و الحسین و نساءنا: فاطمة؛ مقصود از «انفسنا»[جان های ما]، علی بن ابی طالب است و «ابناءنا»[فرزندان ما] حسن و حسین و «نساءنا»[بانوان ما] فاطمه.» ب: فخرالدین رازی در تفسیر خود، پس از بیان روایت یاد شده می گوید: «واعلم ا ن هذه الروایة کالمتفق علی صحتها بین اهل التفسیر و الحدیث؛ بدان که این روایت، به عنوان حدیثی است که اهل تفسیر و حدیث، بر صحت آن است
دلایل جمع خواندن نماز❓ ٬سجده مقابل قبور ائمه٬❓ بوسیدن ضریح ائمه٬❓ سلام دادن به امامان توسط شیعیان❓ 🔰اول:جمع خواندن نماز نخست آنكه نماز جزء فروع دين است و در مسائل فرعى بين علماى همه مذاهب اختلافات زيادى است، همانطور كه پيشوايان و علماى اربعه اهل سنت با هم اختلاف زيادى در اين مسائل دارند. ثانياً جمع خواندن نمازهاى ظهر و عصر يا مغرب و عشا، بر خلاف سنّت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله نمى باشد؛ چون ايشان گاهى اين نمازها را جمع و گاهى جداگانه مى خواندهاند. مثلًا در صحيح مسلم در باب «الجمع بين الصلاتين في الحضر» از ابن عباس نقل شده كه گفت: «بدون خوف و ترس و در غير سفر، رسول خدا صلى الله عليه و آله نمازهاى ظهر و عصر را جمع و نمازهاى مغرب و عشا را جمع ادا مى كردند.» مجدّداً در همان صحيح مسلم و نيز امام حنبل در جزء اوّل مسند از ابن عباس نقل كرده اند: «با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هشت ركعت نماز ظهر و عصر و هفت ركعت نماز مغرب و عشا را به طور جمع ادا نموديم.» بالاخره چندين حديث از ابن عباس درباره جمع خواندن نماز ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا نقل شده است. براى مثال: «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در حال اقامت در مدينه، نه در حال مسافرت، هفت ركعت (نماز مغرب و عشا با هم) و هشت ركعت (نماز ظهر و عصر با هم) نماز گزارد.» «احمد حنبل در مسند از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت مى كند كه گفت: «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بدون آنكه در حالت خوف و ترس، يا در حال سفر باشد نماز ظهر و عصر را جمع خواند.» « در جايى ديگر گفته است: «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بدون آنكه در حالت خوف و ترس باشد، يا باران ببارد، نماز ظهر و عصر را جمع خواند.» « ابو زبير دليل جمع خواندن نماز توسط پيامبر را از سعيد بن جبير سؤال نمود، او گفت: من همين سؤال را از ابن عباس پرسيدم و او پاسخ داد: «به اين جهت جمع مى خواند تا احدى از امتش در سختى و مشقت نباشند.» همچنين در صحيح مسلم از قول عبداللَّه ابن شفيق مى گويد: روزى بعد العصر، ابن عباس براى ما خطبه مى خواند و سخنرانى مى كرد. سخنش به درازا كشيد و همچنان براى ما صحبت مى نمود تا اينكه آفتاب غروب كرد و ستاره ها ظاهر شدند. صداى مردم بلند شد: «الصلاة، الصلاة» ابن عباس اعتنايى نكرد. در همين حال مرد ديگرى نداى «الصلاة، الصلاة» سرداد. ابن عباس رو به او نمود و گفت: «مادر مرده، مرا سنت ياد مى دهى؟ من خودم ديدم كه پيامبر خدا نمازهاى ظهر و عصر و نمازهاى مغرب و عشا را جمع مى خواند.» سپس عبداللَّه بن شفيق مى گويد: چون اين حرف برايم غير قابل قبول بود و گران آمد، نزد ابو هريره رفتم و او نيز گفته هاى ابن عباس را تأييد كرد. هر چند اخبار و روايات بسيارى در اين باب نقل شده، ليكن همين كه بابى به نام «جمع بين الصلاتين» اختصاص يافته و احاديث مربوطه در اين باب نقل گرديده، محكمترين دليل و برهان بر جواز جمع خواندن نماز است. زيرا اگر غير از اين مى بود بايد باب مخصوصى به نام «جمع بين الصلاتين فى السفر» يا «جمع بين الصلاتين فى الحضر» اختصاص مى دادند تا احاديث مربوطه را تفكيك نمايند. در پايان ياد آورى اين نكته مهم مى باشد كه نمازها را جداگانه و هر يك را در وقت فضيلتش به جا آوردن به نظر بعضى از علماى شيعه بهتر و افضل است. از طرف ديگر، بعضى از علماى اهل تسنن از جمله شيخ الاسلام انصارى در شرح صحيح بخارى قسطلانى در شرح صحيح بخارى و جم غفيرى جداگانه نماز خواندن را افضل ندانسته اند و آن را ترجيح بلا مرجح و خلاف ظواهر احاديث خوانده اند « [1] -صحيح مسلم، ج 2، شبهاى پيشاور 💠اما دلیل سجده:اولا شیعیان سجده نمیکنن بلکه آستانه در را میبوسن ثانیا سجده کردن اگر به نیت پرستش و عبادت غیر خدا نباشه اشکال نداره مثل سجده برادران حضرت یوسف علیه السلام یا سجده ملائکه به حضرت آدم علیه السلام. دلیل بوسیدن ضریح امامان هم این هست که این آهن و فولادها بواسطه انتساب به امام ارزش پیدا کرده اند برای همین بوسه میزنن نه اینکه خود این ضریح ارزش داشته باشه. 🔴اما سلام دادن به ائمه: اولا امامان طبق ایه ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات......... زنده هستند. و نمرده اند ثانیا سلام دادن به مرده اشکال ندارد چون خود خداوند به حضرت موسی عیسی نوح الیاس و....... در قران سلام میدهد در حالیکه انها از دنیا رفته اند. سلام علی نوح فی العالمین والسلام علیه یوم ولد ویوم یموت و یوم یبعث حیا @tareagheerfan
شبهات وارد شده به حقوق زنان(1) 💠ايا نصف بودن ديه زن نسبت به مرد نشانه کم ارزش بودن زن در اسلام است؟ پاسخ: در قران کريم از زن و مرد در کنار هم ياد شده است و ارزش انها را مساوى ميداند و ملاک برترى را تقوا ميداند نه جنسيت.در قران ميخوانيم که من عمل صالحا من ذکر و انثى و هو مؤمن............ هرکس کار نيکى انجام دهد چه مرد باشد چه زن پاداشش نزد پروردگار است. فاستجاب لهم ربهم انى لا اضيع عمل عامل منکم من ذکر او انثى............ پس خدا اجابت کرد براى انها ومن پاداش هيچکدام از شما را ضايع نميکنم چه مرد,باشيد چه زن........ اما در مورد ديه بايد گفت ملاک تعيین ديه ارزش معنوى نيست مثلا ديه يک مهندس با يک کارگر به يک اندازه است و فرقى نميکند. دلیل دیه دوبرابر مرد نسبت به زن این هست که عمده مخارج زندگی بر عهده مرد هست از قبیل نفقه مسکن لباس خورد و خوراک, مهریه ,دیه خطایی, اینها مخارجی هستن که از عهده زنان خارج است و مرد نان آور خانه هست. ورفاه و اسايش چندين نفر به او وابسته است. @tareagheerfan👈
هدایت شده از طریق عرفان
✳️بررسى شبهات غدير. 👈شبهه: منظور پیامبر از کلمه مولى دوست بوده است نه مولا و سرپرست و جانشين. ✅پاسخ:به دلايل زير منظور از لفظ مولى جانشينى و خلافت بوده است الف:آيه تبليغ که قبل از واقعه غدير نازل شده با آن لحن تند وداغ و قرائنى که در آن بود بخوبى گواهى ميدهد که سخن از دوستى و صداقت معمولى نبوده چرا که اين امر جاى نگرانى نبوده و نياز به اين همه اهميت وتأکيد لازم نداشت. همچنين ايه اکمال دين که بعد از آن نازل شده گواه بر اين است که مسئله فوق العاده مهمى همچون مسئله جانشينى پيامبر ورهبرى مطرح بوده است. ب:طرز پياده شدن حديث با آن همه مقدمات در آن بيابان سوزان با آن خطبه مفصل و بااقرار گرفتن از مردم و در آن شرايط حساس زمانى و مکانى همه دليل بر اين مدعى است. ج:تبريک هايى که از ناحيه گروه ها و اشخاص مختلف به على علیہ السلام گفته شد و نيز اشعارى که شعرا در همان روز و بعد از ان سرودند. همه بيانگر اين واقعيت است که سخن از نصب على عليه السلام به مقام والاى امامت و ولايت بوده و نه چيز ديگر. ⚪️د:ابوبکر وعمر اولين کسانى بودند که در روز غدير به حضرت تبريک گفتن و عرض کردند که اصبحت مولى کل مومن و مومنه يعنى مولاى همه زن و مرد مومن شدى اگر بگویيم منظور از مولا در کلام انها دوست داشتن است. مگر حضرت امير عليه السلام قبلا دوستدار اسلام و مسلمين نبودندکه تازه بخواهند اينگونه باشند⁉️ ه:نعمان بن حارث که گفت خدايا اگر اين کلام حق است بر من عذابى نازل کن و آيه سأل سائل بعذاب واقع (معارج۱) در مورد او نازل شد آيا بخاطر دوست داشتن على عليه السلام چنين عذابى نازل ميشود؟پس معلوم ميشود که موضوع مهمترى که همان ولايت وامامت امام على عليه السلام بوده مطرح بوده است. 🔰 @tareagheerfan👈
هدایت شده از طریق عرفان
و:به مقدمات اين واقعه دقت کنيد.👇 ✅بازگرداندن رفتگان به غدير خم. ✅متوقف کردن حاضران در آن گرماى سوزان. ✅تأکيد بر اينکه هر چه ميشنوند به غايبان نيز بگويند، ✅اعتراف گرفتن از مردم در زمينه ولايت حضرت امير بر مومنين وابلاغ رسالت الهى برانان و نيز گواه گرفتن خداوند بر مردم و در پايان سه مرتبه تکرار کردن جمله من کنت مولاه فهذا علي مولاه. 🔰آيا اين مقدمات صرفاً براى اعلام اين مطلب است که هرکس من او را دوست دارم على نيز ياور و دوست اوست؟واصلا ايا اين دوست داشتن; چنين اهميتى داشت که حضرت فرمود پدران به فرزندان برسانند تا روز قيامت⁉️ آيه تبليغ(يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک......)درروز غدير نازل شد. حال ايا عدم ابلاغ اين مطلب که هر کس که من ياور و دوست او هستم على نيز ياور ودوست اوست. مساوى با عدم تبليغ رسالت محسوب ميشود؟ايا اين قضيه انقدر مهم است که.زحمات پيامبر اکرم طى بيست و سه سال دعوت به اسلام با عدم تبليغ ان.محو و نابود گردد❓ آيه اليوم اکملت لکم دينکم دراين روز نازل شده است. ايا اکمال دين در واقع همان تداوم رسالت و استمرار دين الهى و ضمانت بقاء پيام آسمانى است جز با نصب امام و مسئله ولايت تحقق خواهد يافت؟ مگر اين مسئله که هر کس پيامبر دوست دار اوست على نيز دوست دار اوست جزء دين است؟چه رسد به اينکه کامل کننده و از ارکان ان شمرده شود؟ چرا رسول خدا ابتدا ولايت علي بن ابيطالب را مطرح نکردند؟بلکه ابتدا ولايت ندا بر مردم را مطرح کردند سپس از انان در مورد اولويت خود بر انان اعتراف گرفتند انگاه فرمودند هر کس که من مولاى اويم على نيز مولاى اوست. ايا اين تقارن به معناى آن نبود که اين نکته را تفهيم کنند که همانگونه که خدا و رسول او از خود شما بر شما اولى هستند. حضرت على نيز بر شما اولى است؟ به هرحال با توجه به اين قرائن اثبات ميشود که هدف نبى اکرم در آن روز انتصاب امير المومنين عليه السلام به جانشينى خود و مقام امامت بوده است 🌷 @tareagheerfan
چرا عزاداری میکنیم⁉️ عزاداری بر حضرت دلایل؛متعددی دارد 1-حفظ مکتب وشریعت زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینی که الهام بخش روح انقلابی وستم سیزی است. یعنی احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج داٸمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت ها و پرورش دهنده روح حماسه و؛ایثار است. 2پیوند عمیق عاطفی؛بین امت و الگوهای راستین عزاداری نوعی پیوند محکم عاطفی با مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگر است و به تعبیر استاد مطهری گریه بر شهید شرکت در حماسه اوست يعنى اين تحول روحانى كه در جلسات عزادارى ايجاد مى ‏شود، زمينه را براى تحولات اجتماعى فراهم ساخته. و در واقع زمينه را براى حفظ آرمان‏هاى آن حضرت و پياده كردن آن فراهم مى ‏سازد؛ چنان كه امام راحل مى‏ فرمود: ما هر چه داريم از محرم و عاشورا داريم. انقلاب اسلامى ايران و هشت سال دفاع سر فرازانه و پيروزمند ارتباط مستقيمى با مجالس سوگوارى و عزادارى دارد. و در طول تاريخ نيز شيعيان با همين مجالس عزادارى، توانسته‏ اند هويت جمعى خود را حفظ و در برابر ظالمان و فاسدان ايستادگى كنند 3 - اقامه مجالس دينى در سطح وسيع و آشنا شدن توده ‏ها با معارف دينى‏ 4 - پالايش روح و تزكيه نفس :  گريه بر امام حسين‏ عليه السلام و حزن و اندوه، بر مصائب آن حضرت موجب تحول درونى گشته و به دنبال آن عامل رشد روحانى انسان مى ‏گردد و پس از آن مقدمات تقوا و نزديكى آدمى را به خدا فراهم مى ‏سازد. 5 - اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم :  در مجالس عزادارى با توجه به شعار حماسه آفرين امام حسين عليه السلام در روز عاشورا كه فرمود :  فإنّي لا أرى الموت إلا سعادة ولا الحياة مع الظالمين إلا برماً  تحف العقول ص 245، شرح الأخبار للقاضي النعمان المغربي ج 3 ص 150،  مردم از طرفى با انعقاد پيمان ناگسستنى با مظلومى كه مرگ در راه عقيده را سعادت و سازش با ستمگر را مايه ننگ مى ‏داند وفادارى خود را در عدم سازش با ظالمان و مبارزه بى امان با هرگونه مظاهر استبداد اعلام مى‏ كنند.  و همين وفادارى ‏ها است كه ملت‏ها را در برابر طمع استعمار گران بيمه مى ‏كند و راه نفوذ استثمارى را براى هميشه مسدود مى ‏سازد.  و از طرف ديگر نفرت خود را با سياست اسلام زدايى دودمان ننگين بنى اميه كه با نسبت دروغ به پيامبر گرامى احاديثى را در راستاى سركوبى نهضتها و قيام مردم در برابر حكومت ستمگران، جعل و در ميان مردم منتشر ساخته‏اند، ابراز مى ‏دارند. علاوه بر این عوامل،امام حسین علیه السلام یک انسان عادی نبوده ،او امام سوم شیعیان بوده،و محبتی در دلهای شیعیان نسبت به حضرت وجود دارد و یکی از دلایل؛عزاداری اظهار محبت نسبت به امام هست. رسول الله صلی الله علیه واله فرمود :همانا بخاطر شهادت امام حسین حرارتی در دلهای مومنین است که هرگز خاموش نمیشود  @tareagheerfan
سوال:چرا امام حسین علیه السلام با وجود علم به کشته شدن، به کربلا رفت? امام حسین و سائر امامان در امور زندگی و متعارف، مانند جنگ و صلح، مبارزه و مسافرت از علم غیب خود استفاده نمی‌کنند. آنان مانند دیگران، اگر بیمار بشوند، دوا می‌خورند، گرسنه می‌شوند، غذا می‌خورند، خسته می‌شوند، استراحت می‌کنند، مسافرت می‌کنند. ممکن است در ضمن مسافرت دچار مشکل شوند. کارهای امامان در امور دنیوی، مانند دیگران است تا عمل آنان بتواند الگو و اسوه و سرمشق دیگران قرار گیرد . استفاده از علم غیب برای رهاندن خود و بستگان از خطر و جلب منافع و سود برای خود، نمی تواند آن ها را الگوی دیگران قرار دهد. علل و عوامل متعدد در شکل‌گیری نهضت امام حسین(ع) نقش داشته و یکی از عوامل آن نهی از منکر بوده است . در شکل‌گیری این قیام غیر نهی از منکر، عوامل زیر هر کدام به نحوی نقش داشته است: 1ـ یزید بعد از به قدرت رسیدن به استاندار مدینه نامه نوشت که از حسین(علیه السلام) برای او بیعت بگیرد . اگر بیعت نکرد، او را به قتل برساند. پس اگر امام قیام نمی‌کرد ،باز در خطر بود . خون او این تأثیر که بقای اسلام را برای همیشه تأمین کند، نمی‌داشت. 2ـ مردم کوفه برای امام نامه نوشتند . اگر امام به دعوت آن ها پاسخ مثبت نمی‌داد، حجت بر آنها تمام نبود . امام حسین(علیه السلام) به عنوان امام زمان آن عصر وظیفه داشت برای رهبری قیام کند و به سوی عراق بیاید و سفیر خود را بدان جا فرستد تا حجت بر آن ها تمام گردد و عذری در قیامت نداشته باشند. 3ـ مهم‌ترین عامل که آن را علت کامل و یا علت تکمیل کننده سایر عوامل میتوان تلقی کرد ، همان است که در زیارت نورانی اربعین آمده: «وبذل مهجته فیک.. جانش را در راه تو فدا کرد تا بندگانت را از نادانی و حیرت گمراهی نجات دهد». بنابر این اساس قیام امام برای نجات مردم از جهالت نوین و گمراهی جدید بود که به نام دین و خلیفه مسلمانان می‌خواست از سوی یزید اجرا شود. حضرت با قیام خود حقایق را روشن ساخت . برای ابد روشن نمود که جهالت نوین یزیدی ربطی به دین ندارد . نباید نفاق در لباس دین مردم را به حقایق آسمانی بدبین کند. در کتاب «جلوه‌های عرفانی نهضت حسینی» درباره عوامل قیام امام حسین(علیه السلام) به تفصیل بحث شده است. دیگر اینکه امام وقتی رسیدن و از اوضاع با خبر شدند خواستن برگردند به مدینه ولی دشمن نگذاشت و حضرت مجبور به جنگ شدند. @tareagheerfan
هدایت شده از طریق عرفان
وتشکیل حکومت در زمان غیبت 💠برای جلوگیری از هرج و مرج و فساد واختلال در نظام٬وبرای تأمین مصالح فردی واجتماعی بشر ٬وجود حکومت در جامعه لازم است. عالیترین شکل آن٬حکومتی است که امام معصوم در رأس آن باشدو جامعه رااداره کند.حال وقتی مردم ازمصالح حکومت امام معصوم٬محروم بودند باید به دنبال نزدیکترین مرتبه به حکومت اسلامی باشیم. نزدیکی یک حکومت به حکومت معصوم در سه امر متبلور میشود. یکی علم به احکام کلی اسلام (فقاهت)دوم شایستگی روحی و اخلاقی با گونه ای که تحت تأثیر هواهای نفسانی وتهدید و تطمیع ها قرار نگیرد(تقوی)سوم کارایی در مقام مدیریت جامعه. بر اساس این مقدمات نتیجه میگیریم که در زمان غیبت امام معصوم کسی که بیش از سایر مردم واجد این شرایط باشدباید زعامت و پیشوایی جامعه را عهده دار شودو ارکان حکومت را هماهنگ نموده و به سوی کمال مطلوب سوق دهد.و چنین شخصی جز فقیه جامعه شرایط کس دیگری نمیتواند باشد. 🔴امام علی علیه السلام در خطبه۴۰ نهج البلاغه میفرماید وجود حاکمی برای مردم چه نیکوکار وعادل یا ستمکار و زشت کار لازم است. که این عبارت نشاندهنده ضرورت وجود حکومت در جامعه است. ✳️دلایل نقلی: روایاتی هم وجود دارد که بر رجوع مردم به فقها ورفع نیازهای حکومتی دلالت دارد و یا فقها را به عنوان ٱمنا یا خلفا یا وارثان پیامبران و ائمه معرفی کرده اند.در میان روایات٬چند روایت از اهمیت بالایی برخوردار است ۱-روایتی که در بین فقها به توقیع شریف مشهور است . این توقیع را عالم بزرگ شیعه مرحوم شیخ صدوق در کتاب اکمال الدین خود اورده است.و در واقع پاسخی است که حضرت امام زمان علیه السلام در جواب نامه اسحاق بن یعقوب فرموده اند. اسحاق بن یعقوب سوال کرده بود که در مورد حوادث واقعه که در زمان غیبت پیش خواهد آمد وظیفه ما چیست؟حضرت فرمودند:واما رخدادهایی که پیش می آیدپس به راویان حدیث ما مراجعه کنید زیرا انان حجت من بر شما و من حجت خدا بر انها هستم. ۲-روایت دوم :امام صادق علیه السلام دربیان تکلیف مردم در حل اختلاف ورجوع به یک مرجع صلاحیت دار که حاکم بر مسلمین باشد چنین میفرماید: هرکس از شما که راوی حدیث ما باشد ودر حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشدواحکام ما را بشناسداو را به عنوان داور بپذیرید.همانا من او را حاکم بر شما قرار دادم.پس هر گاه حکمی کرد و از او قبول نکردند٬حکم خدا را سبک شمرده اندو ما را رد کرده اندو انکس که مارا رد کند خدا را رد کرده است و رد کردن خدا در حد شرک به خدای متعال است(کافی ج۱ص۶۷-وسائل الشیعه ج۱۸ص۹۸) بدیهی است که منظور این حدیث شخصی است که فقیه و مجتهد در احکام ومسائل دین باشدو حضرت ایشان را به عنوان حاکم بر مردم انتخاب کرده است.و حکم فقیه را نظیر حکم خود قرار داده است. بنابر این همانطور که اطاعت از حکم امام واجب است اطاعت حکم فقیه نیز واجب است. @tareagheerfan
🔰پاسخ حضرت زهرا سلام الله علیها به مردی که سوال کرد از کجا بدانم شیعه هستم یانه? @tareagheerfane
تصحیح اعتقادات، اولین و از مهمترین مراحل سیر الی الله است، که در کانال طریق عرفان به طور مفصل شرح داده شده است، شما عزیزان میتوانید برای مطالعه مباحث اعتقادی اعم از خداشناسی، توحید، نبوت، معاد، امامت و.... را در کانال دنبال نمائید🌹 @tareagheerfan
هدایت شده از طریق عرفان
✳️بررسى شبهات غدير. 👈شبهه: منظور پیامبر از کلمه مولى دوست بوده است نه مولا و سرپرست و جانشين. ✅پاسخ:به دلايل زير منظور از لفظ مولى جانشينى و خلافت بوده است الف:آيه تبليغ که قبل از واقعه غدير نازل شده با آن لحن تند وداغ و قرائنى که در آن بود بخوبى گواهى ميدهد که سخن از دوستى و صداقت معمولى نبوده چرا که اين امر جاى نگرانى نبوده و نياز به اين همه اهميت وتأکيد لازم نداشت. همچنين ايه اکمال دين که بعد از آن نازل شده گواه بر اين است که مسئله فوق العاده مهمى همچون مسئله جانشينى پيامبر ورهبرى مطرح بوده است. ب:طرز پياده شدن حديث با آن همه مقدمات در آن بيابان سوزان با آن خطبه مفصل و بااقرار گرفتن از مردم و در آن شرايط حساس زمانى و مکانى همه دليل بر اين مدعى است. ج:تبريک هايى که از ناحيه گروه ها و اشخاص مختلف به على علیہ السلام گفته شد و نيز اشعارى که شعرا در همان روز و بعد از ان سرودند. همه بيانگر اين واقعيت است که سخن از نصب على عليه السلام به مقام والاى امامت و ولايت بوده و نه چيز ديگر. ⚪️د:ابوبکر وعمر اولين کسانى بودند که در روز غدير به حضرت تبريک گفتن و عرض کردند که اصبحت مولى کل مومن و مومنه يعنى مولاى همه زن و مرد مومن شدى اگر بگویيم منظور از مولا در کلام انها دوست داشتن است. مگر حضرت امير عليه السلام قبلا دوستدار اسلام و مسلمين نبودندکه تازه بخواهند اينگونه باشند⁉️ ه:نعمان بن حارث که گفت خدايا اگر اين کلام حق است بر من عذابى نازل کن و آيه سأل سائل بعذاب واقع (معارج۱) در مورد او نازل شد آيا بخاطر دوست داشتن على عليه السلام چنين عذابى نازل ميشود؟پس معلوم ميشود که موضوع مهمترى که همان ولايت وامامت امام على عليه السلام بوده مطرح بوده است. 🔰 @tareagheerfan👈
هدایت شده از طریق عرفان
و:به مقدمات اين واقعه دقت کنيد.👇 ✅بازگرداندن رفتگان به غدير خم. ✅متوقف کردن حاضران در آن گرماى سوزان. ✅تأکيد بر اينکه هر چه ميشنوند به غايبان نيز بگويند، ✅اعتراف گرفتن از مردم در زمينه ولايت حضرت امير بر مومنين وابلاغ رسالت الهى برانان و نيز گواه گرفتن خداوند بر مردم و در پايان سه مرتبه تکرار کردن جمله من کنت مولاه فهذا علي مولاه. 🔰آيا اين مقدمات صرفاً براى اعلام اين مطلب است که هرکس من او را دوست دارم على نيز ياور و دوست اوست؟واصلا ايا اين دوست داشتن; چنين اهميتى داشت که حضرت فرمود پدران به فرزندان برسانند تا روز قيامت⁉️ آيه تبليغ(يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک......)درروز غدير نازل شد. حال ايا عدم ابلاغ اين مطلب که هر کس که من ياور و دوست او هستم على نيز ياور ودوست اوست. مساوى با عدم تبليغ رسالت محسوب ميشود؟ايا اين قضيه انقدر مهم است که.زحمات پيامبر اکرم طى بيست و سه سال دعوت به اسلام با عدم تبليغ ان.محو و نابود گردد❓ آيه اليوم اکملت لکم دينکم دراين روز نازل شده است. ايا اکمال دين در واقع همان تداوم رسالت و استمرار دين الهى و ضمانت بقاء پيام آسمانى است جز با نصب امام و مسئله ولايت تحقق خواهد يافت؟ مگر اين مسئله که هر کس پيامبر دوست دار اوست على نيز دوست دار اوست جزء دين است؟چه رسد به اينکه کامل کننده و از ارکان ان شمرده شود؟ چرا رسول خدا ابتدا ولايت علي بن ابيطالب را مطرح نکردند؟بلکه ابتدا ولايت ندا بر مردم را مطرح کردند سپس از انان در مورد اولويت خود بر انان اعتراف گرفتند انگاه فرمودند هر کس که من مولاى اويم على نيز مولاى اوست. ايا اين تقارن به معناى آن نبود که اين نکته را تفهيم کنند که همانگونه که خدا و رسول او از خود شما بر شما اولى هستند. حضرت على نيز بر شما اولى است؟ به هرحال با توجه به اين قرائن اثبات ميشود که هدف نبى اکرم در آن روز انتصاب امير المومنين عليه السلام به جانشينى خود و مقام امامت بوده است 🌷 @tareagheerfan
✳️علل اعلام اين پيام در غدير خم چه بود؟چرا پيامبر در مکه و در بين حجاج اين قضيه را مطرح نکردند❓ پاسخ: 1.اين مكان در راه بازگشت از مكه يك منزل قبل از تقاطع چند جاده در جحفه و محل متفرق شدن جمعيت قرار داشت. (راهي به سوي مدينه به شرق مايل مي شود. راهي به سمت شمال از كنار دريا تا شام مي رود، راه ديگري از غرب به دريا مي رسد تا با كشتي به مصر و ساير مناطق آفريقا برود) با توجه به اينكه در مسير حضرت تا مكه قبايل بين راه كم كم ملحق مي شدند تا آن جمعيت عظيم پديد آمد؛ لذا بايد قبل از متفرق شدن مردم برنامه انجام مي شد و غديرخم مكان بسيار مناسبي براي اين منظور بود 2-احتمال دارد انتخاب آن مکان به دلیل آن باشد که اگر در ضمن اعمال حج، این عمل انجام میشد برجستگی لازم را پیدا نمیکرد و شکوه تاریخی آن محو میگردید چون حجاج مشغول اعمال حج بوده و اين مطلب در آن لحظه به چشم نمى امد. .3- با توجه به حساسیت مسئله ولایت و جانشینی و احتمال مخالفت بعضی از افراد، اعلام نشدن آن در ایام حج شاید به منظور حفظ آرامش حاجیان در انجام صحیح اعمال و پیشگیری از حرمت شکنی مسجدالحرام و منی و عرفات بوده است. 4-این موضوع باید با حضور همه حج گزاران و در فضایی آرام طرح می شد و در موسم حج، به دلیل محدودیت زمانی و مکانی و اهمیت انجام صحیح اعمال حج، اجتماع همه آنها در فضایی آرام عملاً ممکن نبود. 5-شاید یکی از حکمت ها، بالا بودن میزان تأثیر و نفوذ کلام در موقعیت وداع و خداحافظی مراد و مرید بوده است. منطقه غدیر خم، آخرین محل وداع هزاران مسلمان شیفته و مرید پیامبر با مراد خودشان بود؛ از این رو لحظه ای حساس و حیاتی برای تکرار و تأکید مجدد بر این نکته مهم و سرنوشت ساز یعنی خلافت و جانشینی امیر مؤمنان علی (عليه السلام) به نظر می رسید. 🆔 @tareagheerfan