طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امام صادق (علیه السلام): خداوند مؤمن را به ایمان و اسلام عزیز نموده است. مگر نشنیدی کلام خداوند عز و
«عزت»، مصدر است و به معنای بزرگى و والایى میباشد. عزت نفس به معنای حمایت از نفس و بزرگ و گرامی داشتن نفس است.[1] در مقابل عزت نفس، ذلت نفس قرار دارد که به معنای خواری، زبونی و پست نمودن نفس است.[2]
پروردگار حکیم در قرآن کریم میفرماید: «مَن کاَنَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَللهَِِّ الْعِزَّةُ جَمِیعًا»؛[3] کسى که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت براى خدا است.
موجبات عزت نفس از نگاه پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)
1. ایمان و اسلام
امام صادق(ع) میفرماید: «خداوند مؤمن را به ایمان و اسلام عزیز نموده است. مگر نشنیدی کلام خداوند عز و جل را که فرموده است: «لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ»،[4] پس مؤمن باید عزیز باشد نه ذلیل.[5]
2. قناعت نمودن
امام صادق(ع) در باره قناعت فرمود: «بینیازی جستن از چیزی که در دست دیگران است موجب عزت مؤمن در دینش میشود».[6]
3. عفو و بخشیدن دیگران
رسول اکرم(ص) میفرماید: «شما را سفارش به عفو میکنم، عفو کردن موجب عزت میشود، پس یکدیگر را عفو کنید تا خداوند شما را عزیز کند».[7]
4. فرو نشاندن خشم(کظم غیظ)
امام صادق(ع) میفرماید: «هر بندهای خشمش را هنگام عصبانیت فرو ببرد، خداوند در دنیا و آخرت بر عزت او میافزاید».[8]
5. تواضع و فروتنی[9]
در روایت آمده است: «بزرگترین مردم از جهت مقام و مرتبه کسی است که نفس خود را بشکند و تواضع نماید».[10]
6. صداقت و راستگویی
خداوند متعال میفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و با راستگویان باشید».[11]
امام صادق میفرماید: «راستگویی عزت است».[12]زیرا دروغگویی سبب رسوایی و فضیحت و باز ماندن انسان از هدف میشود و از جمله اسباب رسوایی دروغگو آن است که خداوند حکیم فراموشی را بر او مسلط میکند و شخص دروغگو خلاف آنچه را که قبلاً گفته بود بر زبان میآورد، دروغش آشکار و نزد مردم خوار و ذلیل میگردد و دیگر کسی به او و حرفهایش اعتماد و اعتنا نمیکند. اما انسان راستگو دارای نیت پاک است؛ گفتار و کردارش همیشه مطابق با حقیقت خواهد بود و چنین شخصی مورد اعتماد و اعتنای مردم و نزدشان دارای عزت و احترام خواهد بود.[13]
پی نوشت :
[1]. مهیار، فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، ص 608.
[2]. همان، ص 37.
[3]. فاطر، 10.
[4]. منافقون، 8.
[5]. الکافی ج 5، ص 63
[6]. همان، ج 2، ص 148- 149.
[7]. الکافی، ج 2، ص 108.
[8]. همان، ص 110.
[9]. مصباح الشریعة ،ص 245
[10]. غرر الحکم و درر الکلم ص 204
[11]. توبه، 119.
[12]. الکافی، ج 1، ص 61l
[20]. معراج السّعاده، ص 443 – 446.
[13]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 243 -260
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/عزت
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام): شکیبائى بر مصیبتها و پوشاندن غمها از گنجهاى نیکى ها و خوبیها
درد و دل کردن و در جریان قرار دادن دیگران از وضع زندگی و مشکلات آن به نیت استفاده از یاری افراد مؤمن و دلسوز و یا بهرهگیری از مشورتهای آنان، به خودی خود منع شرعی ندارد. از همینرو است که اموری مانند قرض و امانت در اسلام روا شمرده شده است.
در همین راستا امام علی(علیه السلام) میفرمایند: «شخص نیازمند اگر مشکلات خود را با مؤمن در میان گذارد و از او درخواست یاری نماید، گویا از خداوند درخواست یاری نموده است...».[1]
با این وجود در روایات توصیه شده است که انسان تا میتواند به مجرد بروز یک مشکل ساده، آنرا با دیگران در میان نگذارد و به راحتی دست نیاز به سوی دیگران دراز نکند؛ چرا که این مسئله در رشد معنوی او تأثیر زیادی دارد:
1. رسول خدا(صلی الله علیه و اله): «اى على! خدا فقر را نزد بندهاش به امانت گذاشته، هر کس آنرا نهان دارد، خدا پاداش او را برابر پاداش روزهدارى قرار خواهد داد که به عبادت نیز بپاخاسته است..».[2]
2. امام علی(ع): «سه چیز از گنجهای بهشت است: پنهان کردن صدقه، گرفتاری و بیماری».[3]
3. امام علی(ع): «... شکیبائى بر مصیبتها و پوشاندن غمها از گنجهاى نیکى ها و خوبیها است».[4]
4. امام صادق(ع): «خدا رحمت کند آن بندهاى را که ... از اظهار حاجت خوددارى کند؛ زیرا درخواست از دیگران، هم موجب خوارى در دنیا بوده و هم مردم او را بینیاز نخواهند ساخت». [5]
از اینرو برخی فقها فتوا به استحباب مخفی داشتن بیماری تا سه روز[6] و روا نبودن بیان مشکلات نزد غیر مسلمانان دادهاند. امام علی(ع) فرمود: «...اگر شخصی مشکلات خود را در نزد شخص کافر بیان نماید، مانند آن است که از خداوند شکایت کرده است».[7]
در عین حال سفارش شده است که اگر فردی با شما درددل کرد و مشکلش را با شما گفت، در رفع این مشکل تلاش کنید:
اسماعیل بن عمّار صیرفى مى گوید: به امام صادق(ع) گفتم: آیا مؤمن براى مؤمن رحمت است؟ فرمود: آرى. گفتم: چگونه؟ فرمود: هر مؤمنى که برادرش براى تقاضاى حاجتى نزد او بیاید، این خود رحمتى است که خدا آنرا به سوى او فرستاده و در دسترسش قرار داده است، پس اگر حاجتش را برآورد، رحمت خدا را پذیرفته، و اگر او را از حاجتش محروم کند، با اینکه قدرت برآوردن آنرا دارد، در حقیقت رحمتى که پروردگار به سوى او فرستاده و در دسترس وى قرار داده را نپذیرفته است.[8]
پی نوشت :
[1]. نهج البلاغه ص 551
[2]. کافی، ج 2، ص 260
[3]. الإرشاد ج 1، ص 330
[4]. صحیفة الإمام الرضا(علیه السلام) ص 66
[5]. ثواب الاعمال و عقاب الأعمال ص 183
[6]. جواهر الکلام ج 2، ص 332
[7]. نهج البلاغه ص 551
[8]. ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، ص 248.
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/کمک-به-مومن
پیامبراکرم (صلى الله علیه و آله وسلم): اِذا حَکَمْتُمْ فَاعْدِلوا وَ اِذا قُلْتُمْ فَاَحْسِنوا فَاِنَّ اللّهَ مُحْسِنٌ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ 📚نهج الفصاحه، ح ۲۰۰٫ ؛ هرگاه قضاوت مى کنید، عادلانه قضاوت کنید و هرگاه سخن مى گویید، نیکو بگویید، زیرا خداوند نیکوکار است و نیکوکاران را دوست دارد.
هفته قوه قضائیه گرامی باد.
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
پیامبراکرم (صلى الله علیه و آله وسلم): اِذا حَکَمْتُمْ فَاعْدِلوا وَ اِذا قُلْتُمْ فَاَحْسِنوا فَاِن
امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) در نامه معروفش به مالک اشتر نخعی هنگامی که وی را به استانداری مصر میفرستد، تمام قوانین مربوط به حکومت و حقوق مردم را در این نامه به عنوان دستور العمل اجرایی به وی ابلاغ میکند، تا وی در محدوده و قلمرو حکومتش آنها را اجرایی کند. در بخشی از این نامه برخی از صفات و ویژگیهای قضات را برمیشمرد که مهمترین آنها را مرور میکنیم:
1. «ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاس أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ»: قاضی از نظر علم، اخلاق، تقوا و ایمانباید در درجهای بسیار بالا باشد؛ زیرا برتری و بهتری از دیگران بدون صفات مزبور قابل تصور نیست. اگر کسی پیدا شود که این ویژگیها را در درجهای بالاتر داشته باشد، بیقین او برتری دارد و باید بر کسی که آن درجه را ندارد مقدم شود.
2. «مِمَّنْ لَا تَضِیقُ بِهِ الْأُمُورُ»: قاضی نباید در برابر اموری که مربوط به قضاوت است، در تنگنا قرار گیرد؛ یعنی قاضی باید مراقب عواطف، احساسات و هیجانات خود باشد.
3. «وَ لَا تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ»: از کسانى نباشد که طرفهاى دعوا، نظر خود را بر او تحمیل کنند. حرکات و سخنان مردمی که برای دعاوی و دیگر امور مربوط به قضا پیش قاضی حاضر میشوند، نباید او را به لجاجت بکشاند.
4. «وَ لَا یَتَمَادَى فِی الزَّلَّةِ»: اگر اشتباهى از او سرزد، بر اشتباه خود پافشارى نکند؛ زیرا بازگشت به حق بهتر از ادامه در گمراهى است.
5. « وَ لَا یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ»: به هنگام شناخت حق از بازگشت به حق در نماند، آن طورى که قضات بد برای حفظ مقام و از ترس زشتى کار غلط خود رفتار مىکنند؛ یعنی هنگامی که قاضی حق را تشخیص داد، رجوع به آن برای او دشوار نباشد
6. «وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ»: هواى نفسش میل به حرص و آز نکند؛ زیرا چشم طمع داشتن به مردم باعث احساس نیاز به ایشان و انحراف از راه حق میگردد.
7. «وَ لَا یَکْتَفِی بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ»: به اندک فهم و درک از مسائل - بدون فکر و اندیشه زیاد- بسنده نکند؛ زیرا این خود زمینه خطا و اشتباه است.
8. «وَ أَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ»: ضرورت توقف درموارد شبهه. این یکی ازمهمترین وظایف و احکام قضات است، و آن این است که در آن هنگام که شک و تردیدی درباره موضوع یا حکم یا تطبیق حکم بر موضوع پیش آید، بدون احساس شرم فوراً باید توقف نموده و به تحقیقات بیشتر و دقیقتر بپردازد.
9. «وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ»: بیش از همه کس به سراغ دلیل و برهان برود. قاضی باید بیش از همه به دلایل صحیح تکیه کند؛ لذا ذوقیات خوشایند و بیاساس، احتمالات غیر منطقی، سوابق فکری که در معرض دگرگونی میباشند، نیز مغالطههای ظریف نباید در نظریات او تأثیر داشته باشند.
10. «وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الْأُمُورِ»: از همه کس در کشف واقعیتها با حوصلهتر باشد.
11. «وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ»: به هنگام کشف حقیقت، قاطعتر از همه باشد؛ زیرا که تأخیر در اجراى حق، آفتها دارد.
12. «مِمَّنْ لَا یَزْدَهِیهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ»: از کسانى نباشد که ستایش زیاد دیگران، او را به سوى خودخواهى سوق دهد. قاضی نباید از مداحی و ستایشگری فریفته شود و به خود ببالد. [1]
پی نوشت :
[1]. بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه ج 5 ص 273
مطالعه بیشتر :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/قضاوت
امام صادق (علیه السلام): خدايا (جَلّ جَلالُه عَظُمَ شَأنُه) ...آن ديدگان را كه اشكهايش در راه ترحم و عاطفه بر ما [اهل البیت علیهم السلام] جاری شده و دلهایی را كه به خاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فريادها و نالههایی را كه در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده. «بحار الانوار، ج۹۸ ص۸»
شهادت جانسوز و مظلومانه امام جعفر صادق (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) تسليت باد .
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امام صادق (علیه السلام): خدايا (جَلّ جَلالُه عَظُمَ شَأنُه) ...آن ديدگان را كه اشكهايش در راه ترحم
«امام جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب(ع)» در بامداد روز جمعه[1] یا دوشنبه[2] هفدهم ربیع الاول سال 80 [3] یا 83 هجری[4] در مدینه دیده به جهان گشود. با توجه به اینکه برخی منابع معتبر، مدت زندگانی حضرتش را 65 سال اعلام کردهاند،[5] احتمال ولادت ایشان در سال 83 بیشتر است.
پدر بزرگوارشان، امام محمد باقر(ع) و مادر آنحضرت، أم فروه دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر بود. امام ششم در توصیف مادرشان میفرماید: «مادرم زنى با ایمان، پرهیزکار و نیکوکار بود و خدا نیکوکاران را دوست دارد».[6]
نام آنحضرت، «جعفر»، کنیه ایشان «ابوعبدالله» و لقب مشهورشان «صادق» است.[7] از امام زین العابدین(ع) پرسیدند، امام بعد از تو کیست؟ فرمود: «محمّد باقر که علم را بسیار میشکافد».
پرسیدند: امام بعد از او کیست؟ فرمود: «جعفر که نام او نزد اهل آسمانها صادق است».
گفتند: چرا تنها او را صادق مینامند، در حالیکه همه شما راست گویید؟! فرمود: «... رسول خدا(ص) فرمود: هنگامی که فرزند من جعفر بن محمّد بن علىّ بن الحسین(ع) متولّد شود، او را صادق بنامید؛ زیرا که یکی از فرزندان نسل پنجم او نیز جعفر نام خواهد داشت که به دروغ ادعاى امامت خواهد کرد، و او نزد خدا جعفر کذّاب است ...».[8]
امام ششم(ع) لقبهای دیگری نیز دارد، از آن جمله: صابر، طاهر، و فاضل.[9]
مدت امامت امام صادق(ع) 34 سال بود. وی در این مدت «مکتب جعفری» را پایهریزی نمود و موجب بازسازی و زنده نگاه داشتن شریعت محمدی(ص) گردید.
جلوههای صدق اهلبیت(ع) در صادق این خاندان به صورت ویژه بروز یافته است. این جلوهها را در رفتار آنحضرت بهتر میتوان درک کرد. آنچه بیشتر رواج یافته، ذکر «قال الصادق»ها است که به حق زیر ساخت فکری، فقهی و کلامی شیعه را تشکیل داده است، اما در کنار توجه به گفتههای آنحضرت، فصل دیگری را هم باید گشود؛ فصلی برای تأمل و توجه در رفتارهای آن امام(ع) و بهرهگیری عملی از این رفتارها.
بیگمان تشیع همان حقیقت راستین اسلام ناب محمدی است که پیامبرش امت خود را به پیروی از علی(ع) و اهلبیت(ع) راهنمایی کرده تا آنان بتوانند از این در به شهر علم محمدی راه یابند.
در زمان امام صادق(ع) شرایط بهتری برای ترویج علوم و معارف دینی فراهم شد و از این رو میبینیم که هفتاد در صد از روایات فقهی شیعه به نقل از آنحضرت بوده، همانگونه که مذاهب فقهی اهل سنت نیز در همین دوره پایهگذاری شده است. پس این دوره، دوره شکلگیری مذاهب فقهی اسلام نیز بوده است. اصطلاح رئیس مذهب شیعه که بیشتر به امام صادق(ع) گفته میشود بیشتر ناظر به فقه شیعی در برابر مذاهب اهل سنت است، و گرنه اساس تشیع و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل میشود که جز در مکتب اهلبیت(ع) قابل وصول نیست.
بنابراین، اینگونه اصطلاحات، ناظر به شرایط تاریخی بوده و صرفاً جنبه توصیفی دارد، و تشیع به عنوان مکتب اهلبیت(ع) حقیقت راستین اسلام است و صرفاً مذهبی فقهی در عرض سایر مذاهب نیست. با اینحال؛ فقه متعالی شیعه به عنوان یکی از افتخارات تشیع در زمان امامت امام صادق(ع) در برابر سایر مذاهب فقهی اظهار شد، و از اینروی تبیین علم شریعت نیز بیشتر به آنحضرت اختصاص داشته است.
مشهور است که امام صادق(ع) در سال 148 هجری قمری به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.[10]
امام صادق(ع) را از طریق زهر مسموم نموده و به شهادت رساندند.[11] از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده است که: «من، پدرم را در دو جامه شطوی کفن کردم که آن دو، جامه احرام او بود و در جامهای از جامههایش و عمامهای که از امام سجاد(ع) برجای مانده بود».[12]
پی نوشت :
[1]. روضة الواعظین، ج 1، ص 479
[2]. أعیان الشیعة، ج 1، ص 659
[3]. کشف الغمّة ج 2، ص 155
[4]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 514
[5]. الإرشاد ج 2، ص 180
[6]. کافی، ج 1، ص 472.
[7]. کشف الغمّه ، ج 2، ص 155.
[8]. الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 268
[9]. کشف الغمّه ، ج 2، ص 155.
[10]. کافی، ج 1، ص 472
[11]. الفصول المهمة، ج 2، ص 928.
[12]. کافی، ج 1، ص 476.
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/امام-صادق-0
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امام صادق (عليه السلام) :هر صنعت گر از سه خصلت گزير ندارد تا با آنها كسبش را رونق بخشد : در كارش زبر
خداوند متعال درسوره انبیاء اشاره ای به صنعت نموده و میفرماید به او ( داوود پیامبر) صنعت زرهبافی - برای شما - آموختیم، تا در جنگهایتان محافظ شما باشد.[1]
همواره بیگانگان درصدد آن هستند که دانشها و صنعتها را از مسلمانان بگیرند تا مسلمانان وابسته به آنها باشند پس بر هر مسلمانی که توانایی دارد لازم است از این کار جلوگیری کند.
طبق دستور دین مبین اسلام مسلمانان باید در راستای دانشها، صنعتها و اختراعات خود را نیرومند سازد و اسباب رفاه و آسایش اجتماع و سرزمین خویش را با اقتدار هرچه تمامتر فراهم کنند.
امام علی (علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر چنین میفرمایند: کار مردمان استوار نشود جز با بازرگانان و صنعتگران که هر صنفی امکاناتی فراهم میآورند و بازارها را برپا میدارند و چیزهایی را که مردم خود نمیتوانند فراهم کنند فراهم میکنند و کار مردم را راه میاندازند.[2] و هم چنین می فرماید : به دنبال سرعت در انجام دادن كار مباش ، بلكه كيفيّت خوب را بجوى ، مردم .... در پى خوبى و نيكويى محصول كارند [3]
امام صادق (علیه السلام) نیز در احادیث متعدد در زمینه صنایع مختلف میفرمایند: گیاهان دارویی برای مداوای آدمی آفریده شده است لکن چیدن و به اندازه مخلوط کردن و از آنها دارو ساختن به عهده خود انسان است.[4]
و همچنین میفرمایند: در آفرینش این زمین و چگونگی آن بیاندیش که چگونه استوار و بیحرکت آفریده شده است، تا بتواند مسکن و وطن انسانها باشد. اگر زمین لرزان و همواره در حال نوسان میبود مردمان نمیتوانستند بر روی آن ساختمان بسازند و به بازرگانی و صنعتگری و کارهای دیگر بپردازند.[5]
و در حدیث دیگری میفرمایند: چوب برای انواع کارهای درودگری و جز آن است و پوست، برگ، ریشهها، شاخهها و صمغهای درختان برای انواعی از فایده و بهرهوری.[6]
و همچنین می فرماید : در این امر تأمل کن که گاه ظرفها و کالاهای نو و بی سابقهای پیدا میشود که مردم آنها را پدید میآورند و نوآوری میکنند.
پی نوشت:
[1]. سوره انبیاء، آیه 80
[2]. نهجالبلاغه / 1003
[3]. شرح نهج البلاغه ج 20 ص 267
[3]. بحارالانوار ج3 ص86
[4]. همان 121
[5]. همان 129
[6]. همان
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/تولید-و-اشتغال
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
«السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ ال
حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یكی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان میباشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ میباشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوههای تقوا و شرافت و از مخدرات كم نظیر تاریخ بشریت است.[1]
درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ آن چه مسلم است این است كه زمان تولد آن حضرت پیش از سال یكصد و هفتاد و نه هجری بوده است زیرا بنابر نقل شیخ كلینی در شوال 179 هارون الرشید امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ پدر حضرت معصومه ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به بغداد برد و در آن جا در ماه رجب 183 از دنیا رحلت فرمود.[2] و بنابر مدت عمر حضرت معصومه كه از 23 سال كمتر است، نمیتواند بعد از سال 179 باشد چون در آن سالها پدرش در زندان بود. پس تاریخ ولادت آن حضرت به طور دقیق مشخص نیست ولی طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال 173 نقل میكنند.[3]
درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ و این كه چند تن از آنها فاطمه نام داشتهاند اختلاف است. شیخ مفید تعداد آنان را سی و هفت تن ذكر كرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر كه دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمةالكبری و فاطمة الصغری.[4] حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ فاضلتر و دارای مقامی شامختر میباشد.
حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یكی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان میباشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ میباشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوههای تقوا و شرافت و از مخدرات كم نظیر تاریخ بشریت است
در مورد پاداش زیارت حضرت معصومه(س) روایاتی نقل شده است:
1. سعد بن سعد از امام رضا(ع) میپرسد که ثواب زیارت فاطمه(س) دختر موسی بن جعفر(ع) چیست؟ امام فرمود: «هرکه او را زیارت کند، بهشت بر او واجب خواهد شد».[5] در روایت دیگری از سعد از امام رضا(ع) قید «عارِفاً بِحَقِّها» آمده است که در این صورت، معنایش آن خواهد بود که «هر کس او را با معرفت و شناخت به حقّانیت او، زیارت کند، بهشت جایگاهش خواهد بود».[6] البته اگر این قید هم وجود نداشت، روایت اول نیز انصراف به افرادی داشت که با شناخت به زیارت میروند.
2. امام جواد(ع) فرمود: «هرکس عمه من(فاطمه) را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب است».[7]
3. امام صادق(ع) فرمود: «خدا را حرمى است که مکه باشد، پیامبر(ص) را حرمی است به نام مدینه، شهر کوفه نیز حرم علی(ع) است، و بدانید که قم، کوفه کوچکی است؛ برای بهشت هشت در است که سه در آن بهسوی قم باز میشود، در آن، بانویی از فرزندانم به نام فاطمه دختر موسی درگذرد و به شفاعت او همه شیعههایم به بهشت میروند».[8]
پی نوشت ها:
[1] عیون الاخبار، ج 1، ص 14
[2] اصول كافی ج 2، كتاب الحجة
[3] مستدرك سفینه ج 8، ص 257.
[4] الاِرشاد، ج 2، ص 242.
[5] کامل الزیارات، ص 324
[6] بحار الأنوار، ج 99، ص 265
[7] کامل الزیارات، ص 324.
[8] بحار الأنوار، ج 57، ص 228.
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/حضرت-فاطمه-معصومه