eitaa logo
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
104 دنبال‌کننده
237 عکس
0 ویدیو
0 فایل
💻 کانال آواتار (تصویر ♼ پروفایل) سایت ضیاءالصالحین 🎁 کپی طرح ها آزاد و مستحب است 🌐 توضیحات کامل و لیست کامل طرح ها : https://www.ziaossalehin.ir/fa/my-Avatar کانال طراح شوید (طرح های خام) : https://eitaa.com/tarhe14 ☜ارتباط : @tarah14
مشاهده در ایتا
دانلود
«السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ... السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ» ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) مبارک باد.
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
«السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ ال
حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یكی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ می‎باشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان می‎باشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ می‎باشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوه‎های تقوا و شرافت و از مخدرات كم نظیر تاریخ بشریت است.[1] درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ آن چه مسلم است این است كه زمان تولد آن حضرت پیش از سال یكصد و هفتاد و نه هجری بوده است زیرا بنابر نقل شیخ كلینی در شوال 179 هارون الرشید امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ پدر حضرت معصومه ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به بغداد برد و در آن جا در ماه رجب 183 از دنیا رحلت فرمود.[2] و بنابر مدت عمر حضرت معصومه كه از 23 سال كمتر است، نمی‎تواند بعد از سال 179 باشد چون در آن سال‎ها پدرش در زندان بود. پس تاریخ ولادت آن حضرت به طور دقیق مشخص نیست ولی طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال 173 نقل می‎كنند.[3] درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ و این كه چند تن از آن‎ها فاطمه نام داشته‎اند اختلاف است. شیخ مفید تعداد آنان را سی و هفت تن ذكر كرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر كه دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمة‌الكبری و فاطمة الصغری.[4] حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ فاضل‎تر و دارای مقامی شامخ‎تر می‎باشد. حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یكی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ می‎باشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان می‎باشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ می‎باشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوه‎های تقوا و شرافت و از مخدرات كم نظیر تاریخ بشریت است در مورد پاداش زیارت حضرت معصومه(س) روایاتی نقل شده است: 1. سعد بن سعد از امام رضا(ع) می‌پرسد که ثواب زیارت فاطمه(س) دختر موسی بن جعفر(ع) چیست؟ امام فرمود: «هرکه او را زیارت کند، بهشت بر او واجب خواهد شد».[5] در روایت دیگری از سعد از امام رضا(ع) قید «عارِفاً بِحَقِّها» آمده است که در این صورت، معنایش آن خواهد بود که «هر کس او را با معرفت و شناخت به حقّانیت او، زیارت کند، بهشت جایگاهش خواهد بود».[6] البته اگر این قید هم وجود نداشت، روایت اول نیز انصراف به افرادی داشت که با شناخت به زیارت می‌روند. 2. امام جواد(ع) فرمود: «هرکس عمه من(فاطمه) را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب است».[7] 3. امام صادق(ع) فرمود: «خدا را حرمى است که مکه باشد، پیامبر(ص) را حرمی است به نام مدینه، شهر کوفه نیز حرم علی(ع) است، و بدانید که قم، کوفه کوچکی است؛ برای بهشت هشت در است که سه در آن به‌سوی قم باز می‌شود، در آن، بانویی از فرزندانم به نام فاطمه دختر موسی درگذرد و به شفاعت او همه شیعه‌هایم به بهشت می‌روند».[8] پی نوشت ها: [1] عیون الاخبار، ج 1، ص 14 [2] اصول كافی ج 2، كتاب الحجة [3] مستدرك سفینه ج 8، ص 257. [4] الاِرشاد،  ج 2، ص 242. [5] کامل الزیارات‏، ص 324 [6] بحار الأنوار، ج ‏99، ص 265 [7] کامل الزیارات، ص 324. [8] بحار الأنوار، ج‏ 57، ص 228. مطالعه بیشتر در : https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/حضرت-فاطمه-معصومه
ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) و روز دختر مبارک باد.
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) و روز دختر مبارک باد.
حسنه بودن دختران و نعمت بودن پسران موضوعی است که با عبارات مختلف در روایات گوناگون آمده است. حتی اگر برخی از این روایات از نظر سند چندان قوی و مورد اعتماد نباشند، ولی با توجه به کثرت این دست از روایات، نوعی تواتر معنوی از آنها استفاده می‌شود. به عنوان نمونه تعدادی از آنها بیان می‌شود. 1. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ فَإِنَّمَا یُثَابُ عَلَى الْحَسَنَاتِ وَ یُسْأَلُ عَنِ النِّعْمَةِ»؛[1]از امام صادق(ع) نقل شده است: دختران، حسنه‌اند و پسران نعمت و (روز قیامت) براى حسنه پاداش داده می‌شود و از نعمت سؤال خواهد شد. 2. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبَنُونَ نَعِیمٌ وَ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اللَّهُ یَسْأَلُ عَنِ النَّعِیمِ وَ یُثِیبُ عَلَى الْحَسَنَاتِ»؛[2] از امام صادق(ع) نقل شده است: پسران نعمت‌اند و دختران حسنه و خداوند از نعمت سؤال می‌کند و بر حسنات پاداش می‌دهد. 3. «الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعَمٌ فَالْحَسَنَاتُ تُثَابُ عَلَیْهِنَّ وَ النِّعْمَةُ تُسْأَلُ عَنْهَا»؛[3] امام صادق(ع): دختران، حسنه‌اند و پسران نعمت، براى حسنه پاداش خواهد بود و از نعمت سؤال خواهد شد. ۴. «وَ قَالَ (ع) الْبَنَاتُ مِحْنَةٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ وَ اللَّهُ تَعَالَى یُعْطِی الْجَنَّةَ بِالْمِحْنَةِ لَا بِالنِّعْمَة...»؛[4] امام صادق(ع) می‌فرماید: دختران مشقت و گرفتاری و پسران نعمت‌اند، خدای تعالی بهشت را به محنت می‌دهد نه به نعمت. آنچه در مورد این دست از روایات می‌توان گفت؛ این است که این تعابیر با توجه به شرایط زمانی‌ای که دختران دارای چندان جایگاهی در میان اعراب، بویژه اعراب جاهلی نبودند صادر شده است، تا به آنها اعلام کند دختران، هدیه الهی هستند و با آنها متناسب با شأن آنان برخورد کنید؛ و خداوند در قبال آنها فقط پاداش می‌دهد، اما پسران نعمت‌اند که باید نسبت به آن پاسخ‌گو باشید. جامعه‌ای که وقتی به پیامبرش(ص) مژده فاطمه(س) داده ‌شد، ناخرسندی در چهره اصحابش نمایان می‌شود. این‌جا است که پیامبر(ص) به آنان می‌فرماید چه شده است شما را؛ چرا چهره‌ها دگرگون شده است؟! دختر گل معطّری است که آن‌را می‌بویم و روزیش هم با خداوند است.[5] از لحن این روایات فهمیده می‌شود که فرزندان پسر برای مردم، نوعی سرمایه کاری و پشتوانه اقتصادی به شمار آمده و دختران از نگاه آنها تنها نیروی مصرف کننده بودند؛ لذا تعبیر به سؤال از نعمت می‌تواند به همین جنبه نظر داشته باشد که ای مردم این نعمتی که خداوند به شما داده و از او در جنبه‌های مالی و اقتصادی استفاده می‌کنید، فردا باید پاسخ‌گو باشید. سخن امام(ع) در سؤال از نعمت در آیه «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم»،[6] اشاره به نعمت داشتن پسر دارد. البته این منافات ندارد با آنچه در روایات آمده است که منظور از نعمت، در این آیه ولایت اهل بیت(ع) است؛ چرا که ولایت بیان مصداق کامل نعمت است.[7]  پی نوشت : [1]. کافی، ج 6، ص [2]. همان، ص 7 [3]. تحف العقول ص 382 [4]. جامع الأخبار، ص 105 [5]. تفسیر نور الثقلین ج 3، ص 61، [6]. تکاثر، 8. [7]. مرآة العقول ج 21، ص 14 مطالعه بیشتر در : https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/روز-دختر
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) : کسی که اولاد من را اکرام نماید به تحقیق مرا اکرام نموده است 📚 مستدرک الوسائل ج ۱۲ ص ۳۷۶ پنجم ذیقعده روز تجلیل از امامزادگان و بقاع متبرکه گرامی باد.
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) : کسی که اولاد من را اکرام نماید به تحقیق مرا اکرام نموده ا
مراد از امام زاده، فرزند یا فرزند زادگان ائمه اطهار (ع) است که اولاد با واسطه ی پیامبر اکرم (ص) هستند، ولی در عرف به محل دفن آنها، نیز امامزاده گفته می شود. (از باب ذکر حالّ و اراده محّل). در روایات زیادی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) رسیده است که اولاد و فرزندان پیامبر (ص) را اکرام کنید.[1] پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کسی که اولاد مرا اکرام کند به تحقیق مرا اکرام کرده است.[2] امام رضا (ع) فرمودند: نظر کردن به فرزندان ما عبادت است. شخصی از آن حضرت پرسید: آیا نگاه کردن به آن دسته از فرزندان شما که امام هستند عبادت است؟ حضرت فرمودند: بلکه نگاه کردن به تمام فرزندان پیامبر (ص) عبادت است، مادامی که از راه و روش آن حضرت جدا نشده باشند و به گناهان آلوده نشده باشند».[3] احترام به فرزندان پیامبر اکرم (ص) و ذریه آن حضرت هم شامل احترام در زمان حیات آنها می شود و هم احترام بعد از رحلت آن بزرگواران را در بر می گیرد. این دستور اسلام است که می فرماید: «قبور اموات خود را زیارت کنید و بر آنان سلام بفرستید،...».[4] یکی از راه های احترام و اکرام آن دسته از فرزندان پیامبر اکرم (ص) که از دنیا رفته اند، احترام به مدفن و مزار آنان است. بنابراین تعمیر کردن، تمیز کردن، عطرافشانی و ... چنین مکان هایی نوعی احترام به صاحبان این قبرهاست زیرا موجب عظمت صاحبان آنها و رغبت بیشتر مردم به رفت و آمد در چنین مکان هایی می شود در اینجا لازم است به نکته ای که در روایات اشاره شده بود عنایت بیشتری شود و آن اینکه تمام این سفارشان مربوط به فرزندان واقعی آن حضرت، یعنی کسانی که بدون واسطه یا با واسطه از صلب پیامبر اکرم (ص) هستند و در طول زندگی خود هیچ گاه از راه و روش و سیره آن حضرت جدا نشده اند. نکته دیگر اینکه امروزه بعضی از افراد سودجو و فرصت طلب به دروغ مکان هایی را به عنوان امام زاده و بقعه متبرکه معرفی می کنند که گاهی حتی هیچ قبری در آنجا وجود ندارد یا اگر قبوری وجود دارد مربوط به اولاد پیامبر(ص) نیست در این موارد باید دقت لازم بشود تا جلو سوء استفاده چنین افرادی گرفته شود. با توجه به این دو نکته وظیفه ما در رابطه با امامزاده ها معلوم می شود که آیا به تمام امامزاده ها باید احترام گذاشت یا نه؟ مرحوم محدث قمی (ره) در این باره می فرماید: اولاً باید نسب امامزاده معلوم باشد یعنی در کتب مربوط به این فن نسبت او با یکی از امام ها روشن شده باشد. ثانیاً علاوه بر انتساب به امام باید جلالت، خوبی و تقرب او به خدا از نظر تاریخ و رجال ثابت باشد. هر جا که این دو موضوع جمع شد مثل حضرت عبدالعظیم (ری)، حضرت معصومه (قم)، حضرت سید محمد (بین راه سامراء)، حضرت شاهچراغ (شیراز) و ... رعایت احترام آنان لازم و زیارتشان ثواب زیادی دارد. اما اگر این مطلب روشن نبود، انسان تنها می تواند به عنوان قبرستان مسلمانان فاتحه و قرآنی بخواند و از خدا برای کسانی که در آنجا مدفونند طلب رحمت کند. اما در هر صورت بی احترامی به امامزاده های معروف کار صحیحی نیست مگر جایی که ثابت شود اصل و اساس درستی ندارد که در این صورت هم بی احترامی صحیح نیست و کافی است به مردم گفته شود که این جا امامزاده ای مدفون نیست. پی نوشت : [1] مستدرک الوسائل، ج 12، ص 376. [2] همان. [3] وسائل الشیعه، ج 12، ص 311. [4] بحارالانوار، ج 79، ص 64. مطالعه بیشتر : https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/امامزاده-ها
قَالَ اَلله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ "مائده ۳۵"  «اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله اى براى تقرب به او بجوئید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید»
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
قَالَ اَلله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَ
توسل جستن به غیر خدای سبحان، و یاری خواستن از پیامبران و اولیای الاهی که در زمان های مختلف نزد مسلمانان معمول و متعارف بوده، به معنای شریک قرار دادن آنان در افعال خداوند نیست، بلکه به این معنا است که آنان از مقرّبان درگاه الاهی بوده و در پیشگاه خداوند دارای موقعیت و احترام ویژه ای هستند، و به همین جهت سبب و وسیله جریان فیض خداوند می باشند. برای روشن شدن بحث لازم است واژه توسل از لغت و اصطلاح بررسی شود. توسل از نظر لغت عبارت است از هر چیزی که انسان برای دست یابی به هدف خویش، با میل و رغیت به آن متوسل شود. [1] و برخی گفته اند: توسّل عبارت است از شفاعت کردن در روز قیامت. [2] و در اصطلاح دینی مسلمانان عبارت است از: واسطه قرار دادن پیامبران، امامان، و صالحان به پیشگاه خداوند، برای رسیدن به مقام قرب الاهی اعتقاد به توسل مسئله ای است که از قرآن کریم و سنت شریف نبوی نشأت گرفته است. قرآن کریم می فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون‏ ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‏اى براى تقرب به او بجوئید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید». [3] در قرآن نمونه های مختلفی از این نوع توسلات وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم: 1. توسل برادران یوسف به پدرشان یعقوب: گفتند: «ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطا کار بودیم» گفت: «بزودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم، که او همانا آمرزنده مهربان است.» [4] چنان که می بینید یعقوب خواسته فرزندانش را رد نکرد، و به آنها نگفت چرا خودتان مستقبماً به سراغ خداوند نمی روید، و به من متوسّل می شوید، بلکه توسل شان را تأئید کرد و به آنان وعده داد، برای آنها از خداوند طلب بخشش کند. 2. توسل به پیامبر (ص): «و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند.»[5] این آیه نشان می دهد که باید برای طلب بخشش از خداوند، واسطه آبرومند پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجت های انسان را برآورده سازد. 3. عثمان بن حنیف می گوید: مرد نابینایی نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: از خدا بخواهید مرا شفا دهد. پیامبر (ص) فرمود: اگر صبر کنی، برای تو بهتر است. و اگر می خواهی تا از خدا بخواهم تو را شفا دهد. آن مرد گفت: از خدا بخواهید مرا شفا دهد. پیامبر (ص) به او دستور دادند وضو بگیرد و خدا را با این دعا بخواند: «اللهم إنی أسألک و أتوجّه الیک بنبیّک محمّد، نبّی الرحمة، یا محمّد انّنی توجّهت بک إلی ربّی فی حاجتی لیقضیها الی، اللهم شفعه» پروردگارا از تو می خواهم، و به سوی تو توجه می کنم به واسطه پیامبرت محمد، پیامبر رحمت، ای محمد، من به واسطه تو به درگاه پروردگارم روی می آورم تا حاجتم را برایم برآورده سازد. [6] حدیث صحیح فوق بر مشروع بودن توسل تأکید می کند، چرا که رسول خدا (ص) نه تنها این شخص را از توسل منع نمی کند، که شیوه صحیح توسل را نیز به وی می آموزد که چگونه با وسیله قرار دادن پیامبر (ص) بین خود و خدا، از پروردگار جهان درخواست نماید تا او را شفا دهد. و این معنا، همان توسل به اولیای الاهی است. 4. انس بن مالک می گوید: مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا حیوانات ما از بی آبی تلف شدند! از خدا بخواهید (باران نازل کند) پیامبر (ص) دعا کردند و یک هفته تمام باران آمد، تا آنکه مردی خدمت پیامبر (ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا خانه ها خراب شد، و راهها قطع گردید و ... پیامبر (ص) فرمود: «پروردگارا (باران رحمتت را) بر کوه ها و تپه ها و درون دره ها و رود خانه ها، و نقاطی که درخت می روید نازل کن»، پس از آن، باران در شهر مدینه قطع شد، ولی در اطراف همچنان می بارید. [7] 5. نقل است که آدم (ع) چون دچار لغزش شد گفت: «ای پروردگارم از تو می خواهم به حق محمد (ص) مرا ببخشی». خداوند فرمود: «ای آدم، چگونه محمد (ص) را شناختی با آنکه هنوز او را نیافریده ام»؟ آدم پاسخ داد: هنگامی که مرا آفریدی به عرش نگاه کردم، دیدم در آن نوشته است: لا إله الاّ الله، محّمد رسول الله، چون دیدم نام او نزدیک به نام تو است، دانستم که او محبوب ترین آفریدگان است نزد تو، خداوند فرمود: چون به حق محمد (ص) از من خواستی، تو را می بخشم. [8] پی نوشت : 1] مفردات راغب، ص 560 [2] النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، 5/185. [3] مائده، 35. [4] یوسف، 97 و 98 [5] نساء، 64 [6] الجامع الصحیح، ترمذی، 5/35783569 . [7] صحیح بخاری، ج 1، ص 344 [8] حاکم المستدرک علی الصحیحین، 3/ 517 مطالعه بیشتر در : https://www.ziaossalehin.ir/en/taxonomy/term/20850/all
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله): کسی که آشکارا و در انظار مردم از خداوند حیا نمی کند [مسلما] در تنهایی و خلوت هم از خداوند شرم نخواهد داشت.📚میزان الحکمه ج۲ ص۵۶۶. روز حجاب و عفاف گرامی باد.
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله): کسی که آشکارا و در انظار مردم از خداوند حیا نمی کند [مسلما]
حجاب، واژه ای عربی و به معنای منع است و اگر به معنای پوشش گرفته می شود برای این است که پوشش مانع دیدن اندام زن می شود. براین اساس زن محجوب به زنی گفته می شود که دارای پوشش باشد.[1] بر اساس آموزه های قرآنی حجاب بر سه قسم تقسیم می شود:  الف. حجاب پوشش: خداوند در سورۀ احزاب دستور می دهد زنان با پوشش و فرو انداختن چادر و یا روسری مانع جلب نگاه ها شده و در نتیجه احیاناً از آزار و توهین مصون باشند.[2]همچنین در سورۀ نور نیز زنان از آشکار کردن زینت های خود منع شده اند.[3] ب. حجاب گفتار: در قرآن سخن گفتن زنان به صورت طنین و آهنگین به نحوی که برای مردان تحریک آمیز باشد نیز ممنوع شده است؛[4] زیرا باعث تهییج مردان نامحرم شده و بدین وسیله موجبات وهن زنان و آزار و اذیّت آنان فراهم می شود. ج. حجاب رفتار: قسم دیگر حجاب توجه به شیوۀ رفتار و راه رفتن و به گونه ای خودنمایی است که در قرآن از آن با عنوان «تبرّج» یاد می شود.[5] این نوع راه رفتن و رفتار نیز می تواند زمینۀ فساد را در جامعه ایجاد نماید و زنان و مردان را از مسیر پاکی و طهارت دور سازد. بنابر این، وقتی از حجاب سخن به میان می آید، منظور صرفاً پوشش و تکه ای پارچه بر روی سر نیست، بلکه ابعاد حجاب، رفتار و راه رفتن، گفتار و پوشش را در بر می گیرد و هر زنی که این سه مؤلفه را رعایت نماید، می توان گفت آن زن بر اساس دستورات شرعی و عرفی رفتار می نماید. «عفاف»، واژه ای عربی، به معنای پرهیزگاری، پاک دامنی، خودداری از کارهای زشت است.[6] در کتاب مفردات الفاظ قرآن در بارۀ عفّت آمده است: عفّت، حالت نفسانی است که مانع تسلّط شهوت بر انسان می گردد، و انسان عفیف، کسی است که با تمرین و تلاش مستمر و پیروزی بر شهوت، به این حالت دست یافته باشد.[7] در قرآن کریم این واژه در چهار آیه و در معنای گسترده تری به کار رفته است: 1. به معنای خودداری کردن از تصرف در مال یتیم.[8] 2. جوانانی که امکان ازدواج ندارند باید عفّت و پاک دامنی پیشه کنند.[9] 3. دربارۀ زنان سالخورده است که علی رغم این که می توانند بدون پوشش چادر باشند، آن را کنار ننهند.[10] 4. در مورد فقیرانی که از اظهار فقر و درخواست کمک خودداری کنند که هر کس آنان را ببیند گمان می کند که آنها بی نیازند.[11] حجاب و عفاف بر یکدیگر اثر گذار و نیز تأثیر پذیرند. هر چند در برخی از نمودهای عینی هم شاید بتوان آن دو را از یکدیگر تفکیک نمود. و الزاماً نمی توان هر بی حجابی را متهم به بی عفّتی کرد، اما در معارف دین اسلام حجاب بازتاب بیرونی عفاف شناخته می شود. یکی از مهم ترین نشانه های عفاف در بانوان، حجاب پوشش، رفتار و گفتار است و انسان عفیف به کسی گفته می شود که سه عنصر فوق در او مشاهده گردد. به دیگر سخن؛ می توان عفاف را به دو قسمت تقسیم کرد، یکی ساحت درونی عفاف است که منشأ فضایل اخلاقی مربوط به آن؛ مانند حیا، غیرت، حجاب و ... است و دیگری ساحت بیرونی عفاف است که در رفتارهای ظاهری افراد در زندگی و معاشرت اجتماعی نمایان می شود. نکتۀ دیگری که در این جا باید بدان پرداخت این است که اگر زنان بی حجابی -که مدّعی عفّت هستند- با وضع آرایش کرده در اجتماع ظاهر شوند، نگاه شهوت آلود مردان هوس باز را چگونه می توانند تحمّل نمایند؟! چنانچه آنها مورد تعرّض و توهین این مردان مریض القلب قرار گیرند، بدیهی است خود نیز مقصّر خواهند بود؛ زیرا این زن، آنها را به سوی خود جلب کرده و موجبات وهن و اذیّت خویش را فراهم نموده است. بنابر این، زنان بی حجاب ممکن است عفیف باشند، امّا هرگز نه آرامش روانی خواهند داشت و نه امنیّت اخلاقی-اجتماعی. ضمن این که در ایجاد زمینه های فساد اجتماعی نیز نقش خواهند داشت. در نتیجه؛ حجاب و عفاف علی رغم گسست مفهومی که در برخی از مواقع دارند، ارتباطی وثیقی نیز میان آنها وجود دارد. فلسفه احکام حجاب برای این است که کرامت انسانی زن حفظ شود و از انسانیت به یک کالای جنسی سقوط نکند و این جز با حجاب امکان پذیر نیست، هرچند که بتوان در برخی از زنان بی حجاب نشانی از عفّت نیز یافت.   پی نوشت : [1]. احزاب، 59 [2]. نور، 31 [3]. احزاب، 32 [4]. احزاب، 33 [5]. فرهنگ فارسی عمید [6]. مفردات الفاظ القرآن ص 573 [7]. نساء، 6 [8]. نور، 33 [9]. نور، 60 [10]. بقره، 273 مطالعه بیشتر در : https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/حجاب-و-عفاف
امام رضا (علیه السلام): هر کس از دوستانم مرا زیارت کند در حالی که حقم را بشناسد، روز قیامت او را شفاعت خواهم کرد. 📚 امالی شیخ صدوق، ص ۱۱۹ میلاد با سعادت شمس الشموس ، انیس النفوس ، ثامن الائمه امام على بن موسى الرضا (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) مبارک باد. 
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امام رضا (علیه السلام): هر کس از دوستانم مرا زیارت کند در حالی که حقم را بشناسد، روز قیامت او را شفا
امام رضا(علیه السلام) هشتمین امام شیعیان، از سلاله پاک رسول خدا(ص) و هشتمین جانشین پیامبر مکرّم اسلام است. بنابر نظر مشهور مورّخان امام رضا(ع)، در یازدهم ذی قعده سال 148 هـجری قمری در مدینه منوّره متولّد شد.[1] نام و القاب نام مبارکشان «علی»، کنیۀ آن حضرت، «ابوالحسن» و دارای القاب متعدّدی از جمله؛ رضا، صابر، فاضل، قرة اعین المؤمنین (نور چشم مؤمنان) و... هستند،[2] اما مشهورترین لقب ایشان، «رضا» به معنای «خشنودی» است. صفات ظاهری درباره شمایل و صفات ظاهری امام رضا(ع)، برخی حضرتشان را سفیدرو توصیف کرده[3] و برخی نیز ایشان را دارای رنگی تیره دانسته‌اند.[4] همچنین گزارش شده که امام هشتم(ع) قامتی معتدل داشته[5] و شبیه‌ترین مردم به پیامبر خدا(ص) بود.[6] پدر و مادر پدر بزرگوار امام رضا(ع)، امام موسی کاظم(ع) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند. مادر گرامی امام رضا(ع) نجمه نام داشت.[7]البته نام های دیگری نیز برای مادر گرامیشان ذکر کرده اند.[8] دوران کودکى و جوانى حضرت رضا(ع)، دوران کودکى و جوانى را تا سال 201 هجری قمری در مدینه طیّبه[9] که مهبط وحى بود در خدمت پدر بزرگوارش سپرى کرد و مستقیماً تحت تعلیم و تربیت امام هفتم(ع) قرار گرفت و علوم و معارف و اخلاق و تربیتى را که امام کاظم(ع) از پدرانش به ارث برده بود، به او آموخت.[10] گزارشی از حضور ایشان در بغداد هنگام زندانی بودن پدر بزرگوارشان در آن شهر در دسترس نیست. در تعداد و اسامی فرزندان امام رضا(ع) نقل های مختلفی وجود دارد؛ گروهی آنها را پنج پسر و یک دختر، به نام های محمّد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه ذکر کرده اند؛[11]همچنین در نقلی شیخ صدوق در سلسله سند روایتی از فاطمه به عنوان یکی از دختران آن حضرت نام برده است؛[12] امّا شیخ مفید بر این عقیده است، که امام هشتم(ع)، فرزندی جز امام جواد(ع) نداشتند.[13] ابن شهرآشوب[14] و طبرسى،[15] نیز بر همین اعتقادند.   امامت و وصایت حضرت رضا(ع) بارها توسط رسول خدا(ص)، پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان(ع) اعلام شده بود. به ویژه امام کاظم(ع) بارها در حضور مردم، ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرّفی کرده بودند که به یک نمونه از آنها اشاره می‌ شود: از محمّد بن اسماعیل بن فضل هاشمىّ چنین روایت شده است که گفت: بر امام موسى کاظم(ع) وارد شدم در حالى که ایشان به شدّت مریض بودند، به حضرت عرض کردم: اگر خداى ناکرده براى شما اتّفاقى بیفتد- و خدا آن روز را نیاورد- به چه کسى رجوع کنیم (امام بعد از شما کیست)؟ فرمود: «به فرزندم علىّ، نوشته او، نوشته من است، و او وصىّ و جانشین من بعد از مرگم خواهد بود».[16] امام رضا (ع) در مدینه، پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفت، و به رسیدگى امور پرداخت، شاگردان پدر را به دور خودش جمع کرد و به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش امام صادق (ع) مشغول شد و در این راستا گام هاى بزرگ و استوارى برداشت. پس از شهادت امام کاظم(ع) که در سال 183 هـ ق رخ داد، آغاز امامت حضرت رضا(ع) شروع شد، و با توجه به این که هارون (پنجمین خلیفه عباسى) در سال 193 از دنیا رفت، ده سال از امامت حضرت رضا(ع) معاصر زمان هارون بود. مدت امامت آن حضرت، حدود 20 سال طول کشید که 17 سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت. از نگاه بزرگان شیعه، امام رضا(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع)، دارنده تمام کمالات و فضایل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی است. به گفتۀ آنان، او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار دارد که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنان کینه توز و سرسخت هم به مدح و ستایش او پرداخته‌اند. درباره اوصاف اخلاقی آن حضرت «ابراهیم بن عباس» می ‌گوید: «هرگز ندیدم که امام رضا(ع) به کسی یک کلمه جفا کند و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند و ندیدم که نیازمندی را از درگاه خویش رد کند. او هرگز در حضور افراد تکیه نمی‌داد و هرگز او را ندیدم که با صدای بلند بخندد، بلکه خنده اش تبسم و لبخند بود. وقتی که کنار سفره می ‌نشست، همه خدمت کاران و غلامان را کنار سفره می ‌نشاند».[17] پی نوشت : [1]. الکافی ج 1، ص 486 [2]. الهدایة الکبرى، ص 279 [3]. الصراط السوی فی مناقب آل النبی، ص 199 [4]. الوافی بالوفیات، ج 22، ص 251، [5]. الفصول المهمة ج 2، ص 971، [6]. بشارة المصطفى ص 81 [7]. الاحتجاج ج 2، ص 374 [8]. سیره معصومان ج 6، ص 142 [9]. حیات فکرى ص 426  [10]. زندگانى امام رضا علیه السلام، ج 1، ص 50. [11]. بحار الأنوار، ج 48، ص 320 [12]. عیون أخبار الرضا ج 2، ص 71 [13]. الإرشاد ج 2، ص 271 [14]. المناقب، ج 4، ص 367 [15]. إعلام الورى ج 2، ص 86 [16]. عیون أخبار الرضا ج 1، ص 20 [17]. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 184 مطالعه بیشتر در : https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/امام-رضا-علیه-السلام