⚫️چهل روز است که دلتنگیهای غروب را بدون وجودنازنینت سپری میکنیم و
ناباورانه روزهایمان را به شبهایمان گره زده ایم و شبهایمان را به امید آن که هلال
ماهگونه ات را یک بار دیگر در خواب به نظاره بنشانیم به صبح
رساندیم.
طنین صدای دلنشینت همچنان در گوشمهایمان، مهربانیت در قلبمان و زیبایی چهرهات
همیشه در یادمان هست.
حسن جان....
شادی روحش فاتحه مع الصلوات.....
هرگز جزئیات زندگی خود را جایی بازگو نکنید
علاوه بر اینکه از مشکلات شما کم نمیشود
بلکه از ارزش شما نیز می کاهد...
و مایه پشیمانی میشود...
سلام
*سلام از پدری که تاریخ گَرد مظلومیتش را توان زدودن نداشته و نخواهد داشت* ...
سلام از پدری دلسوز و خیرخواه به فرزندانی سراسر غرق دنیا و پر از آرزو...
فرزندم !
۱۴ قرن پیش مشیت الهی بر آن شد تا پس از برادرم « خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله » ، بر منصب خلیفة الهی بنشینم و راهگشای سعادتتان باشم !
صراط مستقیم را برایتان سراج گردم و نجم زاهر شوم برای شبهای گمراهیتان !
اما افسوس... !
افسوس که دزدان، دستان عده ای را از حبل متین الهی بریدند و سرگردانی روزی مردمان شد !
آنقدر تاریکی بر همه جا سایه انداخت که روشنای حضور من که هیچ ، حضور فرزندانم را نیز از دست دادند
آنقدر بر ِکشته های خویش آفت پاشیدند و گناه بر گناه بیفزودند تا آخرین خورشیدمان را در پس ابرها ، غریب و فرید و وحید رها کردند !
*حال که در موسم روزگاران غدیر الهی هستیم،از تو میخواهم که دستانم را به گرمی بفشاری و با موعود امم نیز تجدید بیعت سازی که او یگانه چکیده و وارث غدیر است* !
*اوست که سفینه اش نجات بخش است و مصباحش روشنگر شبهای دنیای تار*!
*دعایش کن و خدمتش را از دست مده که خدمتگزاری اش آرزوی خاندان ما بود* !
*برسان به دیگران ، بگو از او و بر ظهورش دعاگو باشند* ....
*مبادا ،مبادا، دامنش رها کنی که این وانفسا را نجات ، تنها از دعای بر آمدنش ممکن خواهد بود*.....
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌸🍃میان آرزوی تو و معجزه خداوند،
دیواری است به نام اعتماد. پس
اگر دوست داری به آرزویت برسی
با تمام وجود به او اعتماد کن.
هیچ کودکی نگران وعده بعدی
غذایش نیست زیرا به مهربانی
مادرش ایمان دارد.
ای کاش ایمانی از جنس کودکانه
داشته باشیم به خدا…🌹🍃
AUD-20210507-WA0009.
14.16M
اولین نماز کنار تو
با شکوه ترین نماز جماعت تاریخ خواهد شد!
و خدا را چه دیدی
شاید زمان را متوقف کند
و سالیان سال فرشتگان به همین صحنه زل بزنند..🍃
تکیه به ذوالفقار زده و خطبه میخوانی..❤️
#اللهمعجللولیکالفرج💚
ای
دلارامی
که جانِ ما تویی
بی تو ما را یک نفس آرام نیست...
😍😍😍😍😍
● *بسم رب الشهدا*
*۵ مرداد سالروز عملیات غرور آفرین مرصاد علیه منافقین کوردل و لعین به فرماندهی امیرسپهبد شهید حاج علی صیاد شیرازی فرمانده ی وقتِ دلاور و محبوب نیرو زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران گرامی باد.*🌹🇮🇷
⭕شادی ارواح طیبه شهدا، به ویژه شهدای گرانقدر عملیات مرصاد فاتحه و صلواتی عنایت فرمایید.🙏
*روحشان شاد ، راهشان نورانی و ادامه دار انشالله .*
صلی الله علیک یا ابا عبدالله ❤
اَزهَمِهدَستبُریدَمکِهتُوباشی
هَمِهام
باتُوبُودَن زِهَمِهدَست کِشیدَن دارَد
🗓 ۱ روز مانده تا ماه محرم
برگ برگ گلستان را چون صبا گردیده ام
راستی از هیچ گل نشنیده ام بوی تو را
گاهی خدا انقدر صدات رو دوست داره که سکوت میکنه تا تو بارها بگی #خدای_من...!!
منزل چهاردهم: ثعلبیه
ثعلبه، مردی از بنی اسد، در آن جا قناتی ساخته بود به همین سبب به آن ثعلبیه می گفتند. کاروان امام قبل از ظهر روز سه شنبه 22 ذی الحجه معادل اول مهرماه 59 شمسی به این منزل وارد شد. امام توقف کوتاهی داشتند.
برخی از وقایع مهم این منزل:
-ملاقات اباهره ازدی که علت خروج امام را پرسید و بنی امیه را ستایش کرد. امام فرمود: اگر در مدینه بودی جای پای جبرئیل را در خانه مان نشانت می دادم.
-دیدار وهب بن عبدالله (عبدالله بن عمیر کلبی) و همسرش و مادرش با امام و همراهی تا کربلا برخی گفته اند ابتدا مسیحی بودند.
- بار دیگر خبر شهادت مسلم و هانی به امام رسید.
- امام ماجرای حضرت یحیی و شباهت فرجام خود را به این پیامبر( شهادت و قرار گرفتن سر در تشت) بیان کرد.
- ملاقات بجیر، پیرمردی از اهالی ثعلبیه با امام. وی می گوید امام با لباسی زرد رنگ با جیبی در قسمت بالای آن دیده شد.
- امام در این محل خواب دید که منادی می گوید: شما شتابانید و مرگ نیز با شتاب در پی شماست. تا به بهشتتان برساند و علی اکبر در باب این خواب با پدر گفت و گو کرد (این خواب را به منزلگاه های دیگر نیز نسبت داده اند) .
منزل پانزدهم : منزل زباله
يكي از آبگاههاي مهم و حادثه ساز در مسير اباعبدالله الحسين(ع)منزل زباله است. زباله به معناي محلي است كه آب رادر خود نگه ميدارد .در اين روستاي پرآب طوايفي از بني اسد، زندگي ميكردند تقريبا تمام اين مناطق تا كربلا محل استقرار بني اسد بوده است. مسائل مهم اين منزل:
1-امام خبر شهادت عبدالله بن يقطر را در اين منزلگاه شنيد. در تاريخ طبري آمده است: بكر بن مصعب مزني گويد: حسين به هر آبگاهي ميرسيد، مردم آن جا به دنبال وي ميآمدند تا به زباله رسيد و از كشته شدن برادر شيري خود، عبدالله بن يقطر خبر يافت.
مصعب گويد: حسين به زباله بود كه خبر بدو رسيد و نوشته اي برون آورد و بر مردم فرو خواند:
"به نام خداي رحمان رحيم
اما بعد، خبری فجيع آمده، كشته شدن مسلم بن عقيل وهاني بن عروه و عبد الله بن يقطر.شيعيانمان ما را بيياور گذاشتند. هر كس از شما ميخواهد باز گردد، باز گردد كه حقي بر او نداريم ."
گويد : مردم يك باره از وي پراكنده شدند و راه راست و چپ گرفتند و او ماند و يارانش كه از مدينه با وي برون آمدهاند. اين كار را از آن رو كردند كه گمان داشت بدويان از پي او آمدهاند به اين پندار كه سوي شهري ميرود كه مردمش به اطاعت وي استوارند و نخواست با وي بيايند وندانند كجا ميروند كه ميدانست وقتي معلومشان كند، جز آنها كه ميخواهند جان بازي كنند و با وی بميرند همراهش نميروند. مصعب گويد: به وقت سحر، امام به غلامان خويش گفت كه آبگيري كردند .
به نظر ميرسد منزلگاه زباله، نخستين و از مهمترين پالايشگاههايي است كه امام به تصفيه ياران ميپردازد تا عناصر سست و متزلزل و مردد را از نهضت سترگ و شكوهمند خويش دور كند. چه بسيار در راه پيوستند كه گمان قدرت و ثروت و شهرت داشتند. حتي برخي گمان ميكردند كه ابا عبدالله فرزند پيامبر است و تير و شمشير بر او كارگر نيست. اما وقتي امام فرجام راه را ميگفت و عاقبتي چون يحيي را براي خويش ترسيم ميكرد به تدريج و گاه دسته دسته از امام گسستند و به عافيت خويش پيوستند.
اين نكته نيز گفتني است كه امام نيز نميخواست ، انگيزه پيوستن احساسات و عواطف برانگيخته باشد. امام عناصري را ميطلبيد كه بر اساس معرفت و بصيرت همراه شوندو همان گونه كه خوارزمي گفته است و انّما اراد ان لا يصحبُه انسانٌ الاّ علی بصيرة .آنان كه با ابا عبدالله ماندند دليل ماندن خويش را نيز همين ميگفتند : انا علي نياتنا و بصائرنا.
در ينابيع الموده آمده است كه امام فرمود : ايّها النّاس !فمن كان منكُم يَصْبِرُ علي حدّالسيّف، و طعن الاَسِنّه، فليقُم معنا و اِلّا فلينصرف عنّا.
اي مردم هر كس از شما بر برندگي شمشير و زخم نيزهها پايدار و مقاوم است بماند و الاّ برود.
2-خبر شهادت قيس بن مسهر صيداوي رادر همين محل شنيد و به روايتي قاصد عمر سعد خبر را آورد.
در مقتل الحسين همه آن چه پس از شنيدن خبر شهادت عبد الله بن يقطر آمده براي شهادت قيس بن مسهر ذكر شده است.
زمان ورود امام به زباله چهارشنبه 23 ذي الحجه گزارش داده شده است.
3-فرستاده محمد بن اشعث و عمر بن سعد كه به خواهش مسلم، او را با نامهاي حاكي از بيوفايي و پيمانشكني مردم كوفه گسيل داشته بودند رسيد و چون امام حسين (ع) آن نامه را خواند، به درستي خبر كشته شدن مسلم وهاني يقين پيدا كرد و سخت اندوهگين شد.آن مرد خبر كشته شدن قيس بن مسهر را هم داد.
گفتهاند امام پس از كسب خبر قطعي شهادت مسلم، به دختر يازده ساله يا سيزده ساله مسلم، محبت كرد و او دريافت. در ناسخ التواريخ آمده است: اعثم كوفي در كتاب خود مينويسد كه مسلم بن عقيل را دختري سيزده ساله بود كه با دختران حسين مي زيست و شبانه روز با ايشان مصاحبت داشت، چون امام حسين خبر مسلم بشنيد، به سراپردهي خويش درآمد و دختر مسلم را پيش خواست و نوازشي به زيادت و مراعات بيرون عادت با وي فرمود: دختر مسلم را از آن حال، صورتي در خيال مصور گشت، عرض كرد يابن رسول الله! با من ملاطفت بیپدران وعطوفت يتيمان مرعي ميداري، مگر مسلم را شهيد كرده باشند؟
حسين را نيروي شكيب برفت. پس بگريست و گفت: «اي دختر ! اندوهگين مباش! اگر مسلم نباشد من پدر تو باشم و خواهرم مادر تو باشد و پسرانم برادران تو باشند، دختر مسلم فرياد برآورد و زار زار بگريست و پسرهاي مسلم سرها از عمامه عريان ساختند و به هاي هاي بانگ گريه درانداختند و اهل بيت در اين مصيبت با ايشان موافقت كردند و به سوگواري پرداختند و حسين (ع) از شهادت مسلم، عظيم كوفته گشت .»
نام اين دختر را حميده ، مادرش را ام كلثوم دختر اميرالمومنين(ع) و برخي دختر رقيه بنت علي(ع) دانستهاند و نوشتهاند كه پس از شهادت ابا عبدالله و حملهي دشمن و آتش زدن خيمهها، اين دختر، كنار خيمهها به شهادت رسيد. او را هفت ساله نيز نوشتهاند .
منزل هجدهم: واقصه
به معنی شکستگی گردن و نیز پوشال و ریزه های چوب است. شاید این منزلگاه دارای گردنه یا دارای چوب ها و ریزه هایی بوده است که از آبرفت ها فراهم می آمده است. امام در این منزل توقفی نداشتند و از این محل عبور کردند. امام توصیه کردند که آب ها را نگه دارند چون تشنگانی در راه اند. آن حضرت سپس دستور حرکت به سمت ارتفاعات شُراف را دادند .
منزل بیستم: ذو حُسَم
حُسَم به معنی بازدارنده است و چون کوهی بزرگ مانند حصار بوده است به این نام گفته شده است. ورود به این منطقه احتمالاً روز یکشنبه 27 ذی الحجه، معادل ششم مهرماه بوده است. امام(ع) نیمروزی در این منزل توقف داشتند و سپس حرکت ادامه یافت. این منزل در نزدیکی کربلاست.
گفته شده زمانی که سپاه حر دیده شد امام دستور داد زنان و کودکان هراسان را در پناه کوه ذوحسم قرار دهند. همچنین عقبة بن ابی الغیرار می گوید امام در این نقطه خطبه خواند و به واژگونی روزگار (معروف منکر شده و منکر معروف) و بیدادگری بنی امیه و شایستگی خود برای رهبری امت اشاره کرد. و در بخشی از خطبه فرمود: در این روزگار شهادت را جز سعادت نمی بینم. پس از این خطبه بود که زهیر و بریر و هلال بن نافع اعلام وفاداری کردند .
رودخونه ها هرگز به عقب برنمیگردن
مثل رودخونه زندگی کن...
گذشته رو فراموش کن
و روی آینده ات تمرکز کن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حی علی العزا که محرم رسیده است
فرا رسیدن ماه سوگواری اشرف اولادآدم تسلیت باد🖤