کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🖋اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_پنجم سیترلینا بیتالو ـ ۱۸ ساله ـ اهل هلند «سیترلینا بیتالو» یک
🖋اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_ششم
بعد از بیرون رفتن آقای جلالی فرزانه رو کرد به من گفت: چیه ترسیدی فردا تنها بری خانمه انتحاری بزنه! گفتی منم بیام با هم بریم رو هوا؟؟
نگاهی بهش انداختم گفتم: اگه این خانومه انتحاری کن بود الان به صفوف بهشتیانشون در جهنم پیوسته بود! نه اینکه من و شما بریم ازش مصاحبه بگیریم!
فرزانه زد زیر خنده گفت: راست میگی... چند لحظه بعد سرش رو بالا آورد و گفت به نظرت اینا چه جوری عضو داعش میشن یعنی اینقدر آدم دارن توی کشورهای مختلف؟!
گفتم: اینطوری من متوجه شدم داعشی ها یه ارتش سایبری در فضای مجازی دارن که خیلیم فعاله! دقت کنی توی همین مقاله هم گفته بود اکثرا از طریق فضای مجازی جذب شدن!
فرزانه محکم زد پشت دستش و گفت: عه عه! من فکر میکردم اینا تفکراتشون کلا مثل انسانهای اولیه است پس از نسل قرن بیستم اَن! ارتش سایبری داعش فک کن عجب!
بعد هم رو کرد به من گفت: خداوکیلی من و تو که خبرنگاریم چقدر توی فضای مجازی فعالیت می کنیم! این همه آدم حسابی داریم تو کشورمون چند نفرشون تو فضای مجازی فعالن!
اصلا الان که خوب فکر میکنم به یه ارتش سایبری هم نیاز نیست یه چند تا دونشونم فعال باشن برا جذب ملت بسه با این میدونی که ما بهشون دادیم...
گفتم: منم قبول دارم کم کاریامون رو... ولی حالا تو خیلی حرص نخور بیشتر از فعالیت ارتش سایبری باید این ساده انگاری و ساده لوحی خانمها رو درست کرد آخه من نمیدم اصلا گیرم وعده زندگی مرفه هم به آدم بدن چطور می تونن دیدن هم چین قیافه های رو تحمل کنن ؟؟!
فرزانه با تأیید گفت: آره بخدا آدم زهره ترک میشه ! ما که عکسشون رو می بینم می ترسیم خدا به داد مجاهدانشون برسه! هر چند که اجرجهادشون رو همون لحظه اول دیدار، با دیدن رخ یار میگیرن....
بعد هم زد زیر خنده....
در حال جمع و جور کردن وسایلم شدم
گفتم از این ابیات نغزت فردا تو مصاحبه
نگیا!
راستی فرزانه وُیس رکوردر رو ندیدی هر چی میگردم نمی بینمش؟
گفت:وُیس برا چی میخوای؟
گفتم: تو خبر نگار نمی دونی وُیس برا چی میخوام برای ضبط صدا دیگه! فیلمبرداری که کنسل شد ضبط صدا که باید باشه!
گفت: این آدمی من می بینم صداشم نمیذاره ضبط بشه باور کن...
گفتم: وا برای چی؟ حالا تصویر یه چیزی صدا که دیگه موردی نداره!
گفت: چمیدونم؟ شاید بگه بعداً برام دردسر بشه اتهامی ...اعترافی ...
گفتم: می خوای بریم فقط احوالش رو بپرسیم نا سلامتی داریم میریم ازش مصاحبه بگیریم !
تصویر نه ! صدا نه! کات آقا، کات! اصلا ولش کن!
فرزانه گفت :من همینجوری گفتم حدس زدم! بعد هم دستش رو دراز کرد و تمام وزنش رو انداخت رو نوکه انگشتای پاش... از بالای قفسه وُیس رو آورد داد بهم و گفت: شایدم بذاره؟
#سیده_زهرا_بهادر
_____________________
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🖋اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_ششم بعد از بیرون رفتن آقای جلالی فرزانه رو کرد به من گفت: چیه
🖋اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_هفتم
ویس رو گرفتم و گذاشتم داخل کیفم رو به فرزانه گفتم در هر صورت ما باید کارمون رو انجام بدیم حالا ببینیم فردا چی میشه؟ قرار گذاشتیم فردا ساعت نه همدیگه رو ببینیم که با هم به محل مصاحبه بریم.
خدا حافظی کردم و راه افتادم سمت خونه هنوز سرم درد میکرد ذهنم با هجمه ی از مطالب که امروز خونده بودم آشفته بازاری شده بود ...
رسیدم خونه ترجیح دادم استراحت کنم شاید کمی سردردم بهتر بشه...
چشمهام رو که روی هم گذاشتم خدا نصیب نکنه از وسط اردو گاه داعش سر در آوردم مردانی با هیکلهای درشت، ریشهای بلند و چاقو بدست به همراه زنانی با ردا و رو بند به سمتم می اومدن...
چنان ترسی در خواب بر وجودم حاکم شده بود که اگر تلفن خونه زنگ نمی خورد در این کابوس داشتم قبض روح می شدم ...
از خواب پریدم تمام صورتم خیس عرق بود ونفس نفس میزدم...تلفن همچنان زنگ میخورد تا اومدم جواب بدم قطع شد ...
با خودم گفتم این که خواب بود من قالب تهی کردم ... یعنی فردا قراره با چه کسی رو به رو بشیم؟؟؟
سعی کردم خودم رو با کارهای ناتمومم مشغول کنم تا شاید کمی از استرس و فشارروحیم کم بشه...
و بالاخره به هر سختی بود زمان گذشت ...
آماده شدم راه افتادم سمت محل قرار دقیقا راس ساعت نه اونجا بودم چند لحظه ایی ایستادم فرزانه رسید با دیدنش چنان شوکه شدم که برای چند لحظه اصلا نمی تونستم صحبت کنم ...
سلام کرد ولی من هنوز تو شوک بودم
گفت: جواب سلام واجبه ها!
مِن مِن کنان پرسیدم چیزی شده ؟کسی طوریش شده؟
زد زیر خنده گفت: نه بابا ...
گفتم: پس چرا سر تا پات مشکیه؟ دستکش هم مشکی؟!
با یه حالت خاصی نگاهم کرد و زد به شونم گفت: مشکی رنگه عشقه عزیزم... مگه رنگ پرِ پرستوی عشقو ندیدی...
#سیده_زهرا_بهادر
ولایت فقیه را نایب امام زمان (عج) میدانست. اطاعت از ایشان را هم واجب. میگفت: تا زندهایم باید پیرو راه ولایت باشیم.
#شهید #سید_مجتبی_علمدار
enc_16918614167674047302387.mp3
4.08M
من بی تو می میرم.. نگی که نگفتم
از چشمات الهی یه لحظه نیفتم..
🎙حاج مهدی رسولی
از رزق حسینی بسیار زیبای شام جمعه تون لذت ببرید 💞
التماس دعا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
مَنظَرِچِشمِمَنبُوَدنَقشِہےِڪَربَلاےِتو
سیرنِمےشَوَماَزآن،هَرچِہنِگاهمیڪُنَم
حسین جانم
دلتنگ کربلاتم 💔
یَابنَفَاطـمه
ازتودوراُفتادهایم وبا فَراقت راحتیم
باز اَما اِدعا داریم فکر حضرتیم...
فَکر بِیداری مایی..ما ولی خوابیم خواب..
عَفو کُن آقا اگر اینقدر اَهل غَفلتیم....😔
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
🍂🦋🍂
🦋 قشنگترین خبر عالم
🍂میدانم کسی که عاشق تو میشود
باید مُهر تنهایی را بر پیشانیاش بزند.
نکند دلت میسوزد برایم که عاشقم نمیکنی.
شاید میدانی که من تاب تنهایی را ندارم
درست است، تاب آوردن تنهایی کار هر کسی نیست.
🍂🦋🍂
🦋ولی آقا!
میشود به من بگویی چگونه میشود
که تنهایی را تاب آورد و حتّی آن را دوست داشت؟
چه قدر باید عاشق تو شد تا تنهایی محبوبمان شود؟
میدانم آن قدرها عاشق نیستم
که اگر تنها شدم، ره به خطا نپیمایم
ولی دوست دارم این قدرها عاشقت شوم
که اگر من بودم و خودم و همۀ عالم ترکم کردند
باز هم به عشق تو خودم را در شلوغترین نقطۀ عالم ببینم.
🍂🦋🍂
🍂مگر خبری پر سر و صداتر از عشق تو در عالم هست؟
پس کسی که در هوای عشق تو نفس میکشد
در شلوغترین نقطۀ دنیاست.
مرا عاشق کن تا از تنهایی نترسم...
🦋شبت بخیر قشنگترین خبر عالم!
🌙✨💫
سلام امام زمانم (عج)💗
#مولایمن
🍂درد دل ما بی تو فراوان شده آقا
دلها همه امروز پریشان شده آقا...
🍂آرامش دنیای نفس گیر، کجایی؟
بدجور جهان بی سر و سامان شده آقا...
تعجیل در فرج مولایمان صلوات🍃
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹https://eitaa.com/tarigh3
آمدم امروز عهدی با تو بندم سیدی
من به عهد خود وفا دارم چه غم دارم حسین✨
هر کسی با دلبری نازد در این شش روز عمر
من چون تو دلربا دارم چه غم دارم حسین✨
صبحتون حسینی💛🍃
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹https://eitaa.com/tarigh3
یک #سلام از روی بام اصلا دلم را خوش نکرد
جای عاشق بین آغوش است روی بام نیست
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله(ع)🌹
°•🌱
حدیث روز
🌹زیربناے اسلام
🌼 امام جعفر صادق علیه السلام:
🍃 «بُنِیَ الْاِسلامُ عَلَی الْخَمْسِ؛ عَلَی الصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوِلایَةِ.»
🍃 «بنای اسلام براساس پنج موضوع است: ١- نماز ٢- زکات ٣- حجّ ٤- روزه ٥- ولایت.»
یکی از یاران به نام «زُراره» پرسید: «کدام یک از اینها برتر است؟» امام (ع) در پاسخ فرمود:
🍃 «اَلْوِلایَهُ اَفْضَلُ لِاَنَّها مِفْتاحُهُنَّ وَ الْوالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِنَّ.»
🍃 «ولایت برتر است؛ زیرا ولایت، کلید همهشان است و والی، راهنمای مردم به آنها.»
📚 وسائل الشّیعه، ج١١، ص٧ و ٨
🌹https://eitaa.com/tarigh3
°•🌱
آیا کسی به خود اجازه می دهد که با چشم خود ببیند که جنایتکاران و متجاوزان دست به سوی اسلامش شرفش و کشورش دراز کرده و قصد نابودی آن را داشته باشد و سکوت اختیار کند؟؟تو ای دوست من خود بهتر میدانی که این انقلاب به چه نحوی به پیروزی رسید با کشته شدن علی اکبرها و قاسم ها، نکند خدای نکرده بی تفاوت بنشینی و دنیا را به آخرت ترجیح دهی پس هیچ حزن و اندوهی به خود راه نده که ما پیروزیم و اما شما مردم دست از این انقلاب برندارید رهبر انقلاب را یاری کنید چون تنها باید بدانید که جهاد دو چیز در بر می گیرد یکی خون که شهید می دهد دیگری پیام شهید که باید برای همه نقل شود.
🌺شهید عبدالله مقدم
🌹https://eitaa.com/tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از نزار فرانسیس، شاعر مشهور مسیحی لبنانی بشنویم:
اگر حسین از ما مسیحیان بود...
#امام_حسین
🏴 #بعد_از_حسین(ع)
🔘ورود کاروان به شهر #دمشق
▪️زمان ورود را #اول_صفر سال61 هجری نوشتهاند:
🔻#ابوریحان_بیرونی(440 ه.ق) در آثارالباقیه مینویسد:
شهرُ صفر فیالیوم الاول اُدخِلَ رأس الحسین مدینة دمشق.
🔻زکریابن محمدبن محمود قزوینی(م682) مینویسد: الیوم الاول منهُ عید بنی امیه اُدخلت فیه رأس الحسین بدمشق و العشرون منهه رُدّت رأس الحسین الی جثته: روز اول ماه صفر عید #بنی_امیه است. در این روز #سر _امام_حسین(ع) را به دمشق وارد کردند و در روز بیستم همان ماه، سر را به بدن بازگرداندند.
🔻در مقتل الحسین خوارزمی، و در نفس المهموم به نقل از شیخ کفعمی، شیخ بهایی و محدث کاشانی، همین روز ذکر شده است.
▪️برخی نوشتهاند سه روز و برخی سه ساعت آنان را در کنار دروازه شهر نگاه داشتند تا شهر را بیارایند.
▪️هنگام ورود هزاران نفر به تماشا آمده بودند.
اسیران را در حالی وارد کردند که ریسمان بر بازو و گردنشان بسته بود و بر شترها سوار بودند. برخی نیز بر استر سوار بودند.
▪️هلهله و پایکوبی و کف زدن و هیاهو شهر را پر کرده بود.
صدای موسیقی در شهر پیچیده بود و زنان میرقصیدند در حالی که دستها را خضاب کرده و سرمه به چشمها کشیده بودند و زیور آلات بر دست و گردن داشتند و مردان نیز لباس فاخر پوشیده بودند. آن روز در شام جشن اعلام شده بود.
▪️اسرا را از #باب_الساعات – منطقهی پرجمعیت و شلوغ- وارد دمشق کردند. درخواست #ام_کلثوم از #شمر این بود که از دری وارد شوند که جمعیت کمتر باشد اما #شمر بر خلاف آن عمل کرد. شمر دستور داد سرها را میان کجاوهها بر نیزه کنند.
❌ نوشتهاند باب الساعات دورترین فاصله را تا دارالامارهی یزید داشت. #اُسرا را از این ورودگاه به سمت مسجد جامع که بازداشتگاه اسیران بود حرکت دادند.
زائرِحُسیـنهنگامبازگشتاز
زیارتهیچگناهینداردودرجاتش
چنانبالارفتهکهکسیکهبهخاطرخدا
درخونخویشغلتیدهنیزبهآن
نمیرسد❤️🩹(:
#امامصادقعلیهالسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی شنیدنی از شيرزنی به نام «مادر جبهه ها» مادر شهیدان علی و احمد محمودی درباره #حجاب
✅ #نشر_حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حجابی را تبلیغ کنید که فردای قیامت پیش حضرت زهرا سلام الله و صلواته علیها سرفراز باشید
🎙صحبت های یکی از رزمندگان دفاع مقدس درباره #حجاب
#بی_تفاوت_نباشیم
#تکلیف_همگانی