Javad Moghadam - Karbobala Che Serriye (128).mp3
3.05M
کربُبلا خستہام از فراق و دورۍ . .
من صبر اَیوب ندارم بَسہ صبورۍ . .
#جوادمقدم
🌹https://eitaa.com/tarigh3
4_5992438693225303461.mp3
10.33M
بیا یکم بشین کنارم . .
پناھِ دلِ بےقرارم . . (:
#حسینستوده | #مداحیزمینه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 فیلمی از شجاعت اسیر ایرانی مقابل دشمن در ۸ سال دفاع مقدس
🔺️ به بهانه ۲۶ مرداد، سالروز آغاز بازگشت آزادگان سرافراز جنگ تحمیلی
📚 داستان کوتاه
در شهر خوی مردی به نام امین علیم، در زمان اوایل حکومت قاجار زندگی میکرد. او فرد بسیار دیندار و عالمی بود که از خدمت در دستگاه حکومتی و فرمانداری شهری اجتناب میکرد.
روزی از سوی خانِ وقتِ خوی میرزا قلی، تهدید به مرگ در صورت عدم همکاری میشود.
و از ترس، به روستایی در شمال خوی، فرار کرده و در آن ساکن میشود.
پس از یکسال به خان شهر خوی خبر میرسد، امین علیم در فلان روستا در حال زندگی دیده شده است. او گروهی از چماقداران خان را برای پیدا کردن امین علیم به آن روستا روانه میکند و توصیه میکند طوری او را پیدا کنید که اصلا متوسل به خشونت نشوند.
ماموران خان، به روستا وارد شده و مردم روستا را ابتدا تطمیع و سپس تهدید میکنند که امین علیم را تحویل دهند. اما مردم از این امر اظهار بیاطلاعی کردند.
ماموران ناامید به دربار خان بر میگردند.
امین علیم دوستی داشت صمیمی و زرنگ. شاه از او کمک میگیرد و دوست او نقشهای به شاه میدهد و میگوید امین علیم را نه با پول و مقام بلکه باید با علم تله گذاشت و به دامش انداخت.
دو ماه بعد 100 گوسفند را خان به روستا میبرد و به مردم روستا میگوید: به هر خانه یک گوسفند علامتگذاری کرده میدهیم و وزن میکنیم. دو ماه بعد برای گرفتن این گوسفندان مراجعه میکنیم که نباید یک کیلو کم و یا یک کیلو وزن زیاد کرده باشند. و اگر کسی نتواند شرط خان را رعایت کند یک گوسفند جریمه خواهد شد.
یک ماه بعد ماموران خان برای وزن گوسفندان به روستا میآیند و از تمام گوسفندان داده شده فقط یک گوسفند وزنش ثابت مانده بود. دستور دادند صاحب آن خانه که گوسفند در آن بود را احضار و خانهاش تفتیش شد و امین علیم از آن خانه بیرون آمد.
از امین علیم پرسیدند: چه کردی وزن این گوسفند ثابت ماند؟
گفت: هر روز گفتم گوسفند را سیر علف بخوران و شب بچه گرگی در آغل او انداختم و گوسفند در شب هرچه خورده بود از ترسش آب کرد. و چنین شد وزنش ثابت ماند.
امین علیم را نزد خان آورده و به زور نایب خان کردند.
امین علیم گفت: این نقشه را در عبادت خدا یافتم و عمل کردم.
اینکه انسان هم باید در خوف و امید زندگی کند و اگر کسی روزها تلاش کرده و شبها در نماز از خود حساب کشد و ترس بریزد، در این دنیا در یک قرار زندگی میکند، نه چاق میشود و نه ضعیف و مردنی، نه ناامید است و نه زیاد امیدوار، نه در رفاه محض زندگی میکند و نه در بدبختی.
⚫️⚫️⚫️
🌷۶ آیه در برکات قرض الحسنه دادن:
🌷۱.مال به برکت قرض دادن چندبرابر برکت پیدا میکند:
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُٓ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (٢٤٥)بقره
🌷۲.گناهانش بخشیده میشودوبهشت میرود:
....وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ...(١٢)مائده
🌷۳.مالش برکت پیدا میکندوپاداش میگیرد:
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُٓ أَجْرٌ كَرِيمٌ (١١)حدید
🌷۴.صدقه وقرض دادن مال رابرکت میدهدوپاداش دارد:
اِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ (١٨)حدید
🌷۵.مال زیادمیشود،گناهان آمرزیده میشود:
اِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ (١٧)تغابن
🌷۶.قرض بدهیدکه آن رانزدخدامیابید...
🌷... وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (٢٠)مزمل
❤️بزرگترین آیه قرآن که یک صفحه است میگویدمعاملات را،بنویسید،که مشکل بوجودنیاید:
اذاتداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه۲۸۲بقره
🟢🔵🔴
گاهی اوقات بر سر راه آدمیزاد
آدم هایی قرار میگیرند
که فراتر از یک دوست معمولی هستند؛
که می شود با آن ها به هر چیزی بخندی
دوست هایی هستند در زندگی
که بی دغدغه می شود بدون نقاب بر صورت با آنها معاشرت کرد؛
می شود یادت برود که میزبانی یا مهمان!
جایی که هستی خانه اوست یا خانه خودت!
حتی می شود ناگفته های دلت،
آن هایی که جرأت گفتنش به خودت هم نداری، بهشان بگویی
و …
مطمئن باشی می شنوند و نشنیده می گیرند!
چقدر خوبند این آدمها
و چقدر همه ما نیاز داریم
به حداقل یکی از آنها…
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
بیپناه که شدی صدایش کن!
او #حسین والوتر الموتور است؛
میداند تک و تنها شدن یعنی چه!
در آغوشت میگیرد ...🥺🥺😭😭😭😭
همیشه درباره آدمهایی که عاشقشان هستیم،
دو بار خودمان را فریب میدهیم؛
ابتدا برای مزیتهایشان، سپس برای نقصهایشان.
نزدیک اربعین که میشود، در دلم آشوب میافتد. بار اول و بار چندم هم فرقی نمیکند. آشوبی که در سفر اول همراهم بود، همین حالا هم رهایم نمیکند. ریشۀ آشوب چیست؟ بعد از چند سال هنوز هم نمیدانم. آیا به رفتن و نرفتن فکر میکنم. به این که اگر رفتم و نتوانستم زائر خوبی باشم، یا اگر نرفتم و از کاروان جا ماندم ... . نمیدانم. فقط میدانم که این آشوب تا لحظۀ پا گذاشتن در سرزمین عشق، از من جدا نمیشود.
حسین جان! نکند خودت این آشوب را در دلم میاندازی تا طعم آرام گرفتن در کنار مزارت را خوب بچشم! شاید هم از معرفت اندک من است؛ با این که در حال عزیمت به مبدأ آرامش هستم، گرفتار آشوبم و دلشوره.
هر چه هست، باز هم همنشینم با این آشوب و امسال هم منتظر چشیدن طعم آرامش در کنار مزار تو.
🌹https://eitaa.com/tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد قسمت 107 عشق یعنی آشنایی با خدا مهدی صاحب زمان از ما رضا خیل
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
#یادت_باشد
قسمت 108
فردای روزی که از سفر برگشتم با هم برای خرید عید به بازار رفتیم، زیاد از جاهای شلوغ یا پاساژهای امروزی خوشش نمی آمد، دوست نداشت در جایی باشد که حجاب رعایت نمی شد، این جور جاها چشم های نجیبش زمین را می کاوید، اصلاً هم اهل چک و چانه زدن نبود وقتی پرسیدم:چرا چونه نمی زنی؟ شاید فروشنده یکم تخفیف بده، گفت: چونه زدن کراهت داره، بهتره به حرف فروشنده اعتماد داشته باشیم، یادم نمی آید حتی برای صد تا تک تومنی چانه زده باشد، مگر این که خود فروشنده می خواست تخفیفی بدهد.
وسط بازار گوشی من زنگ خورد،به حمید اشاره کردم که از مغازه روبرویی برای خودش جوراب بخرد، مشغول صحبت بودن که دیدم نرفته برگشت، تماسم که تمام شد پرسیدم:چی شد؟چرا زود برگشتی؟جوراب نخریدی؟ شانه هایش را بالا انداخت و گفت: حجاب خانم فروشنده چندان جالب نبود من جلو نرفتم،شما برو داخل خرید کن.
جوراب را که خریدم حمید گفت: چون ایام فاطمیه تموم شده برای عید دوست دارم باقلوا اون هم از باقلوای خوشمزه قزوین درست کنیم، بلد بودم باقلوای خانگی درست کنم، از همان جا برای خرید وسایل مورد ناز پخت باقلوا به عطاری رفتیم دو روز تمام درگیر پختن باقلوا بودم، از بس با خمیر کار کرده بودم دست هایم درد می کرد، هر سینی که می پختم همان جا حمید چند تایی را می خورد، عاشق شیرینی جات بود، اگر کیک ا نون چایی می پختم کا شیرینی آن کم بود مثل بچه ها بهانه می گرفت، و می گفت: مگه نون پختی! این شیرین نیست، من نمی خوام، بعد هم کلی مربا و عسل به کیک و نون چایی می زد و می خورد وقتی دیدم تقریباً به همه سینی های باقلوا ناخنک زده به شوخی گفتم: این طور که تو داری می خوری چیزی برای مهمان ها نمی مونه! سر جمع تا الان دو تا دیس باقلوا خوردی ،این همه می خوری جوش می زنی آقا! به جای خوردن بیا کمک،
گفت: باشه چشم، بعد هم دستی رساند وسط کمک کردن باز ناخنک می زد، روزهای بعد هم تا غافل می شدم می دیدم پای یخچال مشغول باقلوا خوردن است.
برخلاف شیرینی درست کردن که تمام حواسش به خوردن شیرینی بود در خانه تکانی حسابی کمکم کرد، از شستن شیشه ها گرفته تا تمیز کردن کابینت ها، کار که تمام شد، از شدت خستگی روی مبل دونفره دراز کشید، و چشم هایش را بست، برایش میوه پوست کردم و با صدای بلند گفتم: حمید جان خیلی کمک کردی خسته نباشی چشم هایش را کمی باز کرد و گفت: به جای خسته نباشی بگو خدا قوت، وقتی گفتم خدا قوت بلند شد روی مبل نشسته و گفت: یه همسر باید برای همسرش بهترین ها رو بخواد به جای خدا قوت بگو الهی شهید بشی! با کمی مکث گفتم: خدا قوت الهی شهید بشی!
ادامه دارد...
#شهیدحمیدسیاهکالی
🌹https://eitaa.com/tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍صحبت های شهید حاج قاسم سلیمانی درباره رستگار شدن و سوار اتوبوس شهادت شدن شهید محمد جمالی؛ شهید محمد علی الله دادی و شهید حاج حسین بادپا...
🔸الله دادی ؛ جمالی ؛ حسین بردند با ذکاوت با زیرکی نه با زیرکی نفسانی با زیرکی دینی بردند خودشان را سوار اتوبوس شهادت کردند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 پیادهروی زائران اربعین از نجف به کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『
🚩 سنگینی عجیب یک سلام دادن به لب عطشان امام حسین (علیهالسلام) در ترازوی اعمال
آیت الله ناصری
#اللهم_ارزقنا_کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی پاسپورت نداره...
یکی پول نداره...
یکی مرخصی بهش نمیدن...
همه اینارو بذار کنار ..
سلام آقا که الان روبروتونم❤️🩹😭
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله الحسین
شب تون حسینی ❣
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
در بَزْمِ وصالش همه کس طالبِ دیدار،
تا یار که را خواهد و مِیلش به که باشد..
عزیززم حسین 💔
مولایمن
وارث خون خدا و پسر خون خدا
به خدا خون خدا منتظر توست بیا...
صبح هم منتظر صبح ظهور تو بُوَد
روز ما و شب ما منتظر توست بیا...
بر سر گنبد زرین حسین بن علی
پرچم کرب و بلا منتظر توست بیا...
🌤اللهمعجللولیکالفرج 🌤
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
🍃▪️🍃
🍃غریب مدینه
▪️شاید در زمین، غریب باشی؛اما در آسمان شوق دیدنت، در فرشته ها موج میزند و اسمت، دل همه فرشته ها را با خودش میبرد.
🍃هیچ کجای زمین نیست که بیشتر از تو این همه آسمان را در خودش جا داده باشد! تازه در مشرق و مغرب همین زمین در حرم هر امام و امامزاده ای همه بدون اینکه دست خودشان باشد یاد تو و غربتت می افتند حالا من با پرنده خیالم پر کشیدم و آمدم کنارت.
🍃▪️🍃
▪️بگذار زیارتم را از اینجا شروع کنم: از جایی که بوی فاطمه و علی سلام الله علیه می دهد؛ آخر این جا حسن علیه السلام آرام گرفته از کنارش هم بوی حسین علیه السلام و کربلا می آید آخر مزار سجاد علیهالسلام اینجاست.
🍃کنارشم مرقد باقر علیه السلام یادگار کربلا، حامل علم خداست. کنار آن هم، صادق آل محمد علیهمالسلام ضامن صدق زمین و آسمان هست.
کنار تو چه خبر هست؟
کجای عالم چهار بنده خدا نما این قدر نزدیک به هم آرام گرفتند؟
▪️مگر می شود بهشت تر از تو، در دنیا و آخرت پیدا کرد؟!
🍃▪️🍃
#شهادت_امام_حسن_مجتبی (علیه السلام)
🍃▪️🍃
🍃حضرت مشکل گشا
▪️ما برای خودمان و برای دوستانمان نذر میکنیم. گرهی به کارمان میافتد، ختم میگیریم، به خدا قول میدهیم اگر گره گشوده شد، فقیر یا مؤمنی را اطعام کنیم. به اندازۀ کوری گره یا محبّتی که به دوستانمان داریم، نذرمان سنگین میشود. همین که گره از کارمان گشوده میشود یا لبخند بر لب دوستمان مینشیند، الساعه نذرمان را ادا میکنیم.
🍃▪️🍃
🍃دارم در خاطراتم میگردم به دنبال آخرین نذری که برای تو کردم. برای باز شدن دل گرفتهات، برای گشودن گرهی که به آمدنت افتاده و برای نشستن یک لبخند از ته دل روی لبت، خاطرهای پیدا نمیکنم.
من از همۀنذرهایی کردم، همین امشب توبه میکنم و برای همۀ گرههایی که با این نذرها گشوده شد پیش تو ابراز شرمندگی میکنم.
🍃▪️🍃
▪️یک روز برای تو سفرۀ حضرت رقیه میاندازم و با اطعامی که میکنم، از خدا میخواهم که گره وا کند از مشکل آمدن تو و جانم را نذر تو میکنم، نذر میکنم وقتی که آمدی، اوّلین جایی که تو بخواهی، جانم را فدایت کنم. مرا ببخش که برای مشکلات خودم به تو التماس کردم؛ ولی برای حل شدن مشکل تو به خدا التماس نکردم.
🍃شبت بخیر حضرت مشکل گشا!
اِلَهي أنْتَ الذِی لایُحْفیکَ سٰائِلٌ
خدای من...
تو آن کریمی که گدا، تو را خسته نمی کند..!
#ابوحمزهثمالی
سلام امام زمانم (عج)🌺
در قید غمم، خاطرِ آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوّت فریاد کجایی؟
کو هم نفسی، تا نفسی شاد برآرم؟
ای آن که نرفتی دمی از یاد کجایی؟
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ارباب جانم♥️
قلب مرا زدند از اول به نامتاݩ
مݩ آمدم همیشه بمانم غلامتاݩ
با یڪ درود صبح خود آغاز میڪنیم
ماییم واشتیاق«عَلیڪالسلامتاݩ»
صبحتونحسینی🍃♡
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هرکس پی درمان غمش کاری کرد
من، نام تو را بردم و آرام شدم...
حسین جانم❤️