دلم میخواهد آرام صدایت کنم
«اللهم یا شاهد کل نجوی»
و بگویم :
تو خودِ آرامشی
ومن ، خودِ خودِ بیقرار💔
#خدایا
مرا هر گونه که میخواهی بساز
الهی و ربی من لی غیرک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم ارزقنا الزیارت الحسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل بہ زنجیرِ تُو گر مننڪنمپسچہڪنم
سر و جانرابہفـدایتنڪنمپسچہڪنم..!؟
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#نماز_شب
♨️ قضای نماز شب
🔸یکی از کلیدهای دیگر که خیلی از بزرگان سفارش کردهاند و در شرح حال بعضی از اولیاء و علمای از قدما میدیدم، این است که به جدّ بر قضای نماز شب اصرار داشتهاند.
🔸ما گاهی شب که از دستمان رفت، اهمال میکنیم و روز هم از دستمان میرود؛ ولی قضای نماز شب از اسرار شیعیان و اهلبیت علیهمالسلام شمرده شده است.( من لا يحضره الفقيه،ج1 ؛ ص497)
🔸 قضای نماز شب التزام میخواهد و خیلی پربرکت است. یعنی در قضای نماز شب، بینی شیطان به خاک مالیده و منکوب میشود؛ چون وقتی میبیند سعی کرده و مومن را به دام انداخته است تا او را از سحر محروم کند و محروم هم کرد؛ ولی انسان قضای نماز شبش را که بر او واجب هم نبوده است را در روز انجام داد، هم شیطان خیلی منکوب میشود و هم بالاخره برکات این قضیه برای انسان محسوس خواهد بود.
🔸 قضای نماز شب در بین روز مخصوصاً ساعات قبل از ظهر موثر است. پس اگر نماز شب ترک شد، قضای آن ترک نشود؛ چرا که بسیار پربرکت است؛ یعنی آثار تسهیل در امور زندگی ظاهراً و باطناً محسوس خواهد بود.
🔸فقط انسان چند هفته ادامه بدهد، خودش به نتیجه میرسد. این از برکاتی است که گاهی از اسرار حضرات محمد و آل محمد است. آنوقت برکات بعدی هم پشت سرش خواهد آمد.
🖋آیتالله شیخ جعفر ناصری
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
🌹@tarigh3
25.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرائتی : وقتی قراره در مستراح هم درس بگیری 😂😂
تو کتاب ملت عشق یه جا میگه :
ساعتی دقیقتر از ساعت خدا نیست
آنقدر دقیق است که در سایهاش همه چیز سر موقعش اتفاق میافتد ؛ نه یک ثانیه زودتر ، نه یک ثانیه دیرتر .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پرندهای که خیاطی میکند
🔹 این پرنده لبههای برگها را به هم میدوزد تا داخلش لانه بسازد.
به عظمت خداوند پی ببریم
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨#مهم کشته شدن مغز متفکر تخریب تونل در ارتش صهیونیستی
ابوعبیده:
🔹ژنرال آلون که بعنوان متخصص تخریب تونل در ارتش رژیم صهیونیستی محسوب می شد در غزه کشته شد.
#طوفان_الأقصی
#فلسطین
⭕️ صهیونیستها مانع رسیدن کمکهای ایران به غزه شدند
المیادین خبر داد که مصر بهدلیل مخالفت رژیم صهیونیستی با ورود کمکهای ایران به غزه ازطریق گذرگاه رفح، از پذیرش این کمکها عذرخواهی کرده است.
#طوفان_الأقصی
#فلسطین
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
⭕️ صهیونیستها مانع رسیدن کمکهای ایران به غزه شدند المیادین خبر داد که مصر بهدلیل مخالفت رژیم صهی
آرزوی نابودی اسرائیل
با ما بزرگ شده
اما با ما به گور نخواهد رفت!
#حاج_حسین_یکتا
#نابودی_اسرائیل_نزدیک_است
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
24.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رحمت الهی و حرم امام حسین(ع)⛈
#خاطرات_شهدا
شهید حسین خرازی با لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد.
آنقدر اتوبوس تکان میخورد که کودک کُردی که همراه پدرش کنار او نشسته بود، دچار تهوع شد..
او کلاه زمستانیاش را زیر دهانِ کودک گرفت و کلاه کثیف شد.
پدر بچه خواست بچهاش را تنبیه کند اما حسین خرازی با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است میشوییم، پاک میشود. ☺️
مدتها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند و کاری از دستشان بر نمیآمد!
رئیس گروهِ دشمن که با نیروهایش به آنها نزدیک شده بود، ناگهان اسلحهاش را کنار گذاشت! سردار خرازی را در آغوش گرفت و بوسید و گفت: من پدرِ همان بچهام..
با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی.
حالا فهمیدم که شما دشمنِ ما نیستی 🤝
🧔🏻♂ شهید حسین خرازی
📖 حدیث خوبان، ص۲۵۴
🌹@tarigh3
⭕️۲۲ آبان سالروزشهادت
شهیدمدافع حرم #حسین_هریری
🕊شهیدی که باعث توبه چند داعشی شد
🕊نخبه علمی
🕊قمر فاطمیون(اسمی که برحسب زیبایی چهره ایشان ، برای وی برگزیده بودند )
🕊سید عمار ( لقب جهادی)
تاریخ تولد🥀۳ / ۸ / ۱۳۶۸
تاریخ شهادت🥀 ۲۲ / ۸ / ۱۳۹۵
محل تولد🥀 مشهد
محل شهادت🥀 سوریه
✍🏻حسین چند اسیر داعشی را که گرفته بود با رفتار مناسبش موجب توبه آنها شد و با کسب اطلاعاتی از اسیران داعشی تونلها را منفجر کرد که انبار زاغه و تعداد زیادی از دشمنان از بین رفتند💥
🎙همسرشهید ←
فقط چهار ماه نامزد بودیم در سوریه تمام شبهایی که زنگ زد ؛ یکی یا دوبار از دلتنگیام به او گفتم🥺حسین آن شبها با حرفهایش آرامم میکرد اما به من میگفت که دورههای آنها سهماهه است و نمیتواند زودتر برگردد😔
آن شب دوباره وقتی همین خواسته را مطرح کردم، با خنده گفت: «دارم میام پیشت خانم!» گفتم: «حسینجانم! من جدی گفتم» گفت: «منم جدی گفتم. دارم میام پیشت خانم! حالا یا با پای خودم یا روی دست مردم!!.»
حرفش درست بود آمداما روی دست مردم💔.
🎙راوی←
حسین با دو نفر دیگر برای پاکسازی به منطقه حلب میروندسه تله انفجاری در یک خانه بود که میخواستند خنثی کنندحسین فکر میکند این تلهها جدا از یکدیگر کار شدهاند.تله اصلی را خنثی میکند؛اما تلههای دیگر که به صورت مخفی در خانه کار شده بودند منفجر میشوند💥 و او به همراه همرزمش به شهادت میرسند🕊️
دسته گلی ازجنس صلوات نثارشان 🌺🤍
🌹🌿
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
لحظه هاتان بی غم
زندگی تان آرام
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همچین گریهای وسط بینالحرمین
نیازمندم :)❤️🩹
• حرم امام حسین(علیهالسلام)
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۴۷ از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت میبارید که با صدایی آهسته خبر
🕌رمـــــان
#دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۴۸
_... امشب با خون این مرتدها انتقامش رو میگیرم! تو هم امشب میتونی انتقام رفتن شوهرت رو بگیری!
از حرفهایش میفهمیدم..
شوهرش در عملیات_انتحاری کشته شده و میترسیدم برای انتحاری دیگری مرا طعمه کرده باشد..
که مقابل_حرم قدمهایم به زمین قفل شد...
و او به سرعت به سمتم چرخید
_چته؟ دوباره ترسیدی؟
دلی که سالها کافر شده بود...
حالا برای حرم میتپید،.. تنم از ترس تصمیم بسمه میلرزید..
و او کمر به قتل_شیعیان حاضر در حرم بسته بود...
که با نگاهش به چشمانم فرو رفت و فرمان داد
_فقط کافیه چارتا مفاتیح پاره بشه تا تحریکشون کنیم به سمت مون حمله کنن، اونوقت مردها از بیرون وارد میشن و همهشون رو میفرستن به درک!
چشمانش شبیه دو چاه از آتش شعله میکشید..
و نافرمانی نگاهم را میدید..
که کمی به سمت ابوجعده چرخید و بیرحمانه تهدیدم کرد
_میخوای برگرد خونه! همین امشب دستورذبح شوهرت رو تو راه ترکیه میده و عقدت میکنه!
نغمه مناجات از حرم به گوشم میرسید...
و چشمان ابوجعده دست از سر صورتم برنمیداشت که مظلومانه زمزمه کردم
_باشه...
و به اندازه همین یک کلمه نفسم یاری کرد..
و بسمه همین طعمه برایش کافی بود که دوباره دستم را سمت حرم کشید...
باورم نمیشد..
به پیشواز کشتن اینهمه انسان یادخدا باشد که مرتب لبانش میجنبید و قرآن
میخواند...
پس از سالها جدایی...
از عشق و عقیده کودکی و نوجوانی ام این بار نه به نیت زیارت که به قصد جنایت میخواستم وارد حرم دختر حضرت علی(ع) شوم...
که قدم هایم میلرزید...
عده ای زن و کودک در حرم نشسته بودند،...
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۴۸ _... امشب با خون این مرتدها انتقامش رو میگیرم! تو هم امشب میتو
🕌رمـــــان
#دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۴۹
عده ای زن و کودک در حرم نشسته بودند،..
صدای نوحه✨ از سمت مردان به گوشم میرسید..
🌟و عطر خنک و خوش رایحه حرم مستم کرده بود..
که نعره بسمه پرده پریشانی ام را پاره کرد...
پرچم عزای امام صادق(ع) را با یک دست از دیوار پایین کشید..
و بیشرمانه صدایش را بلند کرد
_جمع کنید این بساط کفر و شرک رو!
صدای مداح کمی آهسته تر شد،...
زنها همه به سمت بسمه چرخیدند..
و من متحیر مانده بودم..
که به طرف قفسه ادعیه هلم داد و وحشیانه جیغ کشید
_شماها به جای قرآن، مفاتیح میخونید، این کتابا همه شرکه!
میفهمیدم اسم رمز عملیات را میگوید..که با آتش نگاهش دستور میداد تا مفاتیحی را پاره کنم..
و من با این ادعیه قدکشیده_بودم که تمام تنم میلرزید..
و زنها همه مبهوتم شده بودند...
با قدمهایی که در زمین فرو میرفت به سمتم آمد..
و ظاهراً من باید قربانی این معرکه میشدم..
که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید
_این نسخه های کفر و شرک رو بسوزونید!
دیگر صدای روضه ساکت شده بود،.. جمعیت زنان به سمتمان آمدند..
و بسمه فهمیده بود..
نمیتواند این جسد متحرک را طعمه تحریک شیعیان کند..
که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید،..
طوریکه ناله ام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر به زمین خوردم...
روی فرش سبز حرم..
از درد پهلو به خودم میپیچیدم و صدای بسمه را میشنیدم که با ضجه ظاهرسازی میکرد
_مسلمونا به دادم برسید! این کافرها خواهرم رو کشتن!
و بلافاصله صدای تیراندازی، خلوت صحن و حرم را شکست...
زیر دست و پای زنانی که به هر سو میدویدند...
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۴۹ عده ای زن و کودک در حرم نشسته بودند،.. صدای نوحه✨ از سمت مردان
🕌رمـــــان
#دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۵۰
زیر دست و پای زنانی که به هر سو میدویدند خودم را روی زمین میکشیدم بلکه راه_فراری پیدا کنم...
دردپهلو نفسم را بند آورده بود،..
نیم خیز میشدم و حس میکردم پهلویم شکاف خورده که دوباره نقش زمین میشدم.
همهمه مردم فضا را پُر کرده و باید در همین هیاهو فرار میکردم..
که با دنیایی از درد بدنم را از زمین کندم. روبنده ام افتاده و تلاش میکردم باچادرم صورتم را بپوشانم،...
هنوز از درد روی پهلویم خم بودم و در
دل جمعیت لنگ میزدم..
تا بالاخره از حرم خارج شدم...✨
در خیابانی که نمیدانستم به کجا میرود خودم را میکشیدم،
باورم نمیشد...
رها شده باشم و میترسیدم هر لحظه از پشت، پنجه ابوجعده چادرم_رابکشد...
که قدمی میرفتم و قدمی وحشتزده میچرخیدم مبادا شکارم کند...
پهلویم از درد شکسته بود،دیگر قوّتی به قدمهایم نمانده و در تاریکی و تنهایی خیابان اینهمه وحشت را زار میزدم..
که صدایی...
از پشت سر تنم را لرزاند...
جرأت نمیکردم برگردم...
و دیگر نمیخواستم اسیر شوم که تمام صورتم را با چادر پوشاندم.. و وحشتزده دویدم...
پاهایم به هم میپیچید و هرچه تلاش میکردم تندتر بدوم تعادلم کمتر میشد..
و آخر دردپهلو کار خودش را کرد که قدمهایم سِر شد و با زانو به زمین خوردم.
کف خیابان هنوز از باران ساعتی پیش
خیس...
و این دومین باری بود که امشب در این خیابانهای گِلی نقش زمین میشدم،..
خواستم دوباره بلند شوم و این بدن در هم شکسته دیگر توانی برای دویدن نداشت..
که دوباره صورتم به زمین خورد..
و زخم پیشانی ام آتش گرفت...
کف هر دو دستم را روی زمین عصا کردم بلکه برخیزم و او بالای سرم رسیده بود که مردانه فریاد کشید
_برا چی فرار میکنی؟
صدای ابوجعده نبود...
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ هر وقت کارت گیر کرد، نترس اینجوری دعا کن!
# یه منبر کوتاه و شنیدنی......
اللهم صل علی محمد و ال محمد......
🌹@tarigh3
هر موقع خواستی در مورد دیگران قضاوت کنی
آروم تو دلت بگو مگه من کی ام؟!
به یادِ یار و دیار آنچنان بگریم زار
که از جهان ره و رسمِ سفر براندازم...
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 😭
🌹@tarigh3