کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۱۱۲ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🍂
🔻 گلستان یازدهم/ ۱۱۳
زهرا پناهی / شهید چیت سازیان
نوشته بهناز ضرابی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔸 زن که همچنان با تعجب نگاهم میکرد پرسید: «ببخشید، با عرض معذرت، شما کی ازدواج کردید؟»
- فروردین ۱۳۶۵ عقد کردیم.
زن شروع کرد با انگشتهای هر دو دستش به شمردن. گفت: «شما تقریباً یک سال و هشت ماه با هم زندگی کردید. درسته؟»
- بله، تقريبا.
حتماً در این مدت خاطره ای دارید میشه بفرمایید. یه خاطره ای که جالب باشه. به فکر فرورفتم باید کدام خاطره را میگفتم. خاطره زندگی در دزفول یا سفر مشهد و قم، جریان عروسی یا بیمارستان ساسان.
پرسیدم ببخشید هدفتون از این مصاحبه چیه؟!
- خب، فکر میکنم مردم دوست دارن بدونن فرمانده های جنگ چه جور آدمایی هستن؛ مخصوصاً تو زندگی خصوصی شون با همسر و خونواده هاشون. لبخندی زدم و گفتم فکر میکنم علی آقا رو مردم بهتر از من و خونوادهش میشناسن. علی آقا به شجاعتش معروفه، به علاقه ای که به امام داشت و حساسیتش به صحبتای امام. تو تموم سخنرانیاش میگفت نذارید حرف امام زمین بمونه. آدم خونگرم و اجتماعی ای هم بود.
زن ناامیدانه نگاهم کرد، خودکار را لای دفتر گذاشت و آن را بست. پرسید یعنی میخواید بگید هیچ خاطره ای ندارید؟
خیلی خاطره از علی آقا داشتم؛ از اولین روز خواستگاری تا لحظه خداحافظی. اتفاقا همه را توی تقویم سال ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ یادداشت کرده بودم. علاقه خاصی به نوشتن بعضی از خاطرات و حوادث زندگی ام داشتم. اگر هم فرصتی برای نوشتن نداشتم، اتفاقهای مهم را حتی شده با یک کلمه یا توضیحی مختصر توی همان تقویم ها می نوشتم و علامت میزدم. خیلی چیزها را هم به عنوان یادگاری جمع میکردم. همۀ نامه هایش را نگه داشته ام، همه چیزهایی را که به من داده بود از شهری که تربت کربلا بود تا جانماز و تسبیح و تکه پارچه ای که تبرک حضرت امام بود و شیشه های عطر کوچکی که موقع نماز پشت گوشهایش میزد، اما فکر کردم خاطرات زندگی خصوصی من به چه درد مردم میخوردا زن وقتی دید سکوت کرده ام دوباره پرسید: «خاطره ندارید؟» لبخندی زدم و گفتم ببخشید توی این شرایط حضور ذهن ندارم. بنده خدا دیگر اصرار نکرد. دفتر و خودکارش را توی کیفش گذاشت چای و شیرینیاش را خورد و قول گرفت وقت دیگری برای مصاحبه بیاید و خداحافظی کرد و رفت.
شب وقتی مهمانها رفتند، دوباره همان جمع کوچک و خودمانیدور هم جمع شدیم.
منصوره خانم حالش خوب نبود، از طرفی، بهانه مریم را میگرفت که داشت ساکش را میبست تا صبح اول وقت با همسرش به تهران برود.
آقا ناصر و بقیه ساکت و مغموم گوشه ای نشسته بودند. مادر که داشت محمد علی را تر و خشک میکرد، گفت، فرشته تو هم و وسایلت رو جمع کن فردا با هم بریم بابات تنهاست. بچه ها هم مدرسه دارن. نمیدونم این چند روزه چه کار کرده ان مادر، محمد علی را گذاشت توی رختخوابش. اتاق بوی بچه گرفته بود؛ بوی پودر و صابون نوزاد و بوی شیر. بلند شدم و لباسهای خودم و محمد علی را تا کردم و توی ساک گذاشتم؛ کهنه ها، شیشه شیر، و فلاسک؛ همه را برداشتم و یک جا جمع کردم تا صبح موقع رفتن چیزی را جا نگذارم.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۱۱۳ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🍂
🔻 گلستان یازدهم/ ۱۱۴
زهرا پناهی / شهید چیت سازیان
نوشته بهناز ضرابی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔸 محمد علی بیدار بود. هنوز سرخ بود، اما ورمش کشیده شده بود و لاغرتر به نظر میرسید. با چشمهای طوسیاش به سقف نگاه میکرد و نق نمی زد. چشمم افتاد به قاب عکس علی آقا که غمگین نگاهم میکرد. گفتم: «علی جان چرا ناراحتی؟ همۀ اعتبار یه زن به شوهرشه حالا که تو نیستی منم اینجا یه حس دیگه ای دارم. فکر میکنم شاید اضافی و سربار باشم.
من داشتم میرفتم و شاید دیگر به این زودیها برنمیگشتم. داشتم از اتاقی که هر وقت علی آقا از منطقه می آمد وارد آن میشد، میرفتم. اتاقی که بوی او را می داد. توی کمدهایش لباسهای او آویزان بود توی قفسه کتابخانه اش کتابها و دست نوشته های علی آقا بود. آلبوم عکس ها که بی اندازه دوستشان داشت، داشتم میرفتم و فکر کردم بهتر است قاب عکسش را هم ببرم. بلند شدم تا قاب عکس را پایین بیاورم، اما دستم به قاب عکس قفل شد. هر کاری میکردم دستم از قاب جدا نمیشد.
صدای آقا ناصر را از پشت سرم شنیدم.
فرشته خانم چی کار میکنی؟
دستم از قاب رها شد.
آقا جان میخوام فردا برم خونه مادر با اجازه شما، عکس علی آقا رو هم میبرم.
آقا ناصر با تعجب پرسید: «میخوای بری؟!»
بعد سرش را چرخاند به طرف در و گفت: «منصوره، منصوره خانم بیا ببین فرشته خانم چی میگه میخواد بره!»
کمی بعد، منصوره خانم و مادر و حاج بابا و خانم جان هم آمدند. منصوره خانم با دیدن وسایل جمع شده تاب نیاورد و زد زیر گریه. چه کار کنم من هم به گریه افتادم. آقا ناصر بغض آمد. با دیدن منصوره خانم با تعجب پرسید:
«مامان مریم چی شده؟»
منصوره خانم طوری گریه میکرد که سنگ به گریه می افتاد. او را بغل کرد اما به جای اینکه او را آرام کند، خودش هم به گریه افتاد. فضا طوری شده بود که هر کس وارد اتاق میشد با دیدن آن صحنه گریه میکرد. میدانستم این چند روزه و توی مراسم همه خودشان را کنترل کرده و جلوی گریهشان را گرفته بودند تا دشمن شاد نشود و بهانهای دست منافقان ندهند.
تنها کسی که گریه نمیکرد آقا ناصر بود. گفت: «روح علی و امیر الان اینجا هستن، برای شادی روحشان بلند صلوات بفرست.» همه صلوات فرستادند. دایی محمد کنار محمد علی نشسته بود و با او بازی میکرد. آقا ناصر دوباره گفت: «من مطمئنم روح على آقا و امیر ناظر رفتارمان است؛ پس جان مولا گریه نکنین!» آقا ناصر وقتی این جمله ها را میگفت صدایش میلرزید، مثل شیشه ترک خورده ای میماند که با هر تلنگری آماده شکستن است. منصوره خانم و مریم و مادر آرام شدند.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
🌹@tarigh3
به کعبه تکیه بزن در هوای خوش عهدی،
به گوش مردم دنیا بگو انا المهدی(عج)...
جاااااانم ♥️💚
.
🌟🌿
خداوندا!
در کتابت فرمودی آسمان و زمین و هرچه در آن است از آن توست.
مرا در نعمتهایت غرق نمودی و سرپرستیام کردی.
دستم را گرفتی و راه بردی.
چگونه شکر تو گویم که هرچه هست از توست
و من چیزی از خود ندارم که سپاس تو را توانم گفت!
🌟🌿
🌹@tarigh3
┄┅◈🔅◈┅┄
ما به امید استجابت دعاهای شبانه حضرت مادرتان (س) هر روز دست به دعا بر میداریم و از خدا میخواهیم:
«صاحب و مولای ما را برسان.»
ما به مدد چادر حضرت مادرتان(س) هربار چشم انتظاریم تا تو بیایی و در رکابت زمین را مملو از عدل و قسط کنیم.
صبحتون مهدوی💚
🌹@tarigh3
🌱بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات...
🌱تاامر فرج شود مهيا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات..
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
.
سلام ، ای شرفِ عرش و فرش قنداقت
خوشا به حالِ دلِ نوکران و عشاقت
خدا و خلق خدا تا همیشه مشتاقت
هزار سجده به دست خدایِ خلّاقت
صبحتون حسینی ♥️💫
🌹@tarigh3
🌷🕊
شهیدی که امام زمانش را در آغوش گرفت💕
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
هدیه به روح مطهرشون صلوات🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
🦋
#کــلام_شهـــید
بنا نیست ما تکلیفمان را فقط در یکجا انجام دهیم؛ تکلیف برای من نه زمین میشناسد نه زمان...
شهیدمحمدحسینیوسفالهی
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
#به_نیابت_شهدا_رای_میدهم
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه قابلِ ستایشند
ذهن هایی؛
که محاسبه می کنند
و دستهایی؛
که می آفرینند!
خداوند
"مهندسان"را آفرید؛
تا جهان؛
هر روز زیباتر شود!
پنجم اسفند ماه
روز بزرگداشت
خواجه نصیر الدین طوسی
و روز مهندس
بر همه آنانکه مهندس وجود
خویشند مبارک باد...💐
🌸🍃
💠 امام عسکری علیه السلام:
✍ کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند ، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند.
📚 بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص۱۱۲
🦋 الّلهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ 🦋
🌹@tarigh3
هزینه کردن برای #امام_زمان علیهالسلام
در كتاب من لا يحضره الفقيه در باب صله امام آمده كه: از امام صادق عليه السلام درباره فرموده خداى - عزّوجلّ - : مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً؛ چه كسى به خداوند وام نيكويى مى دهد، سؤال شد.
آن حضرت فرمود: درباره #صلهامام نازل شده.
🌺 امام صادق علیه السلام فرمودند:
هرکس پندارد که امام به آنچه در دست مردم هست احتیاج دارد، کافر است.
جز این نیست که مردم نیازمندند که امام از ایشان بپذیرد. خدا امر فرموده که از اموال آنان صدقه و زکات بگیر و آنها را بوسیله آن پاک و تزکیه مینمایی.
کافی – جلد ۲
🌺 آیت الله موسوی اصفهانی نویسنده کتاب مکیال المکارم می گوید :
من در يكى از سالها در خواب ديدم كه شخص جليل بزرگوارى مىفرمود: هرگاه مؤمن چيزى از مال خود را براى امامش در زمان غيبتش نثار نمايد ثوابش همانند هزار و يك برابر ثواب مثل آن است كه در زمان حضورش نثار كند.
🌺 امام صادق علیه السلام فرمودند:
«هر کس یک درهم خرج امام زمان علیهالسلام کند، آن یک درهم از دو میلیون درهم در کار خیر، فضیلتش بالاتر است.»
یعنی فردی هزار تومان در یک امر دینی به نیت امام زمان علیهالسلام کمک کند و فردی دو میلیارد تومان به همان امر دینی به نیت پدر و مادرش کمک می کند، براساس بیان امام صادق علیه السلام این هزارتومان، از دو میلیارد تومان ارزشش بالاتر است.
📚 مکیال المکارم جلد ۲ وظیفه ۳۵
اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
🌹@tarigh3
⭕️میتونی سرباز باشی اما رهبر قد یه لشگر روت حساب کنه، مثل #مهدی_رسولی ...
در یک اقدام قابل تحسین حاج مهدی رسولی این روزها به میان مردم رفته و به صورت میدانی برای افزایش مشارکت در انتخابات مشغول تلاش و فعالیت هست.
شنیدن مشکلات مردم و پاسخ به شبهاتشون خصوصا توسط خواص جامعه یکی از بهترین راهکارهای کمک به پرشور تر شدن حضور مردم در انتخابات هست.
🌹@tarigh3
🌙اعمال شب نیمه شعبان
💥- غسل
💥- احیاء
💥- زیارت امام حسین "علیهالسلام"
💥- دعاى كمیل
💥- نماز جناب جعفر طیار...
#میلاد_امام_زمان(عج)🌺✨
#مبارک_باد🌺🎉🎊
🌹@tarigh3
1_3672255930.mp3
10M
یہ مولود؎قشنگ ویژه؎امشب🥰😍دانلود کنید تو خونہ ،تو ماشین،تو مغازه هر جاهستید با صدا؎ بلند پخش کنید،جشن تولد آقامونہ،کم نذارید😊
نیمه_شعبان #امام_زمان
به به چه عیدی داریم ما
الهی عیدیتون فرج اقاصاحب الزمان عج وبرات کربلاباشد
🙏🌷💞👏👏👏👏👏👏👏👏👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ شب نیمه شعبان دربهای آسمان باز می شود👌
#حاجآقامجتبیتهرانی
#نیمه_شعبان 🌸
#ولادت_امام_زمان_عج🎊
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3