کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
°•○●°•🍃•°●○•° 🌸🍃 #بهشت_جیپیاس_ندارد 🌸🍃 قسمت پانزدهم 🌸🍃 ادامهی فصل دوم: تو را میخواهم ادامه داد
°•○●°•🍃•°●○•°
🌸🍃 #بهشت_جیپیاس_ندارد
🌸🍃 قسمت شانزدهم
🌸🍃 ادامهی فصل دوم: تو را میخواهم
اعظم جا خورد. سکوت کرده بود و بیاختیار زل زده بود به صورت عباس: این چی داره میگه؟ بداخلاقه؟ مگه میشه؟ مگه عباس بداخلاق میشه؟ من که هیچوقت ندیدم بداخلاقی کنه. نکنه جدی داره میگه؟! خب من که زیاد باهاش سروکار ندارم. به قول خودش همیشه توی جبهه بوده. حتی پدر و مادرش هم درست و حسابی نمیبیننش. یعنی واقعاً بداخلاقه؟ یعنی من میخوام پدر و مادر و خانوادهام رو ول کنم برم قم و با یه آدم عصبی بیحوصله تک و تنها توی یه خونه زندگی کنم؟
عباس همچنان در سکوت منتظر جواب اعظم مانده بود و اعظم جوابی نداشت. بالاخره یک جمله پیدا کرد که راضی شد آن را بر زبان بیاورد: سعی خودم رو میکنم.
لبخند عباس کمی هجوم ترس را از دل اعظم عقب راند. با خودش گفت: این لبخند به این قشنگی از یه آدم بداخلاق برنمییاد. داره شوخی میکنه.
عباس ادامه داد: میدونید که من نظامیام. وضعیت شغلی من جوریه که همیشه با خطر دستوپنجه نرم میکنم. گاهی ممکنه مأموریت برم، حتی ماموریتهای طولانی. ممکنه خیلی تنها بمونید. خلاصه سختیهای زیادی توی زندگی باید تحمل کنید. اعظم با خودش مرور کرد: به خاطر تو سختی نکشم، بهخاطر چی بکشم؟ من پای تو وایستادهم پسرخاله.
_ دیگه اینکه شرایط شغلی من جوریه که مسائل کاریم رو اصلاً نمیتونم به دیگران بگم. بهخاطر همین از شما انتظار دارم موقعیت من رو درک کنید و توی این نوع مسائل اصلاً کنجکاوی نکنید و چیزی نپرسید.
اعظم سری تکان داد و فقط توانست بگوید:
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
#گزیده_کتاب
🌹@tarigh3
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۰ روز میری کربلا
۳۵۵ روز آه می کشی و حسرت میخوری💔😭
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله
ارباب مهربونم ♥️ حسین(ع)
💫شبتون و عاقبتتون حسینی 💫
🌹@tarigh3
آقاجان...!
زَمین بِدون شما
جای زندگانی نیست...
بیٰا که خو نَکند قاصِدک
به دَر به دَری..!!
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
شبتون مهدوی💚
التماس دعا
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️قلبی ترین سکانس دیدار امروز دانشجو ها هم اینجا بود
یکی از وسط جمعیت گفت:
« آقا خیلی دوسِت دارم»😍
حضرت اقا هم در جواب گفتن: «خوشبحال تون که بنده را می بینید و دوستم دارید من شما رو ندیده دوست دارم ...»♥️
✍♥️امام خامنه ای عزیز! ما هم، هم شما رو دوست داریم و هم جون مون رو براتون میدیم، آقا جان! 💚
🌹@tarigh3
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟🌿
وقتی صدایت میکنم بشنو صدایم را
آوردهام اینجا برایت گریههایم را
آغوش بگشا بر غریبی بیکس و تنها
تا بشنود عالم صدای ربنایم را
▫️دعای افتتاح▫️
🌹@tarigh3
┄┅◈🔸◈┅┄
سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِقْبَالِ النَّهَارِ؛
سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِدْبَارِ النَّهَارِ؛
سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِدْبَارِ اللَّيْلِ وَ إِقْبَالِ النَّهَارِ
🌹@tarigh3
#دلنوشته_رمضان
سحر بیست و هشتم....
✍ دلم می لرزد، خــــدا
فقط یک سحر دیگر تا سوت پایان باقی مانده است.
❄️دلم می لرزد، خـــدا
از شیطانی که پشت دروازه های رمضان، کمین کرده است.
از دنیای شلوغی، که منتظر است، چنان مشغولم کند، که تو را در هیاهوی روزهايش، گم کنم.
از نفس خبیثی، که آرامش امروزش را، حاصل عبادت هایش می داند، نه حاصل عنایت هايت!
❄️خـــدا.....
دلم، تو را برایِ همیشه می خواهد!
آغوش گرم و بی همتای تو را، که آرامشش را حتی در آغوش مادرم نیز، تجربه نکرده ام.
مـن....از دنیای بدون تو، می ترسم.
از شبهای سیاهی که نور یاد تو، دلم را روشن نمی کند.
از روزهای سپيدي، که بدون هم نفسی با تو، تاریک ترین لحظه های عمر من هستند.
قلبــــم...
بهانه های لحظه وداع را آغاز کرده است.
و دستانم، لرزش ثانیه های وداع را، پیش کشیده اند.
❄️چه کنــــم...؟
بی سحرهای روشـــن؟
بی زمزمه های ابوحـــمزه؟
بی اشکهای افتتــــاح؟
نـــرو از خانه ما، دلبـــرم!
من بی تو، از پرِ کاهی سبک ترم، که به اشاره ای، اسیر دست شیطان می شود.
❄️نـــرو از خانه مـا،
بمــان، همین جــا، در لابلاي تارو پود سجاده ای که به نگاهت خو گرفته است.
بمـــان!
مــن، بی تـــو....فقیرترین انسانِ زمینم؛ خدا
🌹@tarigh3