#شهید_مصطفی_چمران
خدایا! راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم، که بی احترامی به یک انسان، همانا کفر خدای بزرگ است. خدایا! ارشادم کن که بیانصافی نکنم، زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد.
🌹@tarigh3
#خاکریز_خاطرات
خاطره ای از زندگی شهید دکتر مصطفی چمران
ماهی یکبار بچه های مدرسه جبل عامل رو جمع می کرد و میر رفتند و زباله های شهر رو جمع آوری می کردند
می گفت
با این کار هم شهر تمیز میشه
هم غرور بچه ها میریزه..
#شهید_مصطفی_چمران
#سالروزشهادت 🕊🥀
🌹@tarigh3
💔
در دنیا، به چیزهای كوچکی خوش حال می شوم كه ارزشی ندارند و از چیزهایى رنج می برم كه بی اساسند.
این خوش حالى ها و ناراحتیها دلیل کم ظرفیتى
من است.
دستنوشته های
#شهید_مصطفی_چمران
🌹@tarigh3
.
کار هر شبش بود. با این که از صبح تا شب کار و درس داشت و فعالیت میکرد، نیمههای شب هم بلند میشد نماز شب میخواند. یک شب بهش گفتم: «یه کم استراحت کن. خسته ای.» با همان حالت خاص خودش گفت: «تاجر اگه از سرمایهاش خرج کنه، بالاخره ورشکست میشه؛ باید سود بدست بیاره تا زندگیش به چرخه، ما هم اگه قرار باشه نماز شب نخونیم ورشکست میشیم.»
#شهید_مصطفی_چمران
🌹@tarigh3
.
کار هر شبش بود. با این که از صبح تا شب کار و درس داشت و فعالیت میکرد، نیمههای شب هم بلند میشد نماز شب میخواند. یک شب بهش گفتم: «یه کم استراحت کن. خسته ای.» با همان حالت خاص خودش گفت: «تاجر اگه از سرمایهاش خرج کنه، بالاخره ورشکست میشه؛ باید سود بدست بیاره تا زندگیش به چرخه، ما هم اگه قرار باشه نماز شب نخونیم ورشکست میشیم.»
#شهید_مصطفی_چمران
🌹@tarigh3
در دنیا، به چیزهای كوچکی خوش حال می شوم كه ارزشی ندارند و از چیزهایى رنج می برم كه بی اساسند.
این خوش حالى ها و ناراحتیها دلیل کم ظرفیتى
من است.
دستنوشته های #شهید_مصطفی_چمران🕊🌹
رضا سگ باز!!!
🟡 یه لات بود تو #مشهد...
هم سگ خرید و فروش می کرد،
هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید
یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“
داره تعقیبش میکنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
- رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
- چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن.
(فحشای رکیک!)
اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت:
بله عزیزم!
چی شده عزیزم؟
چیه آقا رضا؟
چه اتفاقی افتاده؟
- رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
- رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيدهای، چیزی؟!!
- شهید چمران: چرا؟!
- رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!!
- شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!!
یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی میکردی ولی اون بهت خوبی میکرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....!
تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
رضا جا خورد!....
رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمیرفت، زار زار گریه میکرد!
تو گریه هاش میگفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود.
رفت وضو گرفت.
سرِ نماز،
موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز،
صدای سوت خمپاره اومد.
پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......!
(فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نماز واقعی........
(به نقل از کتاب خاطرات #شهید_مصطفی_چمران)
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
رضا سگ باز!!! 🟡 یه لات بود تو #مشهد... هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! یه روز
🔵 گاهی برای کمک به افراد و هدایت اون ها تذکر کافی نیست و باید دستشون رو گرفت و آورد تو راه...
گاهی باید در برابر داد و فریادهای افراد؛ صبوری کرد و مهربونی به خرج داد...
گاهی باید با بعضی افراد مثل گمشده ها رفتار کنیم؛ باید دستشون رو بگیریم و بذاریم تو دست خدا...باید کمکشون کنیم تا راه رو پیدا کنن...
و این یعنی با دلسوزی و محبت امر به معروف و نهی از منکر کنیم نه با خشم و تکبر...
#شهید_مصطفی_چمران
🌹@tarigh3
به #دنیا که نچسبیدی،
#دشمن را کوچک میبینی...
#شهید_مصطفی_چمران
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
«ما به سوی خدا میرویم
تا از همهیِ فرآوردههاۍِ مادیِ عالم
بۍنیاز گردیم
نه آن که خدا را وسیلهۍِ رسیدن
به مصالح شخصی خود کنیم»🌱
#شهید_مصطفی_چمران
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
#تلنگری بسیار زیبا و پرمحتوا...👌👌
یادم هست #کلاس_چهارم٬ توی کتاب فارسیمون یک پسر #هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سوراخ سد تا سد خراب نشه!!
قهرمانی که با اسم و خاطره اش بزرگ شدیم!!
"#پطروس"
توی کتاب، عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!!
همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!!
پطرس ذهن ما خسته بود٬تشنه و رنگ پریده،انگشتش کرخت شده بود و...!!
سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ هانس بوده است!!
تازه هانس هم یک شخصیت تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام "مری میپس داج" آن را نوشته بود!!
بعدها، هلندیها از این قهرمان خیالی که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!!
خود هلندیها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم!!
_شاید آن وقتها اگر می فهمیدیم که پطروسی در کار نبوده، ناراحت میشدیم!!
اما ...
توی همان روزها٬ سرزمین من پر از #قهرمان بود!!
قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم داستانهاشون!!
#شهید_ابراهیم_هادی:
جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کانال کمیل شد!!!
#شهید_حسین_فهمیده:
نوجوان سیزده ساله ای که با نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!!
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت:
سرداری که سرش را خمپاره برد...!!!
#شهیدان_علی_مهدی_حمید_باکری:
سه برادر شهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!!
#شهیدان_مهدی_مجید_زین_الدین:
دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!!
#شهید_حسن_باقری:
کسی که صدام برای سرش جایزه گذاشت!!!
#شهید_مصطفی_چمران:
دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا،بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه دهلاویه به شهادت رسید!!!
#شهيد_محمد_قنبرلو
كسی كه خبر شهادتش را به اسم #شكار_بزرگ در اخبار بغداد آوردند!
_کاشکی زمان بچگیمان لااقل همراه با داستانهای تخیلی،داستانهای واقعی خودمان را هم یادمان میدادند..💔
*ای کاش، گاهی از این مردان واقعی و بی ادعا هم یادی کنیم...!!!😔
شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
▫️"خون خود را بر زمین میزنم تا شاید کسی به هوش بیاید، تا مگر وجدانی بیدار شود، ولی افسوس که منافع مادی و حب حیات همه را به زنجیر کشیده است."
#شهید_مصطفی_چمران
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱