°•💔 🎥 وداع خانواده #سردارشهیدزاهدی از پیکر مطهر ایشان در معراج الشهدای تهران 🌹@tarigh3

💠 نتیجه بی حرمتی به قران در ان دنیا چیست ؟ #زندگی_پس_از_زندگی

❌ #ویژه دیروز رهبر انقلاب بین نماز و مغرب و عشاء، سخن کوتاهی به مسئولان نظام فرمودند👆 "روح #قدس امسال یک خورش بین‌المللی، علیه رژیم غاصب صهیونیستی خواهد بود. امسال به احتمال زیاد در کشورهای غیر اسلامی هم #روز_قدس با عظمت برگزار خواهد شد..."

اسرائیلی ها اعلام کردن در بالاترین سطح آماده باش دفاعی هستن خب یکی به این احمق ها بگه مثلا الان ما بخواهیم با هایپرسونیک بزنیم شما چه غلطی از دستتون ساخته است اصلا میتونید ردگیری کنید؟ تازه ما نشون دادیم که قبل از زدن ، تو جنگال تمام رادهاشون رو بلدیم از کار بندازیم پس چه آماده باشه چه نباشه باید نوش جان کنه شل کن و لذت ببر 😂😂

اداره دریانوردی انگلستان اعلام کرد سیستم Gps تمام کشتی های آمریکایی در خلیج فارس و بحرین توسط یک سیگنال مخرب قطع و خاموش شده و اطلاعاتی از آنها ندارد یعنی کار کیه به نظر تون ...😁😉 خب الان اسرائیل و آمریکا و انگلیس چه غلطی میخوان بکنند مرض دارید با دم شیر بازی میکنید فکر کردید ایران سوریه و عراق و یمنه؟ کلکسیون موشک رو تو سرتون میکوبیم حالا که تنشون میخاره ما هم خوب میخارونیمشون

هم اکنون عملیات جمینگ (فریب رادار) در حال اجراست بنا بر خبر ها آسمان غرب کشور کلییر شده احتمالا امشب خبرهاییه

به نظرتون قراره کجا رو بزنیم ؟ فردا تو خبرها میخونیم 😁😁

ان شاالله به زودی جیگرتون هم حال میاد

🎥 نوش جونت مادر اون شیری که خوردی ... 🔸لحظاتی از وداع مادر شهید جلادتی پور در معراج شهدا 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹@tarigh3

💥متاسفانه تجهیزات این تروریست از مرزبانان ما بیشتره تصویری از جنازه عامل تروریستی چابهار سالهاست داریم فریاد میزنیم هیچ مقامی گوش نمیده!! مرزبانان ما هیچگونه تجهیزات نظامی پیشرفته و کاملی در اختیار ندارند حتی جلیقه ضدگلوله فقط یه کلاشینکف و یه دوربین آخه این‌میشه تجهیزات مرزبانی یه کشور با این همه دشمن قسم‌خورده تا دندون مصلح!!؟؟؟

🔺حماسه عقاب ها (داستان عملیات غرور آفرین حمله به پایگاه الولید) ▪️بخش دوم ▫️بازخوانی مأموریتی غیرممکن که فرزندان غیور ایران در نیروی هوایی ارتش رقم زدند همراه با دکلمه ای زیبا

°•○●°•🍃•°●○•° 🌸🍃 #بهشت_جی‌پی‌اس_ندارد 🌸🍃 قسمت نهم 🌸🍃 ادامه‌ی فصل اول: بله‌ی پرماجرا اعظم مِن‌ّ و مِن کرد: راستش هنوز دارم فکر می‌کنم. چون هیچ جوابی ندارم، نمی‌تونم چیزی بگم. همین دو تا جمله را هم درحالی‌که سرش پایین بود و با انگشت شست پای راستش، انگشت شست پای چپش را فشار می‌داد، گفت. برای همین بیشتر از این نتوانست چیزی بگوید و فقط به خودش جرأت داد چشم‌هایش را که تا الان چپ و راست خانه را برانداز می‌کرد، کمی بالا بیاورد و زیرچشمی صورت عباس را بکاود. عباس ساکت بود و مثل همیشه سربه‌زیر. کم‌کم سایه‌ای از لبخند و بعد هم خودش، روی لب‌ها و گونه‌هایش پیدا شد و پشت سرش دو سه ‌تا جمله‎ی کوتاه که کار اعظم را هم سخت‌تر کرد و هم آسان‌تر: چه خبره؟ مگه می‌خوای آپولو بسازی؟ ولی عیبی نداره. من صبرم زیاده. شما هرچقدر که حس می‌کنی لازمه، فکر کن. من منتظر می‌مونم تا شما مطمئن بشی و بعد جواب منو بدی. ممنون. *** دفعه‌ی بعد خاله زهرا بود که از اعظم سراغ گرفت. حدود یک ماه گذشته بود و اعظم با خانواده آمده بود قم برای دیدن فامیل. باز هم همان جواب را به خاله زهرا تحویل داد: دارم فکر می‌کنم. ولی صبر عباس تا خرداد سال ۶۸ بیشتر دوام نیاورد و اوایل خرداد بود که بعد از نُه ماه صبوری و انتظار، خواهر بزرگ‌ترش معصومه را همراه پدرش فرستاد برای گرفتن جواب نهایی و رهایی از این بلاتکلیفی طولانی. #سردار_شهید_عباس_عاصمی #گزیده_کتاب 🌹@tarigh3

°•○●°•🍃•°●○•° 🌸🍃 #بهشت_جی‌پی‌اس_ندارد 🌸🍃 قسمت دهم 🌸🍃 ادامه‌ی فصل اول: بله‌ی پرماجرا معصومه خانم برای انجام‌ وظیفه، اعظم را کشید کنار و خیلی جدی، جواب خواست: خب اعظم خانوم! جواب عباس ما چی شد؟ اعظم سرش را پایین انداخت: هنوزم اصرار داره که من نباید پزشکی بخونم؟ یعنی پرستاری و مامایی و اینا، هیچی؟ اگه نظرش همین باشه، من جوابم منفیه. من نمی‌تونم درسم رو ول کنم. دوست دارم حتماً درس بخونم. معصومه خانم مکثی کرد. نگاهی به حرکات و حالات دخترخاله‌ی نوجوان و پرشورش انداخت و همه‌چیز دستش آمد. آهی کشید و گفت: «باشه. پس من همینا رو به عباس می‌گم.» و رفت. چه شبی گذشت بر اعظم! تمام طول شب با خودش کلنجار رفت؛ خودش را سرزنش کرد؛ خودش را دلداری داد؛ برای خودش استدلال کرد؛ استدلال خودش را رد کرد؛ بهانه تراشید؛ غر زد؛ خیال‌بافی کرد؛ نقشه کشید؛... آخرش هم از نفس افتاد و به خودش گفت: چاره‌ای نیست. دیگه جواب دادم. تموم شد. دیگه قصه‌ی من و عباس تموم‌شده. نباید بهش فکر کنم. حالا دیگه باید تو فکر پزشکی و کنکور و آینده‌ی علمی‌م باشم. حالا برای ازدواج وقت زیاده. با خودش اتمام حجت کرد و رفت پایین برای تدارک صبحانه‌ی مهمان‌ها. ولی معصومه خانم نه از آن دخترخاله‌هایی بود که حال دخترخاله‌اش را نفهمد، نه از آن خواهرهایی بود که به این راحتی بی‌خیال آرزوی برادرش شود. #سردار_شهید_عباس_عاصمی #گزیده_کتاب 🌹@tarigh3

شهید جلادتی متولد ۷۸ بود.. همه رفتند و جامانده منم😭😭 🎙حاج حسین یکتا : شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است. باید آنقدر بدوی تا به آن برسی. اگر بنشینی تا بیاید، همه السابقون می‌شوند، می‌روند و تو جا می‌مانی💔💔 (#تلنگر) اگرشهید‌نشیم میمیریم... 🌹@tarigh3

حسین جان ما دلمون به همین سلام های از راه دور خوشه...🕊 🌹@tarigh3

🎥 وداع با پیکر شهیدالقدس امان‌اللهی در اسلامشهر #عطرشهادت #روز_قدس 🌹@tarigh3