eitaa logo
طریقه مقربین
541 دنبال‌کننده
37 عکس
51 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از راهِ صواب
گفت‌وگوی ایکنا با استاد شیخ محمدکریم پارسا دربارهٔ مرحوم علّامه سیدمحمدحسین طباطبائی.m4a
30.73M
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۸) 🎙 صوت کامل گفت‌وگوی خبرگزاری بین‌المللی قرآن ایکنا با استاد شیخ محمدکریم پارسا دربارهٔ مرحوم علّامه سیدمحمدحسین طباطبائی 🎬 فیلم چند قسمت از مصاحبه: آنچه مانع فقاهت علامه طباطبائی شد iqna.ir/fa/news/4247904 علامه طباطبائی نسبت به خداوند معرفت داشت iqna.ir/fa/news/4247931 محروم ماندن از امثال علامه طباطبائی iqna.ir/fa/news/4247936 فقه علامه طباطبائی از حکمت ایشان بیشتر بود iqna.ir/fa/news/4247945 🔹 @rahesavab
ایکنا - در ابتدای سخن و با توجه به اینکه جنابعالی سال‌ها در مکتب علامه طباطبایی تلمذ کرده و در جوار ایشان بوده‌اید، از سابقه آشنایی خویش با علامه برایمان بگویید. زاده نجف اشرف هستم و سال‌ها در نجف زندگی می‌کردم و آوازه علامه طباطبایی را شنیده بودم که استاد فلسفه و صاحب تفسیر المیزان هستند. سال ۱۳۵۰ به قم مشرف شدم و در یک روز سرد زمستانی در محفل روضه‌ای در منزل آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری، مرجع عالیقدر شیعیان حضور پیدا کردم. نزد میزبان مجلس که از دوستان پدرم بود نشسته بودم و هر فردی وارد این محفل می‌شد با کنجکاوی از او سؤال می‌کردم. همان‌طور که به ورودی منزل خیره شده بودم، در قامت در، سیدی را با سیمای جذاب و معنوی ملاحظه کرده و از تماشای ایشان حیرت‌زده شدم، از میزبان که جویا شدم، وی را صاحب المیزان معرفی کرد. اولین بار علامه را در این محفل دیدم. پس از پایان مجلس برای عرض ادب خدمت ایشان رسیدم. بعدها برای درک ادبیات عرب به مشهد مقدس و نزد ادیب نیشابوری مشرف شدم، اما پس از آن رهسپار قم شدم تا از محضر علامه طباطبایی بهره‌مند شوم. آن زمان، دکتر، به علت بیماری، ایشان را از تدریس علوم و کتب منع کرده بود، اما سیر و سلوک و مسیر عرفانی را از علامه آموختم که به تفصیل در کتاب «اقیانوس علم و معرفت» به آن پرداختم.
ایکنا - استاد، نگارش کتاب اقیانوس علم و معرفت را از چه زمانی آغاز کردید؟ در ابتدا احوال علامه و پاسخ ایشان به پرسش‌هایم را به نگارش درآورده بودم. حدوداً سال ۹۶ دکتر حسین کرباسی عسگری گفتند به‌مناسبت بزرگداشت علامه مقاله‌ای را برای مراسم گرامیداشت علامه در انجمن علمی مفاخر آماده کنم؛ من تصمیم گرفتم کتابی را به نگارش درآورم، شیوه نگارش این خاطرات، شباهتی به زندگی‌نامه‌ها یا خاطره‌نویسی‌های جدید ندارد و بیشتر شبیه تذکره‌نویسی‌های قدما درباره بزرگان است. در فصلی از کتاب از مکاشفه علامه در مسجد کوفه سخن به میان آوردم. در جای دیگری به جلسات تفسیر اشعار حافظ علامه اشاره می‌کنم یا دیوان اشعاری که خود علامه آن را معدوم کرده (ص ۱۷۱). در جای دیگری از کتاب (ص ۱۶۱) نظر استاد درباره شاگردانش بیان می‌شود که با توجه به ادعاهایی که پس از رحلتش بسیاری در مورد رابطه‌شان با علامه کردند، جالب توجه است: «روزی از ایشان سؤال کردم که کدام یک از شاگردان شما واصلند؟ به خدا رسیده‌اند؟ ایشان فرمودند: «هیچ‌کدام»، عرض کردم: چرا؟ فرمودند: خدا نخواست.» یا در جای دیگری (ص ۱۷۴) نظر علامه راجع به فخررازی که او را یک «ملای بی‌ربط» می‌خواند که «در فلسفه کامل نبوده» و می‌گوید: «تفسیرش اتفاقاً راجع به علم کلام است. خوب هم نیست» (همان).
ایکنا - به اعتقاد شما علت ماندگاری علامه طباطبایی در ذهن و حافظه تاریخی مردم ایران چیست؟ بارزترین ویژگی علامه طباطبایی «عقل» ایشان بود. علامه از عقلای عالم بود و اگر انسان عاقل باشد می‌تواند زندگی را به طریق درست طی کند. یک روز در مشهد مقدس که بودیم از علامه سؤال کردم: عقل انسان چگونه فزونی می‌یابد؟ در پاسخ اشاره کردند: «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»(سوره آل عمران/ ۱۹۰ و ۱۹۱)؛ عقل انسان را یاد خداوند و توکل بر او زیاد می‌کند.» هیچ‌کدام از جملات علامه بدون پشتوانه عقلانی و استدلالی نبود. در اصفهان در منزل مرحوم منصورزاده خدمت علامه رسیدم، ایشان فرمود: «به قول مرحوم خالصی، «نحن ابناء الدّلیل؛ نَمیل حیث یَمیل»؛ ما فرزندان استدلال هستیم و به آن سو میل می‌کنیم که استدلال، میل می‌کند.» حتی شرعیات را هم با استدلال و منطق مطرح می‌کرد. علامه تمام عمر خود را صرف علم کرد و جامع علوم بود و هیچ‌کس نظیر ایشان در علوم نبود. تحصیل علم نیازمند استعداد، زمینه و اساتید مطلوب است و علامه صاحب هر سه این ویژگی بودند. به تعبیر خودشان، در نجف اشرف رابطه خود را با غیر از اهالی علم و دانش قطع کرده بودند. علامه فقیه بود. پس از فوت ایشان، آیت‌الله بهجت(ره) به صراحت فرمود: «فقه آقای طباطبایی از حکمتش بیشتر بود اما زهد ایشان مانع فتوا دادن می‌شد و تعدد اساتید ایشان در نجف در فقه و اصول بود نه در حکمت.» این عبارت یعنی علامه بیش از آنکه فیلسوف باشند، فقیه بودند. علامه قصد داشت به ترویج علم و معارف بپردازد و نیازهای جامعه آن زمان را ضعف در اعتقادات می‌دانست به همین خاطر به دنبال اجتهاد نبود. تمام مشی علامه طباطبایی آراسته به گوهر «سعه صدر و آرامش باطنی» بود. او هیچ پرسش شاگردی را بدون پاسخ نمی‌گذاشت. افرادی چون علامه؛ علمای ربانی هستند و فعالیت اصلی‌شان نشر دین است و دین را وسیله زندگی، عنوان، ریاست و مقام نمی‌کنند، وجه سایر روحانیون با این علمای ربانی در نوع پوشش و لباس است و هیچ شباهت دیگری با یکدیگر ندارند.
ایکنا - سرچشمه آرامش و سعه صدر علامه از چه منبعی بود؟ علامه طباطبایی عارف بود. عارف بودن یعنی کسی که نسبت به خداوند معرفت دارد. ما مسلمانان باید دائماً یاد خداوند کنیم، اما علامه آنقدر در یاد خداوند غرق بود که به ملاقات خالق رفت. از ایشان پرسیدم: آیا ممکن است انسان خدا را ببیند؟ فرمود: «بله» به قندان روبرویمان اشاره کردم و گفتم: مانند این قندان که با چشم دیده می‌شود، می‌توان خدا را دید؟ فرمود: «بله، من دیده‌ام» آنچنان به علامه معتقد بودم که از این سخن هیچ تعجبی نکردم زیرا تصرفات ایشان در باطن دیگران را دیده‌ام.
ایکنا - به اعتقاد شما، ویژگی آزاداندیشی به‌عنوان لازمه فعالیت فلسفی، تا چه میزان در آثار و دروس علامه مشهود و آشکار بود؟ همان‌طور که گفتم علامه اهل استدلال بود. کسی که استدلال، منطق و دلیل برای سخنانش آورد، به دنبال جلب نظر اهل عالم نیست و صرفاً عادلانه و منصفانه، نظری مبتنی بر عقل و منطق ارائه می‌دهد و این موضوع در همه آثار علامه مشهود بود. علامه برای عقل هیچ قیدی نگذاشت و هیچ وقت احساسات بر عقل ایشان غلبه نکرد. آیت‌الله بهجت(ره) درباره علامه فرمود: «حال ایشان از ما بهتر است زیرا نخوابیدن آزارشان نمی‌دهد. گفتم: استاد، ایشان هیچ وقت عصبانی نمی‌شوند. فرمود: عصبانی می‌شوند اما تمام حواس و احساسات خود را کنترل می‌کنند و بروز عینی ندارد و این‌گونه عقل آزادتر می‌اندیشد.»
ایکنا - خاطره‌ای از علامه که در یاد شما ماندگار شده است را برایمان بفرمایید. یک‌بار از علامه طباطبایی، پرسش فلسفی داشتم، از ایشان شنیدم که به من فرمود: «یکشنبه برای پاسخ گرفتن به منزل من بیا» روز یکشنبه به دیدار ایشان رفتم، گفتند: «به شما عرض کردم، شنبه بیا» عرض کردم: «آقا، اشتیاق من زودتر نزد شما آمدن بود اما گفتید یکشنبه خدمت شما برسم.» برگه‌ پاسخ را از منزل آوردند و هنگامی که به دست من دادند، فرمود: «باید دست به دست هم بدهیم تا مطلب روشن بشود» او عالم به این بزرگی و من فردی مبتدی، خود را به منزله هم‌مباحثه من پایین آورد و با مشاهده تواضع و فروتنی علامه، بسیاری از افکار دوران جوانی که در سرم جولان می‌داد، ناپدید شد. لبخندی که همیشه بر سیمای علامه نقش بسته بود، از دیگر خاطراتی است که هیچ‌گاه از ذهنم دور نمی‌شود، لبخند ایشان تمام غم و اندوه را از دلم پاک می‌کرد. یک روز که خدمت ایشان رسیدم، فرمود: «امروز سؤالاتتان را مختصر بفرمایید» عرض کردم: «آقا شما همیشه لبخندی بر لب دارید و ما آن زمان از شما خجالت می‌کشیدیم، امروز که لبخندی هم بر لب ندارید، حال ما چگونه می‌شود؟» فرمود: «اندکی کسالت دارم» عرض کردم: «برای سلامتی خود دعا نمی‌کنید؟ مگر اولیای خدا دعایشان رد می‌شود؟» فرمود: «با این آلودگی‌ها؟»
ایکنا - درخصوص نگارش اثر گرانسنگ علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، خاطره‌ای دارید؟ تفسیر المیزان جامع است. اوایل آشنایی با آیت‌الله بهجت(ره) به من فرمود: «علامه طباطبایی در درس آقای قاضی، تفسیر آیه به آیه می‌کرد. به‌طور نمونه «صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» را به «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» تفسیر کرد. تفسیر المیزان هم برگرفته از تفاسیر و سخنان ایشان در کلاس آقای قاضی بود. برخی می‌گویند تفسیر المیزان در ابتدا دو جلد بوده و زمانی که علامه به قم مشرف شدند و به دلیل اشکال و ایراد واردکردن شاگردان به کتاب، ایشان به ۲۰ جلد تبدیل کرد، این سخن نادرست است، زیرا مابقی نگارش علامه به مناسبت آیات شریفه آورده است. شخصی از علامه پرسید: «شما در تفسیر المیزان، از کتب تفسیری دیگر هم بهره برده‌اید؟» فرمود: «اینطور نبوده که عیناً از تفسیر دیگران بدون ذکر نام آورده باشیم» آن شخص مجدداً پرسید: «تفسیر آیه به آیه را چگونه فراگرفتید؟» فرمود: «از خود قرآن؛ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا؛ آيا در معانى قرآن نمى‏‌انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسيارى مى‏‌يافتند.»(سوره نساء/ آیه ۸۲)، بنابراین مشهور است که این تفسیر را نزد آقای قاضی فرا گرفته‌اند، برداشت ناصحیحی است.
ایکنا - به نظر شما چرا پس از علامه طباطبایی شخصیت‌های این‌گونه کمتر ساخته شده‌اند؟ اول آنکه خداوند تبارک و تعالی روزی را می‌دهد و علم و فهم روزی است، ثانیاً، حکمت خداوند اقتضا می‌کند که این زمان‌ها زمانی نیست که مانند علامه، فراوان باشند؛ چراکه بیشتر مردم درگیر مادیات و..هستند.