eitaa logo
گذرگاه «انجمن علمی‌پژوهشی تاریخ‌جامعةالزهرا(س): قم»
1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
139 ویدیو
310 فایل
گذرگاه «کانال‌انجمن‌علمی‌پژوهشی‌تاریخ‌جامعةالزهرا(س)؛ قم» 📜پل ارتباطی @tarikh_jz مالکیت فکری و محتوایی کانال، متعلق به انجمن علمی تاریخ جامعةالزهرا(س) است. انتشار فایل‌های صوتی، تصویری، عکس نوشته‌ها و پست‌ها صرفا با ذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمد خدابنده یا سلطان محمد صفوی در ۹۳۸ قمری متولد شد. مادرش سلطانم، دختر موسی سلطان موصلوی ترکمان (از امیران بزرگ بایندریه) بود. محمد از کودکی به خدابنده ملقب شد. هنگامی که شش ساله بود، شاه طهماسب حکومت خراسان را به او داد و محمدخان شرف الدین اغلی تکلو را با منصب امیرالامرایی و همچنین به عنوان لله خدابنده راهی خراسان کرد.( سکندرمنشی، نقاوة الآثار فی ذکر الاخیار، ج۱، ص۱۲۵)خدابنده تا ۲۶ سالگی در هرات بود. در حمله ازبکان چشمان وی آسیب دید و هرگز بینایی کامل به دست نیاورد.(عالم‌آرای شاه طهماسب، ص۳۱۳ـ۳۱۶؛ قس اسکندر منشی، نقاوة الآثار فی ذکر الاخیار، ج۱، ص۱۲۶) با درگذشت شاه طهماسب اول در ۹۸۴، اختلاف امیرانقزلباش برای انتخاب جانشین بالا گرفت و به درگیری‌های خونینی انجامید. عاقبت پس از دوره کوتاه سلطنت اسماعیل میرزا و با قتل او امیران قزلباش خدابنده را جانشین شاه طهماسب اعلام کردند و او را به قزوین فراخواندند. @tarikh_j
خدابنده در ۹۸۶ در قزوین مستقر شد در حالی که اراده‌ای از خود نداشت، کارهای حکومتی را عملا در اختیار مهدعلیا و میرزاسلمانِ وزیر قرار داد (همان ،ج۱، ص۲۲۴) در سال ۹۹۲ق، امیران قزلباش که از دخالت‌های مهدعلیادر امور حکومتی ناخرسند بودند، او را در حضور خدابنده به قتل رساندند. پادشاه صفوی از بیم قزلباشان عاملان این حادثه را تنبیه نکرد.(منشی قمی، خلاصةالتواریخ، ج۲، ص۶۹۶ـ۶۹۹؛ اسکندرمنشی، نقاوة الآثار فی ذکر الاخیار، ج۱، ص۲۴۷) او در مدت نه سال و شش ماه حکومت با بی‌کفایتی و ناتوانی حکومت کرد و فقط اسمی از سلطنت داشت. او اکثر اوقاتش را به خوشگذرانی سپری می‌کرد و امور مملکت در دست امیران جاه طلب قزلباش بود.(جُنابدی، روضةالصفویه، ص۶۰۴؛ مستوفی، زبدةالتواریخ ص۸۸) هر طایفه‌ای از امرای قزلباش یکی از پسران خدابنده را دستاویز مقاصد سیاسی خود برای رسیدن به قدرت و سرکوب رقیبانشان قرار دادند. این وضع گذشته از نابسامانی داخلی، باعث شد تا عثمانیان از مغرب وازبکان از مشرق، به ترتیب به آذربایجان و خراسان هجوم آورند. در واقع دوره سلطنت محمد خدابنده، دوره اوج درگیریها و اختلافات داخلی در تاریخ صفویان بود. @tarikh_j
اگرچه خدابنده در برابر پافشاری طرفداران ابوطالب میرزا تسلیم شد و او را به جانشینی خود انتخاب کرد. اما مدتی بعد خسته از وضع نابسامانش خود را از سلطنت خلع و تاج شاهی را بر سر عباس میرزا گذاشت.(شاملو، قصص الخاقانی، ج۱، ص۳۵۰، ۳۵۹ـ۳۶۵، ۳۷۰ـ۳۷۲) بعد از برکناری خدابنده از سلطنت، در منابع خبری از احوال وی نیست. فقط به این اشاره شده که وی در پی بیماری در ۱۰۰۴ در قزوین درگذشت. او را نخست در آستانه امامزاده حسین قزوین دفن کردند، سپس جسدش را به عتبات عالیات فرستادند.(شاملو، قصص الخاقانی، ج۱، ص۵۱۶) @tarikh_j
✍ دو قضاوت درباره امام صادق علیه السلام، در میان مردم رایج است. قضاوت اول، قضاوتی جانبدارانه است؛ و از طرف کسانی ابراز می شود که تنها به نام، شیعه امام صادق علیه السلام هستند، نه به عمل. و آن چنین است: امام صادق علیه السلام، در موقعیتی قرار گرفت که فرصت یافت به نشر احکام دین بپردازد و درِ خانه خود را به روی جویندگان علم، باز کند. امام در این قضاوت، یک دانشمند است. یک مدرس بزرگ، یک اهل علم و اهل تحقیق است. دریای بیکرانی از معلومات که ابوحنیفه درباره اش چنین گفت و مالک چنان. از لحاظ پایداری در برابر عوامل مضمحل کننده دین و پاسداری از جهت‌گیری‌های درست اسلامی، از نظر عمل به وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر و موضع گیری شایسته در برابر سلطه های ضد دینی و ضد انسانی، صفر محض است و هنوز پایین تر... به پندار این قضاوت گران امام صادق علیه السلام، در مقابل وضعیت مشقت بار جامعه اسلامی، هیچ حساسیتی ندارد و احساس مسئولیتی نمی کند. دلش خوش است که، ابن ابی العوجا یا فلان ملحد دیگر آمد، در محضرش نشست و خودش یا شاگردانش به جان او افتادند و او، درمانده و مغلوب، از مجلس خارج شد. البته هرگز مسلمان نشد. قضاوت دوم، متعرضانه است؛ قضاوت کسانی که امام صادق علیه السلام را به عنوان یک امام نشناخته‌اند؛ او را کسی می‌دانند در تاریخ، که به عنوان یک واقعیت، قابل انکار نیست. ولی برای قضاوت درباره او باید منتظر ماند تا زندگینامه او دانسته و سیمای او در آینه تاریخ دیده شود و آنگاه به این نتیجه رسیدکه امامت_ منصبی که به عقیده طرفدارانش، به معنی رهبری دین و دنیاست_ به او می زیبد و آنگاه به عنوان یک انسان بزرگ و شایسته تکریم قبولش کرد، و یا نمی زیبد و ناگزیر باید از او روی گردانید و زبان به طعن او گشود. 👈 ادامه دارد... @tarikh_j
👈 اما قضاوت سوم، که با نقد و رد دو قضاوت پیشین؛ هویدا می گردد و سیمای حقیقی امام صادق علیه السلام را به تصویر می کشد. قضاوت نخستین، بر پایه چند روایت استوار است. روایاتی از قبیل اینکه امام را در محضر منصور عباسی، همچون مقصر پشیمان و سرافکنده ای ترسیم می کند و از زبان امام، سخنان و ستایش هایی خطاب به منصور نقل می کند. البته مضمون این روایات برای روح های عافیت طلب، کاملاً متناسب و قابل قبول است. حجت قاطعی است برای فرصت طلبانی که در پس دستاویزی موجه و کلاهی شرعی می گردند. به نظر ما، متن این روایات برای بی ارزش ساختن آن کافیست. ساحت رفیع امامت، بدون هیچ تردید، بسی پاک تر و بالاتر از آن است که بتوان باور کرد که امام با بیان خود، قصد داشته در نظر منصور، حیثیتی برخلاف حق و واقع برای خود درست کند. از نظر سند نیز دقت و تامل در این روایات بسیار آموزنده و عبرت انگیز است. در چند روایت از این روایات نام "ربیع حاجب" دیده میشود و سلسله سند حدیث به او منتهی می گردد. می دانیم که "ربیع" آجودان مخصوص منصور و به تعبیر آن روز، حاجب وی بوده است؛ و در دستگاه منصور از همه کس به وی نزدیکتر و مورد اعتماد و اطمینان شخص منصور بوده است. و در سال ۱۵۳ هجری_ تقریبا پنج سال پس از شهادت امام صادق علیه السلام _ به مقام وزارت نیز رسیده است. یعنی؛ ارتقاء مقام ...چنین کسی در اخلاص وفاداری اش نسبت به دستگاه خلافت هیچ شکی نیست؛ اگر سخنی تملق آمیز از زبان امام جعل کند و یا مطلبی را که با لهجه تند ادا شده، با تعبیری تضرع آمیز نقل نماید،کاری چندان بر خلاف انتظار انجام نداده است. کار خلاف انتظار آن است که شخص عاقل، سخن یک یار وفادار به خلیفه را درباره دشمن خلیفه باور کند و ساده‌لوحانه ادعای تشیع او را هم که جزئی از همان توطئه رذیلانه است؛ به چشم قبول بنگرد. دومین قضاوت نیز به همین اندازه سست و غیر علمی است. سخنی است شبیه به داوری‌های مستشرقان؛ که غالباً آلوده به غرض یا برخاسته از جهل و بی خبری است؛ با همان ویژگی ها: همان نگاه خشک و بی روح و مادیگرانه و تنگ نظرانه، کما اینکه در موارد متعددی از نظرات آنان، درباره مسائل اسلام و تشیع و زندگینامه بزرگان اسلام هم این یاوه گویی های ناشی از جهل یا غرض مشاهده می‌شود. با توجه به منابع و مآخذ؛ نمودارهای مهم و برجسته زندگی امام صادق علیه السلام، در سه محور قابل تحلیل است: ۱- تبیین و تبلیغ مسئله امامت ۲- تبلیغ بیان احکام دین به شیوه فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی ۳- وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک سیاسی با توجه به اوضاع و احوال مساعد و نیز زمینه‌هایی که امام باقر علیه السلام فراهم آورده بود و با توجه به راه دراز و پر مشقت نهضت تشیع، امام صادق علیه السلام مظهر همان امید صادقی گردید که شیعه سال‌ها انتظار آن را کشیده بود. همان قائمی که مجاهدات طولانی اسلاف خود را به ثمر رسانید و انقلاب شیعی را در سطح وسیع جهان اسلام، گستراند. ن. ک به: پیشوای صادق، تالیف آیت الله سید علی خامنه ای @tarikh_j
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این قسمت از خطبه مقام معظم رهبری به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام پاسخ به این شبهه است: برخی فکر میکنند که ائمه ما بعد از امام حسین علیه السلام مبارزه سیاسی نداشتند و فقط کار فرهنگی میکردند ... @tarikh_j
 🍀ايجاد خودباوري و عزت نفس در کودکان به وجود آوردن خودباوري و عزت نفس در کودکان، آن ها را در زندگي آينده موفق‏تر خواهد نمود. اين صفت زيبا را مي‏توان از همان دوران کودکي و با شيوه‏هاي مختلف در او پرورش داد. برخي از آن شيوه‌‏ها عبارتند از: ☘ احترام به کودک 🍀پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بارها امام حسن و امام حسين عليه السلام را در ايام کودکي احترام مي‏نمود. روزي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نشسته بود که آن دو کودک وارد شدند، پيامبر به احترام آن‏ها از جاي برخواسته و به انتظار ايستاد، لحظاتي طول کشيد، آن‏ها نرسيدند. رسول اکرم صلي الله عليه و آله به طرف کودکان پيش رفت و از آنان استقبال نمود، بغل باز کرد و هر دو را بر دوش خود سوار نمود و به راه افتاد و به آنان فرمود: «فرزندان عزيز، مرکب شما چه خوب مرکبي است و شما چه سواران خوبي هستيد!» ۱ 🍀در روايت ديگري عبدالله بن عباس مي‏گويد: «با پيامبر صلي الله عليه و آله به خانه فاطمه عليها السلام رفتيم. حسن عليه السلام (که کودکي بيش نبود) صورتش را شسته و تميز و پاکيزه از منزل بيرون آمد. رسول خدا صلي الله عليه و آله حسن عليه السلام را در آغوش گرفته و بوسيد و سپس فرمود: «اين پسر من آقاست.» ۲ ۱) کودک فلسفي، ج ۱، ص ۱۱۵٫ ۲) اعلام الوري، ص ۲۱۱٫ @tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کوردوبا کجاست ؟ کوردوبا در جنوب اسپانیا و در منطقه اندلس قدیمی قرار دارد. این سرزمین مهمترین مرکز حکومتی مسلمان فاتح اروپا بود که از طریق آن بخش های شمالی اروپا و آفریقا را تحت تسلط خود داشتند. سویل، گرانادا و مالاگا نزدیک‌ترین شهرهای اسپانیا به کوردوبا هستند. ناحیه کوردوبا یکی از اسرارآمیزترین بخش های اسپانیا می‌باشد که داستان های عجیب زیادی درباره آن گفته شده است. کلیسا یا مسجد ؟ قبل از ساخت مسجد در محل کنونی آن یک معبد رومی به نام "معبد خدای زئوس" در این مکان قرار داشت. نام قدیم مسجد قرطبه "جامع حضره"بود. پس از خروج مسلمانان از اندلس و تغییر دین مردم این مسجد قدیمی به عنوان کلیسای کاتولیک اسپانیا استفاده شد. @tarikh_j
شبستان یا نارنجستان حیاط یا شبستان مسجد در حال حاضر 130 متر عرض و 50 متر طول دارد. این شبستان به مناره ساخته شده توسط حشام اول و چند ایوان کوچک راه دارد که توسط راهرو به یکدیگر متصل هستند. راهرو در قرن 16 میلادی به سبک معماری رنسانس تعمیر شد. در سال های بعد به خصوص قرن هجده درختان نخل و سرو به محوطه مسجد اضافه شد. مناره مسجد کوردوبا مناره این مسجد توسط هشام پسر عبدالرحمن اول ساخته شد و امروز ناقوس کلیسای کوردوبا در آن قرار دارد. در سال 1593 میلادی پس از طوفانی شدید، مناره تخریب شد. بعد از آن فردی به نام هرنان روئیز (Hernán Ruiz) مناره را تعمیر کرد و اتاق ناقوس به آن اضافه شد. توجه: مسجد قرطبه دو مناره دارد که یکی در قسمت غرب و دیگری در جنوب آن می باشد. @tarikh_j
مسجد رحمان | Rahman Mosque عبد الرحمن اولین خلیفه اموی در اندلس بود که از سال 756 تا 788 حکومت می کرد. او توانست ثبات خوبی در منطقه اندلس ایجاد کند. او تصمیم گرفت مسجدی شبیه مسجد شهر مکه و مسجد بزرگ دمشق در اندلس بسازد. در معماری مسجد از طاق های هلالی نعل شکل برای هدایت نمازگزاران به سمت قبله استفاده شد. برای تزئین نمای داخلی مسجد از کاشی‌کاری اسلامی و کتیبه های قرآنی استفاده کرد. مسجد جامع اشبیلیه عبدالرحمان دوم به تقلید از مسجد عظیم قرطبه، مسجد جامع اشبیلیه را بنا کرد. او تصمیم گرفت قصر قرطبه را توسعه دهد و یک تفرجگاه گردشگری برای قرطبه ایجاد کند. بنابراین مسجد و قصر قرطبه تا دو خیابان در دو کناره رود وادی‌کبیر توسعه یافت. منبع:برگرفته از سایت رسمی مسجد کوردوبا (قرطبه) @tarikh_j
سبک معماری مسجد قرطبه مسجد کوردوبا مهمترین نمونه از معماری اسلامی در غرب است. در این مسجد سبک معماری اموی یا سبک های معروف اسپانیا ترکیب می‌شوند. گوتیک، رنسانس و باروک مهمترین سبک های معماری غربی در مسجد کوردوبا هستند. کلیسای کوردوبا همان‌طور که قبل‌تر گفته شد کلیسا در واقع بازسازی مسجد کوردوبا است که بخش هایی به آن اضافه شد. کلیسا کوردوبا کاملا از تمام اصول دوره رنسانس تبعیت می‌کند. • محراب کلیسا که پرتزئین ترین بخش آن است در قرن 17 میلادی تکمیل شد. • منبرهای دو طرف محراب کلیسا نیز در قرن 18 ساخته شدند. منبرها توسط میگوئل وردیگر (Miguel Verdiguer) از چوب و سنگ مرمر ساخته شدند.
• نمازخانه کاردینال (Capilla del Cardenal Salazar) که با کلکسیونی از آثار طلا و نقره از قرن 15 تا 17 ساخته شد. • در قسمت غرب کلیسا بناهایی همچون دروازه داینس (Puerta de los Deanes)، دروازه استپان و میگوئل، دروازه روح مقدس، ساباط (تونل‌ها و زیرگذرها بین دو دیوار) قرار دارد. • در قسمت شرق کلیسا بناهایی مانند دورازه گرادا، فواره و دروازه کاتالینا، فواره و دروازه سن خوآن، دروازه عتیق، دروازه بیت المقدس قرار دارند. منبع: سایت رسمی مسجد کوردوبا تنظیم:فاطمه میری طایفه فرد @tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت علیهم السلام جلد اول: تربیت فرزند (سید علی حسینی زاده) پیامبر خدا و اهل بیت علیهم السلام، انسان های نمونه ای هستند که هدف خداوند متعال از خلقت را به صورت عینی پیش روی جهانیان قرار داده اند.بر ماست که به این اسوه های کامل اقتدا کنیم و در همه عرصه های زندگی با پیروی از آنها، آسان تر و سریع تر به مقصد اعلای انسانیت برسیم.یکی از عرصه های زندگی که اهمیت ویژه ای دارد و در دست یابی به مقصود مؤثر است، عرصه تعلیم و تربیت است.این کتاب شامل مباحثی درباره تربیت کودکان است.نویسنده با هدف گردآوری سیره های تربیتی و بررسی روشمند آنها و زمینه سازی برای کشف قوانین منطبق بر سیره، با استناد به منابع تاریخی، روایی، تفسیری، اخلاقی و پژوهش های تربیتی و روان شناسی به بررسی این موضوع در سیره پیامبر اعظم(ص) و اهل بیت علیهم السلام پرداخته است.نویسنده ابتدا به تعریف واژه های به کار رفته در این نوشتار مانند: سیره، سنّت  و اهل بیت علیهم السلام پرداخته و آن گاه حجیت، اعتبار و نقش تربیتی سیره را بیان کرده است.سپس درباره برخی نیازهای اساسی کودک مانند: محبت کردن، امنیت و شیوه های تکریم و احترام سخن گفته و برخورد با کودکان و آموزش آنها را از نگاه پیامبر اعظم(ص) و اهل بیت علیهم السلام بررسی کرده است. سرفصل های کتاب عبارتند از: کلیات و مبانی، زمینه سازی برای تربیت فرزند، توجه به نیازهای اساسی کودک، اصول و روش های تربیتی و آموزش فرزند. تنطیم: مریم صفری @tarikh_j
جلد دوم: تربیت دینی (محمد داوودی) به گواهی تاریخ، پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام در مدتی کوتاه توانستند فرهنگ بشری را در گستره بزرگی از جهان دگرگون کنند.آنان از بزرگ ترین و موفق ترین آموزگارانی هستند که راه و روش تربیتی ایشان در دوران معاصر، راه گشای انسان ها خواهد بود. در این پژوهش، راه و رسم رسول خدا و اهل بیت علیهم السلامدر تربیت اعتقادی و عبادی، در چهار بخش آمده است.بخش اول، با توجه به چگونگی تربیت اعتقادی در سیره پیامبر اکرم(ص)و اهل بیت علیهم السلام، روش آشنا کردن متربیان با خداوند، نبوت حضرت محمد(ص)، امامت و جانشینان آن حضرت، معاد و چگونگی ایجاد نگرش مثبت و ایمان قلبی به این امور در سیره معصومان علیهم السلام بررسی شده است.در بخش دوم، به تربیت عبادی در سیره معصومان علیهم السلام، چگونگی آموزش نماز، روزه، تلاوت قرآن، دعا و راز و نیاز با خداوند و شیوه های  پای بند کردن متربیان به این عبادات می پردازد.در بخش سوم، روش های تربیتی در سیره معصومان علیهم السلام از جمله: ترغیب، ترهیب، موعظه، ارشاد، راهنمایی، تذکر و امر و نهی بررسی شده است.در بخش چهارم نیز نقش و کارکرد رفق و مدارا در تربیت دینی، بررسی و نقش والدین و آداب و رسوم فرهنگی در تربیت دینی در سیره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام تبیین گردیده است. تنظیم: مریم صفری @tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا