FTK_Volume 1_Issue 3_Pages 89-110.pdf
409.8K
مناسبات امامیه و زیدیه (از آغاز غیبت صغری تا افول آل بویه)
نویسنده:سیداکبر موسوی تنیانی
فصلنامه تحقیقات کلامی، سال یکم شماره ۳ (زمستان ۱۳۹۲)
چکیده:
زیدیه و امامیه از دیرینه ترین گروه های اسلامی اند. آگاهی از روابط این دو نحله اثرگذار، برای شناخت بهتر تاریخ فکری تشیع ره گشاست. در این نوشتار سعی شده است، تعامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و نیز تقابل این دو گروه در دوره غیبت صغرا تا افول آل بویه (دوره اقتدار تشیع در جهان اسلام) بررسی شود. واکاوی گزارش های تاریخی نشان گر این است که در این دوره، همکاری زیدیان و امامیان در عرصه های گوناگون، روند رو به رشدی داشته است؛ البته به دلیل اختلاف در برخی از مبانی فکری، هم چنان تمایزگذاری فرقه ای خویش را در قالب مناظره های علمی و ردیه نگاری دنبال کرده اند.
#مقالات
#غیبت
@tarikh_j
سیره عبادی
بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم (ع) بسیار اهل عبادت بود؛ به همین دلیل، برای او از لقب عبد صالح استفاده میشود.(تاریخ بغداد،بغدادی،ج13،ص29)(تاریخ یعقوبی،ج2،ص414)
بر پایه برخی گزارشها امام کاظم (ع) آن قدر عبادت میکرد که زندانبانان او نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند.(تاریخ بغداد،بغدادی،ج13ص33-32)
شیخ مفید امام موسی بن جعفر را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه میکرد که محاسنش از اشک خیس میشد. او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ» را تکرار میکرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» را در سجده میخواند.(الارشاد،مفید،ج2،ص231-232)
حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس میگفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب میکردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس میگویم».(همان،ص240)
نقش انگشتری امام کاظم(ع) «حَسْبِيَ اللَّهُ حَافِظِي»(مکارم الاخلاق،طبرسی،ص91) و ِ «الْمُلْكُ لِلَّهِ وَحْدَهُ»(بحارالانوار،مجلسی،ج48،ص11) بوده است.
تنظیم: مریم صفری
#میلاد
#امام_کاظم
@tarikh_j
سیره سیاسی ۱
برخی منابع گفتهاند امام کاظم به شیوههای مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید میکرد و میکوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند.(حیات سیاسی و فکری امامان شیعه،جعفریان،ص406)
موارد زیر را میتوان از نمونههای تلاش او برای بیاعتبار کردن عباسیان برشمرد. او در مواردی که خلفای عباسی با انتساب خود به پیامبر(ص) در صدد مشروعیتبخشی به حکومت خود بودند، نسب خود را مطرح میکرد و نشان میداد که او از عباسیان به پیامبر(ص) نزدیکتر است. از جمله در
گفتوگویی که میان او و هارون عباسی رخ داد، امام کاظم(ع) با تکیه بر آیاتی از قرآن از جمله آیه مباهله، انتساب خود به پیامبر را از طریق مادرش حضرت زهرا(س) اثبات کرد.[عیون أخبارالرضا،صدوق،ج1،ص84-85]
هنگامیکه مهدی عباسی رد مظالم میکرد، امام کاظم(ع) فدک را از او مطالبه کرد.[تهذیب الحکام،طوسی،ج4ص149] مهدی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند و امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری میکرد.[حیاه الامام موسی بن جعفر،قرشی،ص472]
امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش میکرد، از جمله صفوان جمال را از کرایه دادن شتران خود به هارون منع کرد.[رجال،کشی،ص441] در عین حال از علی بن یقطین که در حکومت هارون الرشید، عهدهدار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند.[رجال،کشی،ص433]
#میلاد
#امام_کاظم
@tarikh_j
سیره سیاسی ۲
با این وجود، از موسی بن جعفر(ع) مخالفت علنی در برابر حکومت وقت گزارش نشده است. او اهل تقیه بود و شیعیان را نیز به رعایت آن سفارش میکرد. به عنوان مثال، در نامهای به خیزران مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت.[بحارالانوار،مجلسی،ج48ص134] بر پایه روایتی هنگامی که هارون او را احضار کرد، فرمود: «چون تقیه در برابر حاکم واجب است، پیش هارون میروم». او همچینن هدایای هارون را، برای ازدواج آل ابیطالب و جلوگیری از قطع نسل آنان میپذیرفت.[عیون اخبارالرضا،صدوق،ج1ص77] حتی امام کاظم (ع) در نامهای از علی بن یقطین خواست مدتی به شیوه اهلسنت وضو بگیرد تا خطری او را تهدید نکند.[الارشاد،مفید،ج2ص227-228]
تنظیم:مریم صفری
#میلاد
#امام_کاظم
@tarikh_j
با سلام! شب خوش🌸
تبریک و شادباش به مناسبت میلاد باب الحوائج موسی بن جعفر ع
یکی از جریان های تاثیر گذار بر جامعه شیعی، وجود فرقه انحرافی غالیان است.
صوت امشب با بررسی این موضوع، توسط جناب استاد قرائتی تقدیم شما دانش پژوهان میشود🌹
ج 13-غالیان.m4a
25.12M
✅غالیان
یکی از جریانهای فعال وتاثیر گذار جامعه شیعی در عصر اهل بیت علیهم السلام.
🔻اصول واندیشه های غالیان.
🔻اعتقاد به تجسم روح الهی در کالبد وبدن امامان
🔻اندیشه تشبیه خداوند دارای جسم وابعاد هست وامامان را خدا میدانستند
🔻انکار مرگ برای امامان ورهبران خود مرگ را پوششی ظاهری ومقطعی برای انها میدانستند
🔻گرایش به اباحه گری ونفی احکام ظاهری محبت وعلاقه به اهل بیت کل دین است
🔻ادعای نبوت وگاه خدایی برای امامان ومعرفی رهبران به عنوان نبی وامام
بدا و رجعت اینکه خداوندنسبت به موضوعی اراده کرده وبعدا رویگردان ومنصرف شده است. بازگشت رهبران به دنیا وانجام کارهای ناتمام
🔻تفویض: خداوند افریننده هست ولی رزق وروزی وربوبیت به ائمه تفویض کرده است
🔵تعریف شیخ مفید از غالیان.
غالیان کسانی هستند که تظاهر به اسلام میکنند وپیامبروامامان و فرزندان انها نسبت خدایی میدهند وبه فضایلی میخوانند که از حد اعتدال بیرون رفته است.
تنظیم: زهرا کیا
#فایل_صوتی
#غالیان
@tarikh_j
پس از قتل عثمان، اصلی ترین عامل رسیدن امام علی(ع) به قدرت، بیعت مردم با ایشان بود .در پاسخ به این سؤال که امام علی (ع) چگونه خلافت رسید؟ از دو منبع به توصیف آن روز می پردازیم.
آن حضرت در خطبه شقشقیه، درباره نحوه بیعت مردم مینویسند: «ناگهان دیدم، مردم از هر سو روی به من نهادند و چون یال کفتار پیش هم ایستادند، چندان که حسنان فشرده گشت و دو پهلویم آزرده، به گرد هم فراهم و چون گله گوسفند بر نهاده به هم و به کار برخاستم». و در ادامه این خطبه درباره علت پذیرش خلافت میفرماید: « اگر این بیعت کنندگان نبودند و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند و به یاری گرسنگان بشتابند رشته این کار از دست میگذاشتم». در این خطبه علت پذیرفتن خلافت را سه عامل میدانند: حضور حاضران، تمام شدن حجت به سبب وجود یاری کنندگان و عهد خداوندی در گرفتن حق مظلوم از ظالم.امام علی ع درباره هجوم و اصرار مردم میفرماید: «چنان بر من فشار آوردند که شتران به آبشخور روی آرند و چراننده پای بند آنها را بردارد و یکدیگر را بفشارند، چندان که پنداشتم، خیال کشتن مرا در سر میپرورانند یا در محضر من بعضی خیال کشتن بعضی دیگر دارند». در خطبهای دیگر علت عدم پذیرش خود را اوضاع نابسامان زمانه معرفی میکنند و از مردم میخواهد از او دست بردارند که اگر وی را به خلافت برسانند، آن گونه که خود تشخیص دهند، عمل میکند: «مرا بگذارید و دیگری را بدست آرید، و بدانید که اگر من درخواست شما را پذیرفتم، با شما چنان کار میکنم که خود میدانم و به گفته گوینده و ملامت سرزنش کننده گوش نمی کنم..
#رویداد_هفته
#اصرار_مردم_در_بیعت
@tarikh_j
از دیدگاه منقری، علی(ع) در حالی که از پذیرش قدرت اکراه داشت، با اصرار مردم که ایشان را شایستة این مقام میدانستند و برای جلوگیری از تفرقه، خلافت را پذیرفت. او به متمردان از بیعت و فشار شورشیان اشاره ای نکرده است؛ فقط ذکر میکند که طلحه و زبیر مدتی بعد، نقض بیعت کردند و معاویه هم گویا اصلاً بیعت نکرد. منقری به ذکر بیعت مردم با علی(ع) میپردازد و از قول آن حضرت در پاسخ به شرحبیل بن سمط کندی مینویسد: «مردم به سوی من سرازیر شدند، در حالی که من خود را از این غوغا برکنار ساخته بودم. گفتند: دست بیعت بگشای و من امتناع کردم، باز گفتند: مهیای بیعت شو که جز تو را سزاوار نمیبینیم، من بیم داشتم، اگر امتناع کنم، تفرقه ایجاد شود، پس با آنان بیعت کردم، لیکن مرا چیزی بیمناک نساخت، جز شقاق و دشمنی آن دو نفر که با من بیعت کردند، طلحه و زبیر و مخالفت معاویه که سابقهای در اسلام نداشت».
ابن سعد (د: 230ه) نیز معتقد است که همة صحابة رسول خدا (ص) در داخل و خارج مدینه و نیز همه مردم این شهر، در یک بیعت عمومی با رضایت و بدون هیچ گونه فشاری با علی(ع) پیمان بستند و هیچ کس از بیعت با آن حضرت امتناع نکرد. برخی مورخان بعد از ابن سعد، افرادی چون، محمد بن مسلمه، زید بن ثابت، سعد بن ابی وقاص، اسامه بن زید را جزء سرباز زنندگان از بیعت با علی (ع) بر شمردند .(پرتال جامع علوم انسانی/ مقاله چگونگی بیعت مردم با امام علی ع )
تنظیم: زهرا حسینی
#رویداد_هفته
#اصرار_مردم_در_بیعت
@tarikh_j
از آثار ناصر خسرو میتوان به سفرنامه و دیوان اشعار اشاره کرد. در آثار او ارادت به پیامبر و اهل بیت نمود فراوان دارد. در دیوان این شاعر بیش از ۶۰ مضمون و اندرز که ترجمه و یا برگرفته از سخنان امیرالمؤمنین است، یافت میشود.
شهرت ناصرخسرو در بین مردم به شعر است. ولی ناصر پیش از آن که شاعر باشد، متکلم است. وی به اهل بیت ارادت داشت. در آثارش به ویژه در دیوان شعرش این علاقه زیاد دیده میشود. ناصرخسرو در کتاب جامعُ الحِکمَتَین که در اواخر عمرش آن را نوشته، به اثبات وجود وصی برای پیامبر(ص) میپردازد و شرافت هر دو را ذکر میکند و این گونه نتیجه میگیرد: «وصایتی که در غدیر خم به همگان اعلان شد در فرزندان امام علی جاری است.»وی در تفسیرحدیث سفینه مینویسد:«کشتی نوح چوب نیست؛ بل اهل بیت رسول است و نیز طوفان نوح آب نیست؛ بل جهل و ضلالت است که هلاک عاصیان است.»
#سفرنامه
#ناصرخسرو
@tarikh_j
مصر
شهر مصر بر کنار نیل نهاده است، به درازی، و بسیار کوشکها و منظرها چنان است که اگر خواهند آب به ریسمان از نیل بردارند، اما آب شهر همه سقایان آورند از نیل، بعضی به شتر و بعضی به دوش و سبوها دیدم از برنج دمشقی که هریک سی من آب گرفتی و چنان بود که پنداشتی زرین است و در پیش مصر جزیره ای در میان نیل است که وقتی شهری کرده بودند و آن جزیره مغربی شهر است و در آن جا مسجد آدینه ای است و باغ هاست و آن پاره سنگ بوده است درمیان رود. و این دو شاخ از نیل هر یک به قدر جیحون تقدیر کردم اما بس نرم و آهسته میرود. و میان شهر و جزیره جسری بسته است به سی و شش پاره کشتی، و بعضی از شهر دیگر سوی آب نیل است و آن را جیزه خوانند و آن جا نیز مسجد آدینه ای است اما جسر نیست به زورق و معبر گذرند، و در مصر چندان کشتی و زورق باشد که به بغداد و بصره نباشد. اهل بازار مصر هرچه فروشند راست گویند و اگر کسی به مشتری دروغ گوید او را بر شتری شنانده زنگی به دست او دهند تا در شهر میگردد و زنگ میجنباند و منادی میکند که من خلاف گفتم و ملامت میبینم و هرکه دروغ گوید سزای او ملامت باشد.
#سفرنامه
#ناصرخسرو
#مصر
@tarikh_j
سفرنامه ناصر خسرو را درباره اصفهان:
« ....هشتم صفر سنه اربع و اربعین و اربعمایه بود که به شهر اصفهان رسیدیم. از بصره تا اصفهان صد و هشتاد فرسنگ باشد. شهری است بر هامون نهاده، آب و هوایی خوش دارد و هرجا که ده گز چاه فرو برند آبی سرد خوش بیرون آید وشهر دیواری حصین بلند دارد و دروازهها و جنگ گاهها ساخته و بر همه بارو کنگره ساخته و در شهر جوی های آب روان و بناهای نیکو و مرتفع و در میان شهر مسجد آدینه بزرگ نیکو و باروی شهر را گفتند سه فرسنگ و نیم است و اندرون شهر همه آبادان که هیچ از وی خراب ندیدم و بازارهای بسیار، و بازاری دیدم از آن صرافان که اندر او دویست مرد صراف بود و هر بازاری را دربندی و دروازه ای و همه محلتها و کوچهها را همچنین دربندها و دروازه های محکم و کاروانسراهای پاکیزه بود و کوچه ای بود که آن را کو طراز میگفتند و در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو و در هر یک حجره داران بسیار نشسته و این کاروان که ما با ایشان همراه بودیم یک هزار و سیصد خروار بار داشتند که در آن شهر رفتیم هیچ بازدید نیامد که چگونه فرود آمدند که هیچ جا تنگی موضع نبود و نه تعذّر مقام و علوفه. و چون سلطان طغرل بیک ابوطالب محمدبن میکاییل بن سلجوق رحمة الله علیه آن شهر گرفته بود مردی جوان آن جا گماشته بود نیشابوری، دبیری نیک با خط نیکو، مردی آهسته، نیکو لقا و او راخواجه عمید میگفتند، فضل دوست بود و خوش سخن و کریم.
#سفرنامه
#ناصرخسرو
#اصفهان
@tarikh_j
تبریز
«در بیستم صفر سنه ۴۳۸ به شهر تبریز رسیدم و آن پنجم شهریورماه قدیم بود و آن شهر قصبه بزرگ آذربایجان است.
شهری است آبادان طول و عرض را پیمودم.
هر یک هزار و چهارصد گام.
مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد شب پنجشنبه هفدهم ربیعالاول سنه ۴۳۴ بود.
گویند در این شهر منجم ابوطاهر شیرازی میزیست و حکم کرد که در فلان شب این شهر به زلزله خراب شود، حاکم به الزام مردم شهر را از آن بیرون کرده به صحرا برد تا در زیر خاک هلاک نشوند و آن حکم منجم راست آمد.
شهر در آن شب به کلی خراب شد چنان که بیش از چهل هزار آدمی در آن واقعه هلاک شدند.
امیر وهسودان بی محمد بین روادی الازدی که از قبل قائم خلیفه حاکم آن دیار بود در سنه ۴۳۵ به اختیار مذکور به طالع برج عقرب از نو بنیاد عمارت تبریز کرد.»
تنظیم: فاطمه میری
#سفرنامه
#ناصرخسرو
#اصفهان
@tarikh_j