eitaa logo
گذرگاه «انجمن علمی‌پژوهشی تاریخ‌جامعةالزهرا(س): قم»
960 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
152 ویدیو
328 فایل
گذرگاه «کانال‌انجمن‌علمی‌پژوهشی‌تاریخ‌جامعةالزهرا(س)؛ قم» 📜پل ارتباطی @tarikh_jz مالکیت فکری و محتوایی کانال، متعلق به انجمن علمی تاریخ جامعةالزهرا(س) است. انتشار فایل‌های صوتی، تصویری، عکس نوشته‌ها و پست‌ها صرفا با ذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
ادله حجیت سیره ۱. آیات برخی آیات پیامبر را الگوی کامل و پیروی از رفتار پیامبر را لازم الاتباع معرفی می کنند. « قطعا برای شما رسولخدا سرمشقی نیکوست» ( احزاب/21) « بگو اگر خدا را دوست دارید، مرا پیروی کنید»( آل عمران/31) برخی دیگر، بر وجوب اطاعت مطلق از حضرت دلالت می کنند یعنی علاوه بر اطاعت از سیره و رفتار پیامبر از قول و فعل پیامبر هم باید پیروی کرد. « بگو از خدا و فرستاده او پیروی کنید و اگر سرپیچی کنید، خداوند کافران را دوست ندارد.»(آل عمران /32) « ای کسانی که ایمان آورده اید، ازخدا و فرستاده او پیروی نید و از فرمان او سرپیچی نکنید، در حالیکه سخنان او را می نوید و همانند کسانی نباشید که می گفتند: «شنیدیم» ولی در حقیقت نمی شنیدند.» آیاتی که بیانگر حجیت سیره و سنت ائمه است: « ای کسانیکه ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر را»(نساء/59) خداوند در این آیه اطاعت «اولی الامر» را همراه با اطاعت خدا و رسول قرر داده و پیروی مطلق از اولی الامر را لازم شمرده است. همچنین خداوند در ضرورت پیروی از اهل بیت می فرماید:« ای کسانیکه ایمان آورده اید، از (مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید»( توبه/119) روشن است که مراد از همراهی با صادقان، معیت جسمی و مکانی نیست؛ زیرا نمی شود همه مومنان، معیت جسمی و مکانی با «صادقین» داشته باشند؛ بلکه مراد، همان اطاعت و پیروی ات. نکته دیگر اینکه خداوند به عموم مومنان امر می کند با «صادقین» باشید. بنابراین «صادقین» باید افرادی خاص باشند که همه اهل ایمان لازم است از آنان پیروی کنند. در این آیه اطاعت و همراهی بطور مطلق آمده، بنابراین صادقین باید معصوم و دارای صدق مطلق باشند تا خدای حکیم به اطاعت مطلق آنان دستور دهد. @tarikh_j
۲. روایات روایاتی که به طور مطلق، تمسک به اهل بیت را لازم می شمارند، فراوانند که از باب نمونه یک مورد ذکر می شود. پیامبر فرمودند:« من در میان شما دو گوهر گرانبها به جای می گذارم: کتاب خدا و عترتم و اهل بیتم؛ مادامی که به این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد» ابوذر از رسولخدا نقل می کند: که حضرت فرمود: هر کس می خواهد به حیات من زنده باشد و به مرگ من بمیرد و در بهشت جاودانی که پروردگارم به دست( رحمت و قدرت) خود آفریده وارد شود، از علی بن ابیطالب پیروی کند و دوستان او را دوست بدارد. چراکه اینان، عترت من هستند. خداوند آنان را از خون و گوشت من آفریده و علم و فهم من را به ایشان بخشیده است. وای بر آن گروه از امت من که فضیلت و برتری ایشان را منکر شوند. خداوند شفاعت مرا به ایشان نرساند. @tarikh_j
۳. عصمت معصوم بودن آن بزرگواران اقتضا می کند سیره آنان در همۀ زمینه ها قابل پیروی باشد؛ چراکه عصمتشان مطلق است. به عبارت دیگر معصومان همان گونه که در گفتار از خطا مصون هستند در رفتار هم معصوم اند. این عصمت تنها در امور فردی و عبادی نیست. بلکه در تمام امور معصومند. 4. سیرۀ متشرعان متشرعان کسانی هستند که در طول تاریخ متعبد به شرع بوده و به سیره عمل کردند. تمسک به سیره نبوی و علوی از ائمه آغاز می شود. آنان برای اثبات درستی سخن یا رفتار خود در ساحت های گوناگون به سیرۀ پیشوایان پیش از خود استناد می کردند. اصحاب، تابعان و پیروان اهل بیت نیز به مسئلۀ سیره نبوی و علوی بسیار اهمیت می دادند و فقیهان شیعه و سنی برای استنباط احکام شرعی، به طور گسترده به سیره استناد می کردند. بنابراین سیره در طول تاریخ، یکی از منابع و حجت های شرعی بوده که فقیهان به آن توجه کرده اند. @tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درآمدی بر تربیت اجتماعی در سیره معصومین (ع) نویسنده: منصورنژاد، محمد؛ زمستان 1384 - شماره 1 ISC-34صفحه - از 7 تا 40 با اینکه همه‌ی ما ناچار به حضور در جامعه هستیم و تعامل و ترابط با دیگران از جمله ضرورت‌های حیات ماست، متأسفانه برای شیوه‌ی حضور در جامعه و انجام تکالیف و اعاده‌ی حقوق تربیت نشده‌ایم و حتی در فرهنگ خودی نسبت به این مسئله یعنی تربیت اجتماعی منابع مفیدی وجود ندارند. نوشتار حاضر که تنها درآمدی بر موضوع است، تلاش دارد در کنار نگاه عقلی به آن با مراجعه به قرآن و سنت به موضوعات زیر بپردازد: تعریف، مبانی عقلی و نقلی تربیت اجتماعی، تربیت سه بعد عقل، قلب و جسم در ابعاد اجتماعی و نهایتا ارائه‌ی راهکارهایی جهت حصول و استیفای حقوق و ادای وظایف اجتماعی. در این مقاله گرچه فرصت ورود به مباحث محتوایی وجود ندارد، اما بر اساس مفروض بنا شده تبیین می‌کند که دین اسلام، اولا برای تربیت اجتماعی مواد خام لازم را دارد؛ ثانیا در صورت تحقق به کارگیری این فرامین، جامعه‌ی اسلامی به صورت سازنده تربیت خواهد شد و به توسعه و پیشرفت خواهد رسید. از جمله محاسن این مقاله آن است که علی‌رغم فقدان منابع مستقیم در بحث، منابعی را که غیرمستقیم می‌توانند دستمایه‌ی تأمل در موضوع باشند، به محققان معرفی خواهد نمود. مدعا آن است که قالب نوشتار حاضر در نوع خود بدیع و قابل بسط است."در این بخش، برای جبران، اولا معاینه و مشاهده‌ی دقیق شرایط موجود و سپس ارزیابی و تحلیل از مشکلات ورزشی لازم است و سپس در تربیت نسل جدید، روش پیش‌گیرانه‌ی تدریجی و برای اصلاح نسل قبلی، روش اصلاحی تدریجی و گام به گام لازم است و جهت رفع مشکل تربیت اجتماعی در ابعاد فعالیت‌های جمعی ورزشی باید به صورت مشخص اقدام شود؛ مثلا می‌تواند به این گونه باشد که افرادی که توانایی‌های ورزشی دارند، از کودکی شناسایی و آزمایش شوند و سپس تا حد امکان زیر نظر مربی در اردوهای چند روزه‌ی جمعی و در اماکنی که گروه تمرین و نرمش و آموزش دارد، به شکوفایی استعدادها بپردازند. واضح است که در حین آموزش و حتی قبل از آن، افراد باید از جهت نظری درباره‌ی اهمیت تربیت جمعی و کار گروهی توجیه گردند و در این راستا، اصل تدریج حکم می‌کند که چه بسا در مراحلی باید با فرهنگ حاکم که فرد سالارانه و تک محوری است، مبارزه شود و در مراحل بعد در فضایل و ارزشمند بودن کار جمعی استدلال نماییم در عمل نیز ابتدا افراد برای ارائه‌ی کار گروهی جهت تقویت، جوایزی دریافت کنند و در مراحل بعدی و نهایی‌تر، حتی کار فردی، مورد تنقیح قرار گرفته و عامل آن تنبیه گردد." لینک کوتاه: http://noo.rs/leoX1 تنظیم: زهرا حسینی @tarikh_j
سیره فردی و اجتماعی امام محمد باقر (علیه السلام) نویسنده: بنام، خدیجه؛ امینی، نوروز؛ پاییز و زمستان 1392 - پیش شماره1-15صفحه - از 97 تا 111 هر انسانی، برای رسیدن به هر مرتبه‌ای از کمال، نیازمند الگویی است تا به تاسی از او، راه پرپیچ و خم کمال را طی کند و به سرمنزل مقصود، که همان رضوان الهی است، نائل شود. به گواهی قرآن، روایات و تاریخ، در میان انسان‌های همه اعصار و امصار، پیامبر اسلام و خاندانش، کامل‌ترین، جامع‌ترین و بهترین الگو برای انسان‌ها هستند. بنابراین، شایسته است که هر یک از مسلمان، به ویژه شیعیان، که بر اساس محتوای بسیاری از روایات، تنها مصداق فرقه ناجیه معرفی‌شده‌اند، در شناسایی این الگوها و پیروی از آن‌ها کوشا باشند. این نوشتار، با جستار در زندگانی امام باقر (علیه ‌السلام) در پی کشف اصول، مبانی و معیارهایی ثابت برای حیات طیبه است و در نهایت اصولی را در جنبه‌های فردی زندگی از قبیل اصل حفظ حدود الهی، اصل حریت و اصل عبودیت، و نیز اصولی را در جنبه‌های اجتماعی حیات ایشان از قبیل اصل رفق و مدارا، اصل تعاون و مواسات، اصل عدالت اجتماعی، اصل تکریم، اصل مساوات و اصل فضیلت کسب ‌و کار، شناسایی و معرفی نموده است. لینک کوتاه: http://noo.rs/stqRW تنظیم: زهرا حسینی @tarikh_j
روش های تربیت اجتماعی در سیره امام صادق علیه السلام نویسنده: موسوی، سمیه السادات؛ بهار 1394 - شماره 113-21 صفحه - از 121 تا 141 انسان فطرتا موجودی اجتماعی است و برای برقراری روابط صحیح با انسا‌ن‌های دیگر، به تربیت اجتماعی نیاز دارد. تربیت اجتماعی هم‌چون سایر زمینه‌های تربیت، دارای مبانی، اصول و اهدافی است که اگر خلاف آن رفتار شود، نه تنها نتایج مطلوب حاصل نمی‌گردد؛ بلکه آسیب‌های فراوانی نیز به دنبال خواهد داشت. روش‌های مختلفی برای اجرای اصول و رسیدن به اهداف تربیت اجتماعی وجود دارد؛ ولی تنها آن مواردی موفق خواهند بود که از طریق شیوه‌ها و فنون موثر، دارای خطای کمتر و نتایج قطعی بیشتری باشند. روش‌های برگرفته شده از سیر معصومان((ع)) به سبب مقام عصمت و هدایت‌گری ایشان، این نیاز را به خوبی تامین می‌کند. در پژوهش حاضر، از میان معصومان((ع))، بررسی سیره امام صادق(ع) به دلیل فضای بازتر و فرصت بیشتری که آن حضرت نسبت به سایر ائمه((ع)) در اختیار داشتند، مورد توجه قرار گرفته است. بدین منظور از روش تاریخی ـ تحلیلی در تبیین داده‌ها استفاده گردید و در نهایت، سه روش اصلی تقویت بینش، تقویت گرایش و تقویت کنش همراه با شیوه‌ها و فنون کاربردی، در قالبی منسجم و در عین حال، ساده و قابل اجرا از سیره ایشان به‌دست آمد.با توجه به آن‌چه بیان شد، در بررسی سیره تربیتی امام صادق(ع) مشاهده می‌شود که ایشان در رابطه با روابط صحیح اجتماعی، توجه خاصی به ساحت‌های وجودی انسان، یعنی شناخت، عاطفه و رفتار داشته و از شیوه‌های مختلفی برای تقویت هر یک از آن‌ها استفاده کرده است. امام صادق(ع) با توجه به جایگاه مهمی که بزرگان دین و شخصیت‌های مذهبی در میان مردم داشتند، به مناسبت‌های مختلف از چگونگی سیره و نظر ایشان در رابطه با رفتارهای اجتماعی سخن می‌گفت و از طریق علاقه و محبت افراد به این شخصیت‌ها، ایشان را به الگوگیری از رفتار آن بزرگواران تشویق می‌نمود؛ برای مثال، نقل شده است که میهمانی نزد امام صادق(ع) بود روزی برخواست تا کاری انجام دهد، امام(ع) اجازه نداد و خود، آن کار را انجام داد و فرمود: «نهی‌ رسول الله(ص) عن أن یستخدم الضیف؛ رسول‌خدا(ص) از به خدمت گرفتن میهمان، نهی کرد». چنان‌که در این پژوهش ملاحظه شد، در راستای تقویت بینش، با توجه به شیوه‌های به‌دست آمده از سیره امام صادق(ع) می‌توان با آموزش معیارهای اصلی روابط صحیح اجتماعی، تبیین فلسفه رعایت آن‌ها و ایجاد بحث و گفت‌وگو درباره بایسته‌های رفتار اجتماعی، اطلاعات لازم را در اختیار افراد قرار داد." لینک کوتاه: http://noo.rs/tXiD8 تنظیم: زهرا حسینی @tarikh_j
فرانقش هدایتگری و سیره ی اجتماعی فاطمه (ع)درآمد روان شناختی نویسنده: الویری، محسن؛ زمستان 1388 - شماره 28 علمی-پژوهشی (وزارت علوم)/ISC 24صفحه - از 7 تا 30 سیره اجتماعی فاطمه(علیها السلام) را بر اساس تعامل بین شبکه ارتباطات اجتماعی آن حضرت و مؤلفه های مؤثر بر منزلت ایشان، می توان به دست آورد. منزلت ایشان از سه خاستگاه متاثر بود: نخست برخورداری از سرشتی پاک، دیگری وابستگی به خانواده ای پاک و برگزیده و سوم شهروندی جامعه اسلامی. شبکه ارتباطات اجتماعی فاطمه(علیها السلام) را نیز خانواده، خویشاوندان، خواص صحابه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و صاحب نفوذان مدینه، زنان مدینه، مراجعه کنندگان برای تقاضاهای مالی یا علمی و سرانجام توده مردم تشکیل می داد. هدایتگری به مثابه یک فرانقش همه نقش ها و ابعاد سیره اجتماعی فاطمه(علیها السلام) را زیرمجموعه خود قرار می دهد. در این مقاله، بخشی از یافته های مربوط به سیره اجتماعی فاطمه(علیها السلام) با محوریت ارائه الگوی زیستی همسان با توده مردم و معطوف به فرانقش هدایتگری به عنوان درآمدی بر شناخت سیره اجتماعی آن بانوی بزرگوار، مورد بررسی قرار گرفته است. لینک کوتاه: http://noo.rs/hbTRA تنظیم: زهرا حسینی @tarikh_j
اصول برجسته در سیره ی اجتماعی پیامبر اعظم صل الله علیه و آله نویسنده: عبدالمحمدی، حسین؛ خرداد 1386 - شماره 114 ISC -14صفحه - از 13 تا 26 در این مقاله اصول برجسته ای که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در تعامل با مردم، اعم از مسلمان و کافر، به آنها پایبند بوده، مورد بررسی قرار گرفته است. در یک دسته بندی، اصول حاکم بر سیره اجتماعی پیامبر(صلی الله علیه وآله) به سه دسته تقسیم شده است: 1. اصولی که نسبت به همه انسان ها، اعم از مسلمان و کافر رعایت شده است. 2. اصولی که در تعامل با مؤمنان مورد توجه قرار گرفته است. 3. اصولی که در تعامل با کفار محارب و مسلمانان فاسق رعایت شده4. رعایت عهد و پیمان پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) در تعامل اجتماعی با دیگران، اگر پیمانی با افراد و گروه ها امضا می نمود بدان پایبند بود و تا زمانی که طرف قرارداد پیمان را نقض نمی کرد حضرت وفادار بود و این را یک تکلیف الهی می دانست که خدای متعال بدان دستور داده است: (و أوفوا بالعهد إن العهد کان مسئولا) (اسراء: 34); و به پیمان وفا کنید; چراکه از پیمان پرسیده خواهد شد. اما خداوند متعال به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)دستور داد: هرگز چنین کاری نکند و مؤمنان را از خود دور نسازد و همانند گذشته با آنان زندگی کند: (ولا تطرد الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه)(انعام: 54); و کسانی را که صبح و شام خدا را می خوانند، و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن. مقابله با کفار محارب همان گونه که قبلا ذکر شد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) با کفار معاهد و مشرکان ذمی([41]) همزیستی مسالمت آمیز داشت; اما نسبت به کسانی که حاضر به پذیرش هیچ تعهد و مصالحه ای نبودند و به تعبیر قرآن کریم، (لا یرقبوا فیکم إلا ولا ذمة) (توبه: 8) و هرگونه قراردادی را که در جهت برقراری صلح و آرامش در جامعه اسلامی بود رد می کردند و بر ضد اسلام و مسلمانان شیطنت می نمودند، با شدت و قاطعیت برخورد می کرد." لینک کوتاه: http://noo.rs/qbzPr تنظیم: زهرا حسینی @tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت اول اجتماعی اصل رعایت عدالت: امام علی (ع) در توصیف پیامبر (ص) میفرماید : « سیرته القصد و سنته الرشد و کلامه الفصل و حکمه العدل» 🍀 علی (ع) عدالت را نسبت به دور و نزدیک مومن و فاسق رعایت میکرد برخود او با طلحه و زبیر و زراندوزان اموی و برادرش عقیل در این جهت تفاوتی نداشت. ☘ آن حضرت علیه السلام در کلامشان فرمودند : « سوگند به خدا اگر شب را به روی خارهای سعدان بیدار به سر ببرم، و یا در غل ها و زنجیرها بسته و کشیده شوم برایم محبوب تر است از اینکه خدا و رسولش را روز قیامت در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم روا داشته و چیزی از اموال دنیا را غصب کرده باشم در سیره حضرت آمده است که وقتی زراندوزان از او خواستند اموال بیشتری را از بیت المل در اختیارشان قرار دهند برخی از اصحاب جاهل حضرت به او گفتند برای اینکه از شرّ آنان نجات پیدا کنی این کار را انجام بده. علی (ع) در پاسخ آنان فرمود: « آیا به من دستور میدهید که برای پیروزی خود، از جور و ستم در حق کسانی که که بر آنها حکومت میکنم استمداد جویم؟ به خدا سوگند تا عمر من باقی است و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب میکنند هرگز به چنین کاری دست نمیزنم اگر اموال از خودم بود به طور مساوی در میان آنها تقسیم میکردم تا چه رسد به اینکه این اموال از آن بیت المال است ☘شهادت علی ع نیز به خاطر همین عدالت بود و اینکه گفته شد « قتل فی محرابه لشده عدله » علی علیه اسلام در محراب عبادتش به خاطر عدالت زیادش کشته شد جمله ی حقی است که در مورد حضرت بیان میشود @tarikh
قسمت دوم اجتماعی اصل صداقت و یکرنگی اهلبیت ع در معاشرت با دیگران صفا و صداقت داشتند و از ظاهرسازی و خودنمایی، تصنع و تکلیف به دور بودند و پیروان خود را نیز از تکلّف منع می نمودند؛ زیرا بدترین روابط اجتماعی، آن روابطی است که بر ظاهر سازی و خودنمایی و تکلّف استوار است ☘ام سلمه در توصیف پیامبر (ص) میگوید: «کان سیره و علانیته سواء» پنهان و آشکار رسول خدا (ص) یکسان بود. امام حسن (ع) نیز در مورد آن حضرت فرمودند: « و یمشی هونا ذریع المشیه اذا مشی کانما ینحط من صبب» رسول خدا (ص) سبک گام بر میداشت و با سرعت راه را طی میکرد گویی از سراشیبی پایین میرفت. ☘ علی (ع) آنگاه که زمام امور را به دست گرفت، خطبه ای خواند و برنامه و راه و رسم خود را اعلام کرد و در اخر فرمود «و ما انا من المتکفلین» و من از متکلفان نیستم 🍀 امیرالمومنین علی ع نه تنها خود اهل تکلف و تصنع نبود بلکه از مردم نیز میخواست که با او صادقانه رفتار کنند و از ظاهر سازی و تکلف بپرهیزند ؛ «با من چنانکه با جبّاران سخن میگویند سخن مرانید و چنانکه با مستبدان محافظه کاری میکنید از من کناره مجویید و با ظاهری آرایی و به طور تصنعی با من رفتار منمایید》 @tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفته بدر مسلمانان تا پیش از هجرت به شدت توسط کفار مکه تحت فشار بودند ولى از سوى خداوند اجازه رویارویى با مشرکان قریش را نداشتند. با هجرت مسلمانان به مدینه، به آنان اجازه مبارزه داده شد.یکی از راه هایی که مسلمانان برای تلافی داشتند مصادره کاروانهای تجاری اهل مکه بود. تا پیش از جنگ بدر مسلمانان چند سریه و غزوه داشتند که هدف از آنها ضربه زدن به قریش و تصرف کاروانهاى تجارى آنان بود. در سریه نخله که در ماه حرام و به فرماندهى عبدالله‌ بن جحش با کشته شدن یک تن از مشرکان و اسارت دو تن، کاروان تجارى به غنیمت گرفته شد. قریش این شکست را مایه سرافکندگى خود در میان قبایل عرب مى‌دانست و طالب خونبهاى عمرو‌ بن حضرمى بود. این موضوع نقش قابل توجهى در وقوع جنگ بدر داشت.از جمله کاروانهاى تجارى که به دست مسلمانان نیفتاد کاروانى بود که به سرکردگى ابوسفیان به مقصد غزه مى‌رفت. پیامبر(ص) تا ذوالعُشَیره پیش رفت؛ ولى بدان دست نیافت، پس پیامبر به مدینه بازگشت. ابوسفیان با هشدارهایى که دریافت کرد مى‌دانست که در بازگشت، مسلمانان در کمین کاروان او خواهند نشست، ازاین‌رو، از سرزمین تبوک، ضمضم‌بن عمرو را براى جلب کمک قریش، به مکه اعزام کرد. از سوى دیگر گزارشگران پیامبر(ص) و به روایتى، جبرئیل نیز خبر بازگشت کاروان را از غزه به سوى مکه به رسول خدا(ص) دادند.رسول خدا (ص) مسلمانان را به حرکت فرمان داد. مردم حرکت کردند، برخى مشتاقانه فرمان پیامبر (ص) را پذیرفتند و شمارى از خوف انتقام قریش با کراهت و سنگینى دستور او را استقبال کردند.@tarikh_j
حرکت و تجهیز سپاه قریش قریش اعلام کرد: هر کس براى نجات کاروان بیرون نیاید، خانه‌ اش را ویران مى‌ کنیم. از این رو کسى نماند که براى جنگ بیرون نرود، مگر این که به جاى خود کسى را فرستاد. عبّاس، عقیل، نوفل بن حارث و طالب بن ابى طالب از بنى هاشم همراه قریش عازم شدند. ابوسفیان همه جا مراعات احتیاط را در فرود آمدن و حرکت کردن می‌نمود. و چون به نزدیکی چاه های بدر رسید بسرعت از آن حدود رد شد. قریشیان نهصد و پنجاه جنگجو آوردند و صد اسب هم براى خود نمایى و تکبّر یدک مى‌ کشیدند؛ همچنین همراه خود زنان خواننده و نوازنده را نیز بردند که در همه منازل طول راه آواز مى ‌خواندند. خداوند شکل و هیئت خروج آنها را چنین توصیف می کند: وَ لا تَکونُوا کالَّذِینَ خَرَجُوا من دِیارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ از برخى از متون به دست مى‌ آید که بیشتر صحابه خواهان تعقیب کاروان و ترک نبرد بودند. در شب قبل از جنگ، همان گونه که قرآن تصریح کرده، خواب راحتی چشمان مسلمانان را فرا گرفته و تا صبح خوابیدند. امام علی(ع) می‌گوید: آن شب همه در خواب بودند جز رسول خدا(ص) که تا صبح زیر درختی به نمازمشغول بود. خبر عمار یاسر و عبدالله‌ بن مسعود که دورادور گشتی اطراف سپاه قریش زدند، حکایت از اضطراب کامل آنان داشت بطوری که تحمل شنیدن صیحه اسبان را نداشته و آنان را می ‌زدند تا آرام بگیرند. آنان، با آن که ده شتر کشته و گوشت آنها را کباب کرده بودند، از ترس نتوانستند لب به غذا بزنند و گرسنه به استراحت پرداختند.@tarikh_j
تعداد سپاهیان دو طرف رسول خدا (ص) با سیصد و سیزده نفر به شمار یاران طالوت بیرون آمد. هفتاد شتر داشتند که دو یا سه نفر به ترتیب بر یکى سوار مى ‌شدند. به اجماع مورّخان مقداد یک اسب داشت. گفته‌ اند: در همه سپاه پیامبر (ص) فقط همین یک اسب بود. مسلمانان شش سپر و هشت شمشیر داشتند. بامداد روز جنگ، رسول خدا (ص) سپاه خود را ساماندهى کرد. افتخار پرچم‌دارى بدر با على بن ابى طالب (ع) بود.اما مشرکان تعدادشان بین نهصد و پنجاه نفر تا هزار نفر بود و هفتصد شتر داشتند. و تعداد اسبان آنها دویست یا صد بود. ششصد نفر از آنان زره‌پوش بودند. جمعیت به قدری بود که روزانه نه یا ده شتر برای طعام مى‌ کشتند. مبارزه تن به تن در ابتدای کار نخستین کسانى که از قریش به میدان آمدند و هماورد خواستند، عتبه، شیبه و ولید بودند. سه تن از جوانان انصار به میدان آمدند، امّا جنگجویان قریش گفتند: برگردید. ما با شما نمى ‌جنگیم. ما همتایان خود را از قریش مى ‌خواهیم. رسول خدا (ص) آنان را بازگرداند و سه تن از افراد خانواده‌اش را فرستاد. پس عبیدة بن حارث، حمزه و على(ع) را خواست‌. على (ع) ولید را کشت. حمزه و شیبه پس از حمله بسیار که شمشیرهایشان کند شد، به هم چسبیدند. على (ع) متوجّه آن دو شد و چون حمزه از شیبه بلندتر بود، على گفت: عمو؛ سر خود را به زیر آور، چون حمزه سرش را به میان سینه شیبه برد، على (ع) ضربتى زد و نصف سر شیبه را پراند. عتبه پاى عبیده را قطع کرده بود. على (ع) آمد و عتبه را که هنوز رمقى داشت، کشت. بدین ترتیب على (ع) در کشتن هر سه شرکت داشت. @tarikh_j
اوج درگیری پس از کشته شدن قریشیان در نبرد تن به تن ابوجهل گفت که نباید از کشته شدن آنان هراسی داشته باشیم؛ آنان در جنگ عجله کردند. او شعار داد: اِنّ لنا الْعُزّی ولا عُزّی لکم، و مسلمانان گفتند: اللّه مَوْلانا و لا مَوْلی لکم پر شدن چشم مشرکان از سنگ‌ریزه ابن عباس در تفسیر آیه: «وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لکنَّ اللَّهَ رَمَى‌»مى‌گوید: رسول خدا (ص) به فرمان جبرئیل به على (ع) گفت: مشتى سنگ‌ریزه به من بده. على (ع) مشتى سنگ‌ریزه (در روایتى: خاک) برگرفت و به آن حضرت داد. رسول خدا (ص) آن را بر روى کافران ریخت. احدى از آنان باقى نماند، مگر این که چشمش (و در روایتى دهان و گلویش)از سنگ‌ریزه پر شد. سپس مؤمنان آنان را به ردیف، کشتند و اسیر کردند. کشته شدن ابوجهل رسول ‌خدا(ص) در انتظار خبر قتل ابوجهل بود. زمانی که خبر قتل وی را آوردند، فرمود: این خبر از داشتن شتران سرخ موی برای او نیکوتر است. کشته شدن ابوجهل که رسول ‌خدا(ص) او را فرعون امت و رأس‌ ائمةالکفر نامیده بود، آن مقدار اهمیت داشت که رسول ‌خدا(ص) گفت: خدایا وعده خود را محقق ساختی. کشته شدن ابوجهل در همان جنگ نیز بدان معنا بود که همه چیز تمام شده است. @tarikh_j
پایان نبرد و نتایج آن مشرکان قریش در بدر به سختى شکست خوردند. ابو جهل و عده دیگری از سران قریش کشته شدند و عده ای به اسارت در آمدند و سایرین فرار کردند. رسول ‌خدا(ص) فرمود که شیطان آن اندازه که در این روز حقیر و کوچک و ذلیل شده - بجز غضب شیطان در روز عرفه در هنگام نزول رحمت و بخشش خداوند از گناهان بزرگ - هیچ چنین نشده بود. در بدر هفتاد نفر از قریش کشته و همین تعداد اسیر شدند. مطابق روایت دیگرى، چهل و پنج نفر کشته و همین تعداد اسیر شدند. شاید منشأ اختلاف این باشد که در روایت دوم، کشته‌ ها و اسراى قریش را به نام برشمرده ‌اند. لذا نام همین تعداد را به یاد آورده و باقى را فراموش کرده‌ اند. از این رو گمان برده‌اند که این رقم نهایى است. در حالى که این تعداد، افرادى بوده‌اند که ناقل آن‌ها را به نام مى ‌شناخته است نه این که همه کشته ‌ها و اسراى قریش همین تعداد بوده اند. درباره شهداى سپاه اسلام اختلاف وجود دارد. در حالى که احدى از مسلمانان اسیر نشد، شمار کشته‌ هاى آنان را نه، یازده و چهارده نفر گفته ‌اند. از این رقم اخیر، شش نفر از مهاجران و هشت نفر از انصار بوده‌ اند. غنایم بدر عبارت بود از: صد و پنجاه شتر، ده اسب؛ متاع، سلاح، لباس، پوست دبّاغى شده و چرم فراوان‌. منبع :مدخل جنگ بدر دانشنامه اسلامی http://wiki.ahlolbait.com/ غزوه_بدر @tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت سوم اجتماعی اصل یاری ستمدیده و دشمنی با ستمگر: ☘ یکی از اصول حاکم بر سیره اجتماعی اهل بیت (ع) مبارزه با ظلم و ظالمان و یاری مظلومان است. 🍀 پیامبر اکرم (ص) قبل از بعثت در سن بیست سالگی برای یاری رساندن به افراد با جوانمردان قریش پیمانی را امضا کردند که به «حلف الفصول» معروف گردید و بعد از بعثت نیز میفرمود: اگر به چنین پیمانی دعوت شوم میپذیرم. (سیره ابن هشام، ج 1، ص87) ☘ امام علی (ع) یکی از دلائل پذیرش حکومت را مسئولیت خود در برابر ستمدیدگان و سرکوب ستمگران دانست. (صدوق، علل الشرائع، ج1،ص151) ☘ در دوران حکومت حضرت اربلی حکایتی را نقل کرده است، مینویسد: «روزی سوده بنت عماره ی از قبلیه بنی همدان، پس از شهادت امام علی (ع) نزد معاویه رفت. معاویه او را شناخت و به خاطر او در شرکت جنگ صفین و تشویق سپاهیان علی (ع) او را ملامت کرد سپس پرسید خواسته ات پیست؟ پیوسته از طرف تو کسانی می آیند که به ما ستم روا میدارند ... عامل تو بسر بن ارطاه مردان ما را کشت و اموال ما را به یغما برد ... اگر او را عزل کنی سپاسگزار خواهیم بود و الا بر تو خواهیم تافت. معاویه عصبانی شد و گفت هم اکنون تو را بر مرکبی خشن سوار میکنم و نزد بسر بن ارطاه باز میگردانم تا حکم و فرمان را د رمورد تو اجرا کند. سوده لحظه ای سرش را پایین انداخت و چند بیتی خواند: رحمت خدا بر جسمی که قر او را فراگرفت؛ و همراه او عدالت نیز مدفون گردید ... (کشف الغمه، ج ض، ص 174) @tarikh_j
قسمت چهارم اجتماعی اصل همزیستی مسالمت امیز: 🍀در سیره اجتماعی اهلبیت اصل عمومی همزیستی مسالمت امیز با همه انسان ها اعم از مسلمان و کافر می باشد. پیامبر اکرم (ص) بر اساس قراردادی که با اهل کتاب مدینه بسته بود زندگی توام با آرامش را برای آنان فراهم اورد و تا زمانی که پای بند به قرارداد خود بودند، در کنار مسلمانان زندگی خوبی را سپری می کردند و آزادانه مراسم و برنامه های مذهبی خود را انجام میدادند. ☘ پیامبر(ص) با گروههای مختلف اهل کتاب و مشرکان حجاز پیمان های صلح امضا کرده اتس که صلح با یهودیان مدینه، صلح با بنی حمزه، صلح با یهودیان بنی قینقاع، بنی نضیر، بنی قریضه و صلح حدیبیه از جمله آنها است. (ر.ک صلح های پیامبر اکرم (ص)، حامد منتظری مقدم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی1383) ☘ علی (ع) در زمان حاکمیت خود با فرق مختلف مذهبی و اهل کتاب با مسالمت امیز برخورد میکرد. امام علی (ع) در توصیه به مامور خراج خود فرمود « مبادا مسلمانان با یهودی یا شخصی مسیحی را برای خرج بزنی یا چهارپایان آنها را به خاطر مالیات بفروشی! ما ماموریم که مازاد را از آنان بگیریم نه اصل مال را» . 🍀 ایشان در بیانی بسیار دقیق خطاب به مالک اشتر نخعی، تمام انسان ها را از جهت خلقت مساوی شمرده و میفرماید: با مردم و رعیت با رحمت و محبت و لطف رفتار نما که آنها از دو گروه خارج نیستند: با برادران دینی تو هستند؛ یا در خلقت با تو مشترکند» (نهج البلاغه، نامه 53) @tarikh_j