✧✦•﷽ ✧✦•
#خطبه_فدکیه (۱۳)
اهل بیت علیهم السلام فرزندانشان را به حفظ خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها وا میداشتند، آن سان که آنان را به حفظ قرآن وا میداشتند.
📚المراجعات، سید شرف الدین ، ص ۳۹۲
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j
#رویدادهای_تاریخی
🔹امروز 28 دی
1399خورشیدی برابر با 3 جمادی الثانی
1442هجری و 17 ژانویه
2021میلادی می باشد. ۱_🥀شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، مؤسس عملی شیعه و دختر گرامی پیامبر رحمت، به روایت ۹۵روز. (11هجری) ۲_درگذشت میر سید حسن مدرس اصفهانی،فقیه اصولی(
1273قمری) ۳_ اعلام دستگيري اعضاي حزب ملل اسلامي توسط رژيم پهلوي. (
1344شمسی) ۴_ کامیل شمعون رئیس جمهور سابق لبنان به تهران وارد شد و با شاه ملاقات کرد.(
1350شمسی) ۵_ امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان با شاه ملاقات و مذاکره کرد.(
1350شمسی) ۶_ عباسعلی خلعتبری و سعدون حمادی وزیران خارجه ایران و عراق در استانبول برای رفع اختلافات مذاکره کردند.(
1353شمسی) ۷_ پيشنهاد بختيار به حضرت امام خميني(ره) درباره تشكيل شوراي حكومت ملي. (
1357شمسی) ۸_ شهادت شهید محمود عبدی پور (
1359شمسی) ۹ _ افتتاح مجتمع عظيم پتروشيمي اصفهان (
1371شمسی) ۱۰_ در گذشت عباس کی منش معروف به مشفق کاشانی از شاعران برجسته (
1393شمسی) تنظیم:مریم صفری ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @tarikh_j
حقیقت تلخ
حقیقت تلخ کودک را بزرگ میکند و بزرگ را شکسته.
حقیقت تلخ، کودک را بزرگ میکند...
آنقدر بزرگ که حسن*علیه السلام* دانست خاطرات کوچه را باید همچون رازی مهر و موم شده در سینه حبس کند؛ ویژه در برابر پدر... از همان روز تارهای مشکیش سپید گشت...
آنقدر بزرگ که حسین*علیه السلام* آن زمان که خود را بر پای مادر انداخت و کف پای او را بوسید و تقاضای یک کلام، فقط یک کلام از مادر را داشت، با مادر عهد بست همچون او وجود ظلم را بر نتابد....
آنقدر بزرگ که زینب*سلام الله علیها* فهمش شد، مادر رسالتی خطیر را بر عهده اش گذاشته، پس مصمم گره بغچه پر از کفن را با دستان عرق کرده اش فشرد...
آنقدر بزرگ که ام کلثوم*سلام الله علیها* زیارت وداع را خواند، آن زمان که مادر راهیشان کرد به منزل خویشاوند....
حقیقت تلخ، بزرگ را پیر میکند، خمیده میکند و حتی میشکند...
علی *علیه السلام* شکست، برای شکستنش کافی بود آوای پسرانش را بشنود که یا ابتاه! ماتت امنا...ستون و تکیه گاه از دست رفت...پس وقع علی علی وجهه... آنقدر شکست که پنجاه مرتبه زانوان فاتح خیبر او را به سمت زمین کشاند، آن فاصله کوتاه مسجد تا خانه را...
حقیقت تلخ صبر اصبر الصابرین را طاق کرد... طبیعیست؛ وقتی دلخوشی دفاع از رسول و اسلام پیش می آید، تمام سختی را با صبر میتوان تحمل نمود... اما جایی که قادر به دفاع از آرام جانت نباشی؛ نه اینکه نباشی، نگذارند که باشی؛ صبر معنایش را از دست میدهد و آنگاه ذکر صبحگاه و شامگاهت میشود...نفسی علی زفراتها محبوسه یا لیتها خرجت مع الزفرات...ای کاش جان خارج شود...تنها راه کسب صبر برایش، صلاه بود و بس...استعینوا بالصبر والصلوه....
حقیقت تلخ اجازه نداد امین خدا و رسولش، ودیعه و رهن به امانت گذاشته شده در نزدش را آنگونه که دوست میدارد، تقدیم صاحبش کند....پس امانتش را بازنگرداند، امانتش بازگردانده شد(لقد استرجعت الودیعه و اخذت الرهینه)...
و میتوان فهمید امیر تمام مومنان، چرا تا زمانی که فزت و رب الکعبه را بر زبان جاری سازی، درد سینه شکسته زهرا *سلام الله علیها* را با خود همراه داشتی... اصلا آن زمان که زهرا از تو ربوده شد (اختلصت الزهرا) و چیزی جز خیالش باقی نماند، سینه تو هم شکست...
تلخی حقیقت تلخ را نمیتوان گرفت ، هر چه میگذرد تلخی اش بیشتر میشود، پس نه میتوان آن را تحریف کرد، نه انکار و نه کتمان...حقیقت پشت ابر نمیماند... این را زمان ثابت میکند... منتقم در راه است....
سیده زهرا عابدیان- سطح دو _ عضو انجمن علمی پژوهشی تاریخ جامعه الزهرا
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j
زیارتنامه مادر!
امام جواد علیه السلام برای معرفی حضرت زهراء سلام الله علیها و شعور و معرفت ما به جایگاه این بانوای بزرگوار در قالب زیارتنامه زیارتی را انشاء می کنند چون اگر ما بودیم و درکمان قطعا قاصر از شناخت حقیقت و معرفت به وجود ایشان بودیم که وجود ائمه اطهار مصداق من عرفکم فقد عرفه ربه است پس کسی از جنس فاطمه زهرا باید فاطمه زهرا را به ما معرفی کند لذا می فرماید اینگونه تو را خطاب قرار دهیم و بخوانیم : يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ عظمت و جایگاه تو چنان است که خدا خودش ممتحن تو گشته وگر نه که نوع بشر در مظن امتحان هست احسب الناس ان یترکو لا یفتنون اما عظمت ممتحِن و ممتحَن که بماند خداوند تو را در این امتحان ویژه صابر یافت فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً و همین صبر و استقامت و توان معرفتی بالای تو از تو فاطمه ساخت از تو نعم العون علی طاعه الله ساخت که بتوانی تبیین کنی راه و روش پیامبر را خواست او را و فرمان خدا را به او در امر ولایت و بلغ ما انزل الیک را و تمدن نوپای اسلام را معرفی کنی با کلام و اشک و حضورت ،نشان دادی که برای تمدن حکومت لازم است و با تشریح حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله و وضعیت بد مردم قبل از اسلام به آنها فهماندی که خوبی چیست و با معرفی عملکرد و تلاشهای امیرالمومنین علیه السلام نشان دادی که امروز خوب کیست که می تواند شما را در همان راه به سعادت دنیا و آخرت برساند و برای تمدن علم نیاز است پس با روشن نمودن اهداف آفرینش و فلسفه احکام و ذکر ویژگیهای قرآن راه را نشان دادی اما برای برقراری تمدن اسلامی باید جاهلان هم از سر راه برداشته شوند لذا فرمودی تا بدانند امور خود را به که سپرده اند و خطاکاران را توبیخ تا شاید به خود بیایند اما چه بد مردمی بودند که تنها تو را در اشک و گریه یاری کردند راه دیگری در پیش گرفتی با حسن و حسین شبانه به خانه تک تک انصار و مهاجر رفتی تا چراغی باشی در راه تاریکی که می روند و راه را ببینند و برگردند اما نه ! پس تصمیم گرفتی با اشک راه را روشن کنی برایشان اما باز متوجه نبودند و تو را از گریه نهی کردند و نیامدند اما امروز ما آمده ایم به یاری تو و امامان برای ساخت تمدن نوینی که خواهد ساخت لذا از زبان امام جواد می گوییم وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ گمان ما این است که ما حامی دین هستیم و ما دوست شما و تصدیق کننده شما و صبور و مظیع هستیم بر آنچه رسول خدا و وصیش آوردند ما صابر هستم پای دین و آرمانهایی که به ما رسیده است که فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ما ضعفوا و ما استکانوا چون ما استقامت را از مکتب حسین علیه السلام و تصدیق را از عباس حسین علیه السلام آموخته ایم و می دانیم که اگر نمانیم و استقامت نکنیم هیچ عمودی از دین پابرجا نمی ماند و دیگر نمی توانیم قد علم کنیم و برای رسیدن به این تصدیق و صبر از تو می آموزیم ایمان و بصیرت و شجاعت را تا صبار و شکور باشیم ولی چون توانمان اندک است برای این استقامت و صبر نیز از شما یاری می خواهیم فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا و گوش دل می سپاریم به ندای الهی در قلب هایمان که با پیروی از راه شما بشارت دهد خداوند ما را بر پاکی بواسطه سلم و دوستی شما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ که شما مپهر رحمت و جمال الهی هستید مظهر مهر و رحمیت خدا و مثل همیشه دست ما را می گیرید و ما را بیمه می کنید به نگاه رئوفتان .
معصومه حیدریان منش.سطح سه تفسیر جامعه الزهرا س
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j
"هوالمحبوب"
کوچه های مادری
بوی دود می آید، کوچه شلوغ است، صدای در خانه می آید تا به حال کسی در خانه را اینقدر محکم نکوبیده بود، اینجا کسی با لگد به در نمی کوبید، این خانه حریم اهل بیت رسول اللهِ، این جاچه خبر است؟
بوی دود می آید، کوچه شلوغ است، این روزها کمی فرق دارد پدر کمتر بیرون می رود، اما مادر حتی شب ها هم به در خانه ها می رود و خیلی از درها به روی مادر باز نشد، مگر چه شده است؟
بوی دود می آید، کوچه شلوغ است، مادر پشت در است. صدا زیاد است اما صدای آشنایی می آید، مگر می شود از بین صدای جمعیت صدای مادر را نشناخت؟
بوی دود می آید، کوچه شلوغ است، شعله های آتش در را احاطه کرده، خودم را به در سوخته شده نزدیک کردم، چادر مادر لگد کوب می شود، مادر دست به دیوار و خمیده زیر دست و پا ، فضه مادرم را دریاب!!!
بوی دود می آید، کوچه شلوغ است ، خانه هم شلوغ است، تا به حال پدر را اینگونه سراسیمه ندیده بودم! مگر برای رفتن به مسجد طناب نیاز است؟ مگر اسیر می برند که دستان پدرم را اینگونه بسته اند؟
بوی دود می آید کوچه شلوغ است، وسط آن جمعیت دستی آشنا به طناب پیچیده بر بازوان بابا گره می خورد، مگر می شود دست مادر را نشناخت، چه بی رحمانه دست مادرم را از دامان امام زمانش کوتاه می کنند، مگر دفاع از امام زمان جرم است؟
بوی دود می آید، کوچه شلوغ است، مادرم دست بر پهلو کشان کشان خود را به دنبال آن جمعیت می کشاند، وقتی مادرم خطبه میخواند، چهره ها گرفته می شود وقتی اسم جدم رسول الله می آید صدای گریه از مردم بلند می شود اینجا چه خبر است؟ مردم ما را فراموش کرده اند؟ حال مادرم خوب نیست انگار راه خانه را گم کرده است!!!
بوی دود می آید، کوچه شلوغ است، مادرم این روزها حال خوشی ندارد و پدر ساعت ها کنار بستر مادر اشک می ریزد و مادر برای مظلومیت پدر گریه میکند، مادرم نمازش را نشسته می خواند و دست به دیوار راه می رود.
بوی دود می آید، کوچه شلوغ است، شهر به زندگی روزمره خودش مشغول است؛ مادرم مریض است و هرروز نحیف تر و رنجورتر از دیروز می شود، امروز مادر به اسما توضیح ساخت تابوت را می گفت و به پدر وصیت ها می کرد.
بوی دود می آید، کوچه شلوغ است و خانه ما امروز رنگ و لعاب زندگی را گرفته است، مادر بسترش را جمع کرده و غذا درست می کند، فکر کنم حال مادر خوب شده است، مادر ما را حمام برد و موهایمان را شانه زد و بافت، فکر کنم مادر خانه را مهیای میهمانی می کند…
بوی دود می آید، کوچه شلوغ است، مادر صدایم میزند و بغچه ای را می آورد تا امانتی هایی را به من بسپارد، مادر با سختی گره بغچه را باز میکند، دستانش توان ندارند، مادر سفارش کفن هایی را میکند که خبر از بی کفنی حسینم را دارد و من مانده ام بااین همه غم…
بوی دود می آید؛ ولی کوچه شلوغ نیست، شب است اما سردتر و تاریک تر از شبهای دیگر، خانه ما هیچ کسی خواب ندارد، صدای مناجات مادر نمی آید، ولی صدای زمزمه بابا با ناله در و دیوار همراه شده است، امشب برادرانم زانوی غم بغل کرده اند.
بوی دود می آید، کوچه شلوغ نیست، نیمه شب است، پدر یادمان میدهد با لبان بسته گریه کنیم، آب غسل مادر گرم شده است، یکی از امانتی ها را به پدر میدهم تا برمادر بپوشاند و زمان وداع با مادر می رسد.
بوی دود می آید، کسی در کوچه نیست، قامت مادر در تابوت از در نیم سوخته هم می گذرد، همه جا آرام است فقط چشمان ما ناآرامند، پدر تنهاست و کمرش خمیده ، تا به حال آستین به دهان اشک ریخته ای؟؟؟
خدایا مادرم را کجا می برند
زهره السادات میرزاده_ سطح سه فلسفه جامعه الزهرا س
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j
کوثر نبی
نبی خدا در میان جمع مسلمین بارها فاطمه را مورد عنایت ویژه قرار داد و فرمود:فاطمه پاره تن من است. هر که او را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که او را اندوهناک کند، مرا اندوهناک کرده است. فاطمه از همه مردم پیش من عزیزتر است.
"أم أبیها " لقبی است که رسول اکرم (ص) به دختر خود دادند.
چرا که مرهم گذار زخم های پدر بود نه تنها زخم های جسم بلکه زخم های روح پدر را هم درمان می کرد.
چون فاطمه(س) بر پیغمبر(ص) وارد می شد، آن حضرت در مقابل او می ایستاد و دستش را می بوسید و او را به جای خود می نشانید.
پیامبر چون قصد مسافرت داشت، آخرین کسى که با او وداع میگفت، فاطمه بود و چون از سفرى بازمیگشت، نخستین کسى را که میدید، فاطمه بود .تمامی این رفتارهای رسول خدا نشان از نهایت احترام و علاقه او نسبت به فاطمه بود.
چگونه آنها که سنگ اطاعت از پیمبری را به سینه می زدند .چه زود همه سخنان نبی خدا را فراموش کردند، چه زود مهربانی پیامبر نسبت به دخترش را از یادها بردند، چه زود سفارشهای نبی خدا در حدیث ثقلین را از خاطر خود دور انداختند.
چگونه می توان باور کرد اینها دوستدار نبی خدا بودند در حالیکه وقتی کسی را دوست داری به آنچه او علاقه و احترام می گذارد باید احترام بگذاری.
آن روز که سیلی بر صورت دختر نبی می زدند آیا شرم نکردند و آیا به این نیندیشیدند که روزی در برابر رفتار زشت خود باید پاسخگو باشند؟
کوثر نبی را به گونه ای آزردند که دیگر تاب تحمل دنیا را نداشت و از کودکانش خواست تا با دل کوچکشان برای مرگ مادر دعا کنند.
زن جوان هجده ساله، مادر چهار کودک قد و نیم قد، حورای انسیه را چنان آسیب رساندند که به بستر بیماری کشیده شد و لحظه های طاقت فرسایی را گذراند. گریه های سوزناک او عذاب وجدان نداشته شان را برمی آشفت و دختر رسول خدا را به بیت الاحزان رهسپارکردند.
محسن شش ماهه را از این مادر جدا کردند .خباثت ظلم این قماش بسیار است.فرزندان علی(ع) را در سنین کودکی به درد یتیمی مبتلا کردند.
عمق فاجعه بسیار بالاست و چه کسی می تواند این مصیبت را به تصویر بکشد؟
مظلومیت فاطمه همین بس که دختر رسول اکرم(ص) را دربین مسلمانان شبانه به خاک سپردند و امیر المؤمنین(ع) بچه ها را در شب از دست دادن مادرتوصیه می کرد: آهسته گریه کنید تا نامحرمان اهل بیت (ع)...
علی (ع) فاتح خیبر به امر خدا مجبور بود صبر کند و آنچه را از ظلم آشکارا می بیند تحمل نماید.
کوثر نبی، سرور زنان جهان در راه یاری ولایت شهید شد .با جسمی مجروح و حزنی سهمگین دنیای بد صفتان را بدرود گفت. زهرای مرضیه(ع) دیگر نمی توانست غربت و مظلومیت ولی خدا را ببیند و لحظه های زانو بغل گرفتن علی را نظاره گر باشد.
دنیا را به دامان بی رحمان روزگار انداخت؛چراکه می دانست بعد از اندکی زمان، باید تاوان این رفتار را بدهند.
مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقی
غربت فاطمه (س) آنقدر بی غایت و اندازه است که دو دهه برای او گریه کردن هم کم است.
مهدی جان مولایم! ما محبین فاطمه ایم. برای ما دعا کن ازپیروان مادرت باشیم در مسیری قرار بگیریم که هرگز شرمنده کوثر نبی خدا نشویم.
حمیده فاتحی پیکانی_سطح سه تفسیر عضو انجمن تاریخ جامعه الزهراس
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j
امین الله
دورهمی سه ساله یِ «المهدیون»، یکسالی هست بطور خصوصی برگزار می شود، در ابتدا از کتاب فنای مقربان و گذرگاه بهشت، خوراک مطالعه داشتیم و رزق مان از کتاب ِ «با پیشوایان هدایتگر» از آیت الله سید علی حسینی میلانی است.
در این جلسه فرازی از جامعه یِ کبیره را میخوانیم: و اُمناء الرحمن؛ و (سلام بر)
امینان خدای رحمان.
امانت سه طرف دارد:
امانت گزار، امانت پذیر، و شیء امانتی، البته این شیء لازم نیست اعیان باشد، حتی اگر محرم اسرار دیگران باشی، همان نیز امانت است.امانت فقط مالی نیست بلکه معنوی هم می تواند باشد، قول و فعل و گفتار هم امانت اند.
امانت خداوند نزد اهل بیت است و ائمه امانتی در دست ِ ما زمینیان هستند. امانت خداوند نزد اهل بیت، امور همه ی عالم است که تدبیرش در دستان اهل بیت علیهم السلام است. درقرآن می فرماید: «فالمدبرات امرا». شکی نیست که ائمه علیهم السلام از فرشتگان افضل اند که مدبر امور باشند. و اصولاً اهل بیت کاری بجز اراده ی الهی انجام نمی دهند.«و ما تشاؤن الا ان یشاءالله»
امانت سپاری آدابی دارد.
1. گاهی امانت را فقط برای نگهداری نزد امین می سپارند، تا او را از حوادث حفظ کند.
2.گاهی امانت را با اذن تصرف قرار میدهند و شخص امین میتواند هر گونه که صلاح میداند در او دخالت کند.
3.بعضاً سپردن امانت با اجازه تصرف خاصی، آن چیز امانی را میتواند بهره ببرد و بعدا تحویل دهد.
در حین خوانش، یادم افتاد علی و فاطمه و قرآن، از کدام نوع امانت بودند؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله، بارها در حدیث ثقلین فرموده بودند : دو چیز گرانبها در نزد شما امانت می گذارم، مراقب قران و اهل بیتم باشید، تا گمراه نشوید. و سفارش کرده بودند مزد رسالت نمیخواهم فقط اهل بیتِ مرا دوست داشته باشید. برای محکم کردن ودیعه در غدیر دست بیعت علی بن ابیطالب را به حضور جمع کثیری شاهد گرفت و قول و فعلش را به امانت گذاشت.
فرمود: معاشر الناس:هان مردم علی علیه السلام را برتر بدانید که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است. ملعون ملعون، مغضوب مغضوب است هرکسی قول مرا رد کند و با او موافقت نکند.
در خطبه ی فدکیه از دخت نبی مکرم اسلام، می خوانیم، «وامامتنا اماناً من الفُرقة» امام امانتی است که از تفرقه جلوگیری میکند، همانند نخ تسبیح برای مهره هایش.
هبه و عطیه ای که رسول خدا به دخترش داده بود و در دستش امانتی بود و ذخیره ی آن، صرف مصارف فردی و اجتماعی می شد، با پسر ابو قحافه(ابابکر) چکار؟!!!! که با دشمنی و مخاصمه او را گرفتند. مگر نه اینکه فاطمه «بضعة منی» رسول خدا بود و آزار او آزار پدرش و آزار پدرش آزار خداوند است.
علی بن ابیطالب خودش امین الله است ولی قرآن و قول رسول اسلام در دستانش امانت اند. دستان خیبر شکن علی سکوت میکند برای حفظ امانت الهی. همسر فاطمه، گرگ های خون خوار را در هم میدرید و با شمشیر آتشین جلوی سخن یاوه گویان را میگرفت، اما اکنون شمشیر را در غلاف فرو برده است. دستان او را بسته و ریسمان به گردنش انداخته و او را خانه نشین کرده اند و امانت ولایت را از او ربوده اند. امین الله، امینِ امانت الهی شده است و سکوت میکند گویا خاری در چشم و استخوانی در گلو!!
داماد نبی، دخت نبی را آرام میکند فاطمه جان صبر کن و به حساب خدا بگذار!!! فاطمه میفرماید: «حسبی الله» خدا مرا کفایت می کند!
حال که پایِ خدا به میان آمد، انتقام دل به درد آمده و حق غصب شده و حرمت شکسته اش را خواهد گرفت.
«وآت ذی القربی حقه» محقق خواهد شد. آن حجت غائب، امین الله فی ارضه منجی عالم کون و مکان منتقم مادرش زهرا سلام الله علیها خواهد آمد.
فاطمه وجگانی
سطح سه تعلیم وتربیت
جامعة الزهراء سلام الله علیها
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j
باسمه تعالی
به نام حضرت مادر
باید رخصت گرفت. باید وضو ساخت برای بر زبان آوردن نام مبارکْ دخترِ بهترین خلق خدا. همو که نسبت به مردمان ﴿عزیزٌ علیه ما عَنِتُّم حریصٌ علیکم﴾ بود، همو که اسوه و رحمةللعالمین بود. از قبل برایش به چله نشست. طعام بهشتی تناول کرد و نزد خدیجه رفت.
روز 20 جمادی الثانی سال پنجم بعثت است گُل و گُلاب و خُتن بیاورید، کوثر جانِ خدیجه و محمد ﷺ در مکه چشم به جهان گشوده است و با آمدنش مُهر ابتر بودن را بر سینهی دشمنِ پدرش عاصبنوائل کوبیده است.
دل آسوده میباش اندر زمانه که نسل تو برپاست زین یکه دختر
زمین گردد از نسل پاکت گلستان زمان گردد از آل طه منوّر
تو زهرا، عذرا، معصومه، حوراء إنسیه، حُرَّه، مبارکه، بتول، طاهره، حَصان، زکیه، مریم کبری، راضیه، صدیقه، مرضیه، نوریه، رضیه، سماویه، سیدة نساء العالمین، حانیه، منصوره، محدثه، زاهده، طیبه، أم ابیها، تقیه، بَرَّه، مطهره، شهیده، صادقه، رشیده، فاضله، نقیه، علیمه، غرّاء، مهدیه، صفیه، عابده، متهجده، قانته هستی.
تو سیدة، مصلّیه، قائمة، شاهدة، صائمة، ولیة، زاکیة، سلیمة، حلیمة، حبیبة، جمیلة، حفیفة، صالحة، مصلحة، صبیحة، محمدة، نصیبة، مجیبة، شریفة، مکرمة، عالمة، فاتحة، منعمة، داعیة، معلمة، شافعة، مشفقة، جاهدة، ناصحة، متجهدة، راقیة، ناصیة، حاضرة، وافیة هستی. همهی این صفات صحیح، فقط این را بگویم که مفسر سنّی در تفسیرش ذیل آیه نوشت زهرای بتول. (آلوسی در روح المعانی)
آیه نازل شده است: ﴿حم و الکتاب المبین إنّا انزلناه فی لیلة مبارکة إنّا کنّا منذرین فیها یفرق کل أمر حکیم﴾ معصوم علیه السلام در تفسیر باطن آیه میگوید: «حم محمد، کتاب مبین علی و اما لیلة فاطمه است». چرا لیلة نباشد؟! حال آنکه لیلةالقدر، ظرفِ نزول قرآنِ صامت است. فاطمه، ظرف نزول یازده قرآن ناطق است.
شب قدر را نفهمیدیم، و ما أدراک ما لیلةالقدر را نفهمیدیم، فاطمه را چگونه بفهمیم؟! صادقی که صادق است در تفسیر ﴿إنا انزلناه فی لیلةالقدر﴾ میفرماید: «اللیلة فاطمه و القدر الله فمن عرف حقَّ معرفتها فقد ادرک لیلةالقدر...»؛ لیلة فاطمه است و قدر الله؛ از این روی هر آن که به شناخت حقیقی فاطمه، توفیق یابد، بیگمان شب قدر را درک کرده است.
لیله ی قدری و لیک قدر تو مجهول
قدر تو نشناختند مردم دنیا
قرآن، مبینترین کتاب در شب قدر نازل شد. شبِ خیر و برکت. همان شبی که حاجات در آن شب برآورده میشود و دعا به اجابت میرسد. همان شبی که آسمان به زمین میآید. قدر، شب خیر و برکت است. پس فاطمه، تو نیز منشأ خیر و برکتی. تو کوثری، تو خیر کثیری. تو تجلی تمام رحمتِ ربی.
رهبر ما گفت: روزی سالیانه ام را از ایام فاطمیه می گیرم. فاطمه جان، نکند در شب قدر رزق و روزی ما را تو تقسیم میکنی؟!
آری ما نفهمیدیم حقیقت شب قدر را. تو مجهولةالقدری، همانگونه که مخفیةالقبری.
تو ولایتمدار بودی. ولایت...ولایت...
آن هم ولایتمداری یک میزان.
آری علی (ع)میزان است.
زیباترین شعار ولایتمداری را سردادی. «یاابالحسن! روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء. إن کنت فی خیر کنت معک و إن کنت فی شرّ کنت معک»؛ ای ولی امر من! روحم به فدای روح تو و جانم سپر بلای تو! هماره همراه تو خواهم بود؛ چه در خیر و نیکی به سر بری و چه در سختی و بلا گرفتار شوی!
تاریخ رسیده است به سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری.
چقدر زود پدرش را فراموش کردند. زهرا سلام الله علیها دخت نبی اسلام بین در و دیوار است و حتی القت جنینا شد.
در شهادتت بگویم، تنها چاره ی عالَم –علی علیه السلام - خودش بی چاره شد. امانت به صاحبش برگردانده شد.
دی ماه/1399 مصادف با شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
(برگرفته از کتاب جامی از زلال کوثر، آیت الله مصباح، تحقیق و نگارش محمد باقر حیدری)
الهام سادات حجازی-سطح 3 تفسیر
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j
غنچه نشکفته
سنگین ترین حکایت تاریخ است حکایت پشت در، حکایتی که عالم راداغدارکردحضرت زهرا(س)بازو،دست وشانه خودراسپرکرداماآنقدرضربات درسنگین بودکه غنچه نشکفته تاب نیاوردواینچنین شدکه اولین وکوچکترین شهیدولایت رقم خورد.تنهایک جنین شش ماهه رانکشتنددرحقیقت قاتل نیمی ازسادات بودنداگرواقعه پشت دراتفاق نمی افتادالان سادات محسنی هم وجودداشتندوتعدادفرزندان حضرت زهرا(س)بیش از اینی بودکه وجودداردوچه بسا مردمان سرزمین های اسلامی ازهدایت،رهبری،فعالیتهای تبلیغی،فضیلت ومبارزات شخصیتهای ممتازی ازاین نسل پاک برخورداربودندویک سقط میتوانداینچنین تلخ باشدوجامعه راازوجودچنین نسلی بی بهره کند وتاسالیان سال وتا آخردنیا بایدگفت:(بای ذنب قتلت؟)چنانچه مفضل ازامام صادق (ع)درباره آیه (واذاالمووده سئلت بای ذنب قتلت)پرسیدامام درپاسخ فرمودند:(المووده ،والله محسن،لانه منالاغیر.)بحارالانوارج53ص19
گرچه قاتلان حضرت محسن(ع)نتوانندپاسخی به این سوال دهندکه به کدامین گناه اوراکشتند؟
وچراماراازوجودچنین امامی بی بهره کردند؟چراقبری ازحضرت محسن(ع)موجودنیست تاملجاشیفتگان ودلدادگانش باشد؟ امادرروزرستاخیز پاسخ جنایات خودرادریافت خواهندکردآن زمان که محکمه عدل الهی برپامیگردد وحضرت زهرا(س)خواهان دادخواهی فرزندش است واول کسی که درباره اش حکم میشودمحسن بن علی علیه السلام است
طبق روایات محسن علیه السلام دربهشت ذخیره وگنج نهان امیرالمومنین علیه السلام است .واین جنین شش ماهه شفاعت کننده بسیاری ازشیعیان ودوستدارن اهل بیت (ع) است.
میناالسادات حسینی(سطح سه تفسیرجامعه الزهرا)
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j
🏴بخشی از وصیتنامه#حضرتزهرا سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
🍂ای علی! من #فاطمه دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم.
🍂 تو از دیگران بر من سزاوارتری،
🍂حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان
🍂و شب بر من نماز بگزار و
🍂 شب مرا دفن کن
🍂و هیچ کسی را اطلاع نده!
🍂تو را به خدا می سپارم
🍂و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.
📚(بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۴).
تنظیم: لیلا همایون فرد
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شعرخوانی اشکآلود درباره شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و واکنش #رهبر_انقلاب...
#فاطمیه
#شعر_آیینی
#حسن_بیاتانی
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j
وصیت حضرت زهراء(سلام¬الله¬علیها) به امیرالمؤمنین(علیه¬السلام)
یکی از امور مؤکد اسلامی تنظیم وصیت¬نامه و به یادگار گذاشتن توصیه¬نامه است برای آیندگان است. در این¬جا به قسمتهایی از وصیت¬نامه حضرت زهراء(سلام¬الله¬علیها) مورد بررسی قرار میگیرد:
«ای اباالحسن! هنگام کوچ و جدایی فرارسیده است. سخنان مرا بشنو که هرگز صدای مرا نخواهی شنید. پس از مرگم، غسل و کفنم را خود برعهده بگیر و بر من نماز گذار و مرا در قبر گذاشته و دفنم کن.»
انی اوصیک ان لایَلِیَ غسلی و کفنی سواک. [به تو توصیه می کنم که بجز تو کسی غسل و کفن مرا انجام ندهد] إنَّ فاطمه بنت رسول¬الله(صلی¬الله¬علیه¬وآله) دُفِنتُ لیلاً (عسقلانی،1424، ج7، ص378) دفنها زوجها علی لیلاً و لم یؤذن بها ابوبکر صلی علیها ...(بخاری،1422ه ق، ج5، ص82)
سفارش حضرت زهرا (س)به تدفین شبانه و عدم حضور برخی افراد در تدفین پیکر مقدس،حاکی از مبارزه ای دامنه دار و عمیق به وسعت تاریخ است.به گونه ای که صحابه دیروز و مسلمانان امروز در واکاوی این که چرا دختر پیامبر نسبت به امت پدر خود چنین وصیتی مینماید،به حقیقت پی ببرد.(غروی نایینی،1389ه ق،ص 8)
#فاطمیه
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
@tarikh_j