باسلام
قبلا عرض شد که مروان که داماد عثمان بود بالاخره در سنین پیری خلیفه شد و یکسال خلافت کرد و بعد هم به درک واصل شد. این آقا وصیت کرد که از دو پسرش ، اول عبدالملک خلیفه شود و بعد عبدالعزیز.
یعنی دقیقا مثل سلطنت پادشاهی. کار خلافت اینطور شده بود که یک خلیفه غاصب بیاید وصیت کند که بعد از من چه کسی خلیفه باشد. بعد هم یک سری آدم ابله بیایند بهبه و چهچه کنند که بله اسلام پایهگذار دموکراسی است و این مسئله مایه افتخار ماست. در حالیکه تمام خلفای مورد قبول آنها یا با زور شمشیر ، خلیفه شدند و یا با وصیت پدر.
متاسفانه در بین اهلسنت ، خشت اول ، کج گذاشته شده و این دیوار تا ثریا دارد کج میرود و علمای اهلسنت به خاطر یک سری تعصبات بیجا حاضر نیستند که دست از این دیوار کج بردارند و متوسل به دیوار صاف بشوند.
القصه ، عبدالملک خلیفه شد و عبدالعزیز را حاکم مصر کرد. بعد از مدتی برای عبدالعزیز ، شاخ شد که تو بیا انصراف بده تا پسر من ، ولیعهد من بشود. عبدالعزیز ،قبول نکرد تااینکه پول زیادی به او داد تا قبول کرد و بالاخره پسر عبدالملک به نام ولید ، ولیعهد شد خداوکیلی این مدل را دیگر ندیده بودیم که با پول هم میشود جانشین پیامبر شد. این هم وضعیت خلافت بعد از پیامبر.
بعد از یه مدتی هم عبدالعزیز را مسموم کردند و در مصر فوت کرد
خلاصه ، در سال ۸۶ عبدالملک ، فوت کرد و پسرش ، ولید جای او را گرفت. ولید در اولین اقدام ، حجاج بن یوسف ثقفی را در امارت بر کوفه ، ابقا کرد . بعد هم برادرش ، مسلمه را به جنگ روم فرستاد و بقیه فتوحات را ادامه داد. خلفای بنیامیه علاقه زیادی به فتوحات داشتند و علت آن مسلمان کردن مردمان کشورهای دیگر نبود بلکه هدف اصلی آنها غارت اموال آنها بود. کسی که خلافت را از اهلبیت پیامبرش غارت کند، با اموال غیرمسلمانان چه میکند؟ اما در بین سربازان و فرماندهان ، کسانی بودند که به فکر گسترش اسلام بودند و در جنگها رعایت انصاف و مروت را میکردند و در این رابطه داستانهای تاریخی زیادی آمده است و یکی از علل اینکه مردمان این مناطق ، زود مسلمان میشدند همین رفتارهای جوانمردانه از مسلمانان بود. یکی دیگر از این علل هم ، شعارهای زیبای مسلمانان مبنی بر برادری و مساوات بین همه بوده است. دلیل دیگر ، تاثیر لفظ و معانی قرآن کریم بود که به سرعت در بین مناطق مفتوحه ، دست به دست میشد و مردمان این مناطق نسبت به این کتاب عجیب و پرمعنا و فصیح و بلیغ علاقه نشان میدادند. یکی دیگر از دلایل این بود که وقتی مسلمانان بر آنها حاکم میشدند مالیات کمتری از آنها میگرفتند و حتی مبلغ جزیه که از غیرمسلمانان گرفته میشد از همان زکات و مالیاتی که از مسلمانان میگرفتند کمتر بود و شاید اگر جذابیتهای دیگر اسلام نبود ، برخی غیرمسلمانان ترجیح میدادند اسلام نیاورند. نقل شده که در عراق ، اینقدر جزیه ، کم بود که خیلیها تصمیم گرفتند دست از اسلام بکشند و به دین قبلیشان برگردند. حجاج بن یوسف ثقفی ، امر کرد اگر کسی این کار را کرد ، هم باید جزیه بدهد و هم زکات.😳
خب ، یکی از مهمترین خصوصیت فتوحات در دوران اموی این بود که هر فرمانده که مامور به فتح یک منطقه میشد در کار خودش مستقل بود و اینطور نبود که بخواهد مرتبا از خلیفهء دمشق کسب تکلیف کند. خودش فرمان جنگ و صلح صادر میکرد و فقط موظف بود که اموال غنیمتی را به دمشق بفرستد. بعد هم که آن منطقه را فتح میکرد یکی از سران لشکرش را امیر آن منطقه میکرد و خودش به فتوحات ادامه میداد. یا اینکه خودش امیر آن منطقه میشد و بقیه را برای فتوحات بیشتر جلو میفرستاد.
خلاصه وقتی ولید در سال ۸۶ خلیفه شد ، عمده کار خودش را روی فتوحات متمرکز کرد و چندبار به روم حمله کرد. این روم که میگوییم همان روم شرقی است که شامل یونان و جزایر آن و ترکیه فعلی و شامات و شمال آفریقا میشد و حالا مسلمانان همه این مناطق را بجز یونان و ترکیه فعلی از روم شرقی گرفته بودند و به تدریج در حال پیشرویهای بیشتر بودند.
ولید بن عبدالملک ، افرادی را هم برای انجام فتوحات در شرق ایران فرستاد و اینها قسمتهایی از هندوستان که پاکستان فعلی باشد را فتح کردند.
ولید آدم بسیار بدخو و بداخلاق و بیسوادی بود و بر خلاف پدرش که با سیاست ، حکمرانی میکرد ، این آقا میخواست که با تهدید و تطمیع و قتل و غارت و زورگویی و ... حکومت کند. در دوره ولید ، خیلی در دمشق زلزله آمد و کلا دوره ولید دوره بدی بود و مردم خیلی زجر کشیدند.
یکی از کارهای این آقا ، به شهادت رساندن امام سجاد ع بود که در سال ۹۲ اتفاق افتاد . در این مورد البته خیلی اختلافنظر هست. برخی میگویند ، ولید به برادرش هشام دستور داد که امام را با سم ، سربهنیست کند و هشام هم اینکار را کرد. برخی هم میگویند که شهادت امام سجاد در سال ۹۸ و بعد از مرگ ولید و در دوره سلیمان و یا یزید بوده.
علت شهادت امام را وسعت نفوذ امام سجاد ع در بین مردم مکه و مدینه ذکر کردهاند.
ولید حدود ۱۰ سال خلافت کرد و در سال ۹۶ فوت کرد و برادرش سلیمان بن عبدالملک جانشین او شد که داستانش را انشالله فرداشب خواهم گفت.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
قبلا عرض شد که خلافت اموی به دو شاخهء سفیانی و مروانی تقسیم شد.
شاخه سفیانی شامل معاویه و یزید و معاویه دوم هستند.
شاخه مروانی شامل مروان حکم و فرزندان و نوادگان او هستند .
عبدالملک بن مروان ، مقتدرترین خلیفه اموی از شاخه مروانی است و بعد از او دولت اموی رو به ضعف گذاشت.
بعد از عبدالملک ، ولیدبن عبدالملک به مدت ۱۰ سال و بعد سلیمان بن عبدالملک به مدت ۳ سال و بعد عمر بن عبدالعزیز به مدت ۲ سال و نیم خلیفه شدند.
این عمربن عبدالعزیز پسر همان عبدالعزیز بود که گفتیم برادر عبدالملک میشد و قرار بود بعد از عبدالملک خلیفه بشود و عبدالملک او را با پول خرید. یعنی میشد عمربن عبدالعزیز بن مروان. اینکه سلیمان بن عبدالملک چرا عمربن عبدالعزیز را جانشین خود کرد معلوم نیست. برخی میگویند قرار بود فتنهای بهپا بشود و بااین کار فتنه خوابید.
این عمربن عبدالعزیز که عمر دوم نامیده میشود رفتارش با بقیه ، خیلی متفاوت بود. آدم عاقل و نجیبی بود و روابط او با اهلبیت خوب بود. لعن حضرت علی ع بر منابر را ممنوع کرد. فدک را به اهلبیت بازگرداند و اهلبیت شروع به استفاده از آن کردند و تمشیتی به اوضاع پریشان خود دادند. خمس مال خود را به اهلبیت میداد . به حاکم کوفه دستور داد که به مردم کوفه که شیعه بودند سخت نگیرد و آنها را از خراج ، معاف کند و بالاخره ممنوعیت کتابت حدیث را که از زمان عمر متداول شده بود ، برداشت و خیلی کارهای دیگر که در تاریخ گزارش نشده است.
نقل شده که امام باقر ع ، روابط خیلی خوبی با عمربن عبدالعزیز داشت و نامههایی بین آن دو رد و بدل میشد و امام باقر ع او را نجیب بنیامیه خطاب میکرد.
عمر بن عبدالعزیز آدم بسیار سخاوتمندی هم بود و داستان فروش انگشترش برای رفع قحطی دمشق در اشعار سعدی هم آمده است. برخی میگویند چونکه خلافت را در اختیار اهلبیت قرار نداد ، مورد لعن قرار گرفته. اما بنده میگویم، حکومت شیعی هم داشتیم که نگذاشتند فرزندان پیامبر و یا حتی علمای وقت در راس حکومت قرار گیرند و به همان خلفای سنیمذهب عباسی بسنده کردند و آن دولت البویه بود.
خلاصه اینکه عمر دوم در جوانی و درسال ۱۰۱ وفات کرد و او را در نزدیکی حمص سوریه دفن کردند. برخی معتقدند که فرزندان عبدالملک ، او را مسموم کردند چرا که تمایلات شیعی داشت. والله اعلم.
بعد از عمربن عبدالعزیز ، یزید بن عبدالملک خلیفه شد و ۴ سال خلافت کرد که داستان زندگی او را انشالله فرداشب خواهم گفت.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
عرض شد که بعد از عمربن عبدالعزیز ، یکی دیگر از فرزندان عبدالملک به نام یزید بن عبدالملک به خلافت رسید. این آقا را یزید دوم هم مینامند و منظور از یزید اول ، همان ملعونی است که تراژدی کربلا را ایجاد کرد. البته یزید دوم از طرف مادری هم نوه یزید اول بود.
این یزید دوم در سال ۱۰۱ به خلافت رسید و در سال ۱۰۵ هم سقط شد. یزید دوم همان ملعون شرابخوار و هوسبازی است که عمر خودش را در حرمسرا و دربین زنان زیبا طی کرد. یزید دوم تمام کارهای خوب عمربن عبدالعزیز را هم لغو کرد و دوباره لعن علی ع را بر روی منابر تجدید کرد . فدک را از اهلبیت پس گرفت ، بر اهلبیت و شیعیان کوفه سخت گرفت و خراج و مالیات آنها را زیاد کرد. این دیوانه حتی بر بنیامیه هم رحم نکرد و تعداد زیادی از عموها و پسرعموهایش و نزدیکان خودش که به روش کار او معترض بودند را زندان ویا اعدام کرد.
بله ، این عنصر کثیف و ابله و دیوانه ، جانشین و خلیفه پیامبر شده بود و در همین حال معصومی بهنام امام باقر ع ، نواده پیامبر ، مخزن علوم مختلفه ، از پاکترین سلاله و داراری طولانیترین سابقه در اسلام ، در مدینه ، منزوی شده و فرمایشاتش خریدار نداشت.
یزید دوم یکی از معشوقههای خوشصدا و زیبایش را بر محل فتوا رساند و گاهی او را خلیفه صدا میکرد و بر سجادهاش مشروب میریخت و در حال مستی ، امام جماعت میشد. اینها همه در کتابهای تاریخ خلفا که اهل سنت از جمله طبری و بلاذری و ابوحنیفه دینوری، نوشتهاند موجود است .
حالا اهل سنت ، همینها را جانشین پیامبر میدانند و معتقدند که چون اجماع مسلمین بر این قرار گرفته که اینها خلیفه بشوند و لذا ما باید تمکین کنیم و حق اعتراض نداریم. اینها اگر حکمی بکنند که درست باشد ، خدمت به مؤمنین است و ثواب میبرند و اگر هم حکمی کنند که خلاف اسلام و مسلمین باشد باید فقط به آنها تذکر داد و هر نوع قیام بر علیه آنها مردود است . چون باعث اختلاف در بین مسلمین میشود.
ای لعنت بر ابلیس جنایتکار که این خزعبلات را در مغز یک مشت مدعی علم و فقه کرده و ۱۴۰۰ سال است که با همین استدلهای بیپایه سوار بر گُرده مسلمانان شده و آنها را از اختلاف در بین مسلمانان میترساند و با همین ترفند همه را به جان هم انداخته و این همه کشتار و خونریزی انجام داده و هنوز هم در جامعه ، از این افراد فریبخورده ابلیس به وفور داریم که به بهانه انجام اصلاحات در امور مسلمین ، به دنبال ایجاد جنگ و کشتار و خونریزی هستند.
القصه ، یزید دوم فقط ۴ سال خلافت کرد.
در دوره این آقا ، اوضاع از دست حکومت خارج شد و خوارج که قبلا با تمهیدات عمربن عبدالعزیز ، ساکت شده بودند ، دوباره در جاهای مختلف کشور اسلامی شورش کردند و کشتار راه انداختند. چند نفر از فرماندهان اموی مدعی خلافت شدند و نزدیک بود خلافت از دست بنیامیه خارج بشود. سادات بنیعباس هم به بهانه دفاع از حق اهلبیت و کسب رضایت آلمحمد کمکم و مخفیانه دعوت خودشون را آغاز کردند. غفلت یزید دوم از امور کشورداری ، باعث شد که امام باقر ع در مدینه ، کمکم شروع به ایجاد کلاسهای درس بنماید و علومی که در دوران پدرانش در جامعه علمی منتشر شده بود را تدوین کند.
ما قبلا در مورد تلاشهای علمی امام سجاد ع و آثار ارزشمندی که ایشان از خودش بجا گذاشت در اینجا توضیح کامل دادیم و نقش امام باقر ع و بعد هم امام صادق ع در این اوضاع ، تدوین و تبیین این علوم بود که به نحو احسن انجام دادند و در قسمتهای بعدی به بیان آن خواهیم پرداخت.
یکی دیگر از مسائلی که در این روزها کمکم بوجود آمد ، اختلافات فکری و فقهی در بین تابعین بود. بسیاری از صحابه در این دوره فوت کرده بودند و مراجعه به ائمه شیعه هم با توجه به بایکوتی که از طرف حکومت میشد ، سخت بود و اصلا بسیاری از تابعین در مناطق دور از مدینه ، مثل شام و ایران و عراق از وجود ائمه شیعه که معدن علم و فقه بودند ، خبر نداشتند و لذا در بین بسیاری از علمای دور و نزدیک اختلافات فکری و فقهی بروز کرد و مکاتبی مثل معتزله و اشاعره بوجود آمد. در خواندن قرآن ، در احکام شرعی ، در تفسیر و علوم عقلی و نقلی ، اختلافات عمیق ایجاد شد. اینها همه در بین اهل تسنن بود و شیعیان هیچ اختلافی نداشتند چرا که ائمه و یا شاگردان ائمه در دسترسشان بودند و هرچه این بزرگواران میگفتند همان کار را میکردند . ائمه هم که طبیعتا هیچ اختلافی با هم نداشتند. اینها را بعدا باز هم توضیح میدهم.
خلاصه اینکه یزید دوم در سال ۱۰۵ راهی جهنم شد و برادرش هشام بن عبدالملک جانشین او شد که انشالله فرداشب خدمت شما معرفی خواهم کرد.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
عرض شد که بعد از فوت یزید دوم ،درسال ۱۰۵ هشام بن عبدالملک به خلافت رسید.
این آقا حدود ۲۰ سال خلافت کرد و از او به عنوان یک خلیفه مقتدر یاد شده اما اوضاع خلافت به قدری افتضاح شده و از دست دررفته بود که اقتدار هشام و تدبیرهای او ، ثمربخش نبود و بیتدبیرهای یزید دوم باعث ایجاد شورشهایی شده بود که این شورشها به دوره هشام کشیده شد.
در دوره این آقا فشار بر شیعیان خیلی زیاد شد. جوانان اهلبیت و سادات حتی پول برای ازدواج نداشتند. به دستور خلیفه ، هیچ کاری به سادات و اهلبیت و شیعیان ارجاع نمیشد. اینها را از جامعه حذف کرده بودند . حقوق آنها از بیتالمال را قطع کرد. اهلبیت در فقر مطلق به سر میبردند و صدایشان به جایی نمیرسید و بالاخره امام باقر ع را هم در سال ۱۱۴ به شهادت رساند.
خوارج از گوشه و کنار کشور اسلامی قیام کردند و هشام کوشید که قیام آنها را سرکوب کند.
در نهایت ، شیعیان هم به رهبری زیدبن علی ع ، پسر امام سجاد ع ، قیام کردند. این زید که پسر امام سجاد ع و برادر بزرگ امام باقر ع میشد ، آدم بسیار متقی و دانشمندی بود و در نزد پدرش و برادرش و امام صادق ع شاگردی کرده بود و هیچوقت هم ادعای امامت نداشت. اما بعدا تعدادی از شیعیان ، پیرو او شدند و امامت امام باقر ع را کنار گذاشتند و امامت زید را پذیرفتند و به زیدیه معروف شدند که داستان آن را در اینجا عرض کردهام.
قیام زید بعد از شهادت برادرش بود . یعنی در زمان امام صادق ع بود و این قیام فقط دو روز طول کشید و خیلی زود سرکوب شد. این قیام راه را برای قیامهای دیگر شیعه باز کرد که خدمت شما عرض خواهم کرد.
زید برای شروع قیام خودش نزد امام صادق ع آمد و از ایشان خواست که از او حمایت کند. اینکه آیا امام صادق ع ، قیام زید را تایید کرد یا اینکه از او خواست که قیام نکند و فعلا سکوت اختیار کند ، محل اختلاف است . برخی مورخین میگویند امام صادق ع ، مستقیما حمایت نکرد چرا که حساسیت هشام را برمیانگیخت، اما با سخنانی که فرمود از مردم خواست که او را حمایت کنند.
زید از دانشمندان بزرگ زمان خودش بود و ابوحنیفه ، پایهگذار مکتب حنفی، مدتی از شاگردان او بوده ، و لذا خیلی از بزرگان شیعه در قیام او شرکت کردند و به شهادت رسیدند. امام صادق ع قبلا به زید تذکر داده بود که در این مسیر به شهادت میرسی و قیام تو به شکست میانجامد.
زید در کوفه قیام کرد و طبق روش معمول ، مردم کوفه ، او را تنها گذاشتند. سپاه هشام به جنگ او رفت و او در بحبوحه جنگ به شهادت رسید. بنیامیه ، جسد او را در کوفه به دار کشیدند و زید ۶ سال بر دار بود تا اینکه دیگر چیزی از او باقی نماند و استخوانهایش بر زمین ریخت. استخوانها را جمع کرده و آتش زده و خاکسترش را در دجله ریختند.
این یکی از اقدامات هشام بن عبدالملک در برخورد با قیام سادات بود.
هشام بن عبدالملک همان خلیفه ای است که امام باقر ع را به شام دعوت کرد و چند روز ایشان را در دمشق نگه داشت. در یک مسابقه تیراندازی که در دمشق و در حضور خلیفه برگزار شد ، هشام از امام باقر ع خواست تا او هم در مسابقه شرکت کند . امام ع ، پیری را بهانه کرد و از شرکت در مسابقه امتناع نمود اما هشام اصرار کرد و بالاخره امام ، تیراندازی کرد و چنان دقیق هدفگیری کرد که در جهان بیسابقه بود و هر تیر ، تیر قبلی را میشکافد و به هدف میخورد تا اینکه ده تیر به هدف خورد و هشام مسابقه را تعطیل کرد و با ناراحتی به کاخ رفت.
در مورد زندگی امام باقر ع انشالله فرداشب توضیح خواهم داد.
و اما یک اتفاق دیگر در دوره هشام این بود که تبلیغات بنیعباس روز به روز بیشتر میشد و اینها مثل موریانه پایههای دولت اموی را سست میکردند تا اینکه در سال ۱۳۲ که شرح آن را خواهیم گفت ، دولت اموی را سرنگون کردند و خودشان خلیفه شدند. تمام شعار اینها حمایت از اهلبیت پیامبر بود و مردم فکر میکردند که اگر به اینها کمک کنند و اینها به قدرت برسند ، امام صادق ع را بر مسند خلافت مینشانند . البته امام صادق ع از این جریانات کاملا مطلع و آگاه بود و هیچگاه در دام اینها نیفتاد . اما تعدادی از سادات حسنی که ذکر آنها را خواهیم کرد فریب اینها را خوردند و با اینها همکاری کردند و دست آخر وقتی بنیعباس خلیفه شدند آنها را به شهادت رساندند.
القصه، خلافت هشام در دوره امامت دو امام شیعه بود. امام باقر ع و امام صادق ع. هشام در اواسط دوره امامت امام صادق ع در سال ۱۲۵ راهی دوزخ شد و بعد از او تا سال ۱۳۲ که بنیامیه برافتاد و بنیعباس روی کار آمد ، ۴ خلیفه بر سرکار آمدند که خواهیم گفت.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
از سال ۱۲۵ تا سال ۱۳۲ که بنیامیه ساقط شدند ۴ خلیفه روی کار آمدند که عبارتند از:
ولید بن یزید یا ولید دوم حدود یکسال
یزید بن ولید یا یزید سوم به مدت چندماه
ابراهیم بن ولید حدود یکسال
مروان حمار حدود ۵ سال
جمع خلافت این ۴ نفر ، ۷ سال طول کشید. بازهم ببینید اوضاع خلافت به کجا کشیده بود که همدیگر را برای اینکه جانشین پیامبر بشوند به قتل میرساندند.
خب ، شیعه میگوید خلافت هم مثل رسالت است و اگر کسی بخواهد خلیفه بشود ، خدا باید او را منصوب کند ولاغیر. خدا از چه طریقی خلیفه و جانشین پیامبر و امام جامعه را معرفی میکند؟ از زبان پیامبر در مکانها و زمانهای مختلف.
اما علمای اهل سنت معتقدند هرکس به هر طریقی خلیفه شد باید از او اطاعت کرد چه لایق باشد و چه نباشد. چه با زور و توطئه و فریب و پولپاشی و قتل و تهدید ، خلیفه شده باشد و چه با شورای مسخره ششنفره بدعتی و چه با وصیت خلیفه قبلی و چه به شکل موروثی.
تمام بدبختی و حیرانی و سرگردانی اهل سنت به همین برمیگردد. این است که میگویند ولایت و امامت اصلیترین پایهء اسلام است.
خلاصه اینکه در سال ۱۲۷ مروان بن محمد بن مروان به خلافت رسید. این آقا هم نوه مروان بن حکم بود که گفتیم پایهگذار خلافت اموی از شاخه مروانی است.
از بس بنیامیه ، همدیگر را کشتند و حذف کردند دیگر کسی نمانده بود که به خلافت برسد و سراغ این آقا رفتند. اتفاقا این مروان بن محمد یا مروان دوم ، آدم نسبتا مقتدری بود و در جنگها هم بسیار شجاعت به خرج میداد. قبل از خلافت ، حاکم ارمنستان و آذربایجان بود و خوب حکمرانی میکرد و آدم مقتدری بود و اینقدر این بشر زوربازو داشت که او را به کنایه ، مروان حمار مینامیدند. یعنی اندازه خر زور داشته😊 اما اوضاع خلافت بنیامیه به قدری آشفته شده بود که از دست او هم کاری بر نیامد و بنیعباس ، کار خلافت را از دست آنها خارج کردند و به شرحی که خواهیم گفت خودشان بر تخت نشستند.
بله معاویه و یزید و سایرین ، آنهمه جنایت کردند تا یک خلافتی را پایهگذاری کنند و برای فرزندانشان به جا بگذارند که نود سال بعدش دو دستی تقدیم بنیعباس بکنند و دیگر اسمی از آنها در تاریخ نیاید.
اما ائمه بزرگوار ما که بر آنها ظلم شد و از خلافت کنار گذاشته شدند ، ۱۴۰۰ سال است که از سوی شیعه و سنی و مسیحی و یهودی و زرتشتی و گبر و کافر ، تکریم میشوند و اروپاییها در مورد قیام آنها کتابها مینویسند و جرججرداق مسیحی در مورد اولین آنها آن همه مطلب مینویسد و به اینکه مثل علی ع ، عرب است افتخار میکند و مقابر همه آنها زیارتگاه است.
القصه ، مروان حمار در طول این ۵ سال خلافتش ، مرتب درگیر شورشهای مختلف در گوشه و کنار کشور اسلامی مخصوصا از جانب خود بنیامیه بود. هر ننهقمری از بنیامیه قیام کرده بود و در عراق و شام ، مردم را دور خودش جمع کرده و میخواست خلیفه بشود. تمام وقت مروان حمار ، صرف مبارزه با این شورشها شد و از اوضاع ایران و خراسان و مخصوصا کوفه ، غافل شد یا اینکه خبر داشت اما واقعا دیگر قدرتی برای او نمانده بود که در مورد آنجاها اقدامی بکند.
لذا دعوت و تبلیغ بنیعباس در آن مناطق گسترش یافت و کار بنیعباس بالا گرفت. ابومسلم خراسانی که رئیس دعوت در خراسان بود با شعار «الرضا من آل محمد» برسر بیعت با شخصیت پسندیده از اهلبیت پیامبر ص ، از مردم بیعت گرفت. سپاه خراسان به فرماندهی ابومسلم خراسانی ، حاکم اموی خراسان را سرنگون کردند و کمکم کار خراسان و ایران به دست آنها افتاد و به کمک بنیعباس در کوفه آمدند. لشکر بزرگی فراهم شد و به خلافت ابوالعباس سفاح ، گردن نهادند. مروان حمار که دید یک خلیفه هم در کوفه درست شده ، به سمت کوفه ، لشکر کشید و در نهایت پس از ۱۱ روز جنگ و فراز و نشیب ، از سپاه عباسی شکست خورد و فرار کرد. هرجا که میرفت دروازه شهرها را به روی او میبستند. به موصل ، حران ، حمص ، دمشق ، اردن ، فلسطین و هرجا که میرفت، دروازهها را به روی او بستند و سپاه عباسی هم در تعقیب او.
در نهایت در مصر ، گرفتار سپاه عباسی شد و به قتل رسید و سفره دولت اموی جمع شد و از آن روز به بعد دولت عباسی آغاز به کار کرد که در سال ۱۳۲ بود.
همه اینها را انشالله بعدا ریز به ریز توضیح میدهم که عباسیان چه کسانی بودند و چه شد که روی کار آمدند. اما قبل از آن انشالله فرداشب ، یک بحثی در مورد امام باقر ع و امام صادق ع خواهم داشت که همه این اتفاقات در دوره این دو بزرگوار افتاده بود.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
دوران امام باقر ع و امام صادق ع ، یک دوران طلایی برای شیعه است . چرا که در دوره این دو امام بزرگوار ، اختلاف در جناح نفاق و دشمنان اهلبیت افتاد و این دو امام بزرگوار نفس راحتی کشیدند و فرصتی یافتند که به تدوین میراث علمی و عرفانی اجداد بزرگوارشان بپردازند . البته این دوران طلایی از اواسط دوره امامت امام باقر ع شروع شد و تا اواسط دوره امامت امام صادق ع ادامه یافت و با روی کار آمدن دولت بنیعباس ، دوباره اختناق و فشار بر اهلبیت آغاز شد که توضیح خواهم داد.
امام باقر ع به قولی در سال ۵۷ به دنیا آمد و در این سال هنوز تعداد کمی از صحابه پیامبر از جمله جابر بن عبدالله انصاری زنده بودند. اگر بگوییم که ایشان در سال ۵۷ به دنیا آمده پس در کربلا هم حضور داشته واگر قول دیگر مورخان که معتقدند امام باقر ع در سال ۶۲ به دنیا آمده را قبول کنیم ، ایشان در کربلا حضور نداشته. اما قول اول درستتر است و روایات مستندی داریم که ایشان به عنوان یک کودک ۴ ساله در کربلا بوده و اسیر شده و به شام هم رفته و سختیهای سفر را تحمل کرده و جنایات یزید را دیده و برخی را هم بعدها روایت کرده است.
پدر ایشان امام سجاد ع و مادرشان فاطمه ، دختر امام حسن ع بوده است.یعنی هم از طرف پدر و هم از طرف مادر ، علوی و فاطمی بوده.
امام باقر حدود ۲۰ سال امامت کرد یعنی از سال ۹۵ تا ۱۱۴ و دوره امامت ایشان با ۵ تن از خلفای بنیامیه همزمان بود و به قولی در سال ۱۱۴ یعنی اوائل قرن دوم هجری به دستور هشام بن عبدالملک و یا ابراهیم بن ولید به شهادت رسید.
خیلیها سوال میکنند که بر چه اساسی ما میگوییم که فلان امام را مسموم کردند؟ چه دلیلی بر این مسئله داریم؟
اولا که مسموم کردن افراد در قدیم یکی از راههای کشتن بیدردسر بوده و در خیلی کشورها و تمدنها هم متداول بوده است.
ثانیا این روش مسموم کردن ، خصوصا در دولت بنیامیه خیلی متداول بوده و خود معاویه ملعون هم چندبار از این روش استفاده کرد و مالک اشتر و حتی برخی رقبایش را به این روش حذف کرد و مشهور است که میگفت خداوند لشکری از عسل دارد که با آن دشمنان ما را سربه نیست میکند.
و منظور او عسل مسموم بود که به شکل شربت انگبین به انحاء مختلف به خورد دشمنانش میداد. مضافا بر اینکه شمشیرها را هم به زهرهای مختلف آغشته میکردند تا اگر زخم شمشیر ، کاری نبود ، زهرش مصدوم را به قتل برساند.
سمهای خوراکی معمولا گیاهی یا عناصر موجود در خاک ، بودند و از قارچها و یا به شکل پودر بدست میآمدند . از معروفترین اینها سم قارچ آمانیتا فالوئیدوس است که در بدن ایجاد تهوع و استفراغخونی ناشی از خونریزی معده و تشنج و در نهایت ، مرگ میکند. اغلب ائمه بزرگوار ما به این روش به شهادت رسیدند.
آرسنیک هم یک عنصر سمی است که از قدیم به عنوان مرگموش و همچنین در داروی نظافت به کار میرفت و خاصیت سمی داشت ولی برای مرگ انسان باید مقادیر زیاد آن مصرف میشد و لذا به عنوان عامل قتل افراد ، کمتر بهکار میرفت. آرسنیک در چرخه سلولی باعث حذف فسفات میشد و لذا فعالیتهای مغزی مختل و فرد به کوما میرود و در نهایت مرگ.
برای زهرآلود کردن شمشیر معمولا از زهرهای حیوانات و مخصوصا توتیا و مار استفاده میشد. اینها با تجزیه خون و یا با ایجاد اختلال در فعالیت مغز ، فرد را به قتل میرساند. بنابر روایات ، شمشیر ابنملجم ملعون که فرق علی ع را شکافت آغشته به سم بوده و شاید همین سم توتیا بوده و باعث تجزیه خون شده و لذا نقل شده که رنگ رخسار علی ع از روز دوم بشدت زرد شد که ناشی از تجزیه خون و تجمع بیلیروبین بوده است. والله اعلم.
انواع سمها که در عربستان و شام خیلی زیاد یافت میشده ، از هندوستان و مصر خریداری میشده و اصلا یکی از کالاهای تجاری اعراب که ارزش زیادی داشته سم بوده.
مطلب بعدی اینستکه ، ما واقعا دلیل قطعیِتاریخی بر اینکه برخی ائمه ما مسموم شده اند نداریم. اما روایات از ائمه در این رابطه زیاد است. مثلا امام صادق ع میفرمایند
و ما منّا الّا مقتول او مسموم.
هیچکدام از ما ائمه نیست مگر اینکه یا با شمشیر کشته شده و یا با سم.
روایات مستند دیگری هم در این رابطه داریم. نقل شده که مثلا در مورد شهادت امام حسن عسگری ، واقعا دلیلی بر اینکه ایشان مسموم شده نداریم. اما بر اساس همین روایات مستند ، اگر ایشان با شمشیر به قتل نرسیده پس حتما مسموم شده.
القصه ، امام باقر ع در طول دوره امامت خودشان دو مرحله را طی کردند. یکی ابتدای آن که همزمان با اختناق اموی بود و ایشان اجازه فعالیت نداشت . یکی هم از حدود سال ۱۰۰ که دولت اموی رو به ضعف نهاد و امام باقر کرسی تدریس در مدینه راه انداختند و شاگردان زیادی تربیت کردند و به مناظره با بزرگان اهل سنت ، اسقف مسیحیان ، یهودیان و زرتشتیان پرداختند و به شدت با اسرائیلیات مخالفت کردند و به نقل حدیث پرداختند.
نقل شده که از بس این امام بزرگوار ، عالِم و دانشمند بود ، بزرگان ادیان و مذاهب ، دوست داشتند که با ایشان مناظره کنند تا مطالبی را یاد بگیرند و یا مدتی در نزد ایشان تلمّذ کنند. روی همین اصل ایشان را باقرالعلوم نامیدند یعنی شکافنده علوم.
در دوره ایشان ، خصوصا علوم غربی و ایرانی ، خیلی وارد اسلام شد و بحث پیش آمد که چطور از این علوم استفاده کنیم که ذکر آن را انشالله فرداشب خدمت شما خواهم گفت.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
📛 پزشکیان؛ فاقد نگاه ملی به کشور
🔻باسلام . با توجه به اینکه نام این کانال تاریخ و سیاست است و بعضی اوقات مطالب سیاسی هم خدمت شما بیان میکنم ، با اطمینان کامل عرض میکنم که با تمام احترامی که به آقای پزشکیان دارم، اما این شخص بههیچ عنوان نمیتواند مسئولیت اداره کشور را برعهده بگیرد.
برنامه که ندارد هیچ، سابقه اجرایی موفقی هم ندارد.
ظرفیتها و فرصتهای کشور را هم نمیشناسد و دقیقا نمیداند میخواهد با ایران عزیز ما چهکار کند.
مسأله ملی و حیثیتی است و باید به پیامدهای انتخاب آقای پزشکیان بهخوبی فکر کنیم و نباید آن را بهعنوان یک رقابت حزبی و سیاسی ارزیابی کنیم.
کشور در شرایط بسیار مهمی قرار دارد و آقای پزشکیان آمادگی لازم را برای سالهای سرنوشتساز پیش رو ندارد.
اساسا ایشان آمادگی ذهنی منسجمی درباره موضوعات اقتصادی و سیاسی و امنیتی و اجتماعی و بهصورت کلی اداره کشور ندارند.
اطرافیان ایشان دقیقا برای بازگشت به قدرت و تأمین منافع خود به چنین شخصی با این ویژگیها نیاز دارند که همهچیز را به آنها واگذار کند.
از این میترسیم که آقای پزشکیان دولت را نیمهکاره رها کنند و کشور را وارد بحران دیگری کنند.
نگاه ملی هم مهر تأییدی بر این است که پزشکیان بههیچ عنوان برای ورود به پاستور و تصمیمگیریهای کلان واجد حداقل شرایط و تواناییها نیست و باید به این موضوع بهطور جدی فکر کنیم.
❌ #نه_به_دولت_سوم_روحانی
#تاریخ
@tarikhbekhanim
بسمالله الرحمن الرحیم
برادر و خواهر گرامی
لطفا چند دقیقه توجه فرمایید و یک عمر از عذاب وجدان نجات پیدا کنید.
والله امروز ، عاشورا و ایران ، نینوا است که میفرماید کلُ یوم عاشورا و کُلُ ارض کرببلا.
اینکه انتخابات امسال اینقدر حساس شده و اینقدر جبهه حزبالله در تلاش است که در این میدان پیروز بشود ، روی همین اصل است. امروز یا حق پیروز میشود یا باطل. راه میانه وجود ندارد. یا امام حسین ع به مسلخ میرود و یک عمر شیعه را عزادار میکند یا زمینه ظهور مهدی موعود عج فراهم میشود و عالَمی خوشحال.
بسیاری از بزرگان و از جمله امام راحل ، خاطر ما را جمع کردهاند که این انقلاب متصل به ظهور میشود. اما آیا در کار خدای سبحان ، بدا ، وجود ندارد؟
اگر با انتخاب اشتباه خود باعث شویم که ، بدا ، بوجود آید و ظهور منجی عالم بشریت صدها سال عقب بیفتد ، والله در آن دنیا گیریم .
جبهه کفر و نفاق همه یکصدا و همدل و همفکر به کمک هم آمدهاند و قصد دارند تلاشهای رئیس جمهور شهید در اعتلای کشور شیعه امام زمان عج را حبط و باطل کرده ، دوباره پای داعش را به کشور ما بازکنند. اگر در دوره دولت عبرت ، داعش را تا مجلس و مرقد امام آوردند اینبار خدای نکرده تا داخل منازل ما میآورند.
هدف از مطالعه تاریخ ، عبرت گرفتن است . آنجا که هرچه علی ع بر سر شیعیان و یارانش فریاد میزد که قرآن ناطق منم. وصی پیامبر منم. وارث علم پیامبر منم. ادامه راه رسالت منم..... هیچکس توجه نمیکرد و میگفتند از جنگ و خونریزی خسته شدهایم. بگذار کمی استراحت کنیم بعد . تازه چرا ما باید به جنگ قرآن برویم؟ اینها که همه قرآن بالای نیزه کرده و سخن از حکمیت قرآن میکنند. مگر ما مسلمان نیستیم؟
بخدا این قرآن خواندنها، این نهجالبلاغه خواندنها، همه خدعه و فریب است. اینها روی جهل جماعت خیلی سرمایهگذاری کردهاند. نگذاریم که ما را روسیاه تاریخ کنند.
این کانال ، کانال تاریخ و سیاست است و بارها این مسائل تاریخی را توضیح دادیم و گفتیم که همینها که به حرف علی ع گوش نکردند، بدبخت دوعالم شدند و معاویه بر آنها مسلط شد و به یک کدام از قولهایش عمل نکرد و بعدها شخصی بنام حجاج بن یوسف ثقفی بر آنها تسلط پیدا کرد و اینقدر از اینها کشت که در تاریخ بیسابقه بود.
متاسفانه با بعضیها که ژست وطنپرستی و جهاد در راه خدا میگیرند هم صحبت میکنیم ، میگویند به خاطر وطن خود رای نمیدهیم و ناراضی هستیم وگرنه اگر امروز هم جنگ شود اولین نفر به جبهه میرویم اما نظام و رهبری را قبول نداریم.
خب ، اینکه حرف معاویه بود. معاویه هم بلافاصله بعد از صلح با امام حسن ع ، به جبهه روم رفت و لشکری را برای فتوحات فرستاد و حتی تا دروازههای قسطنطنیه پیشرفت.
اینکه دم از وطنپرستی بزنیم و برخلاف مصالح وطن عمل کنیم ، جهالت است . عدم بصیرت است.
بهانههای واهی نیاوریم. نگوییم که آقای پزشکیان سی سال است زن نگرفته ، پس آدم خوبی است. مگر تجرّد ، فضیلت است؟ پس پیامبر و ائمه ما که بعد از فوت همسرشان ، ازدواج میکردند ، نعوذبالله اشتباه میکردند؟
ببینید چه کسی برای کشور برنامه دارد. چه کسی راه شهید رییسی را ادامه میدهد. چه کسی بیست سال در وضعیت کشور مطالعه داشته. در اقتصاد ، در فرهنگ ، در سیاست و سیاست خارجی ، در تجارت ، در اشتغال ، در کشاورزی ، در صنعت و.....
طرحهای دولت شهید رییسی را چه کسی برنامهریزی میکرده؟
نکند که خدای نکرده دولت سوم روحانی سرکار بیاید و مملکت تعطیل بشود، کارخانجات تعطیل بشود ، فروش نفت تعطیل بشود، کشاورزی تعطیل بشود، صادرات و تولید و واردات خودرو و تولید گوشت و مرغ و گندم و بنزین و ... تعطیل بشود و یکسری غربزده و وابسته و مزدور بیفتند دنبال غرب و همه مصالح کشور را فدای کاغذپاره برجام کنند و تحریمها را اضافه کنند و هزار ذلت را به جان بخرند ، به امید اینکه غربِ بحران زده استخوانی جلوی آنها بیندازد و آن را عَلَم کرده و در بوق و کرنا کنند که ببینید بالاخره استخوان ما را هم دادند.
فردا باید مسئولانه به دکتر جلیلی رای بدهیم چرا که اگرچه در روز جمعه مختاریم به هرکس خواستیم رای بدهیم اما از روز شنبه مجبوریم که تحمل کنیم.
انشالله که موفق باشید.
سید حسن میرزایی
#تاریخ
@tarikhbekhanim