#داستان_اهلبیت_علیهم_السلام
💠پنج داستان زیبا و شنیدنی از زندگانی #امام_محمد_باقر_علیه_السلام :👇
@TarikhEslam
1⃣شرکت کردن #امام_محمد_باقر_علیه_السلام در مسابقه تیراندازی!👇
✅هشام بن عبدالملک در زمان حکومت خود، امام محمد باقر(ع) و فرزندش امام جعفر صادق(ع) را تحت الحفظ به شام آورد.
روزی در مجلسی هشام تصمیم گرفت یک مسابقه تیراندازى ترتیب دهد و امام(ع) را در آن مسابقه شرکت بدهد.
هشام رو به امام محمدباقر(ع) کرد و چنین گفت :
📋«يَا مُحَمَّدُ(ص)! اِرْمِ مَعَ أَشْيَاخِ قَوْمِكَ اَلْغَرَضَ»
♦️ای محمد(ص)! با بزرگان خويشاوند خود تيراندازى كن!
حضرت(ع) فرمود :
📋«إِنِّي قَدْ كَبِرْتُ عَنِ اَلرَّمْيِ فَهَلْ رَأَيْتَ أَنْ تُعْفِيَنِي»
♦️من پير شدهام و موقع تير اندازی ام گذشته و مرا معاف دار.
هشام که خیال مى کرد فرصت خوبى به دست آورده و امام باقر(ع) را در دو قدمى شکست قرار داده است، اصرار و پافشارى کرد و گفت :
📋«وَ حَقِّ مَنْ أَعَزَّنَا بِدِينِهِ وَ نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ(ص) لاَ أُعْفِيكَ»
♦️قسم به حق خدائى كه ما را به دين خود و به پيامبرش امتياز بخشيده است، ممكن نيست.
هشام در اين هنگام به یکی از شخصيتهاى بنى اميه اشاره نمود و دستور داد که تیر و کمان خود را به آن حضرت(ع) بدهند.
📋«فَتَنَاوَلَ أَبِي عِنْدَ ذَلِكَ قَوْسَ اَلشَّيْخِ ثُمَّ تَنَاوَلَ مِنْهُ سَهْماً فَوَضَعَهُ فِي كَبِدِ اَلْقَوْسِ ثُمَّ اِنْتَزَعَ وَ رَمَى وَسَطَ اَلْغَرَضِ فَنَصَبَهُ فِيهِ ثُمَّ رَمَى فِيهِ اَلثَّانِيَةَ فَشَقَّ فُوَاقَ سَهْمِهِ إِلَى نَصْلِهِ ثُمَّ تَابَعَ اَلرَّمْيَ حَتَّى شَقَّ تِسْعَةَ»
♦️پدرم بعد از اين اجبار، تیر و كمان را از هشام گرفت و تیرى در چله کمان نهاد و نشانه گیرى کرد و تیر را درست به قلب هدف زد!
آنگاه تیر دوم را به کمان گذاشت و رها کرد و این بار تیر در چوبه تیر قبلى نشست و آن را شکافت!
تیر سوم نیز به تیر دوم اصابت کرد و به همین ترتیب تا نُه تیر پرتاب نمود که هر کدام به چوبه تیر قبلى خورد!
این عمل شگفت انگیز، حاضران را به شدت تحت تاثیر قرار داده و اعجاب و تحسین همه را برانگیخت.
هشام که همه برنامه هایش غلط از آب در آمده و نقشه اش نقش بر آب شده بود، سخت تحت تاثیر قرار گرفت و بى اختیار گفت :
📋«يَا أَبَا جَعْفَرٍ(ع)! وَ أَنْتَ أَرْمَى اَلْعَرَبِ وَ اَلْعَجَمِ هَلاَّ زَعَمْتَ أَنَّكَ كَبِرْتَ عَنِ اَلرَّمْيِ؟»
♦️ای ابا جعفر(ع)! تو سرآمد تیراندازان عرب و عجم هستى، چگونه مى گفتى پیر شده ام؟!
آنگاه سر به زیر افکند و لحظه اى به فکر فرو رفت که گویی از پیشنهاد خود پشیمان شده است.
سپس امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را در جایگاه مخصوص کنار خود جاى داد و فوق العاده تجلیل و احترام کرد و رو به امام(ع) کرده گفت :
📋«يَا مُحَمَّدُ(ص)! لاَ تَزَالُ اَلْعَرَبُ وَ اَلْعَجَمُ تَسُودُهَا قُرَيْشٌ مَا دَامَ فِيهِمْ مِثْلُكَ لِلَّهِ دَرُّكَ مَنْ عَلَّمَكَ هَذَا اَلرَّمْيَ وَ فِي كَمْ تَعَلَّمْتَهُ؟»
♦️ای محمد(ع)! قریش از پرتو وجود تو شایسته سرورى بر عرب و عجم است، این تیراندازى را چه کسى به تو یاد داده است و در چه مدتى آن را فرا گرفته اى؟
حضرت(ع) فرمود :
📋«قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ أَهْلَ اَلْمَدِينَةِ يَتَعَاطَوْنَهُ فَتَعَاطَيْتُهُ أَيَّامَ حَدَاثَتِي ثُمَّ تَرَكْتُهُ فَلَمَّا أَرَادَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ مِنِّي ذَلِكَ عُدْتُ فِيهِ»
♦️مى دانى که اهل مدینه اهل تیر اندازی هستند و به این کار عادت دارند، من نیز در ایام جوانى مدتى به این کار سرگرم بودم ولى بعد آن را رها کردم، امروز وقتی تو اصرار کردى ناگزیر پذیرفتم.
هشام گفت :
📋«مَا رَأَيْتُ مِثْلَ هَذَا اَلرَّمْيِ قَطُّ مُذْ عَقَلْتُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ فِي اَلْأَرْضِ أَحَداً يَرْمِي مِثْلَ هَذَا اَلرَّمْيِ!»
♦️از وقتى به عقل آمدهام چنين تير اندازى نديدهام.
گمان نمي كنم كسى روى زمين بتواند چنين تیری بزند!(۱)
📚منبع :
۱)دلائل الامامه طبرى شیعی، ص۱۰۵
@TarikhEslam
2⃣ #امام_محمد_باقر_علیه_السلام و مرد مسیحی!👇
✅همانطور که می دانید، لقب امام محمد باقر(ع) باقر(شكافنده) بود.
در نقلی آمده است که؛
روزی مردی مسیحی، به صورت تمسخر و استهزاء، كلمه «باقر» را تصحیف كرد به كلمه «بَقَر» یعنی گاو!
و به آن حضرت(ع) گفت :
📋«أَنْتَ بَقَرٌ!»
♦️تو گاوی!
امام باقر(ع) بدون آنكه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت كند، با كمال سادگی گفت : نه! من بقر نیستم، من باقرم!
آن مسیحی گفت :
📋«أَنْتَ اِبْنُ اَلطَّبَّاخَةِ»
♦️تو پسر زنی هستی كه آشپز بود!
امام(ع) فرمود :
📋«ذَاكَ حِرْفَتُهَا»
♦️آشپزی شغل او بود.[این عیب و عار نیست!]
آن مسیحی باز گفت :
📋«أَنْتَ اِبْنُ اَلسَّوْدَاءِ اَلزِّنْجِيَّةِ اَلْبَذِيَّةِ»
♦️تو پسر مادر سیاه و بی شرم و بدزبان هستی!
امام باقر(ع) فرمود :
📋«إِنْ كُنْتَ صَدَقْتَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهَا وَ إِنْ كُنْتَ كَذَبْتَ غَفَرَ اَللَّهُ لَكَ»
♦️اگر این نسبت ها كه به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستی!
آن مرد با مشاهده ی این همه حلم و صبر از امام باقر(ع)، سرانجام مسلمان شد.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۶، ص۲۸۹
@TarikhEslam
3⃣زنده شدن جوان شامی به دست مبارک #امام_محمد_باقر_علیه_السلام!👇
✅جوانى از اهل شام در جلسات کلاس امام محمد باقر(ع) زياد حاضر مى شد.
روزى در محفل حضرت(ع) گفت :
📋«وَ اَللَّهِ! مَا أَجْلِسُ إِلَيْكَ حُبّاً لَكَ وَ إِنَّمَا أَجْلِسُ إِلَيْكَ لِفَصَاحَتِكَ وَ فَضْلِكَ»
♦️سوگند به خدا! من به جهت محبّت به شما در جلسه شما حاضر نمى شوم، بلكه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست كه در اين محفل حاضر مى شوم.
امام(عليه السلام) تبسّمى نمود و چيزى نفرمودند.
چند روزى گذشت و خبرى از جوان نشد، حضرت(ع) جوياى حال آن جوان شد.
شخصى گفت : او بيمار است!
در اين حين شخصى وارد شد و گفت :
📋«يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنَّ اَلْفَتَى اَلَّذِي كَانَ يُكْثِرُ اَلْجُلُوسَ إِلَيْكَ قَدْ قَضَى، وَ قَدْ أَوْصَى إِلَيْكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَيْهِ»
♦️اى فرزند رسول خدا(ص)! جوان شامى كه در مجلس شما زياد حاضر مى شد، از دنيا رفت.
و نیز وصيّت كرده كه شما بر جنازه او نماز بخوانيد.
امام باقر(ع) فرمود :
📋«إِذَا غَسَلْتُمُوهُ فَدَعُوهُ عَلَى اَلسَّرِيرِ وَ لاَ تُكَفِّنُوهُ حَتَّى آتِيَكُمْ»
♦️وقتى او را غسل داديد، بگذاريد روى سرير باشد و كفن نكنيد تا من بيايم.
آنگاه حضرت(ع) برخاست و وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و دعا نمود، سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طولانی کرد و بعد برخاست و رداى مبارک حضرت رسول اکرم(ص) را بر تن كرد و نعلين بر پا نمود و به سوى او حرکت کرد.
هنگامی که وارد خانه آن جوان شامی شد، آنان درون اتاقى مشغول غسل آن جوان شامی بودند.
بدین ترتیب او را غسل دادند و روى سرير گذاشتند و حضرت(ع) با نامش او را صدا زد و فرمود : اى فلانى!
ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبّيك گفت و سر بلند كرد و نشست.
حضرت(ع) شربت سويقى خواست و به او خورانيد.
آنگاه پرسيد: حالت چگونه است؟
آن جوان گفت :
📋« إِنَّهُ قَدْ قُبِضَ رُوحِي بِلاَ شَكٍّ مِنِّي وَ إِنِّي لَمَّا قُبِضْتُ سَمِعْتُ صَوْتاً مَا سَمِعْتُ قَطُّ أَطْيَبَ مِنْهُ : رُدُّوا إِلَيْهِ رُوحَهُ! فَإِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) قَدْ سَأَلَنَاهُ»
♦️ترديدى ندارم كه قبض روح شدم، وقتى روح از بدنم خارج شد صداى دلنشينى را شنيدم كه تا حال نيكوتر از آن نشنيدهام كه گفتند :
روح او را باز گردانيد، زيرا محمّد بن على(ع) او را از ما خواسته است.(۱)
📚منبع :
۱)الثاقب فی المناقب ابن حمزه طوسی، ج۱، ص۳۶۹
@TarikhEslam
4⃣برکات حبّ اهل بیت(علیهم السلام) در کلام #امام_محمد_باقر_علیه_السلام!👇
✅برید بن معاویه عجلی می گوید :
در نزد امام باقر(ع) بودم مردی از خراسان با پای پیاده به محضرش آمد و پاهایش را که پوست انداخته بود از کفش بیرون آورد و گفت :
📋«أَمَا وَاَللَّهِ مَا جَاءَ بِي مِنْ حَيْثُ جِئْتُ إِلاَّ حُبُّكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ»
♦️به خدا جز دوستی شما اهل بیت(علیهم السلام) هیچ عاملی مرا از راه دور به اینجا نیاورده است.
امام(ع) به او فرمود :
📋«وَ اَللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَنَا وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ؟
إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ : {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ}(آل عمران ۳۱) وَ قَالَ : {يُحِبُّونَ مَنْ هٰاجَرَ إِلَيْهِمْ}(حشر ۹) وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحَبُّ؟»
♦️به خدا اگر سنگی ما را دوست بدارد، خداوند او را با ما محشور می کند و آیا دین، چیزی جز محبت است؟
خداوند می فرماید : [ای پیامبر!] بگو : اگر خدا را دوست می دارید، مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد و خداوند فرمود : کسانی را که به سوی آنها مهاجرت می کنند، دوست دارند و آیا دین، غیر از محبت است؟(۱)
📚منبع :
۱)التفسير عیاشی، ج۱، ص۱۶۷
@TarikhEslam
5⃣مردی که از #امام_محمد_باقر_علیه_السلام پند گرفت!👇
✅محمد بن منکدر می گوید :
📋«مَا كُنْتُ أَرَى أَنَّ مَثَلَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ(ع) يَدَعُ خَلَفاً لِفَضْلِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ حَتَّى رَأَيْتُ اِبْنَهُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِظَهُ فَوَعَظَنِي》
♦️خيال نمي كردم على بن الحسين(ع) بتواند جانشينى مانند خود در علم باقی بگذارد.
تا این که خدمت فرزندش محمد بن على(ع) رسيدم.
دوستانش گفتند : چگونه تو را موعظه كرد؟
او گفت : روزی در شدت گرما به خارج مدينه رفتم.
محمد بن على(ع) را كه مردى فربه بود و تكيه به دو غلام سیاه خود داشت و در زمین خود کار می کرد، دیدم.
با خود گفتم : شخصى از بزرگان قريش در چنين ساعتى با اين حال در جستجوى دنيا است؟!!
به خدا قسم او را موعظه خواهم نمود. پيش او رفته و سلام كردم.
جواب مرا با نفسی که از شدت خستگى بريده بود و عرق می ريخت داد.
عرض كردم :
📋«أَصْلَحَكَ اَللَّهُ! شَيْخٌ مِنْ أَشْيَاخِ قُرَيْشٍ فِي هَذِهِ اَلسَّاعَةِ عَلَى هَذِهِ اَلْحَالِ فِي طَلَبِ اَلدُّنْيَا لَوْ جَاءَكَ اَلْمَوْتُ وَ أَنْتَ عَلَى هَذِهِ اَلْحَالِ؟»
♦️خدا خیرت بدهد!
شخصيتى بزرگ از خاندان قريش در چنين ساعتى با اين حال بايد در طلب دنيا باشد؟!
اگر در اين حال مرگ تو را فرا گيرد چه مي كنى؟
ایشان خود را از دو غلام جدا نمود و تكيه كرده و فرمود :
📋«لَوْ جَاءَنِي وَ اَللَّهِ اَلْمَوْتُ وَ أَنَا فِي هَذِهِ اَلْحَالِ جَاءَنِي وَ أَنَا فِي طَاعَةٍ مِنْ طَاعَاتِ اَللَّهِ أَكُفُّ بِهَا نَفْسِي عَنْكَ وَ عَنِ اَلنَّاسِ وَ إِنَّمَا كُنْتُ أَخَافُ اَلْمَوْتَ لَوْ جَاءَنِي وَ أَنَا عَلَى مَعْصِيَةٍ مِنْ مَعَاصِي اَللَّهِ»
♦️به خدا سوگند! اگر مرگ مرا در اين حال فرا گيرد، من در حال انجام يك وظيفه دينى هستم كه خود و خانواده ام را از نياز پيدا كردن به تو و مردم نگه داشته ام!
ترس موقعى است كه مرگ فرا رسد و مشغول معصيت خدا باشى.
من عرض کردم :
📋«يَرْحَمُكَ اَللَّهُ! أَرَدْتُ أَنْ أَعِظَكَ فَوَعَظْتَنِي»
♦️خدا رحمتت کند! من می خواستم شما را نصيحت كنم، شما مرا پند دادى!(۱)
📚منبع :
۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۶۱
@TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽
#سکانس_برتر
🎞سکانسی از مسابقه تیر اندازی هشام بن عبدالملک با حضرت #امام_محمد_باقر_علیه_السلام در فیلم امام الفقهاء :👆
@TarikhEslam
✍تربیت «اصحاب السِرّ» توسط #امام_محمد_باقر_علیه_السلام :👇
@TarikhEslam
✅یکی از کارهای امام محمد باقر(ع) همین بود که کسانی را از شاگردان خود و از دوستان خود تربیت کند، بالا بیاورد، بهصورت اختصاصی آنها را مورد توجه قرار بدهد -شاگردان ویژه آن حضرت- بعد آنها را به همدیگر وصل کند و در سرتاسر دنیای اسلام آنها را بهعنوان یک قطبی، یک رکنی، بهعنوان وکیل خود، نایب خود بگذارد که آنها کار آن حضرت(ع) را دنبال کنند و ادامه تبلیغات و تعلیمات آن حضرت(ع) را به گردن بگیرند و به عهده بگیرند.
این، سازماندهی پنهانی امام باقر(ع) بود که از زمان قبل از امام باقر(ع) شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشتری پیدا کرد و البته در زمان امام صادق(ع) و امام موسیبنجعفر(ع) به اوج خودش رسید.
این هم کار دیگر بود که کاری بود بسیار خطرناک.
لذا شما میبینید در روایات، بعضی از اصحاب امام باقر(ع) بهعنوان «اصحاب السر» شناخته شدند؛ مثل جابربنیزید جُعفی.
جابر جعفی بهعنوان اصحاب السر، رازداران [بود]. رازداران چه کسانیاند؟ همین افرادی هستند که در گوشه و کنار دنیای اسلام، در همهجا اینها حضور دارند و راهنمایی و دستگیری و هدایت و خلاصه اِشباعِ ذهنهای مردمان مستعد و علاقهمند به عهده اینهاست. دستگاه هم هر وقت اینها را پیدا میکرد، اینجور افراد را زیر سختترین فشارها قرار میداد.(۱)
📚منبع :
۱)انسان۲۵۰ ساله بیانات مقام معظم رهبری، ص۲۳۵
@TarikhEslam
✍پاسخ :
طبق تاریخ امام محمد باقر(ع) در کربلا حضور داشت.
ایشان در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود :
📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنِینَ وَ اِنِّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》
♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱)
وقتی به سال ۶۱ هجری اسراء کربلا را وارد مجلس یزید کردند، یزید در طی سخنانی که امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود، عصبانی شد و در این هنگام یزید؛
📋《فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ!》
♦️در مورد امام سجاد(ع) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند!
آنگاه امام باقر(ع) که خردسال بود، در جواب به يزيد فرمود :
📋《لَقَد أشَارَ عَلَيكَ هَؤُلاء بِخَلَافِ مَا أشَارَ جُلَسَاءُ فِرعَونَ عَلَيهِ، حَيثُ شَاوَرَهُم فِي مُوسَى وَ هَارُونَ، فَاِنَّهُم قَالُوا لَهُ : أَرْجِهْ وَ أخَاهُ، وَ قَد أشَارَ هَؤلاءِ عَلَيكَ بِقَتلِنَا، وَ لِهَذَا سَبَبٌ》
♦️اهل مجلس تو به تو اشاره اى كردند كه بر خلاف اشاره اهل مجلس فرعون بود كه درباره امر موسى و هارون با آنها مشورت كرد، زيرا كه اهل مجلس فرعون به فرعون گفتند :
موسى را با برادرش نگاه دار!
ولى اهل مجلس تو به قتل ما اشاره كردند، اين اشاره اى كه اينها كردند داراى سببى است!
یزید پرسید : به چه سبب؟
امام باقر(ع) فرمود :
📋《اِنَّ أَولئِكَ كَانُوا لِرِشْدَةٍ وَ هَؤلَاءِ لِغَيْرِ رِشْدَةٍ!
وَ لَا يَقتُلُ الأَنبِياءَ وَ أَولَادَهُم إِِلّاَ أَولَادُ الأَدعِيَاءِ!》
♦️اهل مجلس فرعون حلال زاده بودند ولى اهل مجلس تو حلال زاده نيستند، زيرا پيغمبران و فرزندان آنان را غير از فرزندان زنا كسى نخواهد كشت!
آنگاه يزيد ساكت شد و دستور داد تا آنان را از مجلس خارج كردند.(۲)
📚منابع :
۱)تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۳۲۰
۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱
@TarikhEslam
✍📚✍📚✍📚✍📚✍
3️⃣7️⃣1️⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «سیره عملی امام باقر(ع)» شرح و بیان سیره زندگانی حضرت #امام_محمد_باقر_علیه_السلام به همراه داستان هایی زیبا از ایشان؛ اثر استاد نظری منفرد✍📚👇
@TarikhEslam
4_5922791825675914986.pdf
726.1K
✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «سیره عملی امام باقر(ع)»
@TarikhEslam
#نقدی_بر..
هفتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری، خطابه #حضرت_عباس_علیه_السلام در مکه معظمه بر فراز خانه خدا!⁉️⁉️
@TarikhEslam
✍📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «خطیب کعبه» شرح خطبه نورانی قمر منیر بنی هاشم بر فراز کعبه!
مولف : «علی اصغر یونسیان»
با تقریظ؛ «شیخ جواد کربلایی»
و با مقدمه «شیخ علی اکبر مهدی پور»
#نقد_کتاب
@TarikhEslam
✅طبق این کتاب ادعا شده است که؛
حضرت عباس(ع) در هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هـ.قمری، قبل از حرکت کاروان امام حسین(ع) از مکه به سمت کوفه، بر بام کعبه، در دفاع از امام حسین(ع) خطبه خوانده است.
مولف در ابتدای این کتاب می گوید :
《این کتاب برگرفته از کتاب «مناقب سادة الکرام» تألیف سید عین العارفین هندی است.
و کتاب مذکور در کتابخانه علامه میر حامد حسین هندی صاحب کتاب «عبقات الانوار» موجود است.》(۱)
و در مقدمه کتاب درباره سند خطبه نوشته شده است که؛
《با توجه به اینکه ما به هیچ وجه به کتاب «مناقب سادة الکرام» دسترسی نداریم، برای اثبات انتساب این خطبه به قمر منیر بنی هاشم(ع) هیچ راهی نداریم، به جز تعبیرات بلند، واژه های نوارنی و محتوای بسیار والای خطبه، که این یکی از راههای اثبات نسبت یک سخن به صاحب سخن است.》(۲)
📚پاسخ :
1⃣این خطبه در هیچ یک از منابع و کتابهای قدیمی نقل نشده است و اصلا چگونه ممکن است خطبهای بر بام کعبه ایراد شده باشد و تاکنون در هیچ کتاب تاریخی و حدیثی به ثبت نرسیده باشد و پس از سیزده قرن تازه یافت شده باشد؟!
و اینکه از اصل کتاب «مناقب سادة الکرام» نیز خبری نیست و امروزه هیچگونه چاپ و اطلاعی از این کتاب در دسترس نیست.
2⃣آقاى مهدى پور كه به تصريح خودشان (به هيچ وجه) به كتاب مناقب الساداة الكرام دسترس ندارند و آن را نديده و نخوانده اند، از آن به عنوان (كتاب ارزشمند) و (أثر ارزشمند) و از نويسنده اش به عنوان (محقق پرتلاش) و (فرزانه) و (پژوهشگر ارجمند) ياد كرده اند!
و در جایی دیگر، هم مؤّلفِ كتاب، علی اصغر یونسیان و چه آقای مهدى پور هر دو بر صحت و أصالتِ اين متن مصر هستند و این در حالی است که هيچ يك خود كتابِ مناقب الساداة الكرام موردِ ادعا را در اختيار ندارند و طبق گفته ی مولف که در پيشگفتار آمده است که تنها رونوشت این خطبه را شخصی به نام آقاى مهندس سجادی که شخصی است مجهول دریافت کرده است.
3⃣مهدی پور برای اثبات سندیت این خطبه دست به دامان مضامین خطبه شده است که این خطبه را پر از فصاحت و بلاغت و دارای محتوای ژرف و معانی روشن و بیان شیوا و منطق استوار و تعبیر بلند و والا می داند و آن را با خطبه شقشقيّه امام علی(ع) قیاس می کند!
محتوای عبارت خطبه، هر چند تا حدودی محتوایی پذیرفتنی است، ولی اگر کسی با روایات و نوع خطابههای عربی در آن زمان آشنا باشد، در خواهد یافت که متن عربی این خطبه نه تنها هیچ گونه فصاحت و بلاغتی ندارد، بلکه اساساً از گفتاری که یک عرب زبان آن را بیان میکند به دور است، بلکه حتی اشتباهات فاحشی نیز در متن عربی آن وجود دارد، که بر کسی که به ادبیات عرب آشنا باشد پوشیده نیست که برخی به صورت جامع به بررسی خطبه پرداخته و عدم فصاحت و بلاغت آن را به اثبات رسانده اند.
و قیاس این خطبه به خطبه شقشقیه مطمئنا قياسى مع الفارق است!
چنين خطبه اى كجا و خطبه مخدوش و مغلوط مورد بحث كتاب خطيب كعبه كجا؟!
که ابتدای آن با عبارت《اَيُّهَاَ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ!》از زبان سقّای ادب، حضرت عباس(ع) خطاب به حجاج و مسلمانان حاضر در حال طواف، گفته شده است!
4⃣مولف کتاب(یونسیان) در ابتدای کتاب راه هر گونه نقد و انتقاد را بر همه منتقدان بسته است و به نوعی دست پیش گرفته تا پس نیافتد!
او می نویسد :
《انسان به حکم عقل و شرع حق ندارد مطلبی را که نمی فهمد و یا به سند آن دسترسی ندارد رد کند، بلکه باید آن را واگزارد و گاهی دیده می شود که بعضی افراد که مختصر درسی خوانده اند، چنان به غرور علمی مبتلا شده اند که خود را اعلم علما و اعظم آنها می دانند و هیچ کس جز خودشان را قبول ندارند و به احدی هم اقتدا نمی کنند.
حربه آنان فقط انکار است و بس و هیچ دلیل منطقی و متقن که اساس و پایه علمی داشته باشد در اختیار ندارند.
به این گونه افراد نباید اعتنا کرد تا گذر زمان شاید آنها را از خواب غفلت و جهالت بیدار کند.》(۳)
او مخاطبینش را منکر و بی سواد و بی عقل خطاب می کند و خواستار هدایت آنهاست.
5⃣آیت الله #استاد_عندلیب_همدانی، محقق و عاشورا پژوه درباره این اثر می گوید :
«[عبارت خطبه] مطلبی است جعلی و متن خطبه هم خالی از فصاحت است!»
6⃣مقاله ای خواندنی نیز در این رابطه به همراه نقد کتاب خطیب کعبه با عنوان «گنجی نویافته یا وهمی بر بافته!» اثر جناب جویا جهانبخش نوشته شده است که می توانید از لینک های زیر آن را تهیه و مطالعه فرمایید!
🌐 https://www.civilica.com/Paper-JR_JMR-JR_JMR-20-3_004.html
🌐 http://moshaf.blogfa.com/post/99
📚منابع :
۱)۲)۳)خطیب کعبه، صص۱۳_۲۷_۴۲
@TarikhEslam