eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
178 ویدیو
307 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال1⃣6⃣1⃣ : آیا جریان سر به محمل زدن بعد از واقعه عاشورا در کوفه و خون جاری شدن از سر مبارکشان، صحت دارد؟👇 @TarikhEslam
✍پاسخ : ابتدا این نکته قابل ذکر است که یکی از دلایل طرفداران قمه زنی که بسیار مورد استناد و استفاده قرار می‌گیرد، ادعای اقدام حضرت زینب کبری(س) در کوبیدن پیشانی مبارکشان به چوبه محمل هنگام رؤیت سر مطهّر سیدالشهدا(ع) است. آن ها برای اثبات ادعای خود به روایتی مشهور از «مسلم جصّاص» استناد می‌کنند. برای روشن شدن بحث و توضيح بيشتر ابتدا اصل خبر را نقل و سپس آن را بررسی می کنيم : اصل روایت را ابتدا علامه مجلسی نقل می کند و در ابتدای روایت می گوید : 📋《أَقُولُ رَأَيْتُ فِي بَعْضِ الْكُتُبِ الْمُعْتَبَرَةِ رُوِيَ مُرْسَلًا عَنْ مُسْلِمٍ الْجَصَّاصِ قَالَ : ♦️در بعضی کتب معتبر از مسلم جصاص روایتی مرسل شده است که نقل می کند : 📋《دَعَانِي ابْنُ زِيَادٍ لِإِصْلَاحِ دَارِ الْإِمَارَةِ بِالْكُوفَةِ فَبَيْنَمَا أَنَا أُجَصِّصُ الْأَبْوَابَ وَ إِذَا أَنَا بِالزَّعَقَاتِ قَدِ ارْتَفَعَتْ مِنْ جَنَبَاتِ الْكُوفَةِ! فَأَقْبَلْتُ عَلَى خَادِمٍ كَانَ مَعَنَا! فَقُلْتُ : مَا لِي أَرَى الْكُوفَةَ تَضِجُّ؟ قَالَ : السَّاعَةَ أَتَوْا بِرَأْسِ خَارِجِيٍّ خَرَجَ عَلَى يَزِيدَ! فَقُلْتُ : مَنْ هَذَا الْخَارِجِيُّ؟ فَقَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)! قَالَ : فَتَرَكْتُ الْخَادِمَ حَتَّى خَرَجَ وَ لَطَمْتُ وَجْهِي حَتَّى خَشِيتُ عَلَى عَيْنِي أَنْ يَذْهَبَ وَ غَسَلْتُ يَدَيَّ مِنَ الْجِصِّ وَ خَرَجْتُ مِنْ ظَهْرِ الْقَصْرِ وَ أَتَيْتُ إِلَى الْكِنَاسِ فَبَيْنَمَا أَنَا وَاقِفٌ وَ النَّاسُ يَتَوَقَّعُونَ وَصُولَ السَّبَايَا وَ الرُّءُوسِ إِذْ قَدْ أَقْبَلَتْ نَحْوَ أَرْبَعِينَ شُقَّةً تُحْمَلُ عَلَى أَرْبَعِينَ جَمَلًا فِيهَا الْحُرَمُ وَ النِّسَاءُ وَ أَوْلَادُ فَاطِمَةَ(ع) وَ إِذَا بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) عَلَى بَعِيرٍ بِغَيْرِ وِطَاءٍ وَ أَوْدَاجُهُ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ يَبْكِي》 ♦️شخصی به نام «مسلم جصاص(گچکار)» نقل می کنند که؛ من از طرف ابن‏ زياد اجير شده بودم که دارالاماره‏ ی کوفه را تعمير و گچکاری کنم. مشغول کار بودم که هياهويی در شهر بلند شد. از خادمی که نزدمان بود، پرسیدم : علت این همه شیون و ضجه که از داخل کوفه شنیده می شود، چیست؟!! گفت : امروز سرهای خارجی هایی که بر یزید خروج کردند را وارد کوفه می کنند. گفتم : این خارجی ها کیانند؟ گفت : حسین بن علی(ع)! مسلم می گوید : صبر كردم تا آن خدمت‌كار رفت، چنان مشت بر صورتم كوبيدم كه ترسيدم چشمم از كار بيفتد! دستانم را از گچ شستم، از پشت قصر بيرون رفتم تا اين كه خود را به ميدان كوفه رساندم، در آنجا ايستادم، مردم در انتظار اسيران و سرها بودند كه نزديك چهل هودج بر چهل شتر بود که در ميان آن‌ها زنان و فرزندان فاطمه(س) حضور داشتند و امام سجاد(ع) بر شتر بى جهاز سوار بود و خون از پاهايش فوّاره مى‌زد و با اين حال مى‌گريست و سخنانى بيان مى‌فرمود. 📋《ثُمَّ إِنَّ أُمَّ کُلْثُومٍ أَطْلَعَتْ رَأْسَهَا مِنَ الْمَحْمِلِ وَ قَالَتْ لَهُمْ : صَهْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ! تَقْتُلُنَا رِجَالُکُمْ وَ تَبْکِینَا نِسَاؤُکُمْ؟ فَالْحَاکِمُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ یَوْمَ فَصْلِ الْقَضَاءِ!》 ♦️سپس امّ کلثوم سر از محمل بیرون کرد و گفت : ای کوفیان! مردانتان ما را می‌کشند و زنانتان بر ما می‌گریند؟ خدا بین ما و شما در روز قیامت داوری خواهد کرد! 📋《فَبَيْنَمَا هِيَ تُخَاطِبُهُنَّ إِذَا بِضَجَّةٍ قَدِ ارْتَفَعَتْ فَإِذَا هُمْ أَتَوْا بِالرُّءُوسِ يَقْدُمُهُمْ رَأْسُ الْحُسَيْنِ(ع) وَ هُوَ رَأْسٌ زُهْرِيٌّ قَمَرِيٌّ أَشْبَهُ الْخَلْقِ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ لِحْيَتُهُ كَسَوَادِ السَّبَجِ قَدِ انْتَصَلَ مِنْهَا الْخِضَابُ وَ وَجْهُهُ دَارَةُ قَمَرٍ طَالِعٍ وَ الرُّمْحُ تَلْعَبُ بِهَا يَمِيناً وَ شِمَالًا فَالْتَفَتَتْ زَيْنَبُ(س) فَرَأَتْ رَأْسَ أَخِيهَا فَنَطَحَتْ جَبِينَهَا بِمُقَدَّمِ الْمَحْمِلِ حَتَّى رَأَيْنَا الدَّمَ يَخْرُجُ مِنْ تَحْتِ قِنَاعِهَا وَ أَوْمَأَتْ إِلَيْهِ بِحُرْقَةٍ وَ جَعَلْتْ تَقُولُ 》 ♦️در حالی که او مشغول سخن گفتن با زنان بود، صدای شیونی برخاست. دیدند سرهای شهداست که می‌آورند و سر مطهّر امام حسین(ع) پیشاپیش سرهاست، تابان همچون ماه و شبیه به پیامبر خدا(ص) محاسن او مشکی و خضاب زده و چهره‌اش درخشان مثل ماه که باد، موهای حضرت(ع) را این سو و آن سو می‌زد. زینب کبری(ع) نگاه کرد و سر پر خون برادر را دید و پیشانی خود را به چوبه‌ی محمل زد و خون را دیدم که از زیر مقنعه‌اش بیرون می‌زد و با نوایی سوزناک، خطاب به آن سر می‌گفت : @TarikhEslam ادامه مطالب :👇
📋《يَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ كَمَالًا غَالَهُ خَسْفُهُ فَأَبْدَا غُرُوبَا مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي‏ كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا يَا أَخِي فَاطِمَ الصَّغِيرَةَ كَلِّمْهَا فَقَدْ كَادَ قَلَبُهَا أَنْ يَذُوبَا يَا أَخِي قَلْبُكَ الشَّفِيقُ عَلَيْنَا مَا لَهُ قَدْ قَسَى وَ صَارَ صَلِيبَا يَا أَخِي لَوْ تَرَى عَلِيّاً لَدَى الْأَسْرِ مَعَ الْيُتْمِ لَا يُطِيقُ وُجُوبَا كُلَّمَا أَوْجَعُوهُ بِالضَّرْبِ نَادَاكَ‏ بِذُلٍّ يَغِيضُ دَمْعاً سَكُوبَا يَا أَخِي ضُمَّهُ إِلَيْكَ وَ قَرِّبْهُ‏ وَ سَكِّنْ فُؤَادَهُ الْمَرْعُوبَا مَا أَذَلَّ الْيَتِيمَ حِينَ يُنَادِي‏ بِأَبِيهِ وَ لَا يَرَاهُ مُجِيبَا》 ♦️ای هلالی که به کمال نرسیده، خسوف و غروب کردی. ای پاره‌ی دلم! فکر نمی‌کردم که این هم مقدر و مکتوب بود. ای برادر! با این فاطمه‌ی خردسال حرف بزن، نزدیک است دلش آب شود. ای برادر! چرا دل مهربانت نسبت به ما نامهربان شده است؟ ای برادر! کاش «علی» را هنگام اسارت، همراه یتیمان می‌دیدی که طاقت نداشت؛ هر چه با تازیانه او را می‌زدند، با اشکی ریزان مظلومانه تو را صدا می‌زد. ای برادر! او را به خودت بچسبان و به آغوش گیر و دل ترسانش را آرامش بخش. چقدر خوار است یتیمی که پدرش را صدا می‌زند ولی جوابی از او نمی‌شنود.(۱) این کل روایت مسلم جصاص که علامه مجلسی آن را نقل کرده است. 💠حال به بررسی سندی و محتوایی این روایت می پردازیم. 🌐بررسی اشکالات سندی روایت : 1⃣این روایت را علامه مجلسی در بحارالانوار به صورت بدون سند یا به اصطلاح «مرسل» نقل کرده و خود مرحوم مجلسی نیز به مرسل بودن آن اذعان کرده است. این اذعان شخص بزرگوار علامه مجلسی به نامعتبر بودن این روایت تاریخی کافیست. (روایت مرسل در اصطلاح علم حدیث و درایه به معنای ذکر نشدن نام راوی در سند روایت است.) 2⃣علاوه بر مرسل بودن این گزارش، شخص «مسلم الجصاص» نیز مجهول است که موجبات ضعف سند را از جهتی دیگر نیز فراهم می‌کند. 3⃣مرحوم شیخ عباس قمی(ره) منشاء این روایت را دو کتاب «نورالعین» و «منتخب طریحی» می داند و در نقد سند آن می نویسد : ذکر محامل و هودج، در غیر خبر مسلم جصاص نیست و این خبر را گرچه علامه مجلسی نقل کرده؛ لیکن مآخذ آن منتخب طریحی و کتاب نورالعین است که حال هر دو کتاب بر اهل فن پوشیده نیست.(۲) 4⃣کتاب «المنتخب فی جمع المراثی و الخطب» معروف به «منتخب طریحی»، نوشته فخرالدین طریحی از علمای قرن یازدهم است. از آنجا که این کتاب کشکول گونه به صورت نامستند و بدون تحقیق تالیف شده، بسیاری از کتاب شناسان و حدیث پژوهان از آن انتقاد کرده اند. به عنوان نمونه مرحوم میرزا محمد ارباب می گوید که در کتاب منتخب مسامحات بسیار بکار رفته و روایت مختص به آن اعتباری ندارد.(۳) 5⃣کتاب «نور العین فی مشهد الحسین(ع)» نیز کتابی بسیار ضعیف و نامطمئن است که حتی نویسنده آن نیز به درستی مشخص نیست. مرحوم «علی بن عبدالله بحرانی ستری»، از فقها و مراجع تقلید امامی قرن سیزدهم و چهاردهم، کتاب نورالعین را کتابی سراسر کذب و افترا و بهتان می خواند و بیان می دارد اشعاری که در این کتاب به اهل بیت و امام حسین(ع) نسبت داده شده آن قدر از نظر فصاحت و بلاغت و وزن و قافیه ضعیف است که نمی توان آن ها را به افراد عادی نسبت داد، چه برسد به فصیح ترین و افراد عرب.(۴) 6⃣به نظر می‌رسد که علامه مجلسى(ره) این مطلب را از منتخب طریحى نقل کرده است؛ زیرا علیرغم آنکه مشهور شده است که ماخذ این روایت کتاب نورالعین است، در گزارشی که در آن کتاب آمده است، سخنی از داستان سر به محمل کوبیدن نیست، بلکه طبق نقل این کتاب، اساساً محملی بر روی شتران نبوده تا زینب(س) سرشان را به چوبه آن بکوبند! این کوباندن سر در نسخه چاپى مقتل الحسین(ع) منسوب به أبى مخنف، نیز نیامده است.(۵) @TarikhEslam ادامه مطالب :👇
🌐بررسی اشکالات محتوایی روایت : 1⃣براساس گزارش های متقدمین، اسراء را با شتر بدون جهاز می بردند تا ناراحتى ببینند و تنها در این روایت است که وجود محمل بر روی شترها ذکر شده است. اساسا محمل یک وسیله محترمانه است و هیچ‌کس آن‌ را براى اسیر خود انتخاب نمی‌کند. لذا محملی وجود نداشت که به فرض حضرت زینب(س) سر خود را به آن بکوبند. این مطلبی است که شیخ مفید و سیدبن طاووس، شیخ طوسی آنرا بیان نموده اند. به عنوان نمونه، راوی نقل می کند من در کوفه بودم و تجمع مردم کوفه را مشاهده کردم در حالی که مردم هم برای دیدن آن از خانه هایشان بیرون آمده بودند ؛ 📋《فَلَمَّا أُقْبِلَ بِهِمْ عَلَى الْجِمَالِ بِغَيْرِ وِطَاءٍ》 ♦️پس وقتی کاروان اسراء کربلا نزدیک شد، دیدم اهل بيت(ع) را سوار بر شتران بى‏ جهاز کرده اند.(۶) افزون بر این، در خود اشعارى که در این روایت به امام سجاد(ع) نسبت داده شده به صراحت آمده است؛ 📋《تُسَيِّرُونَا عَلَى الْأَقْتَابِ عَارِيَةً》 ♦️ما را بر شتران برهنه سوار کردند.(۷) روشن است که منظور حضرت(ع) شخص وى نیست، بلکه تمام اسرا را این‌گونه سوار کردند. 2⃣در اشعاری که در این روایت به زینب(ع) نسبت داده شده مطالب غیرواقعی و بعضاً موهنی به چشم می خورد. از جمله نسبت قساوت و سنگدلی به امام حسین(ع) و نسبت بی طاقتی، ذلت و ترس به امام سجاد(ع) دراسارت و یتیمی که حتی با صنایع ادبی هم قابل توجیه به نظر نمی رسد. 3⃣گزارش‌های معتبر تاریخی حاکی از آن است که عمر سعد، سر مقدّس امام حسین(ع) را، بی‌درنگ پس از شهادت آن‌حضرت، همراه خولی بن یزید اَصْبَحی و حُمَید بن مُسْلِم اَزْدی‏ نزد عبیدالله بن زیاد فرستاد. و از آن‌جا که کاروان اسیران یک روز بعد؛ یعنی روز یازدهم از کربلا به سمت کوفه حرکت نمودند، پس اصلاً هنگام ورود کاروان اسیران به کوفه سر مقدّس امام حسین(ع) همراه آنها نبود، تا حضرت زینب(س) با دیدن آن از خود بی‌خود شود.(۸) 4⃣شعر معروفي که در متن اين گزارش آمده است، حاوی مصرعی است که مي‏ گويد : 📋《يَا أَخِي! فَاطِمَ الصَّغِيرَةَ كَلِّمْهَا》 ♦️اي برادر با من حرف نمي‏زني، نزن؛ لااقل با دختر صغيره‏ي خود فاطمه سخن بگو! چگونه اين سخن مي‏ تواند صحيح باشد، در حالي که بنا به تصريح همه‏ ي تاريخ نويسان و پژوهشگران اسلامی، فاطمه بنت الحسين(ع)، که فاطمه‏ کبری(س) هم خوانده مي‏ شود، آن روز، زن بزرگ و شوهرداري بود که با شوهرش حسن مثني همراه پدرش از مدينه خارج شده بودند و شوهرش حسن بن حسن(ع) معروف به حسن مثني در روز عاشورا پس از آنکه زخمهای فراوان برداشته بود، از مرگ نجات يافت. 🎙اما سخن آخر : اما کدام قابل باور است که زينب کبری(س) از شدت تأثّر در ميان مردم و دشمنان از خود بي‏ خود شود و چنان سر بر چوب کجاوه بکوبد که خون سرش در برابر چشم دشمنان و نامحرمان جاری شود! یا زينب کبری ای که وقتی که پيکر پاره پاره‏ ی برادرش را در قتلگاه ديد، دستانش را به سوي آسمان گرفت و گفت : 📋《اللَّهُمَّ تَقبَّل مِنَّا هَذَا القُربَانَ》 ♦️پروردگارا! این قربانی را از ما بپذیر!(۹) مسلم جصّاص می گويد : زينب(ع) از شدت ناراحتی نتوانست خويشتن داري کند تا سرش را شکافت! در این هنگام امام سجاد(ع) خطاب به زینب کبری(س) فرمود : 📋《يَا عَمَّةِ! أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ》 ♦️ای عمه! و تو بحمدالله درس ناخوانده دانائى و نیاموخته ی خردمند!(۱۰) از جمله ويژگی ‌های حضرت زينب(س) كه به ایشان موقعيت ويژه می بخشيد، عقل و تدبيرش بود. اگر او عاقله نبود چگونه اين همه حوادث را كه بعد از جدش رسول الله(س) به او روی آورد، تحمل مي‌نمود؟ او در بين زنان قريش و بني هاشم به خاطر درايت و تدبير و حلم و بردباريش ملقب به عاقله و عقيله و عقيلة النساء شده بود. مثلا ابن عباس وقتی می خواهد از حضرت زینب(س) چيزی نقل كند مي‌گويد : 📋《حَدَّثَتنِي عَقِيلَتُنَا زَينَبُ(س) بِنتُ عَلِىِِّ(ع)》 ♦️فرزانه‏ ی ما، زينب دختر علی(ع) برای ما چنين روايت کرد.(۱۱) @TarikhEslam ادامه مطالب :👇
در مجلس يزيد آن مرد سرخ رنگ شامي وقتي به جناب سكينه(س) اشاره كرد و از يزيد خواست كه او را به وی ببخشد، فاطمه(س) می گويد : ما به زينب(ع) پناه بردیم چرا كه او بزرگتر و عاقلتر از ما بود.(۱۲) خطبه‌اي غراء و آتشين كه در كاخ يزيد و عبيدالله و در بين مردم كوفه و شام ايراد كرد همه را به تعجب و تحسين و تأثر و حزن و پشيماني از كارشان واداشت، در حالي كه زني بود مصيبت زده آن هم چه مصيبت‌هاي بزرگ. از كارهاي مدبّرانه و عاقلانه او اين بود كه در حين كوچ دادن اسراء به شام دستور داد محمل‌ها را سياه پوش كنند، اين كارهاي او از نظر دشمن بي‌اهميت بود، ولي عقل و درايت زينب(س) به آينده و به حفظ نهضت حسيني با اين مظاهر پرمعني حكم می نمود. علامه قزوينی در بيان عقيله بودن زينب در كتاب «زينب من المهد الي اللحد» مي‌نويسد : عقل و درايتي كه زينب(س) داشت، حادثه كربلا را رهبري و از فرزندان امام چنان آبرومندانه سرپرستي نمود و جان امام زين العابدين(ع) را از مرگ حتمي نجات داد و كاخ يزيد را به لرزه در آورد.و نهضت حسيني را تا به امروز زنده و پاينده نمود.(۱۳) حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد : هنگامی که زینب کبری(س) در کوفه خطبه می خواند. 📋《لَمْ أَرَ وَ اللَّهِ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تَنْطِقُ وَ تُفْرِغُ عَلَى لِسَانِ عَلِيٍّ(ع)》 ♦️در آن روز به زينب دختر على(ع) نگريستم كه خطبه مى خواند و هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم. گويا زبان على(ع) در كام اوست و با زبان اميرمؤمنان على(ع) سخن مى گويد.(۱۴) كلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت(ع) در خطبه هایى كه از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد. در مورد صدیقه ی توانا، عقلیه دودمان وحی، تربیت شده خاندان نبوت، حضرت زینب كبری(س) سخن ها بسیار گفته ونوشته اند. محدث قمی مي‏ نويسد : حضرت زينب(س) آن چنان يزيد و ابن‏ زياد را به باد توبيخ و ملامت گرفت که بدون واهمه و ترس ابن‏ زياد را با نام مادر بدکاره‏ اش (ابن‏ مرجانه) و يزيد را به اسم مادر خونخوار و معروفه‏اش (ابن آکله الاکباد) خواند. و هر دو را که در اوج قدرت و غرور به تخت تکبر و استکبار تکيه زده بودند و بر قدرت پوشالی خود مي‏ باليدند، خوار و ذليل ساخت. پس روشن شد که اين روايت جعلي است و شان حضرت زينب(س) اجل از اين امور است.(۱۵) 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۱۴ ۲)منتهی الآمال محدث قمی، ج۱، ص۵۶۹ ۳)عاشورا پژوهی با رویکرد تحریف شناسی، صحّتی، ص۷۱ ۴)قامعه اهل الباطل بحرانی ستری، صص۲۰-۷۷-۹۰ ۵)المنتخب طریحی، ج۲، ص۴۳۵ ۶)امالی شیخ طوسی، ص۹۱ ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۱۴ ۸)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۳ ۹)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۵۸ ۱۰)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۶ ۱۱)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۵۱ ۱۲)سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج۳، ص۳۰۹ ۱۳)زینب من المهد الی اللحد قزوینی، ص۴۰ ۱۴)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۶ ۱۵)سفینه البحار محدث قمی، ج۱ ،‌ص۵۵۸ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍ 7️⃣8️⃣1⃣ :📚 کتاب «کامل الزیارات» حاوی بیان آداب زیارت و روایاتی در فضیلت زیارت و اقامه عزاء و گریه بر حضرت رسول اکرم(ص)، اهل بیت(علیهم السلام) و امامزادگان و مؤمنان؛ اثر مرحوم إبن قُولوِیه قمی(متوفی ۳۶۷ق) از شاگردان مرحوم شیخ کلینی و از برجسته‌ ترین مشایخ و اساتید مرحوم شیخ مفید بود. کتاب «کامل الزیارات» از مهم‌ ترین و معتبرترین منابع روایی و دعایی شیعه است که علماء و فقهای شیعه به آن مراجعه کرده‌اند.✍📚👇 @TarikhEslam
4_12012237547897858.pdf
46.11M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚 کتاب «کامل الزیارات» @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅در بین یاران امام حسین(ع)، نام یک غلام سیاه چهره ای به چشم می خورد، که به جهانیان ثابت کرد که شناخت و معرفت حجّت خدا به صورت نیکو نیست، بلکه به سیرت و طینت پاک است! او ابتدا غلام ابوذر غفاری بود که بعد از رحلت ابوذر در ربذه به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) و بعد از شهادت ایشان، به خدمت امام حسن مجتبی(ع) و سپس در خدمت امام حسین(ع) درآمد و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد و در کربلا حضور یافت.(۱) جون اسلحه‌ شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت بسیاری داشت. امام سجاد(ع) می‌فرماید : شبی که فردای آن، پدرم کشته شد، من در بستر بودم و عمه‌ام زینب(س) از من پرستاری می‌کرد و پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود. 📋《یُعَالِجُ سَیْفَهُ وَ یُصْلِحُهُ》 ♦️جُون مشغول تعمیر و آماده‌ سازی سلاح و شمشیر بود.(۲) هنگامی که جنگ، در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت(ع) فرمود : 📋《اَنْتَ فِی اِذْنِِ مِنِّی! فَاِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَبَاً لِلْعافِیَهِ فَلَا تَبْتُلْ بِطَرِیقِنَا》 ♦️تو از طرف من اجازه رفتن داری در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. جَون خود را به قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت : 📋《یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)! اَنَا فِی الرَّخاءِ اَلْحَسُ قِصاعَکُمْ وَفِی الشِّدَّهِ اخْذُلُکُمْ؟ وَ اللهِ اِنَّ ریحِی لَمُنْتِنٌ وَ اِنَّ حَسَبی لَلَئیمٌ وَ اِنَّ لَوْنِی لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّهِ لَیَطیبَ ریحِی وَ یَشْرُفَ حَسَبِی وَ یَبْیَضَّ لَوْنی لا وَ اللهِ لا اُفارِقُکُمْ حَتّى یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِکُمْ》 ♦️ای پسر رسول خدا(ص)! هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ آقای من! بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله(ع)! لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من! از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.(۳) جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین(ع) نیز گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی شده بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود : 📋《اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ، وطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ، وَعَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدِِ(ص) وَ آلِ مُحَمَّدِِ(ص)》 ♦️خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد(ص) و آل محمد(ص) آشنا ساز.(۴) از برکت دعای حضرت(ع) روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند. علامه مجلسی روایتی را از امام باقر(ع) که به نقل از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛ 📋《أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ》 ♦️هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد.(۵) نام او در زیارت ناحیه مقدسه این چنین آمده است : «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی»(۶) 📚منابع : ۱)رجال شیخ طوسی، ص۹۹ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۰۸ ۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۳ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴ ۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا