🌀 اختلافات حاجمحمد عرب با وکیلی (شهردار قم) -بخش دوم
🎙حاج محمد عرب:
🔹️دو سه هفته بعد از انتخابِ آقای وکیلی به عنوان #شهردار قم، روز جمعهای با آقای محمدی در دفتر نماز جمعه در #مصلی بودم که آیتالله #جنتی تشریف آورد.
🔸️ایشان به من گفت: بالاخره این آقای وکیلی را انتخاب کردید. چرا این کار را کردید؟
گفتم: من هیچ شناختی از ایشان نداشتم بلکه براساس گفتههای حاج علی #محمدی و آقای #تکیهای، #اربابی و #بنایی که روی ایشان شناخت داشتند، ایــن کار را انجام دادیم. این آقایان ایشان را آدمی انقلابی و دیندار و #پیرو خط امام میدانند.
🔹️ آقای جنتی گفت: اگر این طور است پس چرا این قدر مردم از او #ناراضی هستند؟ نصیحتش کنید و بگویید که با مردم بهتر رفتار کند.
من هم این کار را کردم.
🔸️ آن زمان از قم تا #جمکران جادهای بود که عاشقان امام زمان(ع) پیاده میرفتند. من به ایشان پیشنهاد دادم آنجا را آسفالت کنند تا ترافیک شهر از بین برود. ولی ایشان میگفت که اگر این کار را انجام دهیم #قیمت زمین چند برابر می شود و به هیچ وجه زیر بار نمیرفت. یک حالت #یکدندگی داشت و می خواست حرف خودش را به کرسی بنشاند.
🔹️اختلاف دیگر من با ایشان مربوط به مسئله #رودخانه قم بود. من میگفتم این رودخانه را از سمت جنوب آسفالت کرده و راه را باز کنیم تا راه بسته نباشد و زوار و غیر زوار از آن استفاده کنند. نزدیک سالگرد امام بود که ما این کار را انجام دادیم و ایــن رودخانه را به سمت جنوب شهر آسفالت کردیم و به دو جاده #اراک و #اصفهان منتهی میشد...
ادامه دارد...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀اختلافات حاج محمد عرب با وکیلی (شهردار قم)- بخش چهارم
🎙حاج محمد عرب:
🔹️وکیلی در محیط کار با #کارمندان خود از مقامات پایین تا مقام بالا، رفتار خاصی داشت. زمین و خانه و #حقوق خوبی هم به آنها می داد. به همین دلیل همه ی آنها #مطیع او بودند و این باعث میشد که این آدمها برای زیردستانشان مثل یک #دیکتاتور عمل کنند.
🔸️آقای #حاجی_زاده مدیرکل بنیاد جانبازان و ایثارگران بود. من خیلی تلاش کردم که ایشان را به #شهرداری بیاورم ولی ایشان به من گفت که آقای وکیلی عادت دارد به معاونانش #فحش بدهد؛ خیلی بد با معاونش صحبت میکند من تحمل این رفتار او را ندارم و #نمیتوانم قبول کنم.
🔸️ یکی از مشکلات مدیریتی ایشان این بود که وقتی چیزی را به او میگفتیم ایشان #قبول می کرد ولی به آن #عمل نمیکرد بلکه هر طور که خودش فکر میکرد، عمل میکرد.
🔹️ یکی از اعضای خانواده محترم شهدا تعریف میکرد زمانی ما مشکلی داشتیم. نامه ای از بنیاد #شهید نزد آقای وکیلی بردیم ایشان تا نامه را دید و متوجه شد که مربوط به خانواده ی شهداست نامه را #پرت کرد و بسیار بد صحبت کرد.
🔸️اختلاف شورا و آقای وکیلی شهردار هر روز شدت می یافت. آقای آتش زر از زبان آقای تکیهای نقل میکرد تا زمانی که وکیلی شهردار است من حاضر نیستم به شورا بیایم زیرا جز جنگ #اعصاب و #درگیری چیز دیگری نداریم. خود آقای #تکیهای هم به من گفت: به این دلیل که شما بودی دیگر نیازی ندیدم من هم باشم.
ادامه دارد...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom