eitaa logo
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
7.4هزار دنبال‌کننده
739 عکس
113 ویدیو
2 فایل
🔖 تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قم را اینجا بخوانید. 📩 هماهنگی تبلیغات: @Admintarikhqom 📩ارسال سوژه، نظر، پیشنهاد و...: @admin_tgh 🔰تلگرام: t.me/tarikhqom1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀شیخ فضل‌الله نوری- بخش دوم 🔸️طناب دار به وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیكر بی‌جانش برفراز دار باقی ماند. دسته شروع به نواختن كرد و مردم از جمله پسر شیخ كف می‌زدند و می‌کردند و چه بی‌احترامی هایی كه به جنازه شیخ نكردند. 🔸️ شنیدم که بعضی ها می گفتند: "شیخ فضله به درک رفت!" از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: "همچنین دست بزنید که صدایش توی به گوشش برسه!" یعنی به گوش محمدعلی شاه. 🔹️در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و گُرپی به زمین افتاد! جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه. همه می‌خواستند خود را به جنازه برسانند؛ دور نعش را گرفتند؛ آن قدر با تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. 🔸️هر که هرچه در دست داشت می‌زد؛ آنهایی که دستشان به نعش نمی‌رسید، می انداختند. یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین، مرد تنومند و چهارشانه‌ای بود، وارد حیاط شد. جلو آمد و بالای جنازه ایستاد، این بی‌حیا هنوز نرسیده، جلوی همه دگمه‌های شلوارش را بازکرد و روبروی این همه چشم شرُ شُر به سر و صورت آقا ... . 🔹️سپس مردی با لباس وارد شد، عصا به دست، مقابل سر آقا ایستاد؛ با عصا را از روی آقا پس زد و همین طور که تماشا می‌کرد به ترکی فحش نثار آقا می کرد. این شخص شارژدافر سفارت بود؛ او هم رفت! 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀روضه حضرت زهرا به سفارش انگلیس! ✏️آیت‌الله حسینعلی منتظری: 🔸️در زمان حکومت ، در کنار سفارت عثمانی در تهران مسجدی بوده که مامورین سفارت که مذهب بوده‌اند در آن مسجد صبح‌ها نماز می‌خوانده‌اند، در این مسجد یک شیخی هر روز صبح حضرت زهرا (س) و این که خلیفه دوم در را به پهلوی حضرت (س) زد و... می‌خواند. 🔹️یک کسی می‌گوید من گفتم این که این هر روز این روضه را در این جا می‌خواند یک چیزی باید باشد. آمدم و به او گفتم ، شما روضه دیگری بلد نیستید بخوانید؟ گفت چرا. گفتم پس چرا هر روز این را می‌خوانی؟ 🔸️گفت من یک دارم روزی پنج ریال به من می‌دهد می‌گوید این روضه را در این مسجد بخوان، من هم می‌خوانم. گفتم می‌شود این بانی‌ت را به من معرفی کنی؟ گفت بله، یک در همین خیابان است. 🔹️ آن شخص می‌رود با آن دکان‌دار رفاقت می‌کند. بعد می‌گوید شما چطور شده که هر روز در این مسجد روضه حضرت (س) می‌گویی بخوانند؟ می‌گوید یک کسی روزی دو تومان به من می‌دهد که در این روضه حضرت زهرا (س) خوانده شود، من پانزده ریال آن را برمی‌دارم و پنج را می‌دهم به این شیخ روضه بخواند. 🔸️بعد تعقیب می‌کند ببیند که بانی این روضه چه کسی است، معلوم می‌شود روزی بیست و پنج تومان از سفارت می‌دهند که صبح‌ها روضه حضرت زهرا (س) در این مسجد که کنار سفارت است خوانده شود و بازار شیعه و سنی هر روز گرم باشد! 📚 خاطرات آیت‌الله حسینعلی منتظری، ص۳۰ 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom