🌀شیخ فضلالله نوری- بخش دوم
🔸️طناب دار به #گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیكر بیجانش برفراز دار باقی ماند. دسته #موزیك شروع به نواختن كرد و مردم از جمله پسر شیخ كف میزدند و #شادی میکردند و چه بیاحترامی هایی كه به جنازه شیخ نكردند.
🔸️ شنیدم که بعضی ها می گفتند: "شیخ فضله به درک رفت!" از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: "همچنین دست بزنید که صدایش توی #سفارت به گوشش برسه!" یعنی به گوش محمدعلی شاه.
🔹️در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و #نعش گُرپی به زمین افتاد! جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه. همه میخواستند خود را به جنازه برسانند؛ دور نعش را گرفتند؛ آن قدر با #قنداق تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد.
🔸️هر که هرچه در دست داشت میزد؛ آنهایی که دستشان به نعش نمیرسید، #تف می انداختند. یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین، مرد تنومند و چهارشانهای بود، وارد حیاط #نظمیه شد. جلو آمد و بالای جنازه ایستاد، این بیحیا هنوز نرسیده، جلوی همه دگمههای شلوارش را بازکرد و روبروی این همه چشم شرُ شُر به سر و صورت آقا ... .
🔹️سپس مردی با لباس #مشکی وارد شد، عصا به دست، مقابل سر آقا ایستاد؛ با عصا #چادرنماز را از روی آقا پس زد و همین طور که تماشا میکرد به ترکی فحش نثار آقا می کرد. این شخص شارژدافر سفارت #عثمانی بود؛ او هم رفت!
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀روضه حضرت زهرا به سفارش #سفارت انگلیس!
✏️آیتالله حسینعلی منتظری:
🔸️در زمان حکومت #عثمانی، در کنار سفارت عثمانی در تهران مسجدی بوده که مامورین سفارت که #سنّی مذهب بودهاند در آن مسجد صبحها نماز میخواندهاند، در این مسجد یک شیخی هر روز صبح #روضه حضرت زهرا (س) و این که خلیفه دوم در را به پهلوی حضرت #زهرا (س) زد و... میخواند.
🔹️یک کسی میگوید من گفتم این که این #شیخ هر روز این روضه را در این جا میخواند یک چیزی باید باشد. آمدم و به او گفتم #شیخنا، شما روضه دیگری بلد نیستید بخوانید؟ گفت چرا. گفتم پس چرا هر روز این #روضه را میخوانی؟
🔸️گفت من یک #بانی دارم روزی پنج ریال به من میدهد میگوید این روضه را در این مسجد بخوان، من هم میخوانم. گفتم میشود این بانیت را به من معرفی کنی؟ گفت بله، یک #دکاندار در همین خیابان است.
🔹️ آن شخص میرود با آن دکاندار رفاقت میکند. بعد میگوید شما چطور شده که هر روز در این مسجد روضه حضرت #زهرا (س) میگویی بخوانند؟ میگوید یک کسی روزی دو تومان به من میدهد که در این #مسجد روضه حضرت زهرا (س) خوانده شود، من پانزده ریال آن را برمیدارم و پنج #ریال را میدهم به این شیخ روضه بخواند.
🔸️بعد تعقیب میکند ببیند که بانی این روضه چه کسی است، معلوم میشود روزی بیست و پنج تومان از سفارت #انگلیس میدهند که صبحها روضه حضرت زهرا (س) در این مسجد که کنار سفارت #عثمانی است خوانده شود و بازار #جنگ شیعه و سنی هر روز گرم باشد!
📚 خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری، ص۳۰
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom