eitaa logo
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
7.4هزار دنبال‌کننده
749 عکس
114 ویدیو
3 فایل
🔖 تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قم را اینجا بخوانید. 📩 هماهنگی تبلیغات: @Admintarikhqom 📩ارسال سوژه، نظر، پیشنهاد و...: @admin_tgh 🔰تلگرام: t.me/tarikhqom1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀کارخانه کجا بود؟ 🔸️این کارخانه در محل فعلی واقع شده بود و به وسیله چند شریک که تصمیم به ایجاد کارخانه و گرفته بودند راه اندازی شد. قرار بود در ابتدا در تاسیس شود، اما شیخ پیشنهاد تاسیس آن در قم را مطرح کرد و این پیشنهاد مورد قبول واقع شد. 🔹️این شرکا زمینی حدود هفت هکتار خریداری کردند و کارخانه با پانصد هزار تومان سرمایه در سال ۱۳۱۷ افتتاح شد. 🔹️این کارخانه دارای بود که برای کمک به کارگران نان را با قیمت کم عرضه می‌کرد. همچنین یک مغازه داشت که کارگران میوه‌های مورد نیاز خود را از آنجا خریداری می‌کردند. 🔸️گاهی ورزشکاران ورزش نیز به کارخانه می‌آمدند و یک دوره ورزش باستانی را آنجا انجام می‌دادند. اتاق نیز برای کارگران وجود داشت که معلمی در آنجا حاضر می‌شد و به کارگران تعلیم می‌داد. 🔹️کارخانه در سال ۱۳۴۴ بدون دلیل روشنی و کارگران آن نیز بازخرید شدند و در سال ۱۳۷۴ به صدا و سیما استان قم شد. 🔸️در ساختمان اصلی کارخانه رادیو مستقر می‌باشد. 📸 تصویری از نماز عید فطر سال ۱۳۵۷ در محوطه کارخانه 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📸 تمرین شهادت 🔹️شهید معروف به حسن ترک که قبل از شهادت تمرین شهادت می کرد. چنانچه در تصویر دیده می‌شود او را در سفید کفن کرده و روی کفن نوشته‌اند: شهید حسن فردویی. 🔸️شهید حسن فردویی در روز ۲۹ مهر ۱۳۲۸ در روستای قم به دنيا آمد. وی در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت و شغل و را انتخاب کرد. در ســال ۱۳۵۳ ازدواج كرد و صاحب پنج پسر و يك دختر شد. 🔹️در دوران دفاع مقدس از سوی در جبهه حضور يافت و سرانجام ۲۷ آذر ۱۳۶۱ در منطقه‌ی توســط نيروهای عراقـی بر اثر اصابت تركش به ســر و گردن، شهيد شد. پيكر او را در علی بن جعفر قم به خاك سپردند. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📜 روایت جهانگرد از قم 🔹️برای خارج شدن از شهر قم و افتادن در مسیر ، می‌بایست از بازار بگذریم که خود این کار یک ساعت وقت گرفت. چون بازار در بعضی قسمت‌ها به قدری بود که ناچار می‌بایست از چهار اسبِ دلیجان، دو اسب را باز کنند. 🔸️چرخ‌های ، پیشخوان بسیاری از دکان‌ها را خراب کرد و بساط دکان‌دارهایی را که اندکی از حد دکان خود تجاوز کرده بودند در هم ریخت. 🔹️تخته‌های چند که هنوز باز نکرده بودند از جا کنده شد و چند جای دیگر بازار ویران گشت. تنور یک فرو ریخت و پاهای رهگذران بی‌احتیاطی که خود را به پناه دیوار یا دکان نمی‌کشیدند له شد. 🔸️بدین ترتیب موکب‌ ما با بارانی از و لعن و نفرین عابران و دکان‌داران قمی شد و سرانجام با ناراحتی بسیار بازار را پشت سر گذاشتیم. 📚منبع: کلود آنه، کتاب گل‌های سرخ اصفهان، نشر روایت، ۱۳۷۰، ص ۲۰۷ 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀چند اصطلاح قمی ✍️محمد خاکدامن 🔹️بچه که بودم شیطونی می‌کردیم. مادر بزرگ از لفظ "" استفاده می‌کرد؛ مثلا اگر از دستمون عصبانی می‌شد می‌گفت: "یامان به تو جونتون بیریزه". هیچ‌وقت "یامان" برایم معنی نشد. 🔸️یا وختی با پدر بزرگ مرحومم یِکّه به دو (گفت‌وگوی غیر صمیمانه) می‌کردن، پدر بزرگ می‌گفت: " اِنقه واتیه نزن".  بعدها فهمیدم لفظ "" یعنی سخن کنایه آمیز. 🔹️دو کلمه "یامان" و "واتیه" تقدیم کردم تا ریشه‌یابی بفرمایید. بیشتر خودم فکر می‌کنم یه گویش درون باشد. 🔸️از دیگر کلماتی که مرحوم پدر به کار می‌برد "گردوی " به معنای گردویی که به‌سختی مغزش خارج می‌شود یا از لفظ "گَگیر" به معنای الاغ و چهارپایی که به‌سختی بار می‌برد استفاده می‌کرد. 🔹️از وسیله‌ای به‌نام "" استفاده می‌کرد. چوبی بود به طول ۲۵ سانت و ابعاد دو سانت چهارگوش وسیله‌ای بود برای نسیه بردن از قصابی یا و مورد اعتماد طرفین و بدین صورت بود که هرکس این "چوخط" را به قصابی یا نانوایی می‌برد به تعداد نان برشی مثلثی به چوب می‌زد. 🔸️وقتی "چوخط" دیگه جا نداشت مرحوم پدر تعداد را می‌شمرد و با نانوا یا قصاب حساب می‌کردند. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom