eitaa logo
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
1.2هزار دنبال‌کننده
162 عکس
43 ویدیو
1 فایل
🔖 تاریخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قم را اینجا بخوانید. 🎗 📩 ارتباط با مدیر کانال: @adminn1402
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 سیدابوالحسن‌الرضا- بخش دوم 🔸️امام فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما برای آن قرار می‌دهیم، و همچنین نزد سید (یکی از علمای قم ) برو و به او بگو را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین بنا کند. به مردم بگو به این مکان کنند و آن‌را دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند. 🔹️آنگاه امام(عج) فرمودند: هر که این رکعت نماز را در این مکان (مسجد جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در خوانده باشد. 🔸️چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: در گله است، آن‌را خریداری کن و بدین مکان بیاور و آن‌را بکش و بین بیماران انفاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حق‌تعالی او را دهد. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀 سیدابوالحسن‌الرضا- بخش سوم 🔸️ جمکرانی می‌گوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ «» رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیه‌السلام، بنای مسجد را نشان می‌داد. 🔹️سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار توست. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن‌بن مثله! من در خواب بودم که به من گفت: حسن‌بن مثله، از جمکران نزد تو می‌آید، هر چه او گوید، کن و به قول او نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀 سیدابوالحسن‌الرضا- بخش چهارم 🔸️از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستای رسیدیم، گله جعفر کاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه گوسفندان می‌آمد، چون به میان گله رفتم، همین‌که بز مرا دید به طرف من دوید، سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را کرده و هر بیماری که گوشت آن‌را تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه شفا یافت. 🔹️ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و زمین را از او گرفت و مسجد را بنا کرد و آن را با چوب پوشانید. سپس زنجیرها و میخ‌ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندی که خود را به آن زنجیرها می‌مالید، خدای‌تعالی او را شفای عاجل[سریع] می‌فرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها شد و دیگر کسی آنها را ندید...» 📚منبع: کتاب «مسجد جمکران المقدس» 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽مسعود پزشکیان، ۶ آذر ۱۳۹۳: 🔸️اول انقلاب مسئول بودم هنوز بحث حجاب نشده بود را در بیمارستان‌ها و دانشگاه‌ها کردم. با دادگاه انقلاب هماهنگ کردم کردم که همه باید روسری و مانتو و لباس بپوشید. 🔹️دانشگاه را ما . انقلاب فرهنگی و بستن را ما شروع کردیم. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀 یک متل قمی ✏️سیدمحسن حسینی 🔹️"یه مادر بود سه دختر داشت. دخترهایش بودند و دم بخت. خواستگار می‌آید. مادر می‌سپارد که دخترها صحبت نکنند. وقتی می‌آید، مادر شربت برایش می‌آورد. مگس می‌افتد توی شربت. یکی از دخترها می‌گه: ننه ننه مگسه افتاد تو شربَتِینا / sharbateynA دختر دومی می‌گه: خوب لنگشو بیگیر دَرِش بِتِینا / beteynA سومی می‌گه: مَگ ننه نگفت حرف نَتَتِینا / natateynA" 🔸️حاشیه این هم در راستای ضبط فرهنگ قم در دفتر نوشته شده بود. یادم می‌آید این متل را مادر در دوران کودکی برایمان می‌گفت. و اشاره به اینکه نباید حرف نابجا زد؛ چون حسب متل فوق هر سه دختر با سکوت نکردن خود را آشکار کردند. در تداول قمی ها کسی را گویند که و صحبت کند. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️حمیده زرآبادی، نماینده وقت و فعلی ستاد مسعود 🗓 ۱۶ مهر ۹۸: 🔹️ (قائم مقام فعلی ستاد پزشکیان) با تجمیع پول و رسانه و ارتباطات امنیتی دهان و منتقدانش را بسته است 🔸️آقای جهرمی از انتصاب‌های و گروهی‌تان در و بگویید 🔹️مگر به مکالمات تلفنی دارید که خبر نطق امروزم را داشتید؟ 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom