🔹در ١٩٩٥ حمد بن خلیفه پدرش را در کودتایی آرام خلع کرد و جایگزین او شد. گویی حمد خود در دوران جوانی تحت تربیت اساتیدی اخوانی بوده است. او پس از بهقدرت رسیدن دست به اقداماتی گسترده و پرریسک برای توسعۀ قدرت قطر زد که یکی از آنها همکاری با اخوان بود. تقریبا از همین زمان رشد چشمگیر درآمدهای نفتی و گازی قطر آغاز شد، بهطوریکه تولید ناخالص آن از حدود ۸ میلیارد دلار در این مقطع تا نزدیک ۲۰۰ میلیارد دلار در مقطع کنونی اوج گرفته است. لذا طبیعی بود که آل ثانی جای آل سعود و امارات را در تأمین مالی اخوان پر کند.
🔹در سال ۱۹۹۶ همزمان با اوج گرفتن درگیری اسلامگرایان با نظم حاکم منطقه، شبکۀ الجزیره با حمایت امیر قطر تأسیس شد. الجزیره از همان ابتدا کاملاً سمتوسوی اخوانی گرفت. قرضاوی، که گفته میشود جزو حلقۀ افراد نزدیک به امیر حمد است و روابط نزدیکی نیز با وضاح خنفر مدیر شبکه و عضو سابق اخوان المسلمین اردن دارد، کمی بعد ستاره برنامۀ الشریعة و الحیاة شد؛ برنامهای که ۴۰ تا ۶۰ میلیون مخاطب برای آن، در مقطع یادشده تخمین زده شده و مهمترین منبر برای بسط نسخۀ وسطی مد نظر قرضاوی در جهان اسلام است. این نحوه از برنامههای مذهبی ماهوارهای، باز هم ابتکار عملی بود که قرضاوی در آن سبقت میگرفت و بعدها علمای سلفی و دیگران نیز به این روش روی آوردند، اما هیچگاه موفقیت چشمگیر الشریعة و الحیاة را کسب نکردند.
🔹نشانههای دیگر رویکرد اخوانی الجزیره در حمایتش از طالبان و تبدیل شدنش به کانال اصلی ارتباطی منتقدان اسلامگرای حکام عرب و سلطه غرب، از جمله القاعده و حماس و حتی حزبالله قابل مشاهده است. مسیری بیرقیب و جذاب که در بستر فضای طوفانی نیمۀ دوم دهۀ نود، منتهی به واقعۀ ۱۱ سپتامبر، الجزیره را تبدیل به پربینندهترین کانال خبری عربی و بهترین بستر برای ترویج نگرش شاگردان قرضاوی کرده است.
🔹قرضاوی در ۱۹۹۷ مجلس الاوروبی للافتاء و البحوث را تأسیس کرد و خود به شکل انتخابی به ریاست آن منصوب شد. بدینترتیب حدود چهل سال بعد از نشر کتابش الحلال و الحرام علاوهبر مفتی قطر و اخوان، عنوان مفتی مسلمانان ساکن غرب را نیز از آن خود کرد. همچنین با تأسیس سایت شخصیاش در این سال، باز هم در ایجاد سبکی جدید در ارتباط با مخاطب، بر همسلکانش پیشدستی کرد.
🔹در ۲۰۰۴ اتحاد جهانی علمای مسلمان را تأسیس نمود و باز خود به ریاست آن رسید. این مقطع اوج فعالیتهای تقریبی او محسوب میشود. رویکردی که بیشترین بروز خود را در جنگ ۲۰۰۶ #حزبالله با اسرائیل نشان داد، و قرضاوی در قامت مهمترین صدای حامی حزبالله در جهان اهلسنت ظاهر شد.
🔹سال ۲۰۰۶ سطح تأثیرگذاری قرضاوی و همراهانش به اوج میرسد. قلعوقمع دو مدعی تحول در جهان عرب، یعنی القاعده در افغانستان و صدام در عراق، توسط ایالات متحده رخوتی نسبی را در فضای #اسلامگرایان اصلاحطلب ایجاد کرده بود. در چنین شرایطی حماس، شاخه اخوان در فلسطین و یکی از نزدیکترین مجموعههای آن به قرضاوی، موفق شد در سرزمینهای اشغالی پیروز انتخابات پارلمانی شود و قدرت را دست کم در نوار غزه بهدست گیرد. همزمان جنگ ۳۳ روزه و حمایت جدی اخوان از حزبالله و منتهی شدن آن به پیروزی، هیجان عمیقی در فضای اسلامگرایان ایجاد کرد. در این دوره میدانداری قطر و قرضاوی در جهان عرب و افکار عمومی آن کاملاً مشهود است. چهار سال زمان زیادی برای ثمر دادن این دوره در قالب انقلابهای عربی نبود. انقلابهایی که اخوان را از موضع اپوزیسیون به سطح حاکمیت سیاسی رساند. این بار باز هم این نزدیکترین یاران قرضاوی بودند که بهقدرت میرسیدند. مرسی و غنوشی هر دو جزو اخوانیهایی هستند که سالها در غرب بودهاند و بر این اساس نزدیکترین روابطشان با شاخۀ غربی اخوان و قرضاوی است.
🔹در ۲۰۱۳ نسخۀ اخوانی حاکمیت متزلزل شد. عملگرایی منجر شد به میزان مسامحهای که اخوان در التزام به اصولش، همچون مبارزه با اسرائیل و ایستادن در برابر تمدن غرب و وحدت اسلامی به خرج داد، در مورد منافع گروهیاش سختگیری کند. رویهای که مصریها یک سال بیشتر تحملش نکردند. با سقوط پایگاه مصر زنگ خطر در تونس و حتی قطر نیز به صدا درآمد. اخوان قطعاً به پایان نرسیده اما مدتی باید در محاق سیاستهای خود را بازبینی کند.
@dolatedin