لازم به يادآورى است كه در جريان تعيين قبله و همچنين تعيين رهبر، تذكّر مىدهد كه «فَلاٰ تَخْشَوْهُمْ وَ اِخْشَوْنِي» . چون در هر دو، احتمال مقاومت، مقابله، بهانهگيرى و شايعهپراكنى از سوى ديگران مىرود.پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «يا على مثلك فى الامّة كمثل الكعبة نصبها اللّه للنّاس علماً» اى على! مثال تو در ميان امّت، همانند مثال كعبه است كه خداوند آن را به عنوان نشانه روشن و پرچم براى مردم قرار داده است، تا جهت خويش را گم نكنند. همچنين در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «و نحن كعبة اللّه و نحن قبلة اللّه» ما كعبه و قبلهى خداوندى هستيم.پيامها: ۱ مسلمانان بايد از هر كارى كه بهانه به دست دشمن مىدهد پرهيز كنند. «لِئَلاّٰ يَكُونَ لِلنّٰاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ» ۲ نفى سلطهى ديگران و رسيدن به استقلال، يك ارزش است. «لِئَلاّٰ يَكُونَ لِلنّٰاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ» ۳ تغيير قبله، عامل خنثىسازى ايرادهاى بىجا و بهانهتراشىهاى اهل كتاب و مشركان و منافقان مىباشد. «لِئَلاّٰ يَكُونَ لِلنّٰاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ» ۴ دشمنان خارجى، بزرگترين خطر براى مسلمانان نيستند، بىتقوايى خطر اصلى است. «فَلاٰ تَخْشَوْهُمْ وَ اِخْشَوْنِي» ۵ تعيين قبلهى مخصوص براى مسلمانان، زمينهى اتمام نعمت خدا بر آنهاست. «وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ» ۶ تعيين قبله و نماز خواندن بهسوى مسجد الحرام، زمينهى هدايت مؤمنان است. «لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» ۷ هدايت، داراى مراحلى است. با آنكه مخاطب آيه مسلمانان هستند كه هدايت شدهاند، پس منظور دستيابى به مراحل بالاترى از آن است. «لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»
«۱۵۱» كَمٰا أَرْسَلْنٰا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آيٰاتِنٰا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ اَلْكِتٰابَ وَ اَلْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ مٰا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ همان گونه (كه براى هدايت شما) رسولى در ميان شما از نوع خودتان فرستاديم تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را تزكيه كند و كتاب و حكمت بياموزد و آنچه نمىتوانستيد بدانيد، به شما ياد دهد. نكتهها: كلمه «تلاوت» از واژه «تِلو» به معناى پى در پى است و به خواندنى كه پى در پى، با نظم صحيح و مناسب و برخوردار از نوعى قداست باشد، اطلاق مىشود. كلمهى «تزكيه» به معناى رشد و نمو و پاك كردن است. تعليم كتاب، آموختن آيات و احكام آسمانى است و تعليم حكمت، دادن تفكّر و بينش صحيح است.بعثت پيامبر اسلام، نتيجه استجابت دعاى حضرت ابراهيم است كه از خداوند خواست: «وَ اِبْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيٰاتِكَ...» خدايا! در ميانشان پيامبرى مبعوث كن كه آيات ترا بر آنان بخواند. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز مىفرمود: «انا دعوة ابى ابراهيم» من همان استجابت دعاى پدرم ابراهيم هستم.پيامها: ۱ رهبرى موفق است كه از خود مردم، در ميان مردم و هم زبان مردم باشد. «أَرْسَلْنٰا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ» ۲ تزكيه بر تعليم مقدّم است. «يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ» ۳ آموزش دين، محور اصلى است و آموزشهاى ديگر، در مراحل بعد از آن است. ابتدا «يُعَلِّمُكُمُ اَلْكِتٰابَ وَ اَلْحِكْمَةَ» و پس از آن «يُعَلِّمُكُمْ مٰا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» ۴ انسان براى شناخت بسيارى از حقايق، نيازمند وحى است. بجاى «مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ *» فرمود: «مٰا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» تا يادآور شود كه اگر انبيا نبودند، انسان براى آگاهى از امورى همچون آيندهى خود و جهان، راه به جايى نداشت.
«۱۵۲» فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اُشْكُرُوا لِي وَ لاٰ تَكْفُرُونِ پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم، و براى من شكر كنيد و كفران نورزيد. نكتهها: خداوند در برخى آيات مىفرمايد: «اُذْكُرُوا نِعْمَتِيَ» نعمتهاى مرا ياد كنيد. ولى در اين آيه مىفرمايد: «فَاذْكُرُونِي» ياد خود من باشيد. و اين بخاطر درجات شناخت و معرفت مردم است. بگذريم كه ياد خداوند، زمينهساز شكر است و لذا بر شكر مقدّم شده است. اين آيه، نشانگر نهايت لطف خداوند به بنده است. انسانى كه جهل، فقر، فنا و حقارت، از ويژگىهاى اوست، چقدر مورد لطف قرار گرفته كه خداوندِ عليم، غنى، باقى و عزيز به او مىگويد: مرا ياد كن تا ترا ياد كنم. مگر ياد كردن ما چه ارزشى دارد؟ مگر نه اين است كه ياد كردن ما نيز خود توفيقى از سوى اوست؟ياد كردن خدا تنها با زبان نيست، با دلوجان بايد خدا را ياد كرد. ياد خدا هنگام گناه و دست كشيدن از آن، ياد واقعى است. و شايد بهترين نوع ياد كردن خداوند، نماز است كه فرمود: «أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِذِكْرِي» بااينكه شكر، يكى از مصاديق ذكر خداست، ولى نام آن جداگانه در كنار ذكر آمده و اين نشانهى اهميّت شكر، به عنوان مصداق بارز ذكر است.خداوند، با انسان دادوستد مىكند و هيچ كارى از انسان را بىبهره نمىگذارد: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» ، «أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» ، «فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اَللّٰهُ لَكُمْ» امام باقر عليه السلام در ذيل اين آيه، يكى از مصاديق ذكر خدا را، تسبيحات حضرت زهرا شمردند كه ۳۴ مرتبه الله اكبر، ۳۳ مرتبه الحمد لله و ۳۳ مرتبه سبحان الله مىباشد.موانع ذكر خداوند:الف: شيطان. «فَأَنْسٰاهُمْ ذِكْرَ اَللّٰهِ» شيطان، آنها را از ياد خدا غافل كرد.ب: تكاثر و رقابتها. «أَلْهٰاكُمُ اَلتَّكٰاثُرُ» شما را افزونخواهى، سرگرم ساخت.ج: آرزوها و خيال. «وَ يُلْهِهِمُ اَلْأَمَلُ» آرزو، آنها را سرگرم نمود.اثرات ياد خدا:* ياد نعمتهاى او، رمز معرفت و شكر اوست.* ياد قدرت بىپايان او، رمز توكّل به اوست.* ياد علم و آگاهى او، رمز حيا و تقواى ماست.* ياد الطاف او، رمز محبّت به اوست.* ياد عدالت او، رمز خوف از اوست.* ياد امدادهاى او، رمز اميد و رجاست. پيامها: ۱ خداوند، به انسان شخصيّت مىبخشد و مقام انسان را تا جايى بالا مىبرد كه مىفرمايد: تو ياد من باش، تا من هم ياد تو باشم. «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» ۲ ذكر خدا و نعمتهاى او، زمينهى شكر و سپاس است. چنانكه غفلت از ياد خدا، مايهى كفران است. «فَاذْكُرُونِي، اُشْكُرُوا لِي وَ لاٰ تَكْفُرُونِ»
«۱۵۳» يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاٰةِ إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلصّٰابِرِينَ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! (در برابر حوادث سخت زندگى،) از صبر و نماز كمك بگيريد، همانا خداوند با صابران است. نكتهها: مشابه اين كلام الهى را در همين سوره خوانديم كه خداوند به بنى اسرائيل مىفرمود: در برابر ناملايمات و سختىها، از صبر و نماز كمك بگيريد. در اين آيه نيز به مسلمانان دستور داده مىشود تا در برابر حوادث سخت زندگى، از صبر و نماز يارى بجويند. آرى، دردهاى يكسان، داروى يكسان لازم دارد.اصولاً انسانِ محدود، در ميان مشكلات متعدّد و حوادث ناگوار، اگر متصل به قدرت نامحدود الهى نباشد، متلاشى و منكوب مىشود. و انسانِ مرتبط با خداوند، در حوادث و سختىها، خود را نمىبازد و براى او حوادث، بزرگ نمىنمايد. كسى كه نماز را با حضور قلب و با توجّه مىخواند، به معراج مىرود. هرچه پرواز معنوى او بيشتر باشد و بالاتر رود، دنيا و مشكلات آن و حتّى خوشىهاى آن كوچكتر مىشود.انسان، يا در نعمت بهسرمىبرد كه بايد به آيه قبل عمل كند؛ «فَاذْكُرُونِي، اُشْكُرُوا لِي» و يا در سختى بهسرمىبرد كه بايد به اين آيه عمل كند؛ «اِسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ» خداوند مىفرمايد: خدا با صابران است و نمىفرمايد: با نمازگزاران است. زيرا نماز نيز نياز به صبر و پايدارى دارد.در روايات مىخوانيم: هرگاه كار سختى براى حضرت على عليه السلام پيش مىآمد حضرت دو ركعت نماز مىخواند. اين سيره را بو على سينا نيز عمل مىكرد.صبر، مادر همه كمالات است؛* صبر در جنگ، مايه شجاعت است.* صبر در برابر گناه، وسيله تقواست.* صبر از دنيا، نشانه زهد است.* صبر در شهوت، سبب عفّت است.* صبر در عبادت، موجب طاعت، و صبر در شبهات، مايهى وَرع است. پيامها: ۱ ايمان اگر همراه با عمل و توكّل و صبر و عبادت باشد، كاربرد بيشترى خواهد داشت. «اَلَّذِينَ آمَنُوا اِسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ...» ۲ نماز اهرم است، بار نيست. «اِسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاٰةِ» ۳ صبر و نماز، وسيله جلب حمايتهاى الهى هستند. «اِسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاٰةِ إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلصّٰابِرِينَ» ۴ اگرچه خداوند با هركس و در هرجايى حضور دارد؛ «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مٰا كُنْتُمْ» و لكن همراهى خدا با صابران، معناى خاصّى دارد و آن لطف، محبّت و يارىرسانى خداوند به صابران است. «إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلصّٰابِرِينَ»
«۱۵۴» وَ لاٰ تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتٌ بَلْ أَحْيٰاءٌ وَ لٰكِنْ لاٰ تَشْعُرُونَ و به آنها كه در راه خدا كشته مىشوند مرده نگوئيد، بلكه آنان زندهاند، ولى شما نمىفهميد. نكتهها: در جنگ بدر، چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسيدند كه شش نفر آنها از مهاجران و هشت نفر از انصار بودند. برخى از مردم مىگفتند: فلانى مُرد. اين آيه نازل شد و آنان را از اين تفكّر نهى كرد.شهدا، نه تنها نامشان يا آثار كارهايشان زنده و باقى است، بلكه يك زندگى واقعى برزخى دارند. زندگىاى كه در آن رزق و شادى و بشارت است، زندگى در جوار رحمت خدا كه در آن حزن و ترس وجود ندارد. مشخّصات اين زندگى، در تفسير آيات ۱۶۸ تا ۱۷۰ سوره آل عمران خواهد آمد. انشاءاللّه.شهادت در راه خدا، شامل كشته شدن در ميدان نبرد، ترور و سوءقصد دشمنان، كشته شدن مؤمنان در دفاع از جان و ناموس و مال، در هر مكان و زمان مىشود.پيامها: ۱ نگرشهاى محدود مادّى را بايد با ايمان به خدا و گفتههاى او تكميل و تصحيح كرد. «لاٰ تَقُولُوا» ۲ تكاليف سخت، نياز به پشتوانه اعتقادى و جبران خسارتها دارد. آرى، كسى كه بداند زنده است، به شهادت رو مىكند. «لاٰ تَقُولُوا... أَمْوٰاتٌ بَلْ أَحْيٰاءٌ» ۳ شهادت، زمانى ارزش دارد كه در راه خدا باشد. «فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ» ۴ پيكار در راه دين، از ارزشهاى والا در پيشگاه خداوند است. «يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ» ۵ روح، بعد از مرگ باقى است، هرچند جسم و بدن متلاشى شود. «أَحْيٰاءٌ» *۶ سرچشمه بسيارى از تحليلها، ناآگاهى از واقعيّات است. «لاٰ تَقُولُوا، لاٰ تَشْعُرُونَ»
«۱۵۵» وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلثَّمَرٰاتِ وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ و قطعاً شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، زيان مالى و جانى و كمبود محصولات، آزمايش مىكنيم و صابران (در اين حوادث و بلاها را) بشارت بده. نكتهها: خداوند متعال، همهى انسانها را آزمايش مىكند، امّا آزمايش و امتحان همه يكسان نيست. تمام جهان، صحنه آزمايش و تمام مردم حتّى پيامبران نيز مورد امتحان قرار مىگيرند. بايد بدانيم كه آزمايشهاى خداوند براى رفع ابهام نيست، بلكه براى شكوفايى استعدادها و پرورش انسانها است.وسايل آزمايش الهى نيز تمام حوادث تلخ و شيرين و از جمله ترس و گرسنگى، زيان مالى و جانى و كمبود محصولات است. ترس از دشمن، محاصرهى اقتصادى، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزيزان به ميدانهاى نبرد، از جمله امتحانات است.براى پيروزى در آزمايشِ خوف از دشمن، نياز به توكّل و ياد خداوند است و براى مبارزه با كمبودها، نياز به صبر و پايدارى است كه در دو آيهى قبل راه نشان داده شده است. «وَ اِسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاٰةِ» لازم نيست همهى مردم با همهى مسائل آزمايش شوند، بلكه ممكن است:الف: هركس با چيزى آزمايش شود.ب: فردى در آزمايشى روسفيد باشد، ولى در امتحان ديگرى رسوايى به بار آورد.ج: ممكن است آزمايش فردى، وسيلهى آزمايش ديگران نيز باشد.گاهى كم شدن مال و محصولات يا پيدا شدن خوف و ترس و ساير مشكلات، به خاطر آزمايش الهى است، ولى در بعضى اوقات، اين امور كيفر اعمال خود انسانهاست.انسانها گاهى مرتكب بعضى گناهان مىشوند كه خداوند آنها را به برخى گرفتارىها مبتلا مىكند. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «ان الله يبتلى عباده عند الاعمال السيئة بنقص الثمرات و حبس البركات و اغلاق خزائن الخيرات ليتوب تائب و يتذكّر متذكّر» همانا خداوند، بندگان خود را به خاطر اعمال فاسدشان، به كمبود محصول و حبس بركت و بسته شدن منابع خير، گرفتار مىكند تا شايد متذكّر شوند و توبه نمايند.البتّه همين تنبّه نيز آزمايش است، همان گونه كه براثر ايمان نعمتى مىدهد كه وسيله آزمايشى است؛ «لَأَسْقَيْنٰاهُمْ مٰاءً غَدَقاً `لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ» همانا آبى گوارا به آنان نوشانديم تا ايشان را آزمايش كنيم.خداوند چندين عنايت به صابران نموده است از جمله:۱ محبّت. «وَ اَللّٰهُ يُحِبُّ اَلصّٰابِرِينَ» ۲ نصرت. «إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلصّٰابِرِينَ» ۳ بهشت. «يُجْزَوْنَ اَلْغُرْفَةَ بِمٰا صَبَرُوا» ۴ پاداش بىحساب. «إِنَّمٰا يُوَفَّى اَلصّٰابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسٰابٍ» ۵ بشارت. «بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ» راه پيروزى در آزمايشهاى الهى چند چيز است:الف: صبر و مقاومت.ب: توجّه به گذرا بودن حوادث و مشكلات.ج: توجّه به تاريخ گذشتگان كه چگونه مشكلات را پشت سر گذاردهاند.د: توجّه به اينكه همه مشكلات ما در منظر و ديد خداست و همه چيز حساب دارد. امام حسين عليه السلام وقتى فرزندش روى دستانش تير خورد و شهيد شد، فرمود: «هون على ما نزل بى انه بعين الله» اين حادثه سخت، چون خدا مىبيند برايم آسان مىنمايد. پيامها: ۱ آزمايش و امتحان يك برنامه و سنّت حتمى الهى است. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ» ۲ ناگوارىها، سبب مقاومت و رشد است. بسيارى از صفات انسان از قبيل صبر، رضا، تسليم، قناعت، زهد، تقوا، حلم و ايثار، در سايهى برخورد با تنگدستىها است. «وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ» ۳ مورد بشارت، در آيه بيان نشده است به خاطر همين شامل انواع بشارتهاى الهى مىباشد. «بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ»